نام پژوهشگر: سید علی طباطبایی پناه
آیدین ابراهیم پور ضیایی سید علی طباطبایی پناه
جهان امروز، با همه پیچیدگی هایش صحنه تعاملات و تقابلات کشورهایی است که هر کدام سهمی معادل و یا بیشتر از آنچه دارند، می خواهند. کشورهای قوی برای قوی تر شدن و کشورهای ضعیف برای قوی شدن به اقدامات متفاوتی دست می زنند. در این میان حرکت های نظامی برای کسب موقعیت و پرستیژ از آن دسته مقوله هایی است که در تمامی دوران تاریخ، به نحوی جایگاه خود را حفظ کرده است. قدرت نظامی، به عنوان ملموس ترین جزء قدرت و نیز به دلیل قابل اکتساب بودن اش به واسطه ی منابع مالی، یکی از اولین مواردی است که کشور ها حداقل برای کسب امنیت به آن روی می آورند. در این بین کشور هایی نیز وجود دارند که قدرت نظامیان و طرفداران نظامی گری در آن ها به دلیل رویکرد ها و تمایلات ذکر شده در بالا و نیز نفوذی که این مهره ها در بدنه ی دولت و حاکمیت بدست آورده اند، روز به روز در حال افزایش است. این گروه که از آن ها به عنوان «مجتمع های صنعتی– نظامی» یاد می کنند، گاه از تأثیر گذارترین نیرو ها بر سیاست گذاری های کشورها، داخلی و خارجی، و حتی اقتصادی هستند. در این پژوهش نیز سعی شده است با بررسی اجمالی تئوری حاکم بر این گروه، به حوزه تأثیرگذاری و عملکرد این گروه در کشور ایالات متحده امریکا در دو دوره اخیر ریاست جمهوری (جورج دبلیو بوش) و نفوذ آن در بدنه دولت این کشور اشاره شود؛ و نتایج این عملکرد ها و سیاستگذاری های ناشی از آن مورد بازبینی قرار بگیرد.
علی اکبر آرزومند سید علی طباطبایی پناه
اصطلاح قدرت نرم شاید واژه ی تازه ای باشد ولی کارکرد آن قدیمی است و کشورهای قدرتمند اروپایی همچون انگلستان، فرانسه و... در قرون گذشته آن را به کار می بردند. از نظر سیر تاریخی؛ قبل از عصر اطلاعات، قدرت سخت گفتمان غالب و مسلط بر مناسبات داخلی و بین المللی کشورها بوده است. البته هنوز هم بعضی کشورها از این گفتمان استفاده می کنند اما با ورود به عصر اطلاعات رفته رفته گفتمان سخت اهمیت و کارکرد خود را از دست داده و جای خود را به گفتمان نرم مبتنی براقناع ترجیحات دیگران می دهد به این خاطر که با پیشرفت تکـنولوژی، انقـلاب اطلاعات و جهانی سازی، دیگر مرزهـای خودی و محـلی کم رنگ شده و می توان با استفاده از تکنولوژی نیازهای افکار عمومی و مخاطبان را برآورد نمود. با عنایت به اینکه ایالات متحده آمریکا در زمینه استفاده از قدرت نرم از جمله کشورهای نسبتاً دیر آمده می باشد ولی با در پیش گرفتن یک سیاست داخلی و خارجی متوازن هم اکنون علاوه بر در اختیار داشتن پیشرفته ترین - نه بزرگترین – نیروی نظامی جهان که پیشرفت آن با گام های سریع و بلند ادامه دارد، ازلحاظ قدرت نرم نیز کلاس خاصی دارد و در این زمینه هیچ کشوری داری امکانات آمریکا نیست و این کشور با استفاده از جدید ترین ابزارها و تکنیک ها در جهت افزایش قدرت نرم خود تلاش می کند تا بتواند با صرفه هزینه کمتری به اهداف و منافع خود دست پیدا کند که به عنوان نمونه می توان به استفاده این کشور از قدرت نرم در جنگ سوم خلیج فارس اشاره نمود به طوری که اگر جنگ سوم خلیج فارس را به یک کوه یخی تشبیه کنیم فقط قسمت نظامی آن بالای آب بود و دیده می شد اما قسمت بزرگ تر آن زیر آب بود که با تارو پودهای نرم افزاری و روانی به هم دوخته شده بود.
