نام پژوهشگر: علی اکبر خسروی بابادی
آمیتیدا روزگار علی اکبر خسروی بابادی
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رضایت دانشجویی دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی نسبت به عملکرد درونی این دانشگاه در 12 حیطه ی اثربخشی راهنمایی تحصیلی، جو دانشکده، زندگی در مجتمع دانشگاهی، خدمات حمایتی دانشکده، میزان اهمیت دادن به دانشجو، اثربخشی آموزشی، کمکهای مالی و حمایتی، اثربخشی ثبت نام و پذیرش دانشجو سلامت و امنیت دانشکده ها، خدمات برتر، دانشجو محوری و پاسخگویی به جمعیتهای گوناگون انجام شده است. مولفه های مذکور در این پژوهش در دو بعد اهمیت و رضایت مورد بررسی قرار گرفته تا شکاف بین شرایط موجود و شرایط مطلوب مشخص گردد. در این مطالعه ی توصیفی پیمایشی مجموعاً 384 نفر از دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشکده فنی مهندسی تهران جنوب و دانشکده روانشناسی و علوم اجتماعی تهران مرکزی مورد پرسش قرار گرفتند. از این تعداد 273 نفر از دانشجویان متعلق به واحد تهران جنوب و 111 نفر از ایشان متعلق به واحد تهران مرکزی بودند. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود که بر مبنای پرسشنامه بین المللی رضایت سنجی موسسه نوئل لویتس تهیه گردیده بود. روایی این پرسشنامه با اعتبار محتوایی و پایایی آن با تعیین ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. یافته های پژوهش بصورت توزیع فراوانی و انجام آزمونهای t ، t وابسته و t گروههای مستقل و تحلیل عاملی با چرخش واریماکس تحلیل شد و نتایج به دست آمده مورد تفسیر قرار گرفت.نتایج حاکی ازآن بود که تمامی مولفه ها از اهمیت زیادی برخوردار بوده اند. بیشترین میزان رضایت نسبی مربوط به سه مولفه سلامت و امنیت، اهمیت به دانشجو و اثربخشی آموزشی بوده و در مولفه های جو دانشکده، اثربخشی ثبت نام، دانشجو محوری، خدمات برتر، اثربخشی راهنمایی تحصیلی ، خدمات حمایتی، اثربخشی استخدام و کمکهای مالی و زندگی در مجتمع دانشگاهی کمترین میزان رضایت مشاهده شده است. همچنین مقایسه دو واحد تهران مرکزی و تهران جنوب نشان می دهد که در بعد اهمیت دانشجویان واحد تهران مرکزی برای سه مولفه ی اهمیت دادن به دانشجویان ، اثربخشی آموزشی و ارائه خدمات برتر نسبت به دانشجویان واحد تهران جنوب اهمیت بیشتری قائل هستند. در بعد رضایت نیز نتایج نشان داد که مولفه های اثربخشی آموزشی و پاسخ گویی به جمعیت های گوناگون در واحد تهران جنوب رضایت بیشتری را نسبت به واحد تهران مرکزی کسب کرده است. در سایر مولفه ها تفاوت معنا داری بین واحد تهران جنوب و تهران مرکزی مشاهده نشد.بر اساس نتایج تحلیل عاملی 7 عامل: راهنمایی تحصیلی، خدمات حمایتی، زندگی در مجتمع دانشگاهی پاسخگویی به جمعیتهای گوناگون ،سلامت و امنیت ،جو دانشکده و کمکهای مالی و حمایتی به عنوان بیشترین تبیین کننده رضایت دانشجویی مشخص شدند که در این بین سهم عوامل راهنمایی تحصیلی و خدمات حمایتی بیشتر از عوامل دیگر است.
فریده کاوسی علی اکبر خسروی بابادی
در این پژوهش هدف کلی میزان اهمیت و رضایت از مولفه های اساسی مبانی جامعه شناسی برنامه درسی علوم اجتماعی از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و دبیران علوم اجتماعی شهر تهران در سال تحصیلی90-89 و تفاوت دیدگاه ها می باشد . روش تحقیق ، توصیفی (پیمایشی) می باشد که در آن از پرسش نامه محقق ساخته در مقیاس لیکرت با درجه اعتبار 975/0 استفاده شده است . جامعه آماری این پژوهش متخصصان برنامه درسی و دبیران علوم اجتماعی زن و مرد تهران در سال تحصیلی 90-89 می باشند. نمونه آماری 270 نفری شامل 250 نفر دبیر و 20 نفر متخصص برنامه درسی به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسش نامه پاسخ دادند.سوالات پژوهش شامل موارد زیر به طور خلاصه می باشد : در برنامه درسی مطالعات اجتماعی توجه به مولفه های یازده گانه برنامه درسی تا چه حد حائز اهمیت است ؟ مولفه های یازده گانه برنامه درسی تا چه میزان در برنامه درسی مطالعات اجتماعی لحاظ شده است ؟ تفاوت دیدگاه متخصصان برنامه درسی و دبیران درس مطالعات اجتماعی در خصوص میزان اهمیت و رضایتمندی آنان از لحاظ شدن این مولفه ها در برنامه درسی دوره متوسطه چگونه است ؟ نتایج پژوهش حاکی از آن بود که از دیدگاه دبیران و متخصصان، در برنامه درسی مطلوب دوره متوسطه ، مولفه های یازده گانه(دین و مذهب - فرهنگ - زمان، استمرار، تغییر - مردم، مکان، محیط - رشد و هویت فردی - افراد، گروه ها و موسسات - قدرت، رهبری، حکومت - تولید، توزیع، مصرف - علوم، تکنولوژی جامعه - ارتباط جهانی- شهروندی فعال) مبانی جامعه شناختی از اهمیت بالایی برای لحاظ شدن در برنامه درسی برخوردار هستند و بین نظرات دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد .دبیران و متخصصان از لحاظ شدن دو مولفه دین ومذهب و مولفه قدرت – حکومت و رهبری در برنامه درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه از رضایت بالایی برخوردارند ولی از لحاظ شدن بقیه مولفه ها رضایت ندارند.
