نام پژوهشگر: حمید متبسم
پریسا کرمی حمید متبسم
موسیقی هر کشور دارای اجزا ساختاری و امور محتوایی- معنایی است. اجزای معنایی لایه های درونی موسیقی هستند که برگرفته از بنیادهای فلسفی و اندیشه ی هر قوم یا ملت است. پس از طبقه بندی واژگان ، آواها و تحریرهای مورد استفاده در آواز به دو گروه واژگان و آواهای با معنای آشکار و واژگان و آواهای با معنای پنهان و مطالعه ی معنایی آن ها ، نتایجی به شرح زیر حاصل شد: 1- واژگان ، آواها و تحریرهای مورد استفاده در آواز دستگاهی دارای کارکرد سه گانه هستند. به جهت شکستن مرزهای میان شعر و موسیقی و برقراری پیوند میان این دو، تقویت عاطفه ی شعر،کمک به خواننده در انتقال عواطف شخصی و کمک به ایجاد معنای مابعدی، دارای کارکردهای معنایی هستند . نقش فرودی، به کارگیری آن ها به عنوان مقدمه در آواز و کاربرد آن ها جهت تکمیل اوزان عروضی شعر، بیانگر کارکرد ساختاری آن هاست .کارکرد زیبایی شناختی آن ها به جهت ایجاد نوعی آزادی برای خواننده از بند قافیه ی نهاده شده در شعر و ایجاد فرصتی برای تنفس روحی او ، هنگام بیان معانی عمیق است. 2- چگونگی به کارگیری واژگان و آواهای دارای معنای آشکار در آواز دستگاهی را می توان در چهار قانون مشخص توضیح داد. این واژگان یا ساده هستند مانند "دل " ، "دوست"، "یار" و.... یا ترکیبی مانند "حبیب من" ، " جانم دل ای دل "،" دل ای جانم وای داد" و .... از ترکیب 12 واژه ی ساده با ضمیر "من " و آم "، یا با 7 آوا مثل " ای " ، "آخ" ، " آهای" و .. ویا با تکرار خود این واژگان مثل " امان امان" قریب به 50 ترکیب مورد استفاده در آواز به دست آمد. 3- معلوم گردید که واژگان آشکار مورد استفاده در آواز مفاهیم عمیقی هستند که همواره موضوع شعر شاعران برجسته بوده اند. این واژگان دارای ریشه و معنای فلسفی هستند و در عرفان ایرانی نیز حضور دارند. گاه اطلاق یک معنا به این واژگان دشوار است و از این جهت این واژه ها نیازمند تاویل و تفسیر هستند. 4- دیدیم که آواهایی مانند " ها" ،"آ"، "هِ" و ... که در نگاه اول بدون معنی به نظر می رسند، در مطالعه ای عمیق تر معنادارند. شیوه ی به کارگیری واژگان و آواهای دارای معنای پنهان، پیچیده تر است و تبیین چند قانون و روال برای چگونگی حضور آن ها در آواز ایرانی ممکن نیست .این روند در جداولی توضیح داده شد. 5- چینش آواها در کنار هم و مطالعه ی نحوه ی قرارگیری حروف نشان داد که واژگان و آواهای دارای معنای آشکار و معنای پنهان با هم مرتبطند. بالغ بر 100 آوا و ترکیب ، از کنار هم قرار گرفتن تنها 10 حرف به دست آمد. تعدد این واژگان و آواها در مواجه ی اول مشخص نیست و نوعی خاصیت پوشیدگی و مستوری در آن ها وجود دارد. 6- واژه های " جان" ، " خدا"، "یار"، "داد" و "دل" از کنار هم قرار گرفتن آواهای با معنای پنهان حاصل شدند. اما ارتباطی میان این آواها و واژه هایی از قبیل " حبیب"، " محبوب" ، "عزیز" و " روزگار" یافت نشد. بدین ترتیب می توان گفت واژگانی که مرتبط با آواهای دارای معنای پنهانند از اصالت و سابقه ی تاریخی بیشتری در آواز ایرانی برخوردارند. 7- شطح در اصطلاح صوفیان ، عبارتست از حرکت و بیقراری دل، هنگام غلبه ی وجد و بیان آن حالت به عباراتی که به نظر غیر اهل حق ،غریب است و درک آن مشکل می نماید. ویژگی های مشترکی میان شطح و واژگان و آواهای مورد استفاده در آواز وجود دارد که مهمترین آن ها، تاویل پذیری است. سایر این ویژگی ها عبارتند از: ما بعدی بودن معنا، تحرک، تکرار، تناقض، داشتن ویژگی های مشترک با زبان رمزی، خلاف آمدی عقل و گاه ناخوش بودن برارباب ظاهر. 8- ارتباط تنگاتنگ موسیقی دستگاهی و مقامی راهنمای ما برای دستیابی به خاستگاه واژگان و آواهای مورد استفاده در آواز است. آن چه اکنون به عنوان تحریر، آوا و واژگان در آواز دستگاهی اجرا می شود ، با واژگان و آواهایی که در موسیقی مقامی مورد استفاده قرار می گیرد مرتبط است . و در واژگان و آواهای موسیقی مقامی، ذکر حضوری پررنگ و اساسی دارد. ذکر به عنوان نوعی ریاضت ، با تعطیل حواس و استفاده از خیال متصل باعث می شود که شخص گوینده ی ذکر به عوالم بالا و حضرت خیال منفصل دست یابد . شطح نیز هنگام غلبه ی وجد و سرمستی و ارتباط با حضرت خیال منفصل ، در صورتی که شخص لب به سخن بگشاید ،بر زبان جاری می شود. الهام و خیال متصل به عنوان خاستگاه مشترک شطحیات و واژگان وآواهای مورد استفاده در آواز دستگاهی ، وجود نسبت میان این دو مقوله را مسجل می کند. 9- به این ترتیب می توان به حضور واژگان، آواها و تحریرها در موسیقی آوازی ایران ، نگاهی فراتر از صرف تکنیک خوانندگی ، تکمیل کننده ی اوزان عروضی ، آغاز یا فرود داشت. حضور این واژگان و آواها در حوزه ی عوامل معنایی موسیقی ایرانی ، ارتباط معناداری با شطحیات در عرفان و ادبیات ایران دارد. 10- با بررسی ردیف آوازی به روایت عبدالله دوامی ، به عنوان مصداق معلوم گردید که این استاد ارزنده از مفاهیم تغزلی و عاشقانه و مفاهیم اجتماعی به یک اندازه و از واژگانی که به طور معین و مشخص به مذهب اشاره می کند، کمترین استفاده را کرده است. " امان" رتبه ی اول و "جان" رتبه ی دوم فراوانی در ردیف عبدالله دوامی را دارد. با مقایسه ی تعدد واژگان ساده و ترکیبی در ردیف عبدالله دوامی ، مشاهده شد که این استاد بزرگ از واژگان ساده بیشتر استفاده کرده است . واژگان ساده با ویژگی های شطح تطابق بیشتری دارند و به ساحت آن نزدیک ترند.