نام پژوهشگر: مهدیه صالحی
امیر حسین حاجی شاه وردی شیرین کوشکی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه هیجانات آموزشی آموزشگاههای نابینایان و شیو? تلفیقی بود. بدین منظور تعداد 80 نفر از دانشآموزان دوره دبیرستان که در آموزشگاههای نابینایان عادی و شیوه تلفیقی به تحصیل اشتغال داشتند از طریق روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه پکران (1992) پاسخ دادند.دادههای پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی (شاخصهای مرکزی و پراکندگی) و آمار استنباطی روش همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل کواریانس، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون t برای گروههای همتا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج به دست آمده نشان می دهد:بین هیجانات آموزشی دانشآموزان نابینای تلفیقی و غیر تلفیقی تفاوت وجود داشت. آزمون ریاضی بر لذت آموزشی دانشآموزان نابینای تلفیقی و غیرتلفیقی تأثیر متفاوت نداشت. آزمون ریاضی بر خجالت دانشآموزان نابینای تلفیقی و غیرتلفیقی تأثیر متفاوت داشت. آزمون ریاضی بر ناامیدی دانشآموزان نابینای تلفیقی و غیرتلفیقی تأثیر متفاوت داشت. آزمون ریاضی بر عصبیت آموزشی دانش آموزان نابینای تلفیقی و غیرتلفیقی تأثیر متفاوت نداشت. کلید واژه: هیجانات آموزشی، نابینایان، مجتمع نابینایان
مهسا فروغی فرناز کشاورزی ارشدی
هدف از این پژوهش مقایسه حافظه فعال و درک کلامی دانش آموزان دختر تک زبانه و دو زبانه شهر تهران بود. برای این منظور، 180 دانش آموز دختر 7 الی 9 ساله که شامل 60 دانش آموز تک زبانه (فارس زبان)، 60 دانش آموز دو زبانه (ترک- فارس) و 60 دانش آموز دو زبانه (فارسی – انگلیسی) بودند از پایه های اول، دوم و سوم دبستان با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. از تست هوش وکسلر ویرایش چهارم (wisc- iv) برای مطالعه تأثیر دوزبانگی بر دو کارکرد شناختی (حافظه فعال و درک کلامی) استفاده گردید. نتایج نشان داد که عامل حافظه فعال (wmi) در دانش آموزان تک زبانه (فارس زبان) با دانش آموزان دو زبانه 1 (ترک- فارس) و دو زبانه2 (فارسی – انگلیسی) تفاوت ندارد ولی در عامل درک کلامی (vci) بین این سه گروه تفاوت معنادار دیده شد. همچنین نتایج نشان داد که دانش آموزان دختر دو زبانه 2(فارسی –انگلیسی) در خرده آزمون های استدلال کلامی و تشابهات مقیاس وکسلر( wisc- iv) عملکرد بالاتری نسبت به دانش آموزان دو زبانه 1(ترک- فارس) داشتند. در صورتی که در خرده آزمون های حساب و فراخنای ارقام و واژگان مقیاس وکسلر( wisc- iv) بین آنها تفاوت معنادار دیده نشد.
زهرا نوراللهی مهدیه صالحی
هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس بلوغ عاطفی و رابطه آن با سلامت عمومی در دانش آموزان دبیرستانی کرج می باشد. جامعه آماری از تمامی دانش آموزان دختر دبیرستان های دولتی کرج تشکیل شد. نمونه آماری این پژوهش به روش تصادفی خوشه ای و 300 نفر برآورد شد. مقیاس بلوغ عاطفی که توسط یاشویر سینگ و بهارگاوا (1990) ساخته شده است، ابتدا برای تایید اعتبار بر روی نمونهد 50 نفری و سپس بر روی کل گروه نمونه اجرا شد. برای بررسی رابطه، پرسشنامه سلامت عمومی و برای بررسی روایی ملاکی مقیاس بلوغ اجتماعی اجرا شد. در پاسخ به سوالات پژوهش، اعتبار بدست آمده از مقیاس بلوغ عاطفی برابر 0.881 است که مورد تایید قرار گرفت. آزمون از روایی کافی برخوردار است و از 5 عامل ثبات عاطفی، بازگشت عاطفی، سازگاری اجتماعی، تزلزل شخصیت و فقدان استقلال اشباع شده است. در بررسی های انجام شده بین مقیاس بلوغ عاطفی و سلامت عمومی رابطه یافت نشد.
فاطمه آزادگان قمی منصوره شهریاری احمدی
این پژوهش به منظور مقایسه فراخنای حافظه کودکانadhd با کودکان عادی انجام شد. اهداف پژوهش شامل: 1 - تعیین تفاوت عملکرد حافظه حسی در کودکان عادی و کودکان adhd 2- تعیین تفاوت عملکرد حافظه کوتاه مدت در کودکان عادی و کودکان adhd 3- تعیین تفاوت عملکرد حافظه بلند مدت در کودکان عادی و کودکان adhd برای انجام این مقایسه از آزمون فراخنای ارقام به منظور سنجش حافظه حسی، آزمون بنتون به منظور سنجش حافظه کوتاه مدت و آزمون اطلاعات عمومی به منظور سنجش حافظه بلند مدت به عنوان ابزار تست استفاده شد.برای رسیدن به اهداف ذکر شده، 25 کودک(7تا10)ساله دارای نقص توجه و بیش فعالی که به یک مرکز روانپزشکی خصوصی مراجعه و تا زمان اجرای این تحقیق سابقه ی مصرف هیچگونه داروی روانپزشکی نداشته اند و مبتلا به آسیب مغزی، فلج مغزی، عقب ماندگی ذهنی وبیماری های سایکوتیک نمی باشندو با توجه به آزمون کانرز والدین ومصاحبه تشخیصیdsm-iv-trتشخیص نقص توجه / بیش فعالی گرفتهاندکه بااستفاده از روش نمونه گیریهدفمندودر دسترس انتخاب شده اندو25 کودک (7تا10)ساله که از یکی از مدارس عادی منطقه 4 آموزش و پرورش تهران که هیچگونه علائم نقص توجه وبیش فعالی و یا اختلال روان پزشکی دیگری نداشته اندبه منظور کنترل سایر متغیر ها از طریق همتا سازی انتخاب شدند.نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که بین میانگین عملکرد حافظه حسی کودکان،عادی و کودکان adhd که از آزمون فراخنای ارقام به دست آمده در سطح 0.05 تفاوت معنی داری وجود دارد.یافته دیگر این پژوهش بیان می کند که بین میانگین عملکرد حافظه کوتاه مدت کودکان،عادی و کودکان adhd که از آزمون بنتون به دست آمده در سطح 0.05 تفاوت معنی داری وجود دارد. در عین حال بین میانگین عملکرد حافظه بلند مدت کودکان،عادی و کودکان adhd که از آزمون اطلاعات عمومی به دست آمده در سطح 0.05 تفاوت معنی داری رویت نگردید.
معصومه ادهمی جمالی حیدرعلی هومن
در این پژوهش عملی بودن ، اعتبار ، روایی و نرم یابی آزمون پاره تست بلوغ اجتماعی رائو بررسی شده است . یک گروه نمونه با حجم 395 نفر از طریق نمونه برداری تصادفی ساده انتخاب و به سیاهه بلوغ اجتماعی رائو پاسخ دادند . سیاهه مذکور ، شامل 90 سوال بود که تعداد 4 سوال به علت داشتن بار عاملی ضعیف از کل پرسشنامه حذف شد . در نتیجه ضریب آلفای کرونباخ 889/0 به دست آمد . بررسی روایی سازه از طریق تحلیل مولفه های اصلی نشان می دهد که 12 عامل استخراج شده ، 388/38 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین می کند . 12 عامل مشتمل است بر 1 ) قدرت طلبی ؛ 2 ) اعتماد ؛ 3 ) درایت اجتماعی ؛ 4 ) خود – محوری ؛ 5 ) اعتماد به نفس ؛ 6 ) توانایی کنترل فشار روانی ؛ 7) مسئولیت پذیری ؛ 8) توانایی برقراری ارتباط موثر ؛ 9) همیاری ؛ 10) خود – رهبری ؛ 11) تعهد اجتماعی ؛ 12) انعطاف پذیری ؛ است . برای بررسی روایی همزمان از آزمون بلوغ عاطفی استفاده شد .همبستگی بین فرم 90 سوالی بلوغ اجتماعی و بلوغ عاطفی بر روی گروه نمونه ای به حجم 78 نفر محاسبه شد و نتایج حاصل نشان می دهد عامل های 4 ( خود – محوری ) و 11 ( تعهد اجتماعی) با بلوغ عاطفی همبستگی دارد و ضریب همبستگی کل پرسشنامه با سیاهه بلوغ عاطفی 176/0 به دست آمد. در نهایت دو نوع نرم درصدی و مقوله ای برای پرسشنامه تهیه شد. واژگان کلیدی : بلوغ اجتماعی ، بلوغ عاطفی ، عملی بودن ، اعتبار ، روایی و نرم یابی
امیر گلبندی حقیقت باقر غباری بناب
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی کیفیت دلبستگی با سبک های فرزندپروری در والدین کودکان عادی و تیزهوش شهرستان رشت انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش را والدین کودکان عادی و تیزهوش شهرستان رشت تشکیل می دهند، که 536 والد به عنوان نمونه و به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده و به پرسشنامه های سبک های فرزند پروری بامریند و سبک های دلبستگی کولینز پاسخ داده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری رگرسیون چند متغیری، تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) و همبستگی پیرسون، سوال های پژوهشگر مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان دادند که میان کیفیت دلبستگی و سبک های فرزندپروری والدین کودکان عادی و تیزهوش رابطه ی معناداری وجود دارد، همچنین با شناخت کیفیت دلبستگی والدین می توان سبک های فرزندپروری آنها را پیش بینی کرد. ارتباط بین متغیرهای روان شناختی بسیار پیچیده تر از آن است که در وهله ی نخست تصور می شوند، در حقیقت سبک دلبستگی والدین رفتارهایی را فرامی-خواند که این رفتارها در تعامل با کودکان، واکنش هایی را از سوی آنها برمی انگیزد. همین کنش و واکنش های بین والدین و کودک است که علاوه بر سبک دلبستگی والدین، توانایی تاثیرگذاری بر شیوه فرزندپروری را دارد. این امکان وجود دارد که فرزندان با توجه به شخصیت و خلق و خویی که دارند رفتارها و خلق و خوهایی را در والدین خود برانگیزانند که متناسب با شخصیت آنها هستند.
فرشید خسروپور غلامرضا ابراهیمی نژاد
به منظور مقایسه اثربخشی روشهای پردازش مجدد و حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم، بازگویی روان شناختی، مواجه سازی خیالی بربهبود مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه مزمن، 54 بیمار براساس آزمون اختلال پس از ضربه دیویدسون انتخاب شدند. آزمودنیها به طور تصادفی در 3 گروه 18 نفره قرار گرفته و با استفاده از آزمون دیویدسون و آزمون میلون 3 ، قبل، بعد و 3 ماه بعد از درمان ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که تأثیر بازگویی روان شناختی و ای.ام.دی.آر. از مواجه سازی خیالی، در درمان علائم کلی استرس پس از ضربه ( براساس آزمون دیویدسون) بیشتر است. روشهای پردازش مجدد و حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم، بازگویی روان شناختی و مواجه سازی خیالی، به ترتیب بیشترین تأثیر را بر اختلالات همراه شامل، شبه جسمی، اضطراب، افسرده خوبی و استرس پس از ضربه مزمن( براساس آزمون میلون 3) دارند. روشهای بازگویی روان شناختی و مواجه سازی ، تأثیر بیشتری نسبت به ای.ام.دی.آر.، در درمان سوء مصرف مواد، دارند. این روشها براختلالات وابستگی به الکل، مانیک و افسردگی اساسی تأثیری ندارند. بر اساس نتایج این پژوهش، روشهای درمانی فوق می توانند در درمان اختلال استرس پس از ضربه مزمن واکثر، اختلالات همراه آن موثر باشند. بنابراین ضروری است که این روشها به روان شناسان آموزش داده شود تا بتوانند در موارد مشابه، مورد استفاده قرار گیرند.
