نام پژوهشگر: محمد احسان تقی زاده
مریم خدامراد پور محمد احسان تقی زاده
نوآوریهای روند آموزش از دور فرایند یادگیری را دگرگون کرده و یکی از چالش های عصر اطلاعات است. امروزه نظام های آموزشی دنیا برای غلبه بر این مشکل سواد اطلاعاتی را به عنوان راهکار آموزشی در دستور کار خود قرار دادند تا بدین ترتیب دانش آموزان خود را با تغییرات علمی و آموزشی آشنا سازند. سواد اطلاعاتی به مجموعه مهارتهایی اطلاق می شود که فرد با تکیه بر آن قادر باشد به روشنی آنچه را که می خواهد بیان کند از میان منابع اطلاعاتی جستجو کند و اطلاعات مورد نیاز را تشخیص و اطلاعات ارزشمندتر را گزینش و ارزشیابی و بهره گیری کند به عبارتی در کمترین زمان بیشترین بازدهی را از اطلاعات و منابع اطلاعاتی داشته باشد. روش پژوهش توصیفی پیمایشی و جامعه آماری شامل کلیه مجریان مراکز آموزش از دور استان کرمان بود، حجم نمونه شامل 30 نفر از مجریان مراکز بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، ابزار اندازه گیری مصاحبه باز پاسخ بود، یافته ها به صورت کیفی گزارش شده و از شاخص های آمار توصیفی استفاده شد. در مصاحبه ای که با مجریان این مراکز انجام شد مجریان به ارائه راهکارهایی در خصوص شش سوال پرداختند از جمله مجریان در جهت استفاده دانش آموزان از کتب خودآموز چند راهکار از جمله : ایجاد انگیزه یادگیری و مطالعه برای دانش آموز در کتب خودآموز، ارائه مطالب از ساده به دشوار، رایگان کردن کتب خودآموز و ..... را ارائه نمودند در مورد راهکارهای استفاده از سی دی های آموزشی مواردی از این قبیل مطرح شد: تهیه امکانات و ابزار مناسب استفاده مثل ویدئو، رایانه، پروژکتور، ایجاد کارگاه آموزشی در مرکز، ایجاد انگیزه برای دانش آموزان در سی دی ها و ... در مورد فیلم های آموزشی راهکارهایی از جمله ایجاد انگیزه برای دانش آموزان در آنها، تنوع یادگیری و آموزش کلاسی با نظارت دبیران، ... را مطرح کردند. مجریان در مورد راهکارهای استفاده از توسعه کتابخانه دیجیتالی، به کارگیری سیستم آموزشی مبتنی بر خودآموزی و خودیابی اطلاعات و تشویق شاگردان به استفاده از منابع کتابخانه و ... را عنوان کردند. در مورد راهکار های استفاده از پورتال در این مراکز مواردی از این قبیل مطرح شده از جمله توسعه شبکه اینترنت پرسرعت، خرید رایانه و ارائه پورتال با برنامه های مناسب ذکر شده در مورد راهکار های استفاده معلمان از آموزشهای کاربری رایانه ای، مجریان برگزاری دوره های icdl برای معلمان و دانش آموزان، ارائه کارت اینترنت رایگان و ... را پیشنهاد نمودند.
سونیا موسی رمضانی خدیجه علی آبادی
هدف از این پژوهش بررسی تاثیراستفاده از روش آموزش (چندرسانه ای و سخنرانی) برمیزان یادگیری،یادداری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مرکز آموزش از راه دور شهر تهران بوده است . این پژوهش به لحاظ ماهیت،موضوع ،اهداف و فرضیه های آن از نوع کاربردی است و در زمره طرح های آزمایشی قرار دارد.جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم رشته علوم انسانی مراکز آموزش از راه دور شهرتهران که درسال تحصیلی 89-1388 مشغول به تحصیل بودند تشکیل می دادند. جهت انتخاب نمونه های مورد نظر از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای استفاده شده است. به این ترتیب که از بین مراکز آموزش ازراه دور دخترانه فعال درسطح شهر تهران، منطقه 2 آموزش و پرورش به تصادف انتخاب و سپس از بین 5 مرکز موجود در این منطقه ،"مرکز آموزش ازراه دور کاشی ها " به تصادف انتخاب و پس از آن از بین کلاس های پایه دوم رشته علوم انسانی ،1کلاس موجود با حجم نمونه جمعا" 30 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره جایگزین شدند ،سپس یک گروه در معرض سطح اول متغیر مستقل (روش آموزش چندرسانه ای) و گروه دیگر در معرض سطح دیگری ازمتغیر مستقل (روش آموزش سخنرانی) قرار گرفت.متغیرهای وابسته این پژوهش یادگیری،یادداری و انگیزش پیشرفت تحصیلی بودند که به وسیله آزمون های مربوط به هر متغیر مورد اندازه گیری قرار گرفتند.ابزارهای این پژوهش عبارت بودند از: 1- آزمون یادگیری محقق ساخته دردرس عربی(2)، 2- پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی ورلند و همکاران،3-آزمون یادداری محقق ساخته که سوالات آن درراستای سوالات آزمون یادگیری بود.داده های حاصله ازاین 3 آزمون با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزا spss16 و excell مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، نتایج پژوهش نشان داده است ، یادگیری و یادداری دانش آموزانی که با روش آموزش چندرسانه ای آموزش دیده بودند با 95% اطمینان بیشتر از دانش آموزانی بود که با روش آموزش سخنرانی آموزش دیده بودند. اما بین انگیزش پیشرفت تحصیلی این دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. پس از مشاهده عدم تفاوت بین میزان انگیزش پیشرفت تحصیلی دو گروه آزمودنی ، میزان انگیزش درونی و بیرونی دو گروه آزمودنی، با استفاده از آزمون t مستقل و تفاوت در میزان خرده مقیاس های آزمون انگیزش پیشرفت تحصیلی با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره( manova) محاسبه و مورد تحلیل قرار گرفت.
محبوبه بدری پور حمید کمر زرین
پژوهش حاضر مقایسه اثر کلاس یوگا را برا ی بررسی سه متغیر ( تاب آوری - مولفه های شخصیتی و سلامت عمومی ) در دو گروه آزمایش و گواه از بانوان شهر اصفهان را که در سال1389 صورت گرفته را ، نشان می دهد . شرکت کنندگان در این تحقیق شامل پانزده نفراز خانم ها که بصورت تصادفی از (نمونه در دسترس ) داوطلبان شرکت در کلاسها یوگا بعنوان گروه آزمایش در نظر گرفته شدند . وگروه گواه شامل پانزده نفر از بانوانی که از نظر سن و سطح تحصیلات با گروه آزمایش همسان شده بودند. در ابتدا پرسشنامه های مربوط به سه متغیر ( پرسشنامه تاب آوری ، پنج عاملی neo و سلامت عمومی ) را بعنوان پیش آزمون هر دو گروه پاسخ دادند . به گروه آزمایش پس از حدود سه ماه شرکت در کلاسها و استفاده از سی جلسه آموزش مجددا " همان پرسشنامه ها بعنوان پس آزمون داده شد . گروه گواه(که در این مدت آموزش یا تعلیمات خاصی را نداشتند ) نیزمجددا" همزمان با گروه آزمایش به پرسشنامه ها بعنوان پس آزمون پاسخ دادند . با هدف بررسی میزان دستیابی به اهداف مدنظر در پژوهش، به تحلیل و آزمون فرضیه های پژوهش پرداخته شده است. در ابتدا با استفاده از روش های آمار توصیفی، نتایج داده های بدست آمده از مداخله آموزشی توصیف شده اند. سپس پیش فرض های آماری لازم به منظور استفاده از آزمون پارامتریک تحلیل کواریانس، شامل آزمون شاپیروویلک جهت بررسی نرمال بودن توزیع نمرات گروه نمونه در جامعه و آزمون لوین جهت بررسی تساوی واریانس ها، تحلیل گردیده اند. همچنین اثر پیش آزمون با استفاده از روش تحلیل کوراریانس کنترل گردیده است.نتایج بدست آمده فرضیه های پژوهش را تایید کرد.آزمون های آماری و محاسبات مربوطه در فصل چهارم دیده می شود . در تحلیل یافته ها ،به دلیل استفاده از آزمون های پارامتریک ،بایستی پیش فرض های ضروری آزمون شوند .