فرشته دادخواه آرپاتپه علی اکبر خسروی بابادی
.چکیده: پژوهش حاضر، با هدف بررسی کیفیت برنامه های آموزشی مدارس از دیدگاه مدیران و معلمان مقطع ابتدایی شهر تهران می باشد. به صورت توصیفی از نوع پیمایشی و به لحاظ نوع کاربردی است، جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مدیران و معلمان مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 90-89 تشکیل می دهند. که تعداد مدیران برابر 3269 نفر و تعداد معلمان 19274 نفربودند. نمونه آماری بصورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای و حجم نمونه گیری براساس جدول نمونه برداری مورگان برابر 377 نفر است . ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته 60 سوالی می باشدکه در مقیاس لیکرت طراحی شده ودارای ضریب اعتبار برابر 97/0 است.. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصله از پرسشنامه از آزمون های مجذور کای،تی و برآورد فاصله ای استفاده شده است.ودر نهایت نتایج پژوهش نشان داد که: - از دیدگاه مدیران و معلمان مقطع ابتدایی شهر تهران مولفه های اثر گذار بر برنامه های آموزشی مدارس از کیفیت نسبتا خوبی برخوردار هستند. - تفاوتی معناداری در دیدگاه مدیران و معلمان در کیفیت برنامه های آموزشی مدارس دیده نشد. - در مولفه های انجمن اولیا و مربیان و محتوای کتاب های درسی، مردان بیشتر از زنان و در مولفه جوسازمانی زنان بیشتر از مردان این مولفه را بر برنامه های آموزشی مدارس اثر گذار ارزیابی کردند. - در رابطه با سطح تحصیلات تنها در مولفه محتوای کتاب های درسی بین نظرات آنها تفاوتی دیده شد که بیانگر ارتباط میزان تحصیلات شرکت کنندگان با ارزیابی این مولفه بود . - بین سابقه تدریس شرکت کنندگان و کیفیت برنامه های آموزشی مدارس تفاوت معنا داری مشاهده نشد.
بهنام پزشکیان عزیزاله تاجیک اسمعیلی
هدف کلی در این پژوهش ، بررسی نقش کتب درسی علوم پایه دوره متوسطه نظری در پرورش سواد علمی و سواد فناوری با توجه به برنامه توسعه کشور از دیدگاه مولفان و دبیران شهر تهران بوده است . روش تحقیق ، از نوع توصیفی (پیمایشی)بوده و در آن از پرسش نامه محقق ساخته در مقیاس لیکرت با درجه اعتبار 975/0 استفاده شده است . جامعه آماری این پژوهش شامل : الف - گروه نمونه دبیران به تعداد 357 نفر(196 نفر زن و161 نفر مرد) که از میان دبیران شاغل در دوره متوسطه مدارس شهر تهران واز مناطق 2،5،8و15و 6 که به ترتیب درجهات جغرافیایی شرق ، غرب ، شمال و جنوب و مرکز شهر تهران بودند و همگی دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر با حداقل 5 سال سابقه تدریس دروس مربوطه( ریاضی، فیزیک، شیمی و کامپیوتر) بودند و به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند . ب –گروه نمونه مولفان شامل 48 نفر از مولفان کتب درسی علوم پایه (ریاضی، فیزیک، شیمی، کامپیوتر) که آمادگی همکاری داشتتند، انتخاب گردیدند. ( روش نمونه گیری در دسترس ) و به پرسش نامه پاسخ دادند. سئوالات پژوهش :1-از دیدگاه دبیران ،کتب درسی علوم پایه دوره متوسطه نظری تا چه حد در پرورش سواد علمی و پرورش سواد فن آوری موفق بوده اند؟ ، 2- از دیدگاه مولفان ، کتب درسی علوم پایه دوره متوسطه نظری تا چه حد در پرورش سواد علمی و سواد فن آوری موفق بوده اند؟ و 3- تفاوت دیدگاه های دبیران و مولفان در نقش پرورش سواد علمی و سواد فن آوری در کتب درسی علوم پایه دوره متوسطه نظری ؟ نتایج بدست آمده مشخص نمود که :1- دبیران نسبت به پرورش سواد علمی در کتب درسی نگرش مثبت داشتند ، 2- مولفان فقط در دو مولفه فرعی سواد علمی (یادگیری مادام العمر، دانش های پایه و عمومی) نگرش مثبت داشتند و 3- هر دو گروه دبیران و مولفان نسبت به پرورش سواد فن آوری در کتب درسی نگرش مثبت داشتند.
محمدرضا علمشاهی علیرضا عصاره
منابع انسانی با ارزشمند ترین منبع برای سازمان ها هستند، و آموزش کارکنان یک امر حیاتی و اجتناب ناپذیر است که باید بطور مستمر با مجموع فرایندهای مدیریت مورد توجه قرار گیرد و نقاط ضعف و قوت آن مورد ارزیابی قرار گیرد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. و با هدف بررسی اثر بخشی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان شرکت خودرو سازی زامیاد و در نمونه ای به حجم 303 نفراز کارگران، کارمندان، کارشناسان و سرپرستان بوده که بصورت تصادفی طبقه ای و بر حسب درصد توزیع افراد بر جامعه انتخاب شده اند، طراحی و اجرا شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ای محقق ساخته مشتمل بر 26 سوال در طیف لیکرت با روایی مناسب و ضریب آلفای کرونباخ، برای اعتبار یابی معادل 78/0 است. و در تجزیه و تحلیل آماری نیز در سطح توصیفی با استفاده از شاخص های فراوانی (فراوانی، در صد فراوانی،درصد تراکمی و...) ودر سطح استنباطی ضمن جمع بندی سوالات مربوط به هر متغیر ضمن ارائه جداول توزیع فراوانی با استفاده از آزمون t تک نمونه ای به تناسب برای هر مولفه استفاده شده است. و یافته ها حاکی از آن است که: 1) بین دوره های آموزشی برگزار شده و میزان افزایش دانش کارکنان رابطه معنا داری وجود دارد، یعنی دوره های برگزار شده در شرکت زامیاد بر روی افزایش دانش کارکنان تأثیر مثبتی دارد. 2) بین دوره های آموزشی برگزار شده، و تغییر نگرش کارکنان رابطه معنا داری وجود دارد، یعنی دوره های برگزار شده در شرکت زامیاد بر روی تغییر نگرش کارکنان تأثیر مثبتی دارد. 3) بین دوره های آموزشی برگزار شده و بالا رفتن مهارت شغلی و میزان دقت کارکنان رابطه معنا داری وجود ندارد، یعنی دوره های برگزار شده در شرکت زامیاد بر بالا رفتن مهارت شغلی و میزان دقت کارکنان تأثیر مثبتی داشته است. 4) بین دوره های آموزشی برگزار شده و میزان افزایش تولیدات شرکت رابطه معنا داری وجود ندارد، یعنی دوره های برگزار شده در شرکت زامیاد بر روی افزایش تولیدات شرکت تأثیر مثبتی ندارد. کلید واژه: اثربخشی، آموزش ضمن خدمت، کارکنان شرکت زامیاد
