نام پژوهشگر: فریبا اسفندیاری
شهرام نیکپور عقیل مددی
حوزه ی آبخیز رودخانه ی زال در جنوب شهرستان خلخال واقع شده است. رودخانه ی زال یکی از شعبه-های رودخانه ی قزل اوزن می باشد که آب های حوضه را وارد رودخانه ی قزل اوزن می کند. در این تحقیق با تفکیک حوضه به چهار زیرحوضه ی لرد، زال، کلبندرود و دره چای، میزان فرسایش و تولید رسوب با استفاده از روش های psiac و mpsiac مورد بررسی قرار گرفت. در این زمینه، با بررسی عوامل نه-گانه ی موثر در فرسایش خاک، کل حوزه ی آبخیز و زیرحوضه های کلبندرود، دره چای و لرد، از نظر شدت رسوب دهی در مدل psiac، در کلاس یا شدت رسوب دهی متوسط و زیرحوضه ی زال در کلاس یا شدت رسوب دهی زیاد قرار گرفت و رسوب ویژه در کل حوضه 6/388، زیرحوضه ی زال 9/520، زیرحوضه ی کلبندرود 8/409، زیرحوضه ی دره چای 1/357 و زیرحوضه ی لرد 1/311 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال برآورد شد. این در حالی است که در مدل mpsiac، کل حوزه ی آبخیز و زیرحوضه های کلبندرود، دره چای و لرد، از نظر شدت رسوب دهی، در کلاس یا شدت رسوب دهی کم و زیرحوضه ی زال در کلاس یا شدت رسوب دهی متوسط قرار گرفت و رسوب ویژه در کل حوضه 1/195، زیرحوضه ی زال 1/263، زیرحوضه ی کلبندرود 206، زیرحوضه ی دره چای 179 و زیرحوضه ی لرد 5/155 متر مکعب در کیلومتر مربع در سال برآورد گردید.
مهری طاهری چگنی فریبا اسفندیاری
چکیده محل استقرار سکونتگاه ها و ساختار داخلی آن ها اغلب تحت تأثیر عوامل محیطی به ویژه ژئومورفولوژی است. توسعه شهری بر روی سطح زمینی صورت می گیرد که از مواد و اشکال ویژه ای به وجود آمده است این مواد و اشکال ممکن است ذاتاً برای فعالیت های خاصی مناسب باشند و شهرها را در مراحل مختلف توسعه با مخاطرات رو به رو سازند. در شهرستان خرم آباد با توجه به موقعیت جغرافیایی و قرار گرفتن در بین رشته کوه های زاگرس، عواملی مانند شیب، حرکات دامنه ای، زلزله، گسل، مسیل ها و رودخانه ها در قسمت های مختلف به اشکال متفاوت عمل کرده به طوری که در بعضی نقاط توسعه فیزیکی و در جهات دیگر محدودیت توسعه را سبب شده اند. بنابراین ضروری است که مکانیسم عوامل فوق مورد بررسی قرار گیرد. جهت تجزیه و تحلیل محدودیت های حاصل از فرآیندهای ژئومورفولوژی از روش های توصیفی – تحلیلی، شاخص های مورفومتریک و نرم افزار arc gis استفاده شده است. براساس محاسبات صورت گرفته فعالیت تکتونیکی و پویایی سیستم های مورفوژنیک و مورفودینامیک محدوده مورد مطالعه اثبات گردید. همچنین جهات بهینه گسترش فیزیکی شهرستان با ارزش گذاری لایه های مختلف و در نهایت ترکیب آن ها تعیین گردید و قسمت های غربی، شمال غرب و داخلی منطقه، به عنوان نقاط بهینه مکان-یابی توسعه فیزیکی انتخاب گردیدند.
کبری کیانی عقیل مددی
چکیده: حوضه ی آبریز کیان در جنوب غربی استان همدان و در21کیلومتری شهرستان نهاوند واقع شده است. مسئله ی تحقیق حاضر بررسی اشکال کارست و عوامل ایجاد کننده ی آن است. فرونشست زمین بر روی سنگ های آهکی، زهکشی سریع آب های سطحی بر روی سطوح ارتفاعی باعث ایجاد اشکال مختلف فرسایش شده، از مسائل دیگر تحقیق حاضر می باشد. این مشکلات از یک سو مربوط به شرایط طبیعی حاکم بر منطقه و از سوی دیگر ناشی از دخالت انسان است. لذا شناسایی مسائل و مدیریت صحیح آنها ضروری بنظر می رسد. هدف از انجام این تحقیق بررسی اشکال ژئومورفولوژی کارست و روند ایجاد آن با توجه به شرایط و عوامل موجود در منطقه و طبقه بندی این اشکال می باشد. حوضه ی مورد مطالعه در زون زاگرس چین خورده واقع شده که عمدتاً از سنگ های تشکیل شده است. آهک های انحلال پذیر در مقابل نیروی آب با دخالت دی اکسیدکربن و وجود بارندگی کافی (430میلی متر) زمینه را برای انحلال سنگ ها مهیا ساخته است. وجود گسل ها در جنوب حوضه باعث جدایی سازندها و ایجاد درز و شکاف های سطحی جهت انتقال آب به سفره های زیر زمینی شده است. نفوذ آب بتدریج موجب توسعه یافتگی وگسترش درز و شکاف ها شده و فرایند انحلال را به همراه داشته است. در این تحقیق ابتدا با استفاده از روش مشاهده ی میدانی به بررسی اشکال منطقه پرداخته شد و نقشه های پراگندگی سازندها تعیین گردید و با بررسی میدانی از آنها مکان پراکندگی این اشکال تعیین گردید و نقشه های حوضه محدوده با استفاده از نرم افزار gis ترسیم شد. نتیجه ی تحقیق حاضر نشان می دهد که، شکل گیری اشکال و لندفرم های خاص مناطق آهکی در نتیجه ی فراهم بودن شرایط لیتولوژیکی، زمین ساختی و آب و هوای حوضه شکل گرفته است. که از جمله ی آنها می توان به لاپیه، دولین، غارها، دره ها و چشمه های کارستی اشاره نمود را می توان نام برد، اشکال کارستی عمدتاً در جنوب حوضه تشیکل شده است.