صدیقه جلالی فر مهدیه صالحی
در این تحقیق به «رابطه هوش شناختی، ویژگیهای شخصیتی و هوش هیجانی با عملکرد ورزشی بانوان بسکتبالیست لیگ برتر و دسته یک» پرداخته شده و سوال اصلی تحقیق بدین ترتیب مطرح گردید که آیا رابطه معنیداری بین متغیرهای روان شناختی با عملکرد ورزشی بانوان بسکتبالیست لیگ برتر و دسته یک وجود دارد؟ روش تحقیق حاضر توصیفی بوده و از نوع زمینه یابی میباشد جامعه آماری تحقیق حاضر را تمامی بازیکنان سوپرلیگ و دسته یک خانمها که از فدراسیون بسکتبال مجوز دارند که14 تیم در لیگ برتر و دسته یک خانمها جامعه آماری تحقیق حاضر را تشکیل میدهند که با رعایت مفروضات تحقیقات زمینه یابی، تعداد 60 نفر (30 نفر از بانوان بسکتبالیست دسته یک و 30 نفر از بانوان بسکتبالیست لیگ برتر) به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری دادهها، از سه ابزار متفاوت تحت عنوان فُرم بازسازی شده پرسشنامه ویژگی های شخصیتی چندوجهی مینه سوتا-2 (mmpi-2rf)، هوش هیجان بار-اُن و هوش آزمای تهران- استانفورد- بینه استفاده شده است که هر سه ابزار دارای روایی و اعتبار مطلوبی می باشند. در نهایت، با استفاده از مدل آماری رگرسیون چندمتغیری به بررسی ارتباط بین متغیرهای تحقیق پرداخته و یافته های تحقیق نشان داد که ارتباط مثبت معنی داری بین عامل استدلال کمی و پردازش دیداری- فضایی با عملکرد وجود دارد. همچنین، ارتباط معنی داری بین هوش هیجانی و ویژگیهای شخصیتی با عملکرد مشاهده نمی شود. واژههای کلیدی: هوش شناختی، هوش هیجانی، ویژگیهای شخصیتی، عملکرد
آذر خیاط فراهانی منصوره شهریاری احمدی
پژوهش حاضربه منظور اعتبار و رواسازی پرسشنامه نگرش زندگی (ریکر) ورابطه آن با عزت نفس (کوپراسمیت) دردانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی که در سال تحصیلی 89_88 مشغول به تحصیل بودند صورت گرفت.به همین منظور تعداد 470 نفر دانشجوی دختر و پسر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد.وبا استفاده از پرسشنامه 47 سوالی نگرش زندگی وپرسشنامه 58 سوالی عزت نفس در مورد آنها اجرا و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.پس از اجرای تحلیل عاملی پرسشنامه نگرش زندگی 5 سوال حذف شد.و مقدار ضریب اعتبار آن برابر با 848/0 ،و تحلیل مولفه های اصلی و چرخش واریماکس نشان داد که پرسشنامه از5عامل اشباع شده که روی هم 242/38 درصد واریانس را تبیین می کند.وضریب هماهنگی درونی به روش بازآزمایی برابر با 828/0 و مقدار آلفای کرونباخ برابر702/0 به دست آمد.ومقدار ضریب روایی پیرسون بین دو آزمون نگرش زندگی و عزت نفس برابر با 0/571که نشانگر آن است که آزمون نگرش زندگی از روایی همگرایی قابل قبولی برخوردار است.وهمچنین بر اساس محاسبه تحلیل واریانس تک متغیری که مقدار آن برابربا 244/14=f بدست آمد نشان داد که در بین دو جنس تنها در خرده مقیاس "پذیرش مرگ " تفاوت معنادار وجود دارد.
زهرا پورهادی مهدیه صالحی
چکیده پایان نامه ( شامل خلاصه ، اهداف ، روشهای اجرا و نتایج به دست آمده ): ارزیابی اضطراب و فشار روانی دانش آموزان در سال های اخیر مورد توجه متخصصان روانشناسی و تعلیم و تربیت قرار گرفته است. هدف از این پژوهش، تاثیر نقش تحرک و جهت یابی در اضطراب و فشار روانی نابینایان 14-18 سال شهر تهران در سال تحصیلی 90-89 بوده است. به همین منظور دانش آموزان 60 نفر نابینا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شده است که از طریق پرسشنامه اضطراب کتل و سیاهه مقابله با فشار روانی ciss اطلاعات جمع آوری گردیده است. سپس یافته های به دست آمده از طریق فنون آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار spss و آزمون t- test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شده است. نتایج داده ها نشان داد که تحرک و جهت یابی بالا منجر به کاهش اضطراب و فشار روانی نابینایان گردیده است. واژگان کلیدی: تحرک و جهت یابی، اضطراب، فشار روانی، نابینایی.
معصومه اصغری مهدیه صالحی
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه عملکرد مهارتهای بینایی- حرکتی در دانش?آموزان عادی و دانش?آموزان دارای اختلال نوشتن پایه دوم ابتدایی است. در راستای هدف فوق الذکر تعداد 30 نفر دانش آموز پسر (15 عادی، 15 اختلال نوشتن) و 30 نفر دانش آموز دختر (15 عادی، 15 اختلال نوشتن) که در سال تحصیلی 91-90 پایه دوم ابتدایی در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند به صورت گروه نمونه انتخاب شدند. برای همه دانش?آموزان آزمون یکپارچگی بینایی- حرکتی (t/vms-r) اجرا شد و نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده?ها به وسیله آزمون t مستقل و تحلیل واریانس دو راهه مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که میانگین مهارتهای بینایی- حرکتی دانش?آموزان عادی بالاتر از دانش آموزان دارای اختلال نوشتن است . و همچنین نتایج نشان داد که تمامی مقیاس?های مهارتهای بینایی- حرکتی دانش?آموزان عادی بالاتر از دانش?آموزان دارای اختلال نوشتن است و بیشترین خطاها مربوط به زوایا و کمترین مربوط به چرخش است و در دانش?آموزان دختر دارای اختلال نوشتن میانگین خطاها در کل مقیاس?ها پایین?تر از پسران است ولی در گروه دانش?آموزان عادی میانگین خطاها در دختران بیشتر از پسران است و اختلال در مهارتهای بینایی- حرکتی می?تواند یکی از عوامل بروز اختلال نوشتن باشد و متخصصان می?توانند به ارزیابی یکپارچگی بینایی- حرکتی بپردازند.
نسرین بابایی مهدیه صالحی
این پژوهش با هدف مقایسه هوش هیجانی ، مهارتهای اجتماعی و سلامت روان دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری و عادی انجام گردید. با توجه به اهداف و ماهیت تحقیق در این پژوهش از روش تحقیق علی ـ مقایسه ای استفاده گردید. جامع? آماری را کلیه دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری و دانش آموزان عادی استان تهران در سال 1389 تشکیل می دهند که تعداد ?? نفر به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ ، پرسشنامه رگه هوش هیجانی پترایذر و فارنهام برای اندازه گیری میزان هوش هیجانی و مقیاس سنجش مهارتهای اجتماعی ماتسون ( فرم کودکان ) برای سنجش مهارتهای اجتماعی افراد ?تا 18سال می باشند. بر اساس نتایج بدست آمده از این پژوهش مشخص گردید که تفاوت معناداری بین دو گروه دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری و دانش آموزان عادی در متغیر مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی وجود دارد ولی در متغیر سلامت روان تفاوتی بین دو گروه مشخص نگردید.
سارا حقیقت مهدیه صالحی
هدف پژوهش حاضر ، بررسی رابطه سبک های دلبستگی و خطاهای شناختی با شدت درد و ناتوانی جسمانی در افراد مبتلا به درد مزمن بود. برای این منظور، 58 نفر از افراد مبتلا به درد مزمن با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به پرسشنامه دلبستگی بزرگسال بشارت (1380)، پرسشنامه خطاهای شناختی موس، موریس و پتری (1996)، مقیاس اندازه گیری عددی درد ( 1380) و پرسشنامه ناتوانی جسمانی مربوط به درد رولند و موریس (1983) پاسخ دادند. نتایج نشان می دهد بین خطاهای شناختی و شدت درد در افراد مبتلا به درد مزمن، همبستگی معنادار وجود دارد؛ همچنین بین خطاهای شناختی و ناتوانی جسمانی در افراد مبتلا به درد مزمن، رابطه معنادار وجود دارد. اما بین سبک های دلبستگی و شدت درد رابطه معنادار مشاهده نشد. در مقابل، همبستگی بین سبک های دلبستگی با ناتوانی جسمانی و خطاهای شناختی معنادار بود و سبک های دلبستگی و خطاهای شناختی، تبیین کننده واریانس ناتوانی جسمانی درد در افراد مبتلا به درد مزمن بودند. واژه های کلیدی: سبک های دلبستگی، خطاهای شناختی، شدت درد، ناتوانی جسمانی و درد مزمن.
شهناز طاهری خو مژگان سپاه منصور
هدف از پژوهش حاضر تعیین تفاوت بین خودپنداره و نگرش به خلاقیت در دانش آموزان آموزش دیده با برنامه درسی هوشهای چندگانه گاردنر و دانش آموزان عادی می باشد. روش تحقیق از نوع تحقیقات غیر آزمایشی (علی- مقایسه ای) است. جهت اجرای این پژوهش 80 نفر از دانش آموزان دوره ابتدایی منطقه 1 تهران انتخاب گردیدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه نگرش نسبت به خلاقیت چارلز. لی. شیفر(cas (و مقیاس خودپنداره (cscs) آهلووالیا استفاده به عمل آمد. نتایج حاکی از این است که بین نگرش به خلاقیت دانش آموزان آموزش دیده با برنامه درسی هوشهای چندگانه گاردنر و آموزش دیده به روش عادی تفاوت وجود دارد به این معنی که میانگین نمرات نگرش به خلاقیت به طور معنی دار بیشتر از گروه عادی می باشد و دیگر این که بین خودپنداره کودکان آموزش دیده به روش شناختی و کودکان آموزش دیده عادی تفاوت وجود ندارد به این معنی که بین خودپنداره و خرده مقیاس های آن به غیر از خرده مقیاس رضایت و شادی، آموزش شناختی تاثیری نداشته است و فقط در خرده مقیاس رضایت و شادی نمرات دانش آموزان به طور معنی دار بیشتر از دانش آموزان عادی می باشد.
خدیجه بیک زاده مهدیه صالحی
هدف: هدف از این پژوهش بررسی کاربرد نرم افزار انطباقی مسابقه اعداد در آموزش ریاضیات به کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود روش: بدین منظور در چهار چوب روش پژوهش تجربی با طرح پژوهش پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل تعداد 28 دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر 12 ساله در پایه سوم ابتدایی شهر تهران در پژوهش شرکت داده شدندکه در دو گروه 14 نفری (آزمایش و کنترل) قرار داده شدند که پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش به مدت 20 جلسه(هرجلسه 30 دقیقه)با نرم افزار به بازی پرداختند. پس از طی 20 جلسه پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میان پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه:نرم افزار انطباقی مسابقه اعداد منجر به پیشرفت تحصیلی در زمینه ریاضیات کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر می شود. واژگان کلیدی: کم توانی ذهنی، نرم افزار انطباقی، حس عدد، پیشرفت تحصیلی.
صدیقه حاجی حسنی مهدیه صالحی
چکیده پایان نامه ( شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه اختلال رفتاری و خودپنداره دانش آموزان پسر خانواده های تک والد و خانواده های عادی دوره ابتدایی شهر تهران است. روش تحقیق علی مقایسه ای و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره ابتدایی (خانواده های عادی و خانواده های تک والد) منطقه 2 تهران است.برای انتخاب نمونه مورد نظر از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد ه است. نمونه شامل 122 نفر فرزندان خانواده تک والد (61 نفرسرپرست مادر ،61 نفر سرپرست پدر) و 122 نفر فرزندان خانواده عادی است. ابزار های مورد استفاده پرسشنامه خود پنداره مربوط به مدرسه و پرسشنامه اختلالات رفتاری کانرز (ویژه معلم)بود. در این پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. یافته ها نشان دادکه با توجه به اینکه f محاسبه شده برای اختلالات رفتاری در سه گروه دانش آموزان) 001/0 p= , 830/100= (241، 2) f) در سطح کمتر از 01/0 معنا دار است، ، می توان نتیجه گرفت که اختلالات رفتاری در سه گروه دانش آموزان تک والد-مادر، تک والد – پدر و عادی متفاوت است و میانگین اختلالات رفتاری در دانش آموزان عادی پایین تر از دانش آموزان تک والد پدر و تک والد مادر است. همچنین بین میانگین اختلالات رفتاری در دانش آموزان تک والد پدر با تک والد مادر نیز تفاوت معنی دار وجود دارد بطوری که میانگین اختلالات رفتاری در دانش آموزان تک والد مادر پایین تر از دانش آموزان تک والد پدر است. همچنین بین میانگین اختلالات رفتاری مشکلات سلوک و بیش فعالی در دانش آموزان تک والد پدر با تک والد مادر نیز تفاوت معنی دار وجود دارد بطوری که میانگین مشکلات سلوک وبیش فعالی در دانش آموزان تک والد مادر پایین تر از دانش آموزان تک والد پدر است. اما بین میانگین های اختلالات رفتاری بی توجهی، اضطراب - خجالتی بودن و انفعالی بودن در دانش آموزان تک والد پدر و تک والد – مادر تفاوت معنی دار وجود ندارد.با توجه به اینکه f محاسبه شده برای خود پنداره تحصیلی در سه گروه دانش آموزان) 001/0 p= , 232/66= (241، 2) f) در سطح کمتر از 01/0 معنا دار است، ، می توان نتیجه گرفت که خود پنداره تحصیلی در سه گروه دانش آموزان تک والد-مادر، تک والد – پدر و عادی متفاوت است. میانگین خود پنداره تحصیلی در دانش آموزان عادی بالاتر از دانش آموزان تک والد پدر و تک والد مادر است. اما بین میانگین خود پنداره تحصیلی در دانش آموزان تک والد پدر با تک والد مادر تفاوت معنی دار وجود ندارد همچنین. نتایج نشان می دهد که بین نمرات خود پنداره تحصیلی و اختلالات رفتاری در دانش آموزان عادی (05/0> p ،238/0- = r ) و دانش آموزان تک والد پدر(05/0> p ،270/0- = r ) و دانش آموزان تک والد مادر (05/0> p ،236/0- = r ) همبستگی منفی معنی دار در سطح 05/0 وجود دارد.
مهرالملوک رفیعی طاری مهدیه صالحی
در این تحقیق، به «تأثیر روش فن بیان در کاهش علائم لکنت زبان» پرداخته شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی بوده که پس از اجرای طرح نمونه گیری تصادفی، تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت همتراز انتخاب شدند و یک گروه در معرض اعمال متغیر آزمایشی (گروه آموزش) قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش را تمامی کودکان مبتلا به لکنت زبان شهر تهران در سال 90-1389 تشکیل می دهند که در دامنه سنی 7 تا 12 سال قرار دارند و به کلینیک های گفتار درمانی مراجعه کرده اند. روش پژوهش حاضر روش نیمه آزمایشی است. جهت بررسی علائم لکنت زبان، علاوه بر مطالعه پرونده روان شناختی کودکان در مراکز و مصاحبه با مربی و والدین، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که شامل 20 سوال سه گزینه ای بوده و دارای چهار حیطه «تکرار کلمات»، «تأخیر در بیان کلمات»، «توقف ناگهانی» و «تنش و تقلا» می باشد. پرسشنامه حاضر دارای ضریب اعتبار 78/0 و روایی صوری، ظاهری و محتوایی است. در نهایت، با استفاده از مدل آماری تحلیل کواریانس، به آزمون سوال های تحقیق پرداخته شد و یافته ها نشان داد که آموزش فن بیان بر کاهش چهار حیطه ذکر شده بالا از علائم لکنت زبان موثر است.
