نام پژوهشگر: مصطفی ترکش
مهناز اعرابی مصطفی ترکش
? در میان آلاینده های خاک فلزات سنگین به دلیل سمیت، تجمع پذیری و اثرات فیزیولوژیکی که بر موجودات زنده در غلظت های کم دارند، از اهمیت خاصی برخوردارند. این عناصر به دلیل تحرک کم به مرور در خاک انباشته می شوند. انباشت این عناصر در خاک در نهایت باعث ورود آن ها به چرخه غذایی و تهدید سلامت انسان و حیوانات می شود. عناصر سنگین بیشتر در لایه های سطحی خاک تجمع می یابند و در نتیجه بیشتر در معرض جدب و انتقال به گیاه قرار می گیرند. لذا بررسی توزیع غلظت عناصر سنگین جهت پایش آلودگی خاک و حفظ کیفیت محیط زیست ضروری است و باید مد نظر محققین و برنامه ریزان در سطوح مختلف مدیریتی قرار گیرد. هدف از این مطالعه ، ارزیابی توزیع مکانی مس و روی در خاک سطحی استان همدان به کمک مدل طبقه بندی و رگرسیون درختی و مقایسه با روش کریجینگ، ارزیابی میزان آلودگی خاک به این فلزات با استفاده از شاخص های زمین انباشتگی، شاخص آلودگی و شاخص جامع آلودگی می باشد. بدین منظور با استفاده از روش نمونه برداری سیستماتیک تصادفی، نمونه های خاک سطحی (cm20-0) برداشت و غلظت فلزات سنگین و برخی پارامترهای خاک از جمله ph، ec، درصد مواد آلی، درصد گچ و آهک، شن، سیلت و رس در نمونه های خاک تعیین گردید. نقشه های توزیع مکانی این پارامترها با بررسی دقت روش های مختلف کریجینگ، توابع شعاعی پایه و معکوس وزنی فاصله با استفاده از مقادیر خطای قدر مطلق میانگین، خطای بایاس میانگین و خطای مجذور میانگین تهیه و سپس داده های اولیه به منظور ساخت مدل cart از آن ها استخراج گردید. علاوه بر آن، از نقشه های ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهات جغرافیایی ونیز نقشه-های زمین شناسی و کاربری اراضی استان همدان داده های مورد نیاز استخراج و در نهایت مدل cart ساخته شد. از طرفی نقشه توزیع مکانی فلز مس با استفاده از روش کریجینگ معمولی و مدل نمایی و نقشه توزیع مکانی فلز روی با استفاده از روش کریجینگ ساده و مدل گوسی به منظور ارزیابی صحت روش کریجینگ در مقایسه با cart تهیه گردید. مناطق غربی و شمالی استان همدان به ترتیب دارای بیشترین و کمترین غلظت عناصر مس و روی بودند. از مهمترین فاکتورهای موثر بر غلظت مس طبق نتایج مدل ساخته شده می توان به درصد شیب، درصد گچ و آهک، ارتفاع و در صد مواد آلی و از مهمترین فاکتورهای موثر بر غلظت روی به درصد آهک، درصد شیب، درصد شن، سیلت و نوع کاربری اراضی اشاره داشت. نتایج حاکی از صحت بیشتر مدل cart در مقایسه با روش کریجینگ به کمک شاخص های ضریب تبیین و میانگین مربعات خطا می باشد. ارزیابی وضعیت آلودگی خاک با استفاده از شاخص زمین انباشتگی با توجه به غلظت زمینه در منطقه، حاکی از آلودگی کم تا ناچیز منطقه است. بر اساس شاخص آلودگی بیش از نیمی از نقاط نمونه برداری آلودگی متوسط نسبت به هر دو عنصر مس و روی داشتند. همچنین بر اساس شاخص جامع آلودگی بیش از 70% نمونه های خاک آلودگی متوسط با این فلزات را نشان دادند. به دلیل مطابقت نقاط با غلظت بالای عناصر با کاربری کشاورزی، محاسبه شاخص جامع آلودگی نشان داد که فعالیت های کشاورزی می تواند موجب افزایش غلظت این عناصر در خاک گردد
افتخار بارانیان کبیر حسین بشری
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر اندازه و شکل پلات بر اندازه نمونه با توجه به توزیع مکانی پوشش گیاهی به منظور تعیین درصد پوشش تاجی در مراتع فریدن استان اصفهان در تیپ گیاهیbromus tomentellus- astragalus verus انجام شد. ابتدا چهار مکان مرتعی که به لحاظ شرایط فیزیوگرافی و پوشش گیاهی مشابه بودند تعیین و طی دو مرحله ی کلی اندازه گیری ها انجام شد. در مرحله اول در هر مکان مرتعی منطقه معرف به وسعت 50 مترمربع (10×5 متر) بصورت تصادفی انتخاب شد. سپس در این محدوده مختصات مکانی محل استقرار پایه های گیاهی چندساله به صورت x و y برای آنالیز نقطه ای پوشش گیاهی مشخص گردید.بر اساس روش نمونه برداری سیستماتیک- تصادفی نیز در هر مکان مرتعی در امتداد 5 ترانسکت 30 متری اقدام به برداشت داده برای تعیین فواصل گیاه در روش های نزدیک ترین گیاه و نزدیکترین همسایه شد تا نتایج حاصل در محاسبه شاخص های فاصله ای الگوی پراکنش استفاده گردند. هم چنین با استقرار پلات در هر نقطه تصادفی، تعداد پایه های گیاهان داخل پلات ها نیز شمارش گردید. در نهایت الگوی پراکنش بر اساس سه روش آنالیز پراکنش نقطه ای، شاخص های فاصله ای الگوی پراکنش (هاپکینز، پیلو و جانسون و زیمر) و شاخص های کوادراتی پراکنش (گرین و موریستا) محاسبه شد. نتایج نشان داد که پراکنش گونه های گیاهی چندساله موجود در منطقه در مقیاس مورد نظر از نوع الگوی تصادفی بوده که ناشی از همگنی محیط و الگوی رفتار انتخابی گیاهان می باشد. به دلیل در نظر گرفتن مختصات کلیه پایه های گیاهی موجود در منطقه معرف، روش آنالیز پراکنش نقطه ای، نتایج همگن و دقیق تری را ارائه داد. با انتخاب اندازه نمونه مناسب و شکل و انداز? پلات صحیح، شاخص های کوادراتی پراکنش نتایج نزدیک به واقعیتی را ارائه دادند. شاخص هاپکینز نسبت به شاخص های پیلو و جانسون و زیمر از دقت بیشتری برخوردار بود. بدین معنی که در این تحقیق شاخص های فاصله ای برمبنای نزدیک ترین همسایه نسبت به شاخص های فاصله ای بر مبنای نزدیک ترین گیاه دقت بیشتری نشان دادند. نوع پوشش گیاهی، اندازه گیاهان و فاصله آن ها از همدیگر بر روی اندازه و شکل پلات و روش نمونه گیری تأثیر بسزایی دارد و متعاقباً انتخاب اندازه و شکل مناسب پلات در کارایی نمونه گیری بسیار موثر است و باعث کاهش واریانس و زمان نمونه گیری می شود. در مرحله دوم به منظور اندازه گیری پوشش گیاهی از پلات هایی با شکل های متفاوت(مربع، مستطیل و دایره) در دو اندازه یک و دو متر مربعی در نمونه گیری از جامعه گیاهی مدنظر با الگوی پراکنش تصادفی استفاده شد. بدین ترتیب طی روش سیستماتیک- تصادفی در امتداد 6 ترانسکت 100 متری شکل ها و اندازه های مختلف پلات ها به صورت تصادفی مستقر شدندو درصد پوشش تاجی در پلات های مختلف تعیین گردید. در هر جامعه گیاهی الگوی پراکنش گیاهان بر انتخاب پلات با اندازه و شکل مناسب تأثیرگذار است. پس از تجزیه واریانس داده های به دست آمده مشخص گردید بین شکل های مختلف پلات تفاوت معنی داری وجود ندارد ولی اندازه های پلات ها باهم اختلاف معنی داری را نشان دادند و بر اساس میزان ضریب تغبییرات و دقت مورد مطالعه، پلات های دو مترمربعی نتایج نزدیک تر به واقعیتی را ارائه نمودند. همچنین بررسی ها نشان داد که در شکل های مختلف پلات صرفه نظر از مشکلات استقرار آنها، پلات های مستطیلی با اندازه نمونه کمتری نسبت به بقیه پلات ها می توانند به دقت مشخصی دست یابند.