محمدرضا نوری زاده فریبا اسفندیاری
: منطقه مورد مطالعه در جنوب غربی استان فارس و جنوب شرقی استان بوشهر واقع شده است. این محدوده بر اساس سیستم مختصات کارتزین(درجه، دقیقه وثانیه) درحدود طولهای جغرافیایی ?36 ?20 °52 تا 55 30°52 شرقی و عرضهای ?35 ?53 °27 تا 10 ?15 °28 شمالی قرار دارد. مسیر ارتباطی شیراز-عسلویه از این منطقه عبور مینماید. هدف از این تحقیق بررسی مخاطرات ژئومورفولوژیکی این جاده تازه تاسیس میباشد، زیرا با اینکه مدت زیادی از افتتاح باند رفت آن نگذشته است با مخاطرات ژئومورفولوژیکی همچون ریزش و لغزش روبرو گردیده است. روش استفاده شده در این تحقیق تکیه بر مشاهدات میدانی و استفاده از نرم افزار gis برای پهنهبندی مناطق در معرض خطر بوده است. بدین صورت که لایههای اطلاعاتی لازم تهیه شده و با تلفیق آنها نقشه پهنهبندی مخاطرات تهیه و مناطق در معرض خطر ممیزی گردید. نقشههای پهنهبندی مشخص نمود که بسیاری از قسمتهای منطقه مستعد انواع حرکات دامنهای بخصوص ریزش و لغزش میباشد. به طورکلی بر اساس نقشه پهنهبندی، مناطق در معرض خطر به چهار گروه دارای خطر خیلیزیاد، خطر زیاد، خطرکم و خطرخیلی کم طبقه بندی گردید
اقدس کاظمی موسی عابدینی
چکیده: ژئوتوریسم یکی از جدیدترین انواع برنامه ریزی ها و شاخه های گردشگری است که با مفاهیم جغرافیایی گره خورده است کلی نگری در این شاخه خاص نشات گرفته از ویژگی های جغرافیای آن است . امروزه ژئوتوریسم به عنوان یک صنعت فعال در بسیاری از کشورهای پیشرفته شناخته شده و سهم بسزایی را در تولید ناخالص ملی این کشورها به خود اختصاص داده است . با اینکه گسترش این صنعت می تواند نقش بارزی در توسعه پایدار هر منطقه ایفا نماید ولی متاسفانه درکشور ما تا به امروزچندان مورد توجه قرار نگرفته است شهرستان کرمانشاه با وجود چشم اندازهای کم نظیر و استثنایی مانند رودخانه ها ، چشمه های کارستی و معدنی ، غارهای کارستی ،اشکال انحلالی آهک های کارستی ، تفرجگا ه ها و ارتفاعات زیبا و برف گیر ، آثار و بنا های تاریخی، مذهبی و فرهنگ ، رسوم و مراسم آیینی مختلف و متنوع قابلیت توریستی لازم را دارا می باشد .هدف عمده و اصلی این پژوهش بررسی و شناسایی قابلیت ژئوتوریسم منطقه با استفاده از مدل swotمی باشد. روش پژوهش این مطالعه توصیفی تحلیلی است. در تحلیل برنامه ریزی راهبردی جهت ارائه راهکارهای مدیریتی از روش برنامه ریزی swot استفاده شده است با تجزیه و تحلیل و نگرش آمار و نتایج حاصل از ماتریس swot مشخص شد بزرگترین عدد بدست آمده مربوط به عامل so نقاط قوت و فرصت های شهرستان کرمانشاه با مجموع 36/39 می باشد که در این شرایط از فرصت های خارجی بهره برداری می شود و همواره ترجیح بر این است که بتوان با استفاده از نقاط قوت داخلی از رویدادها و روند های خارجی بهره برداری کرد و کمترین عددبه دست آمده مربوط به wt نقاط ضعف و تهدیدهای شهرستان کرمانشاه با مجموع 43/37 می باشد که در این شرایط هدف کم کردن نقاط ضعف داخلی وپرهیز کردن ازتهدیدهای خارجی می باشد باتوجه نتایج بدست آمده از ارزیابی عوامل داخلی و خارجی جاذبه های ژئوتوریستی شهرستان کرمانشاه حاکی از توانایی بالای جاذبه های توریستی شهرستان کرمانشاه می باشد ولی از نظر امکانات و تاسیسات زیربنایی و تبلیغات و دیگر عوامل موثر دارای مشکلات است. در صورت فراهم نمودن زمینه های لازم و زیر ساخت های لازم گردشگری ، می تواند موجبات گسیل خیل عظیمی از گردشگران داخلی و خارجی را فراهم آورد.
