نام پژوهشگر: حمید علاف نویریان
ندا میرزاخانی حمید علاف نویریان
دودی کردن یک روش سنتی حفظ ماهی در بسیاری از نقاط جهان است. از دودی کردن درگذشته برای بهبود طعم و افزایش مدت زمان ماندگاری ماهی استفاده می شده، ولی در حال حاضر از دودی گرم صرفاً برای ایجاد رنگ و طعم خاص دودی استفاده می شود. هدف از این تحقیق بررسی اثرات سه روش بسته بندی مختلف اتمسفر اصلاح شده، در خلاء و معمولی بر روی عمر ماندگاری قزل آلای دودی گرم بود. بدین منظور قزل آلای دودی گرم پس از تولید با استفاده از دستگاه دودی کردن atmoos ، در شرایط بسته بندی در خلاء، اتمسفر اصلاح شده (با نسبت گازی: n2 50% / o25 % / co2 45%) و معمولی (هوا) بسته بندی شده و در دمای یخچال با درجه حرارت 4-2 درجه سانتی گراد برای یک دوره ی 40 روزه نگهداری شد. تیمار ها علاوه بر زمان صفر، در فواصل 10 روزه از حیث تغییرات میکروبی (شمارش کلی میکروبی و کپک و مخمر)، تغییرات شیمیایی (مجموع بازهای نیتروژنی فرار، رطوبت، پراکسید و ph) و ارزیابی ارگانولپتیک بررسی شدند. نتایج آنالیز واریانس یک طرفه داده ها نشان داد که تیمارهای مختلف از نظر مقدار رطوبت و ph اختلاف معنی داری نداشتند p>0.05)). اما از نظر پراکسید، شمارش کلی میکروبی، کپک و مخمر و tvb-n اختلاف معنی داری با یکدیگر نشان دادند (p<0.05). همچنین نتایج ارزیابی ارگانولپتیک نشان داد که میانگین رتبه های رنگ، بو، بافت و طعم در نمونه های بسته بندی شده در اتمسفر اصلاح شده در مقایسه با سایر تیمارها بالاتر بوده است. عمر ماندگاری فرآورده قزل آلای دودی گرم در بسته بندی معمولی بین 20 و 30 روز، در بسته بندی در خلاء بین 30 و 40 روز و در بسته بندی map حداقل 40 روز تعیین شد. بنابراین با به کارگیری بسته بندی اتمسفر اصلاح شده برای فرآورده قزل آلای دودی گرم در شرایط نگهداری در یخچال، محصولی با کیفیت مطلوبتر و با عمر ماندگاری بیشتر نسبت به بسته بندی های معمولی و در خلاء عرضه می گردد.
زهره قادری فهلیانی حمید علاف نویریان
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات متقابل اسکوربیک اسید و تراکم بر عملکرد تولید مثلی قزل آلای رنگین کمان انجام شد. شش تیمار شامل سه جیره ی غذایی با مقادیر صفر، 100 و 1000 میلی گرم اسکوربیک اسید از نوع ال- اسکوربیل- 2- پلی فسفات در کیلوگرم غذا در تقابل با 2 تراکم شامل تراکم بالا (6 عدد مولد ماده معادلkg/m3 33/4 ) و تراکم پایین ( 3 عدد مولد ماده معادل kg/m3 16/2) در 3 تکرار و به مدت 16 هفته جهت پرورش مولدین ماده ی قزل آلای رنگین کمان در نظر گرفته شد. پس از 2 هفته عادت دهی به غذای دستی تعداد 81 عدد مولد ماده با وزن متوسط 5/1 ±812 گرم به حوضچه هایی به ابعاد 75/0×5/1×1 متر با حجم آبگیری 910 لیتر معرفی گردید. هر 4 هفته یکبار بیومتری انجام می گرفت و شاخص های مربوط به رشد بررسی می شد. در پایان هفته ی 16 بعد از اطلاع از زمان تخمریزی از هر تکرار برای تیمارهایی با تراکم بالا از 4 مولد و برای تیمارهایی با تراکم پایین از 2 مولد تخم کشی شد. قبل از تخم کشی خونگیری انجام و نمونه های خون برای بررسی هورمون های جنسی پروژسترون، تستوسترون و استرادیول در نظر گرفته شدند. بعد از تخم کشی پارامترهای مورد نظر مربوط به تولید مثل شامل تعداد در گرم تخمک، قطر تخمک و هم آوری کاری اندازه گیری و به دنبال آن لقاح صورت گرفت . بعد از این مرحله درصد لقاح و تلفات در طی انکوباسیون بررسی شد. نتایج به دست آمده حاکی از وجود اثر متقابل بین اسکوربیک اسید و تراکم و همچنین معنی