زهرا مالمیر مهدیه صالحی
این پژوهش با هدف مقایسه مهارتهای اجتماعی و هوش هیجانی نوجوانان بزهکار و عادی استان تهران انجام گردید. به دلیل آنکه در این پژوهش به دنبال کشف و بررسی روابط بین عوامل و شرایط خاص یا نوعی رفتار که قبلأ وجود داشته یا رخ داده و همچنین در پی بررسی امکان وجود روابط علت و معلولی از طریق مشاهده و مطالعه نتایج موجود و زمینه قبلی آنها به امید یافتن علت وقوع پدیده یا عمل می باشد، روش تحقیق در این پژوهش از نوع علّی ـ مقایسه ای می باشد. در پژوهش حاضر جامعه آماری عبارت بود از کلیه نوجوانان عادی و بزهکار استان تهران در سال 1389 که تعداد 60 نفر به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب گردیدند ؛ که تعداد 60 نوجوان (30 نفر نوجوان عادی و 30 نفر نوجوان بزهکار ) به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه از بین جامعه آماری مورد نظر انتخاب گردیدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه های مهارت های اجتماعی ماتسون (1983) و پرسشنامه هوش هیجانی پترایذر و فارنهام می باشد. براساس یافته های بدست آمده تفاوت معناداری بین دو گروه نوجوانان عادی و بزهکار در متغیر مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی وجود دارد ، همچنین هوش هیجانی می تواند تاثیر مثبتی در میزان بزهکاری نوجوانان داشته باشد. در آخرین نتیجه بدست آمده نیز مشخص گردید که مهارت های اجتماعی می تواند تاثیر مثبتی در میزان بزهکاری نوجوانان داشته باشد.
زینب خسروانی مهدیه صالحی
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش فعالیت های هنری در سازگاری نابینایان بود . به منظور انجام این پژوهش 60 نفر از نابینایان 18 تا 28 ساله که در سال 91 – 1390 در شهر تهران زندگی می کنند بصورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند که شامل دو گروه که گروه اول از 15 دختر و 15 پسر که دارای حداقل یکسال فعالیت هنری بودند و گروه دوم که شامل 15 دختر و 15 پسر که هیچگونه فعالیت هنری نداشتند تشکیل شده بود . روش این پژوهش علّی – مقایسه ای و ابزار پژوهش عبارت از پرسشنام? سازگاری بل ( بزرگسالان ) بود . یافته ها نشان داد که فعالیت های هنری باعث افزایش سازگاری در افراد نابینا می شود . واژگان کلیدی : فعالیت های هنری ، سازگاری ، نابینایی
زهره صادقی عمروآبادی مهناز استکی
هدف: امروزه روش های درمانی مکمل و جایگزین (cam) برای طیف گسترده ای از اختلالات مورد استفاده قرار می گیرد. کرانیوساکرال تراپی یکی از درمان های مکمل و جایگزین محسوب می شود که از مانورهای دستی با نیروهای سبک جهت سلامت استفاده می گردد. در این رویکرد استخوان های جمجمه قابلیت حرکت داشته و تکنیک های این روش انتقال پیام در رشته های عصبی را بهبود بخشیده و ایمنی بدن را با رفع گرفتگی های گره های لنفاوی و افزایش پادتن های بدن، تقویت می کنند. از این رو در این پژوهش اثربخشی کرانیوساکرال تراپی در کاهش علایم نقص توجه و بیش فعالی مورد بررسی قرار گرفت. روش: 24 کودک مبتلا به نقص توجه همراه با بیش فعالی از مرکز کاردرمانی رشد به صورت نمونه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. قبل از شروع دوره والدین کودکان موظف به تکمیل پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان کانرز (cprs) و علایم مرضی کودکان csi-4 (فرم والدین) شدند و در پایان دوره نیز این ارزیابی ها مجدداً تکرار گردید. مدت اجرای روش کرانیوساکرال تراپی در گروه آزمایش 15 جلسه به صورت هفتگی و هر هفته دو جلسه بود. سپس داده های حاصل از پرسشنامه ها با نرم افزار spss-16 به روش کواریانس مورد تجزیه و تحلیل و کلیه فرضیه ها مورد تایید قرار گرفت. یافته-ها: نتایج حاصل از آنالیز داده ها نشان داد کرانیوساکرال به صورت معناداری بر افزایش توجه، کاهش بیش فعالی، ضدیت و نافرمانی، اختلال رفتار سلوک، اضطراب و خجالت، مشکلات اجتماعی و مشکلات روان تنی شرکت کنندگان موثر بوده است. نتیجه گیری: بنابراین کرانیوساکرال تراپی نوعی اصلاح بیومکانیکی است که می تواند بهبود علایم در کودکان مبتلا به نقص توجه همراه با بیش فعالی را تسهیل بخشد.
شادی جزایری حیدرعلی هومن
هدف این پژوهش بررسی عناصر و سطوح بهزیستی روانی و ارتباط آن با آسیب شناسی روانی در سه گروه شغلی (پزشکان، روان پزشکان، روان شناسان/ مشاوران) و مقایسه آنان در آسیب شناسی روانی و بهزیستی روانی با یکدیگر، و همچنین ساخت و تهیه ابزاری معتبر و روا (63 سوالی) برای سنجش بهزیستی روانی در گروه های ذکرشده است. بدین منظور از پرسشنامه محقق ساخته بهزیستی روانی برای ارزیابی بهزیستی روانی درمان گران و پرسشنامه scl-90-r برای ارزیابی اختلال یا آسیب شناسی روانی درمان گران استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه پزشکان، روان پزشکان و روا شناسان/ مشاوران ایرانی است که از نظام حرفه ای خود مجوز کار روان درمانی دارند. گروه نمونه این پژوهش را 191 نفر درمان گر در دسترس (54 نفر روان پزشک، 52 نفر پزشک و 85 نفر روان شناس/ مشاور) تشکیل داده اند. روش تحقیق، از نوع زمینه یابی با اهداف تبیین و کشف است و از تکنیک های پیمایشی برای تحلیل مقایسه سه گروه استفاده شده است. نوع مطالعه شبه تجربی (مطالعه گروه های ایستا (فقط پس تست)) و مدل تحلیل آماری، تحلیل واریانس چندمتغیری است. در این پژوهش برای توصیف داده ها از روش های متداول آمار توصیفی یعنی توزیع فراوانی و شاخص های مرکزی و پراکندگی و برای تحلیل آماری از روش های آلفای کرونباخ، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس چند متغیری(manova)، و تحلیل واریانس (f) استفاده شده است. نتایج نشان داد که درمان گران (پزشکان، روان پزشکان و روان شناسان/ مشاوران) از بهزیستی روانی خوبی برخوردارند و هیچ یک از سه گروه آسیب یا اختلال روانی را نشان ندادند. مقایسه میزان بهزیستی روانی در آزمودنی ها نشان داد که روان پزشکان از بهزیستی روانی بالاتری برخوردارند و سپس روان شناسان/ مشاوران و در آخر پزشکان قرار دارند. در آسیب شناسی روانی، روان پزشکان اختلال روانی کمتر و سپس گروه روان شناسان/ مشاوران در سطح دوم و پزشکان در پایین ترین سطح به لحاظ سلامت روان قرار دارند.
مریم السادات میرسلیمی سوزان امامی پور
پژوهش حاضر به منظور مقایسه باور های معرفت شناختی و راهبردهای یادگیری در دانش آموزان تیزهوش و عادی انجام گرفت بدین منظور 120 دانش آموز دختر مقطع متوسطه 60 تیزهوش و 60 عادی با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های باور معرفت شناختی شومر و راهبردهای یادگیری باصری پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد دانش آموزان عادی از راهبرد یادگیری مرور ذهنی بسط دهی بیشتر استفاده می کنند در حالی که دانش آموزان تیز هوش از راهبرد یادگیری سازماندهی بیشتر استفاده می کنند همچنین دانش آموزان عادی نسبت به دانش آموزان تیز هوش از باورهای معرفت شناختی منبع دانش با سرعت یادگیری بیشتر بکار می برند. بطور کلی دانش آموزان تیز هوش نسبت به دانش آموزان عادی از راهبردهای یادگیری پیچیده تر و باورهای معرفت شناختی رشد یافته تری استفاده می کنند. کلید واژه راهبرد یادگیری; باور معرفت شناختی، دانش آموز تیزهوش و عادی
سپیده شیرزاد مهدیه صالحی
چکیده هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه سلامت عمومی والدین و اختلال رفتاری کودکان با پیشرفت تحصیلی آنان است. روش انجام پژوهش، از نوع همبستگی است. جامعه اماری دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تهران بوده اند. بدین منظور تعداد 300 نفر از دانش آموزان بصورت تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه سلامت عمومی والدین و اختلال رفتاری راتر فرم معلم اجرا گردید و به منظور تحلیل یافته های پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون،و رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان می دهد میزان همبستگی بین سلامت عمومی والدین واختلال رفتاری کودکان برابر(بیش فعالی639/0- ، شب ادراری 326/0- و فوبی 103/.-) است. و در سطح معناداری (05/0) معنادار است. همچنین نتایج نشان می دهد میزان همبستگی بین پیشرفت تحصیلی و اختلال رفتاری کودکان برابر(بیش فعالی539/0- ،فوبی 214/.-) است و میزان همبستگی پیشرفت تحصیلی و اختلال شب ادراری برابر (084/0) است. بنابر این با 95 درصد اطمینان می توان نتیجه گرفت بین اختلال ر فتاری با سلامت عمومی والدین و پیشرفت تحصیلی کودکان رابطه منفی معنادار وجود دارد.تحلیل رگرسیون نشان داد که سلامت عمومی والدین و پیشرفت تحصیلی 536/0 واریانس اختلال رفتاری را پیش بینی می کنند. با توجه به (p=0/0385,f=4/336) f محاسبه شده در سطح کمتر از 05/0 معنادار است کلید واژه: سلامت عمومی والدین، اختلال رفتاری کودکان، پیشرفت تحصیلی
سمیه عابدینی مزرعه فرناز کشاورزی ارشدی
حافظه فعال سامانه ذهنی است که کار اندوزش و پردازش موقتی اطلاعات را همزمان انجام می دهد. این حافظه نقشی بسزا در بسیاری از اعمال و تکالیف شناختی، مانند فهمیدن، اندیشیدن، محاسبه کردن، استدلال کردن و یادگرفتن ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارکرد های حافظه فعال(دیداری- شنیداری) در کودکان عادی و دیرآموز انجام گرفته است. جامعه پژوهش متشکل از تمامی دانش آموزان دختر مدارس دوره ابتدایی شهر تهران است که در پایه های سوم، چهارم و پنجم ابتدایی، در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل هستند. نمونه آماری شامل 125 نفر بوده است که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. ابزار پژوهش حاضر شامل دو زیرآزمون از 15 مقیاس تست هوش وکسلر کودکان/ ویرایش چهارم wisc_iv در عامل حافظه فعال است یعنی 1- فراخنای ارقام یا حافظه عددی (شامل هر سه فرم مستقیم، معکوس و نمره کل) 2- حساب (حافظه کاری شنیداری/کلامی) ، همچنین از زیر مقیاس الحاق قطعات (برای ارزیابی حافظه کاری دیداری- غیرکلامی ) که در مقیاس تست هوش وکسلر کودکان/ ویرایش سوم بود ، و در نهایت از مقیاس جمله سازی (حافظه کاری دیداری /کلامی) که در کتاب فارسی دوره ابتدایی آمده است، استفاده شد. داده ها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته و نتایج نشان داده است که میان کارکرد های حافظه فعال در گروه دانش آموزان عادی و دیر آموز تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین کارکرد های حافظه فعال با توجه به پایه تحصیلی (پایه سوم، چهارم و پنجم) تفاوت معناداری وجود داشت. این نتایج می تواند کاربرد هایی برای آموزش و یادگیری اثر بخش داشته باشد که در پژوهش حاضر به آن پرداخته شده است. کلید واژه ها: حافظه فعال، مقطع ابتدایی، دانش آموزان عادی، دانش آموزان دیر آموز
حمزه اکبری داغی محمود جمالی
زمینه و هدف: از آنجا که قلب یکی از مهم ترین و حساس ترین اعضای بدن آدمی است، آسیب به آن بر وضعیت روحی و روانی فرد تأثیر نامطلوب می گذارد. بررسی های متعددی که انجام شده، نشان داده است که رفتارهایی چون افسردگی، اضطراب و استرس های زندگی، زمینه ساز بیماری های قلبی است و از سوی دیگر رویداد بیماری قلبی نیز همین پاسخ های رفتاری را پدید می آورد، عدم توجه به استرس ها و واکنش های روانی مبتلایان، سبب توسعه بیماری آنان می گردد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش استرس، اضطراب، افسردگی و نگرش های ناکارآمد در بیماران قلبی است که منجر به بهبود بیماری دراین افراد می شود. روش بررسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه انتظار و با استفاده از گمارش تصادفی است. نمونه این پژوهش را 60 بیمار قلبی (مراجعه کننده به بخش قلب ccu بیمارستان های استان مازندران شهرستان ساری تعداد 60 بیمار قلبی از بیمارستان حضرت زهرا (30 نفر شامل 15 زن و 15 مرد ) و بیمارستان شفا (30 نفر شامل 15 زن و 15 مرد) انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش(30 نفر) و لیست انتظار(30 نفر) گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های نشانگان استرس، اضطراب کتل، افسردگی بک و پرسشنامه مقیاس نگرش های ناکارآمد می باشد و به منظور بررسی نتایج از آزمونهای تحلیل واریانس با اندازه گیریهای مکرر و آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روش اثربخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی درسطح (99?= ?) در کاهش استرس و اضطراب، افسردگی و نگرش های ناکارآمد در بیماران قلبی موثر است و همچنین تفاوت معنی داری بین زنان و مردان در سطح 95? در مورد متغیر افسردگی مشاهده شد. اختلاف بین زنان و مردان در دیگر متغیرها معنا دار نشد. نتیجه گیری: با توجه به آن که آموزش ذهن آگاهی نمرات اضطراب، افسردگی، نگرش های ناکارآمد و استرس بیماران قلبی را در مرحله پس آزمون و پیگیری به صورت معناداری کاهش داده است می توان به اثربخشی روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش اضطراب، افسردگی، نگرش های ناکارآمد و استرس بیماران قلبی پی برد و لذا می توان این روش درمانی را برای کاهش مشکلات روانشناختی این بیماران توصیه کرد.
