نام پژوهشگر: احمد علی پور
حمید رضا صادقی احمد علی پور
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر فراشناخت بر راهبردهای مقابله ای استرس دانشجویان دوره کارشناسی سنین بین 23-18 سال بود . آزمودنیهای این تحقیق شامل 40 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاههای استان اصفهان در سال تحصیلی 88-1387 بودند که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شده بودند . 20 نفر از آنها به صورت داوطلبانه در گروه آزمایش و 20 نفر دیگر به همین صورت در گروه کنترل جایگزین شده بودند . فرضیات این پژوهش عبارت بودند از : 1- بین میزان استفاده از راهکارهای مقابله با استرس در دانشجویان تفاوت معنا داری وجود دارد . 2- آموزش راهبردهای فراشناخت در استفاده از راهکارهای مسئله مدار مقابله با استرس تاثیر دارد . 3- آموزش راهبردهای فراشناخت در استفاده از راهکارهای هیجان مدار مقابله با استرس (مقابله غیر موثر) تاثیر دارد . 4- آموزش فراشناخت در استفاده از راهبردهای مقابله ای رجوع به دیگران (حمایت اجتماعی) تاثیر دارد . پس از گذراندن دوره آموزش برای گروه آزمایش (به منظور اجرای طرح گروههای ایستا) آزمون راهبردهای مقابله ای لوئیس و فریدنبرگ برای هر دو گروه اجراء شد و نتایج به منظور آزمون فرضیه ها مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت . روشهای آماری مورد استفاده در این پژوهش عبارت از : تجزیه و تحلیل واریانس یک راهه ، آزمون hsd و آزمون t برای گروههای مستقل بودند . نتایج نشان داد که : فر ض اول پژوهش مبنی بر تفاوت در استفاده دانشجویان از یکی از راهبردهای مطرح شده پذیرفته شد و پس از تجزیه و تحلیلهای آماری مشخص گردید که آنها بیشتر در مقابله با استرس از راهبرد حمایت اجتماعی در مقابله با استرس استفاده می کنند . در رابطه با تاثیر فراشناخت بر استفاده از راهبردهای مقابله ای مسئله مدار که فرض دوم این پژوهش را تشکیل می داد نیز تاثیر مثبت معنا دار فراشناخت بر استفاده از این راهبرد مورد تایید قرار گرفت . اما در ارتباط با فرضهای سوم و چهارم این تحقیق مبنی بر تاثیر آموزش فراشناخت بر استفاده از راهبردهای مقابله غیر موثر و راهبرد رجوع به دیگران یا حمایت اجتماعی پس از تجزیه و تحلیلهای آماری مشخص گردید که فراشناخت بر استفاده دانشجویان از این راهبردها تاثیر معنا داری ندارد .
علی اکبر محمدزاده احمد علی پور
این پژوهش با هدف بررسی پایایی و روایی پرسشنامه 13ماده ای حس انسجام انجام شده است. پرسشنامه 13 ماده ای از پرسشنامه 29 ماده ای حس انسجام و توسط ابداع کننده آن، آنتونووسکی اخذ شده است. این پرسشنامه پس از ترجمه آن به فارسی به منظور ویرایش و ارتقاء رسایی و رفع ابهامات مفهومی آن، توسط یک گروه18 نفری ازدانشجویان و 6 مربی دانشگاه تکمیل شد براساس این داده ها، پرسشنامه چندین بار مورد بازبینی و تجدید نظر قرار گرفت نسخه نهایی قبل از اجرا، توسط دو تن از متخصصان روانشناسی تایید شده است. در یک بررسی مقطعی، پرسشنامه برای 375 نفر از دانشجویان 18تا 24 ساله دانشگاه پیام نور مرکز شاهین دژ اجرا شد. شرکت کنندگان(138پسر و 237دختر) به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند همه مشارکت کنندگان دانشجویان دوره لیسانس هستند و در یک جلسه آزمون 13 پرسشی حس انسجام و آزمون 45 پرسشی سخت رویی را تکمیل کردند. نمرات بدست آمده از پرسشنامه توسط نرم افزار کامپیوتری مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. بررسی همسانی درونی پرسشنامه نشان داد که همه سوالات و زیر مقیاس ها همبستگی قابل قبولی با نمره کل دارند ضریب همبستگی بین نمره های مقیاس کل و زیر مقیاس ها در آزمون و بازآزمون نشان داد که حس انسجام و مقیاس های سه گانه در شرایط مختلف نتایج مشابهی را بدست می دهند. برای بررسی روایی ملاکی میزان همبستگی نمرات حس انسجام با نمرات سخت رویی محاسبه شد همبستگی بدست آمده 54/0 درسطح معناداری 01/0 است. همچنین در محاسبه همبستگی بین آزمون و باز آزمون با فاصله 8-6 هفته، عدد 66/0 بدست آمد که همبستگی قابل قبولی محسوب می شود. همسانی درونی برای مقیاس حس انسجام محاسبه شد و آلفای کرونباخ 77/0 بدست آمد. نتیجه تحلیل عاملی نشان داد همبستگی هریک از ماده ها با مقیاس کل بین 44/0 تا58/0 است که همبستگی معناداری محسوب می شود. براساس یافته های این پژوهش، نسخه فارسی آزمون حس انسجام دارای پایایی و روایی لازم برای استفاده پژوهشگران و روانشناسان ایرانی است.
رحیم داداش زاده جلیل باباپور خیرالدین
هدف از این پژوهش بررسی رابطه سیستم های مغزی/ رفتاری و خودپایی در دانشجویان سیگاری و غیر سیگاری می باشد. روش پژوهش از نوع پس رویدادی و جامعه آماری شامل دانشجویان سیگاری و غیرسیگاری (زن – مرد) در رده سنی 30-20 ساله دانشگاه تبریز بود. نمونه آماری 124 نفر را شامل می شد 62 نفر سیگار و 62 نفر غیر سیگاری) که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند (انتخاب تصادفی در زنان سیگاری به علت محدود بودن آنها در جامعه مورد نظر رعایت نشد). ابزارهای سنجش این پژوهش « مقیاس بازداری/فعال سازی کارور وایت» و« پرسشنامه خودپایی اشنایدر» بود. داده ها با استفاده از روش-های آماری t برای گروه های مستقل، ضریب همبستگی و رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میان مقادیر میانگین زیر مقیاس جستجوی سرگرمی سیستم فعالساز رفتاری افراد سیگاری و غیرسیگاری در سطح p<0/05 اختلاف معنی دار مشاهده شد میان مقادیر میانگین زیر مقیاس سائق و جستجوی سرگرمی سیستم فعالساز رفتاری زنان سیگاری و غیر سیگاری در سطح p<0/01 درصد تفاوت معنی دار مشاهده شد. میان مقادیر میانگین سیستم بازداری رفتاری افراد و همچنین زنان سیگاری و غیرسیگاری تفاوت معنی دار مشاهده شد. میان مقادیر میانگین سیستم بازداری رفتاری مردان و زنان سیگاری در سطح p<0/01 درصد تفاوت معنی دار مشاهده شد میان مقادیر میانگین خودپایی مردان و زنان سیگاری تفاوت معنی دار وجود داشت. بین خودپایی و سیستم فعالسازی رفتاری و همچنین سیستم بازداری رفتاری زنان سیگاری رابطه همبستگی منفی معکوس و معنی دار وجود دارد بین خودپایی و سیستم فعالسازی رفتاری زنان غیرسیگاری رابطه همبستگی مثبت مستقیم و معنی دار وجود دارد. در زنان، سیستم بازداری رفتاری نقش تعیین کننده ای در گرایش آنها به مصرف سیگار دارد.
پروانه زمانیان عیسی ابراهیم زاده
پس از پایان یافتن دوره ی کودکی و ورود به دوره ی نوجوانی، دگرگونی های زیادی در ابعاد مختلف جسمی، عقلی و احساسی و روانی در نوجوان بوجود می آید. نوجوانان علاقه دارند درباره ی مسائلی مانند هویت جنسی، بهداشت جنسی، ارتباط با جنس مخالف، سیگار و سوء مصرف مواد و کارهای پرخطر مانند ترک خانه، داخل شدن در گروه ها چیزهایی یاد بگیرند ودر باره ی آنها بحث کنند. به همین دلیل هم بسیاری ازآسیب های جدی اجتماعی متوجه این گروه در جامعه می باشد. از مهم ترین علل این امر، ناآگاهی، عدم تجربه ی کافی و عدم برخورداری از پاره ای مهارت های بازدارنده و یا اصلاح کننده است. مدرسه به عنوان مهم ترین محیط آموزشی که قریب به اتفاق کودکان و نوجوانان از آن بهره می برند، مسئول آموزش بیش ترین حجم از دانسته ها و مهارت هایی است که افراد جامعه را آماده در پیش گرفتن یک زندگی سالم و مسئولانه می کند. طرح مدرسه ی مروج سلامت با هدف پیشگیری از رفتارهای پرخطر (خشونت، دخانیات، مواد مخدر و ایدز) که موجب آسیب های جدی اجتماعی می شوند در بسیاری از استان های کشور به اجرا در آمده است. در این پژوهش میزان تأثیر اجرای این طرح در بالا بردن آگاهی دانش آموزان سال اول متوسطه مورد مطالعه قرار گرفت. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان سال اول متوسطه شهرستان دزفول است که این طرح در مورد آن ها اجرا شده است تعداد نمونه مورد نظر با استفاده از جدول مورگان 260 نفر تعیین گردید که به شیوه ی تصادفی خوشه ای به عنوان گروه آزمایش انتخاب شدند.به همان تعداد هم از بقیه ی دانش آموزان سال اول که در طرح مشارکت نداشتند به عنوان گروه گواه انتخاب گردید. روش تحقیق شبه آزمایشی بود. از پرسشنامه ای که بر اساس اهداف طرح و با توجه به کتب آموزشی در سه بخش ایدز، خشونت، دخانیات و مواد مخدر تنظیم شده بود به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات استفاده گردید. آزمون در دو مرحله بصورت پیش آزمون در شروع سال تحصیلی و قبل از آموزش و پس آزمون در پایان سال وپس از آموزش برگزار گردید. نتایج پژوهش، اختلاف معنی دار در میزان افزایش آگاهی دانش آموزان نسبت به ایدز و عدم وجود اختلاف معنی دار در افزایش آگاهی دانش آموزان نسبت به خشونت و دخانیات و مواد مخدر را نشان داد. از دلایل عدم افزایش آگاهی دانش آموزان می توان آموزش ناکافی دبیران مجری طرح، در نظر نگرفتن زمان خاصی برای آموزش، تأکید بر روش سخنرانی به عنوان تنها روش آموزش، عدم آگاهی مدیران نسبت به این طرح، عدم آموزش والدین، نبودن تعداد کافی کتب خودآموز در مدارس و عدم تشویق دانش آموزان به مطالعه در مورد آن ها و عدم نظارت و توجه مسئولین بر اجرای صحیح این طرح را نام برد.
محمد صادقی احمد علی پور
در این پژوهش برای تعین اثر آموزش مهارت های زندگی(خود آگاهی،تصمیم گیری و حل مسئله،روش های مقابله بااسترس،روابط بین فردی،کنترل خشم)بر کیفیت زندگی 18 ساله اصفهانی که زیر پوشش کمیته امداد قرار داشتند - ایتام، تعداد 60 نفر از نوجوانان ایتام 12 بصورت تصادفی انتخاب شده و به شیوه جایگزینی تصادفی به دو گروه 30 نفری (در هر گروه 15 نفر پسر و 15 نفر دختر) تقسیم شدند که پس از اجرای پیش آزمون ، گروه آزمایش بمدت 50 ساعت در طول 2 ماه تحت آموزش مهارت های زندگی(بسته آموزشی یونیسف) قرار گرفت.درپایان برای آزمودنی های هر دوگروه پرسشنامه کیفیت زندگی( 100 و پرسشنامه دمگرافیک محقق ساز اجرا گردید همچنین به منظور افزایش ( whoqol- اعتبار درونی تاثیر متغیرهای سن، تحصیلات، جمعیت خانواده، ترتیب تولد وسنوات یتیمی برکیفیت زندگی اندازه گیری شد که هیچکدام معنی دار نبود. روش:پژوهش از نوع تجربی با طرح پیش آزمون ،پس آزمون،گروه کنترل و آزمایش با تحلیل مانوا میجباشد.جامعه آماری 18 ساله شهراصفهان می باشد.یافته ها: نتایج پژوهش با تحلیل مانوا - تمامی ایتام نوجوان 12 ضمنا تفاوت . (p< نشان داد آموزش مهارتهای زندگی برکیفیت زندگی ایتام موثر بود( 0.01 یافته ها در بین 2 جنس معنی دار نبود. آموزش مهارت های زندگی موجب افزایش همه ابعاد کیفیت زندگی(بجز حیطه سلامت جسمی) به ترتیب سطح معنی داری(درنمره کل کیفیت و روابط اجتماعی و شرایط محیطی و p = زندگی و معنویات و وضعیت روانشناختی 0.01 شده بود . ( p= سطح استقلال 0.01 علاوه بر حمایت های سنتی و مادی رایج می توان برای حمایت کیفی از ایتام نوجوان،با آموزش مهارت های زندگی کیفیت زندگی ایتام را افزایش داد.
بهاره قرائی حسین زارع
این پژوهش که پژوهشی علی- مقایسه ای است با هدف بررسی تاثیر گرفتگی عروق کرونر قلب بر حافظه کوتاه مدت، بلندمدت، گذشته گرا و آینده گرا صورت گرفته است . تعداد نمونه مورد بررسی، 60 خانم مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب و 60 خانم که مبتلا بیماری عروق کرونر قلب نبودند ازبین 120نفر نمونه اولیه بطور تصادفی ساده انتخاب شده و مورد آزمون قرار گرفتند. برای ارزیابی عملکرد حافظه ازابزارهای: 30-word-learning-task(ارزیابی حافظه کوتاه مدت و بلند مدت)، درخواست انجام یک عمل از پیش تعیین شده (ارزیابی حافظه آینده گرا)، پرسشی مربوط به گذشته (ارزیابی حافظه گذشته گرا) و پرسشنامه ساندرلند(ارزیابی حافظه روزمره)، استفاده گردید. آزمونهای آماری استفاده شده در این پژوهش، شامل آزمون t و آزمون کای دو بعدی بود. نتایج نشان دادند که: گرفتگی عروق کرونر قلب برحافظه کوتاه مدت، تاثیری ندارد. اما بر عملکرد حافظه بلند مدت، حافظه گذشته گرا و حافظه آینده گرا تاثیر می گذارد. از آنجائی که این پژوهش بر روی بانوان و در محدوده سنی مشخصی(40 تا 70 سال) انجام شده است، پیشنهاد می گردد در آینده این پژوهش برای آقایان و در سنین مختلف انجام شود. همچنین برای پیشگیری از ابتلا به بیماری عروق کرونر قلب و درمان آن و کاستن از تاثیر سوء آن بر حافظه افراد، استفاده از فنون مختلف روان درمانی از جمله روش شناختی – رفتاری توصیه می گردد.
سید طیب رستگاری بهمن زندی
همانطور که از موضوع تحقیق برمی آید ما به بررسی علل ضعف دانش آموزان راهنمایی شهرستان دهدشت در تبدیل افکار خود به نوشتار پرداختیم و عواملی را که بر ذهن و روان دانش آموزان اثر می گذارد بر شمردیم که مهمترین آنها عبارتنداز: ارتباط ، بینش ، طرح و طرحواره ساخت شناختی ، حافظه ، فرآیند انتقال اطلاعات در ذهن و حافظه در دنباله مباحث به عواملی که بیشترین تأثیر و تأثر را در امر نوشتن و تبدیل افکار و حالات درونی به نوشتار می کنند برشمردیم که عبارتند از: الف) رایانه سواد اطلاعاتی، سواد خواندن و نوشتن و سواد رسانه ای ، سازماندهی افکار ، تبدیل افکار به زبان مکتوب، بینش ، نیمکره های مغز ، مهارتهای نوشتن و غیره ... همچنین به تشریح مهارتهای زبانی پرداختیم و مهارت نوشتن و مراحل آن را شرح دادیم و انواع نوشتن را توضیح داده و مهمترین مبحث آن را که همان نوشتن فعال است توضیح دادیم و موانعی را که سبب ناتوانی در نوشتن فعال است را به ترتیب شرح دادیم و به تعاریف خلاقیت و نوآوری پرداختیم و ذکر کردیم که خلاقیت و نوآوری در تفکر واگرا صورت می گیرد و ویژگیهای افراد آفریننده را ذکر کرده و دو دیدگاه عمده روانشناسان تربیتی در باره آفرینندگی را ذکر کردیم. (گانیه و گیلفورد). و در نهایت به ذکر تأثیر هر کدام از عوامل مذکور در بالا که در 12 گروه طبقه بندی شدند و بررسی اطلاعات شهرستانی ، استانی و کشوری دانش آموزان در چهار گروه (ادبی – هنری – تاریخی و اجتماعی)پرداختیم و عوامل ضعف دانش آموزان در 12 گروه بالا را توضیح و تشریح کردیم(برحسب تأثیرات آنها در ضعف دانش آموزان).
احمد علی پور حمید رضا آیت اللهی
الف) موضوع و طرح مسئله(اهمیت موضوع و هدف): قبل از پیدایش مکانیک کوانتوم، دانشمندان با مشکل توجیه بسیاری ازپدیده های فیزیکی مواجه بودند. مکانیک کوانتوم برای حل این مشکلات به میدان آمد. این نظریه هرچند از دیدگاه تجربی موفق است اما از دیدگاه مفهومی و فلسفی و از نظر عقل عرفی نه تنها نتوانسته است برخی از پرسش های قدیمی را پاسخ دهد، بلکه علاوه بر اینکه آن ها را از نو سر زبان ها انداخته است موجب سر برآوردن پرسش های فلسفی جدیدی نیز گردیده است که نمی توان از کنارشان بی تفاوت گذشت. از جمله: ساختار اساسی ماده چگونه است؟ موج است یا ذره؟ آیا ماده وجودی مستقل از وجود ناظر دارد یا خیر؟ آیا ماده دارای شعور و آگاهی است و خود را با مشاهده ی ناظر تطبیق می دهد؟ آیا عدم تعین و کاتوره ای بودن، خاصیت ذاتی جهانِ میکرو است؟ آیا جهان یک کل به-هم پیوسته است که بخش های مختلف آن همواره با هم در تعامل اند و یا نه، مستقل از هم عمل می کنند؟راه حل های پیشنهاد شده را می توان به چند دسته تقسیم کردکه البته هیچکدام نتوانسته است رضایت خاطر مشترک فیلسوفان و فیزیکدانان را فراهم آورد. عده ای می گویند باید نظریه ی کوانتوم را کنار گذاشته و نظریه ی دیگری جایگزین آن کنیم. برخی می گویند باید تفسیر جدیدی از نتایج حاصل از فرمالیسم ریاضی مکانیک کوانتومی بدست دهیم. بعضی ها می-گویند هم منطق کلاسیک صحیح است هم مکانیک کوانتومی که با وجود مفاهیم تناقض آمیزش، با منطق کلاسیک در تعارض است. بهتر است به منطق کلاسیک پایبند باشیم و در عین حال با تناقض های مفهومی مکانیک کوانتوم هم بسازیم چون این نظریه دستاوردهای تجربی انکارناپذیری را برای ما به ارمغان آورده است. عده ای بر آنند که نظریه ی کوانتوم صحیح بوده و ما باید در اعتقاداتمان و در پای بندیمان به برخی اصول اساسی فلسفه و منطق(حداقل در زمینه ی جهان میکرو) تجدید نظر کنیم. اینان می گویند نظریه ی کوانتومی از منطق دو ارزشی کلاسیک پیروی نمی کند بلکه منطق دیگری بر آن حاکم است. در راستای این عقیده منطق های گوناگونی پیشنهاد شده است. دو تا از مهم ترین هایشان یکی، منطق توزیع ناپذیری است که توسط فون نویمن و بیرکهوف پیشنهاد گردیده است و دیگری، منطق سه ارزشی رایشنباخ است. به دلایل ریاضی و فلسفی، نه این منطق ها و نه هیچکدام از راه حل های دیگر نتوانسته اند دعواهای مکانیک کوانتوم را خاتمه دهند و حکایت همچنان باقیست. ب) مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها: برای معرفی مبانی مکانیک کوانتوم، مشکلات مفهومی آن و راه حل های آن ها عمدتاً از منابع فارسی بهره گرفته ام، اما معرفی منطق های کوانتومی بدون بهره گیری از منابع لاتین امکان پذیر نبود. تمامی منابع استفاده شده در کتابنامه مذکور است. پ) روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامع? مورد تحقیق، نمونه گیری و روشهای نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحو? اجرای آن، شیو? گرد آوری و تجزیه و تحلیل داده ها: روش کتابخانه ای ت) یافته های تحقیق: تاکنون هیچ کتاب یا مقاله ای که مستقلاً به موضوع منطق کوانتومی بپردازد به فارسی نوشته یا ترجمه نشده است و این قدم اولی در معرفی آن است. ث) نتیجه گیری و پیشنهادات: کواین در جایی گفته است: «فلسفه ی فیزیک به اندازه ی کافی فلسفه است». به پیروی از این عقیده ، نظر این جانب بر این است که همه ی کسانی که دغدغه ی مسایل فلسفی را دارند، به ویژه علاقمندان فلسفه ی علم و فلسفه ی فیزیک لازم است از مبانی مکانیک کوانتوم آگاهی داشته باشند که بتوانند فعالانه در بحث های مفهومی آن مشارکت کنند. این امر بدون همکاری و تعامل بین گروه های فلسفه، فیزیک و ریاضی میسر نیست.