ابراهیم باقری علی اکبر خسروی بابادی
درپژوهش حاضر عملی بودن ،اعتبار،روایی ونرم یابی پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ-واگنر بر روی کارکنان شرکت گازاستان خراسان رضوی ورابطه آن با رضایت شغلی بررسی شده است. گروه نمونه با حجم194 نفربه روش تصادفی انتخاب شد.پرسشنامه سبک های تفکرکه بر پایه طیف لیکرت 7درجه ای نمره گذاری شده، شامل 104 پرسش و پرسشنامه رضایت شغلی که برپایه طیف لیکرت 5 درجه ای نمره گذاری شده و شامل 37 پرسش می باشد به اجرا گذاشته شدند. اعتبار پرسشنامه سبک های تفکرورضایت شغلی از طریق فرمول کلی ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر995/0 و936/0 به دست آمد وهیچ سوالی از پرسشنامه ها حذف نشد. برای بررسی روایی سازه از روش تحلیل مولفه های اصلی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی نشان می دهد که 13 عامل استخراج شده 55/0کل واریانس متغییرها را تبیین می کنند، این 13 عامل عبارتند از:اجرایی، نوآورانه، برون نگر، کل نگر، قضاوتی، پایورسالار، جرگه سالار، قانون گذار، محافظه کار، فردسالار، آزاداندیش ودرون نگر. سایر نتایج استخراج شده به شرح زیر است: کارکنان شرکت گاز از شغل خود رضایت دارند وسبک های پایورسالار، نوآورانه وآزاداندیش با رضایت شغلی به ترتیب همبستگی 314/0، 149/0 و140/0 دارند وسایر سبک ها همبستگی ندارند. همچنین حوزه های مختلف سازمانی، میزان تحصیلات وسابقه کاربررضایت شغلی کارکنان اثر گذار نیست. واژه های کلیدی: سبک تفکر، رضایت شغلی، عملی بودن ، اعتبار، روایی، نرم یابی وکارکنان شرکت گاز
کیمیا ابراهیم کافوری حسن ملکی
هدف از این پژوهش بررسی نظر شرکای برنامه درسی (دبیران، دانش آموزان و کارشناسان برنامه ریزی درسی و تألیف کتاب ریاضی) در مورد نقش عناصر برنامه درسی در افت تحصیلی ریاضی سال اول دبیرستان است که با استفاده از یک پژوهش آمیخته از نوع الگو آمیخته بر روی 120 نفر از دبیران پایه اول دبیرستان های دخترانه شهر تهران و 368 نفر از دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان های شهر تهران و 15 نفر از کارشناسان برنامه ریزی درسی و تألیف کتاب درسی ریاضی سال اول دبیرستان انجام شد. دبیران و دانش آموزان به صورت نمونه گیری خوشه ای مرحله ای، و کارشناسان به صورت نمونه گیری غیرتصادفی از نوع هدفمند انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته برای دبیران و دانش آموزان، شامل 43 سوال که بر اساس نه عنصر برنامه درسی کلاین تنظیم شده بود، و مصاحبه ای با کارشناسان جمع آوری شدند. تحلیل داده های کمی از طریق آزمون های t تک نمونه ای، t دو گروه مستقل و فریدمن و تحلیل داده های کیفی از طریق کدبندی استقرایی انجام شد. نتایج بررسی نشان داد که -از نظر هر سه گروه، همه عناصر نه گانه برنامه درسی بیش از سطح متوسط بر افت تحصیلی ریاضی دانش آموزان موثر هستند. -بین نظر دبیران و دانش آموزان در ارتباط با تأثیر عناصر مواد و منابع آموزشی، فضای آموزش و گروه بندی دانش آموزان بر افت تحصیلی ریاضی تفاوت معناداری دیده نشد؛ اما بین نظرات این دو گروه درباره تأثیر عناصر اهداف، محتوا، راهبردهای یاددهی- یادگیری، فعالیت های یادگیری دانش آموزان، زمان آموزش و ارزشیابی بر افت تحصیلی ریاضی تفاوت معناداری وجود داشت. -عناصر برنامه درسی از لحاظ میزان تأثیر بر افت تحصیلی ریاضی، در رده های مختلفی قرار دارند که از نظر دبیران فعالیتهای یادگیری، راهبردهای یاددهی- یادگیری، مواد و منابع آموزشی، و زمان آموزش، و از نظر دانش آموزان، زمان آموزش، ارزشیابی دانش آموزان، فعالیتهای یادگیری، و راهبردهای یاددهی- یادگیری در اولویت های اول تا چهارم قرار گرفتند.
ناهید پرویزی علی اکبر خسروی بابادی
جهت ایجاد توانایی لازم در افراد برای حل مشکلات و جلوگیری از تبدیل شدن مشکلات به بحران های فرسایشی ، آموزش مهارت های زندگی یک امر بسیار ضروری است . هدف عمده این پژوهش نیز بررسی اثرات آموزش طرح مهارت های زندگی ورشد این مهارت ها در دانش آموزان راهنمایی شهرکرج بوده است . طرح پژوهشی حاضر از نوع علی – مقایسه ای با جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر و پسر راهنمایی که در سال 91-90 مشغول به تحصیل بوده اند می باشد . نمونه آماری شامل 3115 نفر که طرح مهارت های زندگی را گذرانده اند و 3143 دانش آموز دیگر که طرح مهارتها را نگذرانده اند ، می باشد . ابزار پژوهش پرسش نامه محقق ساخته که در هر 3 پایه به دلیل تفاوت کتابهای تدریس شده متفاوت می باشد ، تهیه شد . که با ضریب پایایی جهت دانش آموزان پایه اول که درس مهارت های زندگی را گذرانده اند %93 و نگذرانده اند %88 و برای دانش آموزان پایه دوم که طرح را گذرانده اند %92 و نگذرانده اند %87 و برای دانش آموزان پایه سوم که طرح را گذرانده اند %84 و نگذرانده اند %79 بوده است . پس از جمع آوری اطلاعات ، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss و با استفاده از آزمون تحلیل و اریانس دو طرفه صورت گرفته و به طور کلی پژوهش حاضر تائید کننده این مطلب است که گذراندن درس مهارت های زندگی در کسب مهارت های شناخت از خود در پایه دوم و سوم در و شناخت مهارت های فردی در پایه اول و سوم ، درشناخت مراحل تصمیم گیری در پایه اول و سوم و شناخت راه های برقراری ارتباط مطلوب هر سه پایه و شناخت راه های حل مساله در هر 3 پایه و مهارت مطالعه در هر سه پایه تاثیر گذار بوده است . و هم چنین نتایج حاصله نشان داده است که گذراندن درس مهارت های زندگی در کسب مهارت شناخت از خود در پایه اول ، شناخت مهارت های فردی در پایه دوم و هم چنین شناخت مراحل تصمیم گیری در پایه دوم تاثیر گذار نبوده است .