lمهناز علیزاده بنیسی حیدر علی هومن
این پژوهش به بررسی عملی بودن ، اعتبار ، روایی ونرم یابی پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت می پردازد . بدین منظور از میان دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران تعداد 400 نفر به شیوه چندمرحله ای خوشه ای انتخاب وبه پرسشنامه مذکور که شامل 58 گویه است پاسخ دادند . بر اساس نتایج به دست آمده ، سوالات دروغ سنج از مجموعه سوالها حذف شده و ضریب اعتبار پرسشنامه 50 سوالی از طریق فرمول کلی آلفای کرونباخ 736/0 بدست آمد . برای روایی سازه از روش تحلیل مولفه های اصلی استفاده شد. نتایج نشان داد که پرسشنامه مذکور از هشت عامل اشباع شده است . این هشت عامل بر روی هم 66/52 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین می کند. ساختار عاملی که از طریق چرخش ابلیمین به دست آمده شامل 8 عامل : خودپنداره، اعتماد به نفس،انگیزش درونی،شناخت توانمندی و استعدادها،عدم تایید،بازخوردهای خانوادگی و محیطی،باورهای غیر منطقی ،توجه و حمایت است. نتایج نشان داد که همبستگی عامل های 1(خود پنداره)و 2(اعتماد به نفس) و(انگیزش درونی) با عزت نفس همبستگی کامل دارد وضریب همبستگی کل پرسشنامه با سیاهه عزت نفس ومقدار kmoبرابربا664/0و دترمینان ماتریس همبستگی 208 000/0بدست آمد.در نهایت برای عاملها و همچنین کل پرسشنامه نرم درصدی تهیه گردید.
شفیقه داودی محمدجعفر جوادی
هدف این پژوهش تعیین رابطه گرایشهای مذهبی و هوش معنوی با انگیزه پیشرفت در دانش آموزان بود. روش تحقیق حاضر همستگی است .جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم ( پیش دانشگاهی) ، مدارس شهر تهران می باشد، که با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان به روش نمونه گیری تصادفی 522 نفر دانش آموز انتخاب شده است. براین اساس آزمون های نگرش مذهبی سراج زاده (1377) وهوش معنوی (2008) وانگیزه پیشرفت هرمنس (1977) بر روی دانش آموزان اجراشد. برای تحلیل آماری داده ها ازضریب همبستگی پیرسون ، تی تست دومتغیره ( گروههای مستقل ) و رگرسیون استفاده شد .نتایج تحقیق وجود رابطه معنی دار بین گرایشهای مذهبی و هوش معنوی را نشان داد ( r = 107/0 ). همینطور مشخص شد که بین گرایشهای مذهبی و انگیزه پیشرفت رابطه معنی داری وجود دارد (142/0 r = ) . بین انگیزه پیشرفت و هوش معنوی دانش آموزان نیز رابطه معنی داری وجود داشت (230/0 r = ) . به علاوه تفاوت میانگین نمره گرایش مذهبی از لحاظ آماری در دوگروه دختر و پسر معنی دار است ، نمره گرایش مذهبی درگروه دختران بالاتراز پسران است .تفاوت میانگین نمره هوش معنوی در دوگروه دانش آموز دختر و پسر ازلحاظ آماری معنی دار نیست و نمره هوش معنوی در هردو گروه یکسان است .تفاوت میانگین نمره انگیزه پیشرفت دردو گروه دختر و پسر از لحاظ آماری معنی دار است . بنابراین نمره انگیزه پیشرفت دختران بالاترازپسران می باشد. در مجموع نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که سهم متغیر هوش معنوی در پیش بینی انگیزه پیشرفت، بیشتر از سهم گرایش های مذهبی است.
مریم هدیه لو مهدیه صالحی
چکیده : این پژوهش با هدف بررسی ارتباط راهبردهای انگیزشی و هوش هیجانی در یادگیری درس ریاضی دانش آموزان دیر آموز انجام گردید. با توجه به اهداف و ماهیت تحقیق در این پژوهش از روش تحقیق علی ـ مقایسه ای استفاده گردید. جامع? آماری را کلیه دانش آموزان دارای هوش مرزی شهرستان قم در سال 1389 تشکیل می دهند که تعداد 70 نفر به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (ام.اس.ال.کیو) پینتریچ و دیگروت (1990 ) و پرسشنامه هوش هیجانی پترایدز و فارنهام برای اندازه گیری میزان هوش هیجانی می باشند. بر اساس نتایج بدست آمده از این پژوهش مشخص گردید که ارتباط دو متغیر راهبردهای انگیزشی و هوش هیجانی می توانند تغییرات مربوط به یادگیری درس ریاضی دانش آموزان را تبیین نماید و راهبردهای انگیزشی می تواند تاثیر موثری در یادگیری درس ریاضی دانش آموزان دیر آموز داشته باشد. هوش هیجانی نیز می تواند تاثیر موثری در یادگیری درس ریاضی دانش آموزان دیر آموز داشته باشد. یعنی افزایش هوش هیجانی باعث افزایش یادگیری درس ریاضی دانش آموزان و کاهش هوش هیجانی باعث کاهش یادگیری درس ریاضی دانش آموزان می گردد. کلید واژه ها: هوش هیجانی ، راهبردهای انگیزشی ، دانش آموزان مرزی ، یادگیری درس ریاضی
فرزانه ارشادی علی اکبر سیف
چکیده پایان نامه ( شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): این پژوهش با تعیین میزان و نوع مطالعه و عوامل موثر بر آن در دبیران دور? راهنمایی شهر تهران و مقایس? میزان مطالع? آنها از لحاظ جنسیت، سطح تحصیلات، رشته تحصیلی، و سابق? کار آموزشی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش 9643 نفر بودند که از میان آنها 370 نفر با استفاده از نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارت بودند از: (1) پرسشنامه "یادداشت زمانی تمام وقت با فواصل ثابت"، (2) پرسشنام? "سنجش عوامل موثر بر مطالعه" و (3) پرسشنام? "تعیین نوع مطالعه". داده ها به وسیل? آزمون های آماری تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون t مستقل، آزمون تعقیبی شفه، و همبستگی پیرسون تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که میانگین مطالعه در زنان 92/25 دقیقه در روز و در مردان 08/15 دقیقه در روز با میانگین کلی روزانه 20 دقیقه بود. بین میزان مطالعه معلمان زن و مرد تفاوت آماری یافت شد بدین معنی که زنان بیش از مردان به مطالعه می پردازند. همچنین بیشترین موضوع مورد مطالع? دبیران مطالب مذهبی و کمترین مورد مربوط به مطالعات فلسفی است. بین موضوع مورد مطالعه معلمان زن و مرد تفاوت آماری یافت شد. زنان بیشتر مجلات متفرقه، کتابهای روان شناسی و موضوعات مذهبی و کمتر از همه موضوعات فلسفی و ادبی را مطالعه می کنند. در مردان نیز بیشترین میزان مطالعه به موضوعات مذهبی و علمی و کمترین میزان به موضوعات فلسفی اختصاص دارد. نتایج تحلیل آماری، میان میزان مطالعه معلمان با رشته های تحصیلی و سطح تحصیلی مختلف تفاوت نشان داد، اما میان میزان مطالعه معلمان با سابقه کاری مختلف تفاوت یافت نشد. طبق پرسشنام? سنجش عوامل موثر بر مطالعه، مهم ترین عواملی که بر افزایش میزان مطالع? معلمان تاثیر می گذارد موفقیت شغلی، موفقیت تحصیلی، انگیزش پیشرفت و لذت بردن از مطالعه است و عواملی همچون کمبود وقت، عدم آگاهی، عدم امکاناتی مانند کتابخانه و استرس باعث کاهش میزان مطالعه معلمان می شود.
اشکان خاتونی ریتا لیاقت
بسمه تعالی دانشکده روانشناسی و علوم اجتماعی (این چکیده به منظور چاپ در پژوهش نامه دانشگاه تهیه شده است» نام واحد دانشگاهی: تهران مرکزی کد واحد: 101 کد شناسایی پایان نامه: 10120708911003 عنوان پایان نامه: ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و رابطه آن با سرسختی روانشناختی افراد معتاد تحت درمان با متادون نام و نام خانوادگی دانشجو: اشکان خاتونی شماره دانشجوئی: 89092698800 رشته تحصیلی: سنجش و اندازه گیری (روانسنجی) تاریخ شروع پایان نامه: 23/07/91 تاریخ اتمام پایان نامه: 04/03/92 استاد / استادان راهنما: دکتر ریتا لیاقت استاد/استادان مشاور: دکتر مهدیه صالحی آدرس و شماره تلفن : قزوین،مینودر،مجتمع280 واحدی فرهنگیان،بلوک18،واحد8، 3790788-0281 چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): هدف از این پژوهش بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و رابطه آن با سرسختی روانشناختی افراد معتاد تحت درمان با متادون میباشد. سه فرضیه و یک سوال در این پژوهش مطرح شده است،جامعه آماری کلیه بیماران تحت درمان مراکز درمان اعتیاد شهر قزوین میباشند که تعداد344 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند،تمامی افراد نمونه توسط پرسشنامه لازاروس و سرسختی اهواز مورد آزمون قرار گرفته اند،ضمنا اعتبار و روایی پرسشنامه لازاروس مورد بررسی قرار گرفت و تایید گردید. در مورد سوال پژوهش:با توجه به پایه های مشخصه آماری اولیه،تحلیل عاملی مرحله یکم ماتریس همبستگی و همچنین اجرای تحلیل موازی،تعداد عاملهایی که باید مبنای تشخیص مشخصه های نهایی قرار گیرند حداکثر 6 عامل با ارزش ویژه بزگتر از 1 که مقدار 147/39 از مجموع واریانس را تبیین میکند،استخراج شد. فرضیه های پژوهش شامل: 1-پرسشنامه لازاروس برای افراد تحت درمان با متادون دارای روایی و اعتبار است. 2--بین شیوه های مقابله ای و سرسختی روانشناختی افراد تحت درمان با متادون رابطه معناداری است. که در این پژوهش نتایج موید این بود پرسشنامه لازاروس برای افراد تحت درمان با متادون دارای اعتبار و روایی کافی میباشد،همچنین بین سرسختی روانشناختی و شش عامل استخراج شده یه صورت ذیل رابطه برقرار است: نمره کل سرسختی روانشناختی با عامل حل مساله رابطه مستقیم و با عامل گریز و اجتناب رابطه معکوس دارد،با عاملهای سوم و پنجم رابطه معکوس و با عاملهای چهارم و ششم رابطه مستقیم دارد ولی این رابطه ها آنچنان معنادار نمیباشد.
گیتی سخن سنج مهناز استکی
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین بازی های رایانه ای بر ادراک بینایی دانش آموزان کم توان ذهنی ناحیه یک شهر کرج به روش نیمه آزمایشی بدون گروه کنترل انجام شد. آزمودنی های این تحقیق 9 دانش آموز13 تا 17 سال مشغول به تحصیل در پایه پنجم ابتدایی مجتمع آموزشی ایمان که در دسترس پژوهشگر بوده اند، انتخاب شدند. برای سنجش میزان ادراک بینایی از آزمون فراستیگ در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. مقایسه و تجزیه و تحلیل داده های آزمودنی ها نشان داد که بازی های رایانه ای بر ادراک بینایی و خرده آزمون های ثبات شکل، ادراک فضایی، ارتباط فضایی،تشخیص شکل و زمینه و هماهنگی حرکتی چشم ها بطور معناداری تاثیر مثبت دارد.مقایسه مراحل پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از t وابسته انجام شد. کلید واژه ها : بازی های رایانه ای ، ادراک بینایی، دانش آموزان کم توان ذهنی
امینه نگهبان مهدیه صالحی
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش اهصلاح حرکات کلیشه ای بر مهارتهای اجتماعی دانش آموزان نابینا بود. به این منظور تخداد 24 نفر از دانش آموزان پسر نابینا در پایه چهارم ابتدایی تا اول متوسطه بین سنین 10 تا 17 سال انتخاب شدند.به منظور اجرای آزمایش از پرسشنامه مهارت احتماعی نوجوان (tiss) ایندر بیتزن و فوستر به عنوان پیش آزمون-پس آزمون در دو گروه آزمایش و گواه اجرا گردید.سپس گروه آزمایش در طی 160 جلسه به مدت چهل روز تحت مشاهده،مداخله و آموزشهتی اصلاحی قرار گرفتند. پس از خاتمه دوره دو گروه با استفاده از پس آزمون با هم مقایسه شدند.جهت تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد.نتایج داده ها بعد از ثابت نگه داشتن اثرات نمرات پیش آزمون، تفاوت معناداری را در میانگین نمرات پس آزمون مهارتهای اجتماعی گروه آزمایش نشان داد و تاثیر آموزشهای اصلاحی بر افزایش مهارت اجتماعی گروه آزمایش تائید شد. واژکان کلیدی:حرکات کلیشه ای، مهارتهای اجتماعی، نابینایی.
