نام پژوهشگر: کمال سادات اسیلان
مهسا کریمی کمال سادات اسیلان
اولین مرحله تولید اسید چرب در موجود زنده ، کربوکسیله شدن مولکول استیل کوآنزیم a می باشد که این عمل تحت تاثیراستیل کوآنزیم a کربوکسیلاز صورت می پذیرد . بدین ترتیب که استیل کوآنزیم a کربوکسیلاز یک co2را بر روی استیل کوآنزیم a تثبیت و تولید مالونیل کوآنزیم a می کند که واسطه کلیدی در بیوسنتز اسیدهای چرب و متابولیت های ثانویه گوناگون است. ژن تک کپی پلاستیدی و سیتوسولی استیل کوآنزیم آ کربوکسیلاز، اولین گام کاتالیزی در بیوسنتز اسیدهای چرب، جهت مطالعه ی روابط فیلوژنتیکی، تکاملی و سیستماتیکی خانواده ها توانایی زیادی دارد. بیوانفورماتیک شاخه ای از علم زیست شناسی است که به ذخیره، تجزیه وتحلیل وتفسیراطلاعات آزمایشگاهی می پردازد. درتجزیه های فیلوژنتیکی روابط تکاملی بین مواد ژنتیکی مدنظراست. این روابط تکاملی به وسیله مطالعه جهش های جایگزینی، حذف، ازدیاد وجهش با آرایش مجدد تعیین می شود که درمعرض انتخاب طبیعی قرارمی گیرند. درواقع فیلوژنی به مفهوم روابط تکاملی بین موجودات یا ژن های آن ها می باشدکه درطول زمان با فرآیندهایی از اجداد مشترک خود مشتق شده اند.با توجه به نقش کلیدی acc ها در گیاهان این تحقیق به منظور بررسی روابط تکاملی درacc های 4 خانواده brassicaceae ، poaceae، polygonaceae و fabaceae انجام شد و برای این منظور تعداد 430 توالی از سایت ncbi استخراج شد که در نتیجه توالی های اسخراج شده گیاهان مورد مطالعه بصورت سیستماتیک بررسی شدند.براساس نتایج حاصل شده از روابط تکاملی گیاهان فوق در خصوص ژن مذکور می توان چنین بیان نمودکه احتمالا ژن های تک نسخه و یا کم نسخه دستخوش تکامل گروهی شوند کم می باشد.این ژن را شاید بتوان در گروه ژن هایی که در طی فرایند تکامل دستخوش تغییرات اندکی شده اند، قرار داد. نتایج حاصل از درخت فیلوژنتیکی در این تحقیق با سایر مطالعات بدست آمده از تحقیقات مورفولوژیکی و مولکولی مطابقت دارد.
هادی اصغری قربان شهریاری
- تنش شوری- تنش خشکی و دماهای بالاباعث کاهش درصد جوانه زنی بذور می شود ولی مقاومت جمعیت اهواز بیشتر است. - جوانه زنی جمعیت کرج در دماهای متناوب پایین تراز20/30 درجه بیشتر و جوانه زنی جمعیت اهواز در دماهای متناوب بالاتر بیشتر خواهد بود. - غرقاب می تواند باعث کاهش جوانه زنی سلمه تره شود ولی مقاومت جمعیت کرج بیشتر است. - دردوره های متفاوت نوری اختلاف معنی داری درجوانه زنی دوتوده مشاهده نشد. - بیشترین درصدجوانه زنی دوتوده در ph=7 ودرمحیط اسیدی جوانه زنی توده کرج ودرمحیط قلیایی درصدجوانه زنی توده اهواز بیشتر است. - سازگاری به محیط گیاه مادری باعث تغییر در خصوصیات جوانه زنی بذور می شود و درصد جوانه زنی تحت تأثیر محیط گیاه مادری تغییر می کند.
جهان بخش امامی کمال سادات اسیلان
مطالعه ای آزمایشگاهی برای تعیین اثرات آللوپاتیک برگ، گل و ریش? کلزا (brasica napus) روی درصد جوانه زنی علف های هرز تاج خروس (amaranthus retroflexus)، خرفه (portulaca oleracea)، سلمه تره (chenopodium album)، کاتوس (cynanchum acutum) و عروسک پشت پرده (physalis alkekengi) انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پای? کاملاً تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح مختلف عصاره بخش های مختلف کلزا (برگ، ریشه و گل) و غلظت های 0، 25، 50، 75 و 100 درصد عصاره بود. واحدهای آزمایشی شامل پتری دیش هایی به قطر 9 سانتی متر بودند. به منظور محاسب? خصوصیات جوانه زنی، در انتهای دوره جوانه زنی، درصد بازدارندگی طبق روش ایستا برای هر علف هرز جداگانه محاسبه شد. از محلول پلی اتیلن گلایکول 6000 (peg)، برای تفکیک بین اثرات اُسمتیک و آللوپتیکِ عصار? آبی کلزا استفاده شد. نتایج آزمایش نشان داد که عصاره آبی اندام های مختلف کلزا روی درصد جوانه زنی علف های هرز دارای اثرات بازدارنده دگرآسیب است، به طوری که با افزایش غلظت عصاره درصد جوانه زنی گیاهان مذکور کاهش یافت. در بین این علف های هرز خرفه بیشترین و کاتوس کمترین حساسیت را نسبت به عصاره کلزا نشان داد. شدیدترین اثرات آللوپاتیک به عصاره ریشه و ضعیف ترین آن به گل کلزا مربوط بود. نتایج نشان داد که عصار? ریش? کلزا سبب افزایش معنی دار میزان ممانعت از جوانه زنی علف های هرز شد (70% در خرفه، 57% در تاج خروس، 51% در سلمه تره، 48% در عروسک پشت پرده و 32% در کاتوس). در حالی که عصار? گل کلزا سبب کمترین میزان ممانعت از جوانه زنی علف های هرز شد (27% در خرفه، 21% در عروسک پشت پرده ، 20% در تاج خروس، 15% در سلمه تره و 7% در کاتوس). غلظت های مختلف peg، اثر معنی داری روی درصد جوانه زنیِ علف های هرز مورد بررسی نداشت، بنابراین تمامی اثرات بازدارندگی مشاهده شده در عصاره ها، مربوط به مواد آللوکمیکال موجود در آنها می باشد. نتایج نشان داد که خصوصیات دگرآسیبی کلزا می تواند بر جوانه زنی گونه های علف هرزی مثل خرفه، تاج خروس، سلمه تره و عروسک پشت پرده تأثیر بگذارد. بنابراین کلزا، امکان کاهش مصرف علف کش در سیستم های تولید محصول و کشت های بدون شخم را فراهم می سازد.
