نام پژوهشگر: بیتا ارچنگی
سعیده حیدری نژاد فاضل پوراحمد
در پنج سال اخیر، سپتی سمی در قزل آلای پرورشی در شهر ایلام رخ داده که بر اساس آزمایشات بیوشیمیایی عامل بروز آن streptococcus iniae شناسایی شد. ماهیان بیمار علائم بالینی نظیر بی حالی، شنای نامنظم، تیرگی پوست و اگزوفتالمی را نشان دادند. در این مطالعه 60 قطعه ماهی با علائم کلینیکی ذکر شده از مزارع پرورشی قزل آلای رنگین کمان واقع در اطراف شهر ایلام (جنوب غربی ایران) در بهمن ماه 1388 جمع آوری شد. جهت تشخیص عامل اصلی بیماری، نمونه هایی از کبد، کلیه و طحال برداشته و در محیط کشت آگار خوندار ( blood agar) در دمای 22 درجه سانتی گراد به مدت 24 ساعت انکوبه شد. جهت تایید ایزوله ها از multiplex pcr و ژن های lcto ، 16s rrna و 16s- 23s rrna که به ترتیب جهت شناسایی lactococcus garvieae, streptococcus iniae و streptococcus dysgalactiae به کار می رود استفاده شد. در این مطالعه برای غالب ایزوله ها باندی به طول bp 1100 تشکیل شد که مربوط به باکتری l. garvieae می باشد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که عامل اصلی بروز سپتی سمی l. garvieaeبوده است. نتایج حاصل از مطالعات هیستوپاتولوژیک در ماهیان مبتلا به لاکتوکوکوزیس شامل نکروز هپاتوسیت ها، گشاد شدن سینوزوئید ها، افزایش قطرات چربی، خونریزی و افزایش سلول های لنفوسیت در کبد، ایجاد فضای ادماتوز و بلند شدن اپیتلیوم لاملا ها، آنوریسم در مویرگ های لاملا، هیپرتروفی و هیپرپلازی سلول های اپیتلیال که منجر به چسبیدن لاملاهای ثانویه می شود، چماقی شدن لاملاهای ثانویه و افزایش لکوسیت ها در آبشش، ضخیم شدگی غشای پایه گلومرولی، نکروز سلول های توبولی، قطرات هیالن درون سلول های توبولی، افزایش مراکز ملانوماکروفاژ، احتقان و خونریزی در کلیه، نکروز پولپ سفید در طحال و وجود کلنی های باکتریایی فراوان در رگ های خونی بود. با توجه به تشابه علایم بالینی آزمایشات بیوشیمیایی و حتی بسیاری از ضایعات پاتولوژیک حاصل از باکتری های گوناگون به نظر می رسد multiplex pcr روش تشخیصی قطعی جهت شناسایی سریع باکتری به ویژه در عفونت های ترکیبی می باشد.
عصمت سلیمی بیتا ارچنگی
در این مطالعه تنوع ژنتیکی جمعیت ماهی گورخری گنو و ماهی گورخری معمولی با استفاده از روش pcr-rflp بررسی گردید. جهت تعیین و مقایسه تنوع ژنتیکی این دو ماهی در حوزه خلیج فارس، تعداد 30 نمونه ماهی گورخری گنو از چشمه آب گرم گنو در استان هرمزگان و 30 نمونه ماهی گورخری معمولی از چشمه آب گرم میراحمد در استان بوشهر طی یک سال جمع آوری گردید. نمونه ها در اتانول 96% فیکس شد و برای انجام مطالعات ژنتیکی به آزمایشگاه بیوتکنولوژی خرمشهر منتقل گردید. dna نمونه ها به روش فنل-کلروفرم استخراج و سپس کمیت و کیفیت dna استخراج شده با استفاده از روش اسپکتروفتومتری و الکتروفورز ژل آگارز 1% تعیین شد. با استفاده از توالی ناحیه d-loop و پرایمر اختصاصی ماهی آفانیوس، محصول pcr برای تمامی نمونه ها به دست آمد. جهت هضم آنزیمی محصول pcr به طول 550 جفت باز، از 5 آنزیم محدودگرalui, dpni, eco47i, hindiii hinfi استفاده شد، سپس باندهای dna نمونه ها، با استفاده از الکتروفورز عمودی ژل پلی اکریل آمید و رنگ آمیزی نیترات نقره مشاهده گردید. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزارarlequin 3.11 انجام گرفت. در نتیجه این آنالیزها، 12 هاپلوتیپ متفاوت به دست آمد که 9 هاپلوتیپ مربوط به ماهی گورخری گنو و 3 هاپلوتیپ مربوط به ماهی گورخری معمولی بود. 4 هاپلوتیپ به دست آمده در ماهی گورخری گنو جزء هاپلوتیپ های نادر بودند. در ماهی گورخری معمولی هاپلوتیپ aaaaa بیشترین فراوانی را دارا بود و در ماهی گورخری گنو هاپلوتیپ های eabab، eacab و cababبیشترین فراوانی را نشان دادند. محاسبه تنوع هاپلوتیپی و نوکلئوتیدی نشان داد که تنوع در ژنوم میتوکندریایی ماهی گورخری گنو بالاتر از ماهی گورخری معمولی است. بررسی های انجام شده بر ژنوتیپ های حاصله نشان داد که pcr-rflp تکنیک مناسبی جهت تعیین تنوع ژنتیکی بین دو گونه ماهی مذکور می باشد.
