نام پژوهشگر: شهریار مقصودلو
محمد صادقی پردمه شهریار مقصودلو
آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 10 تیمار و 4 تکرار 15 قطعه ای جوجه خروس سویه راس 308 به منظور بررسی اثر سطوح مختلف سبوس برنج وآنزیم فیتاز در فاز های میاندان و پسدان بر عملکرد جوجه های گوشتی صورت گرفت. در این آزمایش تعداد 600 قطعه جوجه گوشتی سویه راس 308 به مدت 42 روز روی بستر پرورش یافتند. یک جیره ذرت- سویا به عنوان تیمار شاهد و نه جیره آزمایشی حاوی سطوح 10 و 20 درصد سبوس برنج در فاز میان دان (24-10 روزگی) و پسدان (24- 42 روزگی) به گونه ای با و بدون آنزیم فیتاز براساس توصیه راهنمای پرورش جوجه گوشتی شرکت راس تهیه شدند که از نظر محتوی انرژی و پروتئین یکسان بودند. برای مطالعه روابط فاکتورهای اصلی و اثر متقابل سطوح سبوس برنج و آنزیم فیتاز در فاز میانی، داده ها به صورت فاکتوریل 3×2 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی آنالیز شدند. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که بین تیمار شاهد با گروه های دریافت کننده سبوس برنج در خوراک مصرفی و افزایش وزن بدن در سنین 24-10 و 24-42 روزگی اختلاف معنی داری وجود نداشت. اما استفاده از سبوس برنج به طور معنی داری سبب افزایش ضریب تبدیل خوراک در فواصل سنی مختلف شد (01/0p<). ترکیب لاشه جوجه های گوشتی به صورت درصد لاشه تحت تاثیر جیره های مختلف آزمایشی قرار نگرفت. اما سطوح مختلف سبوس برنج سبب افزایش معنی داری در درصد وزن ران به لاشه گردید (05/0p<). همچنین سطوح مختلف سبوس برنج تاثیر معنی داری بر خاکستر استخوان درشت نی نداشت. تیمار دارای 20 درصد سبوس برنج با آنزیم فیتاز در میاندان و پسدان دارای قیمت یک کیلوگرم گوشت تولیدی به ازای دان مصرفی کمتری نسبت به جیره های آزمایشی دیگر بود (05/0p<). نتایج دیگر این آزمایش نشان داد که افزودن آنزیم فیتاز تاثیر معنی داری بر افزایش وزن بدن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل خوراک به اضافه وزن در سنین 10-24 و 24-42 روزگی و همچنین درصد قسمت های مختلف لاشه جوجه های گوشتی نداشت. تیمارهای دارای آنزیم فیتاز در کل دوره پرورش منجر به مصرف خوراک کمتری شدند. همچنین در فاز میانی دوره پرورش تیمارهای حاوی آنزیم فیتاز به صورت عددی ضریب تبدیل کمتری را نسبت به سایر تیمارها نشان دادند. اثر متقابل سطح سبوس برنج و آنزیم فیتاز بر اضافه وزن جوجه ها در سن 24-10 روزگی معنی دار شد (05/0>p). به طوریکه افزودن آنزیم فیتاز در جیره های بدون سبوس برنج منجر به اضافه وزن بیشتری نسبت به تیمار های دارای سبوس برنج شد. کلمات کلیدی: سبوس برنج ، آنزیم فیتاز ، میاندان ، پسدان ، جوجه گوشتی
ارسلان سلاقی آشور محمد قره باش
این آزمایش برای بررسی تاثیر سطوح مختلف انرژی و چربی جیره غذایی برعملکرد، ذخیره چربی لاشه و همبستگی آن با متابولیت های چربی خون جوجه های گوشتی به اجرا در آمد. در این طرح از 240 قطعه جوجه نژاد کاب 500 گوشتی در یک آزمایش فاکتوریل 3×2 با دو سطح انرژی قابل متابولیسم (2900 و 3050 کیلوکالری در هرکیلوگرم) و سه سطح چربی (صفر، 5/2 و 5 درصد) در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار و در هر تکرار 10 قطعه جوجه گوشتی که تا سن 42 روزگی پرورش یافتند، استفاده شد. ترکیب جیره آزمایشی براساس راهنمای پرورش جوجه های گوشتی کاپ 500، در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که وزن زنده و مصرف دان روزانه (گرم) به طور معنی دار تحت تاثیر سطح انرژی و چربی قرار گرفت (05/0> p )، اما ضریب تبدیل غذایی به صورت آماری تحت تاثیر سطح انرژی جیره قرار نگرفت. وزن لاشه، چربی محوطه بطنی و نسبت چربی محوطه بطنی به وزن لاشه، تحت تاثیر چربی جیره های غذایی قرار گرفت (05/0> p ). بازده لاشه، چربی خام عضله سینه و چربی خام کبد تحت تاثیر چربی جیره قرار نگرفت. با افزایش سطح چربی مقدار وزن لاشه افزایش و مقدار چربی محوطه بطنی کاهش یافت (05/0> p ). تاثیر سطوح مختلف انرژی بر خصوصیات لاشه معنی دار نبود. متابولیت های خونی تری گلیسرید، کلسترول، ldl و vldl تحت تاثیر چربی و انرژی جیره های غذایی قرار گرفت (05/0>p ). اما hdl، تحت تاثیر انرژی جیره قرار نگرفت. با افزایش سطح چربی مقادیر ldl و vldl افزایش و مقدار کلسترول کاهش یافت. ارتباط معنی داری و مثبت بین وزن زنده و تری گلیسرید، وزن زنده و کلسترول، درصد چربی محوطه بطنی و تری گلیسرید، درصد چربی خام عضله سینه و درصد چربی خام کبد، تری گلیسرید و کلسترول، تری گلیسرید و hdl، کلسترول و hdl، ldl و vldl و ارتباط معنی داری و منفی بین تری گلیسرید و vldl، کلسترول وldl ، کلسترول و vldl، hdl و ldl، hdl و vldl، یافت شد. نتایج این تحقیق نشان داد که می توان با استفاده از سطوح مناسب چربی های غیراشباع (مانند روغن کلزا) وزن لاشه جوجه های گوشتی را بهبود بخشید و چربی محوطه بطنی لاشه را کاهش داد. همچنین استفاده از سطوح مناسب انرژی و روغن های گیاهی می تواند نقش مفیدی در کنترل شاخص های متابولیت های چربی خون جوجه های گوشتی ایفا کند.
یحیی صابری یوسف مصطفی لو
آزمایشی برای بررسی اثر میزان ذرات نرم پیشدان و همچنین شکل میاندان و پسدان بر عملکرد جوجه های گوشتی در فصل تابستان انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل 4×2 ( 4 سطح ذرات نرم پیشدان: 0، 10، 20 و 40 درصد خاکه و دو شکل میاندان و پسدان: پلت و آردی) در قالب طرح کاملا تصادفی 4 تکرار و 10 قطعه ای جوجه گوشتی از هر دو جنس در هر تکرار اجرا شد. در این آزمایش از تعداد 320 قطعه جوجه یکروزه کاب 500 استفاده شد. اثر میزان ذرات نرم پیشدان بر وزن بدن وضریب تبدیل خوراک در دوره های اولیه رشد (1-7 و 1-14 روزگی) کاملا معنی دار بود (01/0 >p). بطوریکه جوجه هایی که دارای ذرات نرم بیشتری در پیشدان بودند میزان رشد بهتر و ضریب تبدیل مناسب تری داشتند. میزان مصرف خوراک نیز با افزایش میزان خاکه دان افزایش معنی دار نشان داد (01/0 >p). اثر ذرات نرم پیشدان بر بهبود عملکرد منحصر به دوران اولیه پرورش بود و در سنین بالاتر (1-42 روزگی)، ذرات نرم پیشدان تاثیر معنی داری بر وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک، خصوصیات لاشه و شاخص تولید نداشت (05/0 p>). اثر بافت میاندان و پسدان بر وزن بدن و مصرف خوراک جوجه ها در دوره های پرورشی مختلف تاثیر معنی دار داشت (01/0 >p). بطوریکه جوجه هایی که از دان پلت استفاده کردند دارای وزن بدن و مصرف خوراک بالاتری نسبت به جوجه هایی که با دان مش تغذیه شده بودند، داشتند. دان پلت بغیر از دوره پرورشی 1-42 روزگی ضریب تبدیل خوراک بهتری را نسبت به دان آردی داشت که این برتری در دوره پرورشی 1-21 روزگی معنی دار بود(05/0 >p). با در نظر گرفتن دوره پرورشی 1-42 روزگی، دان مش نسبت به دان پلت شده ضریب تبدیل خوراک بهتری را ایجاد کرد(05/0 >p). فرم دان اثر معنی داری بر درصد اجزای لاشه به وزن زنده نداشت. در دوره های پرورشی کوتاه مدت 1-28 و1-35 روزه استفاده از دان پلت منجر به بالاتر رفتن معنی دار شاخص تولید نسبت به دان آردی شد (01/0 >p) اما در دوره پرورشی بلند مدت تر 1-42 روزه استفاده از دان آردی منجر به بالاتر رفتن شاخص تولید نسبت به دان پلت شد (05/0 >p). اثر متقابل ذرات نرم پیشدان و شکل میاندان و پسدان بر همه صفات اندازه گیری شده غیر از درصد چربی شکمی، معنی دار نبود (05/0 <p). روند دقیقی برای این اثر متقابل مشاهده نشد اما به طور کلی می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که جوجه هایی که میاندان و پسدان را به فرم پلت مصرف کردند با افزایش سطح خاکه پیشدان معمولا درصد چربی حفره شکمی پایین تری داشتند وبرعکس جوجه هایی که میاندان و پسدان را به فرم آردی مصرف کردند با افزایش سطح خاکه پیشدان چربی حفره شکمی بالاتری را از خودنشان دادند هرچند در این روند ها استثنا نیز وجودداشت. کلا نتایج این آزمایش نشان داد که زیاد بودن خاکه پیشدان تاثیر معنی دار منفی بر عملکرد جوجه ها نداشت و فرم پلت دان در سنین پایینتر موجب بهبود عملکرد جوجه های گوشتی نسبت به فرم آردی شد اما در سنین بالاتر منجر به افزایش عددی تلفات وکاهش عمومی عملکرد با توجه به شاخص تولید بعنوان یک معیار شد.