مهرآذر اشرف سعید وزان
به منظور مدیریت صحیح و کنترل اصولی علف های هرز شناسایی عوامل موثر بر جوانه زنی آن ها اهمیت زیادی دارد. خرفه با نام علمیl. portulaca oleracea گیاهی علفی است که در سال های اخیر خسارات زیادی را به باغات و مزارع به جای گذاشته است، شناخت بیولوژی جمعیت های مختلف این علف هرز لازم و ضروری به نظر می رسد. در پژوهش حاضر، طی آزمایش های مختلف رفتار جوانه زنی دو جمعیت علف هرز خرفه در شرایط کنترل شده مختلف مورد بررسی قرار گرفت. به منظور انجام آزمایش بذور خرفه از چند مزرعه و باغ در کرج و اهواز انتخاب و جمع آوری شدند. نخست برای تعیین تأثیر محیط گیاه مادری بر مقاومت به تنش خشکی و شوری در مرحله ی جوانه زنی و سبز شدن خرفه، مطالعه ای آزمایشگاهی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملآ تصادفی با 4 تکرار اجرا گردید. در این تحقیق رفتار جوانه زنی دو جمعیت خرفه (کرج و اهواز) در سطوح مختلف خشکی (پتانسیل های اسمزی 0، 2/0-، 4/0-، 6/0-، 8/0- و 1- مگاپاسگال) و شوری (غلظت های 0، 100، 200، 300، 400 و500 میلی مولار سدیم کلراید) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش شدت خشکی و شوری درصد و سرعت جوانه زنی، وزن تر گیاهچه و طول ریشه چه و ساقه چه در هر دو جمعیت به طور معنی داری کاهش یافت (01/0 (p?، اما مقاومت جمعیت اهواز در برابر تنش شوری و خشکی بیشتر بود. هیچ یک از بذور دو جمعیت کرج و اهواز در پتانسیل اسمزی 1- مگاپاسگال جوانه نزذند. جوانه زنی دو بذور خرفه در شوری 300 میلی مولار سدیم کلراید در جمعیت کرج و 400 میلی مولار در جمعیت اهواز به صفر رسید. رفتار جوانه زنی دو جمعیت علف هرز خرفه تحت دماهای ثابت و متناوب و دوره های تاریکی/روشنایی مختلف و همچنین تأثیر قرارگیری بذور در آون با دماهای بالا بررسی شد در بین دماهای ثابت بیشترین درصد جوانه زنی جمعیت کرج (84%) و جمعیت اهواز (89%) به ترتیب در دمای 25 و 30 درجه سانتی گراد مشاهده شد. در حالی که در بین دماهای متناوب، بیشترین درصد جوانه زنی جمعیت کرج (91%) و جمعیت اهواز (5/93%) در دماهای روز/شب 30/20 درجه سانتی گراد ثبت شد. بذور دو جمعیت خرفه قادر به جوانه زنی در دامنه وسیعی از دماهای مورد بررسی بودند. دوره های مختلف تاریکی/روشنایی تأثیر معنی داری بر درصد جوانه زنی دو جمعیت نداشت. قرارگیری بذور خرفه در آون با دماهای بالاتر از 100 درجه سانتی گراد باعث کاهش معنی دار درصد جوانه زنی آنها شد، اما مقاومت تود? اهواز در برابر دماهای شدید بیشتر از تود? کرج بود. با افزایش طول دوره غرقاب، درصد جوانه زنی هر دو جمعیت خرفه کاهش یافت. همچنین حداکثر درصد جوانه زنی هر دو جمعیت کرج وا هواز در اسیدیته 7 مشاهده شد نتایج این آزمایش حاکی از قدرت تهاجم بالای علف هرز خرفه بود و اطلاع دقیق از آن ها می تواند در کنترل و جلوگیری از گسترش این علف هرز موثر باشد. کلید واژه : اسیدیته، پلی اتیلن گلایکول، دما ، سدیم کلراید ، غرقاب ، نور
رامین صالحی سیروس منصوری فر
چکیده: تاج خروس یکی از علف های هرز شایع مزارع اکثر مناطق دنیاست که باعت ایجاد مشکلاتی در رشد محصولات زراعی می گردد. شناخت بیولوژی جمعیت های مختلف این علف هرز لازم و ضروری به نظر می رسد. در پژوهش حاضر، طی آزمایش های مختلف رفتار جوانه زنی دو جمعیت علف هرز تاج خروس در شرایط کنترل شده مختلف مورد بررسی قرار گرفت. به منظور انجام آزمایش بذور تاج خروس از چند مزرعه و باغ در کرج و اهواز انتخاب شده بودند، جمع آوری شدند. نخست برای تعیین تأثیر محیط گیاه مادری بر مقاومت به تنش خشکی و شوری در مرحله ی جوانه زنی و سبز شدن تاج خروس، مطالعه ای آزمایشگاهی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملآ تصادفی با 4 تکرار اجرا گردید. در این تحقیق رفتار جوانه زنی دو جمعیت تاج خروس (کرج و اهواز) در سطوح مختلف خشکی (پتانسیل های اسمزی 0، 2/0-، 4/0-، 6/0-، 8/0- و 1- مگاپاسگال) و شوری (غلظت های 0، 100، 200، 300، 400 و500 میلی مولار سدیم کلراید) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش شدت خشکی و شوری درصد و سرعت جوانه زنی، وزن تر گیاهچه و طول ریشه چه و ساقه چه در هر دو جمعیت به طور معنی داری کاهش یافت (01/0 (p?