فاطمه طومارخانی مهدیه صالحی
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین کیفیت زندگی مادران با میزان مهارت اجتماعی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی شهر تهران انجام شد. در این تحقیق که از نوع همبستگی بود، 40 دختر 8 تا 12 ساله آموزشگاه استثنایی مریم عبیدی واقع در منطقه 11 آموزش و پرورش شهر تهران که در سال تحصیلی 1392-1391مشغول به تحصیل بودند و مادران آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.روش نمونه گیری تصادفی بوده و برای سنجش کیفیت زندگی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی از پرسشنامه whoqol-bref (سال 1998)، برای سنجش میزان مهارت اجتماعی از آزمون وایلند (1953) و برای ارزیابی میزان سازگاری اجتماعی آزمودنی ها از آزمون آخن باخ(1991) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین میزان کیفیت زندگی مادران با مهارت اجتماعی و سازگاری اجتماعی دختران کم توان ذهنی همبستگی معنادار در سطح 01% وجود دارد، بدین معنی که با افزایش کیفیت زندگی مادران، مهارت های اجتماعی و سازگاری دختران کم توان ذهنی آنان افزایش می یابد و یا بر عکس. همچنین بین سازگاری اجتماعی با مهارت اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی همبستگی معنادار در سطح 01% دیده شد، بنابر این با افزایش مهارت اجتماعی، نمرات پرسشنامه آخنباخ کاهش می یابد و درنتیجه سازگاری اجتماعی دختران کم توان ذهنی افزایش می یابد و یا بر عکس. همچنین نتایج رگرسیون نشان می دهد که کیفیت زندگی مادران به تنهایی 7/35 %درصد مهارت اجتماعی فرزندان را پیش بینی می کند . کلید واژه ها: کیفیت زندگی، مهارت اجتماعی، سازگاری اجتماعی، کم توان ذهنی
گیتی آغایی قوی محمدی مهدیه صالحی
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی آموزش مهارت حل مسئله بر کاهش پرخاشگری کودکان نابینا و کم بینا انجام شده است. این پژوهش به شیوه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه مورد مطالعه را همه دانش آموزان دختر و پسر نابینا و کم بینا مقطع ابتدایی مرکز آموزشی کودکان استثنایی رسولیان یزد در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می دهد. روش نمونه گیری با توجه به جامعه موجود از نوع هدفمند و از طریق پرسشنامه آیزنک که 10 نفر از دانش آموزانی که بیشترین نمره پرخاشگری را بدست آورده بودند. به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند(دو گروه 5 نفره) تقسیم شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه پرخاشگری آیزنک و گلین ویلسون بود. از هر دو گروه ، پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد و گروه آزمایش در هشت جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش حل مسئله قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ویلکاکسون و برای مقایسه پس از آزمون دو گروه کنترل و آزمایش از آزمون ناپارامتری کروسکال والیس استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که آموزش مهارت حل مسئله کاهش پرخاشگری دانش آموزان را به طور معنا داری افزایش می دهد.سطح معنی داری آزمون 0,042 و زیر 0,05 می باشد. سطح معنی داری آزمون 0,009 و زیر 0,05 می باشد . از یافته های بدست آمده می توان نتیجه گرفت که شرکت دانش آموزان نابینا و کم بینا در جلسات آموزشی مهارت حل مسئله، پرخاشگری آنان را کاهش می دهد. واژه های کلیدی: پرخاشگری ، مهارت حل مسئله ، نابینایی و کم بینایی
عاطفه عزیزی سرملی مژگان سپاه منصور
بی شک سلامت روحی و روانی در مقاطع زندگی اساس احساسات زیبا و تجربیات موفق است.بلوغ از مهمترین دوره های زندگی است که از نظر فیزیولوژیکی، فیزیکی و روانی تحولات بسیار عمیقی در فرد ایجاد می شود و باعث به هم خوردن نظم جسمانی و روانی نوجوان می گردد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مسائل(بهداشت) دوران بلوغ بر کنترل هیجانی دانش آموزان بود. روش: این پژوهش، مطالعه ای نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه مورد مطالعه کلیه دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی مدارس ناحیه 8 شهر تهران بودند،که از میان آنها 108 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدندوبه دو گروه 54 تایی آزمایش و شاهد تقسیم شدند.ابتدا دانش آموزان پرسش نامه کنترل هیجانی را تکمیل کردند. آنگاه با برنامه آموزشی ، دانش آموزان گروه آزمایش مورد آموزش قرار گرفتند.برنامه آموزشی با استفاده از روش های آموزشی طی 8 جلسه حدوداً 1.5 ساعته اجرا شد. بعد از گذشت 1 ماه از پایان برنامه آموزشی مجدداً پرسش نامه توسط دانش آموزان در دو گروه تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کواریانس استفاده شد. یافته ها: بین میانگین نمره کل کنترل هیجانی، در مرحله بعد از مداخله تفاوتی وجود نداشت ولی بین میانگین نمره خرده مقیاس کنترل خوش خیم دردو گروه در مرحله بعد از آموزش تفاوت معنی دار بود.(028/0>p). کلید واژه ها: آموزش مسائل(بهداشت) دوران بلوغ،کنترل هیجانی.
سمیّه میکاییلی سوزان امامی پور
این پژوهش با هدف بررسی اعتبار ، روایی و نرم یابی پرسشنامه سرسختی کوباسا و رابطه آن با تاب آوری در دانشجویان دانشگاه آزاد واحد کرج که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تحصیل بودند صورت گرفت. یک گروه نمونه با حجم 450 نفر (225 نفر دختر و 225 نفر پسر ) از طریق نمونه برداری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به پرسشنامه سرسختی کوباسا پاسخ دادند. این پرسشنامه شامل 50 ماده است که بر پایه طیف لیکرت در یک مقیاس چهار درجه ای از کاملا مخالف تا کاملا موافق نمره گذاری شده است. تحلیل مولفه های اصلی با چرخش واریماکس منجر به استخراج 4 عامل کنترل ، تعهد ، چالش و انعطاف پذیری شد که 13/31 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین می کند. پس از اجرای تحلیل عاملی 7 ماده از کل پرسشنامه به علت بار عاملی ضعیف از کل پرسشنامه حذف شد.و مقدار ضریب اعتبار تست 43 ماده ای از طریق فرمول کلی آلفای کرونباخ 824/0 بر آورد گردید. برای بررسی رابطه بین سرسختی و تاب آوری از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. همبستگی بین سرسختی و تاب آوری بر روی گروه نمونه ای به حجم 50 نفر محاسبه شد و نتایج نشان داد عامل 1 (کنترل) با تاب آوری همبستگی دارد .و ضریب همبستگی کل پرسشنامه سرسختی با تاب آوری 35/0 بدست آمد، این مطلب بیانگر آن است که بین دو پرسشنامه همبستگی معنادار وجود دارد. مقدار t مستقل برابر 43/1 بود که نشان داد بین جنسیت در پرسشنامه سرسختی تفاوت معناداری وجود ندارد ،به طوری که سرسختی در زنان و مردان یکسان است. و در نهایت دو نوع نرم درصدی و مقوله ای برای این پرسشنامه تهیه شد.
لادن استاد حسین مهدیه صالحی
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مولفه های مهارت تحرکی و جهت یابی و میزان سازگاری اجتماعی با احساس تنهایی دانش آموزان نابینای شهر تهران انجام شد. روش: در این پژوهش که از نوع همبستگی است 60 دانش اموز دختر و پسر 14 تا 20 سال که در مجتمع آموزشی نابینایان پسرانه شهید محبی و مجتمع اموزشی نابینایان دخترانه نرجس در سال تحصیلی 92- 1391 مشغول به تحصیل بودند به روش در دسترس به عنوان آزمودنی انتخاب شدند.برای سنجش میزان تحرک و جهت یابی از آزمون محقق ساخته س، برا ی ارزیابی سازگاری اجتماعی از آزمون بل و برای سنجش احساس تنهایی از آزمون ucla استفاده شد. یافته ها: مقایسه و تجزیه و تحلیل داده های آزمودنی ها نشان داد که تحرک و جهت یابی، سازگاری اجتماعی و احساس تنهایی در بین آزمودنی های دختر و پسر از تفاوت معناداری برخوردار نیست. همچنین بین سازگاری اجتماعی و تحرک و جهت یابی تفاوت معنادار دیده نشد . میزان همبستگی بین دو عامل سازگاری اجتماعی و احساس تنهایی در کل نمونه میزان این همبستگی در سطح 01/0 معنادار است . همچنینن میزان همبستگی بین دو عامل توانایی جهت یابی و احساس تنهایی ، در کل نمونه برابر 42/0 –است. میزان همبستگی بین سازگاری اجتماعی و توانایی جهت یابی در کل نمونه برابر 22/0- است که این رابطه معنادار نیست. کلید واژه ها: تحرک و جهت یابی، سازگاری اجتماعی، احساس تنهایی، نابینایی
رویا ارشادی سوزان امامی پور
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سبک های دلبستگی و اضطراب اجتماعی در فرزندان خانواده های تک فرزند و چند فرزند بود. این پژوهش با روش علی مقایسه ای انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر مدارس راهنمایی شهر تهران مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1392-1391 بود. نمونه پژوهش شامل دو گروه 5 نفر دانش آموز از خانواده تک فرزند و 50 نفر دانش آموز از خانواده چند فرزند بود. نتایج پژوهش نشان می دهد دانش آموزان خانواده های تک فرزند نسبت به دانش آموزان خانواده های چند فرزند میزان اضطراب اجتماعی بیشتری دارند و نیز سبک دلبستگی آنها کمتر ایمن و بیشتر اجتنابی و دو سوگرا است. پیشنهاد می گردد سیاستگذاران و برنامه ریزان در برنامه ریزی های تربیتی به این مهم توجه داشته باشند. کلید واژه ها : سبک دلبستگی، اضطراب اجتماعی، تک فرزند، چند فرزند
ربابه رحمتیان مهدیه صالحی
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه ناگویی خلقی و باورهای فراشناخت در دختران افسرده و عادی انجام گرفت .نمونه ای مشتمل بر هشتاد دانش آموز دختر دبیرستانی از پایه اول تا سوم از شهر تهران به روش خوشه ای انتخاب شدند و ابزارهای پژوهش مقیاس ناگویی خلقی20) tas-پرسشنامه ی باورهای فراشناخت (30- mcq ) و پرسشنامه خلق واحساس ( mfq-34) را تکمیل نمودند. داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری شامل ،میانگین ، انحراف استاندارد ،تحلیل کو واریانس، آزمون t مستقل ،آزمون تحلیل واریانس چند متغیره manova و تک متغیره anova وضریب ایتا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاکی از تفاوت معنادار بین نمره کل ناگویی خلقی دختران افسرده با دختران عادی بود. همچنین نتایج این بررسی تفاوت معناداری ، بین خرده مقیاس های ناگویی خلقی در دختران افسرده و عادی نشان داد. بیشترین تفاوت در خرده مقیاس ، دشواری در شناسایی احساسات به دست آمد. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد ،بین نمره کل باورهای فراشناختی دختران افسرده با دختران عادی تفاوت معنادار وجود دارد. و نیز، تفاوت معناداری بین خرده مقیاس های باورهای فراشناختی در دختران افسرده و عادی به دست آمد. بیشترین تفاوت در خرده مقیاس ،باورهای منفی درباره نگرانی (کنترل ناپذیری و خطرناک بودن نگرانی) حاصل شد. برمبنای یافته های پژوهش حاضر می توان گفت ، ناگویی خلقی و باورهای فراشناختی می توانند در افسردگی دختران نقش داشته باشند . واژه های کلیدی : ناگویی خلقی ، باورهای فراشناختی ، افسردگی
شیوا کردی مهدیه صالحی
مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان شیوع اختلالات خوردن در دانش آموزان دبیرستانی دختر شهرستان خرم آباد در مورد یک نمونه 1200 نفری انجام شد. روش پژوهش زمینه یابی مقطعی از یک نمونه بزرگ از نوجوانان 14 تا 19 ساله و سپس تشخیص اختلالات خوردن با استفاده از پرسشنامه تشخیصی اختلال خوردن بود.براساس نتایج بدست آمده از مطالعه حاضر ،میزان شیوع اختلالات خوردن در دانش آموزان مورد مطالعه شامل 29%بی اشتهایی روانی، 2%پراشتهایی روانی، و 31%اختلالات خوردن بود.بین بی اشتهایی روانی،پراشتهایی روانی و اختلال خوردن و سن دانش آموزان،تحصیلات پدر و اشتغال پدر و اشتغال مادر ارتباط معنادار وجود نداشت. بین پر اشتهایی روانی و تحصیلات مادر ارتباط معنادار وجود داشت و بین اختلال خوردن و بی اشتهایی روانی ارتباط معناداری مشاهده نشد.
افسانه کریمی مهدیه صالحی
در پژوهش حاضر به منظور مقایسه میزان سلامت روانی ،شادکامی و عملکرد خانواده فرزندان شاهد که مادران آنان ازدواج مجدد کرده و گروهی که ازدواج مجدد نکرده اند ،از جامعه فرزندان شاهد دو گروه 60 نفری به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردیند وبا آزمونهای سلامت روانی گلدبرگ فرم 28 سوالی و پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه کارکرد خانواده بلوم مورد بررسی قرار گرفتند . پس از جمع اوری داده ها ،با استفاده از تحلیل آماری در دو سطح توصیفی و استنباطی ، مشاهده گردید که در میزان سلامت روانی فرزندان شاهد که مادران آنان ازدواج کرده اند در سطح بالاتری قرار دارند . مقایسه خرده مقیاسها نشان داد که این یافته بیشتر تحت تاثیر نمره زیر مقیاس اضطراب است. در ارتباط با میزان شادکامی ،گروه فرزندانی که مادرانشان ازدواج نکرده اند ،نمره های بالاتری را به دست آوردند اما در دو گروه تفاوت معنا داری مشاهده نگردید. در رابطه با عملکرد خانواده نیز کارکرد خانواده در فرزندان شاهدی که مادرانشان ازدواج مجدد نکرده اند بالاتر از فرزندان شاهدی است که مادرانشان ازدواج مجدد کرده اند.