دو پیش فرض زیر بوسیله آزمون های مناسب بررسی شد. الف – پیش فرض نرمال بودن توزیع نمرات در جامعه ،یکی از پیش فرض های استفاده از آزمون های پارامتریک ، فرض نرمال بودن توزیع نمرات گروه یا گروه های نمونه در جامعه است. در این پژوهش برای آزمودن این فرضیه از آزمون شاپیرو- ویلک استفاده گردید.وهمان گونه که ملاحظه شد ،این فرضیه تاییدشد.یعنی توزیع نمرات درپیش آزمون و در هر دو گروه آزمایش و کنترل بصورت نرمال می باشد . ب -پیش فرض تساوی واریانس های دو گروه در جامعه ،اساس این پیش فرض بر آن است که فرض می شود واریانس های نمرات دو گروه در جامعه با هم برابرند واز لحاظ آماری تفاوت معناداری ندارند. برای آزمودن این فرضیه از آزمون لوین استفاده می شود. (مولوی، 1379)همانطور که در جدول محاسبات دیده شد ،فرض صفر برای تساوی واریانس های نمرات دو گروه در متغیر های پژوهش در پس آزمون رد نمی شود. یعنی پیش فرض تساوی واریانس های نمرات در دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون برای مقیاس های پژوهش تائید شد. با توجه به رعایت این پیش فرض و پیش فرض نرمال بودن توزیع نمرات ، تحلیل کواریانس برای به دست آوردن نتایج استنباطی صورت گرفت.که یافته های آن به اجمال در ادامه خواهد آمد. در اولین فرضیه ،که تاثیر یوگا بر سلامت عمومی بود،پس از حذف تاثیر متغیرهای همگام بر روی متغیر وابسته ، مشاهده شد که بین میانگین های تعدیل شده نمرات سلامت عمومی شرکت کننده در مرحله پس آزمون تفاوت معنا داری وجود دارد(01/0p<). لذا فرضیه اول تائید گردید. بنابراین تمرین یوگا بر سلامت عمومی شرکت کنندگان در پس آزمون گروه آزمایشی تاثیر داشته است. میزان این تاثیر در مرحله پس آزمون 46 درصد بوده است. توان آماری یک و سطح معنا داری نزدیک به صفر نمایانگر کفایت حجم نمونه بوده است. با توجه به نتایج بدست آمده در سایر تحقیقات و با تایید این فرضیه ،معلوم می شود که یوگا در افزایش سلامت عمومی بانوان می تواند تاثیر معناداری بر جای گذارد. باعث کاهش افسردگی و اضطراب ، بهبود عملکرد اجتماعی و همچنین کاهش نشانه های مرضی جسمانی می گردد. در فرضیه دوم ،تاثیر یوگا بر تاب آوری ،نیز پس از حذف تاثیر متغیرهای همگام بر روی متغیر وابسته مشاهده شد که بین میانگین های تعدیل شده نمرات سطح تاب آوری شرکت کننده در مرحله پس آزمون تفاوت معنا داری وجود دارد(p<0/05). و فرضیه دوم تائید گردید. بنابراین تمرین یوگا بر سطح تاب آوری شرکت کنندگان در پس آزمون گروه آزمایشی تاثیر داشته است. میزان این تاثیر در مرحله پس آزمون 14 درصد بوده است. در فرضیه سوم ،تاثیر یوگا بر مولفه های شخصیتی، پنج مولفه بطور جداگانه هر کدام بعنوان یک فرضیه در نظر گرفته شد و برای هر صفت آزمون آماری مجزا انجام پذیرفت .که در ادامه نتایج هر آزمون مشاهده می گردد. آزمون اول ،روانرنجوری ،پس از حذف تاثیر متغیرهای همگام بر روی متغیر وابسته مشاهده شد که بین میانگین های تعدیل شده نمرات روان رنجوری شرکت کننده در مرحله پس آزمون تفاوت معنا داری وجود دارد(p<0/05). لذا فرضیه تائید گردید. بنابراین تمرین یوگا بر روان رنجوری شرکت کنندگان در پس آزمون گروه آزمایشی تاثیر داشته است. میزان این تاثیر در مرحله پس آزمون 22 درصد بوده است. آزمون دوم، تجربه پذیری ، پس از حذف تاثیر متغیرهای همگام بر روی متغیر وابسته و با توجه به ضریب f محاسبه شده، مشاهده می شود که بین میانگین های تعدیل شده نمرات تجربه پذیری شرکت کننده بر حسب عضویت گروهی (دو گروه آزمایشی و کنترل) در مرحله پس آزمون تفاوت معنا داری وجود ندارد(p<0/05). لذا این فرضیه رد گردید. بنابراین تمرین یوگا بر تجربه پذیری شرکت کنندگان در پس آزمون گروه آزمایشی تاثیر نداشته است. یافته های پژوهش در این مورد نشان می دهد که یوگا در افزایش کنجکاوی و یا لذت بردن از ارزش های غیر متعارف افراد گروه آزمایش تاثیری نداشته است. آزمون سوم ،برون گرایی ،پس از حذف تاثیر متغیرهای کنترل بر روی متغیر وابسته و با توجه به ضریب f محاسبه شده، مشاهده شد که بین میانگین های تعدیل شده نمرات برون گرایی بانوان شرکت کننده در مرحله پس آزمون تفاوت معنا داری وجود دارد(p<0/05). لذا این فرضیه تائید گردید. بنابراین تمرین یوگا بر برون گرایی بانوان شرکت کننده در پس آزمون گروه آزمایشی تاثیر داشته است. میزان این تاثیر در مرحله پس آزمون 19 درصد بوده است. آزمون چهارم ،موافق بودن،پس از حذف تاثیر متغیرهای همگام بر روی متغیر وابسته و با توجه به ضریب f محاسبه شده، مشاهده شد که بین میانگین های تعدیل شده نمرات موافق بودن بانوان شرکت کننده در مرحله پس آزمون تفاوت معنا داری وجود دارد(p<o/o5). لذا این فرضیه تائید گردید. بنابراین تمرین یوگا بر موافق بودن (همسازی ) بانوان شرکت کننده در پس آزمون گروه آزمایشی تاثیر داشته است. میزان این تاثیر در مرحله پس آزمون 23 درصد بوده است. آزمون پنجم ،وظیفه شناسی ، پس از حذف تاثیر متغیرهای همگام بر روی متغیر وابسته و با توجه به ضریب f محاسبه شده، مشاهده شد که بین میانگین های تعدیل شده نمرات وظیفه شناسی بانوان شرکت کننده بر حسب عضویت گروهی (دو گروه آزمایشی و کنترل) در مرحله پس آزمون تفاوت معنا داری وجود دارد(p<0/01). لذااین فرضیه تائید گردید. بنابراین تمرین یوگا بر وظیفه شناسی بانوان شرکت کننده در پس آزمون گروه آزمایشی تاثیر داشته است. میزان این تاثیر در مرحله پس آزمون 23 درصد بوده است. از نتایجی که از این پنج آزمون بدست آمد نشان داده شد که در چهار مولفه،(از پنج عامل ) یوگا تاثیر دارد.در روانرنجوری 22درصد ،برون گرایی 19درصدو موافق بودن و وظیفه شناسی هرکدام 23 درصد تاثیر داشته است. که در مجموع می توان گفت که فرضیه سوم نیز تایید می گردد،و یوگا بر مولفه های شخصیتی بانوان گروه آزمایش تاثیر معنا دار داشته است .
مریم صفری محمد احسان تقی زاده
چکیده مقدمه :با توجه اینکه خود پنداره و هوش هیجانی می توانند بر فعالیت های رفتاری، هیجانی، عاطفی و اجتماعی فرد تاثیر داشته باشند لذا این تحقیق نیز به عنوان یکی از پژوهش هایی که در حیطه روان شناسی به انجام می رسد بر آن است تا به بررسی این مسئله بپردازد که چه تفاوتی بین خود پنداره و هوش هیجانی کارکنان زن ومرد شرکت پالایش و پخش استان تهران وجود دارد. روش کار:جامعه آماری 600 نفراز کارکنان شرکت پالایش و پخش استان تهران می باشد که از کل نمونه تعداد 45 مرد و 45 زن به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و تعداد 90 پرسش نامه جمع آوری شد.. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه هوش هیجانی بار-آن و پرسش نامه خود پنداره راجرز استفاده شد. نتایج به دست آمده با استفاده از آزمون آماری t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج یافته ها:نشان داد که بین خودپنداره کارکنان زن ومرد شرکت پالایش و پخش استان تهران تفاوت معناداری وجود داردبه طوری که خودپنداره زنان به صورت معناداری بالاتر از مردان بود وبین هوش هیجانی کارکنان زن ومرد تفاوت معناداری مشاهده نشد. اما در خرده مقیاس های خودآگاهی، عزت نفس و همدلی ،زنان به صورت معناداری نمرات بالاتری از مردان کسب کردند.