منیره بالازاده قاضی جهانی موسی عابدینی
برای ایجاد یک توسعه پایدار و همه جانبه و همچنین جایگزینی منابع جدید کسب درآمد به جای منابع نفتی، نیازمند استفاده از تمامی امکانات و قابلیت ها می باشیم. در این راستا توسعه صنعت گردشگری که اقتصاددانان آن را سومین پدیده اقتصادی پویا و رو به رشد پس از صنعت نفت و خودروسازی می دانند، به عنوان نیاز اساسی کشور مطرح می شود. یکی از شاخه های طبیعت گردی در میان گردشگران علاقمند به طبیعت، ژئوتوریسم می باشد. شهرستان آذرشهر به عنوان یکی از شهرستان های استان آذربایجان شرقی با برخورداری از پتانسیل های بالقوه طبیعی و تاریخی از نقاط مستعد کشور برای برنامه ریزی بر پایه مطالعات ژئوتوریسم است. هدف از این پژوهش بررسی قابلیت ها و تنگناهای توسعه صنعت ژئوتوریسم در این منطقه می باشد که در قالب مدل مدیریت استراتژی swot بدان پرداخته ایم و در نهایت با در نظر گرفتن عوامل تاثیر گذار در منطقه چهار گروه – نقاط ضعف، قوت، فرصت ها و تهدید ها- راهبرد هایی هم سو با توسعه پایدار گردشگری در این منطقه ارائه گردیده و نتایجی که حاصل نمودیم حاکی از ان است که توانایی تولید سنگ تراورتن در سطح جهانی با میانگین وزنی 45/4 از مهم ترین نقاط قوت، ناشناخته ماندن بسیاری از جاذبه های گردشگری شهرستان برای گردشگران داخلی با میانگین وزنی 32/4 به عنوان نقطه ضعف، امکانات خدماتی و توریستی با میانگین وزنی 34/4 فرصت منطقه و ازدیاد تخلفات اجتماعی با میانگین وزنی 45/4 به عنوان تهدید اصلی منطقه آذرشهر معرفی شده است. با ترکیب عوامل داخلی و خارجی استراتژیst (راهبرد تنوع) مهم ترین استراتژی این منطقه محسوب می شود.
خداداد لطفی فریبا اسفندیاری
چکیده یکی از فعل و انفعالات طبیعی زمین، که برای برقراری اعتدال و انتظام در طبیعت نمودار می شود، رخداد زمین لرزه است. بر این اساس بشر به تبع افزایش دانش خود از این رخداد، و پیشرفت های تکنولوژیک حاصل شده طی سالیان متمادی همواره این امکان را برای خود فراهم ساخته، تا از آثار و صدمات سوء ناشی از آن مصون بماند. کشور ایران با دارا بودن موقعیت خاص زمین ساختی و قرار گرفتن در کمربند زلزله، موقعیت ویژه ای به جهت لرزه خیزی دارد. استقرار یافتن کانون های شهری در پهنه های پر خطر، بالقوه این شهرها را در معرض تهدید و آسیب جدی قرار داده است. بالقوه مستعد آسیب بودن مراکز شهری در برابر زلزله، زمانی وضعیت حادتر به خود می گیرد که زیر ساخت های اولیه و اصول مهمی که موثر در میزان آسیب ها هستند مورد بی توجهی و کم توجهی قرار بگیرند. عاملی که نمود آن در محدود? مورد مطالعه، به عینیت قابل مشاهده است. منطقه مورد مطالعه(شهراردبیل) روی یک دشت رسوبی با مواد آبرفتی کمتر تحکیم یافته استقرار یافته است و به وسیل? زنجیراه ای از گسل ها احاطه شده است. وجود این گسل ها و سابقه لرزه خیزی آنها و همین طور قرار گیری شهر اردبیل روی سازند های سست آبرفتی از یک سو و عدم همگنی در شاخص های کالبدی و سطح دسترسی به مراکز امداد و نجات از سوی دیگر، همواره شهر اردبیل را در برابر زمین لرزه مستعد آسیب ساخته است. این تحقیق با هدف تعیین ضریب آسیب پذیری شهر اردیبل در برابر زلزله با استفاده از gis و ga صورت گرفته است. چارچوب کلی این تحقیق بر اساس تهیه لایه های اطلاعاتی مختلف(سازند های سطحی، حداکثر شتاب، قدرت و مدت تداوم زلزله، سرعت امواج برشی، فاصله از خطوط گسل، نوع مصالح سازه ها، کیفیت ابنیه سازه ها، تراکم جمعیت و غیره) به عنوان معیار های مورد استفاده در روشهای topsis برای تعیین سلسله مراتب آسیب پذیری به تفکیک محلات 44 شهر، vs برای ارزیابی پتانسیل روانگرایی خاک، coburn برای برآورد تعداد تلفات انسانی ناشی از زلزله و در نهایت استفاده از الگوریتم ژنتک(ga) در قالب مدل مکان یابی و تخصیص هاب(csahlp) برای مکان یابی مراکز امداد و نجات بر مبنای سلسله مراتب آسیب پذیری محلات، می باشد. طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق، استفاده از مدل های فوق توانایی بالایی در تعیین ابعاد کامل آسیب پذیری ناشی از زلزله دارند و می توانند برای کاهش دادن میزان خسارت ناشی از وقوع زلزله با توجه به سلسله مراتب آسیب پذیری که ارائه می دهد، زمینه را برای برنامه ریزی های اولویت بندی شده برای کاهش زمینه های آسیب در نواحی داری رتبه بالای آسیب پذیری و همین طور مکان یابی بهینه برای مراکز امدادی با توجه به سطح تقاضای محلات شهر که برآیند رتبه آسیب پذیر آنها است اقدام نمایند.
