نام پژوهشگر: میثم شیر خدایی
سید عبدالرحیم ساداتی ولویی میثم شیر خدایی
در دنیای درحال تحول امروز، سازمانی می تواند در مسیر توسعه، حرکت رو به جلو و با شتابی داشته باشد که با ایجاد بسترهای لازم، منابع انسانی خود را به مهارت کارآفرینی مولد تجهیز کند تا آن ها با استفاده از این توانمندی ارزشمند، سازمان ها را به سوی ایجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت کنند. یکی از مهمترین بسترها برای توسعه مهارت کارآفرینی و نوآوری سازمانی که در تحقیقات گذشته کمتر به آن توجه شده است، مدیریت دانش در سازمان است. از این رو در پژوهش حاضر تأثیر فرآیندهای مدیریت دانش بر کارآفرینی سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است تا از این رهیافت جایگاه کارآفرینی در طراحی الگوی مدیریت دانش برای سازمان هایی که قصد ورود به این حوزه را دارند، مشخص شود. برای این پژوهش، از پرسشنامه طیف لیکرت استفاده شد، که پس از نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 213 کسب و کار کوچک و متوسط شهرک های صنعتی شرق مازندران مورد بررسی قرار گرفت. برای آزمون فرضیه ها از نرم افزارهای spss16 و lisrel8.5 استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تسهیم دانش به صورت مستقیم و غیر مستقیم و بکارگیری دانش به صورت مستقیم بر روی فرآیند کارآفرینی سازمانی تأثیر معناداری دارند و تأثیر مستقیم گردآوری دانش تأیید نشد. اما تأثیر غیر مستقیم گردآوری دانش بر کارآفرینی سازمانی از طریق تسهیم و بکارگیری دانش، تأیید شد.
مرتضی مرادی حبیب الله سالار زهی
چکیده ندارد.
صغری علیزاده حمید رضا رضوانی
امروزه قسمت عمده ای از تولید ناخالص اقتصاد کشورهای توسعه یافته بخش های خدماتی است. به دلیل ماهیت ناملموس خدمات و مشکلات در تمایز شرکت های خدماتی از رقبا ارزش ویژه برند به عنوان یک عامل مهم در بازارهای خدماتی معرفی شد .ارزش ویژه برند یک منبع قدرتمند ی از مزیت رقابتی را در شرکتهایخدماتی با افزاش وفاداری به برند و توسعه سطوح توجه مشتری فراهم میکند. در این پژوهش الگویی برای ارزش ویژه برند در موسسات مالی شناسایی شد . موضوع این تحقیق رابطه بین ویژگی های خدمت و ارزش ویژه برند است. به این منظور با بررسی مدل های ارائه شده در زمینه ویژگی های محصول و ویژگی های خدمت در ادبیات پژوهش، ما ویژگی های خدمت را در دو بعد درونی و بیرونی تقسیم بندی کردیم ،همچنین نقش میانجی تجربه مشتری را در این رابطه در نظر گرفتیم . از آنجاییکه در این تحقیق به دنبال کشف رابطه بین ویژگی های خدمت و ارزش ویژه برند بودیم تحقیق حاضر از نوع همبستگی می باشد . جامعه آماری این تحقیق کلیه مشتریان بانک ملت در استان مازندران می باشند. روش نمونه گیری نیز ،نمونه گیری احتمالی خوشه ای بوده است ،به این صورت که در سه حوزه شرق و غرب و مرکز استان شهرهای ساری ،آمل ،چالوس و جویبار انتخاب شدند و سپس در این شهر ها چند شعبه انتخاب شد و پرسش نامه ها در این شعب پخش شد . نوع این تحقیق از نوع تحقیق کاربردی می باشد و از نظر نوع داده ها از نوع تحقیق کمی می باشد. شیوه گرداوری داده ها پرسش نامه بوده است . روایی محتوای پرسش نامه با نظر اساتید راهنما و مشاور تأیید شد،همچنین برای تایید روایی از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش lisrel استفاده شد. فرضیه این پژوهش این بوده است که بین ویژگی های درونی و بیرونی خدمت و ارزش ویژه برند رابطه وجود دارد ،بین تجربه مشتری و ارزش ویژه برند رابطه وجود دارد و همچنین بین ویژگی های خدمت وتجربه مشتری رابطه وجود دارد ،که همه ی آنها مورد تایید قرار گرفتند. بدیهی است که نتیجه این پژوهش می تواند موسسات مالی را در بالا بردن ارزش ویژه برند یاری رساند.