دار بودن این اثر در شاخص های وزن نهایی، افزایش وزن (wg)، نرخ رشد ویژه (sgr) و درصد افزایش وزن (bwi) و عدم وجود اثر معنی دار در شاخص ضریب چاقی (cf) بود. همچنین مشخص شد که در رابطه پارامترهای تولید مثلی (تعداد در گرم تخمک، قطر تخمک، هم آوری کاری و درصد لقاح) نیز اثر متقابل معنی داری بین اسکوربیک اسید و تراکم وجود دارد(05/0 p <). در خصوص هورمون های جنسی نیز نتایج نشانگر عدم وجود اثر متقابل و نیز تفاوت معنی دار این اثر در هورمون پروژسترون (05/0 p>) و وجود اثر متقابل و تفاوت معنی دار این اثر در هورمون های استرادیول و تستسترون می بود (05/0 p <). نتایج پیشنهاد استفاده از اسکوربیک اسید بیشتر از مقدار مورد نیاز رشد را برای تولید مثل مطرح میکند و همچنین نقش مثبت این ویتامین را در شاخص های تولید مثلی تأیید میکند.
آریا لطفی بهرام فلاحتکار
ویتامین ها جزء ضروری رژیم غذایی برای عملکرد طبیعی فیزیولوژیک حیوانات از جمله ماهی ها می باشند و استفاده ناکافی از آن ها سبب کاهش رشد و همچنین تغییرات فیزیولوژیک خواهد شد. این مطالعه به منظور تعیین اثر سطوح مختلف پرمیکس ویتامین بر روی عملکرد رشد و شاخص های بیوشیمیایی شامل تری گلیسرید، کلسترول، پروتئین تام، پروکسیداز و آلکالاین فسفاتاز همچنین شاخص های خونی از جمله هماتوکریت، هموگلوبین، تعداد گلبول های سفید (wbc) و قرمز (rbc) و شاخص های استرسی (کورتیزول، گلوکز، لاکتات)، همچنین آنالیز تقریبی لاشه شامل رطوبت، چربی، پروتئین و خاکستر بر روی بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان انجام شد. تعداد 360 قطعه بچه ماهی با میانگین وزنی 9/2 ± 3/26 در 18 حوضچه که در هر حوضچه 20 ماهی به طور تصادفی قرار گرفت، معرفی گردید. 6 جیره آزمایشی با سطوح مختلف پرمیکس ویتامینه، به ترتیب شامل مقادیر صفر، 25/0، 5/0، 75/0، 1، 25/1 درصد در نظر گرفته شد. بقا در طول 8 هفته آزمایش 100% بود و هیچ گونه تلفات یا علائم کمبود مشاهده نشد. نتایج نشان داد که سطوح مختلف پرمیکس ویتامینه بر شاخص های رشد شامل cf، wg، sgr، bwi، fcr در بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان پس از 56 روز تفاوتی بین تیمارها ایجاد نکرد (p>0.05)، بالاترین میزان wg در تیمار 1% و بعد از آن 5/0% مشاهده شد و کمترین آن مربوط به تیمار 25/1% بود، البته این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار نبود (p>0.05). در انتهای دوره آزمایش در شاخص های بیوشیمیایی شامل کلسترول، پروتئین تام و پروکسیداز، اختلاف معنی داری مشاهده نشد اما در شاخص آلکالاین فسفاتاز اختلاف بین تیمارها معنی دار بود (p<0.05). در رابطه با شاخص های هماتولوژیک نیز بین تیمار صفر (کنترل) با تیمار 75/0 درصد در خصوص wbc، اختلاف معنی دار مشاهده شد (p<0.05). حداکثر شاخص های استرسی در تیمار 5/0 درصد مشاهده شد که با سایر تیمارها اختلاف معنی دار داشت (p<0.05) اما در شاخص های آنالیز لاشه بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان اختلافی بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد (p>0.05). نتایج این مطالعه نشان داد با استفاده از سطوح مختلف پرمیکس ویتامینه در قزل آلای رنگین کمان اختلافی در شاخص های رشد و بقا دیده نمی شود اما شاخص های بیوشیمیایی و هماتولوژیک تحت تاثیر سطوح مختلف پرمیکس ویتامینه قرار گرفته و به نظر می رسد سطح 1-5/0% پرمیکس می تواند مقدار مطلوبی برای بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان در این محدوده وزنی تلقی گردد.