فریبا تاجیک عباس خورشیدی
چکیده پژوهش حاضر به منظور شناسایی عوامل موثر بر میزان مطالعه معلمان دوره ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران، اجراء شده است. ضمن اینکه شناسایی شاخصهای مربوط به هر عامل واولویت بندی عوامل شناسایی شده از اهداف فرعی پژوهش می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی – پیمایشی می باشد. به منظور بررسی سوالات پژوهش، از میان 620 نفر از متخصصان تعلیم و تربیت فعال در نظام آموزشی، مدیران و معلمان دوره ابتدایی با تحصیلات کارشناسی ارشد و بالاتر که جامعه آماری پژوهش را تشکیل داده است، تعداد 250 معلم به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. برای شناسایی عوامل موثر برمطالعه از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، همبستگی اسپیرمن و آزمون فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش به شناسایی عوامل مدیریتی، آموزشی، فردی، امکاناتی، تکنولوژیکی و اجتماعی به همراه گویه های مربوط به آنها منجر شده اند. ضمن اینکه عوامل امکاناتی، تکنولوژیکی و فردی بیشترین تاثیرگذاری را بر مطالعه معلمان داشته اند و عوامل اجتماعی، آموزشی و مدیریتی از اثرگذاری کمتری برخوردارند.
اصغر نصیری شهرضایی علی اکبر خسروی بابادی
هدف ازاین پژوهش، بررسی عدم توسعه مدارس شاهد با توجه به فراوانی فرزندان شاهد و ایثارگران از دیدگاه کارشناسان آموزش بنیاد شهید و امور ایثارگران و وزارت آموزش و پرورش بود. براساس فرضیات پژوهش، میزان تحقق اهداف، چشم انداز، راهبردها، سیاستها و خط مشی ها، اصول حاکم، ماموریت ها و الزامات از پیش تعیین شده در تاسیس مدارس شاهد با استفاده از پژوهش پیمایشی مورد بررسی قرار گرفت . نتایج پژوهش نشان داد میزان تحقق اهداف، چشم انداز، راهبردها، سیاستها و خط مشی ها، اصول حاکم، ماموریت ها و الزامات از پیش تعیین شده در تاسیس مدارس شاهد در حد مطلوبی محقق شده است. همچنین یافته های جنبی نیز بیانگر این امر بود که عملکرد مدارس شاهد در حد مطلوب بوده است. این امر نشاندهنده این است که عدم توسعه مدارس شاهد قابل دفاع نیست. واژگان کلیدی:مدارس شاهد،فرزندان شاهد و ایثارگران، توسعه
سمانه طاهری زاده نعمت الله موسی پور
هدف پژوهش حاضر سنجش و مقایسه کارایی درونی کلاس های درس چندپایه و تک پایه مدارس ابتدایی استان مرکزی طی سال های 1386 تا 1390 است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی مدارس ابتدایی چندپایه و تک پایه ی شهرستان تفرش تشکیل می دهند. حجم نمونه دو گروه 60 نفره از دانش آموزان مدارس تک پایه و چندپایه برآورد گردید که به روش نمونه گیری تصادفی ساده و نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. نه پرسش تحقیقاتی در ارتباط با مسئله پژوهش مطرح شده است. روش تحقیق، روش توصیفی است و گردآوری اطلاعات از طریق بررسی پرونده ها و کارنامه های تحصیلی دانش آموزان که در مدارس موجود است ، به طور دستی و با استفاده از چک لیست انجام گرفت. داده های گرد آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون t و تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج تحقیق نشان می دهند که نرخ ارتقا، نرخ ترک تحصیل و نرخ تکمیل(فارغ التحصیلی) مدارس تک پایه و چندپایه باهم تفاوتی ندارند. این امر نشان دهنده آن است که سیستم آموزشی کلاس تک پایه در این شاخص ها به کلاس چندپایه برتری ندارد و دانش آموزان چندپایه از وضعیت خوبی برخوردارند.نرخ مردودی بین مدارس تک پایه و چندپایه دارای تفاوت معنی داری است و نرخ مردودی در گروه تک پایه بیشتر از چندپایه است. برنامه ها و امکانات آموزشی در مدارس چندپایه اثرگذارتر بوده است. همچنین نسبت درونداد به برونداد واقعی و ضریب کارایی داخلی در کلاس های چندپایه دارای وضعیت بهتری است. شاخص نرخ ماندگاری در کلاس تک پایه بیشتر از کلاس چندپایه است. به بیان دیگر کلاس تک پایه در نگه داشت دانش آموز در سیستم آموزش پیش از فارغ التحصیلی و کاهش ترک تحصیل موفق تر عمل کرده است.
