نام پژوهشگر: محمدحسن حایری
حمید رضا علی پور باقری محمدحسن حایری
از لحاظ سبک شناسی، مشخص شده است که شیخ بهایی در اشعار خود خصوصاً دو مثنوی « نان و حلوا» و « شیر و شکر » دارای سبک مشخص فردی نیست بلکه از سبک دوره ایی پیروی کرده است. سبک شعر او ، سبک عراقی است که در آن ویژگی هایی از سبک خراسانی و هندی دیده می شود که در این بین، سبک خراسانی نسبت به سبک هندی نمود بیشتری دارد. در سبک شعر او، ویژگی هایی از مکتب وقوع نیز دیده می شود از اینرو بعضی از اهل فن، به کاربرد شیو? غنی کشمیری و بابا فغانی در اشعار او اشاره کرده اند. از مشخصات بارز سبک او استفاده از صنعت سجع و جناس و کاربرد تکرار در شکلهای مختلف، اعم از لفظی و معنوی در بدیع لفظی و سمبل و کنایه در صنایع بیانی و مراعات النظیر و تلمیح و تلمیع در بدیع معنوی است. موضوع اشعار او اخلاق و عرفان است و شعر او در این دو مثنوی از نوع تعلیمی به شمار می رود. بنابراین از صنایع ادبی در حد متعادل و روان استفاده کرده است که هیچ تازگی و نوآوری خاصّی در آنها دیده نمی شود. و چون از عالمان بزرگ عصر خویش محسوب می گردد اشاره های زیادی به علوم و کتابهای رایج و همچنین به بعضی از اصطلاحات آنها در اشعار او شده است. از لحاظ فکری تحت تأثیر افکار مولانا و عطّار و عرفای دیگر قرار دارد . و این از بررسی و تحلیل اشعارش و تطبیق آنها با کتاب « کشکول » و کتاب « اربعین » او به خوبی بارز و آشکار می گردد. بنابراین، این دو مثنوی، اثری درونگرا (انفسی) و ذهنی است و آنچه که برای شاعر مهم تلقی می شود، تفهیم افکار درونی با زبان ساده و صمیمی به مخاطبانش می باشد، او در کمال ایجاز و سادگی ، مهمترین مسایل دینی و عرفانی را بیان کرده و به خوبی از عهده آن برآمده است. اهمیت افکار او در این است که بیشترین تأثیر را در علوم مختلف دینی و مکاتب فلسفی و عرفانی بعد از خود داشته است. و علاوه براین اشعار او، از لحاظ جامعه شناسی دینی و فرهنگی دور? صفویه ، می تواند بسیار مهم و اساسی تلقی نمود. در حقیقت افکار او در این دو مثنوی، تجلّی و ظهور عرفان و فقه و حکمت اصیل ایمانی در سد? دهم و یازدهم هجری است که ریشه در شریعت عالیه مصطفوی و طریقت حق? علوی دارد.