محمد مرادی شهریار مقصودلو
چکیده به منظور مطالعه اثرات سطوح مختلف جایگزینی دانه اکسترود شده سویا با کنجاله سویا و سطوح مکمل ویتامین e، بر عملکرد جوجه های گوشتی آزمایشی انجام شد. طرح با استفاده از264 قطعه جوجه گوشتی یکروزه نژاد کاب (cobb 500) ، به صورت آزمایشات فاکتوریل2×4 با 8 تیمار و 3 تکرار و11 جوجه بصورت مخلوط دو جنس در هر تکرار در چارچوب طرح کاملاً تصادفی طراحی گردید. تیمارهای آزمایشی شامل چهار سطح جایگزینی (صفر، 25، 50 و 75 درصد) دانه اکسترود شده سویا با کنجاله سویا و دو سطح (42 و75 میلی گرم بر کیلوگرم) مکمل ویتامینe، بودند. نتایج نشان دادند که سطح مکمل ویتامینe، بطور معنی دار باعث افزایش در مصرف خوراک شد (05/0> p). اثرات متقابل بین تیمارها بر وزن زنده و افزایش وزن تفاوت معنی داری نشان داد (05/0> p)، بطوریکه در سطح بالاتر ویتامینe، با افزایش سطح جایگزینی دانه سویا با کنجاله سویا وزن زنده و افزایش وزن بهبود یافت. اثرات متقابل بین سطوح مختلف جایگزینی دانه سویا با کنجاله سویا و مکمل ویتامینe بر ضریب تبدیل در مرحله استارتر معنی دار بود (05/0> p). مکمل ویتامینe، بطور معنی دار باعث بهبود ضریب تبدیل در پایان دوره شده بود (05/0> p). سطوح جایگزینی دانه اکسترود شده سویا با کنجاله سویا بر وزن پانکراس افزایش معنی دار نشان داد (05/0> p). اثرات تیمارها بر خصوصیات لاشه، درصد چربی ران و شاخص tba ماهیچه ران تفاوت معنی داری نشان نداد (05/0< p). مکمل ویتامینe توانسته بود بطور معنی دار باعث بهبود شاخص تولید گردد (05/0> p). اثرات متقابل بین تیمارها برهزینه خوراک مصرفی معنی دار بود (05/0> p)، همچنین مکمل ویتامینe باعث افزایش معنی دار هزینه خوراک مصرفی در پایان دوره شده بود (05/0> p). بین تیمارهای آزمایشی بر هزینه خوراک به اضافه وزن تفاوت معنی دار وجود داشت (05/0> p). اثرات متقابل بین سطوح جایگزینی دانه اکسترود شده سویا با کنجاله سویا و مکمل ویتامینe بر بازدهی اقتصادی معنی دار بود (05/0> p). بطوریکه در سطح بالاتر ویتامینe، افزایش سطح جایگزینی دانه سویا با کنجاله سویا افزایش در بازدهی اقتصادی را به همراه داشت. بطور کلی بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق استفاده از سطح 25 درصد جایگزینی دانه سویا با کنجاله سویا بدون استفاده از سطوح بالاتر ویتامین e و تا میزان 75 درصد جایگزینی درصورت افزایش سطح ویتامین e به میزان 75 واحد بین المللی به ازای هر کیلوگرم جیره در جیره های جوجه های گوشتی امکان پذیر می باشد. کلمات کلیدی: دانه اکسترود شده سویا، ویتامینe، عملکرد، جوجه گوشتی.
حامد خدایی شهریار مقصودلو
چکیده آزمایشی به منظور بررسی اثرات فرم فیزیکی دان (پلت وآردی) و مکملهای خوراکی پروبیوتیک (پریمالاک) و پریبیوتیک (فرمکتو) برعملکرد و خصوصیات لاشه جوجههایگوشتی صورت گرفت. تعداد 264 قطعه جوجهگوشتی سویه تجاری کاب 500 (از هر دو جنس نر و ماده) به مدت 42 روز بر روی بستر در پن های مختلف پرورش داده شد. جیرههای غذایی مورد آزمایش در دوره پیشدان (1تا14)، میاندان (15تا28) روزگی و یک جیره پس دان بعد از اعمال تیمارها از سن (29تا42) روزگی به صورت آزاد در اختیار پرندگان قرار گرفت. این تحقیق به صورت آزمایشات فاکتوریل 23 در قالب طرح های کاملاً تصادفی، با 24 واحد آزمایشی (8 تیمار با 3 تکرار و 11 قطعه جوجه گوشتی در هرتکرار) انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل دو فرم دان (آردی و پلت) × دو سطح پـروبـیوتیــک (صفر و900 گرم در تن) × دو سطـح پـریبیوتیـک (صفر و 2 کیلوگرم در تن) بودند. در طول تحقیق صفاتی همچون میزان مصرف خوراک، وزن زنده و ضریب تبدیل غذایی به صورت هفتگی و صفات خصوصیات لاشه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که اثر شکل دان بر مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک در دوره های مختلف پرورشی جوجههای گوشتی معنیدار بود (05/0>p). بطوری که دان پلت منجر به افزایش وزن بدن، مصرف بیشتر خوراک و بهبود ضریب تبدیل خوراک نسبت به دان آردی شد. مکملهای خوراکی پروبیوتیک و پریبیوتیک سبب بهبود معنیدار عملکرد جوجههای گوشتی نگردید (05/0<p)، اگرچه پروبیوتیک (پریمالاک) به طور معنیداری ضریب تبدیل خوراک را در سن 1تا21 روزگی بهبود داد (05/0>p). بین اثرات متقابل شکل دان × پروبیوتیک در صفت افزایش وزن روزهای 28 و 35 اثر معنیدار وجود داشت (05/0>p). همچنین افزودن همزمان مکملهای خوراکی پروبیوتیک × پریبیوتیک اثر معنیداری بر ضریب تبدیل غذایی در روزهای 28 و 35 روزگی داشت (05/0>p). در مورد تأثیر تیمارهای آزمایشی بر خصوصیات لاشه فرم دان اثر معنیداری نداشته است (05/0<p)، مکملهای خوراکی پروبیوتیک و پریبیوتیک هیچ گونه اثر معنیداری در خصوصیات لاشه نداشت (05/0<p). بطور کلی نتایج این آزمایش نشان داد که شکل دان به صورت پلت باعث بهبود عملکرد جوجههای گوشتی میشود. واژههای کلیدی: پلت وآردی، پریمالاک، فرمکتو، عملکرد جوجههایگوشتی
رضا صلاحی مقدم یوسف مصطفیلو
