نام پژوهشگر: سید ضیا تاج الدین
مهری محمدباقری سید ضیا تاج الدین
با توجه به اهمیت بالا و نقش زیاد توانش منظورشناختی در توانش زبانی، در تحقیق کنونی تلاش شد تا جایگاه تدریس و آگاهی منظور شناختی در میان معلمان و دانش آموزان زبان انگلیسی در ایران بررسی شود. علاوه بر آن، بررسی تاثیر جنسیت و تاثیر مدت زمان تدریس/یادگیری زبان انگلیسی برروی آگاهی منظورشناختی از دیگر هدف های این تحقیق بودند. در نهایت، در این تحقیق تلاش شد تا میزان رابطه ی میان اجزای مختلف آگاهی منظورشناختی اندازه گیری شود. برای انجام این تحقیق از دو پرسش نامه، یکی برای زبان آموزان و دیگری برای معلمان، استفاه شد. علاوه برآن، با تعدادی از معلمان نیز یک مصاحبه ی حضوری صورت گرفت. جامعه ی آماری که به پرسش نامه ها پاسخ دادند شامل 204 معلم و 477 زبان آموزان بود. تعداد معلمانی نیز که در مصاحبه شرکت جستند 30 نفر بود. تحلیل داده های مربوط به پرسش نامه ها با نرم افزار spssصورت گرفت. برای بررسی تاثیر جنسیت از t-test، برای بررسی ثاثیر مدت زمان تدریس/یادگیری زبان از one-way anova، و برای اندازه گیری ارتباط میان اجزای توانش زبانی از pearson product moment correlation استفده شد. برای تحلیل مصاحبه ها، از روش تحلیل محتوا استفاده شد. بررسی پرسش نامه ی زبان آموزان نشان داد که دانش آموزان زبان انگلیسی در ایران از آگاهی منظور شناختی بالایی برخوردارند، اما دانش منظور شناختی کافی ندارند. از دید آنها، معلم ها دارای آگاهی منظور شناختی بالایی هستند، اما رایج ترین روشی که توسط آنها برای تدریس منظورشناختی استفاده میشد تصحیح غلط بود. به علاوه?، از دیدگاه زبان آموزان، منظورشناختی جایگاه متوسطی در میان همکلاسی های آنها و آموزشگاه دارد. از سوی دیگر، در کتاب های درسی و امتحانات، بخش های مرتبط به منظور شناختی وجود داشت، اما این بخش ها برای ارتقاء توانش منظورشناختی زبان آموزان کافی نبود نتایج بررسی تاثیر جنسیت نشان داد که به طور کلی، زبان آموزان مونث از آگاهی منظورشناختی بالاتری نسبت به زبان آموزان مذکر برخوردارند. از سوی دیگر، نتایج نشان داد که مدت زمان یادگیری زبان انگلیسی عامل تاثیرگزاری بر بخش های مختلف پرسش نامه زبان آموزان است. در نهایت، بررسی ها نشان داد که ارتباط مثبت معناداری میان بخش های مختلف پرسش نامه ی زبان آموزان وجود دارد. بررسی نتایج مصاحبه و پرسش نامه ی معلمان نشان داد که معلمان زبان انگلیسی در ایران از آگاهی منظورشناختی بالایی برخوردارند، اما خود معتقدند که دانش منظورشناختی کافی ندارند. رایج ترین روشی که توسط آنها برای تدریس این مهارت استفاده میشد تصحیح غلط بود. همکاران و آموزشگاه وقت کافی برای توانش منظور شناختی صرف نمیکردند. کتاب های درسی و امتحانات شامل بخش های مرتبط به منظور شناختی بودند، اما این بخش ها برای ارتقاء توانش منظورشناختی زبان آموزان کافی نبود. جنسیت عامل تاثیرگزاری بر همه ی بخش های پرسش نامه نبود، اما به طور کل، معلم های مذکر عملکرد بهتری نسبت به معلم های مونث داشتند. مدت زمان تدریس تنها بر یک بخش پرسش نامه تاثیر معناداری داشت. در پایان، ارتباط معاداری میان همه ی اجزای پرسش نامه ی معلمان وجود نداشت.