ناهیده حسنی خیابانی جلیل باباپور خیرالدین
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر شناخت رفتار درمانی در کاهش افسردگی، اضطراب و خشم زنان مبتلا به سرطان سینه پرداخته است. این پژوهش از نوع آزمایشی با پیش آزمون ـ پس آزمون به همراه گروه کنترل می باشد. در این مطالعه آینده نگر 60 نفر از زنان مبتلا به سرطان سینه بطور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جای داده شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه افسردگی بک، اضطراب بک و خشم اسپیلبرگر استفاده شد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که در کاهش افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به سرطان سینه شناخت رفتاردرمانی تفاوت معنی داری با گروه کنترل دارد (p<0.01). اما در مورد خشم شناخت رفتاردرمانی تفاوت معنی داری با گروه کنترل ندارد (p>0.01 ). بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت که در کاهش علائم افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به سرطان سینه شناخت رفتار درمانی روشی موثر می باشد. اما در کاهش خشم این افراد شناخت رفتار درمانی روشی موثر نیست.
سوران رسولی احمد علی پور
در این پژوهش برای تبیین تاثیر پیامکهای مشوق بر انگیزش درونی و انگیزش پیشرفت دانش آموزان دبیرستانی پسر، در سال تحصیلی88-87، از بین دانش آموزان پسر سال اول در دبیرستانهای شهرستان سردشت، 206 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند (103 نفر گروه آزمایش و 106 نفر گروه کنترل). ابتدا انگیزش درونی (با پرسش نامه انگیزش درونی دسی)، انگیزش پیشرفت (با پرسش نامه انگیزش پیشرفت کرمی) و منبع کنترل (با مقیاس کنترل درونی-بیرونی راتر) مورد سنجش قرار گرفت. سپس به گروه آزمایش روزانه دو پیامک مشوق به مدت بیست روز ارسال گردید و در نهایت میزان انگیزش درونی و پیشرفت هر دو گروه اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمونهای آماری، در سطح 05/0 نشان داد که پیامکها بر انگیزش پیشرفت تاثیر معنی دار نداشتند و این تاثیر بر اساس منبع کنترل نیز متفاوت نبود. تاثیر پیامکها بر انگیزش درونی کل و زیر مقیاسهای (علاقه/لذت)، (شایستگی ادراکی)، (اهمیت/تلاش)، (احساس تنش/فشار) و (احساس ارزش/ سودمندی) معنی دار بود و در زیر مقیاسهای (انتخاب ادراکی) و (برقراری ارتباط) معنی دار نبود. این تاثیر بر اساس منبع کنترل در انگیزش درونی کل و هیچ یک از زیر مقیاسهای: (علاقه/لذت)، (شایستگی ادراکی)، (اهمیت/تلاش)، (احساس تنش/فشار)، (انتخاب ادراکی)، (احساس ارزش/ سودمندی) و (برقراری ارتباط) معنی دار نبود
محمود بهرامخانی مسعود جان بزرگی
چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمانگری چند وجهی لازاروس بر تنیدگی ادراک شده و ارتقاء شاخص های سلامت در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. به این منظور تعدادی از بیماران مذکور در شهر قزوین بصورت تصادفی انتخاب شدند. سپس از میان این بیماران با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی و مصاحبه بالینی بر مبنای dsm4? 40 نفر زن و مرد مطابق با معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و در نهایت به صورت تصادفی در دو گروه (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه) جایگزین شدند. از 20 نفر آزمودنی گروه آزمایش 16 نفر درمان را تکمیل کردند. 12 جلسه 90 دقیقه ای درمان چند وجهی لازاروس در طی 3 ماه در گروه آزمایش به صورت گروهی انجام گرفت. تمام آزمودنی ها قبل و بعد از درمان و در دوره پیگیری پس از 1 ماه پرسشنامه های سلامت عمومی گلدبرگ و تنیدگی ادراک شده کوهن را تکمیل کردند. وضعیت ناتوانی گسترش یافته (edss) بیماران قبل و بعد از درمان توسط یک نورولوژیست ارزیابی شد. وضعیت ناتوانی بیماران به دلیل برخی از محدودیت ها پس از درمان پیگیری نشد. شاخص های توصیفی شامل میانگین? انحراف معیار? رتبه میانگین و جمع رتبه ها برای داده های پژوهش تهیه شد. نتایج حاصل از آزمون mancova نشان داد که درمان چند وجهی لازاروس اثر معنی داری بر تنیدگی ادراک شده و سلامت عمومی دارد. نتایج آزمون ancova نشان داد که درمان چند وجهی به طور معنی داری باعث کاهش نمرات ادراک منفی? افسردگی? اضطراب? اختلال در عملکرد اجتماعی و افزایش نمره ادراک مثبت از تنیدگی شده است اما بر خرده مقیاس علائم بدنی اثر معنی داری نداشت. نتایج ذکر شده به جز ادراک مثبت از تنیدگی در مرحله پیگیری حفظ شده بودند. مقایسه تفاوت وضعیت ناتوانی بیماران دو گروه با استفاده از آزمون u مان- ویتنی نشان داد که درمان چند وجهی اثر معنی داری بر کاهش نمره edss و نظام های کنش وری روده ای- مثانه ای و سربرال داشته است. درمان مذکور اثر معنی داری بر نظام های پیرامیدال و بینایی نداشت.
ندا گلچین مسعود جان بزرگی
پژوهش حاضر به منظور اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سلامت روانی و کاهش کمردرد بیماران مبتلا به کمردرد مزمن انجام شده است. از این رو، پس از اجرای پرسشنامه درد، تعداد 30 آزمودنی زن با میانگین سنی 33 سال و 7 ماه(دامنه سنی 20-45) با نمرات بالای 45 انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره جایگزین شدند. آزمودنیهای هر گروه به کلیه گویه های پرسشنامه افسردگی-تنیدگی-اضطراب، سلامت عمومی و سبکهای مقابله ای در دو وهله قبل از مداخله و پس از مداخله پاسخ دادند. پس از اجرای 12 جلسه درمانگری شناختی رفتاری، تحلیل یافته ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که کمردرد، نشانه های رفتاری و شناختی به طور معنادار تغییر یافتند. به طوری که کمردرد افراد به واسطه تغییر سازه های روان شناختی میانجی در درد کاهش یافته است. همچنین سبکهای مقابله ای کارآمد، افزایش و سبکهای مقابله ای ناکارآمد، افسردگی، اضطراب، تنیدگی و نشانه های جسمانی کاهش معناداری داشته است. بنابراین، به نظر می رسد درمانگری شناختی رفتاری برای مدیریت مولفه های جسمانی، رفتاری و شناختی درد، دارای اثربخشی است. درمانگری شناختی رفتاری، افسردگی، تنیدگی، اضطراب، سلامت روان، کمردرد
مهین میرزاخانی ماریا آگیلار (وفایی)
خانواده اولین و مهمترین محیطی است که فرد در آن از کیفیت روابط انسانی آگاهی می یابد. طبق تحقیقات بیشتر روانشناسان و جامعه شناسان تجارب سالهای اول کودکی که معمولاً درخانواده ایجاد می گردد سازنده و زیر بنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک است. حتی بعضی از روانشناسان عقیده دارند که تجارب چند سال اول زندگی کودک یکی از مهمترین عواملی است که شخصیت او را شکل می دهد. با در نظر گرفتن اهمیت حمایت والدین از کودکان در سالهای آغازین زندگی و تاثیر آن در بزرگسالی فرد، تحقیق حاضر به بررسی ارتباط بین حمایت ادراک شده والدینی در اوایل زندگی ، عزت نفس و هوش هیجانی با شادکامی پرداخته است. بدین منظور از میان دانشجویان دانشگاه دولتی شهرکرد 387 نفر دانشجوی پسر ودختر به طور خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها نیز مقیاس حمایت اولیه والدینی شاو (2004) ، مقیاس عزت نفس روزنبرگ(1965)، مقیاس هوش هیجانی شات (1998) و سیاهه شادکامی آکسفورد(1989) ، استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که افرادی که از حمایت اولیه والدینی بالاتری برخوردارند، شادکامی و هوش هیجانی بیشتری دارند. همچنین افرادی که هوش هیجانی بالاتری دارند شادکامی بیشتری نیز دارند و افراد با عزت نفس بالاتر شادکامی بیشتر دارند. تحقیق در زمینه الگوهای نظری توانمندی روانی اجتماعی، سلامت روان و بهزیستی بحث می کند. به عنوان نتیجه گیری کلی از یافته های حاصل از این تحقیق می توان گفت که در طول تحول یک انسان ریشه های عمیق دلبستگی بوجود می آیند که توانمندیهای روانی و اجتماعی بزرگسالان جوان را پرورش می دهد و صلاحیتهای روانی و اجتماعی هستند که پیش بینی کننده شادکامی هستند وحمایت اولیه ادراک شده دراوایل زندگی ، عزت نفس و هوش هیجانی با شادکامی فرد در بزرگسالی ارتباط دارد .
مهناز یزدانفر احمد علی پور
چکیده این پژوهش، با هدف کاهش استرس و افزایش بهزیستی و بهبود کیفیت زندگی به واسطه برون ریزی هیجانی با ساختار نوشتاری در بیماران مبتلا به اختلال روان تنی انجام شده است. پس از اجرای پرسشنامه های استرس ادراک شده( کوهن و همکاران، 1983 ) و مکانیزم های دفاعی( حسینی، 1386 ) و همچنین جمع آوری اطلاعات جمعیت شناختی نظیر سن، جنس، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، شغل و مدت زمان ابتلاء به بیماری، 46 آزمودنی مبتلا به اختلال روان تنی و داوطلب که به یکی از مراکز پزشکی بیمارستان امام خمینی و بیمارستان بهمن شهر تهران مراجعه کرده بودند و دارای نمره استرس( m?21 ) و سرکوب(11.5?m ) بودند، انتخاب شدند. سپس بر اساس یک طرح تحقیق نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل آزمودنی ها به تصادف در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. پس از اجرای برنامه افشای هیجانی کلیه آزمودنیها دو گروه آزمایش و کنترل قبل و پس از پایان مداخله به کلیه گویه های پرسشنامه های استرس ادراک شده، پرسشنامه مکانیزم های دفاعی، پرسشنامه کیفیت زندگی و پرسشنامه بهزیستی جامع پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از نسخه 16ام نرم افزار آماری spss و آزمونهای آماری تحلیل واریانس نشان داد که افشای هیجانی باعث کاهش معنادار استرس ادراک شده، افزایش معنادار کیفیت زندگی و بهزیستی آزمودنیهای گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد. این یافته ها بیانگر آن است که افشای هیجانی به واسطه کاهش بازداری باعث ارتقای پیامدهای مثبت روان شناختی می شود.
الهه ذوقی فیاض احمد علی پور
امروزه به واسطه افزایش میزان ناباروری زوج ها و بی سرپرستی کودکان، فرزندخواندگی بیشتر در کانون توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های فرزندخواندگی برکاهش تنیدگی و تغییر سبک های مقابله ای زوجین متقاضی فرزندخواندگی انجام گرفته است. پژوهش حاضر ازنوع طرح های نیمه آزمایشی است. جامعه پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی فرزندخواندگی بوده که از خرداد88 لغایت خرداد89 به سازمان بهزیستی خراسان رضوی مراجعه نموده اند و زوجینی که واجد معیارهای پژوهش بوده به شیوه نمونه در دسترس انتخاب وپرسش نامه اضطراب کتل و سبک های مقابله ای لازاروس و فولکمن توسط آن ها تکمیل شده و از بین آن ها تعداد 28 نفر را که دارای نمره ی خام بیشتر از35 درتست اضطراب و سبک مقابله هیجان مدار در پرسشنامه سبک های مقابله بودند، انتخاب و به روش گمارش تصادفی در2گروه آزمایش وکنترل جایگزین شدند. سپس 8 جلسه آموزش مهارت های فرزندخواندگی برای گروه ازمایش اجرا گردید. گروه کنترل روند عادی مراحل اداری را سپری نمودند. بعد از اجرای مداخله، میزان تنیدگی و سبک های مقابله 2گروه مجددا اندازه گیری شد و مدت 6 هفته بعد به منظور بررسی گذر زمان برروی گروه آزمایش آزمون پیگیری اجرا شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس یک راهه و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. یافته ها نشان می دهد که نمرات پس آزمون گروه آزمایش درهرآزمون به طور معنی داری با نمرات پس آزمون گروه گواه متفاوت است، به عبارت دیگر میان دو گروه نمونه آزمایش و کنترل، از نظر تفاوت نمرات دو آزمون تفاوت معنی داری وجود داشت. در نهایت می توان نتیجه گیری کرد آموزش مهارت های فرزتدخواندگی می تواند موجب کاهش میزان تنیدگی گروه آزمایش گردیده و باعث شده افراد در مقابله با تنیدگی بیشتر از سبک های مقابله مساله مدار استفاده کنند. کلید واژه ها: مهارت های فرزندخواندگی، تنیدگی، سبک های مقابله، زوجین متقاضی فرزند
سمیرا حسن زاده پشنگ حسین زارع
مقدمه افسردگی، اضطراب و استرس در افراد مبتلا به ضایعه نخاعی ،به واسطه مشکلاتی که درزندگی روزمره دارند، از مشکلات شایع آنان محسوب می شوند بنابراین هدف اصلی پژوهش این بود که بررسی شود آموزش شیوه های مقابله با استرس، به چه میزان تاب آوری ، اضطراب ، افسردگی و استرس این بیماران را تغییر می دهد . روش کار جامعه مورد پژوهش عبارت بود از : 2000بیمار ضایعه نخاعی در استان تهران، که از این تعداد 20 زن و 20 مرد ضایعه نخاعی از نوع پاراپلژی که حداکثر 5 سال از مدت ضایعه نخاعی شدنشان می گذشت و علت آسیب شان تصادف با وسایل نقلیه بود و دامنه سنی 23 تا 36 سال داشتند، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گروه کنترل و طرح تحقیق، طرح دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بود. ابزار پژوهش پرسش نامه تاب آوری دیوید سون و پرسشنامه اضطراب ، افسردگی و استرس (دی ای اس اس ) بود که توسط افرادنمونه تکمیل شد . نمونه ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. 8 جلسه 90 دقیقه ای شیوه های مقابله با استرس برای گروه آزمایشی آموزش داده شد. برای تحلیل داده ها ازشاخص های آمارتوصیفی(نمودار،میانگین ،انحراف استاندارد) و برای تأیید فرضیه ها ازآزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون tمستقل استفاده شد. نتایج نشان داد: الف)آموزش شیوه های مقابله با استرس میزان تاب آوری بیماران ضایعه نخاعی را افزایش می دهد. ب)آموزش شیوه های مقابله با استرس میزان افسردگی بیماران ضایعه نخاعی را کاهش می دهد. ج) آموزش شیوه های مقابله با استرس میزان اضطراب بیماران مبتلا به ضایعه نخاعی را به طور معناداری کاهش نمی دهد. د) آموزش شیوه های مقابله با استرس میزان استرس بیماران مبتلا به ضایعه نخاعی را کاهش می دهد. ه) ، میزان افسردگی ، اضطراب ،استرس و تاب آوری در زن و مرد مبتلا به ضایعه نخاعی به طور معناداری تفاوت ندارد. و) ، میزان افسردگی ، اضطراب ،استرس و تاب آوری در بیماران مبتلا به ضایعه نخاعی شاغل و بیکار به طور معناداری تفاوت ندارد. د) ، میزان افسردگی ، اضطراب ،استرس و تاب آوری را در بیماران مبتلا به ضایعه نخاعی مجردو متاهل و متارکه کرده به طور معناداری تفاوت ندارد. نتیجه گیری: آموزش شیوه های مقابله با استرس در کاهش افسردگی ، استرس وافزایش تاب آوری بیماران مبتلا به ضایعه نخاعی نقش به سزایی دارد.بنابراین نتایج تحقیق می تواند در برنامه ریزی مداخلات درمانی مانند گسترش برنامه های آموزشی برای زنان و مردان دارای ناتوانی استفاده شود. واژگان کلیدی : بیماران قطع نخاعی ، شیوه های مقابله با استرس ، تاب آوری ، افسردگی ، اضطراب ، استرس
سیدهادی قاسمی احمد علی پور
هدف این پژوهش « بررسی میزان رضامندی زناشویی والدین دارای کودکان استثنایی شهرستان ساری و رابطه آن با باورهای دینی و مذهبی و سلامت روان» می باشد که با استفاده از روش توصیفی و ابزار پرسشنامه اجرا شده است. برای اجرای بخش پیمایشی تحقیق از دو پرسشنامه استاندارد شده رضایت زناشویی افروز و پرسشنامه سلامت روان ghq28 استفاده شده است. ضریب آلفای کرونباخ برای سنجش اعتبار پرسشنامه رضامندی زناشویی افروز برابر با 98/0 و برای پرسشنامه سلامت روان ghq28 برابر با 93/0 بدست آمده است . جامعه آماری این پژوهش را والدین دارای کودکان استثنایی شهرستان ساری در سال 1389 تشکیل می دهند که تعداد آنها 429 نفر می باشد که 235 نفر از آنها به عنوان جمعیت نمونه در این تحقیق شرکت کردند.برای آزمون فرضیات تحقیق از آزمون ضریب هم بستگی اسپرمن، آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (anova) و آزمون t نمونه های مستقل استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد میانگین رضایت زناشویی پاسخگویان برابر با 4/34 ± 9/199 به دست آمده است که نشان دهنده رضایت زناشویی پایین پاسخ گویان این پژوهش است. نتایج مربوط به فرضیات تحقیق نشان داد بین باورهای دینی، سلامت روان و رضامندی زناشویی والدین دارای کودکان استثنایی شهرستان ساری رابطه معنادار وجود دارد. رضامندی زناشویی به میزان معناداری در میان والدین دارای کودکان نابینا کمتر است. والدین دارای کودکان عقب مانده ذهنی به میزان معناداری دارای علائم مرضی بیشتری هستند. با افزایش تعداد فرزندان، رضامندی زناشویی والدین دارای کودکان استثنایی نیز افزایش خواهد یافت.هرچه ترتیب تولد فرزندان استثنایی افزایش یابد احتمالا رضامندی زناشویی والدین کاهش خواهد یافت. اما رابطه بین باورهای دینی و سلامت روان والدین دارای کودکان استثنایی (نابینا، ناشنوا و کم توان ذهنی) شهرستان ساری از نظر معناداری تایید نشده است.
آزاده زمزمی احمد علی پور
پژوهش حاضر به منظور اثربخشی مداخله رفتاری، آموزش اندیشه ورزی( ذهن آگاهی) و پذیرش بی قید و شرط بر تصویر بدنی منفی، خودپنداشت و کیفیت زندگی گروهی از دانشجویان دانشگاه پیام نور انجام گرفته است. پس از اجرای پرسشنامه چند بعدی روابط بدن – خود(mbsrq)، تعداد 30 آزمودنی دختر با میانگین سنی 24 سال و 8 ماه و دامنه سنی 37-20 سال که نمرات کل آنها در پرسشنامه چند بعدی روابط بدن – خود کمتر از 160 و در زیر مقیاس رضایت از نواحی بدن کمتر از 33 بود انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره جایگزین شدند. آزمودنیهای هر دو گروه به کلیه گویه های پرسشنامه چند بعدی روابط بدن – خود(mbsrq)، مقیاس ارزیابی تصویربدنی، پرسشنامه خودپنداشت بک و پرسشنامه کیفیت زندگی قبل از مداخله و پس از مداخله پاسخ دادند. پس از اجرای 12 جلسه مداخله رفتاری، آموزش ذهن آگاهی و پذیرش بی قید و شرط، تحلیل یافته ها با استفاده از نسخه 16 نرم افزار آماری spss آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروههای آزمایش و کنترل در زمینه تصویر بدنی و خودپنداشت وجود دارد و نشان دهنده بهبود تصویر بدنی و مولفه های آن(رضایت از نواحی بدنی، گرایش به تناسب، ارزیابی تناسب، ارزشیابی ظاهر و دلمشغولی نسبت به اضافه وزن) و خودپنداشت آزمودنیها بود. هچنین نتایج یافته ها نشان داد که کیفیت زندگی آزمودنیهای گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تغییر یافته اما این تغییر در سطح معناداری نبود. با توجه به یافته های فوق می توان گفت مداخله رفتاری، آموزش ذهن آگاهی و پذیرش بی قید و شرط با اصلاح مولفه های رفتاری و شناختی مرتبط با تصویر بدنی باعث بهبود قضاوت افراد نسبت به بدن خود و ادراک بهتر و نزدیک تر آن به حالت واقعی شده و منجر به افزایش رضایت بدنی و خودپنداشت افراد می شود.