سارا ارتفاعات نعیم عرفانی مجد
لایه موکوس روی سطح بدن ماهی شامل، چندین عامل ضد میکروبی است که اولین لایه دفاعی بر علیه تاخت و تاز پاتوژن ها را فراهم می کند. موکوس به وسیله ی سلول های اپیدرم به نام سلول های جامی شکل و گرزی شکل ترشح می شود و عمدتا شامل موسین و دیگر گلیکوپروتیئن ها است. خاصیت ضد میکروبی موجود در موکوس اپیدرم بر علیه پاتوژن های عفونی، برای اولین بار در قزل آلای رنگین کمان به اثبات رسید. تعداد و پراکنش سلول های جامی ترشح کننده ی موکوس اپیدرم بسته به جنس ماهی، وضع ماهی از نظر تولیدمثلی، گونه ماهی متفاوت می باشد و بر همین اساس است که در تحقیق حاضر وضع پراکنشی سلول های موکوسی را با توجه به زمان تولید و مثل ماهی مورد مطالعه قرار داده شد. در این تحقیق تعداد 5 قطعه ماهی کفشک راست گرد بالغ، سالم و هم جنس(ماده)، با میانگین وزنی 40/ 170 sd ± 4/790 گرم در فصل تولید مثلی شان واقع در شهریور و در فصل غیر تولید و مثلی دارای میانگین وزنی 853 گرم در خرداد صید شد و برای انجام مطالعات میکروسکوپی از نواحی شکمی، پشتی، پشتی(روی خط جانبی)، سری و دمی نمونه هایی به ضخامت حداکثر 5/. سانتی متر تهیه و با استفاده از روش معمول تهیه مقاطع بافتی برش هایی به ضخامت 6-5 میکرومتر تهیه و مورد رنگ آمیزی h&e و ab (آلسین بلو) قرار گرفتند. جهت مطالعه هیستومتریک تعداد این سلول ها را در 100 میکرومتر از طول اپیدرم هر ناحیه مورد شمارش و بررسی مقایسه ای قرار گرفت. در تحقیق حاضر این سلولها با رنگ آمیزی (آلسین بلو) ab با ph=2/5 واکنش مثبت داد. نتایج هیستومتریک نشان داد که تعداد این سلولها در نواحی مختلف پوست در فصل تولیدومثلی متفاوت می باشد که در ناحیه شکمی با پشتی و سری اختلاف معناداری داشت ولی در بقیه موارد اختلاف معنادار نبود (p<0/05) و در فصل غیر تولیدومثلی نواحی مختلف با هم اختلاف معناداری نداشتند (p>0/05). موکوس پوست ماهی نیز مورد آنالیز sds-page قرار گرفت و مشخص گردید پروتئین های موکوس در دو فصل از نظر وزن مولکولی با هم تفاوت دارند.
محمد رضا سامانی علی دادالهی سهراب
توانایی آلاینده های فلزی در تغییر ساختار ژنتیک جمعیت ارگانیسم های دریایی در مطالعات بسیاری به ثبت رسیده است. در مطالعه حاضر، به منظور تعیین ارتباط بین پلی مورفیسم آلوزایمی و غلظت فلزات سنگین در مانگرو خاکستری (avicennia marina)، ساختار ژنتیکی و محتوای فلزی این گونه در جمعیت های طبیعی ذخیره گاه حرا قشم و پارک ملی دریایی نایبند مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از الکتروفورز ژل پلی آکریل آمید، بررسی سه سیستم آنزیمی فسفوگلوکوموتاز، گلوکوز-6- فسفات ایزومراز و سوپر اکسید دیسموتاز، پنج لوکوس پلی مورف را نشان داد. سطوح فلزات سنگین سرب، مس، نیکل، کادمیوم و روی در نمونه های رسوب و برگ با دستگاه جذب اتمی سنجیده شد. نتایج آنالیز فلزات نشان داد غلظت فلزات نیکل، سرب و روی در ذخیره گاه حرا تهدیدی جدی برای این اکوسیستم به شمار می رود. شاخص آلودگی فلزی رسوب و برگ در این جمعیت در مقایسه با جمعیت غیر آلوده نایبند بالاتر بود. آنالیز آلوزایم نشان داد میزان هتروزیگوسیتی کمتری در زیر جمعیت های ذخیره گاه حرا وجود دارد. فراوانی آلوزایمی در لوکوس فسفوگلوکوموتاز بین زیر جمعیت های آلوده و غیر الوده متفاوت بود. احتمالاً بازدارندگی رقابتی فسفوگلوکوموتاز توسط فلزات سنگین که سبب جایگزینی این فلزات به جای منیزیم در کمپلکس آنزیم می شود، مکانیسم اصلی در غیر فعال کردن این آنزیم است. دندروگرام ارتباط ژنتیکی شش زیر جمعیت حرا، الگوی کلاستری مشابهی را با دندروگرام شباهت آلودگی فلزی در رسوب و برگ نشان داد. بررسی تمایز ژنتیکی نشان داد دو جمعیت تفاوت ژنتیکی چندانی ندارند (0.0193= fst). نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد آنالیزهای آلوزایمی دوره ای می تواند نیازهای مدیریتی اکوسیستم را نشان دهد. علاوه بر آن نمونه های مقاوم به آلودگی فلزی شناسایی می شوند. در هر صورت، پلی مورفیسم آلوزایمی ابزاری بالقوه در پایش زیستی فلزات سنگین در a. marina می باشد.
احمد نگین تاجی بیتا ارچنگی
بیس فنل آ (bpa) یک ماده شیمیایی صنعتی است که به طور گسترده ای به عنوان ماده خام اصلی در تولید پلاستیکهای پلی کربناته و رزین های اپوکسی به کار می رود و یکی از مشهورترین مختل کننده های اندوکرینی است. حضور این ماده در فاضلاب شهری و پساب های صنعتی و ورود به اکوسیستم های آبی تاثیر زیان باری برروی موجودات آبزی می گذارد. در مطالعه حاضر، اثر bpaبر یکپارچکی dna کبدی، القای ناهنجاری های هسته ای و پتانسیل مختل کنندگی این آلاینده بر تعادل هورمون های تیروئیدی در جنس نر ماهی شانک زردباله (acanthopagrus latus) مورد بررسی قرار گرفت. ماهیان طی دو هفته و به صورت تزریق درون صفاقی، غلظت های 10، 50، 100 و 150 میکروگرم بر گرم وزن بدن ماهیان از bpa را به صورت محلول در روغن نارگیل دریافت نمودند. گروه کنترل حلال، تنها روغن نارگیل را دریافت کردند در حالیکه برروی ماهیان کنترل هیچگونه تزریقی صورت نگرفت. از ماهیان در روزهای 0، 7 و 14 نمونه برداری به عمل آمد. جهت بررسی سمیت سلولی bpa، تعداد ناهنجاریهای هسته ای موجود در اریتروسیت های خون ماهیان شانک زردباله مورد ارزیابی قرار گرفت. bpa باعث القای میکرونوکلئوس در اریتروسیت های ماهیان تیمار شده در مقایسه با گروه کنترل و در روندی وابسته به دوز شد. بعلاوه، میزان یکپارچگی dna کبدی ماهیان شانک زردباله به روش واسرشته کردن dna تحت محیط قلیایی بررسی گردید. نتایج حاصل نشان دهنده کاهش میزان یکپارچگی dna کبدی ماهیان تیمار شده با غلظت های مختلف bpa پس از 7 و 14 روز از در معرض قرار گیری در مقایسه با ماهیان کنترل بود. hsi ماهیان تیمار شده با bpa پس از گذشت 7 روز از در معرض قرارگیری و در یک رفتار وابسته به دوز به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل افزایش یافت. این روند معنی داری در هفته دوم آزمایش نیز به طور چشمگیری ادامه یافت. سطوح هورمون های تیروئیدی پلاسما نیز به روش الایزا مورد سنجش قرار گرفت. نتایج حاصل نشان دهنده کاهش معنی داری در مقادیر هورمون تری یدوتیرونین پلاسما و افزایش مقادیر تیروکسین پلاسمای ماهیان تیمار شده در مقایسه با ماهیان کنترل و در یک روند وابسته به دوز بود. نتایج مطالعه حاضر موید پتانسیل بالای ژنوتوکسیک و مختل کنندگی اندوکرینی bpa می باشد. علاوه بر آن می توان اذعان نمود که تستهای بکار رفته در مطالعه اخیر (آزمایش میکرونوکلئوس و شکستگی رشته dna) بیومارکرهای سلولی و مولکولی حساس و مناسبی جهت سنجش bpa محسوب می شوند.