هانیه اقدامی مصطفی ترکش
تنوع گونه ای یکی از مهمترین شاخص های نشان دهنده سلامت مراتع است که با توجه به فشار وارد شده بر مراتع کشور اهمیت دوچندانی در این اکوسیستم ها پیدا کرده است. در مراتع کشور تعیین تنوع گونه ای به دلیل تأثیر در سلامت مرتع و وضعیت آن حائز اهمیت است. تغییر کاربری اراضی و استفاده بیش از حد توان اکولوژیک اکوسیستم های مرتعی از جمله عوامل مهم در کاهش تنوع گونه ای به شمار می آید که می تواند سلامت و پایداری این اکوسیستم ها را به مخاطره اندازد. هدف از این تحقیق بررسی اثر چرا بر تنوع گونه ای در مراتع و دیمزارهای رهاشده شهرستان فریدن استان اصفهان بود. در هر مکان مرتعی درصد پوشش تاجی و تراکم گونه های گیاهی اندازه گیری شده و از روش حداقل سطح تعداد گون? هر منطقه به دست آمد. سپس عوامل ادافیکی و عوامل انسانی موثر بر هریک از مکان ها اندازه گیری شد و شاخص های غیرپارامتریک غنای گونه ای، یکنواختی و تنوع گونه ای مورد محاسبه قرار گرفت. از روش های پارامتریک ( مدل های وفور- رتبه ای) نیز جهت ارزیابی تنوع گونه ای استفاده گردید. سپس منحنی سطح/گونه برای هریک از مکان ها ترسیم شده و با استفاده از معادلات رگرسیون (نیمه لگاریتمی) ارتباط تعداد گونه (غنا) و سطح مورد مطالعه بررسی گردید و مقادیر ضریب تبین گزارش شد. به منظور بررسی ارتباط گونه ها با عوامل محیطی از آنالیز داده های چند متغیره ( روش رج بندی) استفاده شد. نتایج این تحقیق حاکی از اختلاف معنی دار بین مکان های مرتعی در سطح یک درصد برای شاخص-های غنای گونه ای (مارگالف و جکنایف و رقیق سازی) بود. بر اساس نتایج این مطالعه بهترین شاخص غنای گونه ای رقیق سازی می-باشد. از بین شاخص های غیر پارامتریک تنوع گونه ای شاخص هیل n1 و شانون- وینر اختلاف معنی داری را در سطح پنج درصد نشان دادند که این اختلاف نیز بین مراتع خوب با مراتع تخریب شده و دیمزارهای رهاشده می باشد. مدل وفور-رتبه ای در روش پارامتریک، نشان داد که داده ها از مدل لوگ نرمال تبعیت می کنند. حداقل سطح نمونه برای تعیین غنای گونه ای برای مراتع خوب 128 متر مربع، مراتع تخریب شده 32 متر مربع و دیمزار های رها شده 16 متر مربع تعیین شد. نتایج همچنین نشان داد که در سطح یک درصد اختلاف معنی داری بین مکان های مرتعی مرتع خوب با دیمزار رهاشده و مرتع تخریب شده وجود دارد به طوری که هرچه از عوامل انسانی (فاصله از روستا، آبشخور و جاده) دور شویم، بر میزان تنوع گونه ای و غنای گونه ای افزوده می شود. فاصله از روستا جزء مهمترین متغیر های اثر گذار بر روی میزان تنوع گونه ای و غنای گونه ای شناخته شد. از طرف دیگر بین تنوع با پارامتر های مقدار ماده آلی، درصداشباع خاک، آهک و رس ارتباط مثبت و با میزان درصد شن و هدایت الکتریکی خاک ارتباط منفی وجود دارد. . فاصله از روستا جزء مهمترین متغیر های اثر گذار بر روی میزان تنوع گونه ای و غنای گونه ای شناخته شد. از طرف دیگر بین تنوع با پارامتر های مقدار ماده آلی، درصداشباع خاک، آهک و رس ارتباط مثبت و با میزان درصد شن و هدایت الکتریکی خاک ارتباط منفی وجود دارد.