زینب بیدار اناری فریبا اسفندیاری
مسیر ارتباطی مشگین شهر- موئیل واقع در دامنه شمال غربی سبلان و جنوب شهرستان مشگین شهر به عنوان یکی از مسیرهایی که از نظر مکان گزینی بدلیل شرایط سخت و نامناسب توپوگرافی و همچنین مکان یابی نامناسب جاده بواسطه از بین بردن تکیه گاه دامنه ها، تحت تاثیر حرکات دامنه ای اعم از لغزش و ریزش می باشد، سیستم حمل و نقل این مسیر در منطقه کوهستانی از نظر حرکات دامنه ای تهدید می شود و این مسیر در محدوده کوهستانی به دلیل داشتن شیب زیاد دامنه ها و ارتفاع زیاد منطقه و مکان گزینی نامناسب جاده و بواسطه آن ناپایدارسازی دامنه ها دارای وضعیتی نامناسب است.تحقیق حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر در ایجاد حرکات دامنه ای و مشخص کردن مناطق دارای پتانسیل جهت پهنه بندی این حرکات در مسیر ارتباطی مشگین شهر- موئیل به روش تحلیل سلسله مراتبی(ahp) انجام شده است. نتایج حاصل از بررسی های میدانی نشان داد که فراوان ترین حرکات مواد دامنه ای در این مسیر، جریانات واریزه ای، ریزش سنگ و لغزش می باشند. به این منظور ابتدا مهمترین عوامل موثر در وقوع ناپایداری ها در منطقه بررسی، سپس نقشه پراکنش این پدیده ها با انجام عملیات میدانی و به کمک عکس های هوایی با استفاده از gps تهیه و رقومی گردید. در مرحله بعد با بکارگیری روش تحلیل سلسله مراتبی عوامل مورد بررسی به صورت زوجی مقایسه و وزن هر یک از عوامل که مبین میزان تاثیر آن ها است در نرم افزار expert choice محاسبه شده است. با توجه به مقادیر کمی وزن هر یک از عوامل، نقشه وزنی هر عامل تهیه و در نهایت اقدام به تهیه نقشه پهنه بندی خطر حرکات دامنه ای گردید. براساس نقشه بدست آمده از پهنه بندی در مسیر مورد مطالعه میزان ریسک خطرپذیری به چهار پهنه خطر بسیار زیاد، خطر زیاد، خطر متوسط، خطر کم استخراج و شناسایی گردیدند، که مناطق با خطر بسیار زیاد و زیاد بیشتر در اطراف و نزدیکی جاده و در امتداد رودخانه خیاوچای و در محدوده کوهستانی قرار دارند.
هوشنگ عباسی زنگی چقایی فریبا اسفندیاری
شهرستان کرمانشاه به دلیل داشتن پدیده های جالب طبیعی و ژئومورفولوژیکی از جمله اشکال کارستیک(غارها، چشمه-های کارستی) تالاب ها و اشکال زیبای زمین شناسی یکی از مناطق مستعد گردشگری است که لندفرم های جالبی را در خود جای داده است. هدف از این پژوهش ارزیابی و شناسایی لندفرم های ژئومورفولوژیکی شهرستان کرمانشاه می باشد. برای تشریح لندفرم ها ی ژئومورفولوژیکی شهرستان کرمانشاه از تصاویر ماهواره ای، نقشه های زمین شناسی، توپوگرافی و داده های حاصل از بازدیدهای میدانی استفاده شده و میزان قابلیت و توانمندی ژئومورفوتوریستی این لندفرم ها بر اساس روش پرالونگ مورد ارزیابی قرار گرفته است. پنج لندفرم ژئومورفولوژیکی در محدوده مورد مطالعه، مورد بررسی قرار گرفت و نتایج به دست آمده با استفاده از روش پرالونگ نشان داد که لندفرم سراب طاق بستان به علت ارزش باستان شناسی، سابقه تاریخی و چشم اندازهای زیبای طبیعی پیرامون آن با کسب بالاترین امتیاز(65/0)، به عنوان با اهمیت ترین لندفرم ژئومورفوتوریستی شهرستان و دره کارستی تنگ کنشت با کمترین امتیاز(39/0) کم اهمیت ترین لندفرم ژئومورفوتوریستی شهرستان کرمانشاه، ارزیابی شده اند.
ابوطالب شهبازی فریبا اسفندیاری
بررسی روند تغییرات و شناخت مورفولوژی رودخانه، شامل تشخیص الگوی رود – روند تغییرات و جابجایی مسیر رودخانه در یک دوره زمانی طولانی مدت امری بسیار مهم است. در این پژوهش روند تغییرات بستر رودخانه مارون در بازه زمانی از سال 1955 تا 2010 و در سه بازه مکانی با استفاده از عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای و روش ترانسکت مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که بررسی میزان تغییرات کناره های بستر در قالب پیشروی و پسروی خطوط ساحلی راست و چپ بازه های تعیین شده در دو دوره مورد نظر نسبت به دوره مبنا، بستر آبراهه در بازه اول از دوره اول تا دوره سوم در حال پسروی و به عبارتی محدود شدن بوده است. در رابطه با بازه دوم، خط ساحلی راست از گذشته تا حال در هر دوره بطور متوسط 105 مترمربع پسروی داشته و در مورد خط ساحلی چپ بازه مورد نظر از گذشته تا به حال روند پیشروی حاکم بوده و روند تغییرات به نحوی بوده که از دوره اول تا دوره دوم شاهد پیشروی محسوس تری نسبت به فاصله زمانی بین دوره دوم تا دوره سوم هستیم. در رابطه با بازه سوم، خط ساحلی راست در دوره دوم نسبت به دوره اول در مقایسه با همین دوره نسبت به دوره سوم پیشروی محسوس تری داشته و خط ساحلی چپ بازه سوم از گذشته تا به حال روند حاکم بر آن پیشروی بوده و روند تغییرات به نحوی بوده که از دوره اول تا دوره دوم و سوم تغییرات یکنواخت بوده است. بنابراین بطور کلی آبراهه مورد مطالعه از دوره اول (1334) تا سوم (1389) در حال عقب نشینی و محدود شدن بوده است، در حالی که بازه دوم تقریباً فاقد تغییر و بازه سوم تا حدودی دارای پیشروی کناره ها و به عبارتی عریض شدگی بستر بوده است.
