نام پژوهشگر: محمد رضا همزه ای
جلیل حیدری محمد رضا همزه ای
آنچه امروزه در مورد توسعه در مناطق روستایی مطرح است، توسعه ی پایدار روستایی است و هدف اصلی آن تامین نیازهای اساسی، بهبود و ارتقا سطح زندگی برای همه، حفظ و اداره ی بهتر اکوسیستم ها و آینده ای امن تر و سعادتمندانه تر می باشد. اگر چه با اجرای برنامه های توسعه، سطح و شرایط زندگی روستاییان در زمینه های مختلف از جمله بهداشت و آموزش ارتقاء و بهبود یافته، اما دو مسئله ی مهم 1-وجود بیش از یک میلیارد نفر فقیر در جهان که به منابع، آموزش، بهداشت، زیر ساخت ها که برای بهبود زندگی ضروری است دسترسی ندارند، و 2- وجود دیدگاه فن محورانه و دید خوش بینانه به جهان که موجب استفاده بی رویه از منابع طبیعی و مصرف مسرفانه و حریصانه منابع و به ویژه منابع تجدید ناپذیر شده و تعادل اکوسیستم ها را به هم زده است، همه ی این دستاوردها را در معرض تردید قرار می دهد، لذا در این راستا با بهره گیری از پارادایم کیفی و رهیافت pra و با هدف مطالعه ی بررسی موانع دستیابی به توسعه ی پایدار روستایی از دیدگاه کارشناسان مدیریت جهاد کشاورزی و روستاییان شهرستان کنگاور این مطالعه انجام شده است. جامعه ی مورد مطالعه در تحقیق حاضر، کارشناسان مدیریت جهاد کشاورزی و اهالی روستاهای قره گزلو سفلی و دهکهنه شهرستان کنگاور بوده است. روش گردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن تکنیک های موجود در رهیافت pra بوده است. بر اساس یافته های تحقیق حاضر اصلی ترین مانع در دستیابی به اهداف توسعه ی پایدار روستایی از دیدگاه کارشناسان، مربوط به وجود یا عدم وجود بخش خصوصی و تشکل های کشاورزی می باشد، درحالی که از نظر روستاییان مشکلات مربوط به نظام اداری و سیاسی می باشد. برای پایای و روایی پژوهش نیز از گروه متخصصین، کارشناسان و مثلث سازی(اجماع روش شناسی) استفاده شده است.
محمد باقرنسب محمد رضا همزه ای
چکیده در نیم قرن اخیر، دانش رسمی، فن آوری های جدید و کارآمدی را در کلیه ی فعالیت های تولیدی و کشاورزی پدید آورده که موجب تحولات اساسی در فرایند تولید شده است. در همین حال، به کارگیری برخی از فن آوری ها، معضلاتی را در عرصه های زیست محیطی، تولیدی، اجتماعی وسلامت انسان ها ایجاد کرده است. از یک سو استفاده از سموم، مصرف بی رویه کودهای شیمیایی و به دنبال آن آلودگی میوه ها و سبزی ها و افزایش انواع بیماری ها و سرطان ها، و از سوی دیگر نابودی گونه های اصیل بومی و جایگزینی آنها با گونه های اصلاح شده وارداتی، که برای نگهداری آنها به مقدار زیادی سم، کود شیمیایی و آب نیاز است، از معضلات باغبانی امروز کشور ماست. دانش بومی زمان آزموده و تجربی است که طی سال های طولانی با آزمایش و خطا به صورت انبوهی از اطلاعات و دانسته های مفید، جایگاه خاصی در نظام های تولید بومی پیدا کرده است. دانش بومی در راستای توسعه پایدار بوده و در حین تولید محصولات سالم و مرغوب، به حفظ محیط زیست و اجزای آن می پردازد. هدف این تحقیق آشنایی و ثبت دانش بومی باغبانی و فراورده های جنگلی در منطقه اورامان می باشد. این منطقه در استان های کردستان و کرمانشاه واقع شده است. پژوهش در قالب کیفی به اجرا در آمده و از تکنیک های خاص تحقیق کیفی نظیر گروه های متمرکز، مصاحبه عمیق و تکنیک های مشارکت روستایی pra جهت جمع آوری داده ها استفاده شده و پس از جمع آوری و دسته بندی و تشکیل پروتکل، با روش های مناسب تجزیه و تحلیل شده اند. نمونه گیری به روش هدفمند، با نمونه گیری ساده آغاز و با روش گلوله برفی ادامه یافته است. نتایج بدست آمده در زمینه دانش بومی باغبانی، مدیریت آب و خاک، استفاده بهینه از زمین و خاک محدود و تراس بندی قابل توجه و شناخت گونه های مختلف درختان مثمر و فرآوری محصولات، نشان از غنای دانش بومی منطقه دارد. همچنین در اورامان غربی و جنوب غربی، از محصولات جنگلی فراورده های مختلفی تولید می شود.
سارا محمدی ده عباسانی محمد رضا همزه ای
فقر و تخریب محیط زیست ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و باعث ایجاد چرخه ای معیوب می شوند .در این چرخه هر عامل، عامل دیگر را تشدید می کند. فقرا، برای برآوردن نیازهای اولیه ی خود تحت فشار هستند و به محیط زیست به عنوان منبع تأمین نیاز و به حفاظت از آن به شکل رفتاری تجملی نگاه می کنند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی فقر و تخریب محیط زیست دردهستان جلالوند استان کرمانشاه با استفاده ازروش مطالعه ی موردی انجام گردید. پژوهشگر پس از مصاحبه ی عمیق با 23 نفر از افراد کلیدی که به روش گلوله ی برفی انتخاب شده بودند، به اشباع تئوریک رسید. برای گرد آوری اطلاعات از مشاهده ی غیر مشارکتی، مصاحبه ی نیمه ساختارمند، تهیه ی عکس، اسناد و مدارک کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شد. روایی پژوهش از طریق مصاحبه با کارشناسان جنگلداری و مأمورین حفاظت اداره ی کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان کرمانشاه وتأیید صحت یافته ها از سوی ایشان تأیید گردید.پس از تحلیل اطلاعات با استفاده از روش تئوری بنیانی در نهایت پژوهشگر به مدلی مفهومی، در زمینه ی ارتباط فقر و تخریب محیط زیست در منطقه ی مورد مطالعه رسید. این مدل گویای رابطه ای دوسویه بین فقر وتخریب محیط زیست است. درضمن عواملی از قبیل :عوامل محیطی، عدم رسیدگی دولت به منابع طبیعی، ناکارآمدی سیاست های بازدارنده از تخریب محیط زیست نیز درایجاد این رابطه نقش به سزایی دارند.شایان ذکر است که در این مدل ، عوامل محیطی و عدم رسیدگی دولت به منابع طبیعی بیش از ناکارآمدی سیاست های بازدارنده، در تقویت چرخه ی شوم فقر و تخریب محیط زیست نقش دارند.