نام پژوهشگر: ارش شاهین
علی اصغر آبندی ارش شاهین
چکیده در هر سازمانی، چه تولیدی و چه خدماتی، مهمترین عامل برای حفظ و رشد سازمان، مشتریان آن هستند، چنانچه اگر سازمان در جلب رضایت و وفاداری آنان موفق شود و بتواند آنان را حفظ کند، زمینه رشد و بقای طولانی مدت خود را مهیا کرده است. دیدگاه سنتی در مورد رابطه بین رضایت و وفاداری مشتریان به صورت یک رابطه مستقیم خطی می باشد که با افزایش رضایت مشتریان وفاداری آنها نیز افزایش خواهد یافت. بنابراین سازمان ها با صرف زمان و هزینه های بسیار سعی دارند رضایت مشتریان را کسب کرده تا از این طریق آنها را وفادار نمایند؛ به عبارت دیگر سازمان ها هدف خود را کسب رضایت مشتریان قرار داده اند نه وفاداری آنها. به همین دلیل در این پژوهش سعی شده است تا به بررسی و تحلیل این رابطه در صنعت نرم افزار پرداخته شود و دیدگاه سنتی مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین در این پژوهش بر اساس مدل کانو، رضایت مشتریان در زمینه ابعاد کیفیت نرم افزار و ارتباط آن با وفاداری مشتریان مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای گردآوری داده ها منابع کتابخانه ای و همچنین مصاحبه و پرسشنامه بسته مورد استفاده قرار گرفته اند. برای جامعه آماری، مشتریان شرکت همکاران سیستم اصفهان در نظر گرفته شده اند که یک نمونه آماری متشکل از 108 شرکت مبنای پژوهش قرار گرفته است. برای آزمون فرضیه ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بر خلاف دیدگاه معمول در بازاریابی، رضایت مشتریان منجر به وفاداری آنها نمی شود. همچنین نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها بر مبنای مدل کانو نشان دادند که اگر چه ویژگی های بایدی یک نرم افزار در اولویت اول قرار دارد، اما بر آورده شدن آنها موجب وفاداری مشتریان نخواهد شد. اما بین ویژگی های تک بعدی و جذاب نرم افزار با وفاداری مشتریان ارتباط معنی داری مشاهده شد.
مرضیه حیدری رضا هویدا
چکیده یکی از راهکارهای واکنش به تغییر و تحولات سریع محیط و پاسخ گویی به نیازهای مشتریان در دانشگاه چابکی می باشد. با توجه به ابعاد گسترده ی چابکی در دانشگاه و نقش بسزایی که یادگیری و تعالی سازمانی در ایجاد و توسعه ی چابکی دارند هدف از این پژوهش تعیین روابط چندگانه میان یادگیری سازمانی، توانمندسازهای تعالی سازمانی و قابلیتهای چابکی سازمانی از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاههای دولتی شهر اصفهان بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری شامل 1745 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاههای دولتی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1392- 1391 بود که از این جامعه تعداد 291 نفر به عنوان نمونه با روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم انتخاب گردیده و مورد مطالعه قرار گرفتند. دادهها به وسیلهی سه پرسش نامه جمع آوری گردید، پرسشنامهی یادگیری سازمانی گومژ و همکاران (2005) مشتمل بر 16 سوال که مولفههای تعهد مدیریت، دید سیستمی، فضای باز و آزمایشگری، انتقال و یکپارچگی دانش را مورد سنجش قرار داد، پرسشنامهی توانمندسازهای تعالی سازمانی بر اساس مدل efqm (2010) مشتمل بر 25 سوال که مولفههای رهبری، استراتژی، کارکنان، شرکاء و منابع، فرایندها، محصولات و خدمات را مورد سنجش قرار داد و پرسشنامهی قابلیتهای چابکی سازمانی بر اساس مدل چابکی سازمانی ژانگ و شریفی (2000) مشتمل بر 25 سوال که مولفههای پاسخگویی، شایستگی، انعطافپذیری و سرعت را مورد سنجش قرار داد. روایی پرسشنامهها به صورت محتوایی و سازه مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامهها با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. پایایی پرسشنامهی یادگیری سازمانی 89/0، توانمندسازهای تعالی سازمانی 93/0، قابلیتهای چابکی سازمانی 92/0 بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای spss و amos و در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت که در سطح توصیفی از آماره های فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه(همزمان)، تحلیل واریانس و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده گردید. یافتههای پژوهش نشان داد رابطهی مثبت و معنیداری بین یادگیری سازمانی و قابلیتهای چابکی سازمانی و بین یادگیری سازمانی و توانمندسازهای تعالی سازمانی وجود دارد(05/0p?). همچنین بین توانمندسازهای تعالی سازمانی و قابلیتهای چابکی سازمانی رابطهی مثبت و معنیداری مشاهده شد(05/0 p?). براساس نتایج تحلیل رگرسیون بین ابعاد یادگیری سازمانی، توانمندسازهای تعالی سازمانی و قابلیتهای چابکی سازمانی رابطهی چندگانهای مشاهده گردید. تفاوت بین میانگین نظرات اعضای هیأت علمی در خصوص یادگیری سازمانی با رشته تخصصی، وضعیت استخدامی و دانشگاه محل خدمت معنیدار بوده(05/0p?)، همچنین بین میانگین نظرات اعضای هیأت علمی در خصوص توانمندسازهای تعالی سازمانی با جنسیت و وضعیت استخدامی و قابلیتهای چابکی سازمانی با جنسیت، رشته تخصصی و وضعیت استخدامی تفاوت معنیدار بوده است. نتایج برازش مدل پژوهش نیز نشان داد که دادههای پژوهش با مدل مفهومی پژوهش برازش دارد و مدل تأیید میشود. با توجه به نتایج پژوهش چابکی برای دانشگاه ها از اهمیت شایانی برخوردار است و مدیران دانشگاه های دولتی شهر اصفهان می توانند با ایجاد و تقویت فضای یادگیری و توجه به توانمندسازهای تعالی و بهبود کیفیت در دانشگاه به سمت چابکی گام بر دارند. واژگان کلیدی: یادگیری سازمانی، توانمندسازهای تعالی سازمانی، قابلیتهای چابکی سازمانی، اعضای هیات علمی دانشگاه