مریم بهرامی شیرین کوشکی
پژوهش حاضر از نوع پژوهش های همبستگی است که به بررسی ارتباط نگرش مذهبی و ویژگی های شخصیتی با بهزیستی روانی دانشجویان پرداخت از جامعه آماری دانشجویان دانشگاه تهران مرکز نمونه ای مشتمل بر 400 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی بخوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد.برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو،پرسشنامه نگرش مذهبی خدایاری فرد و پرسشنامه بهزیستی روانی ریف می باشد استفاده بعمل آورد.بمنظور تجزیه و تحلیل اطلاعات علاوه بر بهره گیری از روش های مختلف آمار توصیفی از آمار استنباطی(همبستگی،رگرسیون)نیز استفاده شد.نتایج نشان می دهد رابطه ی نگرش مذهبی با بهزیستی روانی و مولفه های آن مثبت و معنادار است.بین ویژگی های شخصیتی دانش جویان روان رنجور خویی با پذیرش خود،بهزیستی روانی و همه مولفه های آن رابطه مثبت داشت رابطه انعطاف پذیری با پذیرش خود،خود مختاری معنادار نبود،ولی رابطه انعطاف پذیری با بهزیستی روانی و مولفه های آن معنادار بود رابطه نگرش مذهبی با روان رنجور خویی رابطه منفی دارد ولی با بقیه ی مولفه های شخصیتی مثبت و معنادار است.نگرش مذهبی ویژگی های شخصیتی قادر به پیش بینی بهزیستی روانی دانش جویان است. کلید واژه:ویژگی شخصیت،نگرش مذهبی،بهزیستی روانی و دانشجویان
محبوبه شکوهی مهدیه صالحی
هدف: ارتباط بازیهای رایانه ای با پرخاشگری در دانش آموزان دبیرستانهای پسرانه است. روش پژوهش: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی است . در این مطالعه 175 دانش آموزی که از بازیهای رایانه ای استفاده میکنند و 175 نفر از دانش آموزی که از بازیهای رایانه ای استفاده نمی کنند انتخاب شدند و پرسشنامهها به صورت تصادفی بین آنها توزیع شد. نمونهها ضمن پاسخ به پرسشنامه محقق ساخته، پرسشنامه پرخاشگری را نیز تکمیل کردند. اطلاعات با استفاده از آزمون کای دو مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافتهها: خشونت و پرخاشگری به دنبال استفاده از بازیهای رایانه ای در دانش آموزانی که بازیهای رایانه ای انجام میدهند نسبت به کسانی که از بازیهای رایانه ای استفاده نمیکنند بیشتر است.خشونت و پرخاشگری در دانش آموزانی که در جمع خانواده بسر نمیبرند بیشتر دیده می شود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان میدهد، شیوع پرخاشگری در دانش آموزانی که از بازی های رایانه ای استفاده میکنند بیشتر است و مواجهه ممتد با بازیهای رایانه ای به ویژه در بازی های مبارزه ای وخشن باعث ایجاد حالات پرخاشگری میشود و نیز شیوع پرخاشگری در دانش آموزانی که در جمع خانواده نیستند بیشتر از همنوعان خود است. واژگان کلیدی: بازیهای ویدیوئی- رایانه ای، دانش آموزان، پرخاشگری
فاطمه زم ولی الله فرزاد
هدف از این تحقیق تحلیل کمی- کیفی نیازهای روانی ، فشارهای محیطی و همچنین بررسی اثربخشی مداخله گروهی مدیریت خشم بر صفت-حالت خشم و بهزیستی روان شناختی زنان مجرم در ندامتگاه ری بود. نمونه این پژوهش 40 نفر از مددجویان زندانی ندامتگاه ری بود که به صورت نمونه گیری غیر تصادفی و در دو گروه آزمایش(20 نفر) و گواه(20 نفر) گمارده شدند. پرسشنامه صفت-حالت خشم اشپیلبرگر و بهزیستی روان شناختی ریف به عنوان ابزار در این پژوهش انتخاب شدند. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی و از پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. پس از انتخاب گروه آزمایش از بند مشاوره و روان درمانی ندامتگاه ری و گروه گواه از سایر بندهای ندامتگاه، مداخله آموزشی مدیریت خشم صورت گرفت و پس از آن پس آزمون گروه کنترل و گواه گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش واریانس چندمتغیره(مانوا) نشان داد که مداخله گروهی مدیریت خشم در صفت-حالت خشم و بهزیستی روان شناختی زنان مجرم اثر گذار بوده است. همچنین به منظور تحلیل کیفی نیازهای اساسی و فشارهای محیطی از آزمون تی.ای.تی استفاده شد که نتایج نشان داد نیازهای اعتبار،تملک و قدرت و همچنین محبت، تحسین، همدردی، عشق و وابستگی و فشارهای اجبار- محدودیت و همچنین فشار محیط تهی، طرد کننده و بیگانه دارای بیشترین فراوانی بوده است.
داوود جعفری پروانه محمدخانی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن(mbct) و درمان فعال سازی رفتاری برای افسردگی(batd) در افرادمبتلا به افسرده خویی صورت گرفت. روش پژوهشاز نوع نیمه آزمایشی بود و از طرح پژوهشی تحلیل واریانس مختلط بین- درون آزمودنی ها یا طرح تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد.در این پژوهش دانشجویانی که حداقل نمره 20 را در آزمون افسردگی بک- نسخه 2- (bdi-ii)بدست آورند انتخاب و سپس برپایه مصاحبه بالینی ساختار یافته بر اساسdsm-iv-trآنهایی که تشخیص افسردگی دیس تایمیک می گرفتند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی 2 گروه درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن و درمان فعال سازی رفتاری برای افسردگی تقسیم شدند ، سپس دو گروه طی 8 جلسه تحت مداخلات آموزشی- درمانی قرار گرفتند. اندازه گیری متغیر های پژوهش در 4 مرحله صورت گرفت که عبارت بودند از : پیش آزمون، هفته چهارم، پس آزمون و پیگیری2 ماهه نتایج تحلیل واریانس آمیخته نشان داد ، هر دو درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن و درمان فعال سازی رفتاری، افسردگی ، کیفیت زندگی، افکار خودکشی و درماندگی آموخته شده افراد افسرده را بهبود بخشید .در واقع اثر زمان معنادار بود ( (p<0/05، به عبارتی بین میانگین نمرات آزمودنی ها طی 4 مرحله اندازه گیری تفاوت معنی داری بوجود آمد و این حاکی از اثربخش بودن هر دو مداخله بر متغیر های پژوهش بود. از طرف دیگر بین اثربخشی مداخله ها در کاهش افسردگی، بهبود کیفیت زندگی ،کاهش افکار خودکشی وکاهش درماندگی آموخته شده تفاوت معنی داری ملاحظه نشد ( (p>0/05. نتیجه این پژوهش مبتنی بر این است که mbctوbatdبه نسبت مشابهی میزان افسردگی، کیفیت زندگی ، افکار خودکشی و درماندگی آموخته شده در افراد افسرده خو را تغییر می دهند. در واقع آنها به عنوان مداخله های موج سوم شناختی -رفتاری اثر بخشی یکسانی بر متغیر های پژوهش دارند.
بیتا نرگسی مهدیه صالحی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی دانش آموزان با اختلالات یادگیری با و بدون مداخله درمانی بوده است. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 50 نفر از دانش آموزان با تشخیص اختلال یادگیری(25 نفر با مداخله- بدون مداخله)انتخاب شدند.سپس آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین(نسخه نرم افزاری) در هر دو گروه اجرا گردیده و داده های به دست آمده با استفاده از روشtمستقل نشان داد که میان کارکردهای اجرایی دانش آموزان با اختلالات یادگیری با و بدون مداخله، تفاوت معناداری وجود ندارد. لذا به نظر می رسد مداخلات آموزشی صورت گرفته در مراکز ویژه این اختلالات تاثیر معناداری بر کارکردهای اجرایی این گروه از دانش آموزان ایجاد نکرده است. واژه های کلیدی (اختلالات یادگیری، کارکردهای اجرایی)
زینب محبی راد فرناز کشاورزی ارشدی
هدف: با توجه به نقش برجسته طرحواره ها و سبک های فرزند پروری در شکل گیری اختلالات رفتاری، مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه رابطه طرح واره های والدی، سبک های فرزند پروری و اختلالات رفتاری فرزندان در خانواده های تک فرزند و چند فرزند انجام شد. روش پژوهش: طرح تحقیق از نوع توصیفی و علی-مقایسه ای است و جامعه آماری آن را مادران دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی مناطق 3و6 شهر تهران که در دو گروه تک فرزند و چند فرزند تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، تعداد 160 نفر از آنها انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک فرزندپروری ادراک شده یانگ و فرم کوتاه پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و سیاهه رفتاری آخن باخ/ فرم والد بود. یافته های پژوهش: نتایج حاصله، نشان دهنده بالا بودن نمره میانگین در تمامی طرح واره های والدی در گروه تک فرزند نسبت به گروه چند فرزند است. بطوری که تمامی طرح واره های والدی در دو گروه تک فرزند و چند فرزند دارای اختلاف معنی دار بود. در شیوه های فرزند پروری، کنترل بیش از حد در بچه های چند فرزند بالاتر از تک فرزند بود، ولیکن شیوه فرزند پروری بازدارنده در گروه تک فرزند بالاتر از گروه چند فرزند بود. اختلالات رفتاری در دو گروه خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند تفاوت معنی داری نداشتند.
مریم مظفری کامبیز پوشنه
هدف از پژوهش حاضر آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان کار می باشد. گروه نمونه این پژوهش 30 نفر از کودکان دارای مشکلات رفتاری پسر در سن 9 تا 11 سال که در سال تحصیلی 92-91 هر روز به مراکز انجمن حمایت از کودکان کار مراجعه و از خدمات این مراکز استفاده می نمایند، می باشند. از این 30 کودک 15 نفر در گروه آزمایشی و 15 نفر در گروه کنترل هستند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. روش پژوهش حاضر از نوع پژوهش شبه آزمایشی است.از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل جهت آزمون فرضیه های پژوهش از روشهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه آخن باخ فرم گزارش معلم برای سنین 6 – 18 سال(trf) می باشد. تبیین فرضیات تحقیق از طریق آزمون تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزارspss انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که در رابطه با تمامی خرده مقیاس های اختلالات رفتاری بجز خرده مقیاس مشکلاتadhd در مرحله پس آزمون میانگین نمرات اختلالات رفتاری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است.
نادیا مدنی پور مهدیه صالحی
به منظور تعیین توان پیش بینی مولفه های تنظیم هیجانی شناختی،تاب آوری،توان حل مساله اجتماعی،فرزند پروری و سبک های دلبستگی در نگرش به خوردن ،تعداد 421 نفر از دانشجویان دخترمشغول به تحصیل در دانشگاه های تهران و شهید بهشتی مقیم خوابگاه با استفاده از شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.تعداد نمونه مورد نظر با توجه به فرمول کوکران برای جمعیت های غیر قابل دسترس انتخاب شدند.جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نگرش به خوردن(eat-26)،پرسشنامه تنظیم هیجانی- شناختی(گرنفسلی و همکاران)،پرسشنامه تاب آوری(کانرو دیوید سون)،پرسشنامه توان حل مساله اجتماعی(دزوریلا و همکاران)،پرسشنامه رابطه ولی-فرزند(فاین پورلند و شوبل)،پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان(کولینزورید)استفاده شد.تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چند متغیری و رگرسیون تک متغیری انجام شد.نتایج پژوهش نشان داد که نگرش به خوردن دارای ارتباط مثبت با سرزنش خود،سرزنش دیگران،فاجعه سازی و نشخوارگری و ارتباط منفی با تمرکز مجدد به برنامه ریزی ترکز مجدد مثبت،ارزیابی مجدد مثبت و کنار آمدن با دیدگاه از مولفه های پرسشنامه تنظیم هیجانی شناختی است.بنابراین تنظیم هیجانی شناختی از طریق مولفه های فوق دارای قدرت پیش بینی نگرش به خوردن است.در ارتباط با تاب آوری مشخص شد که تاب آوری توان پیش بینی نگرش به خوردن را ندارد.مولفه حل مساله اجتماعی از بعد جهت گیری منفی به مساله توان پیش بینی نگرش به خوردن را دارد.متغیر های فرزند پروری و سبک های دلبستگی نیز فاقد توان پیش بینی نگرش به خوردن می باشند.
اعظم دانشفر کامبیز پوشنه
هدف از انجام پژوهش مقایسه کیفیت زندگی و مهارتهای اجتماعی بین دانش آموزان مبتلا به مشکلات دیداری (نابینا و نیمه بینا) و عادی است. بدین منظور از جامعه آماری دانش آموزان با مشکلات دیداری (نابینا و نیمه بینا)و عادی مقطع متوسطه شهر تهران است ، که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تحصیل بوده اند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 40 دانش آموز از هر گروه انتخاب شدند. در این پژوهش از دو پرسشنامه کیفیت زندگی 36sf- و مهارتهای اجتماعی ایندربیتزن و فوستر استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس anova و نیز ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که افراد عادی دارای کیفیت زندگی بهتری نسبت به افراد نابینا هستند. اما بین کیفیت زندگی افراد نیمه بینا با افراد عادی و نابینا تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین افراد عادی دارای رفتار اجتماعی بهتری نسبت به افراد نیمه بینا و نابینا هستند. از موارد دیگر بین رفتار اجتماعی مثبت افراد نیمه بینا با افراد نابینا تفاوت معناداری وجود ندارد. در ضمن افراد عادی دارای رفتار اجتماعی منفی ضعیف تری نسبت به افراد نیمه بینا و نابینا هستند . در نهایت رفتار اجتماعی منفی افراد نیمه بینا ضعیف تر از افراد نابینا است.