آذین دخت معماریان احمد علی پور
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مداخلات چند بعدی بر میزان انگیزه و درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر اصفهان است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر اصفهان بودند. بدین منظور 54 نفر از دانش آموزان سال سوم راهنمایی در سال تحصیلی 89-1388 از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (27 نفر گروه آزمایش و 27 نفر گروه کنترل). برنامه مداخلات چند بعدی مارتین (2008) بر روی گروه آزمایش اجرا شد. ابزار مورد استفاده این پژوهش شامل مقیاس انگیزه تحصیلی والراند (1990) و پرسشنامه درگیری تحصیلی آرشا مبالت و همکاران (2009) بود. برای تحلیل داده های این پژوهش از تحلیل کوواریانس چندمتغیری ( مانکوا) استفاده شد. یافته ها ی پژوهش نشان داد مداخلات چند بعدی بر انگیزه تحصیلی (درونی و بیرونی ) و درگیری تحصیلی (عاطفی ، شناختی و رفتاری ) دانش آموزان تاثیر داشت. واژه های کلیدی: مداخلات چند بعدی، چرخه مارتین، انگیزه درونی، انگیزه بیرونی، بی انگیزگی، درگیری تحصیلی رفتاری، درگیری تحصیلی عاطفی و درگیری تحصیلی شناختی
ازیتا طالبی احمد علی پور
چکیده استرس والدگری و پرخاشگری کودکان به عنوان چالشهای مهمی برای خانواده ها مطرح بوده و روش های متعدد درمانی تا کنون برای آنها بکار رفته است. آموزش مدیریت والدین(pmt) درمانی مبتنی بر شواهد است که اثربخشی آن، تأیید شده است. هدف : بررسی تاثیر آموزش مدیریت مادرانه (mmt) بر پرخاشگری کودکان و کاهش استرس مادران آنها روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی است. نمونه پژوهش حاضر 60 نفر از مادران کودکان مبتلا به پرخاشگری که دارای استرس نیز می باشند در 2 گروه 30 نفری( از جامعه ی آماری 500 نفری مادران یکی از مدارس منطقه 19 آموزش پرورش شهر تهران) انتخاب شدند.نمونه گیری به روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس بود.ابزار پژوهش شاخص تنیدگی والدین (psi) ، مقیاس پیش بین تشخیص (dps) و سیاهه ی رفتاری کودکان را شامل می شد. پس از جایگذاری، گروه آزمایش تحت آموزش مدیریت مادرانه قراد گرفتند. برای آموزش مدیریت مادرانه از دستورالعمل کازدین (2005) استفاده شد. یافته ها : گروه آزمایش ، بهبود معناداری را درکاهش علائم پرخاشگری در کودکان و کاهش استرس در مادران را نشان داد و درمان، تاثیر معنی داری بر افزایش سازش پذیری و پذیرندگی کودکان و حس صلاحیت مادران در گروه آزمایشی را موجب شد. بحث و نتیجه گیری : آموزش مدیریت مادرانه به طور موثر هم بر پرخاشگری سازش پذیری و پذیرنگی کودکان و هم استرس مادران و حس صلاحیت آنها اثر گذار بوده و به عنوان یک درمان مبتنی بر شواهد به ویژه برای کودکان دارای اختلالات برون ریزی شده مانند پرخاشگری موثر است.
مزگان سید حسینی احمد علی پور
ناشنوایی تحولات نوجوانی را تحت تأثیر قرار می دهد و همچنین پیامدهای فردی و اجتماعی ناشی از فقدان شنوایی سلامت روان و عزت نفس ناشنوایان را با مشکل روبرو می کند.مسئله ارتباط با افراد ناشنوا، ارائه خدمات روان درمانی را محدود می سازد. از آن جایی که یوگا درمانی نیاز به ابزار خاصی ندارد، پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان تأثیر تمرینات یوگا بر سلامت روانی (و مولفه های آن شامل: نشانه های بدنی، اضطراب، افسردگی، و عملکرد اجتماعی)، و عزت نفس دختران نوجوان ناشنوا اجرا شد. جامعه آماری متشکل از کلیه دختران نوجوان ناشنوا، در آموزشگاه های مخصوص ناشنوایان است و نمونه پژوهش مشتمل بر 20 نفر، به صورت در دسترس می باشد. پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی است که در آن نمونه ها به صورت تصادف در گروه آزمایش و کنترل، جایگزین شده اند. ابزارها مقیاس سلامت عمومی (ghq) ، و عزت نفس آلیس پوپ هستند. جلسات یوگا طی 15 جلسه 90 دقیقه ای درگروه آزمایش اجرا شد. فرضیه های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته ها نشان می دهد که تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و کنترل در متغیر سلامت روان( ) و مولفه های نشانه های بدنی، اضطراب، و افسردگی ( ) است، اما در مولفه عملکرد اجتماعی تفاوت چشمگیر نبود ( ). همچنین تفاوت معنی داری در متغیر عزت نفس ( ) دیده نشد. نتایج نشان می دهد تمرینات یوگا برسلامت روانی دختران نوجوان ناشنوا، تأثیر مثبت دارد.
فاطمه شکری احمد علی پور
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مدیریت تعلل بر استرس ادراک شده، حرمت خود، مولفه های فراشناخت و عملکرد تحصیلی دانشجویان دختر انجام شد. مراجعان داوطلب، در نهایت 30 نفر( با میانگین سن 33 سال و 8 ماه ) پس از اجرای پرسشنامه تعلل در میان آزمودنی که نمرات تعلل آنها بالاتر از 30 بود انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش( 15 نفر ) و کنترل( 15 نفر ) به طور تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی-های گروه آزمایش تحت یک دوره 10 جلسه ای آموزش مدیریت تعلل قرار گرفتند. تعلل، حرمت خود، استرس ادراک شده، مولفه های فراشناخت در دو گروه آزمایش و گواه، قبل و بعد از اجرای درمان اندازه گیری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نسخه شانزدهم نرم افزار spss روش تحلیل واریانس یک راهه و نشان داد که آموزش مدیریت تعلل باعث افزایش حرمت خود، کاهش استرس ادراک شده، بهبود تعلل و تغییر برخی از مولفه های فراشناختی می شود . نتیجه گیری کلی عبارت است از اینکه بازسازی شناختی، هدایت خودگویی، تنش زدایی و سایر مولفه های مدیریت تعلل می تواند باعث بهبود پیامدهای مثبت روان شناختی در افراد تعلل-کننده شود. واژه های کلیدی: تعلل، حرمت خود، استرس ادراک شده، فراشناخت و عملکرد تحصیلی.
افسانه باقرزاده خورسندی احمد علی پور
پژوهش حاضر بصورت نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل و پیش آزمون و پس آزمون به منظور بررسی تأثیر یک دوره بازی ویدئویی تعاملی پرتحرک بر مدیریت وزن و خودکارآمدی و عزت نفس کودکان دارای اضافه وزن انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران مقطع راهنمایی دارای اضافه وزن که در سال تحصیلی 90-89 در منطقه 1 شهر تهران تحصیل می کردند بودند که با روش نمونه گیری در دسترس 52 دختر داوطلب واجد شرایط معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه ورزش با ddr و ورزش معمولی (ایروبیک) قرار گرفتند. کلیه آزمودنی ها قبل از اولین و بعد از آخرین مداخله به پرسشنامه های خودکارآمدی شرر و عزت نفس روزنبرگ پاسخ دادند شاخص توده بدنی داوطلبان طی 12 جلسه هربار قبل از اولین و بعد از آخرین مداخله مورد اندازه گیری قرار می گرفت. پس از جمع آوری اطلاعات و داده ها با استفاده از نسخه شانزدهم نرم افزاری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که ddr به کاهش وزن بیشتر کودکان و کاهش bmi در مقایسه با گروهی که ورزش ایروبیک انجام می دادند منجر شده است. همچنین ddr به افزایش معنادار خودکارآمدی کودکان دارای اضافه وزن منجر شده و این گروه در مقایسه با کودکانی که ایروبیک انجام می دادند افزایش خودکارآمدی بیشتری را نشان دادند. همچنین ddr به افزایش عزت نفس کودکان دارای اضافه وزن منجر شد ولی در مقایسه با کودکانی که ایروبیک انجام می دادند این افزایش از نظر آماری معنادار نبود
فرزانه پریمن احمد علی پور
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارت های جرأت ورزی تحصیلی بر افزایش خود اثربخشی تحصیلی، سخت رویی تحصیلی و تغییر عملکرد قلبی-عروقی دانشجویان پیام نور تهران در سال تحصیلی 89-1388 صورت گرفت. بدین منظور تعداد 40 نفر که دارای خصوصیات نمونه پژوهش بودند به روش نمونه گیری در دسترس از میان داوطلبان انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه جرأت ورزی شرینک، پرسشنامه خود اثربخشی تحصیلی شقاقی و پرسشنامه ی سخت رویی تحصیلی بنیشک ولوپز و ثبت عملکرد قلبی-عروقی قبل و بعد آموزش جرأت ورزی بودند. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است و داده های به دست آمده با روش اندازه گیری های مکرر و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار رفت. یافته های تحقیق بیانگر آن است که نخست، بین آموزش جرأت ورزی و تفکر خود اثربخشی دانشجویان در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد(05/0a?)، یعنی نمره بالا در جرأت ورزی باعث تقویت خود اثربخشی آنها شده است. دوم، بین آموزش جرأت ورزی و سخت رویی تحصیلی دانشجویان در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد(05/0a?)، یعنی آموزش جرأت ورزی در افزایش نمرات سخت رویی تحصیلی آنها نقش داشته است. سوم، بین آموزش جرأت ورزی و بهبود عملکرد قلبی- عروقی دانشجویان در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود داشت، به عبارت دیگر آموزش مهارت های جرأت ورزی سبب می شود تا فشار خون دانشجویان متعلق به گروه آزمایشی به سمت حالت طبیعی یعنی 12 روی 8 میل نماید.
فریدون یزدانی بهمن زندی
امروزه بسیاری از دانشگاه ها و اتحادیه های خصوصی در حال سرمایه گذاری های کلان در طراحی نظامهای یادگیری الکترونیکی هستند، فهم اینکه کدامیک از عوامل یا مولفه ها در اثربخشی این نظامها از دید کاربران یا یادگیرندگان می تواند مهم تلقی شود، به این گونه موسسه ها کمک خواهد کرد تا خط مشی های مناسبی را برای سرمایه گذاری روی عوامل اثر بخش و طراحی مجدد یا حذف عوامل غیر اثر بخش نمایند. پژوهش حاضر با هدف ارایه دیدی نسبتاً جامع از اثربخشی نظامهای یادگیری الکترونیکی به شناسایی عوامل و مولفه های مهم اثرگذار بر اثربخشی نظامهای یادگیری الکترونیکی پرداخته و در این میان دانشکده مجازی علوم حدیث شهر ری را به عنوان نمونه، مورد مطالعه قرار داده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی بوده است. جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان مقطع لیسانس و فوق لیسانس رشته های تحصیلی آموزش مجازی دانشکده یادشده تشکیل می دادند که تعداد آنها در سال تحصیلی 89-1388، 1926 نفر بوده و از این میان تعداد 325 نفر نمونه به شیوه دردسترس انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش "پرسشنامه سنجش ارزشمندی-رضایتمندی از خصوصیات نظامهای یادگیری الکترونیکی" لوی (2006)، بوده است. برای تعیین روایی ابزار یادشده از شیوه های روایی محتوایی، سازه و صوری استفاده و نیز برای تعیین میزان پایایی آن از آزمون آلفای کرونباخ استفاده گردید. بر این اساس میزان پایایی محاسبه شده برای ابزار مذکور در سازه های ارزشمندی و رضایتمندی به ترتیب: 95/0 و 94/0 بود. نتایج حاصل از تحلیل داده های جمع آوری شده این پژوهش نشان داد که هیچگونه رابطه معناداری میان سازه های ارزشمندی و رضایتمندی وجود ندارد و این دو، سازه های مستقل و متفاوتی هستند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که این دو سازه (ارزشمندی و رضایتمندی) ساختارهای عاملی متفاوتی داشته و تحلیل عاملی هر یک منجر به استخراج عامل های متفاوتی می شود. بر این اساس، نتیجه تحلیل عاملی تأییدی در سازه ارزشمندی منجر به استخراج چهار عامل: پشتیبانی محیطی یادگیرنده ها؛ فناوری؛ پشتیبانی فنی و همکلاسی ها؛ درس و استاد، با واریانس تراکمی حدود5/61% گردید. به علاوه نتیجه تحلیل عاملی تأییدی در سازه رضایتمندی نیز منجر به استخراج عامل های چهارگانه: درس و استاد؛ قابلیت دسترسی؛ فناوری و پشتیبانی فنی؛ یادگیرنده و همکلاسی ها، با واریانس تراکمی حدود 50%، شد. علاوه بر این ها، نتایج بررسی داده ها با استفاده از "ابزار تحلیل ماتریسی حلقه ارزشمندی-رضایتمندی" نشان داد که وضعیت اثربخشی نظام یادگیری الکترونیکی مورد مطالعه (دانشکده مجازی علوم حدیث) در هر یک از ابعاد چهار گانه (فناوری و پشتیبانی، محتوای دروس، استاد، و یادگیرنده) نسبتاً متوسط و در ارتباط با کل نظام نیز وضعیت اثربخشی آن بالنسبه متوسط است. ضمناً، نتایج تحلیل داده ها با "ابزار محک زنی لویس" نیز نشان داد که وضعیت اثربخشی نظام یادگیری الکترونیکی مورد مطالعه، در هر یک از ابعاد چهار گانه (فناوری و پشتیبانی، محتوای دروس، استاد، و یادگیرنده) نسبتاً متوسط و در ارتباط با کل نظام نیز وضعیت اثربخشی آن متوسط و تا حدی خوب است.
الهه محمد خانی شالی محمد احسان تقی زاده
اضطراب سلامت ، یکی از اختلالات اضطرابی شایع در بین دانشجویان گروه های علوم پزشکی می باشد که می تواند در نحوه عملکرد آنان در حیطه های تحصیل و شغل اثر بگذارد ، بنابر این هدف اصلی پژوهش این بود که مطالعه شود ، آموزش شناخت درمانگری گروهی باعث کاهش اضطراب سلامت ، تغییر مکان کنترل سلامت و تغییر فراشناخت در دانشجویان پرستاری می شود . روش کار جامعه مورد پژوهش عبارت بود از : کلیه دانشجویان پرستاری مشغول به تحصیل در دانشکده پرستاری که نمره اضطراب سلامت آن ها بالاتر از میانگین گزارش شده توسط پناهی تلخستانی ( 1388 ) است . از این میان تعداد 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس تصادفی انتخاب شدند. این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گروه کنترل بود. طرح پژوهش ، طرح دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بود. ابزار پژوهش ، فرم کوتاه پرسشنامه اضطراب سلامت (shai ) ، پرسشنامه مکان کنترل سلامت ( فرم a ) و پرسشنامه فراشناخت (mcq -30 ) بود که توسط افراد نمونه تکمیل شد . نمونه ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. 12 جلسه ، 90 دقیقه ای شناخت درمانگری گروهی ، برای گروه آزمایشی آموزش داده شد. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی ( نمودار ، میانگین ، انحراف استاندارد ) و برای تأیید فرضیه ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و تحلیل واریانس چند متغیری با اندازه گیری مکرر استفاده شد . نتایج نشان داد : الف ) آموزش شناخت درمانگری گروهی ، اضطراب سلامت را در دانشجویان پرستاری کاهش می دهد . ب) آموزش شناخت درمانگری گروهی، مکان کنترل سلامت را در دانشجویان پرستاری تغییر میدهد. ج) آموزش شناخت درمان گری گروهی ، فراشناخت را در دانشجویان پرستاری تغییر می دهد . نتیجه گیری آموزش شناخت درمانگری گروهی در کاهش اضطراب سلامت ، تغییر مکان کنترل سلامت و فراشناخت دانشجویان پرستاری ، نقش به سزایی دارد . بنابر این نتایج پژوهش می تواند در برنامه ریزی مداخلات درمانی مانند گسترش برنامه های آموزشی جهت دانشجویان علوم پزشکی استفاده شود
مرضیه امینی احمد علی پور
به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران در آموزش های مجازی و از دور، یادگیرنده در کانون آموزش قرار دارد . لذا بررسی ویژگی های یادگیرندگان جهت متناسب سازی طراحی های آموزشی در این نوع آموزش موجبات توفیق آموزش از دوررا مهیا می سازد. افراد ازلحاظ شیوه های یادگیری با یکدیگر متفاوتند پژوهش حاضر در نظر داشت ویژگی های یادگیری دانشجویان دانشگاه های مجازی را مورد مطالعه قرار دهد تا با استفاده از اطلاعات مر بوط به آنان زمینه ای برای توسعه وگسترش دانشگاه های مجازی در آینده فراهم گردد. در این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی، 426 نفر از دانشجویان سه دانشگاه مجازی ایران در سه گرایش علوم انسانی، پزشکی و مهندسی مشارکت داشتند. روش نمونه گیری به شیوه ی خوشه ای چند مرحله ای صورت پذیرفت . دو متغیر غلبه طرفی مغز وسبک یادگیری دانشجویان توسط ابزارهای استاندارد مورد سنجش قرارگرفت وارتباط این دو متغیر با یکدیگر ونیزبا متغیر های جمعیت شناختی و فردی یادگیرندگان بررسی شد. یافته های پژوهشی حاصل از این تحقیق نشان داد که، غلبه ی طرفی مغز و رشته ی تحصیلی، در سطح (00001/0p<) با یکدیگر رابطه ی معنا داری دارند. دانشجویان رشته های مهندسی از عملکرد های دو نیمکره چپ و راست سود می جویند اما دانشجویان رشته های پزشکی بر کارکردهای نیمکره ی چپ متکی می باشند. با در نظر گیری جنسیت دختران به طرز معنی داری از نیمکره چپ به هنگام یادگیری استفاده می نمایند. اغلب متغبر ها مورد مطالعه با غلبه ی طرفی مغز همبستگی بالا و معنی داری را نشان دادند از جمله، سبک یادگیری، جنسیت، دست برتری، رده ی سنی، وضعیت تأهل، ترجیح زمان مطالعه، تسلط بر زبان انگلیسی و موضوعات مورد علاقه جهت مطالعه. در بررسی شیوه و سبک یادگیری دانشجویان رشته های سه گانه تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
احمد علی پور امیرحمزه سالارزایی
علل مشدّده تشدید مجازات در نظام کیفری اسلام از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا تعیین مجازات متناسب با بزه انجام شده سبب رعایت اصول انسانی و اسلامی، مثل اصل عدالت کیفری و تناسب بین جرم و مجازات می شود و این امر سلامت روانی جامعه را بیشتر تأمین می کند. تکرار و تعدد جرم از علل عام تشدید مجازات و از چالش های مهم نظام عدالت کیفری است؛ چرا که عدالت و فطرت انسانی میان مجرمی که نخستین بار مرتکب جرم شده، با مجرمی که مکرر مرتکب بزه شده و مجازات نشده (فرض تعدد جرم)، و یا مجازات شده و دگربار بر عمل خود اصرار می ورزد (فرض تکرار جرم)، به یک میزان مجازات قائل نیست و همواره ارائه پاسخ و ابراز واکنش متناسب با بزه را به انصاف نزدیکتر می داند. نحوه تشدید مجازات، مرزبندی جرائم، به دست آوردن قواعدی فقهی و اصولی از لابلای مباحث و چراییِ اختلاف در نظرات و چیستی مبانی تعدد و تکرار جرم با توجه به مجازات های رایج در دو حوزه فقه کیفری امامیه و اهل سنت، با بیان توصیفی، تحلیلی و به روش کتابخانه ای، از مباحث قابل توجه و جدّی در این پژوهش می باشد که فرجام آن رویکرد مثبت در تشدید مجازات، همسانی کیفر در برخی قوانین جزائی و ناهمگونی مبنایی مذاهب اسلامی در پاره ای قواعد و جرائم از جمله نتایج بدست آمده در این تحقیق می باشد، که در داوری نهائی، لحاظ مجموعه این مقررات می تواند برای برون رفت از فقر برخی قوانین جزایی و کاهش نرخ بزهکاران و بزهدیدگان مکرر و تقلیل مشتریان مستمرّ نظام کیفری کارآمد و مفید ارزیابی شود.
الهام موسوی احمد علی پور
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مداخله لرن روی مدیریت مولفه های روان شناختی (استرس ادراک شده، فراشناخت، نگرانی و فرانگرانی) و فیزیولوژیکی (کورتیزول بزاقی، فشارخون، نبض و دمای بدن) استرس، در دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور تهران انجام شد. بدین منظور از میان افراد داوطلبی که نمره آن ها در مقیاس استرس ادراک شده بیشتر از 8/323+27/26 بود، 26 نفر با میانگین سنی 33 سال و 11 ماه و با انحراف استاندارد 9/82 سال، بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. کلیه اندازه های فیزیوسایکولوژیکی قبل و بعد از اجرای مداخله learn در آزمودنی های هر دو گروه اندازه گیری شد. تحلیل داده ها با استفاده از ویرایش شانزدهم نرم افزار آماری spss با به کارگیری آزمون تحلیل واریانس نشان داد که نمرات آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در هر یک از متغیر های استرس ادراک شده، فراشناخت، نگرانی، فرانگرانی و همچنین سطوح کورتیزول بزاقی و پاسخ های قلبی- عروقی به طور معنادار بهبود یافته است (0/05>p). اما کاهش دمای بدن آزمودنی های گروه آزمایش در سطح معنادار نبود (0/05<p). بنابراین به کارگیری مداخله learn روی آزمودنی های پراسترس می تواند به بهبود پاسخ ها روانی- فیزیولوژیکی آن ها بیانجامد.