رضا مرادی مصطفی ترکش
آگاهی از الگوی پراکنش گیاهان در هر منطقه از مقدمات و ضروریات اندازه گیری و بررسی پوشش گیاهی است. به منظور بررسی و تحلیل روش های اندازه گیری تراکم و تعیین الگوی پراکنش، یک مکان مطالعاتی با چهار تکرار در منطقه فریدون شهر اصفهان با تیپ گیاهی غالبbromus tomentellus - astragalus verus انتخاب گردید. در هر مکان مرتعی (محدوده 5000 متر مربعی با ابعاد 100×50 متر )، با شمارش کلیه پایه های گونه های هدف مقدار واقعی تراکم محاسبه گردید. نمونه برداری در هر مکان مرتعی به صورت تصادفی- سیستماتیک اجرا شد. در هر یک از تکرارها 5 ترانسکت 100 متری مستقر و با توجه به اندازه نمونه لازم هر روش، نقاطی به صورت تصادفی انتخاب گردید و روش های اندازه گیری تراکم (کوادرات 2 متر مربعی، نزدیک ترین فرد، نزدیک ترین فرد موریسیتا، نزدیک ترین همسایه، زوجهای تصادفی، یک چهارم نقطه مرکزی، یک چهارم سرگردان، زاویه سرگردان، نقطه فاصل دیگل، مربع tبایت، زاویه ای، ترتیبی اعم از دومین، سومین و چهارمین فرد نزدیک و زاویه منظم) به همراه روش های تعیین الگوی پراکنش بر اساس سه روش شاخص های فاصله ای (هاپکینز، پیلو، جانسون و زیمر، ابرهارت، هولگیت، هینز، مربعt)، شاخص های کوادراتی (گرین، موریستا، کپه ای لیود، پراکنش، موریسیتا استاندارد) و آنالیز پراکنش نقطه ای (نزدیک ترین همسایه و تابع رایپلی) تعیین شد. اختلاف روش های اندازه گیری تراکم با روش شاهد (شمارش پایه ها) به وسیله آزمون مقایسه میانگین ها lsd بررسی گردید. برای گونه a.verus نزدیک ترین برآورد به شاهد روش نزدیک ترین همسایه و برای گونه b.tomentellus روش ترتیبی (دومین فرد نزدیک) بود. روش های یک چهارم سرگردان، کوادرات، زاویه سرگردان و زاویه منظم اختلاف معنی دار با شاهد نشان دادند. بیشترین و کمترین اندازه نمونه به ترتیب مربوط به روش زاویه منظم و روش یک چهارم سرگردان می باشد. روشهای زاویه ای و مربع t بایت به ترتیب بیشترین و کمترین زمان اندازه گیری را به خود اختصاص داد. از نظر دقت روش نزدیک ترین همسایه بالاترین و روش های زاویه سرگردان و یک چهارم سرگردان کمترین میزان دقت را نشان دادند. در آنالیز پراکنش نقطه ای به دلیل عدم امکان اندازه گیری مختصات کلیه پایه ها در مکان مرتعی، منطقه معرفی به مساحت 225 مترمربع (15×15 متر) به صورت تصادفی انتخاب و مختصات مکانی پایه های a.verus وb.tomentellus ثبت گردید. نتایج نشان داد که پراکنش گونه هایa.verus وb.tomentellus از نوع الگوی تصادفی بوده که ناشی از همگنی محیط و الگوی رفتار انتخابی گیاهان می باشد. از بین شاخص های فاصله ای، شاخص های هاپکینز و پیلو نتایج مناسب تر و نزدیک تری به واقعیت ارائه نمودند. در بین 12 شاخص الگوی پراکنش، شاخص مربع t و گرین بالاترین دقت داشته و به استثنای شاخص گرین، شاخص های فاصله ای از دقت بالاتری نسبت به شاخص های کوادراتی برخوردار بودند. نوع و میزان همبستگی بین دو گونه astragalus verus و bromus tomentellus با استفاده از دو روش مربع کای و آنالیز الگوی نقطه ای دو متغیره بررسی شد که بیانگر همبستگی مثبت بین گیاه بوته ای a.verus و گیاه گندمی b.tomentellus می باشد.
مرجان ساکی مصطفی ترکش
چکیده ارتباط بین عوامل محیطی با گونه های گیاهی همیشه یک موضوع اصلی در اکولوژی گیاهی بوده است. تعیین این روابط کمی هسته اصلی مدلسازی پیش بینی پراکنش مکانی بالقوه گونه های گیاهی به شمار می رود. این مدل ها به منظور کسب اطلاعات درباره پراکنش مکانی گونه ها، شناسایی زیستگاههای مناسب و ارزیابی آثار تغییر اقلیم در پراکنش مکانی گونه ها به کار گرفته می شوند. از اهداف این مطالعه، شناسایی عوامل محیطی موثر بر پراکنش گونه گیاهی گون زرد، تهیه نقشه پراکنش مکانی گونه با استفاده از مدل های آماری رگرسیون لجستیک درختی(lrt) و domain در یک مقیاس محلی می باشد. بدین منظور داده های حضور و غیاب گونه تحت مطالعه با استفاده از نمونه برداری به روش تصادفی طبقه بندی شده از 100 سایت مطالعاتی شامل(50 سایت حضور و 50 سایت غیاب) جمع آوری گردید. نقشه های محیطی با استفاده از روش های زمین آمار(کریجینگ و معکوس فاصله وزنی) در نرم افزار arc gis برای کل منطقه مورد مطالعه تهیه شد. برای هر مکان نمونه برداری اطلاعات مربوط به حضور و غیاب گونه و متغیر محیطی ثبت و ارتباط بین پراکنش گونه و عوامل محیطی با استفاده از دو روش آماری domain و lrt تعیین گردید و نقشه های رویشگاه بالقوه گون زرد با استفاده از این دو مدل تهیه شد. هر دو روش آماری مدل های مفید و قوی تولید نمودند. نتایج حاصل از مدل lrt نشان داد که حضورگونه با متغیرهای محیطی، میانگین درجه حرارت روزانه و3 متغیر خاک(درصدرس، هدایت الکتریکی،درصد کربن آلی) بیشترین میزان همبستگی را دارد. همچنین نتایج آنالیز pca به منظور انتخاب متغیرهای ورودی مدل domain نشان داد که 5 متغیر محیطی (درصد رس، هدایت الکتریکی، درصد کربن آلی، بارش خشکترین فصل و حداقل درجه حرارت سردترین ماه سال) مهم ترین فاکتورهای محیطی در پراکنش مکانی گون زرد محسوب می شوند. با توجه به نقشه پیش بینی حاصل از مدل lrt و منحنی های عکس العمل گونه بیشترین احتمال حضور گونه در مناطقی از نظر شرایط اقلیمی با میانگین درجه حرارت روزانه بالاتر از 3/14 درجه سانتیگراد و از نظر شرایط ادافیکی در خاک هایی باec کمتر از 3/0، میزان رس 42 تا 46 درصد و کربن آلی یک تا 2 درصد یافت میشود. ارزیابی مدل ها با استفاده از مجموعه داده های مستقل و داده های مدل صورت گرفت. مقادیرضریب کاپا(95/0=kappa domain و 9/0=kappa lrt ) و سطح زیر منحنی پلات های roc (97/0 =auc domain و96/0=auc lrt ) حاصل از داده های مستقل بیانگر توان بالای مدل های مذکور جهت تولید نقشه پراکنش گونه astragalus verus در مقیاس محلی می باشند. با استفاده از آستانه اپتیمم حاصل از ارزیابی مدل ها، نقشه تناسب رویشگاه برای گونه بدست آمد. سطح رویشگاه مناسب این گونه با توجه به نقشه تناسب رویشگاه حاصل از مدل domain، 14118هکتار برابر با 14درصد و با توجه به نقشه تناسب رویشگاه حاصل ازمدلlrt، 29000 هکتار برابر با 30 درصد از سطح منطقه مورد مطالعه می باشد. بر اساس ضریب کاپا و auc مدل domain از توان بالاتری جهت پیش بینی برخورداراست. نتایج این تحقیق می تواند برای برنامه ریزی های مدیریتی در توسعه پایدار اکوسیستم های مرتعی، احیاء، اصلاح، حفاظت و ارزیابی کاربرد فراوان داشته باشد.