اختر زینلی مهدیه صالحی
در این تحقیق به بررسی «روایی تشخیصی mmpi-2rf در راستای گرایش به مواد» پرداخته شده و سوال اصلی بدین ترتیب تدوین شده است که آیا پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا -2 (mmpi-2rf) دارای روایی تشخیصی (ضریب حساسیت و وضوح گرایی) است ؟ با تأکید بر مطالعات روش شناختی، پس از تعیین جامعه آماری که متشکل از دو گروه معتادین مُعَرِف به مراکز بازپروری و ترک اعتیاد، نمونه بالینی( معتاد) و گروه هنجاری (غیر معتاد) و به تعداد هر گروه 120 نفر انتخاب شدند و از روش نمونه گیری در دسترس هدفمند برای گزینش نمونه های پژوهش استفاده به عمل آمد. با استفاده از تحلیل های روان سنجی( ضریب حساسیت و وضوح گرایی) مشخص گردید که مقیاس های نارسایی تفکر در حیطه نارسایی های سه گانه، مقیاس های عقاید گزند و آزار، تجارب عجیب و غریب و از مقیاس های بالینی و مقیاس اضطراب از مشکلات ویژه و مقیاس روان پریشی از مقیاس های آسیب شناسی شخصیت،.به عنوان ملاک هایی در تشخیص احتمالی گرایش به مواد وجود دارد. بنابراین، با توجه به هدف پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که در فرآیند سنجش روان شناختی با تأکید بر غربالگری، تشخیص و حتی شناسایی از فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا-2 (mmpi-2rf) استفاده به عمل آید.
عاطفه طهماسبی نیک مهدیه صالحی
هدف پژوهش حاضر اثر بخشی تکنیک خود آموزش دهی والدین بر کاهش اضطراب وافسردگی دانش آموزان بود .جامعه آماری این پژوهش 30 نفر از والدین دانش اموزان 10-7 ساله بودند که در سال تحصیلی 92-91 از طریق معرفی نامه مشاورین مدارس به مرکز روزبه مراجعه نمودند و براساس توزیع پرسشنامه های اختلال رفتاری راتر وcsi4 نمره بالایی را در اختلالهای افسردگی واظطراب کسب نموده بودند .گروه 30 نفره والدین که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند در دو گروه 15 نفره (]زمایش وکنترل ) قرار گرفتند واز طریق طرح شبه آزمایشی آزمون وپس ازمون مورد مطالعه قرار گرفتند .برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش اماری تحلیل کواریانس استفاده شد ونتایج بدست آمده نشان داد که خود آموزش دهی والدین بر کاهش اظطراب وافسردگی دانش آموزان تأثیر دارد وبر پایه یافته های این پژوهش می توان یک رویکرد پیشگیری ودرمان اختلالات رفتاری (افسردگی -اضطراب) دانش آموزان را با کمک والدین و مشاورین مدارس از طریق روش های شناختی،فراشناختی وجلسات خود آموزش دهی تدارک دید .
مهسا کیانی فرناز کشاورزی ارشدی
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای حافظه فعال بر بهبود عملکرد تحصیلی درس ریاضی دانش آموزان با مشکلات یادگیری ریاضی است . روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود . به این منظور 20 دانش آموز با مشکلات یادگیری ریاضی در پایه های سوم تا پنجم ابتدایی به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند ( 10 دانش آموز در گروه آزمایش و 10 دانش آموز در گروه گواه ) . ابزارهای مورد استفاده دراین پژوهش شامل آزمون ریاضیات ایران کی مت(1381) و سه خرده آزمون فراخنای ارقام ، حساب و توالی حرف- عدد از مقیاس هوشی کودکان وکسلر-4 بود. گروه آزمایش به مدت 15 جلسه ی 30 دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای حافظه فعال قرار گرفتند و داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج پژوهش نشان داد که آموزش حافظه فعال می تواند عملکرد تحصیلی دانش آموزان با مشکلات یادگیری ریاضی را در درس ریاضی و نیز در خرده آزمون های حساب و توالی حرف-عدد بهبود بخشد .
مطهره حیدری مهدیه صالحی
هدف : اثر بخشی آموزش نقاشی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه در دانش آموزان دارای پیشرفت تحصیلی پایین در دوره ابتدایی است. جامعه آماری:کلیه دانش آموزان دختر با پیشرفت تحصیلی پایین دوره ابتدایی که در سال 92-91 به مدارس منطقه ی 12 مشغول به تحصیل بودند. طرح تحقیق: طرح شبه آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و آزمایش است. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس می باشد. ابتدا از تمامی دانش آموزان آزمون پرخاشگری گرفته شد و سپس دانش آموزانی که نمره ی پرخاشگری آ نها بالا بود، به عنوان نمونه انتخاب و پس از آن 30 نفر به صورت تصادفی به تعداد برابر15 نفر در هر گروه در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه پیش آزمون در مورد آ نها اجرا شد و بعد از آن گروه آزمایش به مدت 6جلسه 25 دقیقه به انجام نقاشی با موضوعات آزاد پرداختند؛ اما گروه کنترل در معرض هیچ متغیرمداخله کننده نقاشی درمانی قرار نگرفت. پس از اتمام جلسات از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها:آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس، آزمون لوین) استفاده شد. یافنه ها: کاربرد نقاشی بر رفتارهای پرخاشگرانه در دانش آموزان دوره ابتدایی تأثیر دارد. کاربرد نقاشی بر رفتارهای پرخاشگرانه(خصمانه) در دانش آموزان دارای پیشرفت تحصیلی پایین خواندن پایان دوره ابتدایی تأثیر دارد. کاربرد نقاشی بر رفتارهای پرخاشگرانه(وسیله ای) در دانش آموزان دارای پیشرفت تحصیلی خواندن دوره ابتدایی تأثیر دارد. . نتیجه گیری: کاربرد نقاشی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه (وسیله ای و خصمانه) در دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی پایین خواندن دوره ابتدایی تأثیر داشته است. واژه های کلیدی: آموزش نقاشی، پرخاشگری، پیشرفت تحصیلی پایین
سارا باقری مهناز استکی
هدف اصلی محقق در این پژوهش بررسی میزان آگاهی معلمان کودکان استثنایی از ناتوانایی های یادگیری دانش آموزان استثنایی بود. روش این پژوهش توصیفی (از نوع پس رویدادی) بود. به منظور انجام این پژوهش از 133 معلم کودکان استثنایی که به روش نمونه گیری تصادفی – خوشه ای انتخاب شده بودند، استفاده شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، آزمون محقق ساخته ای که شامل 30 سوال از سه گروه ناتوانی یادگیری (ریاضی، خواندن و نوشتن)، می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و از آزمونهای t دو گروه مستقل و همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. یافته ها نشان داد که میانگین درصد نمرات مولفه های نوشتن، ریاضی و نمره کل بیشتر از 50% است. نتیجه گیری: نتایج نشان داده که آگاهی معلمان کودکان استثنایی از ناتوانی های یادگیری زیاد باشد و همچنین بین معلمان زن و مرد تفاوت معناداری در آگاهی از ناتوانی یادگیری وجود نداشت.
نرگس رحمانی مهدیه صالحی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه خلاقیت، سازگاری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان متولد نیمه اول ومتولد نیمه دوم سال انجام شد. جامعه پژوهش را دانش آموزان پایه های اول، دوم و سوم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی93-92 تشکیل دادند. تعداد 80 دانش آموز( 41 دانش آموز متولد نیمه اول سال و 39 دانش آموز متولد نیمه دوم سال) به عنوان نمونه پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از پرسش نامه سازگاری رفتاری راتر(1976) وآزمون تصویری خلاقیت تورنس(فرم ب) مورد آزمون قرار گرفتند. همچنین، پیشرفت تحصیلی بر اساس معدل نمرات دروس ریاضی، علوم، خواندن و دیکته محاسبه شد. داده های جمع آوری شده در دو سطح آمار توصیفی(شاخص های گرایش مرکزی و شاخص های پراکندگی) و آمار استنباطی(همبستگی پیرسون وتحلیل واریانس چند متغیره) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان می دهد بین دانش آموز متولد نیمه اول سال و دانش آموز متولد نیمه دوم سال در خلاقیت کلی و مقیاس بسط تفاوت معناداری وجود دارد اما در سایر مقیاس های ابتکار، سیالی و انعطاف پذیری تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین تحلیل واریانس نشان داد که بین دانش آموز متولد نیمه اول سال و دانش آموز متولد نیمه دوم سال در سازگاری و ابعاد آن تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین بین دانش آموزان متولد نیمه اول سال و دانش آموز متولد نیمه دوم سال تنها در پیشرفت درس ریاضی تفاوت معناداری وجود دارد اما در سایر دروس علوم، خواندن و دیکته و پیشرفت کلی تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج همبستگی نشان داد بین تمام ابعاد خلاقیت با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معناداری وجود دارد و بین سازگاری با پیشرفت تحصیلی رابطه منفی معناداری وجود دارد. واژه های کلیدی: خلاقیت، سازگاری، پیشرفت تحصیلی و دانش آموزان
الهام بیگی مهدیه صالحی
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط راههای مقابله ای با کیفیت زندگی دانش آموزان معلول جسمی_ حرکتی انجام شد. نمونه آماری 46 دانش آموز پسر معلول جسمی_ حرکتی 16 سال مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1392-1391 مدرسه استثنایی سروش شهر تهران بودند. برای سنجش راههای مقابله ای از تست مقابله با بحران اندلر و پارکر و برای سنجش میزان کیفیت زندگی از مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. به منظور محاسبه اعتبار پرسشنامه مقابله با موقعیت های استرس زا، ضریب آلفای کرونباخ برای بررسی هماهنگی درونی سئوالات هر یک از خرده مقیاس های پرسشنامه مقابله با موقعیت های استرس زا بطور جداگانه محاسبه شد که نتایج بیانگر روایی و پایایی مطلوب مقیاس ها بود. به منظور محاسبه اعتبار پرسشنامه کیفیت زندگی، ضریب آلفای کرونباخ برای بررسی هماهنگی درونی سئوالات برای تمام سوالات پرسشنامه کیفیت زندگی محاسبه شد و ضریب آلفای کرونباخ برابر با 889/0 بدست آمد که نشانگر اعتبار خوب سوالات پرسشنامه کیفیت زندگی بود. برای پیش بینی سهم سبک های مقابله ای با استرس در کیفیت زندگی در دانش آموزان پسر معلول جسمی_ حرکتی از روش تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد بین استفاده از سبک های مساله مدار و اجتنابی با کیفیت زندگی همبستگی مثبت وجود دارد و بین سبک مقابله ای هیجان مدار با کیفیت زندگی همبستگی دیده نشد و نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیون چند متغیری نشانگر آن است که مجموع سبک های مقابله ای 30 درصد از واریانس کیفیت زندگی دانش آموزان معلول جسمی_حرکتی را پیش بینی می کند.
مهشید غرقی شفیعی مهدیه صالحی
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین رابطه بین شب اداری با کودک آزاری در کودکان ناشنوا و عادی شهر تهران بود. روش پژوهش بکار رفته در این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش 148 نفر از کودکان ناشنوا و عادی شهر تهران بودند. برای سنجش متغیرهای مورد نظر از پرسش نامه های ضربه کودکی و شب ادراری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از امار توصیفی میانگین و انحراف معیار و از امار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و t مستقل استفاده شد. یافته ها نشان دادند که بین نوع شب ادراری و مولفه های کودک آزاری رابطه معنادار وجود دارد و شب ادراری پیش بینی کننده کودک آزاری در این کودکان است. همچنین بین شب اداری اولیه در کودکان ناشنوا و عادی تفاوت معنادار بوده و شب ادراری اولیه در بین کودکان ناشنوا بیشتر از کودکان عادی است و بین آزار عاطفی و غفلت جسمی در کودکان ناشنوا و عادی تفاوت معنادار بوده و در بین کودکان ناشنوا این موارد بیشتر است.
زهرا زمانی مهدیه صالحی
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تمرینات جسمانی بر پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی شهر تهران می باشد. طرح پژوهش حاضر یک طرح نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش فوق را کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی شهر تهران در سال 1393-1392 که در مقطع ابتدایی در مدارس استثنایی دخترانه شهر تهران به تحصیل اشتغال داشتند، تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای بود. در نهایت تعداد 30 نفر از کودکان کم توان ذهنی بعنوان نمونه در نظر گرفته شدند که بصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری آیزنک استفاده شد. در راستای تحلیل های استنباطی از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که تمرینات جسمانی در کاهش پرخاشگری کودکان کم توان ذهنی موثر است. واژگان کلیدی: تمرینات جسمانی، پرخاشگری، کودکان کم توان ذهنی
زهره ناجیانی مهدیه صالحی
هدف پژوهش حاضر بررسی اعتبار و روایی آزمون عملکرد پیوسته می باشد. بدین منظورتعداد 300 کودک بیش فعال-کمبود توجه و 100 کودک عادی 6تا 12 سال ای که به مرکز آتیه مراجعه کرده بودند از طریق نمونه گیری تصادفی هدفمند انتخاب شدند.با استفاده از نرم افزار spss به تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده پرداخته شد. اعتبار آزمون از طریق بررسی همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ81/0 که این نشان می دهد آزمون از پایایی و همسانی درونی خوبی برخوردار است. برای بررسی روایی آزمون از سه روش روایی سازه، ملاکی و همگرا استفاده شد.در روایی سازه که همبستگی بین خرده آزمون ها با یکدیگر در کل نسبتاً پایین بوده و همبستگی بین خرده آزمون ها با مقیاس کل نسبتاً بالا بوده است. که می توان گفت آزمون از روایی سازه نسبتاً مناسبی برخوردار است. اما روایی ملاکی و روایی همگرا آزمون پایین بودند. با استفاده از آزمون t مستقل مشخص شد که بین میانگین نمرات گروه دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد.اما تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات گروه عادی و بیش فعالی- کمبود توجه وجود دارد که کمترین نمرات مربوط به گروه بیش فعالی- کمبود توجه بوده است بدین معنی که گروه عادی به سوالات بیشتری پاسخ درست داده اند و گروه بیش فعالی- کمبود توجه به تعداد پاسخ صحیح کمتری داشتند. کلید واژه: اعتبار، روایی، بیش فعالی- کمبود توجه.
