نام پژوهشگر: محمد رضا فیروزه ای
شیرین جعفر بگلو محمد رضا فیروزه ای
مطالعه نگارگری ایرانی نشان می دهد که از دیرباز، میان نگارگری ایرانی و نقاشی چینی پیوندی برقرار بوده و این دو سنت نقاشی شرقی، به فراخور زمان از یکدیگر تاثیر پذیرفته اند. پس از حمله مغول به چین و سپس ایران، ارتباط بین هنرمندان چینی و ایرانی گسترش یافت و راهی برای نفوذ هنر چین به ایران گشت. در پژوهش به عمل آمده به روش تحقیق کتبخانه ای(اسنادی)، ابتدا به بررسی اجمالی چین و ایران از لحاظ (جغرافیایی، تاریخی و هنری) پرداخته و سپس به چگونگی نفوذ و ارتباط هنر چین در ایران می پردازیم. هدف از پژوهش، نشان دادن این واقعیت است که اگر چه هنر ایران عناصری از شرق و غرب وام گرفت، لیکن، در برخورد با آنها به دنبال اصل و جوهرماوراءطبیعی روح متجلی در باطن خویش بوده و کوشش نموده به بیان تجسمی ناب دست یابد و هر چند نگارگری ایرانی در طول تاریخ با فرهنگهای بیگانه از جمله خاور دور برخورد کرده و از آنها بهره برده لیکن تفاوت نگاه پدیده ها در آنها مشهود است. هنرمندان ایرانی با ایرانی کردن آنچه از چین فراگرفته بودند، اصالتی ایرانی به آن بخشیدند و اصل و جوهره ایرانی خویش را حفظ نموده اند.
فهیمه بقایی محمد رضا فیروزه ای
نقاشی وسیله ای برای بیان زندگی عاطفی کودک است و همانند خواب ورویا به او فرصت می دهد خود را از ممنوعیتها رها سازد و در حالتی ناخودآگاه درباره ی مسائل، کشفیات، مشکلات و دلهره هایش صحبت کند، همچنین راهی برای شناخت خود آنها، کشف استعدادها و خلاقیت های آنان است. دستیابی به استعدادها و خلاقیت ها در کودکان راهی برای شناخت هوش هیجانی آنان می باشد. هوش هیجانی توانایی دریافت دقیق احساسها و هیجانها، ارزیابی و بیان آنها می باشد. به منظور دستیابی به این امر سلسله مراحلی در تحقیق صورت پذ یرفت که به شرح زیر می باشد: -طبقه بندی مراحل تکاملی نقاشی کودکان - تأثیر آن در زندگی عاطفی کودک - موضوعات نقاشی کودک ـ آموزش هنری ـ شناخت هوش علمی و هیجانی(با روش تحقیق کتابخانه ای (اسنادی)) و سپس؛(با روش تحقیق میدانی) توسط موضوعات ارائه شده از طریق نقاشی به کودکان، به شناخت و درک انواع هوش های هیجانی در آنان منجر گشت. هدف از این تحقیق، شناخت کودک، آشنایی بانقاشی او، شناخت هوش هیجانی و کشف خلاقیت و استعدادهای آنان از طریق نقاشی می باشد. نتیجه بدست آمده شناخت هوش هیجانی کودکان از طریق نقاشی آنان می باشد و والدین با شناخت هرچه بهتر این هوش می توانند به ارتقای سطح آموزش و تربیت کودکان خود کمک بهتری نمایند.