، اما مقاومت جمعیت کرج در برابر تنش شوری و خشکی بیشتر بود. هیچ یک از بذور دو جمعیت کرج و اهواز در پتانسیل اسمزی 1- مگاپاسگال جوانه نزدند. جوانه زنی دو بذور تاج خروس در شوری 300 میلی مولار سدیم کلراید در جمعیت کرج و 400 میلی مولار در جمعیت اهواز به صفر رسید. رفتار جوانه زنی دو جمعیت علف هرز تاج خروس تحت دماهای ثابت و متناوب و دوره های تاریکی/روشنایی مختلف و همچنین تأثیر قرارگیری بذور در آون با دماهای بالا بررسی شد در بین دماهای ثابت بیشترین درصد جوانه زنی جمعیت کرج (81%) و جمعیت اهواز (85%) به ترتیب در دمای 25 و 30 درجه سانتی گراد مشاهده شد. در حالی که در بین دماهای متناوب، بیشترین درصد جوانه زنی جمعیت کرج (92%) و جمعیت اهواز (75/94%) در دماهای روز/شب 30/20 درجه سانتی گراد ثبت شد. بذور دو جمعیت تاج خروس قادر به جوانه زنی در دامنه وسیعی از دماهای مورد بررسی بودند. دوره های مختلف تاریکی/روشنایی تأثیر معنی داری بر درصد جوانه زنی دو جمعیت نداشت. قرارگیری بذور تاج خروس در آون با دماهای بالاتر از 100 درجه سانتی گراد باعث کاهش معنی دار درصد جوانه زنی آنها شد، اما مقاومت تود? اهواز در برابر دماهای شدید بیشتر از تود? کرج بود. با افزایش طول دوره غرقاب درصد جوانه زنی هر دو جمعیت تاج خروس ریشه قرمز کاهش یافت . همچنین حداکثر درصد جوانه زنی هر دو جمعیت کرج و اهواز در اسیدیته 7 مشاهده گردید.نتایج این آزمایش حاکی از قدرت تهاجم بالای علف هرز تاج خروس بود و اطلاع دقیق از آن ها می تواند در کنترل و جلوگیری از گسترش این علف هرز موثر باشد. کلید واژه: اسیدیته، پلی اتیلن گلایکول،دما، سدیم کلراید، غرقاب، نور،
داریوش نعمت اللهی سیروس منصوری فر
مطالعه ای آزمایشگاهی برای تعیین اثرات آللوپاتیک عصاره آبی اندامهای علف هرز فرفیون روی جوانه زنی سه گیاه زراعی گندم، جو و ذرت و سه علف هرز سلمه تره، خرفه و تاج خروس انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پای? کاملاً تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح مختلف عصاره بخش های مختلف فرفیون (برگ، ریشه و گل) و غلظت های 0، 25، 50، 75 و 100 درصد عصاره بود.که در محیط پتری دیش کنترل شده انجام گرفت.در این آزمایش خصوصیات مختلف جوانه زنی گیاهان مورد آزمایش بررسی شد و از محلول پلی اتیلن گلایکول (peg)، برای تفکیک بین اثرات اُسمتیک و آللوپتیکِ عصار? آبی فرفیون استفاده شد. نتایج آزمایش نشان داد که عصاره آبی اندام های مختلف فرفیون روی خصوصیات مختلف جوانه زنی گیاهان زراعی و علف های هرز دارای اثرات بازدارنده دگرآسیب است، به طوری که با افزایش غلظت عصاره درصد جوانه زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن تر گیاهچه و سرعت جوانه زنی گیاهان مذکور کاهش یافت. در بین گیاهان زراعی جوانه زنی جو بیشترین و جوانه زنی ذرت کمترین حساسیت را نسبت به عصاره فرفیون نشان داد و در میان علف های هرز خرفه مقاومت بیشتری را به عصاره فرفیون نشان داد. عصار? ریش? فرفیون بیشترین اثر را بر درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه و وزن تر گیاهچه گیاهان زراعی و علف های هرز داشت، در حالی که عصار? گل فرفیون کمترین اثر را بر صفات مذکور نشان داد. غلظت های مختلف پلی اتیلن گلایکول ، اثر معنی داری روی خصوصیات جوانه زنی گیاهان مورد بررسی نداشت، بنابراین تمامی اثرات بازدارندگی مشاهده شده در عصاره ها، مربوط به مواد آللوکمیکال موجود در آنها می باشد.