اعظم حیدری فریبا اسفندیاری
رواناب سطحی و جریان آب در رودخانه ها همواره توأم با فرسایش و حمل مواد رسوبی است، واضح است جهت مطالعه دقیق رسوب، علاوه بر شناخت طبیعت رسوب و مکانیزم آن لازم است عوامل موثر در فرسایش و رسوب گذاری، هم چنین مقدار مواد رسوبی حمل شده دقیقآً تعیین و محاسبه گردد. در پژوهش حاضر از روش شبکه ی عصبی مصنوعی که روش موثر برای تعیین روابط پیچیده غیر خطی بین عوامل می باشد، مورد استفاده قرار گرفته است. مدل شبکه عصبی طراحی شده در این پژوهش، از نوع شبکه چند لایه پس انتشار برگشتی انتخاب گردیدکه به منظور آموزش شبکه از الگوریتم لونبرگ - مارکورات استفاده گردید. این پژوهش با هدف برآورد رسوب و فرسایش حوضه کر- چمریز با استفاده از شبکه ی عصبی مصنوعی در دوره آماری [2011 - 1991] انجام گرفته است. با توجه به آموزش بلند مدت [ 15 سال برای آموزش و 5 سال برای برآورد ] شبکه به گونه ای طراحی گردید که با ورود عناصر میانگین ماهانه رسوب، دبی و بارش در یک سال حداکثر برآورد برای ماه آینده برآورد گردید. این کار برای سال های [2011 - 2007] میلادی جهت تعیین میزان خطای مدل صورت گرفت که در مجموع برآورد رسوب در آموزش [r =1 ] و ضریب همبستگی [ r =1] بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مدل شبکه ی عصبی مصنوعی در بر آورد فرسایش و رسوب حوضه از دقت بالایی برخوردار است.
زهرا محمدی سلطان آباد فریبا اسفندیاری
در طی سال های اخیر مسئله حفاظت از خاک و آب از اصولی ترین پایه های توسعه پایدار مطرح می باشد. اثرات منفی فرسایش و پیامدهای ناشی از آن ، نه تنها سبب کاهش توان تولیدی و تخریب خصوصیات فیزیکی و شیمایی خاک می گردد. بلکه باعث می شود در محل خروجی حوضه های آبخیز رسوبات حاصل از فرسایش بر روی اراضی مرغوب کشاورزی و مراتع و منابع ذخیره آب مشاهده گردد. لذا در این پژوهش سعی بر آن است که با مقایسه روش سیستم شبکه عصبی مصنوعی(ann) و سیستم استنتاج عصبی- فازی تطبیقی(anfis) بتوان میزان فرسایش و رسوب را در حوضه نوران برآورد کرد. شبکه عصبی مصنوعی که به اختصار ann نامیده می شود یک ابزار ریاضی قدرتمند است که در بیشتر علوم مورد استفاده قرار می گیرد. این روش قدرت انعطاف و تصحیح بالایی در انطباق با داده های موجود دارد. شبکه عصبی مصنوعی با استفاده از مجموعه های ورودی و خروجی، روابط موجود بین آنها آموزش داده می شود و با استفاده از الگوریتم مناسب خروجی شبکه را نمایش می دهد. سیستم استنتاج عصبی- فازی تطبیقی(anfis) روشی مبتنی بر قواعد "شرط- نتیجه" است که با استفاده از مفهوم متغیرهای زبانی و روند تصمیم گیری فازی، فصای متغیرهای خروجی تصویر می کند. در این پژوهش فاکتورهای موثر در فرسایش در طی دوره آماری سال 1370 تا1388 ابتدا نرمالیزه گردید و در هر دو مدل مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. خروجی حاصل از شبکه عصبی مصنوعی با 6 نرون در لایه میانی86% است که بالاترین دقت شبیه سازی و هم بستگی شبکه در این پژوهش است توانایی سیستم شبکه عصبی مصنوعی در پیش بینی فرسایش در دوره زمانی 5 ساله برابر با 90/0است و توانایی سیستم استنتاج عصبی- فازی تطبیقی(anfis) در مدل سازی و پیش بینی با اطمینان 9/92% مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به نتایج حاصل از مدل های مورد استفاده سیستم استنتاج عصبی- فازی تطبیقی(anfis) دارای توانایی بالایی نسبت به سیستم شبکه عصبی مصنوعی در برآورد فرسایش است.
مدینه بابایی مراددهنده عقیل مددی
شناسایی عوامل موثر در وقوع زمین لغزش های موجود در یک حوضه وپهنه بندی خطر آن یکی از ابزارهای اساسی جهت دست یابی به راهکارهای کنترل این پدیده و انتخاب مناسب ترین وکاربردی ترین گزینه موثر می باشد. دراین تحقیق به منظور ارزیابی عوامل موثر در وقوع زمین لغزش های حوضه بارکیلی رود و پهنه بندی این پدیده بر اساس عوامل اثر گذار با مدل lim انجام گرفت.هدف از انجام این تحقیق شناخت عوامل موثر در وقوع حرکات دامنه ای وارزیابی و کارایی مدل در پهنه بندی وشناسایی مناطق با خطر زیاد و ارائه راهکار برای کاهش و کنترل زمین لغزش می باشد .روش کار بدین صورت انجام گرفت ،که ابتدا 11 عامل موثر در وقوع زمین لغزش با انجام مطالعه نقشه ها و بررسی های میدانی شناسایی و با استفاده ازمدل «روش شاخص زمین لغزش»(lim) ارزیابی و سپس ازطریق تطابق نقشه پراکنش زمین لغزشها با نقشه عاملی، کارایی این مدل مورد ارزیابی قرارگرفته و نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش حوضه تهیه گردید. تحلیل نتایج عوامل موثر در زمین لغزش های حوضه بارکیلی رودبه مساحت 55/175 کیلومتر مربع با استفاده از مدل lim نشان داد که طبقات بارشی988- 688 میلی متر در سال ،طبقات ارتفاعی بین800- 400 متر از سطح دریا،مناطق با پوشش گیاهی زیاد ، کاربری اراضی به صورت باغات چای و زمین های زراعی،مناطق با نفوذپذیری زیاد خاک،دامنه های رو به شمال و شمال شرق و جنوب غرب ودر نهایت عناصر خطی (جاده ،آبراهه وگسل ) بر اساس وزنهای بدست آمده به ترتیب از عوامل تاثیر گذار در وقوع زمین لغزش های حوضه بارکیلی رود شناسایی شدند.به منطور ارزیابی کارایی مدل lim نقشه پهنه بندی با پراکنش زمین لغزش تطبیق داده شدکه حدود 4/81 درصد از زمین لغزش ها با خطر خیلی زیاد وزیاد قرار گرفت که بیانگر دقت بالای مدلlim در پهنه بندی زمین لغزش می باشد.
