هدف کلی این پژوهش توصیف و بررسی انگیزه تماشاگران از تماشای مسابقات ورزشی مختلف و بررسی هویت قومی آنها و ارتباط آن با انگیزه ورزشی بود. این تحقیق از نوع کمی و غیر آزمایشی بود که به شیوه زمینه یابی و نمونه گیری هدفمند اجرا شد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه تماشاگران ورزشی استان های خراسان رضوی و آذربایجان شرقی بودند که به عنوان تماشاچی در مسابقات ورزشی مختلف(فوتبال، والیبال، بسکتبال، هندبال، تنیس، فوتسال، کشتی، دو میدانی، ورزش های رزمی) حضور داشتند که در این مطالعه 1225 نفر (2/51 درصد مرد و 8/48 درصد زن) به عنوان آزمودنی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات مقیاس مشخصات فردی،مقیاس انگیزش تماشاگر و مقیاس هویت قومی چند گروهی بود که بیانگر جستجوی هویت قومی ( مولفه شناختی و رشدی) و اثبات، تعلق و تعهد( مولفه احساسی) است . پایایی این پرسشنامه در حد 80/0 بدست آمد. بنا بر نتایج این مطالعه، تماشاگران ورزشی بیشتر از طریق ارزش سرگرمی و تفریحی بودن بازی و مسابقه تحریک می شوند تا به تماشای مسابقات ورزشی بروند. هیچ گونه رابطه معنی داری بین انگیزش تماشاگران ورزش و هویت قومی وجود نداشت. همچنین نتایج نشان می دهد بین هویت قومی آذری ها و خراسانی ها تفاوت معنی داری وجود دارد. بررسی تفاوت های انگیزشی تماشاگران بر مبنای جنسیت وجود تفاوت های معنی دار را بین مردان و زنان در مولفه های انگیزش ورزشی کل، کیفیت بازی، رهایی و رفع خستگی به نفع مردان نشان داد. نتایج تحقیق حاکی از آن است، بین انگیزش قومیت های آذری و خراسانی در مولفه های انگیزش کل و جو ورزشی، اجتماعی و رفع خستگی تفاوت معنی داری به نفع قوم خراسانی وجود دارد.از طرف دیگر، تفاوت معنی داری بین گروه های سنی مختلف در مولفه های انگیزش ورزش بدست نیامد. نهایتاً اینکه نتایج بدست آمده تفاوت معنی داری را بین مولفه های انگیزشی تماشاگران ورزشی از لحاظ سطح تحصیلات آشکار نساخت.

هدف از انجام پژوهش نیمه تجربی حاضر، بررسی تأثیر واحدهای تربیت بدنی عمومی یک و دو دانشگاه بیرجند بر هویت ورزشی دانشجویان بود. به همین منظور مقیاس 22 گزینه ای هویت ورزشی ساخته شده توسط چزلاک (2004) در دو مرحلهء اولین و آخرین جلسه کلاس های تربیت بدنی عمومی یک و دو نیمسال دوم سال تحصیلی 87-88، در اختیار 387 دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه بیرجند با میانگین سنی 79/1±54/20 قرار گرفت. نمونه آماری به طور تصادفی با تخصیص متناسب در هر طبقه انتخاب و به چهار گروه؛ تجربی واحد عمومی1 (150=n)، کنترل واحد عمومی 1 (40=n)، تجربی واحد عمومی 2 (159=n) و کنترل واحد عمومی 2 (40= n) تقسیم گردید. روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصین و ثبات درونی آن نیز در یک مطالعه مقدماتی با آلفای کرونباخ 89/0 مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کولموگروف-اسمیرنف، t گروه های همبسته و t گروه های مستقل در سطح معنی داری 05/0> p استفاده گردید. یافته ها نشان داد؛ واحدهای تربیت بدنی عمومی1 (863/1- =t، 065/0=p) و تربیت بدنی عمومی 2 (333/1- =t، 185/0= p) دانشگاه بیرجند بر هویت ورزشی دانشجویان تأثیرگذار نیستند. این در حالی است که واحد تربیت بدنی عمومی 1 به طور معنی داری بر خرده مقیاس های انحصار گرایی (767/3- =t، 001/0= p)، هویت اجتماعی (693/4 =t، 001/0= p)، تأثیرپذیری منفی (038/2 =t، 043/0= p) و هویت خود (183/3- =t، 002/0= p) دانشجویان تأثیرگذار بوده و واحد تربیت بدنی عمومی 2 تنها بر خرده مقیاس هویت خود آزمودنی ها تأثیرگذار است (162/3- =t، 002/0= p). بر پایه یافته ها، واحدهای تربیت بدنی عمومی یک و دو دانشگاه بیرجند در دستیابی به اهداف خود که مهمترین آن ها بهبود نگرش و مشارکت مورد انتظار از سوی دانشجویان است ناتوان به نظر می رسند.

هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر دو شیوه تمرینی ایروبیک و هیپ- هاپ بر بهزیستی روان شناختی دانشجویان پسر دانشگاه ارومیه بود. روش تحقیق حاضر شبه آزمایشی با طرح سری های زمانی با چند گروه می باشد که شامل دو گروه تجربی و یک گروه کنترل بود، که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون یک و دو، مورد آزمون قرار گرفتند. . جامعه آماری پژوهش حاضر 432 از دانشجویانی بودند که در نیمسال دوم سال تحصیلی 89-88 در واحد تربیت بدنی عمومی یک در دانشگاه ارومیه ثبت نام کرده بودند و ازبین افراد واجد شرایط60 نفر (میانگین سنی 79/1±46/21) به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه های تجربی به مدت 3 ماه هفته ای 3 جلسه در برنامه تمرینی شرکت نمودند. آزمودنی های گروه کنترل در این مدت هیچگونه برنامه تمرینی نداشتند. به منظور جمع-آوری اطلاعات از مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که تمرینات ایروبیک و هیپ- هاپ بر بهزیستی روان شناختی و خرده مقیاس های آن تأثیر معنی داری (01/0>p) داشت. همچنین نتایج تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد که تفاوت معنی داری (01/0>p) بین میانگین های سه گروه ایروبیک، هیپ- هاپ و کنترل در بهزیستی روان شناختی و خرده مقیاس های آن در مرحله پس آزمون یک و دو وجود داشت. نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که بین دو گروه ایروبیک و هیپ- هاپ در مرحله پس آزمون دو در بهزیستی روان شناختی و خرده مقیاس های ارتباط مثبت با دیگران، تسلط محیطی، رشد فردی و هدفمندی در زندگی اختلاف وجود داشت و بین عوامل استقلال و پذیرش خود بین دو گروه در این مرحله تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0<p). بطور کلی در این تحقیق نشان داده شد که تمرینات هیپ- هاپ به طور موثرتری به نسبت ایروبیک می تواند بر بهزیستی روانی دانشجویان تاثیر گذار باشد. با وجود اختلاف در میزان تاثیرات این دو نوع تمرین بر بهزیستی، انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه احتمالا می تواند پاسخ روشن تری به ارمغان آورد که چه نوع تمریناتی به طور موثرتری بر بهزیستی دانشجویان تاثیر گذار است.

چکیده در ده? اخیر، موضوع بین آمادگی جسمانی و فعالیت های بدنی، با عملکرد شناختی یعنی بین عمل و فکر، توجه محققین زیادی را به خود جلب کرده است. از این رو، هدف از انجام این تحقیق، بررسی تأثیر فعالیت های بدنی هوازی و بی هوازی بر حافظ? دانشجویان پسر تربیت بدنی دانشگاه بیرجند است. جنبه هایی از حافظه که به عنوان متغیر وابسته در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفته اند، حافظ? کوتاه مدت و حافظ? بلند مدت است. طرح تحقیق یکی از مجموعه طرح های شبه آزمایشی است که به نام «طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل» می باشد. جامعه آماری تحقیق دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه بیرجند که (142n=) فرد می باشند. 45 آزمودنی از بین جامع? آماری، بر اساس گزینش تصادفی انتخاب شده و آزمودنی ها از طریق همگن سازی به سه گروه، آزمایشی هوازی و آزمایشی بی هوازی و گروه کنترل تقسیم شدند، که در هر یک از سه گروه نمون? تحقیق 15 فرد قرار گرفتند. که گروه تمرینی هوازی، یک جلس? حاد، فعالیت بدنی هوازی کوپر را اجرا کرده اند. و همچنین برای یک جلسه فعالیت بی هوازی، آزمودنی ها فعالیت دوی سرعت بی هوازی (rast) را اجرا کردند. برای تعیین شدت تمرین در این تحقیق مقیاس بورگ به کار برده شده است. همچنین جهت ارزیابی حافظ? کوتاه مدت و حافظ? بلند مدت آزمودنی ها از آزمون حافظه وکسلر استفاده شده است. نمودار های qq-plots توزیع طبیعی داده ها را نشان داد، بنابراین به منظور تجزیه و تحلیل آماری از آزمون t جفتی استفاده شد و نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان داد که، بین حافظ? کوتاه مدت دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه بیرجند که یک جلسه فعالیت بدنی هوازی یا یک جلسه فعالیت بی هوازی داشته اند، تفاوت معنا دار آماری وجود ندارد. از طرفی بین حافظ? بلند مدت دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه بیرجند که یک جلسه فعالیت بدنی هوازی داشته اند، تفاوت معنا دار آماری وجود دارد. همچنین بین حافظ? بلند مدت دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه بیرجند که یک جلسه فعالیت بدنی بی هوازی داشته اند، تفاوت معنا دار آماری وجود ندارد (05/0=?).