عبادالله صابری سیروس منصوری فر
به منظور بررسی توانایی عصاره آبی سبوس ارقام برنج ایرانی بر کنترل جوانه زنی و رشد گیاهچه های سوروف، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار و در دوشرایط آزمایشگاه و گلخانه مورد مطالعه قرار گرفت.دراین تحقیق تأثیر عصاره سبوس20 رقم برنج در 4 غلظت (شاهد، 5،10 و 15 درصد) بر جوانه زنی و رشد گیاه چه های علف هرز سوروف مطالعه شد. مطالعات آزمایشگاهی نشان داد که تعدادی از ارقام برنج تأثیر تحریک کننده و برخی دیگر اثر بازدارنده بر رشد علف هرز سوروف دارند. رقم خزر بیشترین بازدارندگی را بر درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن خشک ریشه چه و وزن خشک ساقه چه نشان داد. همچنین ارقام اصلاح شده نسبت به ارقام بومی دارای خاصیت بازدارندگی بالاتری بودند، در حالی که ارقام بومی نقش مهمی در تحریک جوانه زنی دانه سوروف ایفا کردند. نتایج تحقیقات گلخانه ای نشان داد که رقم خزر باعث کاهش معنی دار درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه، وزن خشک ریشه چه و ساقه چه و وزن خشک کل علف هرز سوروف (01/0p?) گردید. رقم ندا بالاترین نقش کنترل کنندگی بر طول ساقه چه را نشان داد. این مطالعه نشان داد که ارقام مختلف تأثیرات متفاوتی را در بازدارندگی بر فاکتورهای رشدی سوروف داشته، که از این خصوصیت می توان به عنوان یک علف کش طبیعی استفاده نمود. افزایش غلظت عصاره سبب افزایش تأثیر بازدارندگی و تحریک-کنندگی ارقام مختلف برنج بر علف هرز سوروف گردید. بررسی صفات مورفولوژیک و ژنتیک ارقام، وجود رابطه آللوپاتیک آن ها بر علف هرز سوروف را نشان داد. کلمات کلیدی: سبوس برنج، علف هرز سوروف، آللوپاتی
محمدرضا گوهریان کمال سادات اسیلان
چکیده: در این مطالعه رفتار جوانه زنی دو جمعیت علف هرز توق در شرایط کنترل شده مختلف مورد بررسی قرار گرفت. به منظور انجام آزمایش بذور توق از مزارع اطراف کرج و اهواز جمع آوری شدند. این طرح به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملآ تصادفی با 4 تکرار اجرا گردید. در این تحقیق رفتار جوانه زنی دو جمعیت توق (اهواز و کرج) در سطوح مختلف خشکی (پتانسیل های اسمزی 0، 2/0-، 4/0-، 6/0-، 8/0- و 1- مگاپاسگال) و شوری (غلظت های 0، 100، 200، 300، 400 و500 میلی مولار سدیم کلراید)، دماهای ثابت (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35، 40 و 45 درجه سانتی گراد) و دماهای متناوب (روز/شب) 15/5، 20/10، 25/15، 30/20، 35/25، 40/30 ، 20/5، 25/10، 30/15و 35/20 درجه سانتی گراد، دوره های مختلف روشنایی/ تاریکی (0/24، 24/0، 12/12، 14/10، 10/14، 16/8 و 8/16 ساعت)، دماهای 60، 80، 100، 120، 140، 160، 180، 200 و 220 درجه سانتیگراد مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش شدت خشکی و شوری درصد جوانه زنی، در هر دو جمعیت توق به طور معنی داری کاهش یافت (01/0 (p?، اما مقاومت تود? اهواز در برابر تنش شوری و خشکی بیشتر بود. درصد جوانه زنی بذور توده کرج و اهواز در پتانسیل اسمزی 4/0- مگاپاسگال به ترتیب 25/50 و 75/61 درصد و در شوری300 میلی-مولار سدیم کلراید به ترتیب 75/10 و 5/18 درصد بود. در بین دماهای ثابت بیشترین درصد جوانه زنی تود? کرج (25/85%) و تود? اهواز (75/87%) در دمای 30 درجه سانتیگراد مشاهده شد. در حالی که در بین دماهای متناوب، بیشترین درصد جوانه زنی تود? کرج (25/93%) و تود? اهواز (75/96%) در دماهای روز/شب 35/20 درجه سانتیگراد ثبت شد. بذور دو تود? توق قادر به جوانه زنی در دامنه وسیعی از دماهای مورد بررسی بودند. دوره های مختلف تاریکی/روشنایی تأثیر معنی داری بر درصد جوانه زنی دو تود? بذر نداشت. قرارگیری بذور توق در آون با دماهای بالاتر از 100 درجه سانتیگراد باعث کاهش معنی دار درصد جوانه زنی آنها شد، اما مقاومت تود? اهواز در برابر دماهای شدید بیشتر از تود? کرج بود. کلید واژه: توق، جوانه زنی، خشکی، درجه حرارت، شوری
سونیا همتی دانیال کهریزی
به منظور بررسی تأثیر محلول پاشی کود روی بر عملکرد، اجزای عملکرد، صفات کمی و کیفی ارقام کلزا (brassica napus l.) آزمایشی به صورت اسپلیت پلات و در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال زارعی 92-1391 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی شهرستان کنگاور استان کرمانشاه به مرحله اجرا در آمد. در این آزمایش فاکتور کودی شامل دو سطح شاهد( تمامی کود های لازم به استثنای سولفات روی) و سولفات روی (تمامی کود های ماکرو بعلاوه محلول پاشی با سولفات روی) به عنوان عامل اصلی و ارقام کرج1 ، کرج2 ، کرج3 ، زرفام ، اپرا ، طلایه، okapi و modena به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. محلول پاشی روی با غلظت 40 درصد(دو کیلوگرم در هکتار) در دو مرحله ساقه دهی و گلدهی انجام گرفت. در طول دوره رشد مراقبت های زراعی انجام و همچنین از صفاتی نظیر شروع گلدهی، پایان گلدهی، دوره گلدهی، ارتفاع بوته، رسیدن فیزیولوژیکی، تعداد خورجین در شاخه اصلی، قطر ساقه، خورجین در بوته، تعداد شاخه های فرعی، وزن هزار دانه، عملکرد، طول خورجین، شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک یاداشت برداری و محاسبه شد. نتایج حاصل نشان داد که اثر سطوح کودی بر صفات آغاز گلدهی، پایان گلدهی، دوره گلدهی، رسیدگی، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، طول خورجین، تعداد شاخه فرعی، قطر ساقه، تعداد خورجین در شاخه اصلی، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت در جهت افزایش معنی دار گردید، اما اثر سطوح کودی بر ارتفاع بوته و تعداد خورجین در بوته معنی دار نگردید. بالاترین عملکرد دانه در شرایط اعمال کود سولفات روی مربوط به ارقام زرفام و modena با میانگینی به ترتیب 5339 و 5317 کیلوگرم در هکتار بود که رقم زرفام در حالت نرمال نیز بالاترین عملکرد(4942 کیلوگرم در هکتار) را به خود اختصاص داد. نتایج آزمایش نشان داد که رقم زرفام در شرایط اقلیمی منطقه اجرای آزمایش، بالاترین عملکرد دانه را دارا بود.