غلامرضا گلمرادی فریبا اسفندیاری
چکیده: محور ارتباطی خلخال – پونل به عنوان یک راه مهم ارتباطی، ارتباط بین شهرستان خلخال و استان گیلان را برقرار می سازد این محور بدلیل عبور از مناطق کوهستانی و مرتفع و شرایط طبیعی و اقلیمی متفاوت، پتانسیل بالقوه برای تاثیرپذیری از حرکات دامنهای و مخاطرات اقلیمی مختلف را داراست که این امر موجب مسدود شدن این محور در فصول مختلف سال به ویژه در فصول زمستان و بهار میگردد تحقیق حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر در ایجاد حرکات دامنه ای و مشخص کردن مناطق دارای پتانسیل خطر به روش تحلیل سلسله مراتبی صورت گرفته است. پس از بررسی های میدانی و تهیه لایه های اطلاعاتی از طریق نقشه ها و منابع موجود عوامل موثر در حرکات دامنه ای شناسایی شدند. در مرحله بعد با بکارگیری روش تحلیل سلسله مراتبی عوامل مورد بررسی به صورت زوجی مقایسه و وزن هر یک از عوامل که مبین میزان تاثیر آنها است در نرم افزار expert choice ارائه شد. در نهایت اقدام به تهیه نقشه پهنه بندی خطر حرکات دامنه ای گردید. براساس نقشه بدست آمده از پهنه بندی در محور مورد مطالعه میزان ریسک خطر پذیری به چهار طبقه خطر بسیار زیاد، خطر زیاد، خطر متوسط، و خطرکم استخراج و شناسایی گردید که مناطق با خطربسیار زیاد و زیاد در منطقه کوهستانی این محور و نزدیک جاده قرار دارند.
عسگر جسارتی فریبا اسفندیاری
فرسایش خاک هر چند می تواند یک پدیده طبیعی حتمی قلمداد شود، ولی تشدید آن بر اثر عوامل مصنوعی مانند اعمال نادرست انسان در بهره برداری از طبیعت می تواند موجب بروز خطرات جدی و ایجاد نابسامانی هایی در زندگی بشر شود. برآورد دقیق فرسایش آبی و ته نشست رسوبات برای ارزیابی پتانسیل هدررفت خاک و ظرفیت ذخیره سدها بسیار مهم می باشد. هدف از این پژوهش برآورد میزان رسوب در حوضه آبخیز آلادیزگه و مقایسه مقدار آن با میزان رسوب مشاهده ای (637/0 تن در هکتار در سال) در حوضه مورد مطالعه می باشد. برای این منظور از روش دامنه مدل wepp (پروژه پیش بینی فرسایش آبی) استفاده گردیده است. داده های مورد نیاز برای اجرای مدل در چهار فایل اقلیم، شیب، خاک و مدیریت وارد می شود. مدل 6 نوع مدیریت و 2 نوع خاک به همراه 6 نوع آبراهه در حوضه تشخیص داد. نتایج نشان داد که پیش بینی رسوب توسط این مدل، برای حوضه آبخیز آلادیزگه به مقدار مشاهده ای در ایستگاه نزدیک است، به طوری که مقدار رسوب برآوردی توسط روش دامنه مدل wepp برای حوضه 623/0 تن در هکتار در سال می باشد. با توجه به مقایسه مقادیر به دست آمده مدل کارایی لازم را برای برآورد رسوب در حوضه دارا می باشد
رسول حسن زاده فریبا اسفندیاری
موضوع مورد بحث در پژوهش، ارزیابی فعالیت های نئوتکتونیکی بر اساس شاخص های تکتونیکی و شواهد ژئومورفولوژیکی در حوضه آبریز علی آباد چای هوراند می باشد. هدف تحقیق در این پژوهش این بود که فعالیت های نئوتکتونیکی را بر اساس شاخص های تکتونیکی و شواهد ژئومورفولوژیکی منطقه مشخص کرده و اثبات کند و نسبت فعالیت های نئوتکتونیکی را در بخش های مختلف حوضه نشان دهد. روش تحقیق بدین گونه بود که ابتدا با توجه به ده نوع شاخص تکتونیکی، فعالیت های نئوتکتونیکی در حوضه مشخص شده و از تمام شاخص ها میانگین گرفته شد و پس از اثبات فعالیت تکتونیکی حوضه با توجه به این شاخص ها، اشکال و شواهد ژئومورفولوژیکی حوضه مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفت و با جمع بندی نتایج شاخص ها و شواهد ژئومورفولوژیکی به نتیجه نهایی که وجود و اثبات فعالیت نئوتکتونیکی در حوضه است دست یافت و به همین دلیل، جهت اجرای پژوهش از داده های متعددی مانند نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی 1:50000 از حوضه مذکور و عکس های ماهواره ای و نقشه های شیب – گسل- هیدرولوژی – tin-dem و نرم افزار (arcgis) استفاده شد و دستگاه جی پی اس و آلتی متر جهت ارزیابی های میدانی مورد استفاده قرار گرفت و یافته های تحقیق چنین بیان داشت که فعالیت نئوتکتونیکی منطقه بر اساس تقسیم بندی شاخص lat ،50 درصد فعال- 30درصد نیمه فعال و 20 درصد غیر فعال می باشد که اکثر فعالیت های نئوتکتونیکی در امتداد گسل های مهم منطقه مشاهده می گردد و شواهد ژئومورفولوژیکی عبارتند از پرتگاه گسلی- دره های خطی- چشمه های گسلی- تراس های رودخانه ای- مئاندری شدن رودها- آبشارها و تندآبها - اشکال تک شیبی و آینه گسل جوان. طبق سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) پژوهش مذکور به این نتیجه نهایی رسید که فعالیت نئوتکتونیکی حوضه آبریز علی آبادچای، در امتداد سه گسل اصلی و همچنین در اکثر گسل های فرعی حوضه که سیستم هیدرولوژیکی حوضه نیز انطباق کامل با امتداد گسل ها دارد، فعال می باشد و بدین جهت مسئولان و برنامه ریزان بهتر است که شواهد و پدیده های مورفوتکتونیکی موجود در حوضه و اثرات آن را در برنامه ریزی های محلی و منطقه ای خود مدنظر قرار دهند..
