نام پژوهشگر: محمدرضا حافظ¬نیا
مهدی کریمی سلطان احمدی محمدرضا حافظ¬نیا
چکیده فضای جغرافیایی و به تبع آن ارزش های فضا نقشی مهم در رفتار کشورها دارد و الگوهای رفتاری متفاوتی مانند همکاری، تعامل، رقابت و ستیز را می آفریند. این تحقیق به بررسی نقش فضای جغرافیایی آسیای مرکزی در رقابت قدرت ها پرداخته است. روش انجام تحقیق در این پژوهش، روش توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات، روش کتابخانه ای (اسنادی) و پرسشنامه ای می باشد. نتیجه تحقیق حاضر با تکیه بر یافته های میدانی و کتابخانه ای نشان می دهد که موقعیت جغرافیایی آسیای مرکزی در هر سه سطح منطقه ای، فرامنطقه ای و جهانی عامل رقابت قدرت ها در منطقه است. منابع انرژی منطقه نیز در رقابت قدرت ها در سطوح سه گانه به جز کشور عربستان تاثیرگذار است. این عامل بیشترین تاثیر را در رقابت سطح فرامنطقه ای دارد. مسیرهای انتقال انرژی منطقه در رقابت قدرت ها در سطوح سه گانه به جز کشور عربستان تاثیرگذار است. با این حال این عامل بیشترین اهمیت را در رقابت سطح جهانی و منطقه ای دارد. همچنین عامل سازه انسانی فقط برای سطح منطقه ای و فرامنطقه ای تایید می شود و اثرگذاری آن در سطح جهانی نسبت به دو سطح دیگر اهمیت کمتری دارد. بر پای? یافته های کتابخانه ای نیز این نتیجه حاصل شد که در سطح بازیگران جهانی، عامل سازه انسانی تنها برای روسیه حائز اهمیت است. در سطح بازیگران فرامنطقه ای عامل سازه انسانی برای همه بازیگران بجز هند دارای اهمیت است و در سطح منطقه ای نیز سازه انسانی برای همه بازیگران عامل رقابت در منطقه می-باشد. عامل بازار مصرف منطقه نیز بر پایه مطالعات میدانی این نتیجه حاصل شد که این عامل در رقابت قدرت ها در سطوح سه گانه تاثیرگذار است ولی بیشترین اهمیت را در رقابت سطح منطقه ای دارد. یافته های کتابخانه ای نیز بیانگر این است که بازار مصرف کالای آسیای مرکزی برای قدرت های سطح جهانی اتحادیه اروپا، روسیه و چین و برای قدرت های سطح فرامنطقه ای ترکیه و ایران و برای هر پنج قدرت های سطح منطقه ای دارای اهمیت می باشد. بازار مصرف سرمایه و تکنولوژی آسیای مرکزی نیز برای قدرت های فرامنطقه-ای و سطح جهانی بیشترین اهمیت را دارد. واژگان کلیدی: فضای جغرافیایی، آسیای مرکزی، رقابت، قدرت ، جنگ سرد
برات فرجی یحیی صفوی
از آنجا که انرژی به عنوان منبع تولید قدرت محسوب می¬شود، موضوع ژئوپلیتیک قرار گرفته است و موضوع رقابت، همکاری، تنش، واگرایی و همگرایی بین کشورهای دارنده یا نیازمند آن واقع شده است. به دلیل قرار گرفتن منابع عظیم انرژی در خلیج¬فارس و کشورهای کرانه¬ای آن از یک سو و محدودیت وجود این ماده در سایر نقاط جهان از سوی دیگر، منطقه¬ی خلیج¬فارس در کانون تحولات ژئوپلیتیک انرژی قرار گرفته است. این مساله باعث شده است کشورهای کرانه¬ای و نیز کشورهای جهانی روابط امنیتی ویژه¬ای را پیگیری نمایند. آنچه از خلال فرایندهای منطقه¬ای و جهانی در ارتباط با این منطقه بوجود آمده شکل¬گیری ترتیبات امنیتی ناقص و غیرفراگیری است که بر پیچیدگی و بحران¬آفرینی منطقه¬ای دامن زده است. لذا این پژوهش با بررسی ترتیبات امنیتی ناقص در این منطقه سعی در کالبدشکافی این ترتیبات از یک سو و پیشنهاد شکل¬گیری ترتیبات امنیتی با حضور تمام کشورهای منطقه با تکیه بر متغیر انرژی را دارد. سوالات این پژوهش عبارتند از: - آیا ترتیبات امنیتی شکل گرفته در منطقه ژئوپلیتیکی خلیج فارس از دهه 1970 تا 2010.م ناشی از انرژی است؟ - پیامدهای عدم شکل¬گیری ترتیبات امنیتی فراگیر در منطقه خلیج فارس چه بوده است؟ نتایج تحقیق بر مبنای فرضیات ارائه شده، نشان می¬دهد از دهه 1970.م ترتیبات امنیتی شکل¬گرفته متاثر از متغیر انرژی بوده و پیامد این مساله بر شکل¬گیری ترتیبات امنیتی ناقص، مداخله قدرتهای جهانی بر فرایندهای منطقه¬ای و بروز و تداوم چالش منطقه¬ای در بین کشورهای کرانه¬ای خلیج¬فارس است. یافته¬های کتابخانه¬ای این پژوهش نیز از سوی متخصصان مربوطه با استفاده از پرسشنامه تدوین شده مورد تایید قرار گرفته است. با توجه به ماهیت موضوع، این تحقیق از نوع توصیفی است. از سوی دیگر به دلیل اینکه محقق علاوه بر تصویرسازی آنچه هست به بررسی فرایند تاریخی وضعیت مساله و ابعاد آن پرداخته است، لذا تحقیق از نوع تلفیقی توصیفی- تحلیلی زمینهیاب و تاریخی- تحلیلی است. داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای- اسنادی و میدانی گردآوری شده است. واژگان کلیدی:ژئوپلیتیک انرژی- ترتیبات امنیتی- خلیج¬فارس- پیمان¬های نظامی – امنیتی