چکیده هدف از مطالعه حاضر، تعیین رابطه بین سبک رهبری خدمتگزار و تعهد سازمانی و درگیری شغلی کارکنان هیئت های ورزشی استان بوشهر است. روش تحقیق حاضر، از نوع همبستگی است که به شکل میدانی در بین تمامی کارکنان هیئت های ورزشی استان بوشهر اجرا شد. جامعه تحقیق 44 هیئت ورزشی فعال استان بوشهر و شامل 308 نفر بودند که براساس جدول مورگان و به شیوه نمونه گیری تصادفی 169 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. از سه پرسشنامه رهبری خدمتگزار، تعهد سازمانی مایر و آلن و درگیری شغلی لاداهل و کنجر استفاده گردید که ضمن تأیید روایی محتوایی، پایایی آنها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 862/0، 792/0 و 784/0 محاسبه گردید. با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنف همه دادها با توزیع نرمال گزارش شد. با توجه به طبیعی بودن داده ها، برای تعیین رابطه از آزمون همبستگی پیرسون و از آزمون t استیودنت و تحلیل واریانس یکطرفه anova با آزمون تعقیبی توکی برای بررسی تفاوت های جمعیت شناختی، استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از رابطه¬ای معنادار بین رهبری خدمتگزار و تعهد سازمانی و همچنین بین این سبک رهبری و مولفه های تعهد عاطفی و تعهد هنجاری بود، اما بین رهبری خدمتگزار و تعهد مستمر، رابطه معناداری وجود نداشت. همچنین آزمون همبستگی پیرسون بین رهبری خدمتگزار و درگیری شغلی و نیز بین تعهد سازمانی و درگیری شغلی کارکنان هیئت های ورزشی، ارتباطی معنادار را نشان می¬دهد (05/0> p). بطورکلی رفتارهای رهبری خدمتگزار در هیئت های ورزشی استان بوشهر از سطح نسبتاً مطلوبی برخوردار است، ولی تعهد سازمانی و درگیری شغلی کارکنان در حد متوسطی گزارش گردید. از بین ابعاد سه گانه تعهد سازمانی، مولفه تعهد عاطفی علاوه بر اینکه همبستگی بیشتری را با رهبری خدمتگزار نشان می¬داد، درصد بالاتری از وفاداری کارکنان را نیز نسبت به هیئت ورزشی خود نشان می¬داد. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، مدیران هیئت های ورزشی ضمن توجه به انگیزه های عاطفی کارکنان، برای بکارگیری موفقیت آمیز سبک رهبری خدمتگزار، باید ارتقای بلوغ سازمانی و رشد فردی و شغلی کارکنان را در تمامی سطوح هیئت مورد توجه قرار دهند.

چکیده «ارزیابی اماکن تفریحی- ورزشی استان گلستان» پارک ها از جمله مکان هایی می باشند که افراد در آنجا به تفریح و فعالیت بدنی می پردازند. ارزیابی کیفیت این اماکن تفریحی- ورزشی باعث ارتقاء و بهبود سلامتی افراد جامعه خواهد شد. هدف این تحقیق ارزیابی کیفیت اماکن تفریحی- ورزشی پارک های استان گلستان می باشد. ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه بوده و برای اطمینان از روایی پرسشنامه از نظرات تعدادی از صاحب نظران و اساتید تربیت بدنی استفاده شده است و پایایی آن بوسیله ضریب آلفای کرونباخ در ادراک و انتظارا ت کاربران به ترتیب 98% و 91% می باشد و برای انتظارات مدیران (85%) و کارکنان (95%) بود. در این تحقیق از آمار توصیفی و استنباطی نظیر جداول فراوانی، میانگین، انحراف معیار و آزمون های t مستقل و وابسته استفاده شده و سطح احتمال خطا پذیری در این تحقیق 05/0= ? در نظر گرفته شده است. جامعه آماری پارک های استان، تعداد کارکنان و مدیران به ترتیب برابر با 83، 27 و 21 بوده و جامعه آماری کاربران شامل کلیه کسانی می باشد که به پارک ها مراجعه کردند و از این میان 180 پرسشنامه بطور تصادفی بین کاربران در 21 پارک از 15 شهر توزیع شد. جهت ارزیابی کیفیت پارک از ابعاد سه گانه شرایط ، حفظ و نگهداری و ایمنی استفاده شده است. در این تحقیق، با استفاده از این ابعاد، کیفیت پارک های استان گلستان مورد سنجش قرار گرفته است .نتایج حاصل از تحلیل اطلاعات بیانگر این است که سطح کیفی خدمات این اماکن در حد مطلوب کاربران نیست و میان انتظارها و ادراک های استفاده کنندگان، شکاف وجود دارد و این شکاف در بعد حفظ و نگهداری عمیق تر است. همچنین بین درک و برداشت کارکنان از انتظار کاربران در بعد ایمنی تفاوت معناداری وجود دارد و نیز بین درک و برداشت مدیریت از انتظارات کاربران در بعد شرایط و ایمنی تفاوت معناداری وجود دارد. کلید واژه ها: ارزیابی- کیفیت- ادراک- انتظارات- پارک های استان گلستان