مژده صفایی مصطفی ترکش
چکیده شناسایی، حفظ و اصلاح رویشگاه های گیاهان دارویی و صنعتی مراتع، از نقطه نظر اقتصادی و اجتماعی حائز اهمیت است. امروزه با پیشرفت علم آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی، تعیین رویشگاه بالقوه ی گونه های گیاهی با استفاده از روش های مدلسازی میسر شده است. مدل های پراکنش گونه های گیاهی به عنوان یک الگوریتم آماری-تحلیلی تعریف می شوند که با توجه به مشاهدات میدانی و نقشه های داده های محیطی، پیش بینی توزیع گونه ها را میسر می سازند. این مطالعه با هدف مدلسازی و تهیه ی نقشه ی رویشگاه بالقوه ی گون زرد (astragalus verus olivier) به عنوان گونه ای دارای ارزش های حفاظت خاکی -دارویی با استفاده از روش رگرسیون لجستیک و تحلیل عاملی آشیان اکولوژیک در مراتع فریدون شهر استان اصفهان انجام شد. برای نیل به این هدف نقشه ی متغیرهای خاک از داده های مربوط به 70 پروفیل خاک منطقه ی مطالعاتی و نقشه ی متغیرهای اقلیمی از 10 ایستگاه هواشناسی معرف منطقه به کمک تکنیک های زمین آمار در اندازه تفکیک مکانی 90×90 متر تهیه گردید. همچنین مختصات 100 سایت به عنوان مکان های حضور و عدم حضور گونه با روش نمونه برداری تصادفی- طبقه بندی ثبت گردید. برای هر سایت نمونه برداری اطلاعات مربوط به حضور و غیاب گونه و متغیرهای محیطی ثبت و ارتباط بین پراکنش گونه و و عوامل محیطی با استفاده از دو روش رگرسیون لجستیک و تحلیل عاملی آشیان اکولوژیک تعیین و نقشه ی پراکنش بالقوه ی گونه ی گونِ زرد در منطقه مطالعاتی تولید گردید. روش تحلیل عاملی آشیان اکولوژیک (enfa)، فقط بر روی داده های حضور گونه متمرکز هستند که به مدل های پیش بینی کننده ی رویشگاه یا مدل های پروفیل موسوم هستند. این روش ترکیبی از سامانه ی اطلاعات جغرافیایی و آنالیز آماری تجزیه عاملی می باشد که دامنه پراکنش جغرافیایی گونه ی مورد مطالعه را با استفاده از داده های رخداد گونه و لایه های محیطی، به صورت نقشه ترسیم می نماید. خروجی این مدل نشان داد که مهم ترین عوامل محیطی تأثیرگذار بر پراکنش این گونه به ترتیب هدایت الکتریکی خاک، میزان کلسیم کربنات، اسیدیته ی خاک، درجه ی شیب و متوسط دمای ماهیانه بودند. ارزیابی مدل با استفاده از ضرایب آماری کاپا و سطح زیر منحنی پلات های roc به ترتیب برابر 72/0 و 85/0 بود که نشان دهنده دقت بالای نقشه تولید شده می باشد و رویشگاه کاملاً مناسب گونه 10000 هکتار معادل 10 درصد منطقه ی مطالعاتی تعیین شد. مدل رگرسیون لجستیک از گروه مدل های متمایز کننده ی گروهی بر اساس داده های حضور و عدم حضور رویشگاه بالقوه ی گونه را تعیین می کند. نتایج حاصل از این مدل نشان داد که عوامل مهم محیطی تأثیرگذار بر پراکنش این گونه؛ متوسط بارش سالانه، میزان درصد رس خاک، متوسط دمای گرمترین فصل سال و درجه ی شیب است که مطابق پیش بینی این مدل،21000 هکتار ، معادل 21 درصد از سطح مراتع منطقه مطالعاتی را رویشگاه عالی تشکیل می دهد. ارزیابی مدل رگرسیون با استفاده از ضرایب آماری کاپا و سطح زیر منحنی پلات های roc به ترتیب برابر 50/0 و 75/0 بود که بر اساس طبقه بندی جزء نقشه های با دقت خوبی قلمداد می شود. نتایج مربوط به تأثیر اندازه نمونه بر دقت روش های مدلسازی نشان می دهد سطح زیر منحنی پلات های roc نسبت به ضریب کاپا تغییر پذیری کمتری دارد و روش قابل اعتمادتری است. بر اساس نقشه های رویشگاه بالقوه و منحنی های عکس العمل گونه، رویشگاه مناسب گون زرد در منطقه ی مطالعاتی، مناطقی با بافت متوسط تا نسبتاً سنگین (44 تا 48 درصد رس)، شیب متوسط (10 تا 20 درصد)، خاک هایی با شوری کم (کمتر از 3/0 دسی زیمنس بر متر)، رطوبت اشباع خاک بین 45 تا 47 درصد و اسیدیته ی حدود 5/7 است. نتایج مدلسازی پراکنش بالقوه این گونه و سایرگونه های گیاهی مهم می تواند در مکان یابی مناطق مستعد جهت احیای رویشگاه های بالقوه ی گونه های مورد نظر استفاده شود. کلمات کلیدی: مدلسازی پراکنش جغرافیایی گونه های گیاهی، گون زرد، تحلیل عاملی آشیان اکولوژیک، رگرسیون لجستیک، زمین آمار، سیستم اطلاعات جغرافیایی.