مونا رجبی نسب کامبیز پوشنه
هدف از اجرای این پژوهش، مقایسه ای میان دو شیوه درمانی "برنامه یادگیری حسی" و "یکپارچگی حسی" بر کاهش نشانگان کودکان مبتلا به درخودماندگی است. برای اجرای این پژوهش ، 30 کودک 6 الی 10 ساله بصورت تصادفی از بین مراجعین یک کلینیک توانبخشی انتخاب شده و به 3 گروه 10 نفره تقسیم شدند. آزمودنی های گروه اول، بصورت انفرادی و جداگانه در طی 30 روز متوالی، در دو نوبت صبح و عصر و هر نوبت به مدت 30 دقیقه تحت درمان "برنامه یادگیری حسی" قرار گرفتند. آزمودنی های گروه دوم در طی 30 روز متوالی، از درمان "یکپارچگی حسی" بهره گرفتند و اعضای گروه سوم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شده و تحت هیچ درمانی قرار نگرفتند. "مصاحبه تشخیصی درخودماندگی- تجدید نظر شده" به عنوان پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل با استفاده از تحلیل واریانس چند متغییره مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه گیری: درمان "یکپارچگی حسی"، در کاهش نشانگان اختلالات ارتباط کلامی و غیرکلامی موثرتر بوده اما از اجرای شیوه درمانی "برنامه یادگیری حسی" در کاهش نشانگان اختلالات ارتباط اجتماعی و رفتارهای تکراری نتایج بهتری حاصل گردید.
طیبه عابدین علی اکبر خسروی بابادی
هدف اساسی تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سبک های تفکر و باورهای معرفت شناختی با انگیزش پیشرفت معلمان دوره ابتدایی شهر قزوین بود. از روش همبستگی برای دستیابی به رابطه بین متغیرهای پژوهش استفاده شد. نمونه مورد نظر در این تحقیق شامل 250 نفر از معلمان دوره ابتدایی ناحیه 1 و 2 شهر قزوین بود که به صورت روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. آزمون های سبک تفکر "استرنبرگ- واگنر" (1991)، باورهای معرفت شناختی" شومر"(1990) و انگیزش پیشرفت "ای سی ام تی"(1994) در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. تحلیل داده ها با بهره گیری از روش های آزمون t، ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون تحلیل واریانس، رگرسیون چند متغیری و آزمون خی دو نشان داد که : از میان سبک های تفکر، سبک تفکر قضاوتگر و از میان ابعاد باورهای معرفت شناختی، قطعیت دانش و یادگیری سریع و جنسیت می توانند انگیزش پیشرفت را پیش بینی کنند. رابطه سایرخرده مقیاسهای باورهای معرفت شناختی اعم از ساده بودن دانش و اعتقاد به ذاتی بودن توانایی یادگیری با انگیزش پیشرفت معنادار و منفی بود. همچنین معلمان با سطح تحصیلات بالاتر از لیسانس دارای سبک قضاوتگر بودند. یافته ها نشان داد که بین باورهای معرفت شناختی با تحصیلات و سابقه تدریس تفاوت معناداری دیده نشد. معلمان زن از انگیزش بالاتری نسبت به معلمان مرد برخوردار بودند و رابطه بین انگیزش پیشرفت با تحصیلات و سابقه تدریس معنادار نبود. واژگان کلیدی: سبک های تفکر، باورهای معرفت شناختی، انگیزش پیشرفت، معلمان
نفیسه السادات حسینی تبار سوزان امامی پور
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین عملکرد خانواده با استدلال اخلاقی و سازگاری دانش آموزان دبیرستانی بوده است که بر روی 285 دانش آموز پایه اول که به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند انجام شده است. ابزار پژوهش جهت سنجش عملکرد خانواده، مقیاس عملکرد خانواده بلوم با اعتبار 86/0 و جهت سنجش استدلال اخلاقی، ازمون استدلال اخلاقی رست با اعتبار 70/0 و جهت سنجش سازگاری، آموزن سازگاری سیناوسینگ با اعتبار 93/0 مورد استفاده قرار گرفت و جهت تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین خرده مقیاس های همبستگی، بیانگری، جامعه پذیری، آرمان خانوادگی و سبک آزادمنش با استدلال اخلاقی رابطه مثبتی وجود دارد که ضریب همبستگی آنها به ترتیب (137/0) و (144/0) و (203/0) و (162/0) و (178/0) است. بین نمره کل عملکرد خانواده (به استثنای گرایش های تفریحی) با سازگاری رابطه مثبتی وجود دارد که ضریب همبستگی آن (273/0) است و تنها دو خرده مقیاس عملکرد خانواده یعنی بیانگری و تاکیدات مذهبی قادر به پیش بینی سازگاری هستند که ضرایب رگرسیون نها به ترتیب (05/0) و (02/0) است و بین استدلال اخلاقی با سازگاری رابطه معنی دار مشاهده نشد.
آمنه مشاء زمینی علی اکبر خسروی بابادی
پژوهش حاضر به منظور شناسایی عوامل موثر در توجه دانش آموزان دختر متوسطه شهر تهران به ارزش های دینی به اجرا درآمده است.ضمن اینکه شناسایی شاخص های مربوط به هر عامل و الویت بندی عوامل شناسایی شده و بررسی تفاوت دیدگاه های دانش آموزان ، معلمان و اولیاء از اهداف فرعی پژوهش می باشد.روش پژوهش از نوع توصیفی – پیمایشی می باشد. به منظور بررسی سوالات پژوهش، از بین دانش آموزان دخترمتوسطه شهر تهران ، معلمان و اولیاء که جامعه آماری پژوهش را تشکیل داده است. تعدا 350 نفر دانش آموز، 100 نفر معلم ، 170 نفر اولیاء به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. برای شناسایی عوامل موثر در توجه دانش آموزان دختر به ارزش های دینی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش به شناسایی عوامل اجتماع ،معلمان ، دوستان ، محتوای درس دینی ، رسانه ، خانواده به همراه گویه های مربوط به ان منجر شده است. در الویت بندی عوامل از نظر سه دیدگاه دانش آموزان، معلمان و اولیاء تفاوت هایی مشاهده شده و در بعضی از عوامل نیز مشترک بودند.مسئولان جامعه و متولیان امر تعلیم و تربیت با در نظر گرفتن هریک از این عوامل جهت پیشبرد بهتر اهداف تربیتی و نزدیک شدن به جامعه ای با اصول و ارزش های اسلامی، در برنامه ریزی بیش از پیش توجه لازم را داشته باشند.