مریم معظمی بیتا ارچنگی
در این مطالعه تنوع ژنتیکی جمعیت صدف مروارید ساز لب سیاه (pinctada margaritifera) با استفاده از روش pcr-rflp مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تعیین و مقایسه تنوع ژنتیکی بین جمعیت های این صدف در حاشیه شمالی خلیج فارس، تعداد 47 نمونه از جزایر خارک، شیدور، هندورابی و لارک، از عمق 6-1 متری جمع آوری گردید. استخراج dna توسط روش ctab انجام پذیرفت. از یک جفت آغازگر اختصاصی صدف مروارید ساز لب سیاه (pinctada margaritifera) برای انجام واکنش زنجیره ای پلیمراز در جایگاه d-loop استفاده شد. هضم آنزیمی محصول pcr به طول 710 جفت باز، توسط 5 آنزیم محدودگر sfan? ,hindiii ,dde? ,ava??و taq? صورت پذیرفت. قطعات حاصل از هضم آنزیمی پس از الکتروفورز بر روی ژل پلی اکریل آمید و رنگ آمیزی با نیترات نقره، ظاهر و عکس برداری گردید. نتایج حاصله نشان داد که الگوی الکتروفورز هضم آنزیمی هر یک از 47 نمونه جمع آوری شده از 4 ایستگاه در سواحل شمالی خلیج فارس با هر کدام از 5 آنزیم بکار رفته یکسان می باشد. نتایج بدست آمده موید آن است که جمعیت صدف مروارید ساز لب سیاه مورد مطالعه کاملا همگن و بدون تنوع ژنتیکی است. با توجه به اینکه گونه pinctada margaritifera از نظر لیست iucn در شرایط بسیار آسیب پذیر critically endangered می باشد، چنین نتیجه ای قابل انتظار می باشد.
زینب احمدی بیتا ارچنگی
جهت بررسی و مقایسه ی تنوع ژنتیکی اویستر خلیج فارس که قبل از این مطالعه به اویستر crassostrea gigas معروف بود، مجموعاً 30 نمونه از بندر امام خمینی و بندر عباس در آبان ماه 90 جمع آوری گردید. استخراج dna به روش ctab انجام گردید. آغازگرها از روی ژن 16s rrna ثبت شده در بانک ژنی، انتخاب گردید. واکنش زنجیره ای pcr برای تمام نمونه ها انجام و سپس محصولات pcr، توالی یابی اتوماتیک شدند. پس از تعیین توالی اطلاعات بدست آمده از طریق برنامه ها و نرم افزارهای bioedit ver 7.0، mega ver 5.0 و dnasp ver 5.0 مورد آنالیز قرار گرفتند. برای ژن مورد بررسی، میانگین تنوع هاپلوتیپ ها در درون نواحی نمونه برداری 857/0 و میانگین تنوع نوکلئوتیدی 0048/0 بدست آمد. همچنین آزمون واگرائی نشان داد که میزان واگرائی یا تباین بین نواحی مورد نظر، 0047/0 است. نتایج حاصل از آزمون tajima بین این نواحی معنی دار نبود (p> 0.10). رسم درخت های تبارزایی حاصل از داده های توالی یابی ژن 16s rrna به روش های nj، upgma و mp هیچ جدائی مشخصی را برای نمونه های نواحی مورد مطالعه در خلیج فارس، فراهم نکرد. توالی های 16s rrna بدست آمده در این مطالعه و دیگر گونه های crassostrea موجود در بانک ژنی مورد آنالیزهای فیلوژنتیکی قرار گرفتند. هاپلوتیپ های بدست آمده از تحقیق حاضر برای اولین بار در بانک ژنی ثبت گردیدند. نتایج حاصله نشان داد که اویستر خلیج فارس جدائی قابل تأملی با گونه ی crassostrea gigas داشته و همچنین این گونه با گونه های موجود در سواحل برزیل قرابت زیادی دارد و می توان آنها را تاکسون های خواهری نامید.
مرضیه پاکارزاده دزفولی نژاد محمد علی سالاری علی آبادی
متالوتیونین پروتئینی با وزن مولکولی پایین و غنی از اسید آمینه سیستئین است که توانایی باند شدن با دامنه وسیعی از فلزات سنگین را دارد. در تحقیق حاضر، جداسازی، شناسایی و کلونینگ ژن متالوتیونین برای اولین بار از گونهcrassostrea sp. از آبهای خلیج فارس گزارش شده است. ژن متالوتیونین این صدف که تا پیش از این crassostrea gigas نامیده شده بود، دارای یک چارچوب خواندن باز 225 جفت بازی است که با کدون آغاز atg شروع و به کدون توقف taa ختم می شود. پروتئین حاصل از آن دارای 74 آمینو اسید است که از این تعداد 19 اسید آمینه را سیستئین تشکیل می دهند. اسید آمینه های سیستئین از نظر موتیف های ساختاری تکرار شونده بسیار حفاظت شده هستند و اکثراً به شکل c-x-c آرایش یافته اند (که در آن x هر اسید آمینه دیگری به جز سیستئین است). ساختار ژنی و آمینواسیدی متالوتیونین گونه crassostrea sp. با سایر گونه ها مقایسه شد. نتایج نشان داد که از نظر سطوح آمینواسیدی تفاوت هایی میان گونه های مختلف وجود دارد. در این تحقیق، ژن جدید جدا شده با موفقیت با استفاده از کیت thermo scientific instaclone pcr cloning در وکتور کلونینگ ptz57r/t کلون شد.