هدف از تحقیق حاضر سنجش میزان هوش فرهنگی مدیران فدراسیون های منتخب در کشور و بررسی رابطه آن با سبک رهبری تحول آفرین می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر را تعداد 58 مدیر فدراسیون تشکیل می دادند که از این تعداد 52 مدیر پرسشنامه را تکمیل کردند. روش تحقیق حاضر توصیفی- همبستگی می باشد. در این پژوهش از پرسشنامه های هوش فرهنگی (آنگ و همکاران، 2007)و سبک رهبری تحول آفرین (باس و آلویو، 1993) استفاده شد. نتایج نشان داد که مدیران به صورت کلی از هوش فرهنگی نسبی برخوردارند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که، بین هوش فرهنگی و سبک رهبری و رفتار با سبک رهبری ارتباط معناداری وجود دارد. نتایج آزمون تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش فرهنگی، می تواند به عنوان متغیر پیش گو رهبری باشد. نتایج آزمون همبستگی کندال نشان داد که بین هوش فرهنگی و سبک رهبری با جنسیت و رشته تحصیلی (تربیت بدنی و غیر تربیت بدنی) مدیران فدراسیون های منتخب ارتباط معناداری مشاهده نشد. نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین متغیرهای سطح تحصیلات و سابقه کار با هوش فرهنگی و سبک رهبری تحول آفرین ارتباط معنی داری یافت نشد، همچنین بین متغیر سابقه مدیریت با هوش فرهنگی ارتباط معناداری یافت نشد و فقط سابقه مدیریت با سبک رهبری ارتباط در سطح (027/0=r) نشان داد. نتایج تحقیق، با توجه به رابطه مثبت بین هوش فرهنگی و سبک رهبری تحول آفرین، ضرورت توجه به هوش فرهنگی مدیران را جهت اثر بخشی بهتر سازمان ها مورد تاکید قرار می دهد.

هدف از تحقیق حاضر مقایسه وضعیت امکانات و فضاهای ورزشی مدارس استان خراسان جنوبی با استانداردهای موجود بود. جامعه آماری تحقیق شامل436 واحد آموزشی عادی-دولتی دخترانه و پسرانه بود و نمونه آماری در حدود 25% مدارس با رعایت سهم آنها به تعداد 115 مدرسه تعیین شد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه ای محقق ساخته مطابق با چک لیست استاندارد از تحقیقات داخل و خارج کشور تهیه و روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط اساتید مدیریت ورزشی تأیید شد. چون سوالات به صورت چک لیست و کمی بوده احتیاجی به بررسی پایایی نبود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای ویلکاکسون و کروسکال والیس در سطح 5 0/0 ? p استفاده شد. نتایج نشان داد سرانه ریالی هر دانش آموز 13359ریال در سال تحصیلی، سرانه فضای روباز 33/4 مترمربع و در هر سه مقطع بالاتر از استاندارد و سرانه فضای ورزشی سرپوشیده نیز 01/1 مترمربع بود. میانگین توپ های والیبال، بسکتبال، هندبال، فوتبال، تنیس روی میز و بدمینتون به ترتیب 2/3، 2، 4/1، 6/2، 5/2 و 3/1 واحد برآورد شد. تعداد زیادی از مدارس فاقد زمین ورزشی و وضعیت زمین های هندبال و بسکتبال در هر سه مقطع تحصیلی بسیار نامناسب، بدمینتون نامناسب و والیبال، فوتبال و تنیس روی میز نسبتأ مطلوب بود. تقریبأ نیمی از مدارس ورزش تنیس روی میز را در راهروها یا تمازخانه و ورزش بدمینتون را در فضای آزاد مدرسه برگزار می کنند. اکثر مدارس مورد مطالعه از لوازم اجرای آزمون ها، امکانات کمکهای اولیه و انبار و کمد وسایل ورزشی بسیار مطلوبی برخوردار بودند. امکانات ورزشی تعداد قابل توجهی از مدارس به جزء تور سبد بسکتبال(راهنمایی)، تور تنیس روی میز(متوسطه)، تشک 2×1، لباس و کاور ورزشی، مانع مخروطی و تلمبه پایین تر از استاندارد قرار داشت و در مقایسه فراوانی امکانات مدارس 8 شهرستان با یکدیگر تفاوت محسوسی مشاهده نشد(5 0/0 ? p).

هدف از پژوهش حاضر، طراحی مدل ریاضی ارزیابی عملکرد معلمان تربیت بدنی می باشد. جامعه پژوهش جامعه تحقیق شامل کلیه ی خبرگان در بحث ارزیابی عملکرد معلمان بود که تعداد 34 نفر به عنوان حجم نمونه به طور هدفمند جهت شناسایی و تعداد 25 نفر خبره جهت اولویت بندی معیارهای ارزیابی عملکرد معلمان تربیت بدنی انتخاب شدند. همچنین جهت تست مدل تعداد 100 نفر معلم تربیت بدنی براساس فرمول روش تحلیل پوششی داده ها (outputs+ inputs)×3 از جامعه کل معلمان تربیت بدنی استان سمنان به شکل تصادفی انتخاب شدند.. پژوهش حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی است و به روش میدانی انجام شد. در این پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی (ضریب کندال و پیرسون) و روش تحقیق در عملیات (ahp و dea) استفاده شد. در مرحله اولویت بندی معیارها از نرم افزار expert choice و در مرحله طراحی مدل، از نرم افزار ems جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد. در مرحله اول با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و با به کارگیری روش دلفی، تعداد 40 معیار با اجماع نظر خبرگان، (702/0w=)، جهت ارزیابی عملکرد معلمان تربیت بدنی تعیین گردید. روایی پرسشنامه توسط اساتید دانشگاه و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ (78/0=?) مورد تایید قرار گرفت. در مرحله بعد معیارها توسط روش ahp اولویت بندی شدند و تعداد 34 معیار تعیین گردید. در مرحله آخر، روش dea جهت طراحی مدل ارزیابی عملکرد معلمان تربیت بدنی مورد استفاده قرار گرفت و بدین ترتیب تعداد 3 ورودی و 5 خروجی برای مدل تعیین گردید. مدل پوششی اصلاح شده bcc خروجی محور تعیین گردید که براساس مدل تعیین شده تعداد 21 معلم کارآ و 79 معلم تربیت بدنی ناکارآ بودند. بنابراین نتیجه می شود که عملکرد اکثر معلمان تربیت بدنی در سطح مطلوبی قرار ندارند. مدل حاصل از تحقیق با مشخص نمودن نقاط ضعف عملکرد و ارائه راهکار به هر معلم، می تواند موجبات توسعه عملکرد را ایجاد نماید. لذا به مدیران و برنامه ریزان توصیه می شود که در روش ارزیابی فعلی بازبینی به عمل آورند.