این تحقیق به صورت آزمایش فاکتوریل 3×3 در قالب طرح کاملاً تصادفی (crd) با 36 واحد آزمایشی (9 تیمار و 4 تکرار و 10 قطعه جوجه گوشتی در هر تکرار) انجام گرفت. تعداد 360 قطعه جوجه گوشتی سویه تجاری کاب بر روی بستر در پن پرورش داده شدند جیره های غذایی در سه دوره پیشدان، میاندان و پسدان بر اساس توصیه شرکت تولیدکننده در اختیار پرندگان قرار گرفت. 9 تیمارآزمایشی به صورت فاکتوریل حاصل از سه سطح مختلف پروتئین خام در جیره (توصیه شرکت تجاری سویه جوجه گوشتی، 10 و 20 درصد کمتر از حد توصیه شده توسط شرکت مورد نظر) و سه نوع فرمولاسیون جیره (جیره اول: جیرهای بر پایه ذرت و کنجاله سویا با قابلیت هضم بالای اسیدآمینه که بر اساس احتیاجات غذایی شرکت تولید کننده سویه جوجه گوشتی مورد نظر تنظیم گشت، جیره دوم: جیرهای مشابه جیره اول و حاوی محصولات جانبی کشاورزی که اسیدآمینههای گوگرددار(متیونین+ سیستئین)، لیزین و ترئونین کل آن برابر مقادیر همین اسیدآمینه ها درجیره اول و جیره سوم مشابه جیره دوم با این تفاوت که اسید آمینههای گوگرددار، لیزین و ترئونین قابل هضم آن، برابر اسیدآمینههای گوگرددار، لیزین و ترئونین قابل هضم جیره اول بود) در اختیار جوجهها قرار گرفت. اثرات اصلی و متقابل سطح پروتئین جیره و نوع خوراک مصرفی بر مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک در کل دوره پرورش (1-42 روزگی) معنیدار نبود. اثر متقابل سطوح مختلف پروتئین و نوع خوراک بر درصد لاشه قابل مصرف، ران، چربی محوطه بطنی و احشاء داخلی قابل مصرف معنیدار نشد (05/0?p)، اما این اثر متقابل بر درصد سینه به وزن بدن معنیدار شد (05/0?p). اثر نوع خوراک درصد لاشه قابل مصرف معنیدار بود (05/0?p) و جیرههای دارای غلات کم ارزشتر و ضایعات کشاورزی صرفنظر از نوع فرمولاسیون اسیدهای آمینه منجر به لاشههای کوچکتری نسبت به جیره ذرت سویا گردید. اثر نوع خوراک بر درصد ران، چربی و احشاء قابل مصرف (قلب، سنگدان و کلیه) معنی دار نبود (05/0?p). کاهش سطح پروتئین به میزان 20 درصد تاثیر معنیداری بر لاشه قابل مصرف نداشت (05/0?p)، ولی سبب ایجاد اختلاف معنیداری در میزان درصد رانها، درصدسینه و درصد احشا قابل مصرف نسبت به توصیه کاب برای سطح پروتئین گشت (05/0?p). اثر متقابل سطوح مختلف پروتئین جیره و نوع خوراک بر شاخص تولید در سن 42 روزگی معنیدار نبود (05/0?p)، اما کاهش سطح پروتئین جیره بصورت خطی باعث کاهش معنی دار شاخص تولید جوجههای گوشتی شد (05/0?p). نوع خوراک بر شاخص تولید در سن 42 روزگی تاثیر معنی دار نداشت (05/0?p). نتایج این آزمایش نشان داد که کاهش سطح پروتئین جیره تاثیر معنیداری بر هزینه خوراک به اضافه وزن جوجهها در سن 42 روزگی نداشت، هرچند جیرههای دارای غلات کم ارزشتر وضایعات کشاورزی باعث کاهش معنیدار هزینه خوراک به اضافه وزن جوجهها نسبت به جیره ذرت-سویا گردید، ولی بین فرمولاسیون جیره بر اساس اسیدآمینه های کل و قابل هضم برای این صفت اقتصادی اختلاف معنیداری مشاهده نشد (05/0?p). جیره های دارای غلات ارزانتر و ضایعات کشاورزی تنظیم شده بر اساس اسیدآمینه قابل هضم و کاهش 10 درصدی پروتئین نسبت به توصیه کاب بیشترین بازده ناخالص اقتصادی را به ازای هر جوجه ایجاد نمود.
حشمت الله گل زاده شهریار مقصودلو
آزمایشی به منظور بررسی اثر سطوح مختلف انرژی و تراکم اسیدهای آمینه های گوگرد دار، لیزین و ترئونین بر عملکرد جوجههای گوشتی با تعداد 180 قطعه جوجه گوشتی سویه آربور آکرز به صورت فاکتوریل 3×2 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 18 واحد آزمایشی (6 تیمار و 3 تکرار و 10 قطعه جوجه گوشتی از هر دو جنس در هر تکرار) انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل دو سطح مختلف انرژی قابل متابولیسم (بالاتر: 2950، 3000 و 3050 و پایینتر: 2850، 2900 و 2950 کیلوکالری در کیلو گرم به ترتیب در دوره های پیشدان، میاندان و پسدان) × سه سطح مختلف اسیدهای آمینه های گوگرد دار، لیزین و ترئونین (سطح توصیه شده شرکت آربور آکرز، 15 درصد بیشتر و 15 درصد کمتر از آن)، تا سن 42 روزگی دراختیار جوجه های گوشتی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از سطح بالاتر انرژی باعث افزایش معنی دار مصرف خوراک، وزن بدن و اضافه وزن در کل دوره پرورش گردید (05/0p<). بطوریکه با استفاده از انرژی بالاتر خوراک مصرفی و وزن بدن جوجهها بیشتر بود. اما سطوح مختلف اسیدهای آمینه محدود کننده اثر معنیداری بر مصرف خوراک نداشت (05/0p>). ولی باعث اختلاف معنیدار بر وزن بدن و اضافه وزن گردید (05/0p <). نتایج دیگر، نشان داد که اثرات اصلی سطوح مختلف انرژی و تراکم اسیدهای آمینه بر ضریب تبدیل غذایی، شاخص تولید و درصد بقاء در کل دوره پرورش معنی دار نبوده است (05/0p >). اثرات اصلی انرژی بر وزن رانها معنی دار بود (05/0p <) اما بر اجزای دیگر لاشه معنی دار نگردید (05/0p >). اثرات اصلی اسیدهای آمینه محدود کننده بر روی وزن سینه معنی دار گردید (05/0p <) ولی بر روی اجزای دیگر لاشه معنیدار نبود (05/0p >). افزایش سطوح انرژی و تراکم اسیدهای آمینه باعث افزایش معنی دار در هزینه خوراک و هزینه خوراک مصرفی به اضافه وزن مصرفی گردید (05/0p <). اما سطوح مختلف انرژی باعث تفاوت معنیداری در بازده ناخالص اقتصادی در 42 روزگی نگردید (05/0p>). تراکمهای مختلف اسیدهای آمینه در سن 42 روزگی تفاوت معنی داری را در بازده ناخالص اقتصادی نشان داد (05/0p <). بطوریکه بازده ناخالص اقتصادی جوجههای تغذیه شده با اسید آمینه ها براساس توصیه آربور آکرز و 15 در صد کمتر از آن اختلاف معنی داری باهم نداشتند اما کمترین بازده ناخالص اقتصادی مربوط به سطح اسید آمینه 15 درصد بیشتر از توصیه آربورآیکرز بوده است. اثرات متقابل بین انرژی و اسیدهای آمینه بر روی هیچ یک از صفات در تمام سنین معنیدار نبود (05/0p>).