محمد ناظر حسین زارع
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین سهم عوامل پرت کننده حواس و کاهش دهنده توجه به عنوان علت احتمالی اصلی حادثه رانندگی در کنار سایر عوامل و همچنین تعیین مهم ترین عامل پرت کننده حواس داخل و خارج خودرو و عامل کم توجهی در تصادفات انجام شد. سپس به بررسی تاثیر انواع مهارت های توجه بر رانندگی ایمن پرداخته و در نهایت به بررسی میزان تاثیر یک برنامه تمرین دیداری و شنیداری در تغییر توانایی توجه متمرکز و پراکنده و زمان واکنش به آنها پرداخته است. روش: 155 راننده با حداقل دو سال سابقه رانندگی و حداقل یک حادثه رانندگی با تقصیر به روش تصادفی انتخاب و سپس اقدام به تکمیل دو ابزار، یکی پرسشنامه 34 ماده ای با مضمون مشخصات فردی و دوم چک لیست عوامل پرت کننده حواس و کاهنده توجه 24 ماده ای نمودند. سپس دو گروه یکی 155 راننده با بیش از یک حادثه رانندگی با تقصیر و دیگری 145 راننده بدون حادثه، به روش همتا سازی گروهی وارد پژوهش شدند و توجه متمرکز، پراکنده و گوش به زنگی آنها، مورد مقایسه قرار گرفت. در نهایت از میان رانندگان حادثه دیده با تقصیر، 64 راننده، به شکل تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل، تقسیم شدند. به دنبال آن افراد گروه آزمایش طی سه هفته تحت پنج جلسه تمرینی تقویت کارکردهای توجه قرار گرفتند. یک هفته بعد از آموزش، مجدداً سنجش شدند. جهت پی گیری، دو هفته بعد نیز، آزمون تکرار گردید . یافته ها: 9/32% از تصادفات به خاطر عوامل حواس پرتی و کم توجهی بوده است. تلفن همراه و خواب آلودگی هر یک با 8/14% از مهم ترین عوامل پرت کننده حواس و کاهش دهنده توجه بودند. میزان پاسخ صحیح در آزمون همخوان و ناهمخوان استروپ، زمان واکنش به محرک در همخوان و ناهمخوان استروپ و پاسخ صحیح در توجه متمرکز و پراکنده، بطور معنی داری بین گروه بدون حادثه و با حادثه تفاوت داشت. بین پس آزمون گروه آزمایش و شاهد در میزان پاسخ صحیح همخوان و ناهمخوان استروپ و پاسخ صحیح در توجه متمرکز و پراکنده و همچنین در میزان زمان واکنش در همخوان و ناهمخوان و توجه متمرکز و پراکنده تفاوت معنی داری دیده می شود. بین پس آزمون و آزمون پیگیری در گروه آزمایش در موارد فوق، تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتیجه گیری: عامل حواس پرتی و کم توجهی در یک سوم از تصادفات، به عنوان علت حادثه مطرح است. آزمون های شناختی توجه، می تواند راننده های ایمن را از راننده های مستعد حادثه تمیز دهد. تمرین بر کارکردهای شناختی توجه تاثیر داشته است و می تواند توانایی توجه پراکنده و متمرکز و زمان واکنش به آنها را بهبود بخشد؛ اما نتیجه گیری مهم اینکه با تقویت توجه نمی توان ادعای بهبودی و کاهش خطر در رانندگی را داشت.
فاطمه ترکمانی علیرضا آقایوسفی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر فوری مراقبه گروهی بر غلظت ایمونوگلوبولین بزاقی و حالت های خلق افراد بود. جامعه این پژوهش، یوگا آموزان بودند که بطور تصادفی خوشه ای در دو گروه 15 نفره مراقبه و کنترل قرار گرفتند. در این مطالعه آزمایشی، هر دو گروه در سخنرانی 45 دقیقه ای در خصوص مراقبه شرکت کرده و آنگاه گروه آزمایشی، بصورت گروهی20 دقیقه مراقبه نمودند. بمنظور بررسی عامل ایمنوگلوبین بزاقی که یکی از عوامل سیستم ایمنی است، بزاق افراد دو گروه قبل و بعد از سخنرانی، پس از مراقبه و جهت تعقیب، 1 ساعت پس از مراقبه (و معادل آن در گروه کنترل) جمع-آوری شد و بمنظور بررسی حالات خلق آزمودنیها، در هر مرحله پرسشنامه خلق پاناس (1988) توسط افراد تکمیل گردید. نمونه های بزاقی با روش الایزا و داده های حاصل بکمک تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر بررسی شدند. داده های پرسش نامه خلق، بعلت رتبه ای بودن توسط آزمون فریدمن آنالیز شدند. نتایج نشان دادند غلظت siga در گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بطور معناداری تفاوت داشت (p<0.05). مقایسه حالات خلق در گروه آزمایشی نیز نشان داد که مراقبه بر 8 خلق از 20 خلق پرسشنامه پاناس (پنج عاطفه منفیِ زودرنجی- عصبانیت، تردید - نگرانی، درماندگی، اضطراب و دلواپسی – نگرانی و سه عاطفه مثبتِ فعال بودن، احساس قدرت و اشتیاق) تأثیر معناداری داشته است (p<0.05). نتیجه کلی این مطالعه نشان داد که انجام یک جلسه مراقبه گروهی تغییراتی در سیستم ایمنی ایجاد نموده و به بهبود حالات خلقی افراد کمک می کند.
ویدا معصومی شاملو احمد علی پور
هدف: اختلال بیش فعالی / نقص توجه ، شایع ترین اختلال روان پزشکی دوران کودکی از حیث میزان مراجعه به مراکز خدمات درمانی می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی روش درمانی نوروفیدبک و مقایسه آن با دارو درمانی و بازی درمانی در کاهش علائم اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه انجام شده است . روش بررسی :در این پژوهش نیمه آزمایشی تعداد 45 کودک 7 تا 14 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی/کمبود توجه به شیوه اتفاقی در دسترس انتخاب شدند که در سه گروه قرار گرفتند و به مدت 8 تا12هفته تحت درمان نوروفیدبک و دارودرمانی و بازی درمانی قرار گرفتند. یافته ها : توضیح اینکه یافته های استنباطی وجود تفاوت معنادار (p<0/05 ) را بین دارو درمانی و نوروفیدبک نشان می دهد به گونه ای که روش دارو درمانی با بهبود 53/42 واحد در علائم adhd نسبت به روش نوروفیدبک با بهبود 27 واحد تاثیر بیشتری در بهبود علائم adhd داشته است. همچنین یافته های استنباطی تفاوت معنادار (p<0/05 ) بین اثر بازی درمانی و دارو درمانی را نشان می دهد به گونه ای که روش دارودرمانی با 53/42 واحد بهبود علائم نسبت به روش بازی درمانی با 73/17 واحد بهبود علائم تاثیر بیشتری در بهبود علائم adhd داشته است. دیگر اینکه تفاوت معناداری بین اثر نوروفیدبک ( با بهبود 27 واحد ) و بازی درمانی ( با بهبود 73/17 واحد ) در بهبود علائم adhd مشاهده نشده است (p>0/05 ). نتیجه گیری : روش دارو درمانی با اندازه اثر 35/55 ، از نوروفیدبک با اندازه اثر 02/37 و بازی درمانی با اندازه اثر 51/27 اثرگذاری بیشتری داشته است. پژوهش حاضر نشان می دهد که روش دارو درمانی نسبت به روش نوروفیدبک تاثیر بیشتری در بهبود علائم اختلال بیش فعالی / نقص توجه داشته است. همچنین روش دارو درمانی نسبت به روش بازی درمانی تاثیر بیشتری در بهبود علائم این اختلال داشته است. دیگر اینکه دو روش نوروفیدبک و بازی درمانی تاثیر یکسانی در بهبود علائم اختلال داشته اند. نتایج از اثر بخشی روش نوروفیدبک در درمان این اختلال حمایت می کند .
الهام رستمی مهناز علی اکبری دهکردی
چکیده زمینه و هدف: دیسمنوره اختلال ژنیکولوژیک شایعی است که حدود 5 درصد از زنان واقع در سنین قاعدگی را مبتلا می سازد. درمان های مختلفی برای دیسمنوره مطرح شده است که از آن میان می توان به آرامسازی و اصلاح سبک زندگی اشاره نمود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش آرام سازی و اصلاح سبک زندگی بر کاهش علائم دیسمنور? اولیه در دختران 41 تا 41 ساله بود. روش بررسی: این مطالعه به روش آزمایشی و از نوع مداخله ای بود. بدین منظور 05 آزمودنی مبتلا به این مشکل با روش نمونه گیری تصادفی ساده از دبیرستان های شهر بندرعباس انتخاب و در 3 گروه آزمایشی و 4 گروه کنترل قرار داده شدند . به گروه اول تکنیک آرام سازی پیشروند? عضلانی آموزش داده شد، به گروه دوم اصلاح سبک زندگی آموزش داده شد و به گروه سوم هر دو روش آموزش داده شد، گروه چهارم یا گروه کنترل نیز هیچ آموزشی دریافت نکرد . تمامی آزمودنی ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون ، پرسشنامه بررسی شدت درد و پرسشنامه ساخته شده توسط پژوهشگر را تکمیل نمودند. پرسشنامه ساخته شده دارای ضرایب پایایی و روایی بالایی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های manova ، آزمون تعقیبی شفه و نرم افزار spss انجام گرفت . یافته ها: در بیشتر علائم دیسمنوره بین سه گروه آزمایشی و گروه کنترل اختلاف معناداری وجود داشت ولی در گروه سوم علائم بیشتری کنترل گردید. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها هر کدام از روشهای آرام سازی و اصلاح سبک زندگی به تنهایی می توانند تعداد زیادی از علائم دیسمنور? اولیه را کنترل کنند اما تأثیر انجام هر دو روش به طور همزمان بر کاهش علائم در افراد مبتلا به دیسمنوره اولیه بیشتر از استفاده از هر کدام از روشهای سبک زندگی و آرام سازی به تنهایی است. بنابراین آموزش این دو روش به طور همزمان به دختران و زنان مبتلا پیشنهاد می شود.
میترا طرقه مهناز علی اکبری دهکردی
هدف : این پژوهش به منظور بررسی تاثیر شوخ طبعی بر میزان فرسودگی شغلی و تاب آوری پرستاران استان قزوین انجام شده است.روش: جامعه آماری کلیه پرستاران شاغل به کار در بیمارستانهای شهر قزوین بود، که روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی برای انتخاب بیمارستان مورد نظر و در 2 مرحله تصادفی و مبتنی بر هدف به منظور توزیع پرسشنامه شوخ طبعی و 2 پرسشنامه دیگر انجام گرفته شد.نمونه به تعداد 60 نفر (30 نفر شوخ طبعی بالا و 30 نفر شوخ طبعی پایین )از بین 400 پرسشنامه توزیع شده انتخاب شدند.روش پژوهش از نوع علی – مقایسه ای بود و ابزار گردآوری اطلاعات 3 پرسشنامه شوخ طبعی (shq )، پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و جکسون و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون بوده است که هر 3 پرسشنامه ازضرایب پایایی و روایی مناسبی برخوردار می باشند . ارایه و تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله روشهای آماری توصیفی و استنباطی (آنوا) با استفاده از نرم افزار spss انجام گرفته شد.یافته ها :نتایج به دست آمده درپژوهش نشان داد که:تاب آوری در پرستاران با شوخ طبعی بالا بیشتر از تاب آوری در پرستاران با شوخ طبعی پایین است 05/0 p< و فراوانی و شدت فرسودگی شغلی در پرستاران با شوخ طبعی بالا کمتر از فراوانی و شدت فرسودگی شغلی در پرستاران با شوخ طبعی پایین است 05/0 p< . نتیجه گیری : با توجه به نقش شوخ طبعی در افزایش تاب آوری وکاهش فراوانی و شدت فرسودگی شغلی پرستاران میتوان پیشنهاد کرد به منظور نتیجه گیری دقیق تر از پژوهشهای مداخله ای استفاده شود.
مژگان اگاه هریس مسعود جان بزرگی
با وجود اینکه نتایج مداخله های روان شناختی مدیریت اضافه وزن و چاقی در دهه های اخیر با موفقیت نسبی همراه بوده اند، اما ابقای کاهش وزن بدست آمده و همچنین مقایسه نتایج حاصل از مداخله های رایج در کنار کنترل میزان دریافت کالری و مصرف آن (بواسطه رژیم گرفتن و فعالیت بدنی) یکی از مسائل جدی حوزه مطالعات ارتقاء سلامت محسوب می شود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی چهار مداخله روان شناختی مدیریت وزن شامل درمانگری فراشناختی (mct)، درمانگری شناختی- رفتاری با تأکید بر حل مسـئله (cbt)، درمانـگری شـناختی بک (ct) و اصـلاح مولفه های سبک زندگی (learn) روی اصلاح شاخص های زیستی- روانی- اجتماعی سلامت زنان ایرانی دارای اضافه وزن و چاقی انجام شد. به این منظور با روش نمونه گیری در دسترس 80 آزمودنی زن با میانگین سنی 26 سال و 9 ماه (6.9=sd) و دامنه سنی 45-20 سال که شاخص توده بدنی (bmi) آنها در دامنه اضافه وزن تا چاقی درجه 2 (m²/kg9/40-2/25) قرار داشت، انتخاب شدند. تعداد 68 آزمودنی که واجد معیارهای ورود- خروج بودند به صورت تصادفی در 4 گروه مداخله جایگزین شدند. اما به واسطه افت 5 آزمودنی از گروه learn و 3 آزمودنی از گروه mct ، در نهایت تعداد 61 آزمودنی تا پایان مداخله و مطالعه پیگیری در کلیه جلسات حضور داشتند. شاخص های تن سنجی، بیوشیمی، ایمونوفیزیواندوکرینولوژیکی و همچنین مولفه های روان-شناختی قبل از شروع مداخله، در پایان هر مداخله و 3 ماه پس از پایان هر مداخله اندازه گیری شدند. تحلیل داده ها با نسخه شانزدهم نرم افزار spss بیانگر آن بود که در هر 4 مداخله در حد استاندارد وزن آزمودنی ها (77/9-1/8درصد) کاهش معنادار داشت (05/0>p). همچنین اندازه های تن سنجی، نیز در هر چهار مداخله به یک اندازه کاهش داشت (05/0<p). از طرفی سطوح کلسترول کلی در گروه های ct و mct بهبود بیشتری را نشان دادند (05/0>p). همچنین در گروه mct در مقایسه با سه گروه دیگر سطوح قند خون ناشتا در دامنه بهنجار افزایش بیشتری داشت (05/0>p) ولی سطوح تری گلیسرید سرم در هر چهار گروه به یک اندازه کاهش داشت (05/0<p). همچنین گروه-های ct و mct به طور معنادار باعث کاهش شاخص های ایمونولوژیکی شدند (05/0>p). مداخله cbt به طور معنادار در مقایسه با سه گروه دیگر باعث کاهش لپتین شد (05/0>p). گرچه مداخله های ct و mct باعث افزایش کورتیزول شدند (05/0>p)، اما تغییر سطوح این شاخص بواسطه نوع مداخله معنادار نبود. کاهش فشارخون و افزایش ضربان قلب نیز در چهار مداخله به یک اندازه بود (0.05<p). علاوه بر این موارد، هر چهار گروه باعث بهبود رفتارهای غذا خوردن، سبک زندگی موثر بر وزن، خوداثربخشی ورزش کردن و غذا خوردن و کیفیت زندگی و بهزیستی مرتبط با وزن شدند و تفاوت معناداری بین آنها مشاهده نشد (05/0<p) امّا کاهش مکان کنترل بیرونی وزن در گروه مداخله learn در مقایسه با سه گروه دیگر بیشتر بود (05/0>p). در مجموع می توان گفت که هر چهار مداخله بکار گرفته شده در این پژوهش به یک اندازه باعث تغییر شاخص های انتروپومتریک، فیزیولوژیک و روان-شناختی شدند. اما گروه های ct و mct برای بهبود کنش وری ایمونولوژیکی؛ گروه cbt برای بهبود کارکرد لپتین اثربخشی بیشتری داشتند. همچنین مداخله learn در تغییر wloc بیرونی اثربخشی بیشتری داشت. نیمرخ چربی خون نیز به واسطه مداخله های cbt، ct و mct بهبود یافت. با توجه به این نتایج می توان گفت افزودن مولفه های فراشناختی و شناختی به مداخله های مدیریت وزن باعث بهبود شاخص های سلامت (زیستی- روانی- اجتماعی) از طریق ارتقاء مولفه های مختلف درمانگرانه هر مداخله نظیر شکستن زنجیره های رفتاری نارساکنش ور، خود- نظارت گری، کنترل محرک، تصحیح افکار مخرب، باورهای نارساکنش ور، حل مسئله، بکارگیری راهبردهای مقابله ای، فراشناخت های نگرانی، نشخوارگری فکری، و سوگیری توجه به واسطه تأثیر روی چرخه ارتباط ذهن- بدن می شوند.
هادی احمدی احمد علی پور
پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای میزان اثربخشی آموزش مدیریت زمان و حس شوخ طبعی بر کاهش استرس شغلی و فرسودگی شغلی دبیران پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش را معلمان مرد مقطع متوسطه شهرستان دورود تشکیل می دهند. از بین دبیرانی که در پرسشنامه های استرس شغلی و فرسودگی شغلی نمرات بالاتر از میانگین کسب کردند، تعداد 36 نفر( 12 نفر گروه شوخ طبعی، 12 نفر گروه مدیریت زمان و 12 نفر گروه کنترل) به صورت تصادفی انتخاب شدند. روش پژوهشی از نوع آزمایشی با اجرای پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه استرس شغلی دیویس، رابینز ومک کی و پرسشنامه فرسودگی شغلی ماسلاچ و جکسون می باشد و هر دو پرسشنامه از ضریب پایایی و روایی مناسبی برخوردارند. در طی دوماه، گروه آزمایشی مدیریت زمان ، هشت جلسه آموزش مهارت های مدیریت زمان و گروه شوخ طبعی ، هشت جلسه مهارت های شوخ طبعی را دریافت کردند. ارائه وتجزیه و تحلیل داده ها به وسیله ی روش های آماری توصیفی و استنباطی (کوواریانس) با استفاده از نرم افزار spss انجام گرفته است. نتایج نشان داد که میزان استرس شغلی و فرسودگی شغلی گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافت.
منیره سروقدطوسی مهناز علی اکبری دهکردی
هدف: علیرغم پژوهشهای متعدد ، در زمینه عواملی که سبب بروز پدیده چاقی در افراد می شوند عواملی نظیر اضطراب و استرس کمتر مورد توجه قرار گرفته اند . یکی از این فاکتورها ، فشار عصبی یا استرس است . روش بررسی: این تحقیق با هدف بررسی تأثیر آموزش ایمن سازی درمقابل استرس برکاهش وزن ، در مورد 20 خانم مبتلا به عارضه ی چاقی درقالب دو گروه آزمایش و گواه با میانگین سنی 40-21 سال انجام گردید. ابزار پژوهش راهنمای بالینی برنامه های کاهش وکنترل استرس مایکنبام باعنوان آموزش ایمن سازی درمقابل استرس (sit) بود. مقیاس افسردگی ، اضطراب ، استرس داس و نیز پرسشنامه سلامت عمومی به منظور سنجش میزان اضطراب و افسردگی واسترس افراد مورد استفاده قرارگرفت . یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش ایمن سازی در مقابل استرس به طور معنی داری در کاهش اضطراب، افسردگی، استرس و وزن افراد موثر بوده است (05/0 p<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند دلالت های مفیدی برای مهار اضطراب و استرس و در نتیجه کاهش اثرات سوء آن به خصوص در زمینه ی افزایش وزن و سایر متغیرهای وابسته را در اختیار قرار دهد .
آویسا نجیمی احمد علی پور
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مداخله افشای هیجانی نوشتاری بر ارتقای مهارت های مقابله ای، شادکامی، سلامت روان و بهزیستی شخصی بیماران افسرده انجام شده است. تعداد 38 نفر (26 زن و 12 مرد) مراجعان دارای اختلال افسردگی، با تشخیص افسردگی اساسی بر اساس ملاک های تشخیصیdsm-iv و نمره افسردگی بیشتر از 11 و نمره بازداری بیشتر از 12 با دامنه سنی 20 تا 50 سال با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه شامل ?? نفر) جایگزین شدند، سپس هر یک از آزمودنی ها قبل و بعد از آموزش افشای هیجانی به کلیه گویه های پرسشنامه های افسردگی بک، مکانیزم های دفاعی، سبک های مقابله ای لازاروس - فولکمن، بهزیستی شخصی کامینز، شادکامی آکسفورد و پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ پاسخ دادند؛ همچنین اطلاعات جمعیت شناختی و بیماری شناختی مربوط به خود را کامل کردند. پس از جمع آوری داده ها و تحلیل آنها با نسخه شانزدهم نرم افزار آماری spss، آزمون تحلیل واریانس یک راهه و نیز اندازه گیری مکرر برای بررسی تفاوت میانگین نمرات دو گروه آزمایش و کنترل به واسطه مداخله افشای هیجانی نوشتاری استفاده گردید. نتایج نشان داد در کنار دریافت داروهای ضد افسردگی، آموزش و اجرای افشای هیجانی باعث کاهش معنادار مکانیسم های دفاعی ناسازگار (بازداری، واکنش وارونه و جبران)، کاهش معنادار نمرات افسردگی، ارتقاء مهارت های مقابله ای کارآمد (رویارویی گر فعال و مشکل گشایی برنامه ریزی شده)، کاهش به کارگیری مهارت های مقابله ای ناکارآمد (فرار و اجتناب)، بهبود سلامت روان عمومی و ارتقاء بهزیستی شخصی آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد.