الهه محمد خانی شالی محمد احسان تقی زاده
اضطراب سلامت ، یکی از اختلالات اضطرابی شایع در بین دانشجویان گروه های علوم پزشکی می باشد که می تواند در نحوه عملکرد آنان در حیطه های تحصیل و شغل اثر بگذارد ، بنابر این هدف اصلی پژوهش این بود که مطالعه شود ، آموزش شناخت درمانگری گروهی باعث کاهش اضطراب سلامت ، تغییر مکان کنترل سلامت و تغییر فراشناخت در دانشجویان پرستاری می شود . روش کار جامعه مورد پژوهش عبارت بود از : کلیه دانشجویان پرستاری مشغول به تحصیل در دانشکده پرستاری که نمره اضطراب سلامت آن ها بالاتر از میانگین گزارش شده توسط پناهی تلخستانی ( 1388 ) است . از این میان تعداد 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس تصادفی انتخاب شدند. این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گروه کنترل بود. طرح پژوهش ، طرح دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بود. ابزار پژوهش ، فرم کوتاه پرسشنامه اضطراب سلامت (shai ) ، پرسشنامه مکان کنترل سلامت ( فرم a ) و پرسشنامه فراشناخت (mcq -30 ) بود که توسط افراد نمونه تکمیل شد . نمونه ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. 12 جلسه ، 90 دقیقه ای شناخت درمانگری گروهی ، برای گروه آزمایشی آموزش داده شد. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی ( نمودار ، میانگین ، انحراف استاندارد ) و برای تأیید فرضیه ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و تحلیل واریانس چند متغیری با اندازه گیری مکرر استفاده شد . نتایج نشان داد : الف ) آموزش شناخت درمانگری گروهی ، اضطراب سلامت را در دانشجویان پرستاری کاهش می دهد . ب) آموزش شناخت درمانگری گروهی، مکان کنترل سلامت را در دانشجویان پرستاری تغییر میدهد. ج) آموزش شناخت درمان گری گروهی ، فراشناخت را در دانشجویان پرستاری تغییر می دهد . نتیجه گیری آموزش شناخت درمانگری گروهی در کاهش اضطراب سلامت ، تغییر مکان کنترل سلامت و فراشناخت دانشجویان پرستاری ، نقش به سزایی دارد . بنابر این نتایج پژوهش می تواند در برنامه ریزی مداخلات درمانی مانند گسترش برنامه های آموزشی جهت دانشجویان علوم پزشکی استفاده شود
سکینه محمد یوسفی محمد احسان تقی زاده
هدف از انجام این پژوهش«تحلیل نظام آموزش از دور از دو دیدگاه تربیتی مدرنیسم و پست مدرنیسم» می باشد. این مسئله در فرایند پژوهش با طرح این فرض کلی که بین دیدگاه های تربیتی مدرنیسم و پست مدرنیسم و دلالت های تربیتی آن در نظام آموزش از دور تفاوت هایی وجود دارد، فرضیاتی را به شرح زیر مورد مطالعه و مقایسه تطبیقی قرار داده است؛ 1- هر یک از دیدگاه های تربیتی مدرنیسم و پست مدرنیسم نسبت به روش تدریس و راهبردهای یاددهی یادگیری در نظام آموزش از دور رویکردهای متفاوتی را اتخاذ می کنند. 2- دیدگاه های تربیتی مدرنیسم و پست مدرنیسم نگرش های متفاوتی نسبت به هویت فراگیر در خودتنظیمی یادگیری در نظام آموزش از دور دارند. 3- دیدگاه های تربیتی مدرنیسم و پست مدرنیسم نگرش متفاوتی در مورد ارزشیابی پیشرفت تحصیلی فراگیران در نظام آموزش از دور دارند. با استفاده از روش تحقیق سندی– تحلیلی، برای پاسخگویی به فرضیات، ابتدا به تحلیل نظام آموزش از دور با توجّه به دیدگاه های مدرنیسم و پست مدرنیسم پرداخته شده و رویکردها و نگرش های هر یک از دیدگاه ها در مورد روش تدریس و راهبردهای یاددهی یادگیری، خود تنظیمی و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و فراگیران در نظام آموزش از دور مورد بحث، مطالعه و مقایسه تطبیقی قرار گرفت. نتایج تحقیق مبین آن است که جهت گیری فلسفی دو دیدگاه تربیتی مدرنیسم و پست مدرنیسم ، به ویژه جهت گیری معرفت شناسی آن ها با هم تفاوت دارند و این تفاوت ها عامل تعیین کننده تفاوت در روش شناسی این دو دیدگاه محسوب می شود که باعث تفاوت در روش تدریس و رویکردهای یاددهی- یادگیری دیدگاه های مدرنیسم و پست مدرنیسم در نظام آموزش از دور می شود. از طرفی رویکرد یاددهی- یادگیری دیدگاه مدرنیسم با رویکرد یاددهی – یادگیری پست مدرنیسم از نظر مولفه هایی مانند نقش معلم، نحوه ارتباط و تعاملات اجتماعی تفاوت دارد. در رابطه با سوال و فرض دوّم ؛ نتایج بدست آمده نشان می دهد که انسان شناسی دیدگاه مدرنیسم تحت تأثیر معرفت شناسی آن قرار دارد و دلیل کم اهمیّت دانستن ارتباطات از نظر مدرنیسم را باید به نوع نگاه معرفت شناسی در نتیجه نگرش انسان شناسی آن ها مربوط دانست.در نتیجه انسان شناسی دیدگاه پست مدرن تحت تأثیر معرفت شناسی پست مدرن(مبنی بر موقتی بودن دانش و نفوذ جامعه شناختی بر تشکیل و ارزیابی نظریه های علمی)، و دلیل مهّم بودن ارتباطات و تعاملات از دیدگاه پست مدرن را باید به نوع نگاه معرفت شناسی در نتیجه نگرش انسان شناسی آن ها مربوط دانست. این تفاوت ها باعث تفاوت در هویت خود تنظیمی فراگیر از دیدگاه مدرنیسم و پست مدرنیسم در نظام آموزش از دور می شود. همچنین در رابطه با سوال سوم؛ نتایج حاصله بیان کننده آن است که ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در نظام آموزش از دور مدرن تحت تأثیر ارزش شناسی(ارزش های مطلق و جهان شمول) و معرفت شناسی(معرفت مطلق و جهان شمول) دیدگاه مدرن قرار دارد. از طرفی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در نظام آموزش از دور پست مدرن متأثر از، ارزش شناسی(توجیه ناپذیری و جهان شمول نبودن ارزش ها) و معرفت شناسی(موقتی بودن و جهان شمول نبودن معرفت علمی) دیدگاه پست مدرن قرار دارد. این تفاوت ها باعث تفاوت در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دیدگاه های تربیتی مدرنیسم و پست مدرنیسم در نظام آموزش از دور می شود.
طاهره حسینی محمد احسان تقی زاده
این تحقیق با موضوع نیازسنجی آموزشی کارکنان حوزه آموزش دانشگاه تربیت مدرس از دیدگاه خود آن ها انجام گرفته است. امروزه مهم ترین رکن هر سازمان را نیروی انسانی تشکیل می دهد، بنابراین بهبود بهره وری کارکنان باید یکی از اهداف مهم هر سازمان یا نهاد تلقی شود. اولین گام برنامه ریزی آموزش کارکنان و در واقع نخستین عامل ایجاد و تضمین اثربخشی آموزش و بهسازی، تعیین نیازهای آموزشی است که اگر به درستی انجام شود، مبنای عینی تری برای برنامه ریزی فراهم خواهد شد و احتمال تطابق آن با نیازهای سازمان، حوزه های شغلی کارکنان و نهایتاً اثربخشی آن افزایش خواهد یافت. هدف اساسی تحقیق، بررسی انطباق و عدم انطباق فعالیت های آموزشی انجام شده با نیازهای آموزشی کارکنان دانشگاه است. اهمیت و ضرورت تحقیق نیز با عنایت به نقش مهمی که آموزش و بهسازی نیروی انسانی می تواند در توفیق دانشگاه تربیت مدرس در گذر از وضع موجود به وضعیت مطلوب و انجام مأموریتش داشته باشد، روشن می شود. نوع تحقیق،کاربردی و روش پژوهش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل کارکنان آموزشی 7 دانشکده و کارکنان معاونت آموزشی دانشگاه است با تعداد 120 نفر که با استفاده از جدول مورگان، حجم نمونه 85 نفر انتخاب شد و تجزیه و تحلیل نهایی از روی کل پرسشنامه ها انجام گرفت. ابزار تحقیق، یک پرسشنامه محقق ساخته بود با پایایی 86/0 و روش آلفای کرونباخ با 36 گویه که در طیف 5 گزینه ای لیکرت مورد استفاده قرار گرفت. (که جهت جلوگیری از خطای گرایش به مرکز، گزینه متوسط حذف شد) روش آمار بکار رفته در این تحقیق، آمار توصیفی و استنباطی بوده که در آمار توصیفی از جدول و نمودار فراوانی و درصد و در آمار استنباطی از تحلیل واریانس و آزمون t استیودنت به منظور اولویت بندی نیازهای آموزشی کارکنان استفاده شده است. از یافته های تحقیق براساس 6 سوال پژوهشی نتایج زیر حاصل شد: نیازسنجی آموزشی کارکنان تأثیر متوسطی در تحقق اهداف آموزشی دانشگاه دارد و اولویت نیازهای آموزشی کارکنان در بخش آموزش به ترتیب: دوره های مدیریتی(دانش، زمان، تحول)، دوره های اخلاق حرفه ای و روابط انسانی، مهارت های it و دوره های زبان خارجه می باشد. همچنین مشخص شد دوره های آموزشی تأثیر متوسطی در افزایش کارایی و توانمندی شغلی کارکنان دارد. کارشناسان آموزش معتقدند که دوره های آموزشی با سطح تحصیلات و پست سازمانی آن ها مطابقت ندارد. در نهایت اینکه دوره های آموزشی براساس نیازهای آموزشی کارکنان طراحی و اجرا نمی شوند. رابطه معناداری نیز بین سابقه کار، جنسیت، پست سازمانی و پاسخ کارشناسان به هیچ یک از سوال های پژوهشی یافت نشد. عمدتاً نتایج تحقیق بیانگر الزام در انجام تغییراتی در روند فعالیت های اداره آموزش کارکنان می باشد
داود خواجه ییان محمد احسان تقی زاده
پژوهش حاضر به منظور مطالعه تفاوت اثر دو نوع تقویت مثبت ومنفی بر یادگیری بازیافت زباله بر روی پسران دبیرستانی انجام شده است. بدین منظور 36 آزمودنی پسر که در سال تحصیلی 89-90 در پایه اول دبیرستان مشغول به تحصیل بودند انتخاب شدند (با روش نمونه گیری در دسترس) و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در یک گروه آموزش بازیافت زباله با تقویت مثبت ارایه شد و در گروه دیگر آموزش با تقویت منفی ارایه شد. پس از 7 جلسه آموزش، در جلسه هشتم، یادگیری آزمودنی ها توسط پرسش نامه ای محقق ساخته (پرسش نامه یادگیری بازیافت زباله تقی زاده- خواجه ئیان) و سطح اضطراب آزمودنی ها توسط زیر مقیاس اضطراب آزمون dass سنجیده شد. نتایج با روش های آماری t استودنت و تحلیل واریانس سنجیده شدند. طبق این پژوهش انواع متفاوت تقویت، در یادگیری بازیافت زباله تاثیرمتفاوتی ندارند (در سطح معنا داری 0.1) و ارایه انواع مختلف تقویت به گروه های مضطرب و کم اضطراب موجب یادگیری متفاوت بازیافت زباله نمی شود (در سطح معنا داری 0.1).