فریده برقی مهدیه صالحی
هدف پژوهشگر: بررسی و تأثیر نوع زایمان و خلق روانی مادر (با توجه به پرسشنامه آزمون رنگ) و تأثیر آن روی اختلالات یادگیری کودکان عادی و عقب مانده بین 7 تا 11 سال، جهت پیشگیری از مشکلات قبل از زایمان یا درمان مادران قبل از بارداری. روش نمونه گیری: در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده. روش پژوهش: روش پژوهش از نوع رویداری یا زمینه ای بوده است. ابزار اندازه گیری: ابزار اندازه گیری یک آزمون )پرسشنامه) محقق ساخته است شامل 20 پرسش و یک آزمون استاندارد لوشر در دو مرحله روی مادر انجام شده و نمره گذاری جهت سلامت روحی مادر شود. نتیجه گیری کلی: نتیجه گیری کلی پژوهش عبارت بود از اینکه بین نوع زایمان سزارین و احتمال بروز اختلالات و یا زایمان سزارین ارتباط معناداری وجود نداشت امّا بین رنگ زایمان و خواسته و ناخواسته بودن کودک ارتباط معنی دار وجود داشت که در فصل 4 به طور مفصل توضیح داده شد.
زهرا عجم پور مهدیه صالحی
چکیده پایان نامه ( شامل خلاصه ، اهداف ، روشهای اجرا و نتایج به دست آمده ): هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر یکپارچگی حسی در بهبود مهارتهای حرکتی درشت و ظریف کودکان با نشانگان داون بود. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس مهارتهای حرکتی لینکلن - اوزرتسکی استفاده شد، این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آ زمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون کوواریانس) استفاده شد نتایج پژوهش بیانگر آن است که یکپارچگی حسی در بهبود مهارت های حرکتی درشت و ظریف کودکان با نشانگان داون موثر است و دارای اثر افزایشی است.
مریم موسویان مهدیه صالحی
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی بر بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان ناشنوای 11-8 سال شهر تبریز انجام شد .مواد و روش ها:پژوهش از نوع شبه آزمایشی وحجم نمونه مورد نظر شامل 30 دانش آموز ناشنوا بود که از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به طور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و شیوه های بازی درمانی 9 جلسه در مورد گروه آزمایش اجرا شد . ابزار پژوهش ، پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت بود . ارزیابی مداخله ای به صورت پیش آزمون - پس آزمون و تحلیل داده ها به کمک آزمون ncova صورت گرفت . یافته ها: میزان fمحاسبه شده برای گروه کنترل در سطح 05/0=? ( 45/0 p-value=) معنی دار نبوده است در حالی که میزان f محاسبه شده برای گروه آزمایشی در سطح 01/0=? ، )0.0001>p-value ) معنی دار است به همین دلیل می توان نتیجه گرفت بازی درمانی در افزایش مهارت های اجتماعی دانش آموزان ناشنوا موثر می باشد .نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد که بازی درمانی می تواند به گونه ای موثر ، مهارت های اجتماعی دانش آموزان ناشنوا را افزایش دهد .
معصومه سامانی احمد حسنی رنجبر
در این پژوهش، چهار متن ادبی کهن به نام های فرج بعد از شدت، کشف المحجوب، نفحات الانس و روضه العقول با توجه به نظریه های روان شناسی شخصیت مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. هدف از این پژوهش، مقایسه ی آرا و اندیشه های ادیبان متقدّم ایرانی با نظریه های اندیشمندان معاصر در زمینه ی روان شناسی و یافتن نقاط اشتراک و اختلاف این نظریه ها با آموزه های مندرج در این متون و یافتن ارتباط میان مسائل طرح شده در حکایات این کتاب ها با وضعیت فکری و فرهنگی و روان شناختی گذشته ی این مرز و بوم است. دو کتاب فرج بعد از شدت و روضه العقول که در حوزه ی ادب داستانی قرار دارند، با توجه به نظریه ی اجتماعی-شناختی آلبرت بندورا و نظریه ی درماندگی آموخته شده ی مارتین ای.پی سلیگمن بررسی شده و کتاب های کشف المحجوب و نفحات الانس که در حوزه ی ادب عرفانی جای دارند، با توجه به نظریه ی خودشکوفایی آبراهام مزلو مورد بررسی قرار گرفته اند. شواهد بسیاری از نوع حکایت و داستان، برای فرض های بنیادی بندورا و سلیگمن و مزلو، در متون یافته شد که فراوانی آن ها در قالب جدول و نمودار، در پایان هر بخش از فصل چهارم نشان داده شده است. یافته های پژوهش، تطبیق آموزه های حکایات کتاب فرج بعد از شدت را با نظریه ی سلیگمن نشان می دهد و نظریه ی اجتماعی- شناختی بندورا را رد می کند. کتاب روضه العقول با فرضیات نظریه ی بندورا مطابقت دارد و نظریه ی سلیگمن را رد می کند. کتاب های کشف المحجوب و نفحات الانس، با ملاک های خودشکوفایی مورد اشاره ی مزلو تطبیق دارند و نشان می دهند که شیوه ی سلوک عارفان ایرانی منجر به کمال و خودشکوفایی فردی می شود. اما هر چهار کتاب به گونه ای متمایز از یکدیگر، فرد محوری در فرهنگ ایرانی را ترویج می کنند که در مجموع کارآیی جمعی ایرانیان را ضعیف نشان می دهد.
محمد مهدی جهانگیری حسن عشایری
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی طرح واره درمانی بر تعدیل طرح واره های ناسازگار اولیه و کاهش نشانه های افراد مبتلا به اختلال وسواسی- جبری مقاوم به درمان شهر اراک بود. با توجه به شرایط پژوهش از طرح نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه افراد مبتلا به اختلال وسواسی-جبری مقاوم به درمان بود، که در سال 1392 به مراکز روانپزشکی- روانشناختی شهر اراک مراجعه کرده اند. یافته ها حاکی از تایید ماندگاری اثر این مداخله بود.
پرنیان شاه محمدی مهدیه صالحی
پژوهش حاضر به مقایسه بین ادراک و حافظه بینایی و شنیداری در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر دختر با و بدون معلولیت جسمی – حرکتی در شهر تهران می پردازد.. در این پژوهش که بر مبنای روش همبستگی انجام شده است، 44 دانش آموز دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر بین 6 تا 12 سال که در سال تحصیلی 1391-92 در تهران در حال تحصیل هستند، به طور تصادفی انتخاب شده اند. آزمون فراستیک برای سنجش ادراک دیداری آنها، آزمون وپمن برای ادراک شنیداری، آزمون آندره ری برای حافظه دیداری و آزمون حافظه اعداد وکسلر برای سنجش حافظه شنیداری استفاده شده است.. تی مستقل در سطح پنج درصد به منظور سنجش همبستگی میان متغیرها استفاده شده و نتیجه یک تفاوت معنادار بین دو گروه دانش آموزان دختر کم توان ذهنی با و بدون معلولیت جسمی را اثبات کرده است، اما تمایز مشخصی بین حافظه دیداری و شنیداری در این دو گروه وجود ندارد.. واژگان کلیدی: ادراک دیداری، ادراک شنیداری، حافظه دیداری، حافظه شنیداری، ناتوانی جسمی، کم توان ذهنی آموزش پذیر
هایده هجرانی دیارجان مهناز استکی
هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر آواز ملودیک بر روی اضطراب اجتماعی و مهارت اجتماعی کودکان دبستانی دچار لکنت زبان بود. در این مطالعه از یک طرح آزمایشی همراه به گروه کنترل استفاده شد. برای این منظور30 نفر از دانش آموزان دبستانی با استفاده از مقیاس شدت لکنت (ریلی) برای غربالگری میزان لکنت زبان کودکان شناسایی و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفت و در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی – نسخه والدین ( ssrs ) و پرسشنامه تشخیص اختلالات اضطراب اجتماعی کودکان ( scared ) مورد سنجش قرار گرفتند. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل نشان داد که در نتیجه درمان با آواز آهنگین ، شدت اضطراب اجتماعی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل و پیش آزمون کاهش یافت. همچنین میزان مهارتهای اجتماعی کودکان دریافت کنده درمان بهبود معناداری یافته بود. بر این اساس میتوان گفت درمان آواز ملودیک در کاهش اضطراب اجتماعی و افزایش مهارت های اجتماعی موثر بوده است.
حدیث روئینه فرناز کشاورزی ارشدی
هدف پژوهش حاضرتعیین "اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی و درک مطلب دانش آموزان کم توان ذهنی" است. پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با پیش آزمون –پس آزمون –گروه کنترل می باشد. 20نفر از دانش آموزان پسر کم توان ذهنی دوره ابتدایی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل خرده آزمون درک مطلب(wisc-iv)وپرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام والیوت(فرم معلم)وآموزش نظریه ذهن(تکلیف جابجایی غیر منتظره ومحتویات غیر منتظره)بود. ابتداپیش آزمون درک مطلب از هردو گروه گرفته شد و پرسشنامه مهارت های اجتماعی(فرم معلم)برای هردوگروه تکمیل گردید. سپس آموزش نظریه ذهن به مدت 8 جلسه به دانش آموزان گروه آزمایش ارائه گردید.گروه کنترل هیچ آموزشی در این زمینه دریافت نکردند و هر دو گروه در جریان آموزش های معمول مدرسه قرار گرفتند. در مرحله پس آزمون برای هر دو گروه، زیرآزمون درک کلامی و پرسشنامه مهارت های اجتماعی تکمیل گردید. داده های به دست آمده، با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش نظریه ذهن اثرمعناداری بربهبودمهارت های اجتماعی ودرک مطلب دارد(001/0> p).
عباس شعبانی مهدیه صالحی
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش روانی – حرکتی همراه با موسیقی در پیشرفت ریاضی (مفاهیم اساسی ) کودکان کم توان ذهنی انجام شد. این حیطه در سه حوزه شمارش ، اعداد گویا و هندسه مورد ارزیابی قرار گرفت و برای این منظور از آزمون ریاضی ایران کی مت استفاده گردید. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه کودکان کم توان ذهنی پسر شهرستان دماوند که در سال تحصیلی 94-93 در دبستان های استثنایی این شهر تحصیل می کردند ، تشکیل دادند. گروه نمونه این پژوهش شامل تعداد 20 نفر می باشند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه 10نفره کنترل و آزمایش قرار گرفتند. آموزش روانی – حرکتی همراه با استفاده از موسیقیهای کلاسیک بصورت 16 جلسه انفرادی1 ساعته تنها برای گروه آزمایش اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات در سطح توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شده است و نتایج نشان داد آموزش روانی – حرکتی همراه با موسیقی در پیشرفت ریاضی کودکان کم توان ذهنی موثر است و می توان از آموزش روانی – حرکتی همراه با موسیقی برای پیشرفت مفاهیم ریاضی در این کودکان استفاده کرد.
محبوبه جوادی بازرگانی مهدیه صالحی
هدف پژوهش حاضر ، بررسی تاثیر آموزش فنون کاتای کاراته برتوجه انتخابی و حافظه کاری (دیداری –فضایی ) دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه بود .پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود .بدین منظور 30دانش آموز با اختلال نقص توجه (add) از بین دانش آموزان دختر و پسر پایه های اول تاپنجم ابتدایی (7-11)ساله در سال تحصیلی 93-94 به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و در دوگروه 15نفری (کنترل و آزمایش ) جای گرفتند . جهت تشخیص این اختلال از مقیاس درجه بندی کانرز- فرم معلم و والد (فرم کوتاه تجدید نظر شده )استفاده شد . قبل از شروع برنامه آموزش، آزمون توجه انتخابی استروپ ، خرده آزمون طراحی مکعب ها ، فراخنای ارقام (حافظه دیداری عددی ) ، توالی حرف –عدد برای هردو گروه بعنوان پیش آزمون اجرا گردید . سپس برنامه آموزشی طی 22جلسه (شامل 2جلسه آموزش مقدمات و اصطلاحات پایه کاتا و 20جلسه تمرین به مدت 60 دقیقه )برای گروه آزمایش اجرا شد. پس از پایان برنامه آموزشی ، ابزارهای اندازه گیری مدکور مجددا برای هر دو گروه بعنوان پس آزمون اجرا گردید .داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت . نتایج نشان داد که آموزش فنون کاتای کاراته بر میزان حافظه دیداری عددی (مولفه رو به جلو )، میزان فراخنای ارقام، میزان حافظه کاری دیداری فضایی در خرده آزمون ( طراحی با مکعب )و حافظه کاری در خرده آزمون (توالی حرف-عدد) موثر بوده است اما بر روی میزان حافظه دیداری عددی (مولفه معکوس )، جمع نمرات حافظه دیداری، وهمچنین توجه انتخابی (نمره تداخل و زمان تداخل )تاثیری نداشته است. با توجه به داده های بدست آمده ، استفاده از آموزش فنون کاتای کاراته بعنوان درمان انتخابی در افزایش حافظه کاری (دیداری- فضایی )دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه پیشنهاد میگردد . ط
مهدیه صالحی عباداله احمدی
چکیده ندارد.