آرزو حسین دخت قره حاجلویی احمد علی پور
مقدمه: این مطالعه با هدف تعیین رابطه هوش معنوی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی و رضایت زناشویی در گروهی از زنان و مردان شهرستان مراغه انجام شد. روش: در یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی ،تعداد 320 نفر از کارکنان بیمارستانهای شهرستان مراغه به صورت نمونه-گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه هوش معنوی کینگ، پرسشنامه بهزیستی معنوی پالوتزیان والیسون، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و رضایت زناشویی انریچ استفاده شد. داده های بدست آمده با روش-های آماری ، ضریب همبستگی و رگرسیون و آزمون مقایسه میانگین های مستقل، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بررسی نتایج نشان داد که هر قدر هوش معنوی بالاتر باشد بهزیستی معنوی ،کیفیت زندگی و رضایت زناشویی افزایش می یابد.بعلاوه هر قدر بهزیستی معنوی بالاتر باشد کیفیت زندگی و رضایت زناشویی نیز افزایش می یابد. و به عبارت دیگر بین همه متغیر های مورد مطالعه رابطه مثبت و معنا دار وجود دارد. نتیجه گیری: معنویت موجب ایجاد آرامش، امنیت زندگی، معنایابی زندگی، مثبت اندیشی، امیدواری، رضامندی از زندگی می-شود. از این طریق، ظرفیت روان شناختی و توانائی مقابله با استرس ها و مشکلات افزایش یافته، موجب ارتقای سلامت روانی، جسمی و عمر طولانی تر می شود. لذا به منظور، حفظ و ارتقای سلامت روان خود، خانواده و جامعه، توجه بیشتر به ابعاد مختلف معنویت و تقویت کردن آنها در خودمان ضروری است
رقیه یحیوی گرگری احمد علی پور
این پژوهش، با هدف بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی با الگوی مصرف لوازم آرایشی در زنان ایرانی انجام شده است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه زنانی که دارای سن تقویمی بالای 15 سال که سواد خواندن و نوشتن دارند و همچنین از خدمات و لوازم آرایشی به نحوی استفاده می کنند، می-باشد. حجم نمونه با توجه به حجم جامعه از میان زنان شهر تهران که در سنین باروری (45-18 سال) قرار داشتند بر اساس جدول مورگان در سطح خطای 05/0 تعداد 400 نفر محاسبه و انتخاب شد. روش نمونهگیری در این پژوهش از نوع چند مرحلهای تصادفی است به طوری که پس از جمع آوری پیشینه های مرتبط با نوع و میزان مصرف مواد آرایشی توسط پژوهشگر، پرسش نامه الگوی مصرف (محقق ساخته) به همراه پرسش نامه شخصیتی شامل = فرم کوتاه نئو neo-ffi-60 (کاستا و مک کرا، 1992)، آزمون تصور از خود بک (آرون تی بک و همکاران، 1985)، حرمت خود روزنبرگ (1965)، منبع کنترل سلامت mhlc (مشکی، 1385) و سلامت روان ghq-28 (گلدبرگ، 1972) به تعداد 550 تکثیر شد، و در اختیار مشارکت کنندگان قرار داده شد که پس از دریافت توضیحات لازم اقدام به تکمیل پرسشنامه ها کردند. تحلیل داده ها با استفاده از نسخه 16ام نرم افزار آماری spss و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که بین ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی و الگوی مصرف رابطه هرچند ضعیف ولی معناداری وجود دارد. نتایج نشان داد که بین عامل نوروزگرایی، مقبولیت، برون گردی و وظیفهشناسی با الگوی مصرف لوازم آرایشی رابطه وجود دارد. که در این بین مولفههای برون گردی و مقبولیت و وظیفه شناسی با الگوی مصرف رابطه مثبت و بین نوروزگرایی و الگوی مصرف رابطه منفی معنادار بدست آمد. همچنین بین عامل سلامت روان و منبع کنترل سلامت و حرمت خود با الگوی مصرف لوازم آرایش در زنان رابطه منفی و معنادار بدست آمد. نتایج همبستگی عامل تصور از خود و الگوی مصرف در این تحقیق معنادار نبود
سارا اقتصاد احمد علی پور
هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه خود کار آمدی شخصی و منبع کنترل بیرونی و درونی با موفقیت و عدم موفقیت قهرمانان ورزشی می باشد. تعداد جمعیت نمونه تحقیق 115 نفر از بین کشتی گیران در دو گروه آزاد و فرنگی کار در گروه سنی 30-15 ساله می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده اند. ابزار تحقیق پرسشنامه خودکارآمدی بندورا و منبع کنترل راتر است .برای بررسی آمار توصیفی از آماره های پراکندگی، میانگین و انحراف استاندارد استفاده شده و در تحلیل استنباطی جهت بررسی وجود تفاوت معنی دار بین دو گروه دارای کنترل درونی و بیرونی و متغیرهای خودکارآمدی تصوری از آزمون t مستقل و برای بررسی وجود رابطه بین متغیرهای مورد مطالعه از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون کروسکال والیس استفاده شده است. نتایج نشان داد که در بین دو گروه ( ورزشکاران موفق و نا موفق) و میزان خودکارآمدی تصوری شخص در موفقیت و عدم موفقیت آنان تفاوت معنادار وجود دارد. ( 245/ - r =) همچنین نتایج حاصل از آزمون t مستقل برای زیر مجموعه های خود کارآمدی که شامل تجربه موفق ، تجربه جانشینی ، ترغیب های کلامی و اجتماعی و حالات عاطفی و فیزیولوژیک نشان داد که سطح معنا داری برای آنها به ترتیب 01/0 ، 08/0 ،03/0و001/0 است که فقط داده های آماری در مورد تجارب جانشینی در دو گروه معنا دار نیست.و همچنین فرضیه تاثیر منبع کنترل در موفقیت قهرمانان با توجه به مقام آنها از لحاظ آماری به تایید نرسیده است.(91/0 =r)
نازیلا بهمنی بلقیس روشن
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر عنصر متأخر در مکالمات پیام های بازرگانی فارسی انجام گرفته است. همچنین این پژوهش به بررسی میزان تأثیر جملات کوتاه و شعاری و میزان پایایی آن در ذهن شنوندگان پرداخته است. این پژوهش برای معرفی کالاها و خدمات از طرف تولیدکنندگان پیام های بازرگانی و فروشندگان مفید ست. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشگاهی برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. برای آزمودن فرضیه های تحقیق شش پیام از میان 50 پیام بازرگانی پخش شده در شبکه های رادیویی فارسی ایران، جوان و پیام در فاصله زمانی بهمن و اسفند 1389 انتخاب شده و بر اساس آن ها شش برگه آزمون تکمیل کردنی طراحی گردید. 71 نفرشامل 44 مرد و 27 زن در انجام این آزمون شرکت داشتند. اجرای آزمون سه دقیقه طول کشید. شرکت کنندگان واژه هایی را که در برگه های آزمون جا افتاده به یاد آوردند و نوشتند. نتایج حاصل از این پژوهش با توجه به بررسی های آماری نشان می دهد عناصر متأخر (جملات انتهایی) در پیام های بازرگانی نسبت به عناصر متقدم (جملات ابتدایی) و جملاتی که در میان پیام ها ارائه می شوند بیشتر در حافظ? کاری شنوندگان باقی می مانند و به خاطر آورده می شوند. همچنین مشخص شد جملات کوتاه و شعاری نیز بیشتر در ذهن می مانند و بهتر به یاد می آیند
اعظم محمدی مهناز علی اکبری دهکردی
هدف: این پژوهش به منظور بررسی تاثیر درمانشناختیرفتاریبرکاهشاضطرابوافزایشعملکردجنسیورضامندیزناشوییدربیمارانمبتلابهواژینیسموس صورت گرفته است. روش: جامعهآماریشاملکلیهزنانمتاهلمبتلابهواژِنیسموس20تا 35سالهبودندکهبهمراکزدرمانیفرهنگیانشهیدابوذریوولیعصرشهرریمراجعهنمودند. با توجه به شرایط ورود به نمونه و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس30نفراز زنان مبتلا به واژینیسموسبهعنواننمونهموردپژوهشانتخابشدند و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جای داده شدند. طرح پژوهش، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. به گروهآزمایشروشدرمانیشناختی رفتاری واژینیسموس، در طول 12 جلسه هر هفته یک ساعت آموزش داده شد.ازمقیاس عملکرد جنسی روزن و همکاران (2000)، سازگار زناشویی اسپانیر و مقیاس اظراب حالت - صفت اسپیلبرگردراینپژوهشبهعنوانابزاراستفاده گردید.یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش درمانشناختی رفتاری در سطح 05/0 p< در کاهش اضطراب و افزایش عملکرد جنسی و رضامندی زناشوییمبتلایان به واژینیسموس موثر بوده است، نتیجه گیری: با توجه به مزایای مداخله درمان شناختیپشنهاد می شود که کلینیک های متخصصین روانشناسی و همچنین پزشکان متخصصین زنان از این روش مداخله استفاده کنند.همچنین پیشنهاد می شود که مراکز مشاوره پیش از ازدواج برای کاهش اضطراب دختران جوان در شرف ازدواج با توجه به بسته آموزشی درمان شناختی رفتاری واژینیسموس آموزش و آگاهی های لازم را ارائه دهند.
املیا میرزامحمدعلایینی احمد علی پور
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مداخله تعدیل غذا خوردن هیجانی بر کاهش وزن، بهبود غذا خوردن هیجانی و افزایش شادکامی زنان چاق یا دارای اضافه وزن انجام شده است. تعداد 22 نفر زن که 25? bmi داشتند و بر اساس مقیاس غذا خوردن هیجانی (ees)، نمره آنها بیشتر از 72 بود، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه (یعنی آزمایش و کنترل) جایگزین شدند، سپس هر یک از آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله به پرسشنامه های غذا خوردن هیجانی و شادکامی آکسفورد پاسخ دادند، و همچنین توسط وزنه دیجیتالی وزن شدند. تحلیل داده ها با نسخه شانزدهم نرم افزار آماری spss، آزمون تحلیل واریانس یک راهه و چندراهه نشان داد مداخله غذا خوردن هیجانی باعث کاهش وزن، اصلاح غذا خوردن هیجانی و همچنین ارتقای شادکامی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.
زینب مختاری احمد علی پور
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش هوش هیجانی بر شاخصهای سلامت جسمانی و سلامت روانی بیماران قلبی بستری بیمارستان مدرس تهران می باشد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه است. جامعه آماری، زنان مبتلا به بیماری قلبی از نوع عروق کرونری است که در خرداد 1391 در بیمارستان مدرس تهران بستری شده بودند. بدین منظور 30 نفر از زنان مبتلا به بیماری قلبی از نوع عروق کرونر انتخاب شده، به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند که هر کدام 15 نفر بودند. پرسشنامه هوش هیجانی بار– ان و پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ اجرا شد و اندازه گیری فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و ضربان نبض نیز در مرحله پیش آزمون، پس آزمون انجام شد. گروه آزمایشی طی 5 جلسه 30 دقیقه ای به مدت دو هفته ، مداخلات مبتنی بر آموزش مولفه های هوش هیجانی را دریافت کردند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس صورت گرفت. یافته ها: مقایسه نتایج آزمونها با روش آماری تحلیل کوواریانس، نشانگر وجود اثر مداخلات در شاخصهای سلامت جسمانی و سلامت روانی در بیماران قلبی بود. میانگین نمرات سلامت روانی گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل، در مرحله پس آزمون افزایش معناداری پیدا کرده است(5/0). نتایج همچنین نشان داد که میانگین نمرات در شاخصهای سلامت جسمانی گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل، در مرحله پس آزمون کاهش معناداری پیدا کرده است(5/0). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش هوش هیجانی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید برای بیماران قلبی، در جهت بهبود شاخصهای سلامت جسمانی و سلامت روانی بکار رود.
فاطمه رضایی مجید صفاری نیا
چکیده زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی روایی، اعتبار و ساختار عاملی پرسشنامه dsq-60 در جمعیت ایرانی بود. این پرسشنامه از پرکاربردترین ابزارهای اندازه گیری دفاع ها می باشد که سیر رو به پیشرفت ساخت و اعتباریابی نسخه های مختلف آن در چند دهه اخیر منجر به ساخت این نسخه 60 سوالی شده است. روش: در یک مطالعه توصیفی 400 نفر (350 دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی و50 بیمار سرپایی مبتلا به اختلالات خلقی و اضطرابی بیمارستان های امام حسین(ع) و طالقانی تهران در دامنه سنی 18تا 45 سال) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک دفاعی، پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس را تکمیل نمودند. داده ها با روش های آماری همبستگی، آزمون t و تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده برای تعیین اعتبار بیانگر همسانی درونی 79/0 و اعتبار بازآزمایی پس از چهار هفته 98/0 بود. همبستگی مثبت معنادار ابزار اصلی با نسخه 40 سوالی آن حاکی از روایی همگرا و همبستگی منفی آن با دو مقیاس ghq-28 و dass-21 نمایانگر روایی واگرای مطلوب آن بود. روایی محتوای آن نیز توسط متخصصان تایید شد. بعلاوه به منظور تعیین روایی افتراقی آن توان تفکیک بین دو نمونه بالینی و غیر بالینی ارزیابی شده و تأیید گردید. افزون بر آن در بررسی تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی دو عامل با عنوان سبک های سازگار و ناسازگار به دست آمده و تایید شد. نتیجه گیری: با توجه به شاخص های روان سنجی و ساختار عاملی به دست آمده می توان پرسشنامه dsq-60 را ابزاری روا و معتبر در نمونه ایرانی با کاربرد پژوهشی و بالینی معرفی نمود.
فرزانه شجاع الدینی مجید کاظمی
هدف: اضطراب و افسردگی از عوامل زمینه ساز و پی آیند بیماری سکته قلبی می باشد که برطرف شدن افسردگی و اضطراب این بیماران گام مهمی در جهت کاهش سکته مجدد و زندگی بدون اضطراب و افسردگی می باشد . لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر رفتاردرمانی شناختی بر اضطراب و افسردگی بیماران دچار سکته قلبی می باشد. روش کار: این مطالعه تجربی که بر روی 30 نفر از بیماران بستری در بخش ccu با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب که به طور تصادفی به دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش جایگزین شدند انجام گردید. برای گروه آزمون ده جلسه مداخله رفتار درمانی شناختی بصورت انفرادی اجرا شد و گروه کنترل تحت مداخله ای قرار نمی گرفت. برای هر دو گروه قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه نشانه های اختلا ل روانیscl-90 تکمیل گردید. اطلاعات در پایان وارد کامپیوتر و با استفاده از نرم افزار spss 16 و آزمون های آماری کای دو، مان ویتنی، تی و تی زوج مورد آنالیز قرار گرفت. یافته ها: دربررسی مقایسه میانگین نمره نشانه های افسردگی بین دو گروه قبل از درمان با هم هیچ تفاوت معنا داری نداشتند اما بعد از درمان میانگین نمره افسردگی در گروه آزمون کاهش معنی دار داشت. اما در مقایسه میانگین نمره نشانه های اضطراب بین دو گروه قبل از درمان تفاوت نداشت اما بعداز درمان گروه دریافت کننده رفتار درمانی شناختی نشانه های اضطراب کمتری را داشتند. نتیجه گیری: مداخلات رفتار درمانی شناختی بصورت انفرادی بر اضطراب و افسردگی بیماران سکته قلبی موثر است و با آموزش مداخلات رفتار درمانی شناختی به بیماران و پرسنل و بکارگیری این مداخلات می توان گامی را در جهت کاهش افسردگی و اضطراب پس از سکته قلبی در بیماران برداشت.
آزاده پارسا احمد علی پور
نظر به اهمیت نقش مثبت اندیشی بر سلامت روانی، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر سلامت روان ، طراحی و اجرا شد. در یک روش آزمایشی40 دانش آموز دختر مقطع سوم دبیرستان استان تهران که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند، به کمک پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه شادکامی آکسفورد بررسی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های میانگین، انحراف معیار، خطای استاندارد میانگین و آزمون کواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج آزمون کواریانس چند متغیره نشان دادکه مثبت اندیشی با سلامت روان، علائم جسمانی، اضطراب و بی خوابی، نارسا کنش وری اجتماعی ، افسردگی و شادکامی رابطه معنادار دارد. یافته های پژوهش حاضر، بر موثر بودن برنامه آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر سلامت روان دلالت دارد. از این روش می توان برای درمان و پیشگیری از مسائل سلامت روان استفاده نمود.
هومن ملاح زاده حسین زارع
نسل آینده ی رایانه ها، دارای نرم افزار هایی خواهند بود، که با درک هیجان کاربر، با او همحسی می کنند و از این جهت با او تعامل بهتری دارند. موضوع محاسبات احساسی، یک زمینه ی بین رشته ای «روان شناسی»، «علوم رایانه» و «علوم شناختی» است که از حدود سال 1995 و اولین بار توسط خانم روزلند پیکارد مطرح شد. از نتایج این موضوع، هم اکنون در بعضی از بازی ها، روبات ها، آموزش های الکترونیکی، و... استفاده می شود. هدف این پایان نامه، ارائه ی روشی برای فهم و درک هیجان کاربر رایانه، توسط نرم افزارهای کاربردی می باشد. تا کنون روش های مختلفی را برای این کار پیشنهاد شده است. در این پایان نامه، از روش زیستی (مانند دما-فشار- رطوبت)، و سیگنال های حرکتی نشانگر ماوس، برای فهم هیجان کاربر استفاده شده است. لازم به ذکر است سعی شده، تا آنجا که ممکن است، اطلاعات به صورت غیر تهاجمی و نیز غیر محسوس، جمع آوری شوند. در این تحقیق، پس از القای هیجان با روش های رابینسون و نمایش فیلم، از نشانگان زیستی- حرکتی برای تخمین بهینه هیجان کاربر استفاده شده است. و درنهایت یک مدل زیستی-حرکتی از نشانگان دقت، سرعت، شتاب نشانگر ماوس، رطوبت و نیروی کلیک، برای تخمین بهینه هیجان، به دست آمده است. از نتایج این تحقیق، می توان برای ایجاد رایانه های دارای «هوش هیجانی مصنوعی»، در کار های روزمره رایانه ای، بهره برد. امید است که این پایان نامه، بتواند یک شروع، و راهنمایی برای سایر محققان، در این زمینه ی تحقیقاتی در کشور عزیزمان باشد.
زهرا عارف نسب مصطفی قانعی
مقدمه ایران در جریان جنگ تحمیلی با عراق حدود 34000 جانباز مواجهه یافته با گاز خردل دارد که هنوز دهها هزار نفر از آنها از مشکلات تنفسی رنج می برند. این افراد علاوه بر بیماری جسمانی مزمن دارای مشکلات متعدد سلامت روان هستند. تا کنون درمان جانبازان شیمیایی بیشتر بر پایه علامت درمانی و استفاده از کورتیکواستروئیدها بوده است. امروزه یافتن درمانهای دارویی و غیر دارویی نوین، با هدف بهبود عملکرد تنفسی و افزایش کیفیت زندگی این افراد امری ضروری است که مداخلات روانشناختی مانند مدیریت استرس می تواند از جمله این درمانها باشد. روش این مطالعه مداخله ای از نوع نیمه تجربی است.جامعه آماری شامل جانبازان شیمیایی تنفسی ساکن استان تهران دارای ضایعه تنفسی خفیف تا متوسط، عدم سابقه اختلالات روانپزشکی عمده و بیماریهای طبی مزمن دیگر و عدم مصرف داروهای مرتبط با آنها بودند. از میان این افراد تعداد 42 نفر با میانگین سنی 47 سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 14 نفره دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل، جایگزین شدند. ابزارها و آزمایشات مورد استفاده شامل پرسشنامه های سلامت عمومی 28 ، کیفیت زندگی sf-36 و پرسشنامه تنفسی سنت جرج، تست اسپیرومتری و نمونه گیری خون بودند که در دو نوبت قبل و بعد از مداخلات در مورد هر سه گروه انجام شد. یکی از گروه های آزمایشی هشت جلسه درمان گروهی «کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی» یا mbsr و گروه دیگر آزمایشی هشت جلسه درمان گروهی «رهایی هیجانی» یا eft دریافت کرده و اعضای گروه کنترل نیز در لیست انتظار قرار گرفتند. یافته ها تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که وضعیت سلامت روان، کیفیت زندگی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، در هر دو گروه آزمایشی، بعد از درمان نسبت به قبل از درمان بهبود معنادار داشته است. شاخص های اسپیرومتری بعد از درمان نسبت به قبل از درمان تفاوت معنادار نداشت. از نظر شاخص های ایمنولوژیکی نتایج نشان داد که هر دو مداخله درمانی توانستند پاسخ تکثیر لنفوسیتی را در هر دو گروه آزمایشی افزایش معنادار داده و جلوی افزایش بیش از حد اینترلوکین17 را بگیرند. اما در درصدهای سلولهای لنفوسیتیcd4+ ، +cd8+, cd4+/cd8 تغییرات معنادارمشاهده نشد غیر از سلولهای کشنده طبیعی یا nk-cell که در گروه کنترل افزایش معنادار داشت. نتیجه گیری مداخلات مدیریت استرس(تکنیک های کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و رهایی هیجانی) توانستند وضعیت سلامت روان، کیفیت زندگی، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و پارامترهای ایمنی شناختی را در جانبازان شیمیایی تنفسی بهبود بخشند.
مینا برزگر احمد علی پور
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهء جانبی شدن با ویژگیهای روانشناختی در دوقلوهای همسان و غیرهمسان به مرحله اجرا درآمد . تعداد شرکت کنندگان ، 60 جفت دوقلو یا 120 کودک در ردهء سنّی 12-8 سال که شامل 30 جفت دوقلوی همسان و 30 جفت دوقلوی ناهمسان بودند که با آزمون های جانبی شدن و ویژگیهای روانشناختی ( محقق ساخته ) مورد ارزیابی قرارگرفتند .تحلیل آماری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون ، نشان داد که تفاوت برتری دست ، پا ، چشم و گوش بین قل های هرجفت از دوقلو ها ، معنادار است . نتایج این تحلیل نشان می دهد که برتری دست ، پا ، چشم و گوش چپ در دوقلوهای همسان و غیرهمسان نسبت به شیوع چپ دستی گزارش شده درجمعیّت عادّی ، بیشتر است . ولی تفاوتی بین شیوع چپ برتری در اعضای مذکور ، بین دوقلوهای همسان و ناهمسان وجود ندارد . همچنین بین راست برتری اعضای زوج و ویژگیهای غمگینی ،دلشوره ، وسواس غیربالینی و کاهش سلامت جسمانی ، همبستگی منفی دیده شده است . نتایج بدست آمده ، نشان داد ، افزایش غمگینی ، دلشوره ووسواس غیربالینی با چپ برتری اعضا همراه بوده است که همسو با تحقیقات نداحسینیان (2009 ) و وایلدرپنفیلد مبنی بر فعالیت بیشتر نیمکره راست در پردازش افکار منفی ، می باشد ولی این همبستگی معنی دار نبود . ضعف سیستم ایمنی و کاهش سلامتی نیز در چپ برتری اعضا ، بطور معنی داری افزایش یافت که با تحقیقات زیادی از جمله تحقیق گیدرن در سال 2010 که بر افزایش آلرژیها و عفونتهای تنفسی در افراد چپ دست اشاره دارد ، همخوان می باشد . تفسیر های نهایی این پژوهش در زمینهءافزایش چپ برتری اعضا در دوقلوها نسبت به شیوع چپ دستی گزارش شده در جمعیّت عادّی ، در تاء یید تعدادی از فرضیه های مطروحه در سبب شناسی چپ برتری همچون افزایش مدّت زمان زایمان و هیپوکسی ناشی از فشار داخل رحم و محدودیّت ظرفیت اکسیژن جفت ( تصادف محیطی ) ، می باشد . با احتیاط باید بگوییم فرضیه پاتولوژیک بودن چپ برتری که توسط پل بیکن در حدود سال 1974 عنوان گردیده است با نتایج این پژوهش همخوان است . و همچنین نبود تفاوت در شیوع چپ برتری بین دوقلوهای همسان و غیرهمسان در مغایرت فرضیهء ژن راست برتری آنت در سال 1975 می باشد .