سکینه کنعانی هرندی محمد احسان تقی زاده
آموزش از دور، ارزشیابی، دوره متوسطه، الگوی nade-tdec.
سارا حسین پور میل اغاردان محمد احسان تقی زاده
مقدمه ارتباط از جمله پدیده هایی است که با همه جوانب زندگی انسان پیوند خورده و فقط از طریق نوعی ارتباط است که افراد می توانند با هم ارتباط برقرار کرده و به حیات اجتماعی خود ادامه دهند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سنخ های شخصیتی با سبک های ارتباطی معلمان مقطع متوسطه است. جامعه آماری این تحقیق کلیه معلمان شاعل به تدریس در مدارس متوسطه شاخه نظری شهرستان تالش در سال تحصیلی 90-89 است. نمونه آماری 120 نفر از معلمان که با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بخش های 4گانه انتخاب شدند. روش انجام پژوهش از نوع توصیفی، همبستگی است. در این تحقیق از 2 ابزار استاندارد شده پرسشنامه شخصیتی آیزنک(حاوی 57 سوال دو گزینه ای) و پرسشنامه سبک های ارتباطی نورتون(حاوی 51 گویه با طیف لیکرت) استفاده شده است. داده ها در دو سطح توصیفی(با استفاده از جدول های توزیع فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و استنباطی(با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری) تجزیه و تحلیل شدند. عمده ترین یافته های پژوهش این است که بین سنخ های شخصیتی(درون گرا، برون گرا) با سبک های دوستانه، تاثیر گذار، مجادله ای، اشاره ای، نمایشی، سلطه جو و تصور ارتباطی رابطه وجود دارد. بین سنخ های شخصیتی(درون گرا، برون گرا) با سبک های ارتباطی راحت، باتوجه، دقیق و باز رابطه وجود ندارد. به طور کلی نتایج نشان می دهد که یافته ها هم راستا با نظریه آیزنک است. به نظر درون می رسد درون گراها و برون گراها به محرک ها پاسخ می دهند
رقیه چهار دولی محمد احسان تقی زاده
انسان در نتیجه فرایند اجتماعی شدن برخی از مهارت های ارتباط میان فردی را کسب می کند. اما سطح عملکرد او در این مهارت ها را می توان بهبود بخشید. در واقع بسیاری از مشکلات یادگیری و انتقال یادگیری ناشی از فقدان مهارت های شناختی و فراشناختی در افراد است و می توان با آموزش این مهارت بر بسیاری از این مشکلات فایق آمد و یادگیرندگان را در یادگیری بهتر وانتقال بیشتر یاری نمود. این پژوهش با هدف مطالعه میزان آشنایی وبه کارگیری اصول روان شناسی رفتار میان فردی معلمان با دانش آموزان متوسطه دختر شهرستان ملایر به منظور پیش بینی برخی مهارت های روان شناختی دانش آموزان انجام گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان متوسطه دبیرستان دخترانه ودانش آموزان دختردوره متوسطه شهرستان ملایر است که با استفاده از جدول مورگان تعداد 169 نفراز معلمان متوسطه دبیرستان های دخترانه و169نفراز دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان ملایر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. این پژوهش ازنوع توصیفی- پیمایشی است. که برای اندازه گیری متغیرهای مستقل رفتار میان فردی(ابرازوجود‘پرسش کردن‘وتوضیح دادن)از پرسشنامه محقق ساخته میان فردی وبرای اندازه گیری متغیرهای وابسته مهارت روان شناختی(خلاقیت‘ تصمیم گیری‘و تفکر انتقادی) از پرسشنامه محقق ساخته مهارت روان شناختی استفاده گردیده است. دراین پژوهش برای تجزیه وتحلیل داده های حاصل پرسشنامه ازروش های توصیفی واستنباطی استفاده شده است.درآمار توصیفی از میانگین‘میانه‘جداول‘رصد فراوانی‘انحراف معیارودر آمار استنباطی از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. به طور کلی نتایج نشان می دهد که بین رفتار میان فردی معلمان با مهارت های روان شناختی دانش آموزان رابطه وجود دارد.هم چنین نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد که درقسمت مهارت های روان شناختی دانش آموزان خلاقیت دراولویت اول ودرقسمت رفتار میان فردی معلمان توضیح دادن در اولویت اول قرار دارد.
پریسا طالبیان محمد احسان تقی زاده
از آنجائیکه مهارت های مدیریت هیجان وضعیت بهداشت روانی را در سال های آتی پیش بینی می کند، و عامل حمایتی مهمی است که کارکرد اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، توانایی مدیریت اثرات منفی بدرفتاری کودک و حتی سلامت فیزیکی را افزایش می دهد و نقش سازنده ای درحل مسئله، فرایند تصمیم گیری، نوآوری و خلاقیت و افزایش یادگیری کودکان دارد؛ تجهیز کودکان به توانائیهای شناختی پیچیده تر کفایت نمی کند بلکه تحول مهارتهای هیجانی و رفتاری نیز برای یک کنش وری موثر ضروری است . لذا هدف پژوهش حاضرمطالعه آن است که آیا آموزش مهارتهای شناختی- هیجانی به شیوه ی گروهی موجب افزایش مهارت مدیریت خشم / غم و اضطراب کودکان دبستانی می شود ؟ و آیا آموزش های فوق در افزایش واقعیت نگری این کودکان تاثیر دارد یا خیر. که بدین منظور از از روش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. و از مقیاس مهارت مدیریت هیجان کودکان cems و مقیاس اضطراب آشکار کودکان rcmas به عنوان ابزارهای گردآوری اطلاعات استفاده شد . جامعه آماری در این پژوهش عبارت است از کلیه کودکان دبستانی با دامنه ی سنی 7-11 سال شهر مشهد که 30 نفر از آنها به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی(15نفر) و گروه کنترل (15نفر) قرارگرفتند . گروه آزمایشی به مدت 12جلسه (5/1ساعته) تحت آموزش گروهی مهارت های شناختی- هیجانی قرار گرفتند. با توجه به نتایج آزمون تحلیل کوواریانس و تی مستقل ، آموزش گروهی مبتنی بر رویکرد شناختی - هیجانی بصورت کلی بر مدیریت هیجانات منفی کودکان دبستانی اثربخش بوده، به طوری که آزمودنی ها تغییرات مطلوبی را در در نحوه مدیریت خشم، غم و اضطراب خود تجربه کرده و نسبت به قبل از مداخله در وضعیت بهتری قرار گرفتند. همچنین نتایج آزمون یومن ویتنی در مقیاس اضطراب آشکار کودکان نشان داد که آموزش مهارت های شناختی - هیجانی بصورت گروهی موجب شده تا آزمودنی ها خودرا بصورت واقع بینانه و با اغراق کمتری مورد ارزیابی قرار دهند.