زهره آرا بابک دوست شناس
هدف از این تحقیق شناسایی و بررسی تراکم و پراکنش میکروزئوپلانکتون ها و تعیین کیفیت آب با استفاده از شاخص saprobic و شاخص کیفیت آب((wqi در رودخانه بهمنشیر(خلیج فارس) بود. نمونه برداری در 5 ایستگاه بر حسب تغییر گرادیان شوری، در فصول بهار،تابستان، پاییز و زمستان 1390 انجام گردید. نمونه های زئوپلانکتونی با استفاده از تور پلانکتون 100 میکرون جمع آوری گردیدند. فاکتورهای فیزیکوشیمیایی مانند شوری، اسیدیته، دما و اکسیژن محلول، هدایت التریکی، کدورت، نیترات و فسفات سنجیده شد. در این بررسی 17 گونه از پاروپایان، 13 گونه از گردان تنان، 3 گونه از کلادوسرا، 3 گونه از مژه داران و لارو بی مهرگان (کرم های پرتار، دو کفه ای ها و سخت پوستان) شناسایی گردید. بیشترین میانگین تراکم میکروزئوپلانکتون ها در فصل تابستان (3745) تعداد در متر مکعب و کمترین میزان آن در فصل پاییز (340) تعداد در متر مکعب ثبت شد. نتایج حاصل از همبستگی، فاکتور هدایت الکترکی و شوری را به عنوان مهم ترین فاکتور موثر بر تراکم میکروزئوپلانکتون ها نشان داد. نتایج حاصل از آزمون cca نشان داد فاکتور هدایت الکترکی و شوری بیشترین تأثیر را بر پراکنش میکروزئوپلانکتون ها دارد. میزان شاخص saprobic و wqi به ترتیب 31/2 و 50 ثبت شد.
فاطمه خشت زر بیتا ارچنگی
هدف از این مطالعه، کلونینگ ژن هورمون رشد ماهی هامور معمولی (epinephelus coioides) در پلاسمید ptz57r/t می باشد. بدین منظور، cdna ژن هورمون رشد تهیه و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی تکثیر cdna صورت گرفت. پس از خالص سازی محصول pcr توسط کیت qiaquick gel extraction، ژن هورمون رشد در پلاسمید ptz57r/t قرار گرفت. محصول اتصال به سلول های مستعد e. coli سویه dh5? انتقال گردید. از کلونی های سفید که نشان دهنده نوترکیب بودن باکتری حامل آنها بود، استخراج پلاسمید انجام شد. تأیید صحت کلون های بدست آمده با روش-های pcr مستقیم و تعیین توالی انجام گرفت. cdna هورمون رشد هامور معمولی دارای یک چارچوب باز خواندنی متشکل از 615 نوکلئوتید و 204 اسید آمینه می باشد. وزن مولکولی محاسبه شده و نقطه ایزوالکتریک پیش بینی شده پروتئین هورمون رشد به ترتیب برابر با 014/23 کیلو دالتون و 9/6 می باشد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که ژن هورمون رشد در پلاسمید ptz57r/t با موفقیت کلون گردیده است و می توان از آن جهت بیان ژن هورمون رشد در وکتورهای بیانی و تولید پروتئین هورمون رشد استفاده کرد.
محمدشریف رنجبر وحید یاوری
به منظور بررسی و شناخت ساختار ژنتیک جمعیت های صدف مرورایدساز لب سیاه در آبهای شمالی خلیج فارس از روش توالی یابی ژن سیتوکروم اکسیداز 1 میتوکندری و ریزماهواره با ده جفت پرایمر استفاده شد. 28 نمونه از سه ایستگاه لارک، شیدور و خارک در شمال خلیج فارس توالی یابی شدند. توالی های ژن سیتوکروم اکسیداز این صدفها با لب سیاه سایر مناطق دنیا همچنین با دیگر گونه های جنس pinctada به کمک داده های بانک ژنی از طریق سایت ncbi و نرم افزارهای مختلف همچون mega5، dnasp5 و arlequin مقایسه شدند. نتایج نشان داد که توالی های خلیج فارس با دیگر توالی های این صدف در دیگر نقاط دنیا متفاوت بوده و در یک کلاد قرار نمی گیرند. بنابراین با احتمال زیاد صدف لب سیاه خلیج فارس گونه جدیدی متفاوت از pinctada margaritifera باشد. توالی های مربوط به این گونه در ژن بانک به ثبت رسیدند. جهت بررسی جمعیتها به روش ریزماهواره جمعاً 51 نمونه از سه ایستگاه با ده جفت آغازگر مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه در مجموع از 10 جفت آغازگر ریزماهواره ای استفاده شده که 7 جایگاه پلی مورف و 3 جایگاه مونومورف بودند. جمعاً 68 آلل در همه لوکوسها با میانگین 7/9 بر لوکوس مشاهده گردید. لوکوس pmarg45با 12 آلل و لوکوس pmarg11 با 7 آلل به ترتیب دارای بیشترین و کمترین تعداد آلل در بین همه لوکوسهای هتروزیگوت بودند. این مارکر سه جمعیت لارک، شیدور و خارک را از هم متمایز نمود. نتایج نشان داد که جمعیتهای این صدف در شمال خلیج فارس دارای تمایز متوسط می باشند (دامنه fst بر اساس آزمون amova بین 054/0 تا 124/0). بیشترین تمایز بین جمعیت لارک و خارک (124/0fst=) که دارای کمترین میزان جریان ژنی هستند (760/1nm=) و کمترین آن بین جمعیتهای شیدور و خارک (054/0fst=) که دارای بیشترین میزان جریان ژنی (405/4nm=) هستند، مشاهده شد. ماتریس فواصل و تطابق ژنتیکی با استفاده از معیار فاصله ژنتیکی 1972))nei نیز این نتایج را تایید می کند. بر اساس این معیار بیشترین فاصله ژنتیکی (000/1) و کمترین تطابق ژنتیکی (329/0) میان نمونه های مناطق خارک و لارک وجود دارد. همچنین کمترین فاصله ژنتیکی (565/0) و بیشترین تطابق ژنتیکی (569/0) میان نمونه های مناطق خارک و شیدور وجود دارد. دندروگرام حاصله از فاصله ژنتیکی نشان داد که صدفهای لب سیاه خلیج فارس، دو گره تشکیل می دهند، که جمعیت لارک یک گره و جمعیت های شیدور و خارک با هم گره دوم را می سازند دو جمعیت اخیر با وجود فاصله جغرافیایی بیشتر، بیشترین جریان ژنی و تطابق ژنتیکی را نشان دادند. در مطالعه حاضر دامنه هتروزیگوسیتی مشاهده شده(ho) بین ایستگاههای نمونه برداری در جایگاه های هفت گانه بین 1- 0 با میانگین 507/0 بود. بیشترین مقدار هتروزیگوسیتی مشاهده شده در نمونه های ایستگاه لارک (با میانگین 613/0) دیده شد که نشانه بالا بودن تنوع و مناسب بودن ساختار جمعیت در این ایستگاه نسبت به جمعیت های سایر ایستگاههای نمونه برداری است و کمترین مقدار هتروزیگوسیتی مشاهده شده در نمونه های ایستگاه شیدور ( با میانگین 422/0) دیده شد. با توجه به اینکه صدف لب سیاه خلیج فارس یک گونه خاص با ذخایر محدود در خلیج فارس می باشد، یافته های این پژوهش، می تواند اطلاعات مفیدی را برای حفاظت و مدیریت این گونه فراهم نماید.