لیلا رمزی اسلامبولی زهره سپهری شاملو
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی واقعیت درمانی به شیوه گروهی بر میزان باورهای ارتباطی، راه برد های مقابله ای و انتظارات زناشویی در زنان شاغل متأهل انجام شد.این پژوهش مطالعه نیمه تجربی به همراه پیش آزمون – پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل است. شرکت کنندگان این پژوهش شامل 91 نفر کارکنان زن متأهل شهر مشهد بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه های راه برد های مقابله ای فولکمن و لازاروس و باورهای ارتباطی (rbi) و انتظارات زناشویی امیدوار را تکمیل نمودند.سپس 30 نفر که نمره بالاتری در مقیاس های باورهای ارتباطی، انتطارات زناشویی و راه بردهای مقابله ای هیجان مدار و نمره پایین در مقیاس راه برد مقابله ای مسأله مدار داشته و داوطلب شرکت در کلاس های آموزشی بودند انتخاب شده و در دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل به طور تصادفی جای گزین شدند و مداخله به شیوه واقعیت درمانی گروهی در 9 جلسه 100 دقیقه ای تنها برای گروه آزمایشی اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های فراوانی،درصد، میانگین، انحراف معیار، رگرسیون چند گانه به روش هم زمان و تحلیل آماری کوواریانس چند متغیره استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان دهنده بهبود بیشتری در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل، در خرده مقیاس های تخریب کنندگی مخالفت، توقع ذهن خوانی از همسر، تغییر ناپذیری همسر وکمال گرایی جنسی از مقیاس باور های ارتباطی وتمامی خرده مقیاس های انتظارات زناشویی بود. هم چنین نتایج نشان داد که مداخله مورد پژوهش، نمره های مقیاس کلی راه برد مقابله ای هیجان مدار و خرده مقیاس گریز- اجتناب آن را کاهش و نمره های مقیاس کلی راه برد مقابله ای مسأله مدار و خرده مقیاس های حل مسئله برنامه ریزی شده وارزیابی مجدد مثبت را افزایش داده است. هم چنین تغییرات ایجاد شده در پی گیری 45 روزه نیز نسبتاً ماندگار بود. نتیجه مدل رگرسیون نیز نشان داد که متغیر پیش بین باورهای ارتباطی متغیر ملاک انتظارات زناشویی و راه برد مقابله هیجان مدار را پیش بینی کرد.
نیلا آخوندی احمد علی پور
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی و مقایس? مدل و روش سرمای? روان شناختی لوتانز و همکاران با روش عقلانی- عاطفی- رفتاری الیس بر سرمای? روان شناختی، مولفه های سلامت روان و شاخص های شغلی در کارشناسان شاغل در شرکت ایران خودرو دیزل انجام شد. جامعه آماری کارشناسان شاغل در شرکت ایران خودرو دیزل به تعداد650 نفر بود. از بین آن ها 90 نفربه شیوه نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در سه گروه 30 نفری قرارداده شدند. ابزارهای سنجش پرسشنامه سرمایه روانی لوتانز(2007)، پرسشنامه سلامت عمومی(1972)، مقیاس فرسودگی شغلی مسلش(1981) و پرسشنامه اهمال کاری سازمانی(1390) بود. ابتدا این پرسشنامه ها به صورت پیش آزمون اجرا شد و برنامه مداخله ای لوتانز و الیس برای کارشناسان در گروه های آزمایشی بر گزار گردید. در پایان دوره شرکت کنندگان دوباره با استفاده از پرسشنامه ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با آزمون تی، مانوا و آنوا و نرم افزار spss تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که هر دو مداخله لوتانز و الیس بر افزایش سرمای? روان شناختی، بهبود سلامت روان، کاهش فرسودگی شغلی و کاهش اهمال کاری سازمانی موثر هستند(p<0/05). مقایسه نتایج این دو مداخله با یکدیگر نشان داد تاثیر روش لوتانز بر سرمای? روان شناختی در سنجش اول(تفاوت پیش آزمون و پس آزمون) نسبت به روش الیس معنادار است(p<0/05). از این مقایسه ها نتیجه می شود اثر روش لوتانز نسبت به روش الیس بر سرمایه روان شناختی در مدت زمان کمتری ایجاد می شود. از بقیه مقایسه ها تفاوت معناداری به دست نیامد (p<0/05). مقایسه های بین دو مداخله نشان داد تاثیر مداخلات با گذشت زمان(دو ماه) حفظ می شود. همچنین نتایج تحقیق نشان داد مداخل? لوتانز بر افزایش مولفه های سرمای? روان شناختی(امید، خوش بینی، خودکارآمدی و تاب آوری) تاثیر دارد و این تاثیر در مرحل? پیگیری حفظ شده است. مداخل? الیس بر افزایش مولفه های امید، خودکارآمدی و تاب آوری تاثیر داشته و این تاثیر در مرحل? پیگیری حفظ شده است و تاثیر مثبت این مداخله برمولف? خوش بینی در مرحل? پیگیری آشکار شده است. در مقایس?، بین این دو روش مداخل? لوتانز نسبت به مداخل? الیس در افزایش مولفه های امید(3667/7 در مقایسه با 5333/3) و خوش بینی(2333/5 در مقایسه با 2/1) برتری داشته است. در ارتباط با شاخص های سلامت روان مداخلات در کاهش مولفه-های کارکرد اجتماعی، اضطراب و افسردگی در هر دو مرحل? سنجش تاثیر داشته اما تاثیر بر شاخص نشانه های جسمانی در مداخل? الیس در مرحل? پیگیری آشکار شد. مقایس? این دو مداخله نشان داد تاثیر مداخل? لوتانز بر شاخص نشانه های جسمانی(733/4) بیشتر از مداخل? الیس(7667/0) است اما پس از گذشت زمان تفاوتی با یکدیگر ندارند. در کاهش زیر مقیاس-های فرسودگی شغلی مداخل? لوتانز اثربخش بوده و تاثیر خود را در مرحل? پیگیری حفظ کرده است. مداخل? الیس بر کاهش زیر مقیاس های خستگی عاطفی و مسخ شخصیت در مرحل? پس آزمون تاثیر داشته و بر زیر مقیاس ناکارآمدی در مرحل? پس آزمون تاثیر مداخله آشکار شده است. مقایس? این دو مداخله با یکدیگر نشان داد مداخل? لوتانز(0667/13) نسبت به مداخل? الیس(3667/6) در کاهش ناکارآمدی برتری دارد. در کاهش زیر مقیاس های اهمال کاری هر دو مداخله اثربخش بوده اما مقایس? این دو مداخله با یکدیگر نشان داد در کاهش تشویش ذهنی در مرحل? پس آزمون برتری با روش الیس بوده(8667/6 در مقایسه با 4138/3) و در مرحل? پیگیری تفاوت معناداری بین این دو مداخله دیده نمی شود(438/0p<). با توجه به یافته ها می توان گفت برنام? مداخله ای لوتانز و الیس بر ارتقای سرمای? روان شناختی، بهبود سلامت روان، کاهش فرسودگی شغلی و کاهش اهمال کاری سازمانی موثر است. بنابراین می تواند راهکار اجرایی مناسبی باشد.
سیامک بهروز چلمردی احمد علی پور
هدف اصلی پژوهش حاضر، مقایسه طرح واره های ناسازگار اولیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلال دوقطبی و اختلال اضطراب منتشر با افراد عادی به تفکیک جنسیت است. به این منظور، در قالب یک مطالعه علی - مقایسهای، 61 بیمار مبتلا به شخصیت ضد اجتماعی (34 مرد و 27 زن)، 65 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی (30 مرد و 35 زن) و 66 بیمار مبتلا به اضطراب منتشر (31 مرد و 35 زن) در دامنه سنی 30 تا 50 ساله که در حد فاصل زمانی اسفند ماه ???? تا اردیبهشت ماه سال ???? به مراکز روانشناسی بالینی شهر قم مراجعه کرده اند و همچنین 70 نفر که در همان دامنه سنی و همان مقطع زمانی دارای اختلالات فوق نیستند. داده ها با کمک پرسشنامه ها؛ شامل پرسشنامه اطلاعات فردی، پرسشنامه چند محوری میلون(mcmi-iii) ، پرشنامه افسردگی بک (bdi) مقیاس درجه بندی مانیای یانگ (ymrs)، پرسشنامه اضطراب بک (bai) و پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه یانگ (sq-sf) تکمیل و جمع آوری و نتایج این تحقیق در دو مجموعه آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره در سطح اطمینان 95 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که 12 طرح واره ناسازگار اولیه در زنان و مردان مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اضطراب منتشر و 10 طرح واره در زنان و مردان مبتلا به اختلال دوقطبی فعال هستند. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نشان داد که تمامی طرح واره های مردان شخصیت ضد اجتماعی به جز اطاعت، ایثار و استحقاق بزرگ منشی در سطح بالاتری از مردان عادی قرار دارد (001/0>p). در زنان شخصیت ضد اجتماعی، تمامی طرح واره ها به جز ایثار و استحقاق بزرگ منشی بالاتر از زنان عادی بود (001/0>p). در مردان دارای اختلال دوقطبی تمامی طرح واره ها به جز بی اعتمادی و ایثار در سطح بالاتری از مردان عادی قرار داشت (001/0>p) و در زنان دارای اختلال دوقطبی، تمامی طرح واره ها به جز بیاعتمادی، ایثار و خود انضباطی ضعیف/ خود کنترلی ضعیف بالاتر از زنان عادی بود (001/0>p). در مردان و زنان مضطرب تمامی طرح واره ها به جز ایثار و استحقاق بزرگ منشی بالاتر از مردان و زنان عادی بود (001/0>p). در خصوص تفاوتهای جنسیتی، نتایج تحقیق نشان داد که در شخصیت ضد اجتماعی طرح واره های رهاشدگی/بی ثباتی (050/0=p)، بی اعتمادی/بد رفتاری (049/0=p)، شکست (018/0=p) و بازداری هیجانی (008/0=p) در مردان و طرح واره های بیگانگی اجتماعی/ انزوا (001/0>p)، آسیب پذیری (021/0=p)، معیارهای سرسختانه (009/0=p) و خود انضباطی ضعیف/ خود کنترلی ضعیف (008/0=p) در زنان بالاتر است. در اختلال دوقطبی، طرح واره های رهاشدگی/بی ثباتی (049/0=p)، بازداری هیجانی (806/0=p) و استحقاق (052/0=p)، در مردان و طرح واره های بیگانگی/انزوای اجتماعی(007/0=p)، شکست (008/0=p) و آسیب پذیری (054/0=p) در زنان در سطح بالاتر قرار دارد. در اختلال اضطراب منتشر طرح واره های بیاعتمادی (05/0=p)، نقص/ شرم (041/0=p)، آسیبپذیری نسبت به ضرر (045/0=p) و اطاعت (037/0=p) در زنان مضطرب بالاتر از مردان بود. لغات کلیدی: طرح واره های ناسازگار اولیه، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلال دوقطبی، اضطراب منتشر.
الهه ربیعی مهناز علی اکبری دهکری
هدف: پژوهش حاضربه منظور بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر روی میزان اضطراب، فشار خون ومیزان آمادگی برای زایمان طبیعی در خانم های باردار، صورت گرفته است. روش: از بین زنان نخست حامله مراجعه کننده به مرکز بهداشت و درمان شهرستان واوان که ملاک های پژوهش را داشتند، 40 نفر به تصادف انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. طرح پژوهش، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گروه کنترل بود. گروه آزمایش در 4 جلسه ی مصاحبه انگیزشی که به طور هفتگی برگزار شد شرکت کردند. پیش از انجام مداخله و دو هفته پس از آن، میزان فشار خون، توسط دستگاه فشار خون، میزان اضطراب، توسط پرسش نامه رگه – حالت اسپیل برگر، و میزان آمادگی برای زایمان طبیعی، توسط مقیاس لیکرت ده درجه ای، درهر دو گروه آزمایش و کنترل اندازه گیری گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان دهنده تاثیر مصاحبه انگیزشی، بر کاهش فشار خون، کاهش میزان اضطراب وافزایش میزان آمادگی برای زایمان طبیعی در گروه آزمایش است. نتیجه گیری: به نظر می رسد که برای خانم های باردار می توان از مصاحبه انگیزشی جهت کاهش فشار خون، کاهش اضطراب و افزایش آمادگی برای زایمان طبیعی استفاده کرد.
لیلا حق شناس مهناز علی اکبری دهکردی
هدف: این پژوهش به منظور بررسی تاثیر درمان حل مساله مدار بر کاهش افسردگی دختران مبتلا به اختلال پیش قاعدگی صورت گرفته است. روش بررسی: طرح پژوهش، طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد تهران جنوب بود که با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و به روش تصادفی،30 نفر از افراد دارای افسردگی متوسط و همچنین مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه تشخیص سندرم پیش از قاعدگی بود. به گروه آزمایش روش درمان حل مساله مدار، در طول 6 جلسه هر هفته یک ساعت آموزش داده شد. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش درمان حل مساله مدار در سطح 0/05>p در کاهش افسردگی و علائم پیش از قاعدگی موثر است. نتیجه گیری: درمان حل مساله مدار در کاهش افسردگی و سندرم پیش از قاعدگی موثر است. بنابراین در افرادی که دارودرمانی مدنظر نیست یا کافی به نظر نمی رسد، درمان حل مساله مدار به تنهایی یا همراه با دارودرمانی توصیه می شود.
فاطمه محمدی راد فروغ بختیاری اسفندقه
مقدمه: افسردگی همراه همیشگی بیماری سرطان است، پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین شدت افسردگی با شدت احساس درد در بیماران سرطانی کلینیک آنکولوژی بیمارستان شهید باهنر انجام گرفته است . روش: این تحقیق از نوع مطالعه همبستگی و از نظر زمانی، مقطعی است. جامعه مورد مطالعه بیماران سرطانی بیمارستان شهید باهنر شهرستان کرمان در مقطع زمانی 6 ماه اول سال 1392 بوده است. به این منظور 109 بیمار سرطانی بصورت تصادفی انتخاب شدند. دو ابزار پژوهش، یکی آزمون افسردگی بک (bdi)، جهت اندازه گیری شدت افسردگی و مقیاس بصری درد (vas)، جهت تعیین و اندازه گیری احساس ذهنی میزان درد، به کار گرفته شدند. یافته ها: نتایج حاصل از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین شدت افسردگی و شدت درد رابطه مثبت معنی داری وجود دارد (509/0 rxy= ؛ 000/0 = p) . همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام به منظور پیش بینی افسردگی و درد بوسیله متغیر های دموگرافیک (سن، جنسیت، وضعیت شغل، میزان تحصیلات و وضعیت تاهل)، نشان داد که فقط میزان تحصیلات توان پیش بینی افسردگی و درد را دارد. نتیجه گیری: درمان افسردگی به عنوان یکی از اجزای برنامه درمانی بیماران سرطانی؛ به ویژه بیمارانی که دارای عوامل خطر می باشند، ضروری بوده و می تواند نقش مهمی در بازگشت سریع تر این بیماران به جامعه داشته باشد.
سپیده حسینی احمد علی پور
با توجه به شایع بودن بیماری¬های روانی چون اضطراب در جامعه و هزینه بر بودن آن برای خانواده¬ها ، هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی، در جهت کاهش این هزینه¬ها اهداف کلی و جزئی این پژوهش به¬ترتیب" بررسی اثر آموزش تای¬چی بر افزایش سلامت عمومی روان، کاهش اضطراب و افزایش سطح خلق" و "مقایسه میزان سلامت عمومی روان، اضطراب و سطح خلق گزارش شده توسط کسانی¬که دوره آموزش تای¬چی را گذرانده¬اند با کسانی¬که این آموزش را دریافت نکرده¬اند " تعیین شده است. این طرح مشابه طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. با این تفاوت که آزمودنی¬ها به صورت تصادفی از جامعه انتخاب نشده و به همین ترتیب در گروه¬هایی جایگزین نمی¬شوند. طرح بر روی دو گروه 40 نفره صورت گرفته که تمرینات تای-چی را در باشگاه¬های تای چی تهران انجام می¬دهند. برای تجزیه وتحلیل داده¬ها از آزمون کلموگروف اسمیرنف، با توجه به رعایت همگنی شیب خط رگرسیون از آزمون کواریانس، تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر با یک عامل بیرونی گروه و یک عامل درونی مراحل دوگانه (آنوای آمیخته)، برای بررسی همگنی ماتریس کووواریانس درگروه ها از آزمون باکس استفاده شد. نتایج پژوهش نیز حاکی از آن است که تمرینات تای¬چی بر سلامت روان و اضطراب تاثیر داشته و منجر به افزایش سلامت روان و کاهش هر دو نوع اضطراب حالت و رگه شد اما تاثیر آن بر خلق مثبت و منفی متفاوت بوده و تنها بر خلق منفی تاثیر گذار بود و در خلق مثبت بی تاثیر بوده است
اعظم حاجی اسمعیلی احمد علی پور
هدف: تولد کودک ناتوان غالبا مشکلات و احساسات روان شناختی ویژه ای را برای والدین به بار می آورد. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه سلامت روان، کیفیت زندگی، رضایت زناشویی و تاب آوری والدین دانش آموزان نابینا و والدین دانش آموزان ناشنوا است. روش: در این پژوهش مقایسه ای جامعه پژوهش شامل کلیه والدین دانش آموزان نابینا و ناشنوای شهر تهران بود و نمونه متشکل از تعداد 200 نفر از والدین دارای کودکان نابینا و ناشنوا(100نفر پدر و 100نفر مادر) که با روش نمونه گیری خوشه ای به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنام? سلامت عمومی ((ghq، پرسشنام? کیفیت زندگی) 36-sf (، پرسشنامه رضایت زناشویی ((enrich و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (cd_ ris) استفاده شده است. داده های گرد آوری شده با استفاده از آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شد. همچنین مولفه های پرسشنامه ها با استفاده از تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که والدین دانش آموزان ناشنوا سلامت روان ،کیفیت زندگی و تاب آوری پایین تری نسبت به والدین دانش آموزان نابینا دارند. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که بین والدین دانش آموزان نابینا و والدین دانش آموزان ناشنوا در رضایت زناشویی تفاوت معناداری وجود ندارد . نتیجه گیری: این یافته لزوم توجه هر چه بیشتر متخصصان امر و ایجاد زمینه های حمایت روان شناختی و اجتماعی را بیش از پیش روشن می سازد.