سبحان پورنیکدست مهناز علی اکبری دهکردی
چکیده : به منظور بررسی مقایسه افراد با نگرش مذهبی بالا و پایین از لحاظ گرایش به اعتیاد و سازگاری عاطفی.تحصیلی و اجتماعی در نوجوانان شهر کرج, تعداد 380 دانش اموز دوره متوسطه شهر کرج از 3 منطقه اموزشی(با سطح برخورداری گوناگون) انتخاب شدند.ابزار پژوهش پرسشنامه سازگاری دانش اموزان دبیرستانی, مقیاس گرایش به اعتیاد ایرانی و نگرش سنج مذهبی خدایاری بود.برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره و ازمونهای تعقیبی شفه و lsd استفاده شد. نتایج نشان داد سازگاری و گرایش به اعتیاد در سطوح مختلف نگرش مذهبی متفاوت است به طوری که افراد با نگرش مذهبی بالا از لحاظ سازگاری کلی,عاطفی,اجتماعی و تحصیلی از افراد با نگرش مذهبی پایین سازگارترند و همچنین گرایش به اعتیاد پایین تری را نیز نشان می دهند. با توجه به اثرات مفید نگرش مذهبی بالاتر بر افزایش سازگاری و کاهش گرایش به اعتیاد در نوجوانان پیشنهاد می شود مسئولین اموزشی و تربیتی مدارس شرایط لازم را برای افزایش نگرش مذهبی در نوجوانان فراهم کنند. واژه های کلیدی : نگرش مذهبی,گرایش به اعتیاد,سازگاری
قدرت اله جهانی علی اصغر کاکوجویباری
پژوهش حاضر با هدف مقایس? سازگاری اجتماعی در دانش آموزان مدارس تلفیقی و استثنایی از نظر معلمان و والدین این دانش آموزان در شهرستان شهرکرد صورت گرفته است .روش پژوهش از نوع علی– مقایسه ای می باشد .در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس هدفمند استفاده گردید. از تعداد 49 نفر دانش آموز ناشنوا که در شهرستان شهرکرد یکپارچه سازی شده بودند 18 نفر به روش همتا سازی همگن شده که 18 نفر از مدرسه استثنایی و 18نفر از مدارس تلفیقی به عنوان نمونه انتخاب گردیدند.برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی معلم و والدین استفاده گردید که معلمان و والدین دانش آموزان آن ها را تکمیل کردند. نتایج استخراج شده به وسیله ی بررسی میانگین ها و آزمون تی(t–test) در سطح معنی داری001/0 p< مورد تحلیل قرار گرفت .نتایج تحلیل داده های پژوهش نشان داد که:1-از نظر معلمان بین سازگاری اجتماعی دانش آموزان یکپارچه سازی شده و غیر یکپارچه تفاوت معناداری وجود ندارد. 2-از نظر والدین بین سازگاری اجتماعی دانش آموزان یکپارچه سازی شده و غیر یکپارچه تفاوت معناداری وجود دارد و والدین، کلاس های یکپارچه را موثر توصیف کردند
منیره حسن زاده لیف شاگرد مرتضی ترخان
مقدمه: ناباروری ودرمان آن یک بحران عمده در زندگی است. این رویداد تنشی جدی در زندگی محسوب شده وضرب? روانی شدیدی را بر زوجین وارد می سازد این تنش واسترس بر وضعیت روحی زنان در دوران بارداری تأ ثیر گذاشته وباعث اثرات منفی وزیانباری بر جنین می گردد. هدف : هدف از این تحقیق بررسی اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابراسترس، برترس ، ناامیدی و استرس ادراک شد? زنان باردار با سابق? ناباروری مراجعه کننده به مرکز درمان ناباروری موسسه مهر رشت بوده است. روش کار : این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد که در زمستان و بهار 1391-1390 بر روی 65 نفر از زنان باردار با سابقه ناباروری انجام شد. پس از انتخاب تصادفی 30زن باردار با سابقه ناباروری که نمره بالاتر از میانگین داشتند، به صورت داوطلبانه در گروههای 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه90 دقیقه ای آموزش ایمن سازی در برابر استرس رادریافت نمودند وگروه کنترل هیچکونه آموزشی را دریافت ننمودند.ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه ترس در حاملگی وپرسشنامه ناامیدی بک وپرسشنام? استرس ادراک شده کوهن) 14 (pss- بود.داده ها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی (توزیع فراوانی و شاخصهای پراکندگی)واستنباطی( تحلیل کوواریانس) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها : کاهش قابل توجهی درترس در حاملگی و نامیدی و استرس ادراک شده زنان باردار با سابقه ناباروری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل پس از مداخله وجود داشت . نتیجه گیری :این یافته ها تأ ثیرات سودمندی از آموزش ایمن سازی در برابر استرس در کاهش ترس در حاملگی و ناامیدی همچنین، استرس ادراک شده زنان باردار با سابقه ناباروری نشان داد .آموزش ایمن سازی در برابر استرس می تواند به عنوان ابزاری برای بهبود سلامت روانی مادران عمل کند
سیران حشامی محمد احسان تقی زاده
افسردگی یکی از شایع ترین بیماری های روانی است که به زمان و مکان و شخص خاصی محدود نیست. افسردگی سطح کارآیی فرد را پائین می آورد و خسارت های اقتصادی، اجتماعی و انسانی فراوانی را به جوامع تحمیل می کند. بنابراین هدف پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی دو روش درمانی nlp و شناخت درمانگری گروهی برای درمان افسردگی و سپس مقایسه میزان تأثیرگذاری هر کدام از این دو روش درمانی می باشد تا نتایج در اختیار جامعه علمی قرار گرفته و در درمان افسردگی مورد استفاده قرار گیرد. روش کار: جامعه مورد پژوهش کلیه بیماران افسرده زن و مرد بستری در بیمارستان فارابی کرمانشاه می باشد از این میان تعداد 60 بیمار (30 زن و 30 مرد) به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. این پژوهش از نوع پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون می باشد. ابزار پژوهش پرسشنامه افسردگی (فرم کوتاه) می باشد که توسط افراد نمونه تکمیل شد. نمونه ها در 4 پروه 15 نفره شامل دو گروه (یک گروه 15 نفره زن و یک گروه 15 نفره مرد) تحت جلسه آموزش nlp و 2 گروه دیگر (15 نفر زن و 15 نفر مرد) تحت جلسه آموزش شناخت درمانگری قرار گرفت تا میزان اثربخش بودن یا نبودن این روش های درمانی مشخص شود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آزمون وابسته و برای تعیین معناداری اختلاف بین گروه ها از تحلیل واریانس یک طرفه استفاده گردید. در سطح معناداری 05/0 بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر تفاوت معناداری را بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه ها نشان داد.نتایج نشان داد روش درمانی nlpدر بهبود افسردگی بیماران افسرده زن وبیماران افسرده مرد بیمارستان فارابی کرمانشاه موثر است. همچنین روش درمانی شناخت درمانی گروهی در بهبود افسردگی بیماران افسرده زن وبیماران افسرده مرد بیمارستان فارابی کرمانشاه موثر است.تحلیل واریانس یکطرفه اختلاف معناداری را بین نتایج شناخت درمانی گروهی زنان نسبت به سه گروه دیگر در پس ازمون نشان داد، اما بین سه گروه دیگر تفاوت معناداری از نظر میزان اثر وجود نداشت.. این نتایج پیشنهاد می کند که هر دو شیوه شناخت درمانی گروهی و nlp را می توان به عنوان شیوه های جایگزین جهت درمان افسردگی مورد استفاده قرار داد
یلدا فامیل شریفیان حمید کمرزرین
در دنیای امروز با توجه به تنش ها و فشارهای عصبی موجود در زندگی و افزایش ابتلا به بیماری ام اس بویژه در میان جوانان، داشتن بهداشت روانی از اهمیت روزافزونی برخوردار است . امروزه اختلال های روانی از جمله افسردگی و اضطراب جز مهمترین مشکلات افراد هستند بدین منظور از جامعه آماری شامل انجمن ام اس تهران و آسایشگاه کهریزک 160 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و 42 نفر که بالاترین نمره ها را در پرسشنامه سلامت عمومی داشتند در سه گروه کنترل، آزمایشی خفیف و آزمایشی پیشرونده جای گرفتند. 2 گروه آزمایش، تحت گروه درمانی شناختی – رفتاری در 10 جلسه هفتگی قرار گرفتند و یک گروه به عنوان گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار مورد پژوهش، پرسشنامه سلامت عمومی ghq-28 بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری داده ها بر روی 3 گروه آزمودنی اجرا گردید. نتایج تحلیل کوواریانس با سطح معناداری 1درصد (p<0/01) نشان داد که گروه درمانی شناختی- رفتاری بر بهداشت روانی بیماران ام اس از نوع شروع اولیه و پیشرونده موثر است
محسن مقبل خواجه زهره اسماعیلی
پژوهش حاضر با عنوان بررسی رابطه هوش هیجانی با فرسودگی شغلی در بین معلمان شهر خواجه با هدف بدست آوردن رابطه بین هوش هیجانی و فرسودگی شغلی معلمان انجام گردید. جامعه آماری این تحقیق را کلیه معلمان ابتدایی شهر خواجه تشکیل دادند و نمونه آماری شامل معلمان شهر خواجه بودند که در سال تحصیلی 1390-1391 در ادره آموزش و پرورش شهر خواجه از استان آذربایجان شرقی اشتغال داشتند تعداد کل معلمان شهر خواجه 230 نفر بودند که از بین آنها و با انتخاب تصادفی ساده 139 نفر پرسشنامه هارا پر کردند. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه – فرسودگی شغلی معلمان ماسلاچ و هوش هیجانی سیبر یا شرینگ استفاده شد . نتایج نشان می دهد که بین هوش هیجانی و فرسودگی شغلی رابطه منفی 40/0 در سطح p<0/001معنی دار است همچنین تحقیق فوق نشان می دهد که بین کلیه مولفه های هوش هیجانی و فرسودگی شغلی رابطه منفر و معنا داری برقرار است.