صبا سیادت جمیان کمال سادات اسیلان
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف کود نیتروژن و ترکیب زیستی پلی فنول بر قابلیت دسترسی فسفر در خاک،جذب فسفر و عملکرد ذرت، تحقیقی در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 1392 در دانشکده علوم فنون دانشگاه تهران انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل دو سطح کود نیتروژن (از منبع اوره) به میزانهای 100 و200 میلی گرم بر کیلوگرم خاک و چهار سطح ترکیب زیستی-نانویی پلی فنول به میزانهای 0، 35، 70 و 100 درصد وزن کود نیتروژن( بود. پس از رسیدگی کامل، گیاهان برداشت و صفاتی از قبیل: وزن دانه ، وزن ساقه، وزن برگ، وزن ریشه در بوته و بیوماس کل اندازه گیری شد، همچنین درصد فسفر دانه، ساقه، برگ و میزان فسفر کل و قابل جذب در خاک اندازه گیری شد. نتایج آزمایش نشان داد که مصرف پودر نانویی پلی فنول بخصوص در مقدار 100% وزنی کود اوره، باعث افزایش معنی دار عملکرد دانه و بیوماس کل شد. این افزایش در اثر افزایش معنی دار وزن برگ و در نتیجه سطح برگ اتفاق افتاد. بنظر می رسد ترکیب پلی فنول از طریق افزایش جذب عناصر غذایی بخصوص فسفر و نیتروژن باعث این نتیجه شده است. کاهش سطح فسفر کل خاک در انتهای فصل رشد در تیمار پلی فنل، می تواند تاییدی بر برداشت بیشتر فسفر از خاک در این تیمار باشد.
عباس تسلیمی سیروس منصوری فر
با توجه به اهمیت مصرف مواد آلی خصوصا در خاکهای آهکی ، در گیاهانی مانند برنج و از طرفی کم بودن مواد آلی در خاکهای ایران آزمایشی در سال زراعی 92 در شهرستان قائمشهر (مرکز تحقیقات کشاورزی قراخیل) به صورت مزرعه ای و با طرح بلوک های کاملا تصادفی با دو رقم شیرودی و طارم برای هر رقم با سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل هیومیکس 95 و هیومیکس فلوریش میباشد. غلظت مصرفی هیومیکس 95 که به صورت پودر است 4 ،8 و 11 کیلوگرم در هکتار، غلظت هیومیکس فلوریش هم 5، 10 و 15 لیتر در هکتار و رقم شاهد بدون مصرف هیومیکس فلوریش و هیومیکس 95 است. نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از هیومیکس 95 به غلظت 11 کیلوگرم در هکتار سبب افزایش عملکرد برنج طارم تا 38% در هکتار و استفاده از هیومیکس فلوریش با غلظت 15 لیتر تا 24% در هکتار شد. هیومیکس 95 در شیرودی باعث افزایش عملکرد دانه تا 44% در هکتار بوده و هیومیکس فلوریش 45% در هکتار بوده ، میزان کلروفیل و طول برگ پرچم (نزدیک ترین برگ به خوشه)هم تحت تاثیر غلظت های بالای اسید هیومیک و فولویک بیشتر از سایر تیمارها بود. وزن هزار دانه تیمارها در غلظت های بیشتردر بالاترین سطح قرار گرفت. همبستگی صفات غلظت کلروفیل در سطوح مختلف اسید هیومیک و فولویک درطارم با طول برگ پرچم برگ در برنج شیرودی با تعداد کل پنچه به احتمال پنج درصد معنی دار است. همبستگی سطوح مختلف اسید هیومیک و فولویک درطارم با طول برگ پرچم برگ در سطح احتمال یک درصد معنی دار می باشد. در مجموع می توان گفت که غلظت های 11 کیلوگرم در هکتار هیومیکس 95 و 15 لیتر در هکتار هیومیکس فلوریش برای دو رقم مورد آزمایش تو صیه می شود زیرا باعث افزایش عملکرد دانه این ارقام شده است .
