نام پژوهشگر: عبدالله شفیعآبادی
یحیی دوست محمدی عبدالله شفیعآبادی
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی سبکهای دلبستگی و ابعاد سه گانهی عشق اشترنبرگ با سازگاری زناشویی در بین معلمان متاهل شاغل در آموزش و پرورش شهر شهریار است. در نظریهی دلبستگی اعتقاد بر آن است که انسانها نسبت به افراد مهم زندگی خود طبق الگوهای مشخصی رابطه برقرار میکنند که سبک دلبستگی خوانده میشود. از این جامعه، 90 نفر به شیوهی نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و بوسیلهی پرسشنامههای سبکهای دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور(1987)، مقیاس مثلث عشق اشترنبرگ(1989) و پرسشنامهی سازگاری زناشویی 32 سوالی اسپانیر(1976) مورد آزمون قرار گرفتند. یافتههای پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با سازگاری زناشویی رابطهی مثبت و معنادار دارد و سازگاری زناشویی را پیش بینی میکند. همچنین دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با سازگاری زناشویی رابطهی منفی دارند. همچنین از بین مولفههای عشق، صمیمیت و شور و اشتیاق سازگاری زناشویی را پیش بینی میکنند. صمیمیت با سازگاری زناشویی رابطهی مثبت و معنادار و شور و اشتیاق با سازگاری زناشویی رابطهی منفی دارد. واژههای کلیدی: سبکهای دلبستگی(ایمن، اجتنابی و دوسوگرا)، ابعاد سه گانهی عشق اشترنبرگ، و سازگاری زناشویی.
علی قره داغی عباس آریا
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با سازگاری شغلی کارکنان مرد شیفت روز و شب مرکز مکانیزه پستی تهران بزرگ انجام گرفت، با توجه به اینکه بخش بزرگی از نیروی انسانی کشور ما به عنوان کارمند در ادارات مشغول به کار می باشند، بدیهی است بررسی عوامل ناسازگاری شغلی آنها می تواند برخی از مسائل پیش روی را برطرف نماید.از این روی این پژوهش با بررسی طرحواره ها به عنوان عوامل زیربنایی شخصیت در صدد است تا روزنه ای به سوی پیدا کردن راه حلهای جدید بگشاید. با توجه به نظریه طرحواره های ناسازگاراولیه یانگ و بررسی های مارتین بامبر در خصوص نقش طرحواره های اولیه در ایجاد بد کارکردیهای شغلی، در واقع افراد از لحاظ داشتن یک طرحواره خاص می توانند با شغل خویش سازش یا عدم سازش پیدا کنند.هر چه قدرت یک طرحواره ناسازگار در فرد بیشتر باشد، آنها را مستعد ناسازگاری بیشتر در زندگی شغلی و حرفه ای می نماید. این پژوهش با بررسی هایی که انجام داد به نتایج زیر نایل شد. حجم نمونه مورد مطالعه 100 نفر مرد بود که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه فرم کوتاه 75 سوالی طرحواره یانگ و پرسشنامه 160 سوالی سازگاری بل بود که از بین 6 مقیاس آن، مقیاس سازگاری شغلی مورد استفاده واقع شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss در دو بخش آمار توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد ) و آمار استنباطی(آزمون خطی بودن رابطه، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام ) مورد تحلیل قرار گرفتند. از پانزده فرضیه این پژوهش دوازده فرضیه تایید و سه فرضیه رد شدند و یافته های زیر بدست آمد: 1) بین طرحواره شرم / نقص با سازگاری شغلی رابطه معنادار وجود دارد (این فرضیه در سطح 0/05 معنادار شد). 2) بین طرحواره آسیب پذیری نسبت به ضرر با سازگاری شغلی رابطه معنادار وجود دارد (این فرضیه در سطح 0/01 معنادار شد). 3) بین طرحواره شکست یا ناکامی با سازگاری شغلی رابطه معنادار وجود دارد(این فرضیه در سطح 0/01 معنادار شد). 4) بین طرحواره خویشتن پنداری یا خود انظباطی ناکافی با سازگاری شغلی رابطه معنادار وجود دارد(این فرضیه در سطح 0/05 معنادار شد). 5) بین طرحواره رهاشدگی / بی ثباتی با سازگاری شغلی رابطه معنادار وجود دارد(این فرضیه در سطح 0/01 معنادار شد). 6) بین طرحواره بی اعتمادی/ بدرفتاری با سازگاری شغلی رابطه معنادار وجود دارد(این فرضیه در سطح 0/05 معنادار شد). 7) بین طرحواره محرومیت هیجانی با سازگاری شغلی رابطه معنادار وجود دارد(این فرضیه در سطح 0/01 معنادار شد). 8) بین طرحواره انزواری اجتماعی / بیگانگی با سازگاری شغلی رابطه معنادار وجود دارد(این فرضیه در سطح 0/05معنادار شد). 9) بین طرحواره خود تحول نیافته / گرفتار با سازگاری شغلی رابطه معنادار وجود دارد(این فرضیه در سطح 0/05 معنادار شد). 10) بین طرحواره استحقاق/ بزرگ منشی با سازگاری شغلی رابطه معنادار وجود دارد(این فرضیه در سطح 0/05 معنادار شد). 11) بین طرحواره اطاعت با سازگاری شغلی رابطه معنادار وجود دارد(این فرضیه در سطح 0/05معنادار شد). 12) بین طرحواره معیارهای سرسختانه با سازگاری شغلی رابطه معنادار وجود دارد(این فرضیه در سطح 0/05 معنادار شد). نتایج فوق نشان دهنده ارتباط دو متغیر طرحواره ها و سازگاری شغلی در این پژوهش است. بنابراین به منظور کاهش میزان عدم سازگاری شغلی کارکنان می بایست به طرحواره های آنها توجه شود. تا از طرفی شاهد پیشرفت روز افزون کارمندان و ارتقاء وضعیت شغلی آنها باشیم، و از طرف دیگر از بروز مشکلات مربوط به سازگاری شغلی در افرادی که به کار مشغول می شوند جلوگیری کنیم