اعظم سادات طایفه مرسل محمد احسان تقی زاده
موسیقی درمانی یکی از جلوه های کاربردی موسیقی در زندگی عموم است. با عنایت به تحقیقات خارجی انجام شده در دهه های اخیر که تأیید کننده اثربخشی موسیقی درمانی بر جنبه های زیستی، روانی و اجتماعی افراد بوده است و با توجه به عدم انجام چنین تحقیقاتی براساس موسیقی سنتی ایران، در این پژوهش به مطالع? تأثیر موسیقی درمانی (یادگیری اصولی آواز و آواز خواندن) بر رشد سازگاری اجتماعی و رشد معنوی زنان 20 تا 50 سال? تهران پرداخته شده است. بدین منظور فراخوانی جهت دعوت علاقه مندان به شرکت در این طرح تحقیقی ارایه گردید که طی آن 93 داوطلب به آموزشگاه موسیقی طرقه مراجعه نمودند و از بین آن ها 72 تن واجدین شرایط انتخاب شده و کار گزینش آزمودنی به پایان رسید. جامع? آماری این تحقیق زنان 20 تا 50 سال? ساکن در منطق? 5 تهران و نمون? آماری 72 تن زنان واجد شرایط و روش نمونه گیری، داوطلبانه و جایگزینی آزمودنی ها در گروه آزمایش و کنترل، تصادفی ساده بوده است. پس از اجرای پیش آزمون، کلاس های آموزش آواز سنتی برای گروه آزمایش به مدت 12 جلس? 2 ساعته (هفته ای یک بار) اجرا گردید. سپس هر دو گروه، پس آزمون را اجرا نمودند. در این پژوهش، طرح آزمایشی، پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود و برای اندازه گیری متغیرهای وابست? سازگاری اجتماعی و رشد معنوی از پرسشنام? سازگاری اجتماعی بل با پایایی 88/0 و پرسشنام? رشد معنوی تقی زاده با پایایی 91/0 استفاده گردید و داده ها با روش کواریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان دهند? تفاوت معنادار بین میانگین نمرات دو گروه در پس آزمون های کلی و در ابعاد خرده مقیاس های مطرح شده در این پژوهش بود. یافته ها نشان داد که موسیقی درمانی به طور معناداری میزان سازگاری اجتماعی و رشد معنوی گروه آزمایش را در مقایسه با گروه کنترل افزایش داده است (p<0/01 ). همچنین اثربخشی موسیقی درمانی بر تمامی خرده مقیاس های مورد نظر پرسشنام? رشد معنوی تقی زاده شامل تجرب? معنوی، احساس معنوی و تعالی معنوی با اطمینان 99% و تصمیم گیری معنوی و خودآگاهی معنوی با اطمینان 95% تأیید شد.
نعیمه طاهری مقدم محمد احسان تقی زاده
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر طرح واره درمانی برافزایش عزت نفس وکاهش افکارخودایند منفی در بیماران زن افسرده بستری درمرکز روانپزشکی شهید هاشمی شهر اراک است .این پژوهش به بررسی سه فرضیه تاثیرطرح واره درمانی به شیوه گروهی بر افزایش عزت نفس ، برکاهش فراوانی افکارخودآیند منفی ، وکاهش باور به افکارخودآیند منفی پرداخت .جامعه آماری دراین تحقیق کلیه بیماران بستری درمرکز روانپزشکی بودند که بعدازانتخاب به شیوه نمونه گیری تصادفی در دسترس 38 نفرانتخاب شده ودر دوگروه آزمایش وکنترل قرار گرفتند. قابل ذکراست که هردوگروه درهنگام بررسی درنوع دارو ومیزان دوزدارویی مورد مصرفشان نسبت به قبل هیچ تغییری داده نشدوهردوگروه از نظر تحصیلات وسن همتا شدند.سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هفته ای 2 بار وهربار دو ساعت درمعرض طرح واره درمانی قرارگرفتند. بیماران هردو گروه مقیاس افکارخودآیندمنفی وعزت نفس کوپراسمیت را پاسخ دادند وبعدازگذشت یک ماه هردوگروه مجددا پرسشنامه های فوق الذکر را پرکردند. تعداد نفرات هرگروه به علت افت آزمودنی ها به 15 نفررسید.داده های به دست آمده درعزت نفس ودرمتغیر فراوانی درآزمون افکارخودآیند منفی ازطریق آزمون کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند وداده های به دست آمده در آزمون باور در پرسشنامه افکارخودآیندتوسط آزمون ناپارامتریک کروسکال والیس تحلیل شدند .نتایج به دست آمده حاکی از 1- تاثیر طرح واره درمانی بر افزایش عزت نفس 2- تاثیر آن بر متغیر باور درگروه آزمایش نسبت به گروه کنترل و3- متغیر فراوانی که میزان آن درهر دو گروه تغییر ات معنی داری نداشت
لیلا هاشمی زاده موتاب مجید صفارنیا
امروزه به دلیل رشد جمعیت و افزایش نیاز به مسکن، بدون در نظر گرفتن نیازهای اساسی انسان، آپارتمان سازی در تمامی شهرهای ایران به صورت یکسان و یکنواخت رشد چشمگیری داشته است. در نتیجه آپارتمانهای مسکونی بیشتر شبیه خوابگاه شده است. علم روانشناسی پاسخگوی نیازهای انسانی، اجتماعی و دیگر نیازهای انسان می باشد. از جمله، به ارتباط انسان و محیط توجه زیادی شده است. کاربرد علم روان شناسی در محیط به روانشناسی محیط معروف است. این پژوهش با هدف، مقایسه دلبستگی به مکان و هویت اجتماعی و عزت نفس اجتماعی در میان ساکنین خانه های با سبک معماری مدرن و سنتی در شهر کرمان انجام گرفته است. پژوهش حاضر، تحقیق مقایسه ای و غیر آزمایشی می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه مردان ساکن شهر کرمان که در خانه های با سبک معماری (سنتی و مدرن) زندگی می کردند ، تعداد 40 نفر از مردان ساکنین خانه های با سبک معماری مدرن و 40 نفر از مردان ساکنین خانه های با سبک معماری سنتی، که دارای ملاکهای مورد نظر پژوهش، حداقل سطح تحصیلات دیپلم، جنس مذکر، حداقل سن 20 و حداکثر 60 سال، طول اقامت بیش از یک سال که به صورت تصادفی انتخاب شده اند، می باشد. پرسشنامه های این تحقیق، پرسشنامه 22 جمله ای دلبستگی به مکان، پرسشنامه 31 جمله ایی عزت نفس اجتماعی، پرسشنامه 20 جمله ایی هویت اجتماعی می باشد. داده های جمع آوری شده با استفاده از مقایسه میانگین ها، آزمون واریانس چند متغیره، رگرسیون، تحویل گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد تفاوت معناداری در سطح میانگین دلبستگی به مکان، هویت اجتماعی، عزت نفس اجتماعی، ساکنین خانه های با سبک معماری مدرن و سنتی وجود دارد. هرچه مدت زمان سکونت بیشتر باشد، دلبستگی به مکان ، هویت اجتماعی، عزت نفس اجتماعی بیشتر می باشد. در نتیجه می توان نتیجه گیری کرد، ساکنین خانه های با سبک معماری سنتی نسبت به سبک معماری مدرن، دلبستگی به مکان، هویت اجتماعی، عزت نفس اجتماعی بیشتر می باشد. در نتیجه می توان نتیجه گیری کرد، ساکنین خانه های با سبک معماری سنتی نسبت به سبک معماری مدرن، دلبستگی به مکان، هویت اجتماعی، عزت نفس اجتماعی شان، بیشتر است و هر چه سابقه سکونت بیشتر باشد رابطه اش با این متغیر ها مستقیم می شود. در میان این متغیر ها، تنها دلبستگی به مکان می تواند تغییرات مربوط به مدت سکونت را پیش بینی کند.