مهرداد مرادی قهدریجانی علی محمد مدرس ثانوی
به منظور ارزیابی اثر تنش¬کم¬آبی بر عملکرد، اجزای عملکرد و برخی صفات گیاه زراعی آفتابگردان (helianthus annuus l.)، آزمایش مزرعه¬ای در سال 1391 در دو مکان تهران (دانشکده¬ی کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس) و اصفهان به اجرا در آمد. طرح تحقیقاتی به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب بلوک¬های کامل تصادفی با سه تکرار در دو منطقه به اجرا در آمد. تیمارهای آزمایشی شامل تنش کم¬آبی در سه سطح 60، 120 و 180 میلی¬متر تبخیر از تشتک تبخیر، به¬عنوان فاکتور اصلی و تیمار مواد بهبود دهنده-ی خاک در سطوح شاهد (عدم کاربرد)، زئولیت (t h-1 5/4) و پلیمر سوپر جاذب (kg h-1100) به همراه مواد بهبود دهنده گیاه در سطوح شاهد (عدم کاربرد)، سیلیکات کلسیم ( mg l-1400 ) و هگزاکونازول (gr l-1 2) به صورت فاکتوریل در کرت¬های فرعی بود. بر اساس نتایج حاصل، تنش کم¬آبی به طور معنی¬داری موجب کاهش عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه و قطر طبق آفتابگردان شد. بیشترین عملکرد دانه در شرایط استفاده¬ی همزمان از زئولیت و هگزاکونازول در شرایط عدم تنش کم¬آبی به دست آمد. در نتایج حاصل تنش کم¬آبی بر عملکرد روغن تأثیر منفی داشت. به طوری-که تنش کم آبی در سطح 180 میلی¬متر تبخیر موجب کاهش عملکرد روغن دانه¬ی آفتابگردان به میزان 58% شد. درصورتی که کاربرد پلی سوپر جاذب و سیلیکات کلسیم این کاهش را به 19% تقلیل داد. کاربرد زئولیت در تمامی شرایط موجب افزایش درصد روغن دانه شد. همچنین کاربرد زئولیت و هگزاکونازول موجب افزایش بیشتری در کارایی مصرف آب آفتابگردان نسبت به شاهد شد. هریک از تیمارهای بهبود دهنده¬ نتوانستند به تنهایی از کاهش کارایی مصرف آب در شرایط تنش جلوگیری کنند ولی به مقدارهای متفاوتی خسارت را کم نمودند. بطورکلی در شرایط کاربرد عوامل بهبوددهنده¬ی خاک¬کاربرد و برگی مشاهده گردید که خسارت¬های ناشی از تنش کم¬آبی بهتر کنترل شده است.
لیلا دلگشا کمال سادات اسیلان
کاربرد کودهای بیولوژیک و آلی به صورت تلفیق با کودهای شیمیایی مهمترین راهبرد تغذیه تلفیقی گیاه برای مدیریت پایدار بوم نظام های کشاورزی و افزایش تولید آنها در سیستم کشاورزی پایدار می باشد. به منظور بررسی اثر انواع کودهای آلی، زیستی و شیمیایی بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت (رقم ماکسیما) آزمایشی در مزرعه پژوهشی مرکز تحقیقات کشاورزی شاهرود- بسطام درسال زراعی 1392به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کاملا تصادفی با سه عامل در سه تکرار انجام شد. عامل اصلی شامل کود آلی در3سطح(عدم مصرف، اسید هیومیک2 لیتر در هکتارو مصرف ورمی کمپوست 5 تن در هکتار) عامل های فرعی شامل کود بیولوژیک در 2 سطح (عدم تلقیح و تلقیح با نیتروکسین یک لیتر برای هر30کیلوگرم بذر) و کود شیمیایی در 2 سطح (عدم مصرف و مصرف اوره200 کیلوگرم در هکتار) در نظرگرفته شد. صفات مورد بررسی شامل وزن هزاردانه، تعداد دانه دربلال، تعداد دانه در ردیف، تعداد ردیف در بلال، تعداد بلال در بوته، طول بلال، عملکرد دانه، عملکرد علوفه، عملکرد بیولوژیک، ارتفاع بوته، کلروفیل برگ، پروتئین دانه و پروتئین علوفه بودند. نتایج نشان داد که اثر اصلی کود آلی بر روی تمام صفات اندازه گیری شده بجز شاخص برداشت معنی دار شد و موجب افزایش این صفات گردید. همچنین اثرات اصلی کودبیولوژیک و شیمیایی بر صفات وزن هزاردانه، عملکرد دانه، عملکرد علوفه، عملکردبیولوژیک، کلروفیل برگ، طول بلال و پروتئین دانه وعلوفه معنی دار شد واثر افزایشی بر این صفات داشت. اثر ورمی کمپوست و نیتروکسین بر وزن هزار دانه، عملکرد علوفه، پروتئین دانه و اثر اسیدهیومیک و نیتروکسین برتعداد دانه در بلال، تعداد دانه در ردیف، ارتفاع بوته، طول بلال وکلروفیل برگ معنی دار واثر افزایشی بر این صفات نشان داد. اثر ورمی کمپوست و اوره بر وزن هزار دانه واثر اسیدهیومیک و اوره بر تعداد دانه در بلال و کلروفیل برگ معنی دار شد وموجب افزایش این صفات گردید. اثر نیتروکسین واوره باعث افزایش تعداد دانه در بلال شد و معنی دار گشت. اثر اسیدهیومیک، نیتروکسین واوره بر صفات تعداد دانه در بلال ، ارتفاع بوته، کلروفیل واثر ورمی کمپوست، نیتروکسین واوره بروزن هزار دانه، عملکرد علوفه و پروتئین علوفه معنی دار شدوموجب افزایش این صفات شد. در اثر اصلی کود آلی، بیولوژیک وشیمیایی بیشترین عملکرد دانه از تیمارهای ورمی کمپوست، نیتروکسین و اوره به ترتیب به میزان 33/10668،9795و 38/9786 کیلوگرم در هکتار بدست آمد که07/32، 40/5 و20/5 درصد نسبت به شاهد افزایش نشان داد. از میان اجزای عملکرد وزن هزار دانه و تعداد دانه در بلال بیشترین همبستگی را با عملکرد دانه داشتند. در مجموع می توان گفت به علت نیاز بالای کودی ذرت استفاده از کودهای آلی و زیستی به دلیل عدم آلودگی محیط به همراه مصرف کمتر کودهای شیمیایی مناسب تراست.
