نام پژوهشگر: منصور میرزانیا

بررسی توصیف شعرا از برف و باران در سبک خراسانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  فریبا آهنگ هفشجانی   منصور میرزانیا

گرایش به زیبایی، به بهترین وجه، در ادبیات کهن ایران زمین، نمود یافته است. آثار ادبی قدیم، خصیصه های با ارزشی دارند که ناشناخته مانده اند و از آن جمله صورخیال برف و باران در شعر شاعران سبک خراسانی است که در این پایان نامه کوشش شده است تا ظرایف خیال گویندگان خراسانی با تکیه بر علم بیان و استناد به شعر آنان، دسته بندی و تفسیر شود. از این دیدگاه، ابر- ذرات ریز آبی که در جو معلقند- با بیشترین بسامد در بین شاعران این سبک، به ویژه منوچهری دامغانی گاه نماد جود و بخشش است و دست بخشنده ممدوح را می ماند و زمانی به مار شکنجی و پیل غرّان و زنگی حامله، تشبیه می شود و باران- فشرده بخاری که به صورت قطره ای بر زمین می چکد - با بیشترین تعابیر استعاری در شعر اشرافیت مدار این سبک، با عناصری چون مروارید، گوهر، یاقوت و ... تصویر می شود. و برف - زیباترین بلور طبیعت که از آسمان بر زمین می نشیند - با تشبیهات و استعارات فراوانی همچون کبوترانی که از ترس باز در هوا راه گم می کنند، زنبورهایی آشفته از خراب شدن لانه، کافوری که گرما زدگی زمین را درمان کند، دیبایی سپید برای تن پوش زمین و ... با تشبیه تفصیلی و محسوس به محسوس که شاخص ترین صورت بیانی شعر خراسانی است، تعبیر می شود. و جایگاه آنها بیشتر در تغزل و تنه اصلی قصاید است.

سیمای عاشق و معشوق در غزلیات شمس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  نسرین فلاحتی   منصور میرزانیا

در قلمرو ادب پارسی مولانا یکی از پنج شاعر بزرگ است که در نظم و نثر برای دیگر شعرا الگو و معیاری برتر است. لذا نوشتار حاضر عهده دار بحثی تحلیلی درباره ی سیمای عاشق و معشوق از دو جنبه ی ظاهری و باطنی در غزلیات شمس می باشد. در این نوشتار به صورتی مبسوط در شش فصل کلی به بررسی نقش عاشق و معشوق، تأثیرات متقابل آن دو از یکدیگر، باور مولانا به عشق، عاشق و معشوق پرداخته شده است. بدین منظور در فصل اول به کلیات و مقدمه هایی درباره ی با مولانا و شمس، دیوان شمس، عشق، ویژگی ها و مراتب و درجات آن، معشوق و عاشق پرداخته و سپس در فصل دوم به صورت مبسوط در چندین شاخص، ویژگی های باطنی معشوق مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. پس از آن در فصل سوم شاخص های ظاهری معشوق و در فصل چهارم ویژگی های باطنی عاشق مورد بررسی قرار گرفته است که در نهایت این تقسیم بندی با طرح ویژگی های ظاهری عاشق در فصل پنجم به پایان می-رسد. در خاتمه نیز فصلی درباره ی اتحاد این سه مقوله (عشق، عاشق و معشوق) آورده شده است. بدین ترتیب نگارنده می کوشد در این راستا در گام نخست به تمامی ابیاتی که به نوعی به این سه مقوله مربوط می شود توجهی خاص و نگرشی دقیق داشته تا بتواند در گام واپسین به یک جمع بندی کلی درباره ی عشق و عاشق و معشوق در غزلیات شمس و نظر خاص مولانا در این سه، دست یابد.