محمد مهدی حق پرست رادمرد حمید علاف نویریان
یک بررسی تغذیه ای در مدت 8 هفته بروی میگوهای جوان آب شیرین انجام شد.این آزمایش برای ارزیابی عملکرد جیرهای حاوی 0(کنترل) ، 5/0 ،1و5/1 گرم پروبیوتیک درهر کیلوگرم بود.240 عدد میگوی جوان آب شیرین با میانگین وزنی (گرم1/0±4/.) بطور کاملا تصادفی بین 12 آکواریوم 100 لیتری توزیع شدند. میگوها در حد اشباع روزانه دو بار(8و20) مورد تغذیه قرار گرفتند .شاخص های رشد در میگوهای آب شیرین از قبیل درصد افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل غذایی، نرخ رشد ویژه، کارایی پروتئین وهمچنین ترکیبات لاشه در جیره حاوی 5/0 گرم پروبیوتیک بهترین عملکرد را داشتندواختلاف معنی داری را با سایر تیمارها نشان دادند)05/0>(p.هرچنددر سایر تیمارهایی که جیره حاوی پروبیوتیک دریافت کرده بودند عملکرد رشد وتغذیه ای خوبی نسبت به تیمار شاهد مشاهده شد.ترکیبات لاشه این میگوها در تیمارهایی که از جیره حاوی پروبیوتیک استفاده کرده بودند ارتقاء پیدا کردندواختلاف معنی داری را با تیمار شاهد نشان دادند)05/0>(p. با وجود این در بین تیمارهایی که از جیره حاوی پروبیوتیک استفاده کرده بودند از نظر ترکیبات لاشه اختلاف معنی داری مشاهده نشد(05/0<p).همچنین ازنظر بقاء بین تیمارهای پروبیوتیکی با تیمار شاهد هیچ اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
زهرا محمودی حمید علاف نویریان
یک آزمایش تغذیه ای با سه سطح پروتئین (40 ،35 ،30 درصد) و سه سطح چربی (14 ،12 ،10 درصد) به منظور تعیین سطح مناسب پروتئین و چربی در تغذیه ماهی سفید دریای خزر (rutilus frisii kutum) انجام شد. ماهیان (01/0 ± 15/1). به طور تصادفی در 27 آکواریوم 45 لیتری (cm20×15×15) توزیع و چهار بار در روز به مدت 8 هفته تغذیه شدند. تقابل بین پروتئین و چربی تفاوت معنی داری در هیچ یک از پارامترهای رشد ایجاد نکرد (05/0> p). با افزایش پروتئین تا 35 درصد، وزن افزایش و سپس به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (05/0 >p )، با افزایش چربی جیره وزن ماهیان افزایش پیدا کرد (05/0 >p ). اما بازده پروتئین با افزایش پروتئین کاهش پیدا کرد (05/0 >p ) و ماهیان تغذیه شده با 40 درصد پروتئین و 10 درصد چربی کمترین ابقاء پروتئین (ppv) را داشتند (05/0 >p ). بازده چربی (ler) ماهیان تغذیه شده با سطوح 30 و 35 درصد پروتئین با افزایش چربی به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (05/0 >p ). نتایج نشان داد ماهیان تغذیه شده با 35 درصد پروتئین و 10 درصد چربی بالاترین میزان ابقاء چربی (lpv) را نسبت به سایر تیمارها داشتند (05/0 >p ). نتایج مربوط به آنالیز ترکیبات بدن نشان داد پروتئین جیره تفاوت معنی داری در بین تیمارها ایجاد نکرد (05/0> p) ولی با افزایش چربی جیره، چربی بدن افزایش پیدا کرد (05/0p<) و بیشترین مقدار چربی در بچه ماهیان تغذیه شده با سطح 35 درصد پروتئین و 14 درصد چربی مشاهده شد. گلوکز و triiodothyronine تحت تأثیر سطوح پروتئین و چربی جیره قرار نگرفتند (05/0> p). تری گلیسرید به طور معنی داری در ماهیان تغذیه شده با 30 درصد پروتئین و 10 و 12 درصد چربی بیشتر بود (05/0 >p ). کلسترول به طور معنی داری در ماهیان تغذیه شده با 35 درصد پروتئین و 10 درصد چربی بیشتر بود (05/0 >p ). بیشترین میزان thyroxin در ماهیان تغذیه شده با 30 درصد پروتئین و 10 درصد چربی مشاهده شد (05/0 >p ).به نظر می رسد ماهی سفید می تواند از سطوح بالای 14 درصد چربی در جیره بدون اینکه تأثیر منفی بر رشد بگذارد استفاده کند و جیره با 35 درصد پروتئین و 14 درصد چربی برای رشد بچه ماهی سفید در محدوده وزنی مطالعه شده مناسب است.