افسانه کریمی مهدیه صالحی
در پژوهش حاضر به منظور مقایسه میزان سلامت روانی ،شادکامی و عملکرد خانواده فرزندان شاهد که مادران آنان ازدواج مجدد کرده و گروهی که ازدواج مجدد نکرده اند ،از جامعه فرزندان شاهد دو گروه 60 نفری به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردیند وبا آزمونهای سلامت روانی گلدبرگ فرم 28 سوالی و پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه کارکرد خانواده بلوم مورد بررسی قرار گرفتند . پس از جمع اوری داده ها ،با استفاده از تحلیل آماری در دو سطح توصیفی و استنباطی ، مشاهده گردید که در میزان سلامت روانی فرزندان شاهد که مادران آنان ازدواج کرده اند در سطح بالاتری قرار دارند . مقایسه خرده مقیاسها نشان داد که این یافته بیشتر تحت تاثیر نمره زیر مقیاس اضطراب است. در ارتباط با میزان شادکامی ،گروه فرزندانی که مادرانشان ازدواج نکرده اند ،نمره های بالاتری را به دست آوردند اما در دو گروه تفاوت معنا داری مشاهده نگردید. در رابطه با عملکرد خانواده نیز کارکرد خانواده در فرزندان شاهدی که مادرانشان ازدواج مجدد نکرده اند بالاتر از فرزندان شاهدی است که مادرانشان ازدواج مجدد کرده اند.
زهرا پروازی مقدم علی اکبر خسروی بابادی
پژوهش حاضر با هدف تاثیر شبکه های اجتماعی به عنوان برنامه درسی پنهان بر صلاحیت های اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه ی شهر تهران صورت گرفته است. بدین منظور با جامعه آماری 190751 نفر دانش آموز با توزیع 110795 پسر و 79956 دختر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. برای جمع آوری اطلاعات ، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. که 337 نفر پسر و 314 نفر دختر به این پرسشنامه پاسخ داده اند ضریب پایانی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 92% محاسبه شد. روایی آن نیز از طرف اساتید راهنما، مشاورین و صاحب نظران مورد تایید قرار گرفته است.برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از روش آمار استنباطی (آزمون t ، خی دو و فریدمن) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که استفاده از شبکه های اجتماعی به عنوان برنامه درسی پنهان بر صلاحیت های اجتماعی دانش آموزان با مولفه های هویت ملی، روابط درون فردی و روابط بین فردی ، روابط خانواده و پیشرفت علمی موثر است و بین دختران و پسران صرفا در مولفه هویت دینی و ملی متفاوت است. کلید واژه ها: شبکه های اجتماعی ، برنامه ی درسی پنهان، صلاحیت های اجتماعی
محبوبه شکوهی مهدیه صالحی
هدف: ارتباط بازیهای رایانه ای با پرخاشگری در دانش آموزان دبیرستانهای پسرانه است. روش پژوهش: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی است . در این مطالعه 175 دانش آموزی که از بازیهای رایانه ای استفاده میکنند و 175 نفر از دانش آموزی که از بازیهای رایانه ای استفاده نمی کنند انتخاب شدند و پرسشنامهها به صورت تصادفی بین آنها توزیع شد. نمونهها ضمن پاسخ به پرسشنامه محقق ساخته، پرسشنامه پرخاشگری را نیز تکمیل کردند. اطلاعات با استفاده از آزمون کای دو مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافتهها: خشونت و پرخاشگری به دنبال استفاده از بازیهای رایانه ای در دانش آموزانی که بازیهای رایانه ای انجام میدهند نسبت به کسانی که از بازیهای رایانه ای استفاده نمیکنند بیشتر است.خشونت و پرخاشگری در دانش آموزانی که در جمع خانواده بسر نمیبرند بیشتر دیده می شود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان میدهد، شیوع پرخاشگری در دانش آموزانی که از بازی های رایانه ای استفاده میکنند بیشتر است و مواجهه ممتد با بازیهای رایانه ای به ویژه در بازی های مبارزه ای وخشن باعث ایجاد حالات پرخاشگری میشود و نیز شیوع پرخاشگری در دانش آموزانی که در جمع خانواده نیستند بیشتر از همنوعان خود است. واژگان کلیدی: بازیهای ویدیوئی- رایانه ای، دانش آموزان، پرخاشگری
فائزه فرشباف عباس خورشیدی
هدف از این پژوهش بررسی رابطه اثربخشی معلمان وسبک های یادگیری دانش آموزان دختر آن ها در مقطع ابتدایی آموزش وپرورش شهر تهران میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه معلمان مقطع ابتدایی و دانش آموزان دختر آن ها در دوره ابتدایی آموزش وپرورش شهر تهران درسال 1392به تعداد 2000 نفر تشکیل خواهد داد.که به علت گستردگی جامعه آماری، مناطق 1و2 و6 و 7 و11و12و14و17 به عنوان محیط پژوهش انتخاب گردید. حجم نمونه پژوهش حاضربر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده که تعداد 323نفر حجم نمونه پژوهش حاضر راتشکیل می دهدو بوسیله فرمول تعیین حجم نمونه اچ اس بولا(1970 نقل ازابیلی 1383 ) محاسبه شد. پژوهش حاضراز نظر اهداف کاربردی / ازنظردادها کمی واز نظر ماهیت وروش مطالعه از نوع همبستگی است. زیرا بدون آنکه متغیر مستقل را دست کاری کنیم رابطه آن رابامتغیر وابسته میسنجیم. ابزار سنجش پژوهش حاضر را به ترتیب دو پرسشنامه 32 سوالی اثربخشی پارسونز(1999،به نقل از خورشیدی،1391)و12سوالی کلب (1985، نقل از خورشیدی،1386)تشکیل می دهد. روایی وپایایی پژوهش حاضربه وسیله فرمول آلفای کرونباخ محاسبه شده که به ترتیب62./.و81./.و92./.و80./. می باشد داده های حاصل از پرسشنامه به منظور آزمودن فرضیه های پژوهش علاوه براستفاده از آمار توصیفی(حداقل،حداکثر، میانگین، انحراف معیار، کجی وکشیدگی) از آزمون های آماری موسوم به t همبستگی وضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.این آزمون هاپاسخ به سوال پژوهش را توجیه میکند.نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین اثربخش معلمان وسبک های یادگیری دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد
آذر کراچیان علی اکبر خسروی بابادی