مراد عبدی ورمزان محمد احسان تقی زاده
این پژوهش با موضوع مطالعه اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر شیوه های حل مسئله و سبک های یادگیری در دانش آموزان پایه سوم راهنمایی شهرستان ری در سال تحصیلی 92-91 انجام شد. طرح مورد استفاده طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه ی پژوهش به شیوه نمونه گیری در دسترس و شامل 56 نفر در قالب 2 کلاس بود. یک کلاس به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. ابزارهای مورد استفاده سه آزمون تحت عناوین الف) مقیاس حل مسئله ی لانگ و کسیدی، ب) پرسشنامه سبک های یادگیری کلب و ج) پرسشنامه حالات فراشناختی دانش آموزان بودند. گروه آزمایش طی هشت جلسه با استفاده از بسته آموزش راهبردهای فراشناختی تقی زاده و عبدی (1392) تحت آموزش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روش آماری مورد استفاده در بخش آمار توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی تحلیل کوواریانس بود. یافته ها حاکی از آن بود که متغیر مستقل (آموزش راهبردهای فراشناختی) در سطح (01/0p) باعث کاهش احساس کنترل و مهارگری، اجتناب و احساس درماندگی یا بی یاوری در حل مسئله و افزایش خلاقیت در حل مسئله، اعتماد به نفس در حل مسئله، تقرّب به مسئله، آگاهی آزمودنی ها از عملکرد فراشناختی خود، توانایی بررسی عملکرد خود، استفاده از راهبردهای شناختی و توانایی برنامه ریزی و افزایش نمره سبک یادگیری گردید. متغیر مستقل در سطح معناداری (05/0 p<) نیز باعث کاهش تمایل به اجتناب از حل مسئله شده است. در دو متغیر شامل "تغییر ماهیتی در شیوه ی غالب حل مسئله" و "تغییر ماهیتی در سبک یادگیری" نیز تاثیر معناداری مشاهده نشد. کلید واژه ها: آموزش راهبردهای فراشناختی، فراشناخت، حل مسئله، سبک های یادگیری، شناخت.
سودابه عیسی زاده محمد احسان تقی زاده
هدف تحقیق حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی سیستمی شناختی گاتمن بر افزایش بخشودگی، رضایت جنسی، شادکامی و کاهش طرحواره های اولیه ناسازگار زوجین بود. روش پژوهش: روش تحقیق آزمایشی بود و از طرح پیش آزمون- پس آزمون و دوره پیگیری با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری شامل زوجینی بود که به دلیل مشکلات زناشویی به یکی از مراکز مشاور ی شهر کرج مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 80 نفر زن و شوهر (40 زوج) بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (40 نفر) و گواه (40 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای اندازه گیری، مقیاس رضایت جنسی هادسون، آزمون بخشودگی اینرایت و همکاران، مقیاس شادکامی آکسفورد، پرسشنامه فرم کوتاه طرحواره های یانگ بود. گروه آزمایش در 10 جلسه زوج درمانی مبتنی بر رویکرد گاتمن شرکت کردند. داده های تحقیق با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و t همبسته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که کاربرد تکنیکهای زوج درمانی مبتنی بر نظریه شناختی سیستمی گاتمن میزان بخشودگی، رضایت جنسی و شادکامی را افزایش داده و از سوی دیگر موجب کاهش طرحواره های محرومیت هیجانی، نقص و شرم و ایثار شده است و اثربخشی آن بعد از گذشت 2 ماه از مداخله، به طور معنادار ماندگاری داشته است.
شهلا کیوانی هفشجانی محمد احسان تقی زاده
زمینه وهدف : اعتماد به نفس وعزت نفس نقش اساسی در سلامت روان ایفا می کنند و اثرات برجسته ایی را در احساسات , ارزشها وهدفهای فردی ایفا می کنند و به عنوان یکی از زمینه های آسیب پذیری نسبت به بیماریهای روانی مد نظر قرار می گیرند . هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش راهبردهای برنامه ریزی عصبی – کلامی در افزایش عزت نفس واعتماد به نفس در زنان می باشد . مواد وروشها : این پژوهش به صورت آزمایشی ؛ پیش آزمون وپس آزمون همراه با گروه کنترل طراحی شده است . جامعه پژوهش کلیه زنانی بودند که در سال تحصیلی 91-92 کودکان خود را به مهد های شهر سمنان می سپردند . 30 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی از یکی از مهدهای شهر ( انتخاب تصادفی ) برگزیده شده وسپس در دو گروه آزمون وکنترل گمارده شده . گروه آزمون به مدت 8جلسه تحت آموزش قرار گرفتند ابزارهای بکار رفته در دو مرحله پیش آزمون وپس آزمون برای هر دو گروه ( آزمون وکنترل ) شامل پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه اعتماد به نفس بود .تحلیل داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss -15و از روش تحلیل کوواریانس انجام شد . )p<0.05یافته ها : میانگین نمرات اعتماد به نفس وعزت نفس در گروه آزمون به طور معناداری افزایش یافته( در حالیکه در گروه کنترل افزایش معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش برنامه ریزی عصبی – کلامی منجر به افزایش اعتماد به نفس وعزت نفس در زنان می شود .
یاور نوایی یداله خرم آبادی
هدف اصلی این پژوهش اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش عوامل خطرساز در دانش آموزان پسر در معرض خطر بوده است. در این تحقیق دو گروه آزمایش و کنترل شرکت نمودند و در وضعیت نگرش به مصرف مواد، احساس افسردگی، جرأت مندی، خودکنترلی و هیجان خواهی مورد مقایسه قرار گرفته اند. روش این پژوهش نیمه آزمایشی است و گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفته اند. جامعه مورد نظر در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه سوم متوسطه در معرض خطر که تعداد آنها در حدود 400 نفر برآورد شده است. تعداد 50 نفر (گروه آزمایش 25 نفر، گروه شاهد 25 نفر) از آنان به عنوان نمونه آماری تحقیق و از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار اصلی پژوهش، پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد محمدخانی(1389) بود. برای آزمون فرضیه¬های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره mancova استفاده شده است. مهمترین نتایج تحقیق عبارتند از: آموزش مهارتهای زندگی موجب شده است تا نوع نگرش دانش آموزان در معرض خطر نسبت به مصرف مواد مخدر به طور معناداری تغییر یابد، میزان احساس افسردگی در دانش آموزان در معرض خطر به طور معناداری کاهش بیابد، مشکلات دانش آموزان پسر در زمینه جرأت مندی و خودکنترلی کاهش یابد و همچنین از میزان هیجان خواهی دانش آموزان پسر به طور معناداری کاسته شود و بطور کلی، این نتیجه بدست آمد که آموزش مهارتهای زندگی موجب کاهش اثرات عوامل خطرساز در دانش آموزان پسر در معرض خطر در شهر کبودراهنگ گردیده است.
فردوس عبدالهی محمد احسان تقی زاده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های فردی ،شخصیتی و ارزش های خانوادگی با گرایش به خرافات در میان ساکنان حوزه شهری شهرستان نجف آباد است.جامعه آماری تحقیق شامل ساکنان مرد وزن 16ساله وبالاتر مناطق شهری به تعداد 189823 نفر بوده وحجم نمونه شامل 384نفر که196نفر مرد و188نفر زن می باشد. روش نمونه گیری نیز روش نمونه گیری تصادفی ساده است. روش تحقیق دراین پژوهش روش همبستگی است. ابزار مورد استفاده در تحقیق از دو مقیاس استاندارد ویک مقیاس محقق ساخته تهیه شده است. مقیاس های استاندارد شامل مقیاس ویژگی های شخصیتی آیزنک برای سنجش متغیر ویژگی های شخصیتی شامل روان گسسته گرایی ،روان آزرده گرایی،برون گرایی ،درون گرایی ومقیاس ارزش های آسیایی کیم ودیگران(1999)برای سنجش متغیر ارزش های خانوادگی ومقیاس محقق ساخته یک مقیاس 29 سوالی برای سنجش متغیر گرایش به خرافات است.متغیرهای مستقل تحقیق جنسیت،سن،وضعیت تاهل،میزان تحصیلات،وضعیت شغلی،نوع شغل،ویژگی های شخصیتی و ارزش های خانوادگی و متغیر وابسته گرایش به خرافات می باشد.برای بررسی میزان خرافه گویی بین مردان وزنان ومجردین و متاهلین از آزمون t وبرای بررسی میزان خرافه گویی بر حسب میزان تحصیلات و وضعیت شغلی و نوع شغل از آزمونf وبرای بررسی رابطه هر یک از متغیرهای سن ، روان گسسته گرایی،روان آزرده گرایی ،برون گرایی، و ارزش های خانوادگی با گرایش به خرافات از آزمون پیرسون استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد بین میزان گرایش به خرافات در بین مردان وزنان وبر حسب میزان تحصیلات ووضعیت شغلی تفاوت معنادار وجود داردوبین میزان گرایش به خرافات بین مجردین ومتاهلین وبرحسب نوع شغل و سن،تفاوت معناداری وجود نداردوبین متغیرهای روان گسسته گرایی،روان آزرده گرایی،برون گرایی و درون گرایی، وارزش های خانوادگی با گرایش به خرافات رابطه وجود دارد
صدیقه شبستری نژاد راوری محمد احسان تقی زاده
هدف کلی این تحقیق بررسی رابطه¬ی هوش معنوی، رشد معنوی با عملکرد شغلی و تعهد سازمانی کارکنان زن در اداره کل بهزیستی استان کرمان می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان زن رسمی اداره کل بهزیستی استان کرمان ( 280 نفر ) تشکیل می دهد. حجم نمونه طبق جدول مورگان 135 نفر تعیین شده است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق شامل: 1ـ پرسشنامه خودسنجی کینگ (sisir) برای سنجش هوش معنوی 2ـ پرسشنامه تقی¬زاده جهت سنجش رشد معنوی 3ـ پرسشنامه پاترسون برای سنجش عملکرد شغلی 4ـ پرسشنامه پورتر و همکاران برای سنجش تعهد سازمانی می¬باشند. که این پرسشنامه¬ها بعد از اخذ مجوز از سازمان اداره کل بهزیستی در بین کارکنان زن توزیع و توسط آنان تکمیل گردید. یافته ها براساس ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری ( به روش گام به گام) و از طریق نرم افزار spss نشان می¬دهد که بین هوش معنوی، رشد معنوی با عملکرد شغلی و تعهد سازمانی کارکنان زن اداره کل بهزیستی استان کرمان و هم¬چنین هرکدام یک از متغیرهای پیش¬بین با متغیرهای ملاک رابطه¬ی مثبت، مستقیم و معناداری وجود دارد. هوش معنوی و رشد معنوی می¬توانند پیش بینی کننده¬ی عملکرد شغلی و تعهد سازمانی باشند. معنویت از مهم¬ترین متغیرهای موثر بر عملکرد شغلی و تعهد سازمانی کارکنان است که سیاست گذاران سازمان ها باید با بهره¬گیری از آن، و پرورش هوش و رشد معنوی حداکثر توان کارکنان را در جهت تحقق اهداف سازمانی بسیج کنند.