رضا اکبری شهریار مقصودلو
آزمایشی به منظور مطالعه اثر سطوح مختلف اسیدآمینه های گوگرددار (متیونین + سیستئین)، لیزین و ترئونین جیره بر عملکرد جوجه های گوشتی با استفاده از240 قطعه جوجه گوشتی یکروزه نژاد آربوراکرز، به صورت یک آزمایش فاکتوریل 4×2 (چهار سطح اسیدهای آمینه گوگرد دار × دو سطح اسیدهای آمینه لیزین و ترئونین) با 8 تیمار و 3 تکرار با 10 جوجه (مخلوط دو جنس) در هر تکرار و در قالب طرح کاملاً تصادفی طراحی گردید. در این آزمایش از دو سطح اسیدهای آمینه لیزین وترئونین (nrc، (1994) و 15 درصد بیشتر nrc) و چهارسطح اسیدآمینه گوگرددار (توصیهnrc ، 10، 20 و 30 درصد بالاتر از nrc) در سراسر دوره پرورش جوجه ها استفاده شد. نتایج نشان داد هر چند که افزایش سطح لیزین و ترئونین به میزان 15 درصد بالاتر از nrc، (1994) باعث افزایش خوراک مصرفی، افزایش وزن بدن، کاهش ضریب تبدیل خوراک، کاهش هزینه خوراک به اضافه وزن و افزایش بازده ناخالص اقتصادی و درصد سینه به وزن زنده گردید اما برای صفات خوراک مصرفی، وزن بدن، افزایش وزن، ضریب تبدیل خوراک، هزینه خوراک مصرفی، شاخص تولید هزینه خوراک به اضافه وزن و بازده ناخالص اقتصادی در این آزمایش اثر متقابل معنی داری بین اسیدهای آمینه گوگردار و لیزین ترئونین وجود داشت (05/0>p). به طوریکه زمانی که سطح لیزین و ترئونین 15 درصد بیشتر از nrc بود افزایش سطح اسیدآمینه گوگردار جیره تاثیر معنی داری بر افزایش مصرف خوراک، وزن بدن، شاخص تولید و بازده ناخالص اقتصادی وکاهش ضریب تبدیل خوراک و هزینه خوراک به اضافه وزن ایجاد نکرد(05/0p>). اما هنگامیکه سطح دو اسیدآمینه لیزین وترئونین در حد nrc، (1994) بود، افزایش 30 درصدی اسیدهای آمینه گوگرد دار باعث کاهش معنی دار مصرف خوراک، کاهش وزن بدن، افزایش ضریب تبدیل خوراک، کاهش شاخص تولید، افزایش هزینه خوراک به اضافه وزن و کاهش بازده ناخالص تولید گردید (05/0>p). بهطور کلی بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق استفاده از سطوح لیزین و ترئونین 15 درصد بیشتر از nrc، (1994) باعث بهبود معنی دار عملکرد تولیدی، اقتصادی و درصد ماهیچه سینه شد اما افزایش 10 و 20 درصدی سطوح اسیدهای آمینه گوگردار نسبت به nrc، (1994) تاثیر معنی داری بر افزایش عملکرد تولیدی و اقتصادی ایجاد نکرد. با سطوح اسیدهای آمینه لیزین و ترئونین در حد nrc، (1994) افزایش 30 در صدی اسیدهای آمینه گوگرد دار باعث کاهش معنی دار عملکرد تولیدی و اقتصادی جوجه های گوشتی گردید.
یونس مدنی شهریار مقصودلو
آزمایشی به منظور بررسی اثر سطوح مختلف پروتئین و اسیدهای آمینه ممصنوعی تجاری بر عملکرد جوجههای گوشتی با تعداد 270 قطعه جوجه گوشتی سویه آربور آکرز به صورت یک آزمایش فاکتوریل 3×3 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 27 واحد آزمایشی (9 تیمار با 3 تکرار و 10 قطعه در هر تکرار) انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح مختلف پروتئین (سطح توصیه شده شرکت آربور آکرز، 10 و 20 درصد کمتر از آن) × سه سطح مختلف اسیدهای آمینه تجاری گوگرددار (متیونین + سیستئین)، لیزین و ترئونین (سطح توصیه شده شرکت آربور آکرز، 15 درصد بیشتر و کمتر از آن)، بودند. نتایج آزمایش نشان داد که سطوح مختلف پروتئین و اسیدهای آمینه محدود کننده رشد اثر معنیداری بر مصرف خوراک در سن (10-1 روزگی) داشت (05/0> p). همچنین اثرات متقابل بین تیمارها بر مصرف خوراک در سنین مختلف معنیدار بود (05/0> p). اثرات متقابل بین تیمارها بر وزن زنده و افزایش وزن در کل دوره تفاوت معنیداری نشان داد (05/0> p). سطوح مختلف پروتئین اثر معنیدار بر ضریب تبدیل غذایی در مرحله آغازین و رشد داشت (05/0> p). همچنین اثرات متقابل بین تیمارها بر ضریب تبدیل غذایی در پایان دوره معنیدار بود (05/0> p). اثرات متقابل بین تیمارها بر بازده گوشت سینه و احشاء داخلی قابل مصرف تفاوت معنیداری نشان داد (05/0> p). ولی بر درصد کل لاشه قابل مصرف، بازده گوشت ران و درصد چربی محوطه شکمی تفاوت معنیداری نداشت (05/0< p). اثرات متقابل بین تیمارها بر شاخص تولید در سن 28، 35 و 42 روزگی معنیدار بود (05/0> p). اثرات متقابل بین تیمارها بر هزینه خوراک مصرفی در سنین مختلف معنیدار بود (05/0> p). سطوح مختلف پروتئین بر هزینه خوراک به اضافه وزن و بازده ناخالص اقتصادی در سن (35-1 روزگی) معنیدار بود (05/0> p). همچنین اثرات متقابل بین تیمارها بر هزینه خوراک به اضافه وزن و بازده ناخالص اقتصادی در سن (28-1) و (42-1 روزگی) بود (05/0> p). بطورکلی نتایج تحقیق حاضر نشان داد 15 درصد افزایش در مقدار اسیدهای آمینه محدود کننده نسبت به توصیه آربور آکرز هنگامیکه سطح پروتئین خام جیره 20 درصد کمتر از توصیه شرکت بود اثر نامطلوبی بر مصرف خوراک و معیارهای عملکرد جوجه گوشتی گذاشت. افزایش و یا کاهش جداگانه و انفرادی پروتئین و اسیدهای آمینه محدود کننده اهمیتی چندانی در برابر تعادل مناسب بین آنها بر عملکرد جوجههای گوشتی ندارد.
مصطفی رستمی فرید مسلمی پور
آزمایشی به وسیله 180 قطعه جوجه گوشتی کاب با 6 تیمار و 3 تکرار 10 جوجه از هر دو جنس در قالب آزمایش فاکتوریل 2×3، به منظور بررسی اثر سطوح مختلف اسید استیک و اسید آسکوربیک بر عملکرد جوجه های گوشتی تحت تنش گرمایی صورت پذیرفت. تیمار ها بصورت مخلوط در آب آشامیدنی شامل سه سطح اسید استیک (صفر و 5/0 میلی لیتر و 1 میلی لیتر در لیتر) و در دو سطح اسید آسکوربیک (صفر و 200 میلی گرم در هر لیتر) از سن 21 تا 42 روزگی اعمال شدند .جوجه ها در کل دوره به طور یکسان با جیره های توصیه nrc(1994) تغذیه شدند. نتایج نشان داد که مصرف خوراک و وزن بدن، اضافه وزن بدن در سنین مختلف تحت تاثیر افزودن اسید استیک و اسید آسکوربیک قرار نگرفت (05/0p>). همچنین، نتایج مربوط به ضریب تبدیل غذایی در سن 28 روزگی نشان داد که اثرات متقابل اثر افزودن اسید استیک و آسکوربیک اسید اختلاف معنی داری در بین گروه های تیماری مشاهده شد (05/0p<). که در این بین تیمار حاوی 5/0 میلی لیتراسید استیک و 200 میلی گرم در لیتر آسکوربیک دارای بهترین ضریب تبدیل غذایی بود. نتایج مربوط ضریب تبدیل غذایی در سن 42 روزگی نشان داد که افزودن اسید استیک اثر معنی داری بر ضریب تبدیل غذایی در این سن داشت. (05/0p<). ولی این معنی داری در مورد تیمار حاوی 1 میلی لیتردر لیتر اسید استیک صفر میلی گرم در لیتر اسید آسکوربیک بود باعث افزایش ضریب تبدیل غذایی گردید. استفاده از اسید آسکوربیک و اسید استیک بر وزن بورس، روده ها و طحال در برخی از گروه ها اثر معنی داری داشت (05/0p<). افزودن اسید استیک باعث افزایش معنی داری در پروتئین تام خون و افزودن اسید آسکوربیک باعث کاهش معنی داری اوره در مقایسه با گروه شاهد گردید (05/0p<). افزودن اسید استیک و اسید آسکوربیک هیچگونه تأثیر معنی داری بر فاکتور خونی گلوکز نداشت (05/0p<). به طور کلی به نظر می رسد که افزودن اسید استیک و اسید آسکوربیک صرفا در سنین پایین میتواند موثر باشد.