ندا طهماسبی روشن محسن علیزاده ثانی
در دنیای رقابتی امروز، سازمان ها برای حفظ بقای خود بیش از پیش نیازمند ارتباطات موثرتر و کارآمدتر با مشتریان خود هستند و از سویی با توجه به ترکیب شدن روش های بازاریابی، توجه به ایجاد هم افزایی در ابزار ارتباطی به منظور ارتباط موثرتر با مشتریان در حال افزایش می باشد.ارتباطات یکپارچه بازاریابی یکی از جدیدترین دیدگاه ها و مدل ها در هدفگذاری تبلیغات و ارتباطات تجاری است. این مدل نظام مند در جستجوی ارتقای اثربخشی و هم افزایی در فعالیت های ارتباطی و تبلیغاتی شرکت ها به منظور دستیابی به اهداف خود که مهمترین آن ها ایجاد نگرش مثبت به ،تبلیغات ، برند و قصد خرید است، می باشد. اما با وجود اهمیت ایجاد هم افزایی از طریق ارتباطات یکپارچه بازاریابی در نگرش به برند و قصد خرید، پژوهش های کمی در این خصوص صورت گرفته است. از این رو تحقیق حاضر به بررسی این موضوع که آیا رویکرد ارتباطات یکپارچه بازاریابی در ایجاد هم افزایی درنگرش به تبلیغات، نگرش به برند و قصد خرید تأثیر دارد ، آیا استفاده از ابزار ارتباطی متفاوت، سینرژی متفاوتی ایجاد می کند و در یک تست مدل به بررسی عوامل موثر بر قصد خرید می پردازد . این تحقیق یک پژوهش تجربی از نوع پس آزمون با 2 گروه کنترل و 4 گروه آزمایش می باشد. علاوه براین، روایی سازی آن از طریق تصادفی سازی و استفاده از آزمون های آماری انجام شده است. تعداد نمونه شرکت کننده در آزمون تحقیق حاضر در مجموع 206 نفر از فعالین 10 سایت بازاریابی که خرید اینترنتی انجام داده اند، می باشند که به صورت تصادفی وارد گروه ها شده اند. در حوزه اول نتایج اطلاعات حاصل از پاسخ های آن ها به پرسش نامه، از طریق آزمون آماری مانکوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بنابراین، در سطح معناداری 0.05 ، نتایج تحقیق حاضر نشان داده است که قصد خرید و نگرش به تبلیغ و نگرش به برند در بین گروه های آزمایش و کنترل متفاوت می باشد و همچنین نتایج حاصل از آزمون توکی در سطح (p-value < 0.001)، نشان داد که میانگین نمرات نگرش به تبلیغ، نگرش به برند و میانگین نمرات قصد خرید در بین افراد قرار گرفته در گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل می باشد. که این امر بیانگر تأیید فرضیه های تحقیق حاضر می باشد. یعنی نتایج تحقیق حاضر نشان داد که فرضیه های تحقیق که بیان می کنند استفاده از رویکرد ارتباطات یکپارچه بازاریابی در ایجاد سینرژی درنگرش به تبلیغ، نگرش به برند و قصد خرید تأثیر دارد و ترکیبات متفاوت از ابزار ارتباطی، سینرژی متفاوتی ایجاد می کنند تأیید می شود. و همچنین فرضیه های مربوط به مدل مفهومی تحقیق که در آن در معرض روابط عمومی و تبلیغات قرار گرفتن متغیر مستقل و اعتبار روابط عمومی، اعتبار تبلیغات، نگرش به برندو نگرش به تبلیغات متغیر میانجی و قصد خرید متغیر وابسته می باشد نیز در سطح (p-value < 0.001) که با نرم افزار پی ال اس وارپ 3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت مورد تأیید قرار گرفتند. این امر بیانگر این مطلب می باشد ، نتایج آماری تحقیق در نمونه مورد بررسی معنادار می باشند.