رضا پارسا طاهره ابراهیمی فر
سیاست های خاورمیانه ای آمریکا تا مدت ها معطوف به حفظ ثبات بوده است .اما با تقویت و تحرک بیشتر گرایش های ضد آمریکایی و وقوع حملات 11 سپتامبر در خاک آمریکا، سیاستمداران کاخ سفید به سمت اتخاذ رویکرد امنیتی بجای حفظ ثبات در منطقه تغییر جهت دادند.خاورمیانه با داشتن منابع غنی انرژی از یک سو و موقعیت خاص ژئوپولتیک از سوی دیگر، حوزه منفعتی غیر قابل اغماضی برای قدرت های بزرگ محسوب می شود . و در راس آنها آمریکا منافع خود را در سه زمینه سیاسی ، اقتصادی و نظامی-امنیتی مفروض دیده و به دنبال دستیابی به آن است . این در حالی است که خاورمیانه نه تنها با نظم سیاسی، اقتصادی و امنیتی آمریکا هماهنگی ندارد بلکه به شدت پتانسیل مقاومت و مقابله را دارد . انقلاب اسلامی ایران از همان ابتدای پیروزی مخالف سرسخت سیاستهای آمریکا در منطقه به شمار رفته و همواره ضربات سختی به پیکره این ابرقدرت وارد کرده است . سوریه نیز با حمایتهای خود از سیاستهای ایران همواره مخالف سیاستهای آمریکا بوده است . و این دو کشور با حمایتهای خود از حزب الله لبنان سد دفاعی محکمی در همسایگی اسرائیل برای مخالفت با سیاستهای آمریکا و اسرائیل ساخته اند . این تخقیق در صدد است تا به این سوال پاسخ دهد که مثلث ایران ، سوریه و لبنان تا چه حد بر مناغع خاورمیانه ای آمریکا در خاورمیانه تاثیر گذاشته است ؟ ایران همواره با حمایتهای سوریه و حزب الله لبنان به دنبال گسترش فرهنگ شیعی و آمریکا ستیزی در منطقه بوده ، آمریکا نیز برای مقابله با اسلامگرایی اقدام به حضور مستقیم نظامی در منطقه کرده و همچنین با اعطای وام های کلان در قالب طرحهایی مانند خاورمیانه بزرگ سعی در مقابله با اسلام گرایی دارد .از اینرو در پاسخ به سوال مطرح شده می توان گفت سیاستهای مشترک ایران ، سوریه و لبنان هزینه های منطقه ای و جهانی ایالات متحده را به طور فزاینده ای افزایش داده است .
علی روزبهانی علی اصغر زرگر
طی جنگ جهانی دوم که اقتصاد اروپا به عنوان موتور محرکه اقتصاد جهان و مرکز اصلی تولید ثروت جهان بود از هم پاشید و منهدم شد، ایالات متحده امریکا تبدیل به قدرت بلامنازع جهانی شد. پس از جنگ ایالات متحده آمریکا از طریق ایجاد، تقویت و گسترش رژیمهای مالی، پولی، تجاری، سیاسی و نظامی بین المللی به تثبیت و تقویت نظم بین المللی هژمونیک خویش پرداخت و با توسعه ی این نظم حاکمیت بلامنازعی را برای خود تثبیت کرد. ایالات متحده آمریکا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اهداف و سیاستهای خود را پیگیری کرد و سعی کرد تا نظم موجود جهانی بر اساس منافع خودش و برپایه گسترش لیبرال دموکراسی و نظام آزاد سرمایه داری شکل بگیرد اما پس از اضمحلال سیستم دوقطبی هژمونی ایالات متحده با چالشهای گوناگونی مواجه شد. ارجحیت یافتن منافع ملی دولت هژمون نسبت به منافع عمومی و همگانی تمامی دولتهای عضو سیستم سبب شد تا سایر قطبها در مقابل قدرت فزاینده ی هژمون دست به تشکیل اتحادها و ائتلافها بزنند تا تواناییهای تنها ابرقدرت موجود را تعدیل نمایند. ظهور قدرتهای جدید اقتصادی، سیاسی، نظامی سبب شد تا تأثیرگذاری واشنگتن بر رفتار سایر قدرتها به صورت آشکاری کاهش یابد و هژمونی ایالات متحده را با چالشی جدی مواجه سازد. از طرف دیگر ظهور گروههای تروریستی فراملیتی و دستیابی این گروهها به تجهیزات مدرن امنیت ملی ایالات متحده را با چالشی جدی مواجه ساخت؛ آنچه که چالشهای پیش روی آمریکا را بیش از پیش پیچیده میسازد، وجود این حقیقت است که واشینگتن در قرن بیست ویکم دیگر به عنوان تنها ابرقدرت نظامی دنیا مطرح نخواهد بود. وقوع انقلابهای متعدد در خاورمیانه و سقوط حکومتهای متحد آمریکا منافع ایالات متحده را در این منطقه به شدت به مخاطره انداخته است. از طرف دیگر مشکلات داخلی ایالات متحده به طور فزاینده رو به گسترش است و این کشور را درگیر بحرانهای دامنه دار سیاسی و اجتماعی کرده است؛ بحرانی که به شکل گیری جنبش وال استریت انجامید؛ جنبشی که نظام سرمایه داری لیبرال موردنظر آمریکا را با چالشی جدی مواجه ساخته است و همچنان ادامه دارد.