هدف از پژوهش حاضر، سنجش کارآیی تیم های لیگ برتر والیبال مردان کشور می باشد. جامعه پژوهش شامل تیم های شرکت کننده در لیگ برتر والیبال مردان می باشد که به دلیل محدودیت تعداد جامعه آماری، حجم نمونه با حجم جامعه برابر در نظر گرفته شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی است و به روش میدانی انجام شد. در این پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی(ضریب کندال و پیرسون و میانگین) و روش تحقیق در عملیات (ahp و dea) استفاده شد. در مرحله اولویت بندی معیارها از نرم افزارexpert choice و در مرحله طراحی مدل، از نرم افزار ems جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد. در مرحله اول با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و با به کارگیری روش دلفی، تعداد 21 معیار (در حوزه مالی، ورزشی، نیروی انسانی و منابع و امکانات در دسترس) با اجماع نظر خبرگان، (761/0 w=)، جهت سنجش کارآیی تیم ها تعیین گردید. روایی پرسشنامه توسط اساتید دانشگاه و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ (71/0=?) مورد تایید قرار گرفت. در مرحله بعد معیارها توسط روش ahp اولویت بندی شدند و تعداد 19 معیار تعیین گردید. در مرحله آخر، روش dea جهت طراحی مدل سنجش کارآیی تیم ها مورد استفاده قرار گرفت و بدین ترتیب تعداد 9 ورودی و 6 خروجی برای مدل تعیین گردید. مدل پوششی اصلاح شده ccr خروجی محور تعیین گردید که براساس مدل تعیین شده تعداد 16 تیم کارآ و 3 تیم ناکارآ بودند. به طورکلی نتایج پژوهش نشان داد که میان رتبه بندی تیم ها بر اساس امتیاز کارآیی و جایگاه تیم در رده بندی در لیگ همبستگی وجود ندارد. در نهایت تایید اختلاف معنی دار بین امتیاز کارآیی تیم های کارآ با تیم های ناکارآ توسط اندازه گیری اختلاف میانگین میان دو گروه کارآ و ناکارآ، مهر تاییدی بر اعتبار مدل طراحی شده بود.