علی اصغر نوروزی فرید مسلمی پور
این آزمایش به منظور بررسی تأثیر استفاده از یک مکمل تجاری مخلوط پروبیوتیک و مولتی آنزیم به جیره غذایی و محدودیت غذایی بر عملکرد، خصوصیات لاشه و سیستم ایمنی جوجه های گوشتی انجام شد. برای این منظور 360 قطعه جوجه گوشتی کاب 500 (از هر دو جنس) مورد استفاده قرار گرفت. جوجه ها پس از ورود به سالن در قالب طرح کاملاً تصادفی و با آرایش فاکتوریل 3×3 (9 تیمار با 4 تکرار و 10 قطعه جوجه گوشتی در هر تکرار) در واحدهای آزمایشی قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح از مخلوط افزودنی (0، 1و 2 کیلوگرم درتن توصیه شده) بعلاوه سه سطح محدودیت غذایی (0، 5/2 و 5 درصد زیر احتیاجات غذایی) توزیع شدند. نتایج نشان داد که افزودن سطح 2/0 درصد مکمل کاهش معنی داری بر افزایش وزن و خوراک مصرفی در کل دوره داشت (05/0>p). اما سطوح محدودیت غذایی تأثیر معنی داری نداشت (05/0p>). همچنین اثرات متقابل تیمارهای تحت محدودیت غذایی در کل دوره کاهش معنی داری بر میزان مصرف خوراک و اضافه وزن جوجه های گوشتی داشتند (05/0>p). افزودن سطح 2/0 درصد مکمل به جیره و همچنین اثرات متقابل تیمارهای دارای 5 درصد محدودیت غذایی در کل دوره افزایش معنی داری بر ضریب تبدیل غذایی جوجه های گوشتی داشتند (05/0>p). بعلاوه نتایج حاصل از تفکیک لاشه نشان داد که اثرات متقابل تیمارهای آزمایشی تأثیر معنی داری بر وزن لاشه، ران، سینه و چربی محوطه بطنی نداشتند (05/0p>).استفاده از سطوح مکمل و اثرات متقابل تیمارهای آزمایشی تحت محدودیت غذایی با افزودن مکمل و استفاده از مارکر اکسید کروم افزایش معنی داری بر قابلیت هضم ایلئومی پروتئین داشتند (05/0>p). تیمارهای آزمایشی تحت محدودیت غذایی کاهش معنی داری بر گلبول های سفید و گلبول های قرمز خون، هموگلوبین خون، درصد هتروفیل، نسبت هتروفیل به لنفوسیت و افزایش معنی داری بر درصد لیمفوسیت خون داشتند (05/0>p). در نتیجه، نتایج نشان می دهد که مخلوط افزودنی می تواند بازده خوراک و پارامترهای اقتصادی در مزارع جوجه های گوشتی را بهبود بخشد زمانی که هدف از پرورش تولید لاشه سبک تر و کم چرب، و یا محدودیت غذایی کیفی است، استفاده از مخلوط 1/0 درصد و محدودیت 5/2 درصد پیشنهاد می شود.
مهران مصطفی پور شهریار مقصودلو
آزمایشی به منظور بررسی اثر سطوح مختلف دانه گندم و آنزیم چندگانه تجاری بر عملکرد جوجههای گوشتی با تعداد 360 قطعه جوجه گوشتی سویه کاب500 به صورت یک آزمایش فاکتوریل 4×3 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 36 واحد آزمایشی (12 تیمار با 3 تکرار و 10 قطعه در هر تکرار) انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار سطح مختلف گندم (سطح صفر، 15، 30 و 45 درصد) × سه سطح مختلف آنزیم چندگانه تجاری (صفر، 125 میلی گرم در کیلوگرم جیره و 250 میلی گرم در کیلو گرم جیره) بودند. نتایج آزمایش نشان داد که اثرات متقابل سطوح مختلف گندم و آنزیم بر مصرف خوراک در سنین مختلف معنی دار بود(0/05> p). بطوریکه کمترین و بیش ترین مصرف خوراک در سن 42-1 روزگی مربوط به سطوح صفر و 45 درصد گندم بدون آنزیم و سطح صفر درصد گندم همراه با آنزیم در سطح توصیه شده(250 میلی گرم در کیلوگرم خوراک) بود (0/05> p). اثر سطوح مختلف گندم بر وزن زنده در دوره رشد و کل دوره تفاوت معنیداری نشان داد(0/05> p). بطوریکه کاهش وزن بدن سطح 45 درصد گندم نسبت به سطوح صفر و 15 درصد گندم معنی دار بود (0/05> p). اثرات اصلی و متقابل بین تیمارها بر ضریب تبدیل غذایی در کل دوره معنی دار شد (0/05> p). بطوریکه در سن 42-1 روزگی افزودن آنزیم در مقدار توصیه تجاری در جیره های دارای گندم توانست به طور معنی دار ضریب تبدیل خوراک را بهبود بخشد.اثرات متقابل بین تیمارها بر بازده لاشه و راندمان گوشت سینه تفاوت معنیداری نشان داد (0/05> p). ولی بر راندمان گوشت ران و درصد چربی محوطه شکمی اثر معنیداری نداشت (0/05> p). اثرات متقابل بین تیمارها بر شاخص تولید در سن 28 روزگی معنیدار بود ولی در سنین 35 و 42 روزگی اثرات اصلی تفاوت معنی داری را نشان دادند. به طوری که با کاهش سطح گندم و افزایش سطح آنزیم شاخص تولید افزایش یافت (0/05> p). اثرات متفابل بین تیمارها بر هزینه خوراک به اضافه وزن در سن 42-1 روزگی معنیدار بود (0/05> p). به طوری که بیش ترین و کمترین هزینه خوراک به اضافه وزن به ترتیب مربوط به تیمار 30 درصد گندم بدون آنزیم و تیمار 45 درصد گندم همراه با آنزیم در سطح توصیه شده بود (0/05> p). اثر سطوح مختلف گندم و آنزیم تجاری بر بازده ناخالص اقتصادی در سن 42 روزگی معنی دار بود به طوری که بیش ترین بازده ناخالص اقتصادی مربوط به سطح 15 درصد گندم و آنزیم در حد توصیه تجاری بود. اثر سطوح مختلف گندم و آنزیم بر ویسکوزیته محتویات دستگاه گوارش و نیز نیتروژن و رطوبت فضولات معنی دار نبود(0/05> p). اثرات بین تیمارها بر تعداد گلبول های قرمز و سفید و هموگلوبین خون معنی دار نشد (0/05> p)، امااثرات اصلی و متقابل بین تیمارها بر هماتوکریت خون تفاوت معنی داری را نشان داد (0/05> p). بطوریکه تیمار 15 درصد گندم بدون آنزیم باعث کمترین هماتوکریت در خون جوجه های گوشتی شد. بطورکلی نتایج تحقیق حاضر نشان داد افزودن گندم تا 15درصد جیره همراه با آنزیم در سطح توصیه شده بیش ترین عملکرد تولیدی و اقتصادی را ایجاد نمود. استفاده از سطح گندم تا 45 درصد جیره بدون مکمل آنزیم تجاری باعث ایجاد کمترین شاخص تولید و بازده ناخالص اقتصادی در پرورش جوجه های گوشتی گردید.