هدف اصلی در پژوهش حاضر،بررسی دیدگاه دبیران فیزیک سال اول دبیرستان درمورد نقش عناصرموجود برنامه درسی فیزیک1( اهداف، محتوا، راهبرد های تدریس، موادآموزشی، فعالیت های یادگیری، زمان ، فضا ،گروه بندی و ارزشیابی) در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان این پایه می باشد. عناصر مذکور در این پژوهش در دو بعد وضع مطلوب و وضع موجود با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، مورد بررسی قرار گرفته است تا شکاف بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب مشخص گردد.این پرسشنامه در بین 150 نفر از دبیران فیزیک توزیع شده است. این افراد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند.روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی است. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون هایt همبسته و فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهند همه عناصر نه گانه برنامه درسی فیزیک1و خرده مولفه های آن در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از اهمیت زیادی برخورداراند؛ ولی علی رغم اهمیت بالایی که دبیران به آنها داده اند ، این عناصر و خرده مولفه های آن در برنامه درسی موجود مورد توجه قرار نگرفته و در نهایت، برنامه درسی موجود به طور معناداری از برنامه درسی مطلوب فاصله گرفته است.از نظر دبیران ، در برنامه درسی مطلوب عناصر فعالیت های یادگیری ، فضا، راهبردهای تدریس و زمان به ترتیب به عنوان موثرترین عناصر در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان هستند. در حالیکه در برنامه درسی موجود علی رغم فاصله ای که با برنامه درسی مطلوب داشته عناصر محتوا، ارزشیابی ، اهداف و فعالیت های یادگیری به ترتیب به عنوان موثرترین عناصر در نظر گرفته شده اند. واژه های کلیدی: عناصر برنامه درسی، درس فیزیک، پیشرفت تحصیلی
مهرانگیز دژآگاه ماسوله علی اکبر خسروی بابادی
چکیده پایان نامه )شامل خلاصه ، اهداف ، روش های اجرا و نتایج بدست آمده(: با ت جه به اهم ت تنب ت و ن ق م زش و پنورش ار تب ن و ارائه این الز "بنرسی م آان انعکا س نل نب س ار کرم راهنمایی و مر ساه" به ون ان مسئمه اساسی پژوهق حاضن قنار منفت. ار این پژوهق بنرسی کمّی و ک فی ماالم کرم ارسی م اطد راهنمایی و اب نسران بناسا ماالم منتبط با س نه پ امبن و تمامی کرابهاس ارسی اورل راهنمایی سال اوب و س ب راهنمایی، سال اول، اوب و س ب اب نسران و پ قاانشزاهی )شااه نظنس- تجنبی و ریاضی( م را بنرسی قنار منفت و ماالم منب ط به س نل نب س اسرخناج مناید. جهت بنرسی س الات تت ق ،جداولی طناحی و ماالم ار قالم جدول به تفک ک هن پایه:شامل مرن کراب، شمارل صفته، منابد م را اسرفاال ون ع روایت با اسرفاال از روش کد مذارس اسر نائی پایه ریآس شد. ار رشره ریاضی، از مجم ع 6129 صفته کراب هاس ارسی 944 صفته به ماالم منتبط با س نل نب س اارصاص یافره و ار صد فناوانی صفتات س نل 9226 می باشد. ار رشره تجنبی، از مجم ع 6429 صفته کراب هاس ارسی 940 صفته به ماالم منتبط با س نل نب س اارصاص یافره و ار صد فناوانی صفتات س نل 9290 می باشد. بس ارس از ماالم منتبط با س نل پ امبن "بدون ذکن منبد" ار کراب هاس ارسی ق د شدل اند و میت ان ن را یکی از و ب و ضعفهاس کرابهاس ارسی اانست. کم د واهل ها: س نل نب س، کرم ارسی، اورل راهنمایی، اورل مر ساه
مهری مهریزی علی اکبر خسروی بابادی
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر نیازهای اعضای هیات علمی برسطح رضایت شغلی آنان (مطالعه موردی: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب) است. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ افق زمانی، مقطعی و از لحاظ روش گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع علی پس از وقوع بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیات علمی شاغل در دانشگاه آزاد اسلامی- واحد تهران جنوب در سال 93-92میباشد. با مراجعه به فرمول کوکران تعداد 218نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی از جامعه آماری انتخاب شده است پس از حذف پرسشنامه های ناقص تعداد 171 پرسشنامه جهت تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها مربوط به نیازهای اعضای هیات علمی بر رضایت شغلی از پرسشنامه محقق ساخته 32 گویه های استفاده شده است. روایی پرسشنامه ها از طریق روایی صوری و محتوایی و پایایی آنها با اجرای آزمایشی پرسشنامه در نمونه ای با حجم 30 نفر از طریق آلفای کرونباخ عدد0.928 برای پرسشنامه پاسخگویی به نیازها و عدد 0.902 برای پرسشنامه رضایت شغلی برآورد گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از آزمون های آمار توصیفی از جداول توزیع فراوانی، نمودار خطی میانگین ها، شاخص¬های مرکزی نظیر میانگین، انحراف استاندارد و چولگی و کشیدگی و برای تحلیل آماری فرضیه های پژوهش در آمار استنباطی از آزمونهای مناسب آمار استنباطی ازجمله ضریب همبستگیی و مان ویتنی، کروسکال والیس و رگرسیون استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داده که پاسخگویی به نیازهای اعضای هیات علمی بر افزایش رضایتمندی آنها تاثیر معناداری دارد. کلمات کلیدی:نیازهای آموزشی، نیازهای پژوهشی، نیازهای روانی-اجتماعی، نیازهای معیشتی- رفاهی، رضایت شغلی، اعضای هیات علمی