آموزش و پرورش با فراهم نمودن شرایط ارایه مناسب درس تربیت بدنی سعی دارد. به رشد همه جانبه دانش آموزان بر اساس منابع علمی و تخصصی درس مذکورو همچنین از طریق فعالیتهای جسمانی و حرکتی کمک نماید. اجرای مطلوب درس تربیت بدنی و دستیابی به اهداف آن به متغیرهایی همچون نیروی انسانی متخصص،محیط یادگیری و آموزش،برنامه درسی، نحوه آموزش، سنجش و ارزشیابی وسایل و تجهیزات، امکانات و تسهیلات متناسب با فعالیتها بستگی دارد. تحقیقات انجام شده در کشور به کمبود امکانات و تجهیزات و فضاهای آموزشی و دشواریهای ویژه دانش آموزان بویژه دختران برای شرکت مناسب در این درس و... اشاره کرده اند. در همین رابطه پژوهش حاضر نیز سعی داشته است. که وضعیت موجود فضاهای ورزشی سرپوشیده داخل مدارس استان را که به عنوان کلاس درس تربیت بدنی مورد استفاده قرار می گیرند. از نظر تجهیزات مصرفی و غیر مصرفی، ظرفیت زمانی، امکانات و تسهیلات و سرانه فضای ورزشی هر دانش آموز و مقایسه آن با استانداردهای موجود در آموزش و پرورش مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور، متغیر های مذکور با استفاده چک لیست و پرسش نامه ای 100سوالی مورد بررسی قرار گرفتند. جامعه آماری را 53 سالن ورزشی داخل مدارس موجود در 14 منطقه آموزش و پرورش استان تشکیل می داد. که تمام جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفت. داده های جمع آوری شده از 100 درصد پرسشنامه های تکمیل شده پس از استخراج با استفاده از روش های آمار توصیفی( میانگین، انحراف معیار، جداول ونمودارها و آمار استنباطی ( آزمون ویل کاکسون) توصیف و تحلیل شده اند. بطور خلاصه، از تجزیه و تحلیل داده ها، نتایج کلی زیر حاصل شده است: 1- در ارتباط با وضعیت موجود تجهیزات مصرفی 12 متغیر مورد بررسی قرار گرفت. که فقط در سه متغیر بین وضعیت موجود و استاندارد ان تفاوت آماری معنی داری وجود ندارد . و در9متغیر دیگر ارتباط معنی دار بود. 2- در ارتباط با وضعیت موجود تجهیزات غیر مصرفی 8 متغیر مورد بررسی قرار گرفت. که در4 متغیر بین وضعیت موجود و استاندارد ان تفاوت آماری معنی داری وجود ندارد. و در4متغیر دیگر ارتباط معنی دار بود. 3- در هر4 متغیر ظرفیت زمانی مورد استفاده دانش آموزان خود مدارس دارای سالن ورزشی ، دانش آموزان مدارس همجوار مدرسه دارای سالن ورزشی، کارکنان آموزش و پرورش و بخش خصوصی بین وضعیت موجود و استاندارد آن تفاوت آماری معنی داری وجود دارد. 4- سرانه فضای ورزشی دانش آموزان مدارس دارای سالن ورزشی استان 2.1 متر مربع است. و این مقدار بر اساس کل دانش آموزان استفاده کننده شامل دانش آموزان خود مدرسه و مدارس همجوار 1.55 متر مربع می باشد. در ضمن این سرانه بر اساس کل تعداد دانش آموزان استان 0.107 متر مربع می باشد. که این مقدار 33.75% کل سرانه فضای سرپوشیده خارج و داخل استان ( 0.317 متر مربع) را به خود اختصاص داده است. 5- در ارتباط با قابلیت توسعه پذیری فضاهای ورزشی 5 متغیر مورد بررسی قرار گرفت. که بر اساس نتایج بدست آمده به ترتیب 37 ،41، 15، 41 ، 4 سالن دارای اتاق سرپرستی، رختکن، انباری، سرویس بهداشتی و سکوی تماشاچی می باشند. و همچنین به ترتیب 12، 5، 35، 12 و 49 سالن دارای قابلیت ایجاد موارد ذکر شده می باشند. 6- در ارتباط با وضعیت فضاهای ورزشی سرپوشیده مدارس از نظر توسعه پذیری تجهیزات غیر مصرفی 8 متغیر مورد بررسی قرار گرفت. که مشخص گردید؛ سالن های مذکور در 7 متغیر با کمبود روبرو هستند. و تنها در فراوانی متغیر میز تنیس روی میز موجودی بیشتر از استاندارد مشاهده گردید. 7- در ارتباط با وضعیت موجود زمین های ورزشی در سالن های ورزشی سرپوشیده داخل مدارس مشاهده گردید؛ که فضاهای مذکور دارای 29 زمین ورزشی مشترک هندبال و فوتسال، 49 زمین والیبال، 27 زمین بسکتبال و 15 زمین بدمینتون می باشند.

هدف از پژوهش حاضر بررسی «تأثیر مدل آموزش ورزش (sem)، بر خود تعیین گری و فضای انگیزشی ادراک شده»، بوده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی، و با طرح، پیش آزمون- بین آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. پژوهش در دو مرحل? کمّی و کیفی با «روش آمیخت? هم زمان چند زاویه ای» انجام شد. در مرحل? کمّی، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 34 نفر از دانشجویان تربیت بدنی عمومی 2 انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه sem و سنتی قرار گرفتند. در مرحل? کیفی، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 14 مصاحب? نیمه سازمان یافته از گروه sem، در دو مرحل? ابتدا و پس از دوره، صورت گرفت. برای سنجش متغیر های پژوهش، از دو پرسشنام? تنظیم رفتار ورزشی و فضای انگیزشی ادراک شده در بخش کمّی و روش مصاحب? نیمه سازمان یافته و یادداشت های مربی در بخش کیفی پژوهش، استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده های کمّی با روش تحلیل واریانس سنجش های تکراری(repeated- measures anova) ، انجام شد. تجزیه و تحلیل داده های کیفی، با استفاده از کد گذاری باز و محوریِ استراس و کوربین (1990)، صورت گرفت. با توجه به یافته های پژوهش؛ ضریب ایتای خود تعیین گری (69/02=?) و مولفه های آن؛ تنظیم بیرونی (73/02=?)، تنظیم درون فکنی شده (63/02=?)، بی انگیزشی (58/02=?)، انگیزش درونی (33/02=?)، تنظیم همانند سازی (20/02=?) و ضریب ایتای مولفه های فضای انگیزشی ادراک شده؛ اجرا تسلط (06/02=?) و (005/02=?)، می توان نتیجه گرفت که sem، بر افزایش خود تعیین گری و کاهش تنظیم بیرونی، افزایش تنظیم درون فکنی شده و کاهش بی انگیزشی تأثیر قابل توجه و بسیار زیادی دارد و بر افزایش انگیزش درونی و تنظیم همانند سازی تأثیر زیادی دارد

