نام پژوهشگر: سید احمد حسینی حاجی بکنده
سمیرا سادات حسینی سید احمد حسینی حاجی بکنده
در این تحقیق به بررسی رابطه بین میزان رضامندی از چگونگی گذراندن اوقات فراغت دختران دانشجوی دانشگاه الزهرا با میزان بومی بودن در شهر تهران پرداخته شده است. هدف اصلی این تحقیق کسب شناخت بیشتر نسبت به میزان رضامندی دختران دانشجوی دانشگاه الزهرا از چگونگی اوقات فراغتشان و رابطه آن با میزان بومی بودن در شهر تهران است. اصلیترین مساله این تحقیق شناسایی چگونگی گذران اوقات فراغت دانشجویان از حیث جسمانی، عملی، اجتماعی، فکری و هنری بودن و میزان رضایت از آنها و رابطه آن با میزان بومی بودن دانشجویان در شهر تهران میباشد. این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی است. در این تحقیق برای بخش نظری از روشاسنادی و در بخش سنجش و تحلیل از روش پیمایشی استفاده شده است. در مجموع روش جمع آوری اطلاعات از دو طریق اسنادی و پرسشنامه است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان 3 دانشکده (دانشکده هنر، دانشکده علوم پایه و دانشکده علوم اجتماعی و اقتصاد) دانشگاه الزهرا در هفته پایانی اردیبهشت ماه، سال 1390 میباشد؛ که به وسیله نمونهگیری خوشهای و با استفاده از فرمول کوکران، 352 نفر به عنوان حجم نمونه از 3 مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا انتخاب شدهاند. پردازش اطلاعات نیز به وسیله نرم افزار spss و با آماره d سامرز انجام شده است. نتایج حاصل از پردازش به شرح زیر است: میزان بومی بودن دانشجویان در شهر تهران با هیچ یک از انواع فراغت مورد نظر دومازیه رابطه ندارد و همچنین میزان بومی بودن دانشجویان در شهر تهران با میزان رضامندی از انواع فراغت رابطه ندارد، همچنین فرضیه اصلی تحقیق نیز مورد تأیید قرار نگرفت. همچنین دانشجویان دانشگاه الزهرا در گذران اوقات فراغتشان اولویت را به فراغت های جسمی و اجتماعی می دهند، سپس به ترتیب به فراغت های فکری ، فراغت های عملی و در آخر به فراغت های هنری می پردازند.و اینکه بومی بودن یا نبودن دانشجویان در شهر تهران بر چگونگی گذران اوقات فراغت دانشجویان دانشگاه الزهرا و میزان رضایت آنها تاثیری ندارد.
فاطمه عباسی سید علیرضا افشانی
خانواده یکی از باارزش ترین نهادهای جامعه است که استواری و استحکام آن به ازدواج و رابطه ی زناشویی پایدار و بنیادین بستگی دارد. بر این اساس آگاهی از عوامل موثر بر رضایت زناشویی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مطالعات نشان می دهد زوج هایی که می آموزند چگونه تعارضات و اختلاف های خود را به طور موثر و کارآمد حل و فصل کنند، بیش تر از زوج هایی که فاقد چنین مهارت هایی هستند، می توانند به زندگی مشترکشان ادامه دهند. هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه مهارت های زندگی زناشویی و رضایتمندی زناشویی است. در این تحقیق از روش پیمایش استفاده شد. جمع آوری اطلاعات مورد نیاز با استفاده از ابزار پرسشنامه صورت گرفته است جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متأهل شهر یزد در سال 1391 تشکیل دادند که پس از جایگزینی جامعه آماری در فرمول کوکران حجم نمونه ای برابر با 323 نفر بدست آمد. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع خوشه ای بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، تی تک نمونه ای و رگرسیون استفاده شده است. براساس یافته های پژوهش، میزان مهارت های زندگی زناشویی و میزان رضایتمندی زناشویی در بین زنان شهر یزد بیشتر از حد متوسط بود. بین ابعاد هفت گانه مهارت زندگی زناشویی با میزان رضایتمندی زناشویی رابطه معنی داری وجود داشت. همچنین مهارت جلب اعتماد بیشترین تأثیر را بر میزان رضایتمندی زناشویی داشته است.