زهرا احسان پور مونا سلیمی
خیارهای دریایی متعلق به شاخه ی خارپوستان، کلاس holothuroidea هستند که گروه بزرگ و متنوعی از جانوران دریایی با حدود 1400 گونه در جهان را شامل می شوند. خیارهای دریایی از چندین منظر دارای اهمیت می باشند، از جمله: نقش اکولوژیکی آنها بدلیل تغییر در ترکیب کف دریا، اهمیت شیلاتی و آّبزی پروری آنها بدلیل ارزش خوراکی و تغذیه ای، اهمیت پزشکی-داروئی آنها بدلیل حضور ترکیباتی با اثر درمانی ضد باکتریایی، ضد قارچی، ضد ویروسی و ضد سرطانی. تحقیق حاضر به شناسایی مولکولی گونه ی holothuria parva و بررسی و مقایسه ی فعالیت ضد سرطانی عصاره های مختلف دیواره ی بدن این گونه می پردازد. بدین منظور قطعات مولکول dna با استفاده از پرایمر های اختصاصی srrna16 مربوط به خانواده ی holothuria تکثیر و توالی یابی شد. سپس اثرات ضد سرطانی عصاره های استخراجی حاصل از حلال هایی با قطبیت متفاوت شامل هگزان، کلروفرم، متانول و آب، بر روی سه رده ی سلولی سرطانی سینه ((mcf-7، خون (k562) و ملانوما (skmel-3) مطالعه شد. نتایج، تطابق توالی این گونه با توالی های ثبت شده ی گونه در بانک ژنی را به خوبی نشان داد. نتایج تاثیر سمیت عصاره ها در سه زمان 24، 48 و 72 ساعت بر روی سه رده ی سلولی سرطانی به صورت ic50 در محدوده ی (mg/ml 1 /0-5/0) گزارش شد. از این میان بهترین تاثیر مربوط به عصاره ی آبی بر روی رده ی mcf-7 در زمان 72 ساعت بود که سمیتی بیش از 7 برابر را در مقایسه با رده ی سلولی طبیعی داشت. بدلیل اثر بخشی قابل ملاحظه ی سمیت سلولی عصاره ی آبی بر روی رده ی سلولی سرطانی در مقایسه با رده ی سلولی طبیعی (hgf)، ترکیبات این گونه می توانند پس از تخلیص به عنوان کاندیدای مناسبی جهت تولید داروی ضد سرطان استفاده گردند.
سهیلا زنگنه بیتا ارچنگی
امروزه همزمان با افزایش سریع جمعیت انسان صنایع متعددی در نواحی ساحلی جهان گسترش می یابند. بسیاری از این صنایع از قبیل کارخانجات، نیروگاه ها و پالایشگاه ها در فرآیند عملیاتی خود به آب فراوانی نیاز دارند که نتیجه استفاده از آب توسط این صنایع آلودگی آن به مواد گوناگون است حفاظت از محیط زیست در برابر آلودگی وظیفه ای سنگین است که حیات اجتماعی نسل حاضر ونسلهای آینده را تضمین می کند بنابراین توجه به سلامت اکوسیستم های آبی و کنترل آلاینده های در حال ورود به آبها ومطالعه تاثیر نامطلوب آلودگی بر موجودات زنده مسائل مهمی هستند که شایسته است مورد توجه بیشتری قرار گیرند. فلزات سنگین از آلاینده های پایدار و غیر قابل تجزیه بوده که قادرند به زنجیره های غذایی وارد شده وحتی در آبزیان تجمع نمایند به همین دلیل این عناص از مهمترین آلاینده ها ی اکوسیستم های آبی می باشند. برای حذف فلزات سنگین از آبها و پسابهای آلوده تا کنون روشهای متعددی پیشنهاد گردیده است که در بین آنها جذب زیستی یونهای فلز توسط میکروارگانیسم ها مناسبترین و کارآمدترین روش محسوب می گردد. منطقه خور موسی بدلیل وجود صنایع پتروشیمی به فلز جیوه آلوده است. در این پژوهش باکتری های مقاوم به جیوه و قادربه جذب زیستی از خور موسی به کمک رقیق سازی چند مرحله ای و کشت در محیط نوترینت آگار واجد غلظت های مختلف جیوه جداسازی و سپس با کمک تست های بیوشیمیایی و منابع باکتریولوژیکی شناسایی شدند. حداقل غلظت جیوه بازدارنده رشد این باکتری ها به کمک دستگاه اسپکترفتومتر با طیف نوری 600 نانومتر اندازه گیری شد. واکنش باکترهای مورد مطالعه به تاثیر فاکتورهای محیطی بر میزان جذب زیستی جیوه نیز در چهار مرحله زمانی 60 دقیقه ای به کمک دستگاه جذب اتمی سنجش گردید. نتایج نشان داد که 4 سویه b. pumlitis ، b. subtilis ،m. lutuse وp. aeroginosa مقاوم و جذب کننده غلظت های بالای جیوه می باشند از بین این باکتری های ذکر شده سویه p. aeroginosa با mic معادل ppm150 نسبت به سویه های دیگر مورد مطالعه مقاومت بیشتری نسبت به جیوه دارد. مطالعه شرایط بهینه رشد و عملکرد جذب زیستی جیوه توسط باکتری ها مشخص کرد که میزان جذب زیستی با افزایش دما ، ph ، کود اوره تا غلظت 5 در صدمیزان جذب زیستی جیوه را توسط کلیه باکتری های مورد مطالعه افزایش می دهد حال آن که افزایش شوری موجب کاهش عملکرد باکتری ها در جذب جیوه می گردد باکتری b. subtilis توانست با راندمان بالاتری جیوه را نسبت به سایرین از محیط جذب نمایند.