مهسا قاضی مرادی حسین بشری
چکیده مدل سازی پیش بینی پراکنش گونه های گیاهی براساس ارتباط بین داده های حضور یک گونه و متغیرهای محیطی تعریف می شود. در این مدلها احتمال رخداد گونه های گیاهی از پراکنش مکانی متغیرهای محیطی قابل پیش بینی است. امروزه در عرصه اکولوژی گیاهی تهیه نقشه پیش بینی پراکنش گونه ای یا تیپ های گیاهی با رشد روش های آماری و سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد توجه ویژه قرار گرفته است. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل محیطی موثر بر پراکنش گونه گیاهی کما)ّّferula ovina( boiss. و تهیه نقشه پراکنش مکانی این گونه با استفاده از مدل های آماری افزایشی تعمیم یافته (gam) و شبکه باور بیزین ((bbn در یک مقیاس محلی می باشد. بدین منظور داده های حضور و غیاب گونه تحت مطالعه با استفاده از نمونه برداری به روش تصادفی طبقه بندی شده از 278 سایت مطالعاتی شامل (140سایت حضور و 138 سایت غیاب) واقع در شهرستان فریدونشهر استان اصفهان جمع آوری گردید. نقشه های محیطی با استفاده از روش های زمین آمار (کریجینگ و معکوس فاصله وزنی) برای کل منطقه مورد مطالعه تهیه شد. برای هر مکان نمونه برداری اطلاعات مربوط به حضور و غیاب گونه و متغیرهای محیطی ثبت و ارتباط بین پراکنش گونه و عوامل محیطی با استفاده از دو روش آماری gam و bbn تعیین شد و نقشه رویشگاه بالقوه گونه کما با استفاده از مدل gam تهیه شد. نتایج حاصل از مدل gam نشان داد که حضور گونه با متغیرهای محیطی میانگین درجه حرارت سالانه، دامنه درجه حرارت سالانه و 5 متغیر خاک شامل کربنات کلسیم،درصد اشباع، ماده آلی، سیلت و رس خاک بیشترین میزان همبستگی را دارد. همچنین نتایج حاصل آنالیز حساسیت در مدل bbn نشان داد که نحوه مدیریت چرایی بخصوص فشار چرایی بیشتر بر نحوه پراکنش گونه کما نسبت به عوامل محیطی تاثیر گذار بوده است و در بین متغیرهای محیطی نیز درصد ماده آلی عامل تاثیر گذارتری بود. با توجه به نقشه پیش بینی حاصل از مدل gam و منحنی های عکس العمل، بیشترین احتمال حضور گونه کما در مناطقی بود که از نظر شرایط اقلیمی میانگین درجه حرارت سالانه 11-9 درجه سانتی گراد و دامنه درجه حرارت سالانه 65-61 سانتی گراد داشت و از نظر شرایط ادافیکی در خاک هایی با درصد کربنات کلسیم 30-10 ، درصد ماده آلی 6-4، درصد اشباع بازی 60-45، درصد سیلت 30-10 و درصد رس 60-45 قرار داشت. ارزیابی مدل gam با استفاده از مجموعه داده های مستقل و داده های مدل صورت گرفت. مقدار ضریب کاپا 52/0 و سطح زیر منحنی پلات roc75/0 حاصل از داده های مستقل بیانگر توان بالای مدل مذکورجهت تولید نقشه پراکنش گونه در مقیاس محلی می باشد. با توجه به نقشه بدست آمده از مدل gam، 43299 هکتار برابر با 43 درصد از سطح منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل خوب و عالی جهت رشد گیاه فرولا می باشد. جهت ارزیابی مدل bbn نیز رفتار مدل با استفاده از اطلاعات شرایط محیطی 31 رویشگاه مستقل در منطقه مورد مطالعه بررسی شد و مقایسه مطلوبیت رویشگاه توسط مدل bbn و درصد تاج پوشش گونه کما در این مناطق نشان داد که مدل bbn بخوبی توانست پتانسیل رویشگاه را ارزیابی نماید. نتایج نشان داد گونه کما دارای میدان اکولوژیک نسبتا وسیعی است و در صورت بهره برداری اصولی و جلوگیری از روند تخریب رویشگاهها به راحتی می تواند با روشهای جنسی تکثیر وافزایش یابد. از نتایج این تحقیق می توان برای برنامه ریزی های مدیریتی در توسعه پایدار اکوسیستم های مرتعی، احیا، اصلاح و حفاظت و ارزیابی آنها استفاده نمود.
زهرا رحمتی مصطفی ترکش
نحوه پراکنش مکانی گونه ها متضمن درک عوامل بوم شناختی موثر برآنها می باشد که نقش برجسته ای در ارزیابی، حفاظت، توسعه و برنامه ریزی های منطقه ای دارد. بررسی پراکنش رویشگاه و تناسب آن برای گونه های گیاهی اغلب با محدودیت و کمبود اطلاعات روبرو است. یکی از ابزارهای بالقوه جهت کامل نمودن و رفع کمبود اطلاعات درباره علل پراکنش گونه ها و تناسب رویشگاهی، استفاده از مدلسازی پراکنش بالقوه گونه ها می باشد که با الگوریتم های ریاضی مختلف قابل انجام است. این مطالعه با هدف مدلسازی و تهیه نقشه رویشگاه بالقوه گونه گیاهی (.boiss) ferula ovina با استفاده از روش های ann و mars در بخشی از مراتع فریدونشهر استان اصفهان با مساحت 99000 هکتار انجام شد. بدین منظور، رخداد گونه کما در 278 سایت مطالعاتی (شامل137سایت حضور و141سایت عدم حضور ) با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی طبقه بندی شده جمع آوری گردید. نقشه پراکنش مکانی عوامل محیطی از قبیل خصوصیات توپوگرافی( ارتفاع ازسطح دریا، جهت جغرافیایی و شیب) داده های ادافیکی (برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک) و اقلیمی (میانگین سالانه درجه حرارت، میانگین بارش سالانه و...) به روش کریجینگ و وزن دهی معکوس فاصله تهیه شد. ارتباط بین رخداد گونه کما و عوامل محیطی با استفاده از روش های ann و mars بصورت مدل ریاضی تعریف شد. سپس با تعریف روابط در سیستم اطلاعات جغرافیایی مدل های مذکور از فضای اکولوژیک به فضای جغرافیایی بصورت یک نقشه تبدیل گردید. در این مطالعه به منظور مقایسه عملکرد حاصل از دو مدل، متغیرهای ورودی هر دو مدل یکسان در نظر گرفته شد. با توجه به آنالیز مولفه های اصلی، ماتریس همبستگی و نمودار جعبه ای از 31 متغیر محیطی تولید شده، تعداد 5 متغیر مستقل شامل درصد شن، درصد سیلت، درصد ماده آلی، ارتفاع و شیب به عنوان ورودی مدل انتخاب گردید. نتایج ارزیابی مدل نشان داد که عملکرد دو مدل ann و mars به ترتیب با سطح زیر منحنی پلات های roc برابربا 9/0 و 84/0 عالی و خوب بوده و با ضریب کاپای 66/0 و 57/0 خوب و متوسط می باشد. این نتایج بیانگر تطابق نسبتاً خوب مدل با دنیای واقعی می باشد و می توان گفت که مدل های مذکور از توانایی بالایی در پیش بینی پراکنش مکانی گونه کما در یک مقیاس محلی برخوردارند. با استفاده از آستانه اپتیمم حاصل از ارزیابی مدل ها، نقشه تناسب رویشگاه (صفر و یک) برای گونه کما بدست آمد. بر این اساس، سطح رویشگاه مناسب این گونه با توجه به مدل ann برابر 36713 هکتار(%37 از کل منطقه) و برای مدل mars برابر 27379 هکتار (%27 از کل منطقه) می باشد. بر اساس منحنی های عکس العمل گونه، بیشترین حضور گونه کما در ارتفاع 2800-2400 متر، شیب 40-15 درجه، شن 25/20- 9 درصد ، سیلت 28- 22 درصد و ماده آلی 57/4- 5/3 درصد مشاهده می شود. نتایج نشان داد که دو مدل ann و mars می توانند به عنوان ابزاری مفید برای استفاده مدیران و کارشناسان بخش مرتع به منظور شناسایی مناطق مستعد جهت عملیات اصلاحی همچون بذرکاری و بوته کاری پیشنهاد گردد.