سعید خرمکی فرید مسلمی پور
در این تحقیق، اثر افزودن پودر سیر و شوید به جیره بر عملکرد، خصوصیات لاشه و برخی فراسنجه های خون جوجه های گوشتی بررسی گردید. تعداد 176 قطعه ی جوجه ی گوشتی سویه تجاری کاب (نر و ماده) در 4 تیمار آزمایشی با 4 تکرار و 11 قطعه جوجه گوشتی در هر تکرار تقسیم و روی بستر پرورش یافتند. تیمارهای آزمایشی شامل 1) جیره پایه بر اساس ذرت-سویا، 2) جیره پایه+ 5/0 پودر سیر، 3) جیره پایه+ 3 درصد پودر شوید و 4) جیره پایه+ 5/0 درصد پودر سیر به همراه 3 درصد پودر شوید که در قالب طرح کاملا تصادفی به جوجهها عرضه شد. جیره های پیشدان، میاندان و پسدان به صورت آزاد در اختیار پرندگان قرار گرفت. اثرات افزودن پودر سیر و شوید به جیره مصرفی بر مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک در کل دوره پرورش (1-42 روزگی) معنیدار بود (05/0>p) به طوری که بهترین عملکرد در تیمار پودر سیر مشاهده شد. اثر افزودن پودر سیر و شوید به خوراک مصرفی بر درصد لاشه قابل مصرف، ران، سینه و درصد احشاء داخلی قابل مصرف معنی دار نبود (05/0<p). افزودن پودر سیر و شوید به جیره باعث کاهش معنی دار چربی محوطه بطنی شد (05/0>p). نتایج افزودن پودر سیر و شوید بر فراسنجه های خون نشان داد که اثر جیره های حاوی پودر سیر و شوید بر سطح تری گلیسریدها، گلوکز و کلسترول سرم معنی دار شد (05/0>p). اما بر سطح پروتئین تام سرم اثر معنی دار نداشتند (05/0<p). اثر افزودن پودر سیر و شوید به خوراک مصرفی بر شاخص تولید در سن 42 روزگی معنیدار نبود (05/0<p). نتایج این آزمایش نشان داد که افزودن پودر سیر به جیره تأثیر معنیداری بر هزینه خوراک به اضافه وزن جوجهها در سن 42 روزگی داشت (05/0>p)، هرچند افزودن پودر شوید (تیمار 3) به تنهایی و یا مخلوط با پودر سیر به جیره، اثری بر هزینه خوراک به اضافه وزن و هزینه خوراک مصرفی جوجه های گوشتی نداشت (05/0<p). نتایج در بخش بازده ناخالص اقتصادی نشان داد که افزودن پودر شوید به تنهایی و یا مخلوط با پودر سیر به جیره اثر معنی دار بر بازده ناخالص اقتصادی نداشت در حالی که، زمانی پودر سیر به تنهایی به جیره اضافه شد باعث افزایش معنی دار بازده ناخالص اقتصادی شد (05/0>p). در مجموع، استفاده از سطح 5/0 درصد پودر سیر در جیره جهت بهبود شاخص های رشد و کیفیت لاشه و همچنین، افزایش بازده اقتصادی پرورش جوجه های گوشتی توصیه می شود.
روح الله وزیری دوزین فرید مسلمی پور
این آزمایش به منظور بررسی اثر استفاده از بیکربنات سدیم و کربنات پتاسیم به آب و جیره جوجه های گوشتی تحت تنش گرمایی (34-26 درجه سانتیگراد) بر عملکرد، خصوصیات لاشه و برخی فراسنجه های خون آنها در دوره رشد و پایانی انجام گرفت. یکصد و هشتاد قطعه جوجه گوشتی یکروزه (کاب500) در 6 تیمار، 3 تکرار و 10 قطعه جوجه در هر تکرار تخصیص داده شدند. تیمار ها شامل سه نوع مکمل کاتیونی (بدون مکمل یا شاهد، 7/0 درصد بیکربنات سدیم و 7/0 درصد کربنات پتاسیم) و دو روش استفاده از مکمل (در آب یا جیره) در قالب طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل 3×2 بود. جوجه¬ها تا سن 21 روزگی با جیره یکسان تغذیه شده و سپس تا 42 روزگی جیره های آزمایشی را مصرف کردند. وزن 21 روزگی جوجه ها به عنوان عامل کمکی در مدل آزمایشی قرار گرفت. مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی به صورت هفتگی اندازه گیری شد. در پایان دوره، از هر تیمار سه جوجه جهت تجزیه لاشه و خونگیری کشتار شدند. نتایج نشان داد که استفاده از مکمل کاتیونی و شیوه استفاده از آن تاثیر معنیدار بر مصرف خوراک جوجهها طی سه هفته پایانی پرورش نداشت. بین گروه های تیماری نیز تفاوت معنی دار در مصرف خوراک مشاهده نشد. استفاده از مکمل کاتیونی و شیوه استفاده از آن تاثیر معنی دار بر افزایش وزن جوجه ها طی سه هفته پایانی پرورش نداشت ولی تیمار حاوی بیکربنات سدیم در آب افزایش وزن بدن بیشتری نسبت به تیمار شاهد نشان داد (05/0p<). ضریب تبدیل غذایی جوجه ها طی سه هفته پایانی پرورش تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. بهترین ضریب تبدیل غذایی در گروه بیکربنات سدیم در آب بود. نتایج تجزیه لاشه نشان داد که در گروه های مختلف تفاوت معنی دار در وزن اجزای لاشه و وزن اندام های داخلی جوجه ها مشاهده نشد ولی وزن چربی حفره شکمی در گروه بیکربنات سدیم در آب نسبت به تیمار شاهد به طور معنی دار کمتر بود (05/0p<). در مجموع نتایج نشان داد صرفا تیمار مکمل بیکربنات سدیم در آب آشامیدنی باعث بهبود افزایش وزن و همچنین کاهش وزن چربی حفره شکمی جوجه های گوشتی در شرایط تنش گرمایی می شود.
پریوش مقدم نیا آشورمحمد قره باش
به منظور بررسی اثرات سطوح انرژی جیره غذایی بر افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی بزغاله های نر پرواری نژاد آلپاین آزمایش در دوره 84 روزه انجام شد. در این آزمایش از 21 رأس بزغاله نر پرواری از شیر گرفته شده با سن تقریبی 4 ماهه و در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 سطح انرژی جیره غذایی (معادل استاندارد nrc و 10 درصد و 20 درصد بالاتر از سطح انرژی خالص رشد (neg) استاندارد nrc احتیاجات نشخوارکنندگان کوچک (nrc 2007) با 7 تکرار انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که میانگین افزایش وزن روزانه در بزغاله های تغذیه شده با جیره دارای 20 درصد انرژی بالاتر از استاندارد نسبت به دو گروه دیگر تفاوت معنی داری داشت (05/0p<). همچنین میانگین ماده خشک مصرفی در جیره با 20 درصد بالاتر از استاندارد نسبت به دو گروه دیگر بالاتر بوده و اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده شد (05/0p<). ضریب تبدیل غذایی در تیمار با 20 درصد بالاتر از سطح استاندارد بهتر از دو گروه دیگر بوده و از لحاظ آماری بین آنها اختلاف معنی دار مشاهده شد (05/0p<). اثر سطوح انرژی جیره غذایی روی رشد اسکلتی (ارتفاع جدوگاه، ارتفاع کپل، طول بدن، دور سینه و فاصله دو استخوان هانش) در بین بزغاله های تغذیه شده مورد بررسی قرار گرفت و بین سه تیمار اختلاف معنی داری گزارش نشد. غلظت کلسترول، ldl و hdl خون بین سه تیمار تفاوت معنی دار گزارش شد (05/0p<). اما غلظت تری گلیسریدهای چربی خون بین سه تیمار معنی دار نشد (05/0p>).
ملیحه صادقی سیمکانی شهریار مقصودلو
آزمایشی به منظور بررسی اثر حذف مکمل اسید های آمینه و افزودن مولتی آنزیم کمین بر عملکرد تولیدی، اقتصادی، خصوصیات لاشه و کیفیت بستر جوجه های گوشتی انجام شد. تعداد 288 قطعه جوجه گوشتی سویه کاب 500 از هر دو جنس به صورت یک آزمایش فاکتوریل 4×2 (4 سطح از حذف جیره ای مکمل اسید امینه ای: 1. جیره ذرت- سویا بدون مکمل های اسید امینه دی- ال متیونین، ال لیزین و ال ترئونین، 2. جیره پایه + دی ال متیونین، 3. جیره پایه + دی ال– متیونین و ال- لیزین و 4. جیره پایه + دی– ال متیونین + ال- لیزین+ ال- ترئونین × 2 سطح مکمل انزیم چندگانه کمین: 0 و 250 قسمت در میلیون جیره نهایی) در قالب یک طرح تصادفی کامل (crd) با 8 تیمار و 3 تکرار 12 قطعه ای جوجه در هر تکرار انجام شد. اثرات اصلی و متقابل سطوح حذف مکمل اسیدآمینه و افزودن مولتی آنزیم بر مصرف خوراک در کل دوره پرورش (42-1 روزگی) معنی دار نبود. اما اثر حذف مکمل اسیدآمینه بر ضریب تبدیل معنی دار بود (05/0>p) و با حذف متیونین از جیره به طور معنی داری ضریب تبدبل افزایش یافت. همچنین این اثر بر وزن بدن در کل دوره پرورش معنی دار بود (05/0>p) به گونه ای که با حذف اسید های آمینه از جیره، وزن بدن به طور معنی داری کاهش یافت. بیشترین و کمترین وزن بدن به ترتیب مربوط به تیمار بدون مکمل ترئونین و تیمار بدون مکمل متیونین، لیزین وترئونین بود. در سن 42 روزگی اثر حذف مکمل اسید های آمینه بر شاخص تولید معنی دار بود (05/0>p). به این ترتیب که تیمار بدون مکمل اسیدآمینه کمترین شاخص را داشت. اثر حذف مکمل اسیدآمینه بر هزینه خوراک مصرفی نیز معنی دار بود (05/0>p) و جیره بدون مکمل اسیدآمینه هزینه خوراک پایین تری داشت. همچنین این اثر بر هزینه خوراک به اضافه وزن و بازده ناخالص اقتصادی معنی دار بود (05/0>p) و کمترین بازده مربوط به تیمار بدون مکمل اسیدآمینه بود. نتایج مربوط به بازده لاشه نشان داد که اثر حذف مکمل اسیدهای آمینه بر بازده لاشه و ران معنی دار نشد اما این اثر بر درصد سینه و چربی محوطه بطنی معنی دار بود (05/0?p) و تیمار بدون مکمل، دارای کمترین وزن سینه و بیشترین چربی بود. اثر متقابل حذف مکمل اسیدهای آمینه و افزودن مولتی آنزیم بر پروتئین تام و گلوکز سرم خون جوجه ها در 42-1 روزگی معنی دار بود (05/0?p اما این اثر بر درصد هموگلوبین معنی دار نبود. همچنین اثرات متقابل حذف مکمل اسیدهای آمینه و افزودن مولتی آنزیم بر درصد نیتروژن و رطوبت بستر معنی دار بود (05/0?p). به طور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان داد که حذف مکمل اسیدآمینه دی ال متیونین از جیره جوجه های گوشتی باعث کاهش معنی دار عملکرد گردید اما حذف ترئونین و لیزین و آنزیم چندگانه تأثیر منفی معنی داری بر عملکرد ایجاد نکرد و ممکن است برای مرغدار دارای مزیت اقتصادی باشد.