فرسیما حسینیان محمد احسان تقی زاده
هدف پژوهش حاضر مطالعه تاثیر آموزش معنویت¬درمانی گروهی بر خودکارامدی و کیفیت خواب کارکنان درمانی بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل زنان شاغل در بخش درمان بیمارستان تأمین اجتماعی هشتگردبود و از میان آنها 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامه های خودکارامدی شررباضریب پایایی6 8/0 و کیفیت خواب پیتزبورگ با ضریب پایایی 83/0 را تکمیل کردند و سپس معنویت درمانی گروهی با بسته معنویت درمانی محمداحسان تقی زاده به گروه آزمایشی در 8جلسه دو ساعته آموزش داده شد. بعد از آموزش، هر دو گروه مجدداً به پرسشنامه خودکارامدی شررو پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس تحلیل شدند. در مرحله پیگیری از تحلیل کوواریانس استفاده شد . نتایج نشان داد که آموزش معنویت درمانی گروهی در افزایش خودکارامدی (05/0?p ) و کیفیت خواب کارکنان درمانی بیمارستان (05/0?p) تاثیر معنی داری داشته است . در مرحله پیگیری اعمال متغیر مستقل در بهبود خودکارامدی کارکنان درمانی بیمارستان(p<0/05)و کیفیت خواب آنان(p<0/05)تاثیر معنی داری داشته است . با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که معنویت درمانی گروهی در افزایش خودکارامدی وکیفیت خواب زنان شاغل در بخش درمان بیمارستان تاثیر چشم گیری دارد و می¬تواند در برنامه-ریزی مداخلات درمانی مانند افزایش سلامت روان و تقویت اعتماد به نفس، جرات ورزی و بهبود روابط فردی، موضوع مردان شاغل در بخش درمان بیمارستان در پژوهش های آتی به کار گرفته شود
عطیه کاوه محمد احسان تقی زاده
زمینه و هدف:پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثر بخشی آموزش سخت رویی بر میزان امید به زندگی و استرس ادراک شده معتادان مرکز ترک اعتیاد انجام شد. روش تحقیق و جامعه آماری: پژوهش حاضر شامل کلیه معتادان ترک اعتیاد مرکز راه سلامتی استان البرز بوده که تعداد آنها 223 نفر می باشد. که بر اساس جدول مورگان 120نفر به عنوان نمونه انتخاب که پس از اجرای پرسشنامه امید به زندگی و استرس ادراک شده 65 نفر دارای بالاترین میزان استرس و و کمترین میزان امید به زندگی بودند که از این تعداد 40 نفر از نوجوانان بطور تصادفی ساده انتخاب شدند که 20نفر به عنوان گروه آزمایش و 20نفر به عنوان گروه کنترل در پژوهش شرکت کردند . تجزیه و تحلیل داده ها: از روش های آماری میانگین- انحراف استاندارد, واریانس حداقل و حداکثر نمرات برای نشان دادن ویژگی های جمعیت شناختی هر دو گروه بهره گرفته شد. از آزمون کوواریانس برای مقایسه وضعیت گروه ها با خودشان در قبل و بعد از اجرای کلاس های آموزشی و اجرای متغیر مستقل و مقایسه وضعیت گروه ها با یکدیگر در قبل و بعد از اجرای متغیر مستقل بهره گرفته شده است. از نمودار هم برای نشان دادن واضح تر اثر متغیر مستقل بهره گرفته شده است. تجزیه و تحلیل آماری به کمک بسته نرم افزاری spss18 صورت گرفت. یافته ها:گروه آزمایش در 10جلسه به مدت 3 ماه آموزش دریافت کردند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند و پس از اتمام برنامه آموزشی پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد . نتایج بدست آمده با استفاده از شاخص آماری تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش سخت رویی در گروه آزمایش بر امید به زندگی و استرس ادراک شده در سطح p<0/01 معنا دار بوده است. نتیجه گیری: میتوان نتیجه گرفت آموزش سخت رویی بر بهبود استرس ادراک شده و افزایش امید بر زندگی موثر است.
مرضیه قاسمی منش محمد احسان تقی زاده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت خودآگاهی و مهارت حل مساله بر اضطراب امتحان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان در سال 94-1393 انجام شد. روش: روش تحقیق دراین پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون -پس آزمون همراه با گروه کنترل است. شرکت کنندگان در این پژوهش 200نفر از دانش آموزان دختر دوره ی دوم دبیرستان شهید باهنر منطقه 11تهران بودند که پرسشنامه اضطراب امتحان (tai) را تکمیل نمودند. از بین دانش آموزان فوق که در این مقیاس نمره بالایی را دارا بودند 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده، سپس در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه شامل 15نفر) گمارده شدند. جهت اجرای پیش آزمون نمرات اضطراب امتحان دانش آموزان در هر دو گروه ثبت گردید و برای اندازه گیری عملکرد تحصیلی آنان ، میانگین کل نمرات آبان ماه آنان ثبت شد. پس از آن گروه آزمایش آموزش مهارت های خودآگاهی و حل مساله را طی 8 جلسه هفتگی (هر جلسه یک ساعت و نیم) دریافت کردند و در پایان دوره جهت اجرای پس آزمون هر دو گروه مجددا آزمون اضطراب امتحان را تکمیل نموده و نمرات اضطراب امتحان آنان بدست آمد. همچنین برای اندازه گیری عملکرد تحصیلی دانش آموزان هر دو گروه، میانگین کل نمرات بهمن ماه آنان ثبت شد. نتیجه: نتایج تحلیل کوواریانس با استفاده از برنامه نرم افزاری spss-19 نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیر اضطراب امتحان وجود دارد (05/0>p) و اضطراب امتحان در گروه های آموزش مهارت خودآگاهی وحل مساله در مقایسه با گرو های کنترل به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>p) اما تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیر عملکرد تحصیلی مشاهده نشد (05/0<p).
ندا چهارگانه محمد احسان تقی زاده
مقدمه: در بن بیشتر مشکلات افراد جامعه و مشخصه هایی که کم و بیش از آن ها با عنوان آسیب های فرهنگی و یا اجتماعی یاد می کنند، شاهد سهل انگاری اجتماعی و فقدان اعتماد اجتماعی هستیم؛ و به راحتی نمی توان از آن صرف نظر کرد. این مطالعه به بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش سهل انگاری اجتماعی و افزایش اعتماد اجتماعی دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور شهرستان جهرم می پردازد. روش: بررسی حاضر پژوهشی نیمه آزمایشی است که با دو گروه آزمایش و کنترل انجام شده و ضمن استفاده از متغیر مستقل( آموزش مهارت های اجتماعی به مدت 8 جلسه) از پیش آزمون و پس-آزمون استفاده شده است. نمونه ی مورد نظر پژوهش با استفاده از نمونه گیری در دسترس از میان دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور شهرستان جهرم که در نیم ترم دوم سال تحصیلی 1393 - 1392 مشغول تحصیل بوده و دانشجوی ترم دوم به بالا بودند انتخاب شد و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. با استفاده از طرح پژوهشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل، اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر روی گروه آزمایش مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه ها ی سهل انگاری اجتماعی و اعتماد اجتماعی دکتر صفاری نیا استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در دو گروه از نظر تغییر در کاهش سهل-انگاری و افزایش اعتماد اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد و در گروه آزمایش سهل انگاری اجتماعی کاهش یافته و اعتماد اجتماعی افزایش پیدا کرده است. (05/0< p). نتایج: نتایج بررسی حاضر نشان می دهد که با آموزش مهارت های اجتماعی به افراد می توان سهل-انگاری اجتماعی را کاهش و اعتماد اجتماعی را افزایش داد.