نام پژوهشگر: نیما یزدان شناس
وحید عباسی نیما یزدان شناس
ارزیابی عملکرد زنجیره های تامین در جهت گیری تصمیمات و سیاست گذاری های زنجیره های تامین نقش اساسی دارد. در این میان ارزیابی در دوره های زمانی مختلف و بطور پیوسته، به طور موثر تر به جهت گیری ها و بازنگری سیاست های اتخاذ شده در زنجیره های تامین کمک خواهد کرد. به همین منظور و با توجه به اهمیت ارزیابی پویای زنجیره های تامین، در این نوشتار به ارائه یک مدل پویا جهت ارزیابی عملکرد زنجیره های تامین در دوره های زمانی مختلف پرداخته می شود. مدل ارائه شده در قالب مدل های چند سطحی شعاعی تحلیل پوششی داده ها می باشد که نسبت به مدل های تک سطحی، ناکارایی های زنجیره های تأمین را بهتر نشان می دهد، علاوه بر این پویایی مدل ارائه شده این امکان را فراهم می آورد تا ارزیابی عملکرد زنجیره های تامین در شرایطی که میزان ورودی ها و خروجی ها به حداقل یک قسمت از منابع دوره های قبلی ارزیابی وابسته است، نیز صورت پذیرد. از دیگر دستاوردهای مدل ارائه شده، امکان ارائه واحدهای الگو در دوره های زمانی مختلف برای زنجیره های تامین می باشد که با توجه به ساختار خطی آن، از برنامه ریزی خطی جهت حل آن استفاده گردیده است.
فرشته عبدی عزیزاله جعفری
در این تحقیق، یک شبکه تدارکات حلقه بسته برای تامین کنندگان تدارکات ((3pls با در نظر گرفتن عدم قطعیت طراحی شده است. رویکرد برخورد با عدم قطعیت استفاده از روش بهینه سازی استوار می¬باشد. برای این منظور ابتدا یک مدل برنامه¬ریزی غیر خطی عدد صحیح مختلط و سپس مدل استوار ان ارائه می¬شود. در انتها با حل مدل تحت داده¬های تصادفی و بررسی مدل استوار و قطعی از لحاظ شدنی بودن و بهینگی، نتایج حاصل شده عملکرد بهتر مدل استوار را در دو مورد مذکور نشان می¬دهد.
احمد زند نیما یزدان شناس
در بعضی از مسائل کنترل فرآیند آماری، کیفیت یک محصول یا عملکرد فرآیند بوسیله رابطه بین یک متغیر پاسخ و یک یا چند متغیر مستقل توصیف میشود که محققان این رابطه را پروفایل مینامند. در بعضی از کاربردها این رابطه بوسیله رگرسیون خطی ساده مدل میشود درحالی که در موقعیت های دیگر مدل های پیچیده تری مورد نیاز می باشد. به عنوان مثال در فرآیند ساخت یک بست آلیاژی که در ساخت هواپیما به کار می رود، کیفیت بست آلیاژی بوسیله رابطه بین مقاومت فشاری آن و خروجی مشاهده شده از آن به صورت رد شدن یا نشدن آن بست توصیف می شود که این رابطه از یک مدل خطی تعمیم یافته با یک متغیر پاسخ دوتایی و یک متغیر پیش بینی کننده پیوسته تبعیت می کند. در این پایان نامه، روش های مبتنی بر نقطه تغییر و خوشه بندی برای تخمین تغییر پله ای در پروفایل های لجستیک در فاز 1 توسعه داده شده است. در روش خوشه بندی، از دو معیار مختلف استفاده شده است. در فاز1، هیچ اطلاعاتی از فرآیند در دسترس نمی باشد و پارامترهای فرآیند نامعلوم هستند. هدف، بررسی پایداری فرآیند و برآورد پارامترهای نامعلوم بر اساس یک فرآیند تحت کنترل آماری است. عملکرد روش ها با استفاده از شبیهسازی، در کشف شیفت پله ای با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفته است. یک مطالعه موردی در زمینه هواپیماسازی نیز مورد بررسی قرار گرفته و عملکرد هر سه روش ذکر شده مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از دقت بالای این سه روش در کشف شیفت پله ای میباشد.
سمیه جعفری نیما یزدان شناس
در سیستم های برداشت سفارش دستی، برداشت کننده ها سرتاسر انبار توزیع، به منظور جمع آوری اقلام درخواست شده توسط مشتریان را، پیاده یا سواره طی می کنند. دسته کردن سفارش متشکل از ترکیب سفارشات مشتریان (که هر سفارش جدانشدنی است) در سیستم برداشت سفارش است. در دسته کردن ایستا (آفلاین)، اطلاعات همه سفارشات مشتری در ابتدای افق برنامه ریزی شناخته شده است ولی در دسته کردن پویا (آنلاین) سفارشات مشتری بصورت پویا در طول زمان در دسترس قرار می گیرد. در این پژوهش، مساله دسته کردن آنلاین سفارش که زمان تاخیر موعد تحویل همه سفارشات مشتریان را حداقل کند، در نظر گرفته شده است. سیستم برداشت سفارش دستی و با روش برداشت کننده-به-اقلام با دو استراتژی مسیریابی s-شکل و بزرگترین شکاف انجام شده است. زمان ورود سفارشات و موعد تحویل آنها ناسازگار هستند. یک مدل برنامه ریزی غیر خطی برای حالت بهینه(آفلاین) ارائه شده است، که جزء مسائل سخت محسوب می شود. برای مساله مورد نظر دو الگوریتم ابتکاری نوشته شده است. برای ارزیابی عملکرد الگوریتم های ابتکاری آنلاین، با شبیه سازی و نتایج ازمایشات عددی که هر الگوریتم آنلاین برای این مساله حداقل 2رقابتی است. همچنین ازمایشات عددی نشان می دهد که در شرایط یکسان الگوریتم پیشنهادی دوم نسبت به الگوریتم اول نتایج بهتری را ارائه می دهد و مقدار تاخیرها کاهش می یابد.