مهرنوش مسعودی مرغملکی بیتا ارچنگی
سرطان کولورکتال دومین علت مرگ ناشی از سرطان در میان بزرگسالان شناسایی شده است برای کنترل سرطان کولورکتال استفاده از روش هایی که حداقل عوارض جانبی را داشته باشند پیشنهاد می شود. یکی از این روش ها استفاده از منابع طبیعی مانند جلبک های دریایی است. هدف از مطالعه بررسی فعالیت ضد سرطانی جلبک قهوه ای (1820 ,agardh)sargassum tenerrimum واثر آن بر بیان ژنvegf می باشد. غلظت 500,250 و 750 میلی گرم بر دسی لیتر از عصاره ی جلبک sargassum tenerrimum با استفاده ازحلال های متانول، کلروفرم و هیدروالکل حلال تهیه شده است. پس از کشت سلول های کولورکتال رده ی سلولیsw742)) انسان آنها را با عصاره ها برای یک دوره 24 ساعته در انکوبه قرار دادیم. پس از استخراج rna وساختcdna، سطح بیان ژن vegf با استفاده از روش real time pcr انجام شد. در نتیجه غلظت های مختلف به ترتیب در غلظت 500،250 و 750 و میلی گرم بر دسی لیتر ، و در میان عصارها به ترتیب، عصاره هیدروالکل و متانول بیشترین تاثیر را در بیان ژن vegf داشتند. عصاره جلبک دریایی سارگاسوم می تواند بر بیان ژن vegf در سلول سرطان کولورکتال sw742تاثیر داشته باشد.
حسن مطوریان بیتا ارچنگی
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی، تکامل مولکولی و ارزیابی ذخایر ژنتیکی ماهی صبور (tenualosa ilisha) از منطقه پراکنش گونه ی مذکور در رودخانه ها و سواحل جنوبی کشور ایستگاه هایی در استان های خوزستان و بوشهر و یک ایستگاه از سواحل مالزی جهت مقایسه به عنوان out group انتخاب گردید. تعداد کل 86 نمونه از گونه ی مذکور پس از صید از ایستگاه های انتخابی جهت انجام آنالیز ژنتیکی به آزمایشگاه انتقال داده شدند. جهت انجام مطالعات ژنتیکی، روش سلسله مراتبی برای مناطق نمونه برداری اعمال گردید. قطعات ژنوم ماهی صبور پس از استخراج با روش های معمول با استفاده از پرایمرهای اختصاصی f: l-12260 و r: h-1067 (martin et al., 1992 ) و همچنین f: l14841 و r: h15149 ( kocher et al., 1989 ) تکثیر گردید. قطعات تکثیر شده سپس توالی یابی شده و در نهایت آنالیز ژنتیکی با استفاده از نرم افزارهای ژنتیکی از قبیل bioedit، chromas pro، mega، arlequin وdnasp جهت پاسخ به سئوالات موردنظر انجام شد. نتایج بدست آمده از آنالیزهای آماری و ژنتیکی نشان می دهد که تعداد 8 هاپلوتایپ در سواحل ایران و ساحل غربی مالزی از بین نمونه های آنالیز شده بدست آمده است. آنالیز مولکولی بیانگر این است که چندین زیر جمعیت از ماهی صبور در منطقه خوزستان حضور دارند. همچنین کمترین میزان fst در بین ایستگاههای سواحل خوزستان (0fst=) و بیشترین میزان fst بین ایستگاه بوشهر با ساحل غربی مالزی می باشد 64/0 fst= ). درخت فیلوژنی نشان می دهد که جمعیت انتخاب شده از ساحل غربی مالزی دارای تمایز ژنتیکی نسبت به جمعیت بزرگ سواحل ایرانی می باشد. هر چند هر دو گروه نمونه های ایران و مالزی در یک شاخه فیلوژنی قرار می گیرند.
سیما سرمدیان حسین ذوالقرنین
موجودات زنده جهت فائق آمدن بر شرایط نامساعد محیطی نیازمند مکانیسمهای حفاظت سلولی از جمله بیان پروتئین های استرس هستند. متالوتیونین ها گروهی از پروتئین های استرس هستند که نقش مهمی در حفاظت سلولی در مقابل فلزات سنگین دارند. بیان این پروتئین ها در حضور غلظت بالای فلزات سنگین (به ویژه کادمیوم) به میزان زیادی القاء می گردد. بدلیل وجود منبع آلودگی فلز سنگین کادمیوم در منطقه بندر امام خمینی، پایش مستمر منطقه جهت حفظ کیفیت محیط زیست دریایی از اهمیت بالایی برخودار می باشد. لذا در دست بودن یک بیومارکر سریع و مطمئن برای پایش این آلودگی بسیار ضروری به نظر می رسد. این پژوهش در دو بخش میدانی و آزمایشگاهی انجام شد. مطالعات محیطی در تاریخ آذر ماه سال 1390 در 6 ایستگاه مختلف بندر امام خمینی به منظور تعیین ایستگاه های شاهد و آلوده انجام شد. جهت تعیین غلظت های تحت کشنده کادمیوم برای اویستر crassostrea sp.، ابتدا تست lc50 انجام شد. اویسترها با میانگین سایز 5 ±7/42 میلی متر در تیمار های 0، 2، 4، 8 و 16 میلی گرم در لیتر کادمیوم قرار گرفتند. تست مواجهه60 روز به طول انجامید و پس از اتمام آن، تست پاکسازی به مدت یک ماه انجام شد. طی دوره مواجهه و دوره پاکسازی نمونه برداری از اویسترها جهت سنجش mrna متالوتیونین و سنجش کادمیوم در بافت نرم انجام شد. سنجش بیان ژن با استفاده از real time pcr و به روش مقایسه ای انجام پذیرفت. نتایج نشان داد سنجش میزان دقیق آلودگی کادمیوم در منطقه از طریق سنجش آب و رسوب امکان پذیر نیست و بهترین راه تشخیص میزان آن در محیط، مطالعات پایش زیستی کادمیوم در موجودات زنده می باشد. تجمع کادمیوم در اویستر در مواجهه با غلظت های مختلف کادمیوم یک روند وابسته به دوز و زمان دارد و همبستگی بسیار بالا و معنی داری بین غلظت کادمیوم در محیط با بیان ژن متالوتیونین در اویستر وجود دارد (p<0.05). روند هماهنگ و همزمان تجمع زیستی کادمیوم و بیان ژن متالوتیونین در بافت نرم اویستر باعث گردید تا بیان ژن متالوتیونین به عنوان بیومارکری اختصاصی، دقیق و سریع مواجهه با آلودگی کادمیوم در سطح مولکولی مطرح گردد. تجمع کادمیوم در اویستر در غلظت های پایین به صورت خطی و در غلظت های بالا به صورت منحنی لگاریتمی (کاهنده) انجام می گردد. روند حذف کادمیوم از اویستر طی دوره پاکسازی نشان داد که اویستر مذکور کادمیوم را به دو شکل مختلف ذخیره پایدار و ذخیره ناپایدار در بدن انباشت می کند. همچنین یافته ها نشان داد به دلیل تأثیرپذیری فرآیندهای تغذیه و تنفس از نرخ فیلتراسیون در دوکفه ای ها، می توان از نرخ فیلتراسیون به عنوان بیـومارکر رفتاری مواجهه با فـلز سـنگین کادمیوم در سطح ارگانیسم استفاده کرد. با توجه به اهمیت بیوماکرها در ارزیابی سطح سلامت هر اکوسیستم و برآورد اثرات ثانویه آلاینده ها و ردیابی بیولوژیک آنها، پژوهش کنونی بیان ژن متالوتیونین را به عنوان یک بیومارکر مولکولی و نرخ فیلتراسیون را به عنوان یک بیومارکر رفتاری و سریع پاسخ در اویستر crassostrea sp.، به عنوان یک گونه ی تازه شناخته شده، معرفی می کند.
