نام پژوهشگر: محمد صالح شریف عسگری
حسین روستایی محمد صالح شریف عسگری
چکیده : هدف این پایان نامه بررسی بخش پایانی حماسه «عید الغدیر» است که به بیان وقایع عاشوراء اختصاص یافته است؛وبا پژوهشی پیرامون حماسه ونمونه های آن در ادبیات جهانی آغاز شده همچنانکه به محرومیّت ادبیات عربی نسبت به آن اشاره میشود وبه بررسی اقوال مختلف ناقدان در این رابطه می پردازد؛ناقدانی که در میدان رقابت ادبی با غرب،با دیدن فقر حماسه در ادبیات عرب ،عدّه ای به شعر جنگ ونبرد خود بالیدند وعدّه ای در پی یافتن نشانه های حماسه به جستجو در میراث شعری ومشخصاً معلّقات روی آوردند،در حالیکه گروهی با پذیرفتن اصل فقدان حماسه در ادبیات عربی آن را به عنوان عیب نمی پذیرند ومعتقدند ادب هر امتی ویژگی خودش را دارد،اما امری که این توجیه را ناپذیرفتنی مینماید ، قبول دگرگونی ناگهانی در ادبیات یک ملت است که ویژگی های مخصوص به خود را دارد اما شعرای آن پس از آشنایی با نمونه های غربی حماسه با میل وافر به سرودن حماسه،روی آوردند.ازمیان این حماسه های نوظهور «عید الغدیر»سروده بولس مسیحی است،حماسه ای که از دید ناقدان در سطح حماسه های ممتاز غرب قرار دارد.در ادامه به شرح حال سراینده این حماسه وبررسی آثاری که در زمینه نثر ونظم به جای نهاده پرداخته میشود وسپس به شخصیت شاعر که او را به سمت این حماسه اسلامی سوق داده اشاره میگردد بویژه که شیفته اهل بیت(ع) شده واین شیفتگی را در آثارش واز جمله حماسه«عید الغدیر» بروز داده است؛پس شاعر را تاب روایت بی روح تاریخ نبوده بلکه از احساسات خود نسبت به واقعه کربلاء،سخن به میان آورده وبا تصویر آفرینی های گوناگون صحنه های آن را به نمایش درآورده است،تصویر آفرینی ای که در پایان بحث بدان اشاره شده است . واژگان کلیدی : امام حسین(ع)،حماسه،شعر،واقعه کربلاء،بولس سلامه
محمد یعقوبی صغری فلاحتی
چکیده : مکان، احساس به وطن دوستی وشهروندی، و در همان زمان احساس به در زمان بودن ومحلی زیستن را در انسان برمی انگیزد؛ و این باعث می شود آن را کیان وهستی ای پنداریم که هیچ چیزی بدون آن رخ نمی دهد . بعضی از شاعران ورمان نویسان، تاریخ مملکت و آرمان های بزرگانشان را برمکان تحمیل و تطابق داده اند؛ همانند شاعران فلسطینی و رمان نویسان مصری، که مکان به عنوان عنصری از عناصر ساختاری هنرشان قابل انفکاک از زبان هنری شان نیست . مکان، امتحانی ذاتی برای رویارویی با متن پیچیده هست وآن گاه که هنر از محتوا و ظرف مکانی تهی شود واقعیتش را از دست می دهد ،واگر هنر، منکر مکان شود ،درتاریخی نا تاریخی می زید که این امر با محتوای اصیل و جوهری ادبیات معاصر و مکان مندی و تاریخ پذیری معاصر عرب هماهنگ نیست، چرا که بخش بزرگی از ادبیات معاصر عربی با دغدغه ی سرزمین و خاک عربی ارتباط دارد، و این عنصر از آن ناگسستنی است . حرکتی که در مکان وجود دارد آن را به فاعل و سوژه ای بدل می کند که در ادب انعکاس پیدا می کند . در ارتباط انسان با مکان و زمین ،ارتباط ،وابستگی صرف و موروثی نیست ؛بلکه ارتباطی کنش گرانه وخلاقانه است .