الهام قهاره اردستانی مهدی بصیری
تنوع در حقیقت نوعی بیمه ی طبیعت در مقابل حوادث ناگوار و آشگفتی ها می باشد. برای بررسی تنوع گونه ای و تغییرات آن با کاربرد شاخص های مختلف، چهار سایت مطالعاتی در استان اصفهان در دو منطقه استپی و دو منطقه نیمه استپی انتخاب گردید. مناطق استپی شامل گردنه شادیان شهرضا، خونداب گلپایگان و نیمه استپی شامل وردشت سمیرم و آخچه فریدونشهر می باشد. نمونه برداری در هر مکان به صورت سیستماتیک-تصادفی اجرا شد. در هر مکان مطالعاتی ، پارامتر های تراکم و درصد تاج پوشش هر گونه گیاهی چندساله در امتداد ترانسکت های خطی با استفاده از کوادرات، برآورد گردید. لازم به ذکر است که از آمار 10 ساله پوشش گیاهی برای مناطق استپی ( 1386 تا 1377 ) و 6 ساله برای مناطق نیمه استپی ( 1386 تا 1381 ) مرکز تحقیقات منابع طبیعی استان اصفهان استفاده گردید، باید متذکر شد که سال 1386 آماربرداری در این مناطق به صورت مشترک انجام شد. سپس شاخص های غنای گونه ای و شاخص های ناهمگنی ( شاخص های تنوع سیمپسون، شانون-وینر، هیل ، هیل ، بریلوین، مکنتاش، ، من هی نیک و ) و یکنواختی ( شاخص های یکنواختی سیمپسون،کامارگو، اسمیت و ویلسون، اصلاح شده نی ) طی سال های مطالعه شده برای هر سایت محاسبه شد. مقایسه بین دو سایت مرتعی نیمه استپی از نظر تنوع توسط آزمون گلموگروف-اسمیرنو (k-s )نشان داد که بین دو سایت از نظر تنوع طی سال های مطالعه اختلاف معنی داری وجود دارد و بین دو سایت مرتعی استپی آزمون k-s نشان داد که از نظر تنوع اختلاف معنی داری وجود دارد به استثناء سال های 1384 و 1385 که بین دو سایت از نظر تنوع اختلاف معنی دار وجود ندارد. انتخاب شاخص باید بر اساس اهداف مدیریت باشد. ازآنجاییکه شاخص های تنوع و تعبیر و تفسیر بهتری دارند، پیشنهاد می شود جهت اندازه گیری تنوع از این شاخص ها استفاده شود. در مناطق استپی بهتر است از شاخص استفاده گردد چون غالبیت در آنجا بیشتر است. در مناطق نیمه استپی که تنوع بالاتر دارد بهتر است از شاخص استفاده گردد ( دارای گونه های کمیاب زیاد با تعداد افراد کم ). برای مطالعه یکنواختی در دو منطقه استپی و نیمه استپی استفاده از شاخص اسمیت و ویلسون مناسب است و برای غنای گونه ای در مناطق استپی شمارش تعداد گونه و برای مناطق نیمه استپی روش های دیگر تعیین غنای گونه ای ( مثلاً منحنی گونه-سطح، روش رقیق سازی، برآورد جکنایف یا روش بوت استرپ ) مناسب است. بر اساس آنالیز تطبیقی متعارفی (cca) سه عامل محیطی بارندگی، درصد مواد آلی و شیب همبستگی بالایی در جهت مثبت با یکدیگر نشان می دهند. در حالیکه عامل محیطی دما و بارندگی همبستگی بالایی در جهت منفی به نمایش می گذارد.شاخص تنوع با عوامل محیطی درصد مواد آلی و مقدار بارندگی همبستگی بالایی در جهت مثبت نشان می دهد. شاخص تنوع با عامل محیطی دما همبستگی بالایی در جهت منفی دارند. تعداد گونه با بارندگی همبستگی مثبتی نشان می دهد.
