نام پژوهشگر: محدرضا نصر اصقهانی
مولود طلایی محدرضا نصر اصقهانی
تحلیل ساختاری اثر ادبی، به ویژه رمان و داستان، به خواننده این امکان را می دهد که موقعیت و اهمیت عناصر داستان را باز شناسد و با قابلیت های نهفته داستان آشنا شود. در این مطالعه عناصر نه به صورت مجزا بلکه به شکل یک کل واحد مورد توجه قرار می گیرد. در راستای تحلیل ساختار، تحلیل محتوا نیز به اندیشه و فکر غالب بر داستان می پردازد و مخاطب را به لایه های نهفته ای که پیش از آن بدان توجهی نداشته، می برد. سبک شناسی آثار نیز این امکان را فراهم می کند تا الگوی مستقلی برای هر نویسنده در ساحت زبانی، ادبی و فکری ارائه کند. البته مطالعه ژرف به تنهایی نمی تواند کارگشا باشد و حضور عنصر دیگر یعنی بسامد شاخصه های سبکی نیز بسیار قابل اهمیت است. پیوند تحلیل محتوا و تحلیل ساختار در کنار سبک شناسی، چشم اندازی جامع و دقیق در اختیار منتقد می گذارد و او را تا اعماق ژرفای خیال نویسنده به پیش می برد. ابوالقاسم پاینده که بیشتر در زمینه ترجمه و روزنامه نگاری به شهرت رسیده، از آن دست نویسندگانی است که هم به سبب پیروی از نویسندگانی چون میرزا حبیب و جمالزاده و هم به سبب زندگی در فضای بی آلایش روستا و البته حرفه روزنامه نگاری، سبک برجسته ای در نوشتن داستان کوتاه عرضه کرده است. بی توجهی منتقدان به آثار پاینده او را در هاله-ای از گمنامی قرار داده است. در پژوهش حاضر نگارنده برآنست که ضمن معرفی ابوالقاسم پاینده الگوی سبکی داستان های کوتاه او را بر مبنای سه کتاب دفاع ازملانصرالدین، مرده کشان جوزان و ظلمات عدالت ارائه دهد. همچنین با تحلیل ساختار و محتوای پنج داستان منتخب (مرده کشان جوزان، کمیته مخفی تجربه تحویل سال، دلهره شب عید و ارابه شیطون) افق دید نویسنده در چهارسوی اجتماع ایران دهه های سی تا پنجاه ارزیابی می گردد. برجستگی ابعاد فکری _ اجتماعی و لحن نیش دار طنز در داستان های کوتاه پاینده، نگارنده را بر آن داشت تا در پایان این رساله این ویژگی ها را به تفکیک مورد توجه قرار دهد.