غلامرضا پور مرتضی فریبا اسفندیاری
امروزه سیل یکی از رایج ترین و پرهزینه ترین بلایای طبیعی جهان است که خسارات و تلفات انسانی و مادی زیادی را بر جوامع انسانی وارد می سازد. برای پیشگیری و کاهش اثرات سیل اجتناب از قرار گرفتن در معرض این مخاطرات و توانایی کنترل و مهار سطح آب و عملیات مربوطه از اهمیت زیادی برخوردار می¬باشند. پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی یکی از روشهایی است که جهت کاهش خطرات ناشی از سیل می توان اتخاذ کرد. در این پژوهش با استفاده از روش l-thia و مدل منطق فازی و ahp اقدام به پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی در حوضه آجرلوچای شده است. جهت انجام این کار از هشت فاکتور طبیعی (ارتفاع، اقلیم، واحداراضی، شیب، لیتولوژی، تراکم زهکشی، روان آب و کاربری زمین) استفاده شده است. نتایج بدست آمده از پهنه¬بندی سیل¬خیزی در منطقه نشان می دهد که بیشتر مساحت حوضه (حدود 6/65 درصد) طبقات با خطر کم، خیلی کم و خطر متوسط قرار دارد. این مناطق بیشتر در بخش های غربی و پست حوضه قرار گرفته اند. همچنین در جنوب شرق حوضه نیز علی رغم کوهستانی و پر شیب بودن می¬توان پراکندگی این طبقات را مشاهده کرد. بررسی نقشه های و لایه های به کار رفته در پژوهش نشان می دهد که این منطقه از حوضه به دلیل برخورداری از گروه هیدرولوژیکی a، جنس سازندهای سست تر و نفوذپذیرتر، کاربری مرتعی و شیب کم از نظر پتانسیل سیل¬خیزی در کلاس خطر پایین قرار گرفته است. بیشتر مناطق پر خطر حوضه در نیمه شرقی و شمال شرقی حوضه قرار گرفته است. این مناطق از نظر کاربری زمین اغلب از نوع زمین هایی کشت دیم و یا مرتع فقیر می باشند. همچنین در این مناطق زمین¬ها از نظر تراکم شبکه زهکشی در کلاس بالاتری قرار دارند که خود عاملی برای سیل خیز بودن حوضه می-باشد. درصد زمین های پر خطر حوضه در دو کلاس پتانسیل زیاد و خیلی زیاد در حدود 4/34 درصد از کل مساحت حوضه می باشد. که درصد قابل توجهی می باشد.
سمیه پرستار فریبا اسفندیاری
سیلاب از جمله بلایای طبیعی در مناطق کوهستانی می¬باشد. شناخت نواحی مستعد وقوع سیلاب یکی از اقدامات اساسی در مدیریت منابع طبیعی و برنامه¬ریزی توسعه¬ای می¬باشد. حوضه¬ی بالادست سد یامچی به لحاظ شرایط موجود در منطقه اعم از توپوگرافی و اقلیمی، بسیار مستعد جهت شکل¬گیری سیلاب و رواناب می¬باشد و این امر خسارات زیادی را به سکونت¬گاه¬های روستایی، مزارع و راه¬های ارتباطی وارد می¬کند و همچنین وقوع این پدیده، ضمن افزایش فرسایش¬پذیری خاک و هدررفت منابع با ارزش خاک، موجب تشدید پر شدن مخزن سد یامچی نیز می¬گردد. بنابراین هدف تحقیق حاضر، پهنه¬¬بندی حوضه¬ی مورد مطالعه از لحاظ پتانسیل وقوع سیلاب می¬باشد. در این تحقیق از ده عامل شیب، جهت شیب، ارتفاع حوضه، کاربری اراضی، فرم حوضه، بارش، دما، تراکم شبکه¬ی زهکشی، خاک و سازند زمین¬شناسی به عنوان عوامل مؤثر در ایجاد سیلاب استفاده شده است. سپس لایه¬های اطلاعاتی در سیستم اطلاغات جغرافیایی تهیه گردید. ارزش¬گذاری و استاندارد سازی نقشه¬های معیار به صورت توأم با استفاده از روش فازی انجام شد. جهت وزن¬دهی عوامل از روش فرایند تحلیل شبکه¬ای استفاده گردید. با توجه به ضرایب به دست آمده در مدل anp عامل شیب با ضریب 0/229 بیشترین ارزش را برای ایجاد سیل به خود اختصاص داد. نقشه¬ی پهنه ¬بندی سیلاب در محیط ادریسی تهیه گردید. در نهایت، نقشه¬ی حاصله در پنج رده¬ی با خطر بسیار کم تا خطر بسیار زیاد طبقه¬بندی گردید که بر طبق این نقشه، عامل شیب، تراکم شبکه¬ی زهکشی و ارتفاع بیشترین تأثیر را بر ایجاد سیل دارند و در قسمت¬های مرتفع بیشترین سیل¬ها به وقوع می¬پیوندد. لذا انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی در حوضه¬ی مطالعات ضروری می¬باشد. همچنین با توجه به نتایج مطالعه، استفاده از تابع عضویت در مجموعه¬های فازی و مدل anp در پهنه¬¬بندی سیلاب حوضه¬ی بالادست سد یامچی مورد تأیید قرار گرفت.