عبدالواحد دلاوری مصطفی ترکش
عملیات اصلاح و احیای مراتع موجب افزایش کمی و کیفی تولید علوفه شده و بر میزان فرآورده های دامی نیز تاثیردارد. هر گونه تغییر در شرایط فیزیکی مرتع باعث بروز تغییراتی در ساختار و عملکرد مرتع می گردد و ضرورت دارد که پیامدهای مثبت و منفی آنها بررسی شود. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر هلالی¬های آبگیر بر برخی شاخص¬های ساختاری و ویژگی¬های عملکردی مراتع انجام شد. در این مطالعه تغییرات عملکردی، ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی خاک، شاخص¬های تنوع و غنای گونه¬ای، مدل¬های وفور گونه¬ای و وضعیت بانک بذر خاک ناشی از احداث هلالی های آبگیر در مراتع نارون خاش استان سیستان و بلوچستان بررسی شد. بدین منظور منطقه ای که در آن عملیات احیا توسط هلالی¬های آبگیر انجام شده بود و منطقه مرجع که از لحاظ شرایط اکولوژیکی مشابه منطقه اصلاحی بود انتخاب شد. در هر منطقه تعداد 5 ترانسکت به طول 50 متر به طور تصادفی مستقر گردید و در طول هر ترانسکت ساختار پوشش گیاهی شامل لکه ها و فضای بین لکه ها ( تعداد سه نوع لکه و یک فضای بین لکه ای) ثبت شد. سپس تعداد 11 شاخص خاک سطحی بر روی لکه ها و فضای بین لکه ها با 3 تکرار بررسی گردید و به روش تحلیل عملکرد چشم انداز (lfa)، وضعیت سه ویژگی عملکردی مرتع شامل پایداری، نفوذپذیری و چرخه موادغذایی در خاک سطحی بررسی گردید. برای بررسی شاخص¬های تنوع و غنای گونه¬ای و مدل¬های وفور رتبه¬ای در هر دو منطقه با استفاده از روش سیستماتیک-تصادفی پلات گذاری شد و در هر پلات اطلاعات پوشش گیاهی شامل نوع گونه، درصد تاج¬پوشش و تراکم گونه های گیاهی اندازه¬گیری شد. جهت مقایسه شاخص¬های مختلف تنوع بین دو منطقه از آزمون تی مستقل در محیط نرم¬افزار 16minitab استفاده شد. سپس برای رسم مدل¬های وفور–رتبه¬ای ( سری هندسی، سری لگاریتمی، لوگ¬نرمال و عصای¬شکسته) از نرم¬افزار past استفاده شد. برای بررسی برخی از ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی خاک، تعداد10 عدد از هلالی¬ها به طور تصادفی انتخاب شده و نمونه های خاک از بخش هایی از هلالی که متاثر از آبگیری می¬باشند و خاک لخت و خاک زیر تاج پوشش گونه های درمنه و قیچ هرکدام با ده تکرار برداشت شده و به روش آماری مورد مقایسه قرار گرفتند. برای انجام مطالعه بانک بذر خاک تعداد 60 هلالی به طور تصادفی در فصل پاییز انتخاب شده و نمونه های خاک از عمق 0 تا 10 سانتی¬متری درون60 عدد از هلالی¬ها، 60 نقطه از خاک لخت در مجاور هر کدام از هلالی¬ها، زیر تاج پوشش 60 تا از بوته¬های درمنه و 60 تا از درختچه¬های قیچ که در نزدیکی هر کدام از هلالی¬ها واقع شده بودند برداشت شده و در گلخانه دانشکده منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان کشت گردیدند و گونه های گیاهی جوانه زده ثبت و شناسایی گردیدند. وضعیت بانک بذر خاک در این مناطق با انجام آنالیز واریانس و آنالیز توکی مورد مقایسه قرار گرفتند. بر اساس نتایج، شاخص های عملکردی و ساختاری سطح خاک در دو منطقه اصلاحی و مرجع در سطح آماری (% 5?=) اختلاف معنی داری داشتند. نتایج نشان داد که کلیه شاخص¬های تنوع در منطقه اصلاحی با منطقه شاهد در سطح آماری (% 5?=) اختلاف معنی¬داری دارند، ولی شاخص¬های غنا در دو منطقه با هم اختلاف معنی داری نداشتند. در بین مدل¬های پارامتریک توزیع برازش شده، مدل لوگ نرمال بهترین مدل برازش شده بر روی مکان¬های مورد مطالعه بود که بیانگر حضور جوامعی به نسبت پایدار با فراوانی گونه¬ای متوسط تا زیاد می¬باشد. این مساله نشان دهنده این بود که اجرای هلالی های آبگیر باعث شده است که پوشش گیاهی بطور یکنواخت در منطقه وجود داشته باشد و این باعث تنوع گیاهی بهتر و پایداری بیشتر اکوسیستم شده است. پایداری خاکدانه¬ها در زیر تاج پوشش گیاهان افزایش یافته و نفوذپذیری در داخل هلالی¬ها کاهش یافته، به طوری که با خارج از هلالی¬ها و منطقه شاهد در سطح آماری (% 5?=)اختلاف معنی¬داری مشاهده شد. نتایج نشان داد که زیر تاج پوشش درختچه¬های قیچ بیشترین میزان تراکم بذور جوانه زده و شاخص¬های تنوع و غنای گونه¬ای را دارند که با سایر لکه¬ها در سطح آماری 5 درصد دارای اختلاف معنی¬داری داشتند. در مجموع می توان گفت که احداث هلالی های آبگیر توانسته است با بهبود شرایط رطوبتی، باعث بهبود وضعیت پوشش گیاهی و شرایط ساختاری و عملکردی پوشش گیاهی و خاک منطقه شوند اما در برخی موارد به علت انباشت خاکدانه های ریز دانه در هلالی ها باعث شده نفوذپذیری را کاهش یابد. با در نظر گرفتن بانک بذر مناسب خاک زیر بوته های قیچ و درمنه می توان این گونه نتیجه گرفت که تلفیق کارهای مکانیکی نظیر احداث هلالی با فعالیت های بیولوژیکی نظیر بوته کاری با گونه های مناسب (نظیر قیچ و درمنه) می تواند بطور موثری باعث بهبود شرایط اکولوژیک منطقه گردد.
ندا رنجبر محمود رضا همامی
شناسایی نیازمندی¬های زیستگاهی گونه¬ها در انجام برنامه¬های حفاظتی گونه¬های هدف، بسیار مهم است. معمولاًفراهم بودن نیازمندی¬هایزیستگاهیگونه¬هامعادلاصطلاحمطلوبیتزیستگاهبیانمیشود. بز وحشی یک گونه¬ی آسیب¬پذیر است که پراکنش وسیعی در ایران دارد. با این وجود اکولوژی این گونه کاملا مطالعه نشده است. هدف این مطالعه مدل¬سازی فصلی مطلوبیت زیستگاه و ارتباطات زیستگاهی بز وحشی در پارک ملی کلاه¬قاضی است (یکی از زیستگاه¬های معمول آن در آسیای مرکزی). برای فرایند مدل¬سازیرویکرد دو مرحله¬ای به کار گرفته شد.در اولین مرحله با استفاده از داده¬های حضور و به کارگیری رویکرد حداکثر آنتروپی مکان¬های نامطلوب تعیین شدند. سپس نقاط عدم حضور به صورت تصادفی در مکان¬های نامطلوب تعیین شده انتخاب شدند. به منظور تهیه¬ی نقاط حضور به صورت فصلی از مطالعه¬ی شاهقلیان (1391)استفاده شد. رویکرد رگرسیون لجستیک با استفاده از نقاط حضور و عدم حضور در دومین مرحله برای مدل¬سازی مطلوبیت زیستگاه به کار گرفته شد. بر اساس نتایج ارتفاع از سطح دریا، جهت جغرافیایی، فاصله تا آبشخور، فاصله تا مناطق مسکونی و فاصله تا مسیرهای محیط¬بانی به عنوان با اهمیت¬ترین متغیرها در تعیین مطلوبیت زیستگاه بز وحشی شناخته شدند. بر اساس نقشه¬های فصلی مطلوبیت زیستگاه تولید شده، مساحت زیستگاه¬های مطلوب در روش رگرسیون منطقی بیش¬تر از روش حداکثر آنتروپی به دست آورده شد. صحت هر دو مدل حداکثر آنتروپی و رگرسیون منطقی خوب بود اما مدل رگرسیون منطقی به نسبت بهتر بود. نتایج حاصل شده می¬تواند برای حفاظت بز وحشی در گستره¬ی پراکنش آن به کار گرفته شود.