علی علوی اصل علی محمد مدرس ثانوی
به¬منظور ارزیابی اثر زئولیت و محلول¬پاشی کیتوزان در گیاه کنجد تحت شرایط مختلف آبیاری، آزمایشی به-صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی در سه تکرار در در مزرعه¬ی تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع¬طبیعی استان یزد انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل تنش کم¬آبی (%50 =i¬0 به¬عنوان شاهد، %65 =i1 به¬عنوان تنش متوسط و %80 =i2 به¬عنوان تنش شدید، بر اساس درصد تخلیه¬ی آب قابل دسترس گیاه از خاک) در کرت¬های اصلی و تیمارهای محلول¬پاشی در چهار سطح (کیتوزان با غلظت¬های 4/0 (f1) و 05/0 درصد (f2)، آب مقطر (شاهد) (f3) و اسید استیک یک درصد (f4)) و کاربرد زئولیت در دو سطح (عدم کاربرد (z0) و کاربرد 5/4 تن در هکتار (z1)) در کرت¬های فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثرات متقابل هر سه تیمار بر عملکرد روغن و دانه، تعداد بذر در کپسول و ارتفاع اولین کپسول از زمین معنی¬دار است. در شرایط i0 z1 محلول¬پاشی کیتوزان 4/0 درصد عملکرد دانه و روغن را 4 و 5 درصد نسبت به شاهد آب مقطر افزایش داد. همچنین مشخص شد کاربرد زئولیت در سطح بدون تنش، وزن خشک کل، درصد روغن و تعداد کپسول در بوته را به ترتیب 70 و 10 درصد و 4 برابر نسبت به عدم کاربرد این ماده معدنی در سطح i2 کاهش داد. لذا زئولیت و کیتوزان می¬توانند آسیب¬های ناشی از تنش¬ کم¬آبی را در برخی صفات تعدیل کرده و به بالا بردن توانایی این گیاه در راستای افزایش عملکرد و اجزای آن کمک کنند.
حوراء فاضلی کوچصفهانی علیرضا ترنگ
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف کود نیتروژن و فاصله کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه، راندمان تبدیل و ویژگی ¬های کیفی لاین امیدبخش برنج (oryza sativa l.)، از سری لاین¬ های ارسالی در قالب 2001 irfaon به نام¬ اختصاری لاین 7، آزمایشی در قالب فاکتوریل به صورت بلوک¬ های کامل تصادفی با دو عامل در سه تکرار در سال زراعی 1392 در مزرعه موسسه تحقیقات برنج کشور واقع در رشت اجرا شد. مقادیر کود نیتروژن در سه سطح (150، 200، 250 کیلوگرم در هکتار) از منبع اوره 46 درصد و فاصله کاشت در سه سطح (15×30، 20×20، 25×25 سانتی¬متر) برای این لاین استفاده شد. کود در دو مرحله، 70 درصد از کود در نظر گرفته شده برای هر کرت، در حدود یک ماه بعد از نشاکاری و 30 درصد باقی¬ مانده نیز در مرحله قبل از خوشه¬ دهی به پلات ¬ها داده شد. نتایج آزمایش نشان داد که نیتروژن در صفات شاخص برداشت، طول خوشه، طول شلتوک، آمیلوز، درجه حرارت ژلاتینی شدن، درصد برنج سالم و درصد تبدیل اثر معنی دار داشته و فاصله کاشت نیز در صفات عملکرد، شاخص برداشت، پنجه ¬های بارور، پنجه¬ های کل، طول شلتوک، آمیلوز، درجه حرارت ژلاتینی شدن، درصد برنج سالم ودرصد تبدیل معنی¬ دار شده است. حداکثر مقدار عملکرد دانه در تیمار 250 کیلوگرم نیتروژن در هکتار با فاصله کشت15×30 سانتی متر و فاصله کشت 25×25 سانتی ¬متر به ترتیب با میانگین 6970 و 7272 کیلوگرم در هکتار مشاهده شد. حداکثر مقدار شاخص برداشت در تیمار 250 کیلوگرم نیتروژن در هکتار وفاصله کاشت 25×25 سانتی -متر بوده است. بیشترین طول شلتوک در تیمار 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و فاصله کاشت 25×25 سانتی مترمشاهده شد. حداکثر درصد برنج سالم در تیمار 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار با فاصله کاشت 20×20 و بیشترین درصد تبدیل در تیمار 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار با فاصله کاشت 20×20 بدست آمد. بیشترین مقدار درجه حرارت ژلاتینه شدن با مصرف 250 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و فاصله کاشت 15×30 سانتی¬متر بوده است. فاکتورهایی از قبیل آمیلوز و درجه حرارت ژلاتینی شدن، جزء فاکتورهای کیفی بوده و تحت تأثیر محیط اطرافشان قرار می گیرند.