مریم احمدیانی فرزان سجودی
موضوع این پژوهش بررسی امکانات گرافیک همچون یک زبان است که در آن به مفاهیم و نظریات بنیادین علم نشانه شناسی از جمله نظریات «فردینان دو سوسور» و «چارلز سندرس پیرس و دیدگاه نشانه شناسان متاخر و هم چنین نظریه نشانه شناسی لایه ای دکتر فرزان سجودی پرداخته است. همچنین مفاهیم و تعاریف پیرامون زبان و نقشهای یاکوبسنی زبان و کارکرد های بلاغی آن مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. در این میان با توضیح و مطالعه مفاهیم این دو حوزه، سازوکار تولید معنا در آثار گرافیک تحلیل و مطالعه شده است. این پژوهش سعی دارد سازو کار دو نظام نشانگی زبان و گرافیک را با هم تطبیق دهد. به همین منظور در متن پژوهش از مثالهایی که راهگشای تبیین و تعریف معانی بودهاند استفاده شده است. در پایان برای بررسی عملیتر این مضمون 4 اثر گرافیکی از پیکره مطالعاتی «مجموعه آثار نهمین بینال طراحی گرافیک ایران» و «سومین دوسالانه جهان گرافیک اسلام» مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است. روش مطالعه این پژوهش شیوه تحلیلی-توصیفی است و برای مطالعه نمونه ها از شیوه کتاب خانهای استفاده شده است. پژوهش حاضر به این نتیجه رسیده است که گرافیک هرچند در حیطه برقراری ارتباط به عنوان یک رسانه کار کرد های زبانی دارد اما نمیتوان آن را مشخصا یک زبان دانست. کلمات کلیدی: نشانه شناسی، نقشهای زبانی، سواد بصری، دلالت، گرافیک
امیرنیما الهی حبیب الله صادقی
خلافت شیعی فاطمی بیش از دو قرن ونیم (297-567 ق / 909-1171م) بر بخش وسیعی از جهان سایه افکنده بود که شامل شمال آفریقا، شرق دریای مدیترانه، بخش هایی از جنوب اروپا، شبه جزیره عربستان و بخشهایی از شبه قاره هند می شد. با وجود أثرپذیری از هنر نقاشی پیشینیان و همسایگان، فاطمیان توانستند استقلال نسبی خود را در سبک و شیوه های هنر نقاشی حفظ کنند، شکوفایی بازنمایی فیگوراتیو، مهمترین ویژگی نقاشی در دوران فاطمیان است که نمونه های آن بر روی سفال، کاغذ و دیوار به چشم می خورد. ریشه یابی الگو های هنر نقاشی فاطمی، معرفی سبک ها و شیوه های اجرا در آن دوره و تحلیل ساختاری و مفهومی نقاشی ها، از اهداف اصلی این پایان نامه اند. این پژوهش به روش کتابخانه ای و با رویکرد تاریخی- تحلیلی انجام شده است. ظهور شیو هایی نو در نقاشی فاطمی، تغییر الگو های نقاشی از موضوعات درباری به موضوعات اجتماعی و روزانه و رشد ذوق فردی هنرمند نقاش در دوران فاطمی، از مهمترین نتایج این پایان نامه اند.
عصمت روزبیانی بهنام کامرانی
" هر جا که کلام نتواند پیش رود، موسیقی آغاز می شود." هاینریش هانیه هر گاه به یاری نشانه های زبانی، و مفهوم سازی های فلسفی، منطقی و علمی، نتوانیم، واقعیتی، رویدادی یا تجربه ای انسانی را بیان و به دیگری منتقل کنیم، به هنر پناه می بریم. از هنر کاری بر نمی آید که از عهده ی هیچ وسیله ی دیگری، که در نهایت از منش بیانگری زبان سود جوید، ساخته نیست. معنا یا معناهای هر نشانه از راه بازگشت به معناهایی دیگر ساخته می شود، و هرگز به حقیقت امور نمی شد. هنر اما، شاید به دلیل بازگشتنش به حس انسانی، و شاید به خاطر تکیه اش بر شهود و مکاشفه، یا به دلیل هایی دیگر، کارآیی بسیار در انتقال تجربه های درونی و باطنی زندگی آدمی دارد، و حبر از رازهایی می آورد که قفل آن ها با هیچ کلید دیگری گشودنی نیست. هنر مسیری را در زندگی آدمی می گشاید که با پای چوبین خرد ورزی و منطق استدلالی نمی توان از آن گذشت. آفرینش هنری در زندگی معنوی آدمی ارجی والا دارد، و از این جنبه برتر و قدرتمند تر از علم ، منطق، فلسفه و اخلاق جلوه می کند. به گمان یونگ ما هرگز به اسرار آفرینش هنری پی نخواهیم برد. هر چقدر هم که روانشناسی پیشرفت کند باز توانایی آن را نخواهد داشت که از راه بررسی خردمندانه و علمی راز تولید هنری را باز شناسد. شاید بتوان از راه خردورزی، و منطق علت و معلولی، تمام رخدادها و کنش های روانی را که در بستر خود آگاهی جریان دارند، تبیین کرد و توضیح داد، اما نمی شود لحظه ی آفرینش را که ریشه در ناخود آگاهی گسترده و بی پایان دارد، درک کرد. شاعر و هنرمند انسان است، و آنچه درباره ی کار خویش می گوید کمترین بهره را در روشنگری راستین کارش دارد. در اصل نکته اینجانب که از خود بپرسیم این اثر چه نسبتی دارد با آگاهی و خودآگاهی زمانه اش. نسبت مادری است با فرزندش. اثر از پاره ی زنانه ی وجود هنرمند شکل می گیرد، و زاده می شود." از نظر یونگ بیان حقیقت روانشناسانه است. اما از این حقیقت چه می توان آموخت ؟ فرزند از آن دم که متولد می شود زندگی مستقل خود را برقرار می کند. هرچه هم که مراقبت مادرانه موثر باشد او به راه خود خواهد رفت، و سرانجام زندگی خود را خواهد ساخت. درست به همین شکل اثر هنری از آفریننده ی خود مستقل می شود، و راه خود را می یابد.
