نام پژوهشگر: محسن میرزایی باوندپور
محسن میرزایی باوندپور مهشید میرفخرایی
از نیم? دوم سده اول پیش از میلاد مسیح تا حمله قره خانیان به سرزمین ختن در سال 1006 میلادی، این منطقه یکی از مهمترین مراکز آیین و فرهنگ بودایی، به ویژه مکتب مهایانه، بوده و شمار زیادی از آثار بوداییان به زبان ختنی در این منطقه ترجمه و تدوین شده است. کتاب «زمبسته» یکی از آثار دینی بوداییان، به زبان ختنی، منظوم و در قالب «سوتره» سروده شده است. فصل یازدهم این کتاب به معرفی پنج مقوله اخلاقی آیین بودا اختصاص دارد؛ این پنج مقوله عبارتند از: mulysdi «آمرزش»؛ maitr? «مهر»؛ p?ramit? «فضیلت»؛ bodhicitta «روشن نگری»؛ و up?ya «مصلحت». به تبع قالب متن، توصیف هریک از این پنج مقوله به اختصار بیان گردیده است. این پژوهش با مقدمه و در سه فصل تدوین شده است: فصل اول: شرح و توصیف این پنج مقوله و مطابقت آن با متن ختنی. فصل دوم: حرف نویسی، برگردان فارسی فصل یازدهم کتاب زمبسته و یادداشتها. فصل سوم: واژه نامه، همراه با توضیحات ریشه شناسی. در پیوست نیز نمونه هایی از صورتهای صرفی اسم و صفت، ضمیر، عدد، و فعل آمده است.
فرهاد نیلوفری محسن میرزایی باوندپور
ویسپرد، بخشی از اوستا کتاب دینی زرتشیان است. معادل اوستایی ویسپرد v?spe.ratv? به معنای «همه ردان» است. این بخش از اوستا در موضوع و شیو? نگارش همانند یسنا می باشد و شامل دعاهای کوتاهی در ستایش و نیایش ردان، پارسایان، پاکان و تمام آفرینش های نیک اهورا مزدا است. ویسپرد از بیست و چهار کرده یا فصل تشکیل یافته است. با توجه به اینکه در عهد ساسانیان و بعد از آن زبان اوستا زبان مرده ای به شمار میرفت که فقط موبدان آن را میآموختند، از این لحاظ ترجم? بخش های مختلف اوستا به زبان پهلوی، زبان رایج دوره ساسانیان امری اجتناب ناپذیر می نمود. ترجمه و تفسیر اوستا به پهلوی اصطلاحاً زند خوانده می شود که در آن غالباً علاوه بر ترجم? لغوی اوستا به زبان پهلوی در برگیرنده تفسیر نیز بوده است. متن پهلوی ویسپرد کرده 1 الی 12 برای این تحقیق برگزیده شده است. در گزارش حاضر متن پهلوی کرده های یاد شده بر اساس کتاب «متن پهلوی یسنا و ویسپرد ویراسته دابار» به عنوان مبنای کار، مورد استفاده قرار گرفته است. در بخش دوم، پس از بررسی دقیق متن پهلوی و نسخه بدل های آن و تطبیق با متن اوستایی، متن براساس روش مکنزی حرفنویسی و آوانویسی گردیده و به فارسی ترجمه شد. در بخش سوم که مشتمل بر یادداشت ها میباشد، توضیحاتی دربار? دلایل برخی از تصحیحات، شرح و گزارش پاره ای از موارد مبهم در متن و مسائلی که از لحاظ زبانشناسی و دینشناسی حائز اهمیت هستند ارائه گردید. و در بخش چهارم واژه نام? بسامدی از کرده های 1 الی 12 ویسپرد تهیه شد.
احمد تازه کار محمد حسن جلالیان
دستنویس به نوشته ای اطلاق می شود که با دست و عمدتا پیش از پدید آمدن صنعت چاپ، نوشته شده است. تصحیح دستنویس ها، و تهیه ی ویرایش انتقادی آن ها، یکی از عرصه های مهم پژوهش های ادبی، در حوزه ی علوم انسانی، هم در ایران و هم در غرب به شمار می رود. در این میان، نسخه های پهلوی زردشتی بدست آمده از هند، اهمیت به سزایی دارند. کتاب «متون پهلوی» ویراسته ی جاماسب آسانا، دربردارنده ی مجموعه متن های مهم پهلوی است. جاماسب آسانا بر اساس دستنویس هایی که دردست داشته، متن انتقادی کنونی را پدید آورده است. وی دستنویس بازیافته ی فرهنگستان موسوم به pa را در اختیار نداشته است. پایان نامه ی حاضر به بررسی کامل نسخه ی pa اختصاص دارد. این پژوهش در کنار مقدمه، دربردارنده ی پنج بخش می باشد؛ بخش نخست شامل تصاویر مجموعه متون پهلوی نسخه می باشد. در بخش های دوم و سوم متون براساس شیوه ی مکنزی به ترتیب حرف نویسی و آوانویسی شده اند. بخش چهارم دربرگیرنده ی برگردان فارسی متون می باشد و سرانجام در بخش پنجم، اختلافات نسخه ی ویراسته ی جاماسب آسانا در مقایسه با نسخه ی pa به ترتیب صفحات متن پهلوی، از 1 تا 90 ذکر گردیده است.
شراره باقری چنگیز مولایی
رولان بارت در تحلیل خود از فرهنگ عامه به خصوص در حوزه ی صنعت پوشاک و مد سوالی این چنین طرح می کند: آیا اغواگرترین نقاط بدن آن نقاطی نیستند که لباس آن ها را نپوشانده است؟ این فضاهای خالی سوژه را همواره به سمت خود کشیده است، سمت و سویی که اغلب بازگشتی از آن نبوده، سمت و سویی که در آن تن میل به ویرانی؛ تباهی و نیستی دارد. آن چه به نام تاریخ عرضه می شود در اصل روایتی تکراری و نااصیل نشأت گرفته از تخیل سوژه های انسانی است. تاریخ مدعیِ دراختیار داشتن تمامی پاسخ ها، خود تبدیل به علامت سوال بزرگی می شود. این تناقض ساختاری وسیع در تاریخ شکاف های زیادی از خود برجای گذاشته، شکاف هایی که اغلب مورخان آن را نادیده گرفته و ادبا در قالب تخیل دفن کرده اند. این شکاف ها هر از چند گاهی به پوسته ی نمادین تاریخ رسمی فشار می آورند و با به چالش کشیدن آن سطح نو و تازه ای از آگاهی را ممکن می سازند. این آگاهی را می توان به زعم نویسنده ی این سطور «تجربه ی مدرنیته» خواند. تجربه ای که در آن زمین پایدار تاریخ ناگهان فروریخته و سوژه با رخدادی تروماتیک روبه رو می شود، رخدادی که دانسته های او را به تعلیق خواهد کشاند، لحظه ای که انسان مدرن را ممکن می سازد، لحظه ای که در آن میل به یافتن پاسخ جای خود را به پرسش دوباره می دهد، آگاهی به مثابه پرسش و پرسش های دیگر.