محمد امامی قره حاجلو شهریار مقصودلو
چکیده آزمایشی به منظور بررسی اثر سطوح مختلف فسفر قابل دسترس جیره و آنزیم چندگانه تجاری بر عملکرد جوجههای گوشتی با تعداد 432 قطعه جوجه گوشتی سویه کاب 500 به صورت فاکتوریل 4×3 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 36 واحد آزمایشی شامل (12 تیمار با 3 تکرار و 12 قطعه جوجه از هر دو جنس در هر تکرار) انجام شد. تیمارهای خوراکی به صورت چهار سطح فسفر قابل دسترس شامل (سطح 13/0، 24/0، 35/0 و 47/0 درصد) و سه سطح آنزیم چندگانه تجاری شامل (صفر، 125 میلی گرم در کیلوگرم جیره و 250 میلی گرم در کیلوگرم جیره) در مرحله میان دان (24-11 روزگی) به جوجهها خورانده شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که افزایش سطوح مختلف فسفر قابل دسترس جیره سبب افزایش معنی دار مصرف خوراک، وزن بدن وکاهش ضریب تبدیل غذایی در مرحله میان دان گردید (05/0>p). اثرات اصلی و متقابل سطوح مختلف فسفر جیره و آنزیم چندگانه بر خصوصیات لاشه جوجه های گوشتی ذبح شده در پایان مرحله رشد معنی دار نبود (05/0p>). سطوح مختلف فسفر جیره و آنزیم چندگانه بر هزینه خوراک مصرفی به اضافه وزن و بازده ناخالص اقتصادی جوجه های گوشتی در کل دوره پرورش تفاوت معنی داری را نشان نداد (05/0p>). اثرات متقابل سطوح فسفر قابل دسترس و آنزیم چندگانه، اثر معنیداری بر ph محتویات دستگاه گوارش داشت (05/0>p). اثرات متقابل سطوح مختلف فسفر قابل دسترس و آنزیم چندگانه بر رطوبت فضولات جوجه های گوشتی معنی دار نبود (05/0p>) همین اثر موجب کاهش معنیدار نیتروژن فضولات شد (05/0>p). نتایج آزمایشات خونی نشان داد که اثرات متقابل سطوح مختلف فسفر قابل دسترس جیره و آنزیم چندگانه تجاری بر کلسیم ، فسفر و پروتئین تام سرم خون جوجه های گوشتی معنی دار نبود (05/0p>) ولی این اثر بر منیزیم و آلکالین فسفاتاز سرم خون جوجه ها معنیدار بود (05/0>p). به طور کلی بر اساس نتایج این آزمایش می توان فسفر قابل دسترس جیره را به میزان یک چهارم پایینتر از سطح توصیه کاب 500 در فاز میانی پرورش در نظر گرفت و به همراه نصف سطح توصیه شده آنزیم به عملکرد مطلوب دست یافت به عبارت دیگر تیمار حاوی سطح 35/0 درصد فسفر قابل دسترس جیره به همراه 125 میلی گرم در کیلوگرم آنزیم، عملکرد مناسب و مشابه تیمار شاهد را ایجاد نمود.
موسی حسینی نشلی فرید مسلمی پور
این آزمایش به منظور بررسی اثر تغذیه زودهنگام جوجهها پس از هچ بر زنده مانی، مورفولووی روده و عملکرد رشد جوجهها گوشتی طراحی شد. آزمایش در قالب طرح کامل تصوادفی دارا 7 تیموار، که هر تیمار دارا 5 تکرار و در هر تکرار 55 قطعه جوجه که مجموعا از تعداد 525 قطعه جوجه نژاد راس 803 از هر دو جنس با سن مادر 82 هفته، دارا شرایط تقریبا برابر از نظر زمان خروج از تخم 8 زرده - - - ) 0 سیسویززرده 5 / استفاده شد. تیمارها آزمایشی که شامل: 5 شاهد 2 زرده تخم مرغ 4 5 روغون سوویا در - - ) 0 سی سی زسویا 5 / 4 روغن سویا 4 ) 0 سیسیززرده 2 / تخم مرغ در دو مرحله 3 - - ) 0 سیسوی زآّب 2 / 7 آب در دو مرحله 3 ) 0 سیسی زآب 5 / 6 آب 4 ) 0 سیسیزسویا 2 / دو مرحله 3 را از طریق دهان بر جوجهها تازه از دستگاه هچرخارج شده اعمال شد. سپس همه جوجههوا جتو پرورش برا مدت 25 روز با جیره یکسان بوه فوارم منتقول شودند. در پایوان دوره، پوس از 3 سواع گرسنگی، از هر تکرار دو قطعه جوجه زاز هر تیمار 50 قطعه جوجه( جت مشخصات لاشوه، دسوتگاه گوارش و مورفولوی روده کشتار شدند. نتایج نشان داد بتتورین روریب تبودیل در پایوان 3 روزگوی مربوط به جوجههایی اس که از تغذیه زودهنگام با تیمار زرده 2 استفاده کردند که با جوجهها سوایر 0/ تیمارها اختلاف معنی دار داش ز 5 p< (. از طرفی دیگر مشاهده شد که پوس از کشوتار جوجوه هوا بزرگترین قلب و پیش معده مربوط به تیمار زرده 2 میباشد. این تفاوت با تیموار شواهد معنوی دار بوود 0/ ز 5 p< (. اما رریب تبدیل بین تیمارها در پایان 25 روزگی، تفاوتی از لحاظ آمار با هم نداشوتند. همچنین نتایج دادهها این آزمایش نشان داد که بزرگترین ارتفاع ویلی بین تیمارها مختلو مربووط 0/ به تیمار زرده 2 میباشد ز 5 p< 0 سیسی بوه علو توسوعه / (. تیمار زرده تخم مرغ در دو مرحله 3 بیشتر ارتفاع، عمق و مساح ویلی ها روده و همچنین وزن بیشتر یینوم، قلب و پیش معده مناسوب ترین تیمار برا تغذیه اولیه جوجه ها تفریخ شده معرفی می شود.