زیبا برقی ایرانی مهناز علی اکبری دهکردی
هدف: بیماری، بخصوص بیماری¬های مزمن در سالمندان شیوه زندگی آنان را تغییر می دهد. بیماری پارکینسون نیز نوعی اختلال تحلیل برنده سیستم عصبی مرکزی در سالمندی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی شناخت_رفتار درمانگری سالمندی (cbto) بربهبود نشانه¬های مرضی، همبسته¬های شناختی و برخی رفتارهای مرتبط با سلامت در مبتلایان به بیماری پارکینسون(pd) بود. روش: در این مطالعه روش پژوهش بصورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه از جامعه آماری سالمندان مبتلا به پارکینسون در نظر گرفته شد، نمونه های پژوهش شامل 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و با روش تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایشی تحت درمان شناختی-رفتاری سالمندی در 10 جلسه قرار گرفتند. برای سنجش فرضیه های این پژوهش از سه مجموعه آزمون نشانه های مرضی(پرسشنامه کوتاه ادراک بیماری (brief ipq)، پرسشنامه شاخص اختلال خواب پیترز بورگ، پرسشنامه سلامت عمومی (g.h.q))، همبسته های شناختی(پرسشنامه حافظه روزمره ساندرلند و همکاران(1983)، آزمون عملکرد پیوسته روزولد و همکاران(1956)، آزمون بازداری پاسخ استروپ(1935)) و رفتارهای مزتبط با سلامت(مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر (gses)، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1996 )، پرسشنامه ارزیابی عملکرد جنسی زنان و مردان، پرسشنامه سازگاری bal، پرسشنامه پیروی دارویی ماریسکی (1992)) استفاده شد. و برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مکرر با استفاده از آزمون تعقیبی lsd استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری از بین متغییرهای نشانه های مرضی در مقیاس های ادراک بیماری، اختلالات خواب، افسردگی، اضطراب، اختلال عملکرد اجتماعی در سطح 05/0 p< معنی دار است، در حالی که مقیاس نشانه های جسمانی از لحاظ آماری معنی دار نیست، نتایج آزمونهای تعقیبی نشان داد اثر روش درمانی شناختی رفتاری در مرحله پیش آزمون- پس آزمون و پس آزمون- پیگیری از لحاظ آماری در متغیرهای ادراک بیماری، اختلالات خواب، افسردگی، اضطراب معنی دار است ولی در متغیر عملکرد اجتماعی اثر روش شناختی رفتاری در مرحله پس آزمون- پیگیری معنی دار نیست. در حیطه همبسته های شناختی نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری در مقیاس های حافظه روزمره، توجه متمرکز و بازداری شناختی در سطح 05/0 p< معنی دار است، در حالی که در مقیاس های توجه پیوسته از لحاظ آماری معنی دار نیست. نتایج آزمون های تعقیبی نیز نشان داد متغیرهای حافظه روزمره و توجه متمرکز در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری معنی دار می باشد ولی در متغیر بازداری پاسخ شناختی مداخله مورد نظر در مرحله پس آزمون- پیگیری از لحاظ آماری معنی دار نیست و بنابراین به این یافته باید با دیده احتیاط نگریست. در حیطه برخی رفتارهای مرتبط با سلامت نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری در مقیاس های خودکارآمدی،کیفیت زندگی، عملکرد جنسی، سازگاری اجتماعی و پیروی دارویی در سطح 05/0 p< معنی دار است. و نتایج آزمونهای تعقیبی نشان داد متغیرهای خودکارآمدی، سازگاری اجتماعی و پیروی دارویی در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری معنی دار می باشد. ولی متغیر عملکرد جنسی در دو مرحله پس آزمون- پیگیری از لحاظ آماری معنی دار نیست و بنابراین تا پذیرش و گسترش این قبیل یلفته ها راه درازی در پیش است. نتیجه گیری: تلویحات حاصل از یافته های پژوهش در قلمروهای بالینی و مرضی از زاویه استلزام اصلاح نظام مراقبت بهداشتی سالمندان در سطح دیدگاهها و اقدامات عملی مورد بحث قرار گرفتند و در حد خطوط کلی نتایج پژوهش نشان داد که مداخله گریهای مبتنی بر شناخت رفتار درمانگری بر مولفه های مختلف سلامت سالمندان مبتلا به پارکینسون به ویژه سلامت روانی آنها اثر معناداری داشته است.
حسن عبداله زاده حسین زارع
هدف این تحقیق تعیین اثر بخشی درمان رفتاری شناختی گروهی و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر عامل های جسمانی و روان شناختی بیماران پسوریازیس است. روش تحقیق تجربی به صورت پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری است. نمونه تحقیق شامل 40 نفر که بیست نفر در گروه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قرار گرفتند و ده نفر در گروه آموزش درمان شناختی رفتاری گروهی و ده نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. از شاخص شدت و سطح پسوریازیس، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف، پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ، پرسشنامه کنار آمدن لازاروس و مقیاس استرس ادراک شده کوهن برای سنجش عامل های جسمانی و روان شناختی بیماران در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. دو مداخله درمانی تأثیر معناداری بر میزان پسوریازیس نداشته اند. هر دو مداخله نسبت به گروه کنترل سلامت روان و استرس ادراک شده را بهبود بخشیده اند و این تأثیر تا مرحله ی پیگیری نیز تداوم داشته است. بین دو مداخله درمانی تفاوت معناداری وجود نداشته است. هیچ یک از درمان ها نه در مرحله ی پس آزمون و نه پیگیری اثر معنادار بر نمره ی کلی بهزیستی روان شناختی نداشتند. در سطح خرده مقیاس ها با هر دو مداخله درمانی ، تسلط محیط و زندگی هدفمند در مرحله ی پس آزمون افزایش معنادار داشته اند. درمان رفتاری شناختی نسبت به مداخله ذهن آگاهی به طور معناداری تأثیر بالاتری را در مورد راهبرد پذیرش مسوولیت در پی داشته است و این تأثیر تا مرحله ی پیگیری نیز تداوم داشته است. خرده مقیاس های رویاروگری و گریز در مرحله ی پیگیری تأثیر معناداری را از درمان رفتاری شناختی نشان دادند. در حالی که نمرات گروه دارای سطح بالای استرس ادراک شده (نمرات رشد فردی) در مرحله ی پس آزمون افزایش یافته است، در سطح پایین استرس ادراک شده، این روند نزولی بوده است.با توجه به تاثیرگذاری مداخلات بر علایم روان شناختی بیماران و همچنین نقش استرس و دیگر عامل های روانی بر عامل های جسمانی لازم است متخصصان پوست به این مداخلات به عنوان مکمل درمان توجه لازم را داشته باشند.
مهرداد اکیری اکبری احمد علی پور
این مطالعه با هدف اثربخشی آموزش برنامه کاهش استرس بر پایه ذهن آگاهی و آموزش مهارت-های مقابله با استرس بر میزان درد، کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان پستان ساکن در شهرستان دزفول انجام شد. روش: این تحقیق یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری بود. برای این منظور طی دعوت نامه¬ای غیر رسمی از 51 بیمار که دارای شرایط مطالعه بودند ثبت نام به عمل آمد. این بیماران به صورت تصادفی به سه گروه 17 نفری شامل دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش اول تحت آموزش برنامه 8 هفته¬ای 5/1 ساعته کاهش استرس مبتنی بر ذهن¬آگاهی (کابات زین، 1990) قرار گرفت. گروه آزمایش دوم نیز تحت آموزش برنامه 8 هفته¬ای 5/1 ساعته مهارتهای مقابله با استرس (لازاروس و فولکمن، 1984) قرار گرفت. گروه کنترل تا پایان برنامه برنامه درمانی عادی خود را دریافت نمودند. هر سه گروه قبل و بعد و دو ماه پس از اجرای برنامه، پرسشنامه مختصر شدت درد، پرسشنامه کیفیت زندگی و پرسشنامه سلامت عمومی را تکمیل کردند. یافته¬ها: نتایج توصیفی نشان¬دهنده وضعیت بهتر گروه¬های آزمایش در متغیرهای کیفیت زندگی و ابعاد آن، درد و ابعاد آن و همچنین سلامت عمومی و ابعاد چهارگانه آن نسبت به گروه کنترل بود. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نیز با کنترل اثر پیش¬آزمون، نشان داد که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن¬آگاهی باعث بهبود در کیفیت زندگی و ابعاد عملکردی و علائم آن در بیماران مبتلا به سرطان سینه شده است. همچنین این برنامه در کاهش شدت درد و کاهش تداخل درد در عملکرد روزمره این بیماران شده است. این نتایج نشان داد که برنامه ذهن آگاهی در بهبود وضعیت سلامت روان و ابعاد آن (شکایت جسمانی، اضطراب و بی¬خوابی، کنش¬وری اجتماعی و افسردگی) کارآمد بوده است. همچنین نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نیز با کنترل اثر پیش¬آزمون، نشان داد که آموزش مهارت¬های مقابله با استرس باعث بهبود در کیفیت زندگی و ابعاد عملکردی و علائم آن در بیماران مبتلا به سرطان سینه شده است. همچنین این برنامه در کاهش شدت درد و کاهش تداخل درد در عملکرد روزمره این بیماران شده است. این نتایج نشان داد که برنامه مهارت¬های مقابله¬ای در بهبود وضعیت سلامت روان و ابعاد آن (شکایت جسمانی، اضطراب و بی¬خوابی، کنش¬وری اجتماعی و افسردگی) کارآمد بوده است.
فاطمه محمودی مجید صفاری نیا
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک فرزند پروری والدین با خودشیفتگی، تعارض نقش و شخصیت جامعه پذیر در دانش آموزان مقطع متوسطه به روش توصیفی-پیمایشی می باشد. به این منظور برای سنجش متغییر های تحقیق از پرسشنامه پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند، پرسشنامه شخصیت خودشیفته، مقیاس ابهام-تعارض نقش اسکالر و لوانونی و پرسشنامه شخصیت جامعه پسند استفاده شد، که پایایی آن به ترتیب بر اساس آلفای کرونباخ 893/0، 898/0، 744/0 و 838/0 بدست آمد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 93-1392 می باشند، که تعداد 282 نفر از آنها با نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند که در نهایت 281 پرسشنامه برگشت داده شد که همین تعداد مبنای تحلیل قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن بود که سبک فرزند پروری والدین با شخصیت خود شیفته دانش آموزان رابطه دارد. همچنین سبک فرزند پروری والدین با تعارض نقش دانش آموزان رابطه دارد. در ادامه مشخص شد که سبک فرزند پروری والدین با شخصیت جامعه پسند دانش آموزان رابطه دارد. نتایج حاصل از یافته های این تحقیق، نشان داد که، الگوی فرزند پروری سهل گیرانه والدین با شخصیت جامعه پسند دانش آموزان رابطه منفی و معکوس دارد به عبارت دیگر وجود الگوی فرزند پروری سهل گیرانه منجر به شخصیت جامعه پسند دانش آموزان نمی شود. همچنین الگوی فرزند پروری مستبدانه والدین با شخصیت جامعه پسند دانش آموزان رابطه منفی و معکوس دارد به عبارت دیگر وجود الگوی فرزند پروری مستبدانه منجر به شخصیت جامعه پسند دانش آموزان نمی شود. در ادامه یافته ها حاکی از این است که الگوی فرزند پروری مقتدرانه با شخصیت جامعه پسند دانش آموزان رابطه مثبت و مستقیمی دارد به عبارت دیگر وجود الگوی فرزند پروری مقتدرانه منجر به شخصیت جامعه پسند دانش آموزان می شود.
مهدی یزدیان ثابت احمد علی پور
این تحقیق به منظور مقایسه اثرات هماهنگ سازی امواج مغزی بوسیله اصوات بین آئورال و ایزوکرونیک بر کاهش حالت و رگه اضطراب کارکنان یک شرکت تحقیقاتی مهندسی در شهر تهران انجام شده است. جامعه آماری همه کارکنان در آن شرکت بود. کارمندانی که نمراتشان در مقیاس حالت اضطراب یک یا چند انحراف استاندارد بالاتر از حد متوسط بوده به صورت تصادفی به گروه های آزمایشی و کنترل اختصاص یافتند .نمونه پژوهش شامل 45 نفر بود که 15 نفر به اصوات بین آئورال ، 15 به اصوات ایزوکرونیک و 15 نفر به گروه کنترل اختصاص یافتند. طرح پژوهش آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده های پرسشنامه حالت-رگه اسپیلبرگر (stai-y) بود. گروه های آزمایشی به اصوات بین آئورال و ایزوکرونیک که بر روی یک قطعه موسیقی بدون کلام ضبط گردیده بود به مدت 4 هفته و3 جلسه در هر هفته گوش دادند. هر جلسه حدود 20 دقیقه به طول انجامید. در همان زمان، گروه کنترل به موسیقی پس زمینه بدون هیچ گونه اصوات هماهنگ کننده گوش دادند. ارائه و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده آمار توصیفی و استنباطی بوسیله تحلیل کوواریانس (ancova) با استفاده از نرم افزار spss انجام شد. یافته ها نشان داد که هماهنگ سازی امواج مغزی بوسیله اصوات بین آئورال منجر به کاهش معنادار حالت اضطراب (p <0.001) و رگه اضطراب (p <0.018) در مقایسه با گروه کنترل می شود و اصوات ایزوکرونیک منجر به کاهش معنادار حالت اضطراب (p <0.001) می شود ، اما کاهش معناداری بر رگه اضطراب (p <0.068) نسبت به گروه کنترل ندارد.
حسن شفیعی حسین زارع
اضطراب اجتماعی یکی از شایع ترین اختلالات روانی در نوجوانان است. نظریات شناختی اضطراب اجتماعی، سوگیری توجه را به عنوان عامل سبب شناختی و تدوام بخش اضطراب اجتماعی محسوب می کنند. شواهد تجربی برای تایید این ارتباط علی کم بوده و فقط در بزرگسالان ارائه شده است. اصلاح سوگیری شناختی، الگویی آزمایشی و رویکردی نوآورانه جهت اصلاح سوگیری های شناختی است که موجب آسیب پذیری به اضطراب می شوند. پروتکل های اصلاح سوگیری توجه، یکی از تکنیک های اصلاح سوگیری شناختی هستند که نمایش توانمندیشان را به عنوان مداخلات درمانی برای آسیب شناسی هیجانی آغاز کرده اند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی اصلاح سوگیری توجه با استفاده از آموزش توجه رایانه ای درکاهش اضطراب اجتماعی و سوگیری توجه نوجوانان مضطرب اجتماعی نسبت به کلمات و چهره های هیجانی تهدید کننده بود. روش: از یک طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. 32 نوجوان 12تا17 سال که اضطراب اجتماعی بالایی داشتند با دارا بودن تمام شرایط لازم برای ورود به آزمایش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی یا به گروه آموزش توجه (16 نفر) که در آن آزمودنی ها آموزش توجه رایانه ای را با استفاده از تکلیف اصلاح شده دات-پروب به منظور تسهیل بازگیری توجهی از چهره های متنفر انجام می دادند یا به گروه کنترل (16نفر) که تکلیف دات- پروب در آن انجام می گرفت منتسب گردیدند. به منظور بررسی دقیق اینکه آیا آموزش توجه سوگیری توجه را تغییر داده است از تکیف دات- پروب با استفاده از محرک های کلمه ای و چهره ای استفاده شد. علائم خودگزارشی اضطراب و افسردگی در پیش و پس از آموزش مورد سنجش قرار گرفت. یافته ها: پس از 8 جلسه آموزش رایانه ای به صورت دو بار در هفته، آزمودنی های گروه آموزش توجه در مقایسه با گروه کنترل، در پس آزمون نسبت به پیش آزمون، کاهش معناداری را در سوگیری توجه نسبت به چهره های هیجانی متنفر و نمره اضطراب اجتماعی نشان دادند. آموزش توجه هیچ تاثیری روی سوگیری توجه نسبت به کلمات تهدید کننده اجتماعی، خلق افسرده و اضطراب نداشت. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش از الگوهای مبتنی بر توجه اضطراب حمایت کرده و همسو با تحولات اخیر در اصلاح سوگیری شناختی است که اثبات کرده اند چنین اصلاحاتی با تغییرات هیجانی همراه هستند. همچنین داده های موجود بیانگر آن هستند که سوگیری توجه نقش علی را در ایجاد و تداوم اضطراب اجتماعی بازی می کند. نتایج پژوهش حاضر به روشنی نشان می دهد که استفاده از فراینده های رایانه ای آموزش توجه می تواند نویدبخش مداخله ای جایگزین یا مکمل در کاهش سوگیری توجه و اضطراب اجتماعی نوجوانان باشد. کاربردهای نظری و بالینی یافته ها مورد بحث قرار گرفته است.
فاطمه بختیاری حسین زارع
هدف:پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه انواع حافظه رویدادی و معنایی در دانش اموزان با اختلال یادگیری و عادی انجام شده است .روش: در این مطالعه در چهار چوب طرحی پس رویدادی 32 دانش اموز با اختلال یادگیری و 32 دانش اموز عادی در پایه های تحصیلی دوم و سوم وچهارم دبستان به طور تصادفی در پژوهش شرکت داده شدند .روش نمونه گیری چند مرحله ای و ابزار پژوهش در بررسی حافظه رویدادی شامل تکالیف رمزگردانی کلامی عملی یاد اوری ازاد و یاداوری با نشانه بود .در بررسی حافظه معنایی از ازمون سیالی کلمات(ازمون نشانه حرف و ازمون مقوله) استفاده گردید .سپس داده ها به روش تحلیل واریانس یکراهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:این تحقیق نشان داد که دانش اموزان با اختلال یادگیری در یاد اوری ازاد رمزگردانی کلامی و عملی و ازمون نشانه حرف و مقوله عملکرد پائینتری از افراد عادی دارند اما دریاد اوری با نشانه تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت. همچنین نتایج حاکی از ان بود که در اکثر ازمونهای حافظه تفاوتی در دو جنس دختر وپسر نبود و تنها در ازمون مقوله تفاوت معناداری بین دختر و پسر دیده شد و دختران عملکرد بهتری نشان دادند. نتیجه گیری:بر اساس یافته ها مهمترین نتیجه پژوهش این بود که مشکل دانش اموزان با اختلال یادگیری عمدتا در مرحله یاد اوری است و چنانچه به انها حمایت محیطی داده شود عملکردی مشابه افراد عادی خواهند داشت.
شهرزاد دامادنژاد احمد علی پور
پژوهش حاضر به منظور تعیین و مقایس? میزان د لبستگی به والدین، مهارگری عاطفی و راهبرد های مقابله ای در نوجوانان 11 تا 18 سال با توجه به سطوح شاخص تود? بدنی (چاق، اضافه وزن و هنجار) در شهر اصفهان انجام شده است. از این رو، 4 فرضیه مطرح گردیده است وجهت آزمون فرضیه ها از بین دانش آموزان دبیرستانهای شهرستان اصفهان نمونه ای شامل 366 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و سپس با اندازه گیری قد و وزن وتعیین شاخص تود?بدنی افراد چاق و دارای اضافه وزن(145 n= ) و افراد هنجار(211 n= ) به پرسشنامه های آزمون دلبستگی به والدین وهمسالان، مقیاس کنترل عواطف و مقیاس راهبرد های مقابله ای نوجوانان پاسخ دادند. تحلیل یافته ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه وتحلیل واریانس چند متغیری ( manova) نشان داد که نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن در مقایسه با نوجوانان هنجار در میزان دلبستگی به مادر، میزان کنترل افسردگی، و میزان به کارگیری راهبردهای مقابله ای به طور معنی داری تفاوت نشان دادند. بنابراین نتایج این پژوهش حاکی از آن است که دلبستگی به مادر و راهبرد های مقابله ای از جمله عواملی است که می توان نقش آنها را در اضافه شدن وزن و چاقی درنظر گرفت. واژه های کلیدی: دلبستگی، مهارگری عاطفی، راهبردهای مقابله ای،شاخص تود? بدنی
شیلر کیخاونی مجید صفاری نبا
چکیده : مقدمه : پژوهش حاضر با هدف مقایسه ابعاد شخصیت ، شخصیت جامعه پسند و سلامت روان در شهروندان همزیست با حیوان خانگی و گیاه آپارتمانی و شهروندان غیر همزیست صورت گرفته است. روش : این مطالعه مقایسه ای بین یک نمونه 186 نفر ( 76 نفر شهروند همزیست با حیوان خانگی ، 57 نفر شهروند همزیست با گیاه آپارتمانی و 53 نفر شهروند غیر همزیست ) که بصورت تصادفی خوشه ای از بین شهروندان شهر تهران انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه جمعیت شناختی(محقق ساخت) ، پرسشنامه پنج عامل نئو (مک کری کاستا ، 1992) و مجموعه شخصیت جامعه پسند (پنر ، 2002) و سلامت روان (گلدبرگ ، 1972) می باشد . داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss 19 و آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (p<0.05) آنالیز شد. یافته ها : نتایج نشان داد بین ابعاد شخصیت جامعه پسند و سلامت روان در شهروندان همزیست با حیوان خانگی و شهروندان غیر همزیست تفاوتی وجود ندارد. نتیجه گیری : نگهداری از حیوان خانگی و گیاه آپارتمانی و ارتباط آن با مولفه های روان شناختی پدیده ای است که با توجه به فرهنگ جامعه می تواند متفاوت باشد.
احمد علی پور صاحبعلی منافی
چکیده در تحقیق حاضر، تاثیر غلظت نانوذرات سیلیکا و دی اکسید تیتانیوم، روش تولید و دمای فرآیند بر خواص آبگریزی بتن مورد مطالعه قرار گرفته است و شرایط بهینه معرفی گردید. در روش ریخته گری محلولی غلظت نانوذرات و دمای خشک شدن دو عامل تاثیرگذار بر خواص نهایی می باشد و تشریح عملکرد پوشش های ابرآبگریز که در کار حاضر به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. این روش تهیه پوشش های آبگریز، یک روش ساده ارزان و به تجهیزات خاصی نیاز ندارد. نتایج حاکی از آن است که زاویه تماس هر چه بالاتر باشد، سطح آبگریزتر خواهد بود. بطوری که اگر این مقدار به 150 تا 180 درجه برسد سطح ابرآبگریز خواهد شد. در زاویه 90 تا 120 درجه سطح به آبگریزی خواهد رسید و جهت بررسی خواص آبگریزی، پوششی ابرآبگریز و آبگریزی از نانوذرات سیلیکا و نانوذرات دی اکسید تیتانیوم، بر روی بتن تهیه شد و خواص آن تحلیل گردید. بطوری که غلظت نانوذرات در پوشش مهمترین نقش را در آبگریزی و ابرآبگریزی ایفا می کنند با توجه به خاصیت آبدوستی نانوذرات دی اکسید تیتانیوم هر چه غلظت آن در پوشش بالاتر رود از آبگریزی پوشش کاسته می شود و نانوذرات سیلیکا سبب بهبود آبگریزی شدند. در ادامه جهت تعیین آبگریزی پوشش از طریق آزمون تست زاویه تماس ca))، مورفولوژی ایجاد شده در سطح از طریق دستگاه میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem) مورد مطالعه قرار گرفت. واژه های کلیدی: سیلیکا، دی اکسید تیتانیوم، ریخته گری محلولی، بتن، پوشش های آبگریز
مجتبی دلیر احمد علی پور
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو درمان مذکور و ترکیب آنها است. بدین منظور نمونه ای به تعداد 80 نفر و به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه ها نشان داد که 1- درمان شناختی رفتاری گروهی شدت نشانه های وسواس- بی اختیاری، باورها و رفتارهای وسواسی در نمونه غیربالینی را کاهش می دهد. 2- ترکیب درمان شناختی رفتاری گروهی با تعدیل سوگیری شناختی شدت نشانه های وسواس- بی اختیاری، باورها و رفتارهای وسواسی در نمونه غیربالینی را کاهش می دهد. 3- تعدیل سوگیری شناختی شدت نشانه های وسواس- بی اختیاری، باورها و رفتارهای وسواسی در نمونه غیربالینی را کاهش می دهد. 4- اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی، تعدیل سوگیری شناختی، و ترکیب درمان شناختی رفتاری گروهی با تعدیل سوگیری شناختی در کاهش شدت نشانه های وسواس- بی-اختیاری، باورها و رفتارهای وسواسی در نمونه غیربالینی متفاوت است. همچنین اثربخشی ترکیب درمان شناختی رفتاری گروهی با تعدیل سوگیری شناختی در کاهش شدت نشانه های وسواس- بی اختیاری، باورها و رفتارهای وسواسی در نمونه غیربالینی بیشتر از اثربخشی هر یک از درمان های مذکور به تنهایی است. بنابراین، می توان استفاده از درمان تعدیل سوگیری شناختی تفسیر را برای درمان نشانه های وسواس- بی-اختیاری به همه درمانگران توصیه کرد.