الهام قهساره اردستانی مهدی بصیری
پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوه و امکان استقرار گونه های گون astragalus caragana،a. cyclophyllon و a. podolobus در دیم زارهای کم بازده زاگرس مرکزی برای جلوگیری از فرسایش و کاهش حاصلخیزی آن، کاهش هدر رفت آب و افزایش تولید علوفه با کیفیت بالا و در نهایت درآمد اقتصادی بیشتر برای بهره برداران و صاحبان اراضی در پنج مرحله جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله اول، به مطالعه مدل سازی آشیان اکولوژیک بالقوه اقلیمی گونه های گون مورد مطالعه با استفاده از داده های حضور و 22 متغیر محیطی در استان اصفهان با روش حداکثر آنتروپی پرداخته شد. نتایج نشان داد که اکثر زیستگاه های بالقوه با پتانسیل خوب این سه گونه گون در جنوب، جنوب غربی و غرب مراتع استان اصفهان پیش بینی شده است که تطابق خوبی با توزیع واقعی این سه گونه نشان داد. در مرحله دوم، بعد از مکان یابی زیستگاه های بالقوه سه گونه هدف به بررسی تأثیر روش و زمان کاشت بر گونه های گون و یونجه در عرصه طبیعی پرداخته شده است. باید به این نکته اشاره نمود که گونه یونجه معمولی (medicago sativa) در این پژوهش برای مقایسه با گونه های گون به عنوان کنترل آورده شده است. آزمایش عرصه ای در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه کاملاً تصادفی با گونه های گون و یونجه در دو تاریخ کاشت (پاییزه و بهاره)، دو روش کاشت (ساده و پیتینگ) در پنج تکرار در طی سال های زراعی 92-1391 و 93-1392 در منطقه فریدونشهر مورد مطالعه قرار گرفت. گونه a. podolobus گونه ای سازگارتر نسبت به سایر گونه های مورد مطالعه با توجه به شرایط آب و هوایی برای منطقه مورد نظر می باشد. با توجه به درصد استقرار در تابستان می توان اظهار داشت که کاشت پاییزه گونه a. cyclophyllon و کاشت بهاره دو گونه a. caragana (کاشت پیتینگ) و a. podolobus (کاشت ساده) موفق تر است. در مرحله سوم، به بررسی و مقایسه توانایی تثبیت نیتروژن گونه های گون و مقایسه آن ها با یونجه معمولی جهت تأمین نیتروژن مورد نیاز برای گیاهان در شرایط گلخانه پرداخته شد. در این بخش از گونه بروم گراس لطیف (bromus inermis) به عنوان گونه شاهد استفاده شد. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 5 تکرار اجرا شد. همچنین برای شناسایی میکروهم زیست های دی آزوتروف از گره های ریشه گونه های گون از آنالیز توالی 16s rdna جزئی استفاده شد. نتایج نشان داد مقدار نیتروژن خاک های گلدان ها به خصوص در گونه یونجه معمولی به طور معنی داری (در سطح احتمال 5 درصد) بالاتر از نمونه کنترل بود. در مجموع چهار گونه باکتری همزیست دی آزوتروف های، stenotrophomonas maltophilia، hoeflea anabaenae، mesorhizobium tianshanense و m. temperatum از ریشه های گونه های گون استخراج و شناسایی شدند. در مرحله چهارم، به بررسی آثار حذف اندام های هوایی (شدت و تکرار برداشت) گونه های گون و یونجه معمولی بر روی تولید آن ها به منظور شبیه سازی شرایط چرا پرداخته شد. گونه های مورد مطالعه در گلدان های استوانه ای به ارتفاع 100 و قطر 20 سانتی متر در شرایط گلخانه کاشته شدند و در سطح های مختلف شدت و تکرار مورد برداشت قرار گرفتند. به طور کلی نتایج نشان داد که گونه های یونجه معمولی و astragalus caragana گونه های مقاوم به حذف شاخ و برگ و تکرار برداشت متوسط بودند ولی گونه های a. cyclophyllon و a. podolobus به شدت و تکرارهای برداشت حتی در سطح متوسط در اولین فصل رویش حساسیت نشان دادند. در مرحله پنجم، برای افزایش ماندگاری و استقرار بذور گونه های گون و یونجه در فصل پاییز به ارزیابی اثر تیمار تأخیر سبز شدن برای جلوگیری از سرمای زودرس در فصل پاییز بذرها با ماده آب گریز سپیولیت پلت شدند و همچنین ارزیابی اثر تسریع سبز شدن به علت عدم امکان عملیات کاشت قبل از گاو رو شدن زمین در فصل بهار و کمبود مقادیر بارندگی پس از این تاریخ، کاشت بذرها به همراه ماده جاذب رطوبت هیدروژل در دانشگاه صنعتی اصفهان در فضای باز به اجرا در آمد. نتایج نشان داد در بین گونه های مورد مطالعه گون و یونجه معمولی، تیمار پلت سپیولیت روی گونه یونجه معمولی زمان شروع سبز شدن نسبت به شاهد را به مدت طولانی تری در مقایسه با سایر گونه ها در فاز عرصه ای به تأخیر می اندازد و این ماده به عنوان ماده مناسب برای به تأخیر انداختن سبز شدن بذر این گونه ها مناسب می باشد، ولی تیمار هیدروژل نسبت به شاهد در چهار گونه مورد مطالعه از لحاظ آماری باعث اختلاف معنی داری برای تسریع در زمان شروع سبز شدن نشد.