اسماعیل صدیق دولت آبادی عقیل مددی
ژئوتوریسم شاخه ای از اکوتوریسم است که در آن شخص بازدیدکننده به دنبال مشاهده ی جاذبه های ژئومورفولوژیکی، یافته های دیرینه انسان شناسی، غارها و ... است. منطقه ویلکیج شمالی با داشتن جاذبه های ژئومورفولوژیکی می تواند در جذب گردشگران علمی و تفریحی جایگاهی داشته باشد. منطقه ی موردمطالعه در شرق شهرستان نمین و جنوب شرق استان اردبیل واقع شده است. معرفی جاذبه های ژئومورفولوژیکی به عنوان مکان های ژئومورفولوژیک و به دنبال آن توسعه صنعت گردشگری اهداف اصلی این پژوهش است. برای رسیدن به این هدف از طریق مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و نیز تفسیر نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی مکان های ژئومورفولوژیک شناسایی شدند. در پژوهش حاضر از روش رینارد برای ارزیابی عیار گردشگری با معیارهای حفاظت، شاخص بودن، کمیابی، جغرافیای دیرینه، ارزش اکولوژیکی، زیبایی شناسی، فرهنگی و اقتصادی باهدف شناسایی توانمندی های ژئوتوریستی منطقه استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده این منطقه قابلیت مطرح شدن به عنوان یک مکان ژئومورفولوژیک را دارا می باشد. ارزیابی نشان داد ارزش مکان ژئومورفولوژیکی دشت فندقلو بدلیل بالا بودن ارزش علمی و ارزش زیبایی شناسی نسبت به دیگر مکان های ژئومورفولوژیکی در منطقه است و پایین بودن عیار فرهنگی مکان های ژئومورفولوژیک در این پژوهش به دلیل عدم توجه به ژئوتوریسم و کم لطفی مسئولین در عدم معرفی توانمندی های منطقه و نبود برنامه ریزی صحیح می باشد.
الهامه عبادی فریبا اسفندیاری
پژوهش حاضر به منظور کاربرد مدل های جبری و زمین آماری در پهنه بندی عمق آبهای زیرزمینی دشت تبریز در یک بازه زمانی 13 ساله ( 1380 تا 1392)، با استفاده از داده های 42حلقه چاه پیزومتری در سطح دشت تبریز به انجام رسیده است. مدل های مورد استفاده شامل، مدل idw و مجموعه روش های توابع شعاعی( rbf)، به عنوان نماینده روش های جبری و مدل کریجینگ به عنوان نماینده روش های زمین آماری می باشد. از اعتبار سنجی متقاطع، شاخص های خطای، میانگین انحراف خطا(mbe)، ریشه دوم میانگین مربع خطا(rmse)، جهت انتخاب روش مناسب و اعتبار سنجی مدل های مربوطه استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که برای پهنه بندی عمق آب زیرزمینی بصورت سالانه، ماهانه و فصلی روش کریجینگ در مقایسه با سایر روش-های میان یابی مورد بررسی دارای دقت بالایی است و با نقشه های کاربری اراضی منطقه شبکه آبراهه های منطقه، لیتولوژی، زمین شناسی و شیب محدوده مطالعاتی همخوانی بسیار بالایی دارد. بنابراین بهترین روش جهت پهنه بندی عمق آبهای زیرزمینی دشت تبریز محسوب می گردد.
بتول طباطبائی بهروز سبحانی
در حال حاضر کشاورزی یکی از مهمترین بخش های اقتصادی کشور به شمار می آید تا جایی که می توان گفت رشد اقتصادی کشور بدون رشد کشاورزی امکان پذیر نیست. هر محصول کشاورزی شرایط اقلیمی و محیطی خاصی را می طلبد. این تحقیق به منظور ارزیابی قابلیت های محیطی استان آذربایجان شرقی برای کاشت چغندرقند به عمل آمد وبرای انجام آن از سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis) استفاده شد.داده های مورد مطالعه در این تحقیق عبارتنداز بارندگی سالانه، بارندگی طول دوره رشد(مه تا اکتبر)، دمای سالانه، دمای طول دوره رشد، تبخیر، رطوبت نسبی، طول روز، روز بدون یخبندان، ارتفاع، شیب، جهت و عمق خاک. با بهره گیری از نیاز رویشی(شرایط اقلیمی مطلوب) چغندرقند، لایه های اطلاعاتی تولید و هر سری از داده ها ارزش گذاری و طبقه بندی شدند که با روش همپوشانی در محیط gis با هم ترکیب شدند. همچنین با استفاده از روشهای آماری و ارزیابی چند معیاره( رتبه بندی، درجه بندی، سلسله مراتبی تحلیلی) تحلیل گردیدند. به منظور بررسی میزان تاثیرگذاری هریک از عناصر و عوامل اقلیمی در ارزیابی قابلیت های محیطی گیاه زراعی چغندرقند، هر کدام از داده های مربوط به مقادیر بارش، دما و ... با هم ترکیب شدند وسپس با تلفیق تمام داده های عناصر و عوامل اقلیمی به صورت یکجا، نقشه نهایی قابلیت اراضی برای کاشت چغندرقند تهیه شد. نتایج نهایی نشان دهنده این واقعیت هستند که اولا عناصر و عوامل اقلیمی به صورت توام در فرایند ارزیابی قابلیت های محیطی کاشت چغندرقند نقش موثری ایفا می نمایند. ثانیا سهم هر کدام از عناصر و عوامل اقلیمی در طول دوره رشد گیاه زراعی مورد مطالعه یکسان نمی باشد ثالثا از طریق انطباق لایه های موثر در فرایند کاشت چغندرقند در محیط gis، امکان شناسایی مناطق مناسب برای کاشت این گیاه زراعی وجود دارد.