چکیده هدف از تحقیق حاضر ارتباط میزان بکارگیری فناوری اطلاعات با مدیریت دانش در بین مدیران دانشکده های تربیت بدنی کشور می باشد. روش تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد که به شکل میدانی اجرا شد. جامعه آماری تحقیق حاضر را تعداد60 نفر از مدیران (روسا و معاونین) دانشکده های تربیت بدنی دولتی سراسرکشور تشکیل می دادند. از این تعداد 55 پرسشنامه برگشت داده شد. لذا نمونه این پژوهش برابر با کل جامعه آماری در این پژوهش بود. ابزار اندازه گیری پژوهش دو پرسشنامه فناوری اطلاعات و پرسشنامه مدیریت دانش بود که روایی محتوای این پرسشنامه ها توسط 11 تن از اساتید مدیریت ورزشی کشور مورد تایید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه فناوری اطلاعات با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 90/.=? و پرسشنامه مدیریت دانش با ضریب آلفای کرونباخ 67/0=? بدست آمد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد متغیر فناوری اطلاعات با مولفه اهداف دانش (74/0r= و 001/0p<)، شناسایی دانش (41/0r= و02/0p<)، اشتراک دانش (31/0r= و 03/0p<)، نگهداری دانش (11/0r= و 02/0p<) و ارزیابی دانش (52/0r= و 001/0p<) ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین باتوجه به نتایج آزمون رگرسیون، مولفه های اهداف دانش (65/0=? و 04/0p<) و ارزیابی دانش (44/0 =? و 001/0p<) اهداف دانش و ارزیابی دانش پیش بین قوی تری برای متغیر فناوری اطلاعات می باشند. در نهایت با توجه به رابطه خطی فناوری اطلاعات با مدیریت دانش می توان نتیجه گرقت برای تقویت مولفه های مدیریت دانش مخصوصا اهداف دانش و ارزیابی دانش از فناوری اطلاعات بعنوان یک ابزار استفاده کرد و با استفاده از این ابزار می توان فاصله بین وضع موجود و مطلوب دانش را تبیین کرد و مسیر اهداف دانش را در میان مدیران تربیت بدنی دانشگاه های کشور مشخص کرد. کلیدواژها: فناوری اطلاعات، مدیریت دانش، مدیران تربیت بدنی

پدیده معنویت در محیط کار از جمله موضوعات مطرح شده در زمینه علوم رفتاری کارکنان است. چالش های اخیر تحقیقاتی که در راستای تغییر در دگرگونی های فردی، سازمانی و اجتماعی بنا نهاده شده اند، در قلمرو مدیریت و سازمان رشد فزاینده ای خواهد داشت. این تحقیق با این هدف انجام شد تا میزان تاثیر معنویت در کار را بر اثربخشی سازمانی مشخص نماید. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان ادارات ورزش و جوانان خراسان بزرگ بود) 440نفر)؛ که بر اساس جدول مورگان 205 نفر به شکل طبقه ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار تحقیق دو پرسشنامه استاندارد معنویت در کار و اثربخشی سازمانی بود که روایی و اعتبار آن (95% =? و95% =?) مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی واستنباطی(آنالیز واریانس یکطرفه، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t تک نمونه ای و t مستقل) صورت گرفت. بین معنویت در کار با اثربخشی سازمانی رابطه مثبت و معنی داری(69/0r=) مشاهده شد؛ و میانگین سطح فردی معنویت)804/3?=) از بقیه ی سطوح بالاتر بود؛ در جامعه مورد مطالعه میزان معنویت در کار 27/19 t(206,0/05)= و اثربخشی سازمانی83/2 t(206,0/05)= کارکنان در سطح مطلوبی قرار داشت. همچنین معنویت در کار و اثربخشی سازمانی کارکنان در ادارات ورزش وجوانان استان خراسان جنوبی به نسبت دو استان دیگر بالاتر بود. مدیران نیز در جامعه مورد مطالعه از معنویت در کار بالاتری به نسبت کارمندان برخوردار بودند. در نتیجه توجه به بعد معنوی کارکنان در ادارات ورزش و جوانان در سازمان از مسائل مهمی می باشند که می تواند افزایش اثربخشی را به دنبال داشته باشد.

