نام پژوهشگر: محمدباقر کبیرصابر
محمدباقر کبیرصابر محمود گلابچی
حوزه مطالعات فناوری معماری ایرانی، جزو آن دسته از حوزه های مطالعاتی است که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته و از این رو تا حدی از رویکردهای پژوهشی بنیادین بی نصیب مانده است. از سویی دیگر فناوری در معماری ایرانی بسان خود این معماری، چنان وسعت و غنایی دارد که با مطالعات محدود کسی را یارای برآمدن از فهم و درک کامل آن نیست. بنابراین علیرغم تلاشهای ارزشمند ولیک معدود و پراکنده چند دهه گذشته ، هنوز شناخت کامل و کافی از نظام ایستایی بناهای ایرانی حاصل نشده و خلأهای علمی زیادی در این حوزه نمایان است. در رساله حاضر که برآمده از یک پژوهش معماری است، بخشی از مبانی معرفت ایستایی در معماری ایرانی از نگاهی خاص مورد تحلیل و تبیین قرار گرفته است. پژوهش این رساله با درک اهمیت مسأله و پیچیدگی های آن، در قلمروی محدود و معین که آگاهانه تعیین، تحدید و تعریف شده، مطالعه یی روشمند و هدفمند را برای معرفت یافتن به نحوه موضوعیت پایداری سازه یی در معماری ایرانی به ثمر رسانده است. باید توجه داشت که این رساله اصول ساخت در معماری ایرانی را دنبال کرده است، نه فنون ساخت. به عبارتی دیگر، رویکرد این رساله محدود و یا معطوف به تکنیک شناسی معماری ایرانی نبود بلکه در جستجوی طریقی برای فرهنگ شناسی معماری ایرانی از منظر تکنولوژی است. لذا بدیهی است که این پژوهش پا از حد مقوله هایی همچون استاتیک ، دینامیک و یا دینامیک نیروها فراتر نهاده و قدم در وادی اندیشه های معماری گذاشته است. دستاورد عمومی این پژوهش گر چه بسط قلمرو آگاهی در زمینه معماری ایرانی است، لکن دستاورد اصلی و اختصاصی آن پر نمودن یکی از خلأهای علمی موجود در شناخت فناوری معماری ایرانی، یعنی شناخت نحوه تکوین مولفه پایداری سازه یی در اندیشه طراحی معماران ایرانی است. بر این اساس یکی از نتایج عمده رساله حاضر، ارایه این نظریه می باشد که پایداری سازه یی در معماری ایرانی، مرکز تلاقی دو جریان فنی و فرهنگی بود، زیرا آنچه در سخن پایداری سازه یی در معماری سنتی ایران خطاب می شود، در واقع تبلور مجموعه تأثیرات محیط، رویدادهای تاریخی، پیشرفت های دانشی – فنی و فرهنگ سنتی سرزمین ایران در نحوه شکل گرفتن مقاومت فیزیکی و ایستایی آثار معماری سنتی است.