نام پژوهشگر: غلامرضا نوروزی
مرتضی حسینی غلامرضا نوروزی
کرتاسه فوقانی و رخداد فرورانش در شرق کشور که اکثر زمین شناسان قائل به وقوع آن هستند، اهمیت ویژه ای را برای این بخش از ایران به همراه داشته است. هر چند که به نظر می رسد جهت فرورانش در این ناحیه کماکان یکی از موضوعات مهم مورد بحث باشد، اما آنچه که در مورد آن اتفاق نظر وجود دارد، اصل وقوع فرورانش است که در حال حاضر ذهن متخصصین زمین شناسی اقتصادی معطوف پیامدهای آن شده است. علاوه بر این، وجود واحدهای مختلف ولکانیکی که می تواند نقش منشأ یا میزبان را برای بسیاری از کانه ها داشته باشد، احتمال تشکیل انواع کانسارهای مرتبط با ناحیه زون فرورانش حاشیه قاره را افزایش داده است. انواع کانسارهای مس پورفیری، مس رگه ای، طلای اپی ترمال، سرب و روی و کرومیت به همراه عناصر فرعی و سایر کانسارهای غیر فلزی می تواند به عنوان پتانسیلی قابل تأمل برای این ناحیه قلمداد شود. وجود معادن و اندیسهای گوناگون گواهی بر این مدعاست. اکتشاف ناحیه ای اولین گام جدی در بررسی امکان سنجی معدنی یک ناحیه پس از مرحله پی جویی های زمین شناسی است. در این مرحله می بایست اطلاعات گوناگون بدست آمده از روشهای مختلف اکتشافی نظیر زمین شناسی، ژئوشیمی، گسلها، تصاویر دورسنجی و ژئوفیزیک با روشی مناسب با هم تلفیق شوند. در صورتیکه تلفیق لایه های داده ای با روش مناسبی انجام نپذیرد، نتایج حاصل منطبق بر واقعیت نخواهد بود و تکیه بر چنین نتایجی ریسک سرمایه گذاری عملیات را در مراحل بعدی اکتشاف بالا خواهد برد. روشهای متداول تلفیق اطلاعات اکتشاف ذخایر معدنی شامل بولین، همپوشانی شاخص، وزنهای نشانگر و تحلیل سلسله مراتبی فازی (fahp) است. در این میان روش تاپسیس و فازی تاپسیس جزء جدیدترین متدهای مطرح شده می باشد که هر چند خاستگاه آن علم مدیریت و تصمیم گیری است، ولی هدف آن که رتبه بندی گزینه (محل)های مطلوب به منظور انجام بهترین انتخاب است، با سایر علوم مشترک است. در پایان نامه حاضر از تکنیک ارزش دهی فاصله ای فازی تاپسیس (ivfss topsis) برای تلفیق لایه های اکتشافی در محیط سامانه اطلاعات مکانی (gis) استفاده شده است. محدوده مورد مطالعه یک کمربند ولکانیکی هم روند با فرورانش ناحیه است که به ترتیب بخشهای شمال شرقی، مرکزی و جنوب غربی نقشه های سرچاه شور، مختاران و سهل آباد با مقیاس 100000/1 را دربر می گیرد.