لازمه¬ی واکنش موثر و مفید به تغییرات محیطی و کسب مزیت رقابتی در شرکت¬های تولیدی ورزشی، دستیابی به چابکی سازمانی است. هدف از مطالعه حاضر، طراحی و تبیین الگوی ارتباط بین چابکی سازمانی و عملکرد در شرکت¬های تولیدی ورزشی بود. روش تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیلی و از نوع ترکیبی است که شامل دو روش کیفی و کمی است که به صورت میدانی در جامعه آماری تحقیق انجام گرفت. جامعه آماری در بخش کمی تحقیق شامل کلیه شرکت¬های تولیدی ورزشی شهر تهران بود که بصورت روش تمام شمار(جامعه آماری= نمونه آماری) بعنوان نمونه انتخاب شدند و در بخش کیفی نیز شامل 12 نفر از مدیران آگاه شرکت¬های تولیدی ورزشی بود که به صورت نمونه¬گیری نظری انتخاب شده بودند. برای جمع آوری اطلاعات کمی از روش پرسشنامه (چابکی و توانمندسازهای چابکی و عملکرد کاپلان و نورتون، (2004) و برای بخش کیفی از روش مصاحبه استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از داده¬های کمی، از دو روش آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی، آزمون تی تک نمونه ای و آزمون کلوموگروف-اسمیرنف) استفاده شد. برای ارائه مدل معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی پرسشنامه¬ها از نرم افزار لیزرل استفاده گردید. همچنین برای ارائه چارچوب نظری بر اساس تئوری داده بنیاد، از نرم افزار maxqda استفاده شد. برای تعیین روایی صوری-محتوایی، روایی سازه و پایایی درونی پرسشنامه¬های محقق ساخته به ترتیب از روش¬های : نظرات متخصصین، تحلیل عاملی تأییدی و آلفای کرونباخ استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده¬های کمی نشان داد که بین چابکی سازمانی و توانمندسازهای چابکی در شرکت¬های تولیدی ورزشی رابطه معناداری وجود دارد (05/0p ?). همچنین بین چابکی سازمانی و ابعاد آن با عملکرد شرکت¬های تولیدی ورزشی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین مشخص شد که میزان چابکی سازمانی و ابعاد آن در شرکت¬های تولیدی ورزشی از وضعیت مطلوبی برخوردار است. نتایج حاصل از شاخص¬های مورد نظر (064/0 ramsea= و 96/0 = gfi، 86/0= agfi) نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخوردار است. و در نهایت نتایج نشان داد که متغیر عملکرد شرکت می¬تواند بطور معناداری توسط متغیر چابکی سازمانی پیش¬بینی شود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل کیفی داده¬ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی بدست آمد، بطوری¬که طی فرآیند کدگذاری باز مقوله¬هایی شامل: شرایط علی، مقوله¬های محوری، اقدامات و راهبرد¬ها، عوامل مداخله¬گر و پیامدهای ناشی از چابکی استخراج گردید؛ سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله¬ها ذیل عناوین شرایط علی، مقوله محوری، راهبرد¬های کنش و کنش متقابل، عوامل مداخله¬گر و پیامدهای چابکی در شرکت¬های تولیدی ورزشی در قالب پارادایم کدکذاری تعیین شد؛ در مرحله کدگذاری انتخابی، یکایک اجزای پارادایم کدگذاری تشریح، سیر داستان ترسیم و نظریه خلق شده؛ در نهایت، گزاره¬های حکمی و فرضیه-های راهبردی پژوهش تدوین گردید

تسهیم دانش به عنوان یکی از فرایند های اساسی مدیریت دانش می باشد. اگرتسهیم دانش به خوبی انجام گیرد منجر به توسعه و افزایش کیفیت ارائه خدمات در سازمان ها بخصوص در سازمان های دولتی می شود در این تحقیق، علاوه بر بررسی نقش فناوری اطلاعات، به بررسی عوامل فردی موثر بر کیفیت تسهیم دانش نیز پرداخته شده است.

مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تحلیل رابطه بین مدیریت دانش و عملکرد سازمانی با استفاده از مدل تعالی سازمانی در اداره کل ورزش و جوانان خراسان رضوی بود. امروزه?سازمانها دریافته?اند?که?هیچ?سرمایه?ای?به?اندازه?دانش?نمی تواند?آنها?را در?دنیای?رقابتی?مطلوب?قرار?دهد. برای دستیابی به حفظ مزیت رقابتی، سازمان ها باید ابزاری را برای خلق، انتقال و یکپارچه سازی دانش توسعه دهند. یکی از ابزارهایی که می تواند سازمان ها را در تامین این هدف یاری دهد مدیریت دانش است . سازمان?های?ورزشی?می?توانند?با?تمرکز?بر?مزایای?مدیریت?دانش?و?تلاش?برای?پیاده?سازی?آن، با استفاده از مدلهایی مانند مدل تعالی سازمانی، عملکرد?خود?را بهبود?بخشند. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، پیمایشی- میدانی است. جامعه آماری این پژوهش101 نفر از کارکنان اداره کل ورزش و جوانان خراسان رضوی در سال 1394 است که به صورت تمام شمار می باشد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه استاندارد تعدیل شده ای بود که بر اساس پرسشنامه های مدیریت دانش کنراد و نیومن(1999) و پرسشنامه عملکرد سازمانی هرسی و گلداسمیت(1995) تدوین شده و دارای 70 سوال بود که براساس مقیاس 5 ارزشی لیکرت امتیاز بندی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در سطح معنی داری p? 0/05 انجام گرفت. یافته ها: حاکی از آن بود که تمامی ابعاد مدیریت دانش بر عملکرد کارکنان اداره کل ورزش و جوانان رابطه مثبت و معنی داری دارند و بعد رهبری بیشترین رابطه را دارد. نتیجه گیری: چنانچه مدیران در سازمان خود بر استقرار و به کارگیری مدیریت دانش اهتمام بورزند، عملکرد سازمان تحت مدیریت شان نیز بهبود خواهد داشت.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

هدف از انجام این پژوهش ، بررسی رابطه تحلیل رفتگی با منبع کنترل و مقایسه آن بین مدیران دانشکده ها و گروه های تربیت بدنی و غیرتربیت بدنی دانشگاههای آموزش عالی کشور می باشد.