سیده لیلا حسینی عسگرآبادی کمال سادات اسیلان
چکیده به منظور بررسی اثر کودهای زیستی نیتروکسین، اگروتین و کود دامی بر عملکرد دانه، اجزاء عملکرد، بهره وری از بارش و تلاش بازآوری گیاه عدس به صورت کاشت بهاره زود هنگام آزمایشی به صورت فاکتوریل با استفاده از فاکتورهای تلقیح نیتروکسین (تلقیح وعدم تلقیح)، تلقیح اگروتین (تلقیح وعدم تلقیح) و کود دامی (0 ،3 و 6 تن درهکتار) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 92-1391 در شهرستان نورآباد استان لرستان به اجرا درآمد. نتایج نشان داد که بیش ترین عملکرد بیولوژیک (5/3393 کیلوگرم در هکتار)، وزن دانه با پوسته غلاف (9/233 گرم درمترمربع)، وزن صد دانه (6/4 گرم)، تعداد غلاف بارور (3033 غلاف بارور درمترمربع) درتلقیح با نیتروکسین نسبت به عدم تلقیح حاصل شد. تلقیح اگروتین تاثیر معنی داری برروی عملکرد بیولوژیک، تلاش بازآوری، وزن دانه باپوسته غلاف و ارتفاع بوته نشان داد، به طوری که، بیش ترین عملکرد دانه (1324 کیلوگرم درهکتار) و تلاش بازآوری (76 درصد) در تلقیح با اگروتین نسبت به عدم تلقیح به دست آمد. هم چنین، فاکتور کود دامی اثر معنی داری بر روی عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، تعدادغلاف بارور و تعداد شاخه فرعی نشان داد و بیش ترین عملکرد دانه (1599 کیلوگرم درهکتار)، عملکرد بیولوژیک ( 3666کیلوگرم درهکتار) درسطح سوم کود دامی (6 تن درهکتار) حاصل گردید. دراین تحقیق، اثرات متقابل دو فاکتور تلقیح نیتروکسین و تلقیح اگروتین بر روی تعداد غلاف دوبذری، عملکرد کاه و شاخص برداشت معنی دار گردید و اثرات متقابل د وفاکتور تلقیح نیتروکسین و کود دامی بر روی عملکرد دانه و تلاش بازآوری نیز معنی دار گردید. هم چنین، اثر متقابل تلقیح اگروتین و کود دامی بر روی ارتفاع بوته و تعداد گره در ساقه اصلی نیز معنی دار گردید.
عزیزه والی سیروس منصوری فر
به منظور کنترل علف های هرز به وسیله میدان مغناطیسی،تحقیق حاضر در دو مرحله انجام شد. هر مرحله به صورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام گردید. در مرحله اول، بذور دو گونه علف هرز تاج خروس و سلمه تره تحت تأثیر سه سطح میدان مغناطیسی یکنواخت ایجاد شده توسط آهنرباهایی با قدرت 4000 و5000 و 6000گوس و زمان قرار گیری در شرایط میدان مغناطیسی در بر گیرنده ،، سطوح20و50و80دقیقه قرار گرفتند. در مرحله دوم بذور در چهار عمق 5و15,25 و35 میلیمتر خاک کاشته می شده و تیمارهایی از کاراترین تیمار ترکیبی زمان و شدت میدان مغناطیسی به آنها اعمال شد وپس از آن درپتری دیش های استاندارد قرار داده شده و به ژرمیناتور منتقل گردید. بعداز جوانه زنی بذور علف هرز،درصد جوانه زنی، ساعت تا 50 درصد جوانه زنی، یکنواختی جوانه زنی و سرعت جوانه زنی محاسبه شد و در مرحله چهار برگی جوانه ها جدا شده و صفات مورفولوژی نظیر وزن تر و خشک ساقه چه، وزن تر و خشک ریشه چه، طول ساقه چه، طول ریشه چه و همچنین صفت های بنیه وزنی گیاهچه و بنیه طولی گیاهچه اندازه گیری شد. صفات فیزیولوژی هم مانند فعالیت آنزیم ? آمیلاز با دستگاه اسپکتروفتومتر در جوانه ها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد اثر متقابل زمان و شدت میدان مغناطیسی بر تمامی صفات مورد آزمایش علف هرز تاج خروس معنی دار بود. لذا آزمایش درمرحله ی دوم پیگیری شد. درمرحله ی دوم، براساس نتایج حاصل شده، اثر متقابل عمق های مختلف کاشت وتیمارهای انتخابی بر تمامی صفات اندازه گیری شده به جز طول ساقه چه علف هرز تاج خروس معنی دار شد.همچنین مشخص شد که اثر عمق های مختلف کاشت بر تمام صفات مورد ارزیابی بجز صفت های سرعت جوانه زنی و طول ساقه چه علف هرز سلمه تره معنی دار است. از نتایج حاصل از این تحقیق میتوان دریافت کاربرد میدان های مغناطیسی می تواند صفات جوانه زنی این دو علف هرزرا افزایش و یا کاهش دهد. در صورت افزایش این صفات، می توان با به کارگیری شدت میدان مغناطیسی نسبت به جوانه زنی زود هنگام وپیش مبارزه باعلفهای هرز پرداخت. همچنین درصورت کاهش می توان به مبارزه بیولوژیک و جلوگیری از جوانه زنی پرداخت 0