محمد ساجدی دستکی نیما یزدان شناس
در مدیریت زنجیره تأمین وجود یک الگوی مناسب جهت ارزیابی و انتخاب تأمین کننده مناسب از بین گزینه های موجود لازم و ضروری است. در این زمینه تحقیقات بسیاری انجام شد و روش های کمی و کیفی بسیار زیادی مورد استفاده قرار گرفت. پژوهش حاضر روشی ترکیبی از "گسترش عملکرد کیفیت" ، "تئوری مجموعه های فازی" و "فرایند تحلیل سلسله مراتبی" جهت رتبه بندی و ارزیابی تأمین کنندگان ارائه نموده است. برای این منظور با کمک روش "گسترش عملکرد کیفیت" مشخصه های مورد نظر سازمان(مشخصه مشتری) و مشخصه های فنی تأمین کنندگان برای برآورده ساختن مشخصه مشتری استخراج گردید و رتبه بندی مشخصه های فنی آن با روش "فرایند تحلیل سلسله مراتبی" انجام گرفته است . برای وزن دهی به مشخصه های مشتری و مشخصه های فنی از نظرات خبرگان استفاده شد . نظرات این خبرگان به وسیله پرسشنامه هایی جمع آوری گردید این نظرات به صورت متغییر زبانی اخذ شد (در یک طیف هفت تایی) و به وسیله جداول مخصوص به اعداد فازی برگردانده شد. اعداد فازی استفاده شده در این پژوهش، اعداد فازی مثلثی بوده و برای قطعی سازی نتایج حاصل از روش مرکز ثقل استفاده شد. در انتها از این روش برای انتخاب بهترین تأمین کننده سیستم نرم افزاری گزارش گیری در یک سازمان استفاده شد.در این پژوهش با به کار بردن " فرایند تحلیل سلسله مراتبی " در محاسبه اوزان مشخصه های فنی ضریب اطمینان استفاده از "گسترش عملکرد کیفیت" در ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان بالا رفته و یک گام از گام های این روش نیز کاهش یافته است. از این روش می توان هم برای سازمان های تولیدی و هم خدماتی استفاده نمود و همچنین در تعداد تصمیم گیران و مشخصه ها نیز محدودیتی وجود ندارد و می تواند شاخص های کمی و کیفی را پوشش دهد. لازم به ذکر است که از این روش می توان هم برای انتخاب تأمین کنندگان جدید و هم برای رتبه بندی تأمین کنندگان موجود استفاده نمود..
محمد محلوج چی نیما یزدان شناس
قطعات نیروگاهی به عنوان یک گروه از محصولات های تیچ نقش عمده ای در تامین انرژی کشور دارند. پیچیدگی فرآیندها و نو بودن تکنولوژیهای مورد کاربرد در ساخت این قطعات به همراه وابستگی کشور به مواد اولیه تولید، پروژه های ساخت این قطعات را در کشور با مشکلات زیاد و عدم اطمینان بالایی روبه رو ساخته است. همچنین در دهه اخیر با پیچیده تر شدن ساختار پروژه ها، مدیریت ریسک پروژه ها اهمیتی حیاتی تر پیدا کرده است. روابط در هم تنیده حاکم بر شرایط اقتصادی و بازارها مساله مدیریت ریسک پروژه ها و تجزیه تحلیل کمی عوامل موثر بر ریسک را به یک مساله چند وجهی تبدیل کرده است. شرایط مبهم و حضور دست اندرکاران با دیدگاهها و زمینه های حرفه ای مختلف کاربرد روشهای تصمیم گیری چند معیاره مبتنی بر تئوری مجموعه های فازی را با گسترش فزاینده ای روبه رو کرده است. در تحقیق پیش رو پس از شناسایی عوامل موثر بر ریسک پروژه های ساخت قطعات نیروگاهی، به کمک روش dematel شبکه علی و معلولی حاکم بر این شاخص ها شناسایی شده است. پس از آن با یاری جستن از ماتریس های مقایسات زوجی مبتنی بر متغیر های کلامی و با کمک فرآیند تحلیل شبکه فازی به تعیین میزان اهمیت عوامل موثر بر ریسک این پروژه ها پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که نرخ بالای تورم، عدم حمایت از بخش خصوصی و تعویض مکرر مدیران پروژه مهمترین عوامل موثر بر ریسک پروژه های ساخت قطعات نیرو گاهی در ایران هستند.