هومن گرجی زاده بابک دوست شناس
این تحقیق به منظور تعیین میزان اسید های چرب مختلف در فیتوپلانکتونهای غالب مصب بهمنشیر و همچنین گونه های مورداستفاده درتکثیروپرورش همانندisochrysis sp. ,spirulina sp.,tetraselmis sp. ,chlorella sp. و nannochloropsis oculata انجام پذیرفت. نمونه های ریز جلبک در فصل بهار 1392 از 5 ایستگاه از رودخانه بهمنشیر به وسیله بطری نمونه بردار برداشت و در آزمایشگاه خالص سازی و به کشت نیم انبوه رسید. به منظور آنالیز اسیدهای چرب, با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی گازی(gc)مدل مجهز به آشکارساز یونیزاسیون شعله (fid)پروفیل اسیدهای چرب تعیین گردید. درمطالعه حاضر 48 گونه فیتوپلانکتونی شناسایی گردید. بیشترین تراکم مربوط به گونه chaetoceros sp1با فراوانی 1294 فرد در مترمکعب بود. در این پژوهش 19 اسید چرب از گونه های مختلف شناسایی شد. بیشترین میزان اسید چرب اشباع در مورد فیتوپلانکتونهای کلی و کشت گونه ی خالص میکرو جلبک chaetoceros sp1 مربوط به اسید پالمیتیک به ترتیب به میزان 9/63% و 15/21% بود. در مورد اسید های چرب با یک بند دوگانه نیز اسید اولئیک به میزان 52/44% بیشترین مقدار را در فیتوپلانکتون های بهمنشیر به خود اختصاص داده بود, در حالی که در پروفیل اسیدی chaetoceros sp1 خالص شده از بهمنشیر اسیدپالمیتولئیک به میزان 30/33% بیشترین درصد را دارا بود. همچنین در میان اسیدهای چرب اشباع نیز, اسید پالمیتیک در میکروجلبکهای spirulina sp. ,isocrysis sp., tetrasalmis sp., chlorella sp.و n. oculataبه ترتیب با 30/1%, 30/02%, 29/47% ,25/17% و 30/68% بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده بود. در میان اسیدهای چرب غیر اشباع با یک بند دوگانه, اسید اولئیک درمیکروجلبک هایspirulina sp. (34%), isocrysis sp.(35/64%),chlorella sp.(16/37%), tetrasalmis sp.(18/31%)و n. oculata (24/1%) به ترتیب بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده بود. در مورد اسیدهای چرب غیر اشباع با چند بند دوگانه نیز, اسید لینولئیک درspirulina sp. به بیشترین مقدار خود یعنی 18/8% , isocrysis sp. به 16/84%, n. oculata به 9/99% و tetrasalmis sp. به 1/18% رسید لذا می توان spirulina sp.را به عنوان منبعی غنی جهت استخراج اسید های چرب امگا 6 معرفی نمود. . اما درمورد اسید الفا لینولنیک از اسیدهای چرب امگا 3 تنها chlorella sp. به مقدار 9/66% بیشترین مقدار را بخود اختصاص داد. لذا می توان spirulina sp.را به عنوان منبعی غنی جهت استخراج اسید های چرب امگا 6 معرفی نمود.
آزاده طاهرپور سید صدرالدین قائم مقامی
امروزه جلبک های قهوه ای بعنوان منبع غنی ترکیبات فعال زیستی در علم بیوتکنولوژی دریا شناخته شده-اند. در حقیقت، متابولیت های اولیه و ثانویه تولید شده از این گروه ماکروجلبک ها در علوم متعدد از جمله پزشکی و داروسازی کاربردهای گسترده ای دارند. در پژوهش حاضر، جلبک های قهوه ای جنس پادینا درسال 92 از منطقه بین و جزرومدی سواحل صخره ای بندر لنگه جمع آوری شدند. ابتدا شناسایی مورفولوژیک و مولکولی جلبک های پادینا از سواحل خلیج فارس با استفاده از کلیدهای شناسایی معتبر و همچنین با استفاده از ژن rbcl صورت پذیرفت. به منظور آنالیز داده های حاصل از توالی یابی ژنوم تکثیر یافته از نرم افزارهای chromas، bioedit و mega6استفاده شد. نتایج شناسایی مورفولوژیک و مولکولی و رسم درخت فیلوژنی، حضور دو گونه جلبک قهوه ای پادینا ( p.australisوp.boergesenii) را تایید نمود. توالی های بدست آمده برای اولین بار بعنوان نتایج این پژوهش در بانک ژنی ثبت شدند. در مرحله دوم تحقیق، جهت بررسی خواص ضدباکتریایی و ضدقارچی جلبک های مورد مطالعه، عصاره گیری با استفاده از حلال های متانول، اتیل-استات، کلروفرم و هگزان به دو روش خیساندن و سوکسله انجام گرفت. ارزیابی پتانسیل ضدباکتریایی و ضدقارچی عصاره های مختلف جلبکی به روش انتشار دیسک و چاهک در حضور باکتری ها و قارچ های e. coli, shigella sp, s. aureus, p. aeruginosa, a. flavus, c.albicans انجام شد. نتایج نشان داد که هگزان بهترین حلال برای استخراج ترکیبات ضدمیکروبی جلبک پادینا است و باکتری گرم مثبت s. aureus حساس ترین باکتری مورد آزمایش بود. کلیه باکتری های مورد آزمایش نسبت به عصاره های متانولی، اتیل-استاتی، کلروفرمی مقاومت نشان دادند. در حالی که عصاره هگزانی رشد s. aureus را مهار می کرد. با افزایش غلظت عصاره، فعالیت ضدمیکروبی نیز افزایش می یافت. همچنین در روش چاهک هاله ممانعت رشد بزرگتری برای باکتری مذکور بدست آمد. حداقل غلظت کشندگی (mic) و حداقل غلظت بازدارندگی (mbc) عصاره هگزانی 15 و 30 mg/ml در حضور s. aureus بدست آمد. نتایج این تحقیق دو گونه پادینای سواحل خلیج فارس در منطقه بندر لنگه را با تایید 100 درصد شناسایی نمود. بمنظور حفظ و حراست از تنوع زیستی دریایی، شناخت صحیح از گونه های جلبکی موجود در سواحل خلیج فارس بسیار حائز اهمیت می باشد. از سوی دیگر نتایج بدست آمده موید این نکته است که عصاره جلبک های قهوه ای پادینا خواص ضدباکتری رضایت بخشی در برابر باکتری گرم مثبت s. aureus دارند. بنابراین گونه های مذکور می توانند بعنوان کاندید مناسبی جهت ساخت و طراحی داروهای ضدباکتریایی خاص در صنایع داروسازی مورد استفاده قرار گیرند.