فاطمه یارندی محمد رضا فیروزه ای
منظره پردازی در ایران هرگز رشته ی جدا و مستقلی از نقاشی نبوده است ودر ایران سابقه جندان طولانی ندارد.از اواخر زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به این سو شاهد نقاشی هایی با موضوع منظره هستیم. از زمان ناصرالدین شاه وظهور کمال الملک تاکنون ،نقاشی فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته است. در این میان عصر نوگرایی از دوره های مهم هنر ایران خصوصاهنر نقاشی ایران محسوب می شود.به وجود آمدن مراکز متعدد آموزش نقاشی مثل دانشکده هنر های زیبا ودانشکده هنرهای تزیینی و جنبش ها و گروه های مختلفی همچون جنبش سقاخانه،انجمن خروس جنگی نشان از فعال بودن این رشته هنر در این دوره دارد.از دوران کمال الملک به بعد است که نقاشی از منظره به صورت یک ژانر مستقل مطرح میشود. این پژوهش ضمن بیان پیشینه حضور منظره در نقاشی ایران به استفاده از آن در نقاشی معاصر (از 1320تا کنون)می پردازد . در بخش مطالعات موردی به آثار نقاشان:احمد اسفندیاری،حسین محجوبی،ابوالقاسم سعیدی،سهراب سپهری وایران درودی پرداخته است. ملاک انتخاب این نقاشان تعدد آثارشان در زمینه نقاشی از منظره ونگاه شخصی ایشان به منظره می باشد.این نقاشان همگی از فرهنگ ایرانی سر برآورده اند و به دوره های مشترک تعلق دارند،هرچند تخت تاًثیر فضاهای مختلف،تاًثرات متفاوتی در آثار آن ها آشکار است. روش تحقیق در این پژوهش کتابخانه ای است ونقاشان مورد مطالعه هنر مندانی هستند که پس از مطالعه وتعمق در سبک های خارجی به سبکی خاص خودشان دست یافته اند وتاثیرات عوامل برونی را در خود درونی کرده اند.
سلیمه قزل محمد رضا فیروزه ای
در طی حدود نیم قرنی که از آغاز نوگرایی در نقاشی معاصر ایران می گذرد، هنرمندان نقاش تلاش کرده اند تا به طریقی خود را با تحولات جهانی هنر معاصر همگام و هماهنگ سازند. این نقاشان تحت تأثیر جریانهای موجود در هنر معاصر غرب و گذشته ی هنر ایران زمین، راه رسیدن به هنری با هویت را نه در انتخاب موضوع های مألوف یا استفاده از نگارگری قدیم، بلکه در بهره گیری از گنجینه ی هنرهای تزئینی و عامیانه و خوشنویسی فارسی دانستند.آنچه در پیشینه ی نقاشی ایران می توان یافت، تأثیر پذیری هنرمندان از عنصری به نام تزئین می باشد که به صورتی شاخص در کنار روایت قرار می گیرد . نقاشان نوگرای ایران سعی داشتند تا از این عناصر در کنار آموخته هایشان از هنر معاصر غرب ، نزدیکی ایجاد کرده و به نوعی دست به نوآوری بزنند. قالب سیاه مشق، خط نستعلیق، کتیبه نویسی، خطوط تزئینی به شکل حیوانات و ... تأثیر بسیار زیادی در ورود خط و نوشته به نقاشی داشته است .خوانا بودن عبارات و کلمات و جملات هدف اصلی نبوده و هویت بخشی به آثار و ایجاد ریتم هایی با تکرار حروف از عمده دلمشغولی های هنرمندان حروف نگار به شمار می رود.این پژوهشدر آغاز به بررسی تاریخچه ی مختصری از خط و خوشنویسی در ایران و حضور نوشته در آثار نقاشان غربی و سبکهای مختلف هنری پرداخته است و سپس حضور نوشته و خط در آثار نقاشان ایرانی را مورد بررسی قرار می دهد.