ملیحه حسینی یوسف مصطفی لو
این تحقیق به منظور مطالعه نوع و روش استفاده از آنتی کوکسیدیوز های تجاری یونوفری بر عملکرد جوجه های گوشتی در قالب طرح کاملاً تصادفی (crd) با 27 واحد آزمایشی (9 تیمار با 3 تکرار و 10 قطعه جوجه گوشتی در هر تکرار) انجام گرفت. جیره های آزمایشی در سه دوره پیشدان، میاندان و پسدان بر اساس رهنمای توصیه تغذیه ای کاب 500 در اختیار پرندگان قرار گرفت. 9 تیمار تغذیه ای، تیمار اول: شاهد (بدون استفاده از داروی ضد کوکسیدیوز)، تیمار دوم: توصیه شده تجاری سالینومایسین 8 تا 42 روزگی، تیمار سوم: 10 درصد کمتر از توصیه تجاری سالینومایسین 8 تا 42 روزگی، تیمار چهارم: توصیه شده تجاری مادورامایسین 8 تا 42 روزگی، تیمار پنجم: 10 درصد کمتر از توصیه شده تجاری مادورامایسین 8 تا 42 روزگی، تیمار ششم: توصیه شده تجاری سالینومایسین 8 تا 28 روزگی، مادورامایسین 29 تا 42 روزگی، تیمار هفتم: 10 درصد کمتر از توصیه شده تجاری سالینومایسین 8 تا 28 روزگی، مادورامایسین 29 تا 42 روزگی، تیمار هشتم: توصیه شده تجاری مادورامایسین 8 تا 28 روزگی، سالینومایسین 29 تا 42 روزگی و تیمار نهم: 10 درصد کمتر از توصیه شده تجاری مادورامایسین 8 تا 28 روزگی، سالینومایسین 29 تا 42 روزگی بر روی 270 قطعه جوجه گوشتی سویه کاب 500 که در بستر پروش یافتند اعمال شد. اثرات تیمار های خوراکی بر مصرف خوراک، وزن و اضافه وزن، درصد پراکندگی وزنی و ضریب تبدیل خوراک در کل دوره پرورش (1-42 روزگی) معنی دار نبود. همچنین اثر تیمار های خوراکی بر درصد وزن بورس ، طحال به وزن زنده و درصد قطعات لاشه به وزن زنده در کل دوره پرورش (1-42 روزگی) معنی دار نشد (05/0<p)، اما این اثر بر درصد وزن کبد به وزن زنده معنی دار شد (05/0>p). اثر تیمار های خوراکی بر تیتر آنتی بادی نیوکاسل و آنفولانزا وتعداد ایمریا در دستگاه گوارش در 42 روزگی معنی دار نشد(05/0> p). تیمار های آزمایشی بر هزینه خوراک به اضافه وزن، بازده ناخالص اقتصادی و شاخص تولید در کل دوره پرورش (1-42 روزگی) اثر معنی دار نداشت (05/0< p). بر اساس نتایج بدست آمده از این آزمایش حذف ضدکوکسیدیوز از جیره و یا استفاده از آنتی کوکسیدیوز ارزانتر مادورا مایسین (8-42 روزگی) و با دوز 10 درصد کمتر از توصیه تجاری احتمالا می تواند برای مرغدار سود بیشتری را ایجاد نماید.
رضا فرخ نیا فرید مسلمی پور
این پژوهش به منظور بررسی اثر عصاره سرخارگل و آویشن در جیره بر عملکرد، خصوصیات لاشه و فراسنجه های خون جوجه های گوشتی انجام شد. تعداد 160 قطعه جوجه گوشتی در چهار تیمار و چهار تکرار با 10 جوجه در هر تکرار پرورش یافتند. اثر افزودن عصاره ها، بر وزن زنده، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل، معنی دار بود و پایین ترین عملکرد در تیمار سرخارگل بود. اثر افزودن عصاره ها، بر تیتر آنفلوآنزا معنی دار و در گروه سرخارگل بالاتر بود. اثر افزودن عصاره ها، بر مقدار هموگلوبین و درصد گلبول قرمز معنی دار و در تیمار آویشن پایین تر بود. اثر افزودن عصاره ها، بر پروتئین تام، تری گلیسریدها، ، کلسترول و لیپوپروتئین ها با چگالی خیلی پایین معنی دار و کمترین سطح، در تیمار سرخارگل بود. اثر افزودن عصاره ها بر وزن و طول روده ها معنی دار و کمترین مقدار، در گروه آویشن بود. یافته های این مطالعه نشان داد مصرف عصاره های فوق می تواند باعث افزایش تیتر آنتی بادی علیه آنفلوآنزا در سرم جوجه ها شود.
حکیمه مصطفی لو آشور محمد قره باش
این پژوهش به منظور بررسی اثر ظرفیت واحدها بر کارآیی اقتصادی پرورش جوجه های گوشتی در شرق استان گلستان در سال 1393 انجام شد. تعداد 40 واحد مرغداری بر حسب ظرفیت به 4 دسته (تا 30000 قطعه، 30001 تا 50000 قطعه، 50001 تا 100000 قطعه و بیش از 100000 قطعه) تقسیم شدند. با تهیه پرسشنامه اطلاعات مورد نظر بدست آمد و مورد بررسی قرار گرفت. میانگین ضریب تبدیل خوراک، شاخص تولید و بازدهی اقتصادی توسط روش های استاندارد محاسبه گردید. نتایج نشان داد که هزینه خوراک بیشترین هزینه (75 درصد) مربوط به پرورش بود. بعد از هزینه مربوط به خوراک، بترتیب هزینه های خرید جوجه، هزینه مربوط به دارو و واکسیناسیون و نیروی کار بیشترین سهم را به خود اختصاص دادند (0.05 p<). با افزایش ظرفیت سالن های پرورش ضریب تبدیل خوراک نیز روند بهبود داشت(0.05 p<). طبق نتایج بدست آمده با افزایش ظرفیت سالن میزان شاخص تولید نیز افزایش می یابد و سالن هایی با ظرفیت کمتر از 30 هزار قطعه دارای کمترین شاخص تولید بودند (0.05 p<). بیشترین درآمد حاصله از پرورش جوجه گوشتی از فروش مرغ زنده بود. نتایج نشان داد که میانگین سود حاصله در پرورش جوجه گوشتی در تیمار 3 با ظرفیت 50 تا 100 هزار قطعه از نظر آماری اختلاف معنی داری با دیگر تیمارها دارد(0.05 p<).مرغداری هایی با ظرفیت 50 تا 100 هزار دارای بیشترین بهره وری بودند. با افزایش ظرفیت در هر واحد بدلیل کاهش هزینه های پرورش، سود حاصله روند افزایشی را نشان داد. سالن هایی با 50 تا 100 هزار قطعه دارای کمترین هزینه پرورش و در نتیجه بهترین بازدهی اقتصادی بودند (0.05 p<) .در نتیجه این ظرفیت در شرق گلستان برای پرورش جوجه گوشتی پیشنهاد می شود.
پری زارعی شهریار مقصودلو
این پژوهش با 324 قطعه جوجه گوشتی نژاد کاپ 500 صورت گرفت. واحدهای آزمایشی شامل 8 تیمار و 3 تکرار از هر تیمار بود. 2 سطح جیره یکی تنظیم شده بر اساس اسیدهای آمینه کل و دیگری تنظیم شده بر اساس اسیدهای آمینه قابل هضم بود و تراکمهای به کار برده شده شامل (15،12،9 و 18) قطعه جوجه در هر متر مربع پرورش بود.
عاطفه حبیبی شهریار مقصودلو
چکیده در این تحقیق اثر سطوح مختلف انرژی و تراکم گله بر عملکرد و خصوصیات تولیدی و اقتصادی جوجههای گوشتی بررسی گردید. تعداد 324 قطعه جوجه گوشتی سویه تجاری کاب 500 (نر و ماده) بهصورت فاکتوریل 2×4 در قالب طرح کاملاً تصادفی با 24 واحد آزمایشی (8 تیمار و 3 تکرار) انجام شد. تیمارهای آزمایشی این طرح شامل دو سطح انرژی: (توصیه شرکت کاب 500 و 5/2 درصد پایینتر از توصیه شرکت کاب 500) × چهار تراکم پرورش 9، 12، 15 و 18 قطعه جوجه گوشتی در هرمترمربع بود که تا سن 42 روزگی استفاده شد. نتایج آزمایش نشان داد اثر سطوح مختلف انرژی بر بازده ناخالص اقتصادی (ریال/ جوجه) معنیدار بود بطوریکه با کاهش سطح انرژی بازده ناخالص اقتصادی افزایش یافت. در هیچ یک از صفات اندازهگیری شده اثرات متقابل سطوح انرژی و تراکم گله معنیدار نشد. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که بالاترین سطح تراکم پرورش (18 قطعه در متر مربع) باعث عملکرد تولیدی کمتری گردید. تیمار دارای سطح انرژی 5/2 درصد انرژی کمتر از توصیه احتیاجات کاب500 و تراکم 9 قطعه در واحد سطح در یک دوره پرورش 42 روزه باعث بالاترین عملکرد تولیدی گردید.