زهرا علی مددی نسرین سخایی
پاروپایان فراوان ترین گروه زئوپلانکتونها در اکوسیستم های دریایی بوده که نقش مهمی را در ارتباط با تولید اولیه و سطوح غذایی بالاتر ایفا می کنند. این گروه ترکیب اصلی اکوسیستم های آب شیرین و شور جهان بوده و هم چنین نشانگرهای حساس به تغییرات شرایط آب و هوایی محلی و جهانی محسوب می شوند. در تحقیق حاضر، شناسایی مورفولوژیک و مولکولی گونه acartia (odontoacartia) ohtsukai (پاروپایان: کالانوئیده) در امتداد سواحل خوزستان (دورق، بحرکان، چوئبده و اروند) با استفاده از کلیدهای شناسایی و نشانگرهای میتوکندریایی مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری از پاروپایان از نواحی انتخابی رودخانه اروند، ساحل بحرکان، چوئبده و خور دورق (شمال غرب خلیج فارس) انجام شد. فاکتورهای فیزیکو شیمیایی از قبیل دما، شوری، اسیدیته، اکسیژن محلول، هدایت الکتریکی، کدورت، نیترات و فسفات در هر ایستگاه اندازه گیری شد. نمونه ها به منظور آنالیزهای ژنتیکی در الکل 95% تثبیت شده و بخش مربوط به بررسی مورفولوژیکی در محلول 5% فرمالین ـ آب دریا تثبیت شدند. پاروپایان بر اساس خصوصیات مورفولوژی شان با استفاده از میکروسکوپ فاز معکوس شناسایی شدند. کالانوئیدهای بالغ از میان نمونه ها جداسازی شدند. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که اکسیژن محلول و نیترات بیش ترین تأثیر را بر تراکم پاروپایان راسته کالانوئید دارد. جهت مطالعه ویژگی های مورفولوژیکی از کلیدهای شناسایی استفاده شد. نتایج ثابت کرد که a.ohtsukai فراوان ترین گونه در میان نمونه ها بود. به علاوه، مطالعه مورفولوژیکی این گونه، حضور a.ohtsukai را در هر ایستگاه نشان داد. a.ohtsukai از a.pacifica توسط ویژگی های انشعابات دمی و آنتنول ها در ماده و قطعات یوروزوم و پای پنجم در نر قابل تشخیص است. به منظور انجام مطالعات مولکولی، تعداد 100 عدد از نمونه های a.ohtsukai از هر ایستگاه جداسازی و مورد مطالعه قرار گرفتند. در این مطالعه اختلاف توالی dna به دست آمده از نمونه ها برای بخش هایی از دو ژن میتوکندریایی coi و 16s rrna مورد بررسی قرار گرفت. آنالیزهای مولکولی با استفاده از نرم افزار mega 6 و arlequin انجام شد. داده های توالی شناسایی 100% a.ohtsukai را از بحرکان، چوئبده و خور دورق ثابت کرد. علاوه بر این گونه tortanus.sp برای نخستین بار از آب های رودخانه اروندرود با تشابه 86% گزارش شد. مقایسه نتایج توالی mtcoi با توالی های ثبت شده در بانک جهانی ژن نشان داد که گونه جدید tortanus (eutortanus) derjugini smirnov با تشابه 86% از این ناحیه از خلیج فارس می باشد. 5 توالی a.ohtsukai به دست آمده در این مطالعه در بانک جهانی ژن برای نخستین بار ثبت شد.
شراره سواری بیتا ارچنگی
دریاها از منابع اصلی تأمین غذای بشرهستند و امروزه بدلیل شناخت ارزش غذایی بالای آن توجه جوامع به غذای دریایی بالارفته است. اکوسیستمهای آبی ساحلی به علت حضور آلاینده های ناشی از توسعه شهرهای ساحلی، استقرار صنایع متعدد، فعالیتهای کشاورزی و تردد کشتیهای تجاری در سواحل، به محیطهای آلوده از ترکیبات آلی و غیر آلی تبدیل شده اند. متیل جیوه از جمله این ترکیبات سمی می باشد که بافت مغز و سیستم عصبی را بیش از بقیه بافتها مورد تهاجم قرار داده و باعث اختلال آنزیمهای عصبی همچون استیل کولین استراز می شود. در راستای تشخیص وجود آلاینده ها در محیط زیست نشانگرهای زیستی مورد مطالعه قرار گرفته که نشان دهنده وضعیت مطلوب یا نامطلوب محیط زیست می باشند. خوریات ماهشهر به عنوان محیط آلوده به متیل جیوه در نظر گرفته شد. میزان این آلاینده در رسوب (14/2 تا 21/9 نانوگرم بر گرم) بیش از آب (74/1 تا 41/5 میکروگرم بر لیتر) و بافت مغز ماهیان ( 35/0 تا 18/1 نانوگرم بر گرم) بود. آلوده ترین خور، خور پتروشیمی و کم آلوده ترین خور ماری موس بود. میزان بیان ژن و فعالیت آنزیم استیل کولین استراز تحت تأثیر متیل جیوه می تواند به عنوان نشانگری از دسترسی زیستی بافتهای موجودات بویژه مخچه و سایر قسمتهای مغز باشد. میزان بیان ژن و فعالیت این آنزیم تحت تأثیر متیل جیوه در مغز بویژه در مخچه کاهش می یابد (میزان بیان ژن در مخچه از 37/0 به 001/0 مرتبه و میزان فعالیت آنزیم از 1637 به 736 واحد در لیتر کاهش می یابد). در بخش آسیب شناسی بافتی بیشترین میزان عوارض را در بالاترین غلظت و روز در معرض قرارگیری (غلظت 80 میکروگرم بر لیتر در روز 30) نشان می دهد. عوارض موجود شامل کاریولیز ونکروز سلولها، خونریزی و پرخونی بافتها، واکوئوله شدن و ادم می باشد. بیشترین میزان تخریب در بافت مخچه مشاهده می شود. در نهایت در این تحقیق آنزیم استیل کولین استراز را در مخچه به عنوان نشانگر زیستی متیل جیوه معرفی می کنیم.