عصمت فراهانی علی اکبر خسروی بابادی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی در خودکارآمدی معلمان با توجه به پایه¬های مختلف تحصیلی پرورش شهر تهران است. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ افق زمانی، مقطعی و از لحاظ روش گردآوری اطلاعات، توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مدارس دوره ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 93-92 می باشد که بر طبق آمار تعداد آنان در حدود 13700 نفر گزارش شده است. با مراجعه به جدول مورگان تعداد 375 نمونه برای جامعه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه¬ای مرحله¬ای از جامعه آماری انتخاب شده است. برای جمع آوری داده ها مربوط به هوش هیجانی از پرسشنامه استاندارد بار- ان و برای خود کارآمدی از پرسشنامه تنظیم شده توسط حسین چاری سماوی و محمدی (1389) استفاده شده است . روایی پرسشنامه ها از طریق روایی صوری و محتوایی و پایایی آنهابا اجرای آزمایشی پرسشنامه در نمونه ای با حجم 30 نفر از طریق آلفای کرونباخ برای پرسشنامه هوش هیجانی و برای پرسشنامه خودکار آمدیبرآورده گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده¬های بدست آمده از آمون های آماری توصیفی از جداول توزیع فراوانی، نمودار خطی میانگین¬ها، شاخص های مرکزی نظیر میانگین، انحراف استاندارد و چولگی و کشیدگی و برای تحلیل آماری فرضیه های پژوهش استنباطی از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داده که براساس دیدگاه معلمان ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران هوش هیجانی بر خودکارآمدی تاثیر گذار است. کلمات کلیدی: هوش هیجانی، خودکارآمدی، معلمان، آموزش و پرورش، دوره ابتدایی
زری آقاجانی علی اکبر خسروی بابادی
این پژوهش با هدف اثر بخشی روش تدریس مبتنی بر یادگیری ترکیبی بر انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی انجام شد. برای این منظور 58 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند که 29 نفر در گروه آزمایش و به شیوه ترکیبی (تلفیقی از روش های آموزشی سنتی و الکترونیکی) و 29 نفر دیگر در گروه کنترل با همان شیوه رایج تحت آموزش قرار گرفتند. انگیزش پیشرفت ازطریق پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس از طریق پیش آزمون و پس آزمون اندازه گیری شد. برای بررسی پیشرفت تحصیلی نیز از نتایج کارنامه ارزشیابی توصیفی ترم 1 و 2 دانش آموزان استفاده شد. داده ها ی بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و آزمون خی دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که تدریس مبتنی بر یادگیری ترکیبی بر انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر مثبت داشته است، به طوری این که دانش آموزان در کارنامه ارزشیابی توصیفی ترم 2 از امتیاز بالاتری برخوردار بودند.
حسین موسوی یلدا دلگشایی
به طور کلی هدف از این پژوهش بررسی تاثیر طرح پروژه علمی بر عملکرد دانش آموزان کلاس پنجم شهر تهران در مهارتهای فرایندی درس علوم می باشد.بدین منظور بر اساس چارچوبهای نظری ، مهارتهای فرایندی مطابق کتاب مبانی نظری و مهارتهای آموزش علوم احصاء و از میان آنها مهارتهایی که بدون نیاز به آزمون عملکردی و تنها با انجام یک آزمون مداد کاغذی قابل سنجش بودند و ضمنا در دوره ی ابتدایی بیشتر مورد نظر بودند فهرست شد :1- نتیجه گیری و تفسیر داده ها 2- پیش بینی 3- فرضیه سازی4- استنباط کردن 5- طراحی آزمایش 6- برقراری ارتباط و 7- تشخیص و کنترل متغیرها سپس در یک پژوهش شبه آزمایشی دو گروه از دانش آموزان کلاس پنجمی دو مدرسه ابتدایی دولتی پس از گمارش بر اساس نمره تست ریون در دو گروه شاهد و آزمایش طبقه بندی و در پیش آزمون شرکت داده شدند . سوالات این آزمون از آخرین سوالات قابل انتشار آزمون تیمز 2007 از درس علوم انتخاب شدند . پایایی آزمون نیز با استفاده از روش آلفای کرانباخ مورد ارزیابی قرار گرفت که نتیجه پایایی آن برای آزمون مذکور با استفاده از آلفای کرونباخ برابر با 78 صدم می باشد. سپس به مدت شش ماه گروه آزمایش در یک کاربست مربوط به انجام پروژه علمی شرکت داده شد و هر دانش آموز حداقل دو پروژه علمی از نوع آزمایش را در این مدت به انجام رساند . در پایان کاربست مجددا هر دو گروه در پس آزمونی که مشتمل بر همان سوالات پیش آزمون می شد شرکت نموده و پس از تصحیح هر دو آزمون جدول داده ها برای هریک از سوالات هجده گانه آزمون و برای تک تک دانش آموزان تهیه شد . سپس با یک تحلیل آماری روی داده های مذکور ، اثر معنی دار انجام پروژه علمی روی پیشرفت دانش آموزان در کسب مهارتهای فرایندی درس علوم مشخص شد . با استفاده از سوالات استاندارد آزمون تیمز، فهرست مهارتهای فرایندی درس علوم و با نمونه گیری به صورت در دسترس از طریق معرفی دو مدرسه دولتی عادی توسط اداره آموزش و پرورش منطقه 7 تهران و انجام یک کاربست 6 ماهه روی گروه آزمایش و تحلیل نتایج با استفاده از آزمونهای آماری نظیرt مستقل (مقایسه تفاضل میانگین ها ) و آزمون کوواریانس می توان نتیجه گرفت که در میزان عملکرد دانش آموزان در مهارتهای فرایندی درس علوم به طور کلی و به طور خاص در مهارتهای برقراری ارتباط ، استنباط کردن ، مهارت طراحی تحقیق مهارت نتیجه گیری و تفسیر داده ها مهارت پیش بینی مهارت فرضیه سازی بین دو گروه شاهد و آزمایش تفاوت معنی داری وجود دارد بنابر این طرح پروژه های علمی بر عملکرد دانش آموزان در مهارتهای فرایندی درس علوم اثر مثبت دارد
لیلا چاوشی حسینی علی اکبر خسروی بابادی
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش عوامل آموزشی در کیفیت بخشی فرایند آموزش از دیدگاه مدیران و معلمان دوره متوسطه دخترانه شهر تهران بوده است، روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بوده و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است حجم نمونه 554 نفر که شامل 202 مدیر و 352 معلم بوده است و نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای انجام شده است. برای تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای، t گروه های مستقل و آزمون فریدمن استفاده گردید. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که از دیدگاه مدیران سه مولفه فضای مدرسه، نحوه ارزشیابی معلمان و امکانات و فناوری در کیفیت بخشی از بین هشت مولفه در اولویت قرار دارد و از دیدگاه معلمان سه مولف? شیوه تدریس، فضای مدرسه و نحوه ارزشیابی از معلمان از اولویت برخوردار است. در نهایت نتایج نشان می دهد همه مولفه های در نظر گرفته شده رابطه معنی داری با کیفیت بخشی فرایند آموزش دارند.