شهلا کلانتریان احمد علی پور
انگیزش تحصیلی یکی از موارد مهم آموزش و پرورش است به همین جهت پژوهش حاضر با هدف بررسی اعتباریابی و هنجار سازی مقیاس انگیزش تحصیل طراحی شد و البته بررسی رابطه انگیزش تحصیلی با خودتنظیمی تحصیلی از دیگر اهداف پژوهش حاضر بود. طرح پژوهش حاضر از نوع زمینه یابی و همبستگی می باشد. بدین منظور 342 دانش آموز تهرانی در مقطع دبستان پایه هفتم با استفاه از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش انگیزش تحصیلی از مقیاس اصلاح شده انگیزش تحصیلی هارتر و برای سنجش خودتنظیمی از شاخص خودتنظیمی srq استفاده شده است. نتایج نشان داد که ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ پایایی مناسب برای هر کدام از عامل ها بود. همچنین نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز با استفاده از شاخص های gfi، agfi، rmsea ، cfi ، nfi ، ifi نشان دهنده برازش خوب مدل در تعیین عاملها بود. همچنین، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین انگیزش تحصیلی درونی با خودتنظیمی تحصیلی رابطه مثبت معنی دار و انگیزش بیرونی با خودتنظیمی رابطه منفی معنی داری وجود دارد. نتیجه این پژوهش نشان داد که مقیاس انگیزش تحصیلی هارتر ابزاری پایا و روا برای سنجش انگیزش تحصیلی در جمعیت دانش آموزان تهرانی است و می تواند توسط محققان و متخصصان حوزه روان شناسی و سنجش و اندازه گیری جهت سنجش انگیزش تحصیلی دانش آموزان و ارائه راه کارهایی جهت تقویت انگیزش و خودتنظیمی تحصیلی در کودکان مورد استفاده قرار گیرد.
امیر موسوی فرید احمد علی پور
چکیده ندارد.
پری گلابی احمد علی پور
چکیده ندارد.
مریم آذری حسن انوری
چکیده ندارد.
صادق حجتی زاده منیژه کرباسی
چکیده ندارد.
زهرا فدوی احمد علی پور
چکیده ندارد.
الهه سوری حسین زارع
چکیده ندارد.
ژاله فیضی ابراهیم ارکانی
چکیده ندارد.
بایرام شهبازی غلامعلی افروز
چکیده ندارد.
بهنام شیرینی پارگامی احمد علی پور
چکیده ندارد.
خدیجه میری اسماعیل بیابانگرد
چکیده ندارد.
سهیلا نیک نژاد احمد علی پور
چکیده ندارد.
بتول کریمیان بافقی احمد علی پور
چکیده ندارد.
لیلا حاجی سیدتقیا تقوی احمد علی پور
چکیده ندارد.
فرشته امیری احمد علی پور
این پژوهش جهت بررسی میزان تناسب اهداف برنامه درسی روان شناسی با نیازهای آموزشی دانش آموزان دختر و پسر تحت پوشش برنامه(سال سوم متوسطه رشته ادبیات و علوم انسانی) در شهر تهران (سال تحصیلی 84-1383) انجام گرفته است. نظر به اهمیت نیاز سنجی در تمامی مراحل برنامه ریزی درسی و ضرورت تدوین اهدافی متناسب با نیازهای آموزشی دانش آموزان پژوهش حاضر به این امر اختصاص یافته است. محقق در راستای تحقق اهداف پژوهش ، به بررسی ابعاد دیگری از موضوع نیز پرداخته است. موضوعات اساسی که محور سوالات و فرضیه های نه گانه را تشکیل می دهد، عبارتند از : میزان تناسب اهداف برنامه با نیازهای فردی و اجتماعی دانش آموزان، میزان تناسب اهداف برنامه با علایق و رغبت دانش آموزان، بررسی میزان به کارگیری اصول علمی تدوین اهداف در برنامه ، موانع و مشکلات موجود در راه تحقق اهداف برنامه میزان تحقق اهداف حیطه های نگرشی و مهارتی برنامه و بررسی نیازهای جدید آموزشی در درس روان شناسی با توجه به استانداردهای آموزشی درسندapa . تحقیق حاضر نوعی تحقیق توصیفی کاربردی است و از نظر مکانی دارای خصوصیت کتابخانه آی و میدانی می باشد. جامعه آماری در این تحقیق شامل دو جامعه، کلیه دبیران روان شناسی شهر تهران و کلیه دانش آموزان سال سوم متوسطه رشته ادبیات و علوم انسانی در مدارس دولتی می باشد. بدلیل کوچک بودن جامعه مورد مطالعه اول حجم نمونه با جامعه آماری برابر (94 نفر) در نظر گرفته شد و برای کلیه دبیران مناطق نمونه پرسشنامه ارسال گردید. روش نمونه گیری در جامعه مورد مطالعه بعدی، خوشه ای و طبقه بندی شده است که در نمونه گیری طبقه ای حجم نمونه، از شیوه اختصاص متناسب استفاده شده است و حجم آن معادل 325 نفر دانش آموز می باشد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است که پرسشنامه دبیران شامل 30 سوال بسته پاسخ و پرسشنامه دانش آموزان شامل 19 سوال بسته پاسخ بود. برای هر دو گروه یک سوال باز پاسخ نیز در نظر گرفته شد. میزان سنجش سوالات بر مبنای مقیاس لیکرت (طیف پنج درجه ای) بود و تعداد 62 نفر دبیر و 301 نفر دانش آموز به سوالات پاسخ کامل دادند. برای تأمین روایی (validity) پرسشنامه از روایی وابسته به محتوا استفاده بعمل آمد و برای بدست آوردن اعبتار(reliability) پرسشنامه از ضریب آلفای کرانباخ (crinbuchs alpha)استفاده شد نتیجه بدست آمده برای پرسشنامه یک و دو به ترتیب 77 درصد و 89 درصد بود به منظور پردازش داده ها از فنون آمار توصیفی چون فراوانی، درصد، میانگین و جهت آزمون فرضیه ها از آمار استنباطی (آزمون فرض آماری تک متغیره برای سنجش فرضیه ها و مقایسه میانگین دو جامعه آماری) استفاده بعمل آمده است. کلیه تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارspss صورت گرفت و نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان می دهد اهداف برنامه درسی روان شناسی مطابق با نیازها (فردی و اجتماعی) دانش آموزان نمی باشد. اصول اساسی در تدوین اهداف برنامه درس روان شناسی رعایت نشده است. اهداف برنامه درسی روان شناسی با توجه به شرایط و امکانات موجود در سیستم آموزشی قابلیت تقق دارد. بین نظر دبیران و دانش آموزان درباره نیازهای جدید آموزشی در درس روان شناسی تفاوت معنی دار وجود دارد. (بر این اساس رتبه هر یک از نیازهای جدید آموزشی در این پژوهش مشخص شده است*از دیگر نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها، موفقیت برنامه در نیل به اهداف حیطه نگرشی و مهارتی مصوب می باشد. همچنین بررسی های بعمل آمده نشان می دهد دانش آموزان به برنامه درسی روان شناسی بسیار علاقمند هستند. بیشترین میزان علاقه به فصل چهارم (سلامت روانی و بیماری روانی) و کمترین میزان علاقه به فصل اول (کلیات ) مربوط است. از نظر میزان تناسب اهداف هر یک از فصول برنامه با نیاز فراگیران نیز مرتبط ترین فصل، فصل چهارم و فصل دوم(رشد) می باشد. سایر نیازهای درخواست شده دبیران و دانش آموزان از طریق سوال باز پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت و اولویت بندی شد
شادنوش جبل زایجانی غلامعلی افروز
چکیده ندارد.
مژگان آگاه هریس احمد علی پور
چکیده ندارد.
محبوبه فرامرزی احمد علی پور
چکیده ندارد.
ایمان مهدی پور احمد علی پور
چکیده ندارد.
معصومه صلحی غلامعلی افروز
چکیده ندارد.
روح انگیز اباذری غلامعلی افروز
چکیده ندارد.
شیده جلالی احمد علی پور
چکیده ندارد.
محمدرضا عباسپور خرمالو علی پشت دار
چکیده ندارد.
مهرداد موسویان ابوالقاسم یعقوبی
چکیده ندارد.
سهیلا باباخان زاده مهناز مهرابی زاده هنرمند
چکیده ندارد.
ذکری درویشها حسن عشایری
چکیده ندارد.
سکینه جهانی احمد علی پور
چکیده ندارد.
عبدالحسین تفضلی مقدم عیسی ابراهیم زاده
در این پژوهش سعی شده است، ابتدا مبانی جهانی شدن مطرح و تاثیر آن بر نظام آموزش عالی بویژه آموزش باز و از دورمورد بررسی قرار گیرد، سپس به نقش آموزش های مبتنی بر امکانات الکترونیکی و شبکه های جهانی و چالش های اجرایی کردن آنها پرداخته شود. نابرابری در دسترسی به آموزش عالی در پرتو الگوهای آموزشی که در حال اجرا می باشند، تقاضای روز افزون برای ورود به آموزش عالی وناتوانیهای این نظام در پذیرش آنها، نامناسب و ناکافی بودن امکانات آموزشی برای یاددهی – یادگیری مشارکتی، ناتوانی نظام آموزش فعلی در پرورش شهروندانی برای کار در جامعه جهانی ناچارا ما را به سمت وسوی نظام های نوین آموزشی مانند آموزش های باز و از دور، جهت به کارگیری موثر از فناوری و اطلاعات در امر توسعه ملی سوق خواهد داد. در رابطه با موضوع فوق تحقیقات جدی و دامنه داری برای تبیین وضعیت پیش آمده و ارائه راهکارهای لازم بسیار ضروری به نظر می رسد. از آنجایی که تابحال پژوهشی در این زمینه انجام نشده است، پژوهش حاضر به دنبال پر کردن این خلا تحقیقاتی است. در این تحقیق سعی شده در مورد وضعیت آموزش باز و از دور در تطابق با فرآیند جهانی شدن از دیدگاه صاحب نظران ایرانی به روش اسنادی و نیز روش پیمایشی پرداخته شود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بودند از کلیه اعضای هیأت علمی تمام وقت، پاره وقت و حق التدریسی مقاطع مختلف در مراکز دانشگاه پیام نور و اعضای هیات علمی سایر موسساتی که از رویکرد آموزش باز و از دوراستفاده می کنند و همچنین پژوهشگرانی که در موسسات تحقیقاتی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات وفناوری در این زمینه فعالیت دارند. یا فته های پژوهش نشان داد : 1- جهانی شدن امری گریز ناپذیر است. بهتر است از فرصت های پیش آمده استفاده نمود و خطرات وتهدیدهای آن را کاهش داد. 2- نظام آموزش عالی فاقد تحرک لازم در همسویی با فرایند جهانی شدن است. 3-نظام آموزش از دورایران در روند جهانی شدن، ضعیف ارزیابی شده است. 4- زیر ساخت های فنی و نیروی انسانی موجود کشور جوابگوی انتظارات برآمده از فرایند جهانی شدن نمی باشد و با سند چشم انداز توسعه ملی(1404) هماهنگ نیست. 5- نظام آموزش از دورایران تا حدودی توانسته است فرصت بیشتر آموزش را فراهم کند ولی در تحقق فرصت برابر نا کام مانده است.6- نظام آموزش باز و از دوردر تولید سرمایه اجتماعی و انسانی مبتنی بر دانایی موفق نبوده است.7- از دلایل مهم عدم توفیق آموزش باز واز دوردر دستیابی به اهداف و برنامه های این نظام، مدیریت ناصحیح و ناآشنا می باشد. 8- مهمترین نقاط قوت نظام آموزش باز واز دور، افزایش کمّی دانشجو و تا حدودی جوابگوی نیاز متقاضیان ورود به آموزش عالی بوده است. 9- مهمترین نقاط ضعف این نظام، نبود امکانات فنی و زیر ساخت های روزآمد و کمبود نیروی انسانی متخصص است. 10- مهمترین توصیه صاحب نظران برای بهبود نظام آموزش باز و از دور، انتخاب مدیران آشنا و متخصص برای نظام آموزش از دور، تربیت نیروی انسانی متخصص و فراهم کردن زیر ساخت های فنی و ارتباطی لازم است. اهم پیشنهادهای تحقیق بدین نحو است: 1- بهبود وضعیت زیرساخت های فناوری ارتباطات و اطلاعات2- تربیت نیروی انسانی متخصص برای نظام آموزش از دور 3- رفع موانع قانونی واداری4- دسترسی آزاد به اطلاعات5- بازنگری در تدوین اهداف و برنامه های چشم اندازتوسعه ملی 6- افزایش رشد کمی همراه با رشد کیفی7- بهبود وضعیت نظام مدیریتی در نظام آموزش از دور.
هیرش احمدی امیر ملکی
طبقه اجتماعی به همراه تجویز هنجارها و ارزش های پذیرفته شده برای کنش و کنش متقابلِ اعضای خود در درون ساختار طبقاتی ، امکانات و فرصت هایی متناسب با جایگاه خود ، فراهم می کند که از مهم ترین این فرصت ها نوع ، شدت و میزان روابط ، منابع حمایتی ، اعتماد و شبکه اجتماعی یا به عبارتی دیگر ، سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی است . این شکل از توزیع منابع اولیه از طریق تأثیر بر خودارزیابی فرد ، با احساس لیاقت و شایستگی و بیش از همه ، احساس احترام به خود یا عزت نفس تجانس و سنخیت دارد . اگرچه همواره عزت نفس به عنوان یک نیاز شناخته شده ، ولی به دنبال تغییر و تحولات ساختاری در روابط اجتماعی و به طور کلی نهادهای اجتماعی که معلول پدیده مدرنیته است ، نیاز به عزت نفس حاد تر شده و به یک نیاز اساسی برای مقابله با بیماری های روانی و استرس های ناشی از اجبار به انتخاب و همچنین کمک در نائل شدن به موفقیت ، تبدیل شده است . جامعه شناسان ، نظریه پردازان شخصیت و حتی روانشناسان اکنون اهمیت بیشتری به عوامل اجتماعی موثر بر عزت نفس می دهند و در این میان حمایت اجتماعی و سرمایه اجتماعی ناشی از شبکه های اجتماعی جایگاه شاخصی دارند . تحقیق حاضر به بررسی میزان تأثیر سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی بر عزت نفس در میان طبقات اجتماعی مریوان می پردازد . این تحقیق با روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه و همچنین انتخاب 703 نفر از میان جامعه آماری 15 سال به بالای ساکن در شهر مریوان و با استفاده از spss به بررسی این موضوع می پردازد . ابزار سنجش مقیاس 35 گویه ای عزت نفس کوپر اسمیت ، مقیاس حمایت اجتماعی ساخته شده توسط بهروز فتحی و پرسشنامه سرمایه اجتماعی پیمایش ملی ، بوده است . نتایج حاصل از تحقیق ، فرضیات اصلی را تأیید کرد . تفاوت معنی داری میان عزت نفس (222/9= t ، 001/0= sig ) ، سرمایه اجتماعی (322/10= t ، 001/0= sig ) و حمایت اجتماعی (533/9= t ، 001/0= sig ) طبقات اجتماعی مختلف وجود داشت . سرمایه اجتماعی همبستگی بالایی با حمایت اجتماعی ( 822/0=r پیرسون ، 001/0=sig ) و عزت نفس ( 726/0=r پیرسون ، 001/0=sig ) نشان داد و همچنین میان حمایت اجتماعی و عزت نفس همبستگی بالایی مشاهده شد ( 822/0=r پیرسون ، 001/0=sig ) . ولی همانطور که تحلیل مسیر نشان داد اثر مستقیم سرمایه اجتماعی بر عزت نفس کم بود ( 142/0 = ? ) و بیشترین اثر را به طور غیرمستقیم و از مسیر حمات اجتماعی ( 558/0) اعمال کرد . و همچنین تحلیل مسیر نشان داد که طبقه اجتماعی اثر مستقیمی بر حمایت اجتماعی و عزت نفس ندارد بلکه اثرش را از طریق سرمایه اجتماعی اعمال می کند. همچنین میانگین سرمایه اجتماعی ، حمایت اجتماعی و عزت نفس برحسب متغیر های سن ، جنسیت ، وضعیت تأهل ، سطح تحصیلات و محل سکونت تفاوت معنی داری از خود نشان دادند . با این حال تفاوت معنی داری در حمایت اجتماعی میان زن و مرد مشاهده نشد . . .
شهناز نوحی علی رضا آقا یوسفی
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مشاوره ی تغذیه ای – رفتاری روی بهزیستی روانی زنان چاق 45-19 سال مراجعه کننده به یک مرکز مشاوره ی تغذیه در پاییز و زمستان 1387 انجام شده است. روش: در این پژوهش از دو گروه 20نفره آزمایشی و کنترل که از طریق انتخاب نمونه ی در دسترس گزینش شدند، استفاده شد که بصورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. هر دو گروه در مرحله ی پیش آزمون پرسشنامه ی بهزیستی روانی ( کامینز، 2006 ) را پر نمودند. گروه آزمایش تحت مشاوره ی گروهی (تغذیه ای – رفتاری ) در دو گروه ده نفر قرار گرفتند . مدت اجرای این مشاوره ده جلسه ی 1/5ساعته به مدت ده هفته،هفته ای یکبار بود . گروه کنترل فقط تحت رژیم درمانی جهت کاهش وزن بدون هیچ مداخله ی دیگری قرار گرفتند . پس از پایان ده هفته مجدداً پرسشنامه ی فوق به دو گروه داده شد و آزمودنیها به آن پاسخ دادند . به منظور تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار spss از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تحلیل چند متغیره ی ترکیبی استفاده شد . یافته ها : این پژوهش نشان داد نمره ی بهزیستی روانی زنان چاق در مرحله پس آزمون نسبت به مرحله پیش آزمون افزایش یافته است ( 0.05 > p ) و از بین نمرات 8 زیر مقیاس بهزیستی روانی نمره ی 5 تای آنها در مرحله-ی پس آزمون افزایش یافته است. نتیجه: بنظر می رسد که مشاوره ی تغذیه ای– رفتاری موجب افزایش نمره ی بهزیستی- روانی زنان چاق شد
احمد علی پور سعید مرتضوی
بازرگانی بین المللی از دیرباز در توسعه اقتصاد جهان نقش برجسته داشته ولی در این اواخر بر اثر رشد تجارت و سرمایه گذاری بین المللی، اهمیت بیشتری یافته است . کشورهای جهان می کوشند از طریق افزایش صادرات ، مشکلات تراز پرداخت های خود را برطرف سازند. بازرگانی بین المللی به یک نظام بازاریابی موثر نیاز دارد که دارای استراتژیهای بازاری قویی باشد. یکی از بخش های اقتصاد ایران که در سالهای اخیر بشدت مورد توجه بوده، بخش کشاورزی است که محور توسعه در برنامه ها می باشد به این دلیل در این پژوهش توانایی های بالفعل و بالقوه کشاورزی صنعتی و نقشی که صنایع تبدیلی کشاورزی در این روند دارند، بیان می شود. هدف این پژوهش بررسی امکان صدور محصولات صناعی تبدیلی کشاورزی استان خراسان بطور عام و واحدهعای تولید کننده، آب میوه و کمپوت بطور خاص می باشد، لذا به بررسی سه تا عامل اساسی (کنترل کیفیت ، بسته بندی و سیاستهای تشویقی دولت) می پردازد، برای اینکار از دو روش تحقیق توصیفی و میدانی استفاده شده و برمبنای آنها فرضیات تحقیق مورد آزمون قرار می گیرند و هر سه فرضیه با اطمینان 95 درصد مورد تایید قرار می گیرند. قابل ذکر است فرایند کاری این پژوهش در پنج فصل می گنجد. در فصل اول کلیات تحقیق، در فصل دوم مبانی نظری تحقیق در چهار بخش بیان می شود، در بخش اول سیمایی از راهبردی بودن بخش کشاورزی در ایران و استان خراسان ارائه می گردد، در بخش دوم موقعیت باغداری استان خراسان و در بخش سوم و چهارم به ترتیب موقعیت صنایع تبدیلی در استان خراسان و صادرات غیرنفتی با محوریت فرضیه های تحقیق تشریح می گردد. در ادامه روش تحقیق و ابزارهای به کار رفته در آن را بیان می شود در فصل چهارم با استفاده از نرم افزارهای آماری tsp, spss, sas داده های بدست آمده از نمونه آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند و صحت شان در اندازه گیری شاخص های موردنظر با استفاده از آماره های t و f مورد سنجش قرار می گیرند و توسط lsd اولیت بندی می شوند. در آخر با استفاده از نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها پیشنهاداتی بر حسب دستیابی به اهداف تحقیق در بلندمدت و میان مدت و کوتاه مدت ارائه می گردد.
احمد علی پور
چکیده ندارد.
احمد علی پور
چکیده ندارد.