مرجان تحقیقی شاهرخ پاشایی راد
از تعداد کل میگوها، 317 میگو نر، 349 میگو ماده بدون تخم، 120 میگو ماده های تخم دار و تعداد 27 میگو نیز نابالغ بودند. تعداد تخم ها از 501 تا 3578 تخم متغییر و نسبت جنسی نر به ماده 1 به 4/1 ثبت شد. تعداد دندانه های شکمی رستروم ماده ها و نرها صفر تا 6، تعداد دندانه های پشتی رستروم در ماده ها 8 تا 18 و در نرها از 10 تا 18 دندانه متغییر بود. این گونه دارای آنتنال فلاژل های شفاف، پدانکل ها دارای نقاط سبز، اسکافوسریت شفاف با نقاط سبز پراکنده و نقاط سبز متراکم به صورت یک خط در وسط، رستروم شفاف با نقاط سبز رنگ در خط میانی، کاراپاس، شکم و اوروپودها دارای نقاط سبز رنگ، دومین جفت پریوپود دارای نقاط سبز رنگ، کارپوس، مروس و ایشیوم دارای نقاط سبز با بندهای زرد رنگ. تراکم نقاط سبز رنگ در برخی نمونه ها بیشتر. برخی دیگر از نمونه ها کل بدن قهوه ای شفاف بدون نقاط رنگی و یا سفید همراه با نقاط سبز تیره بود. پالم بزرگ تر از انگشت، انگشتان دارای موهای متراکم در قسمت داخلی، خمیده در قسمت انتهایی و دارای دو دندانه، یکی در بالا و یکی در پایین در قسمت پایه ی انگشتان. رستروم راست (مستقیم)، پهن در وسط، فراتر از اسکافوسریت، دارای دندانه های پشتی و شکمی غیر متحرک. کارپوس بزرگ تر از مروس و کوچک تر از پروپودوس. کاراپاس دارای هپاتیک اسپین وآنتال اسپین که هپاتیک اسپین در سطح پایین تری از آنتنال اسپین قرار گرفته است. میانگین طول کل در جنس نر 09/14±13/61، ماده های بدون تخم 40/9±02/51 و ماده های تخم دار 79/6±61/63 میلی متر، میانگین طول کاراپاس در نرها 07/4±43/14، در ماده های بدون تخم 49/2 ± 03/12 و در ماده های تخم دار 82/1±23/15 میلی متر، میانگین طول کارپوس در جنس نر 04/7±70/13، ماده های بدون تخم 16/2±03/8 و ماده های تخم دار 04/2±13/10 میلی متر، میانگین طول مروس در نرها 72/4±02/10، در ماده های بدون تخم 54/1 ± 01/6 و در ماده های تخم دار 61/1±34/7 میلی متر، میانگین طول پروپودوس در جنس نر 25/9±86/17 ، ماده های بدون تخم 93/2±85/9 و ماده های تخم دار 54/2±29/12 میلی متر، میانگین طول پالم در نرها 41/5±02/10، در ماده های بدون تخم 73/1 ± 56/5 و در ماده های تخم دار 60/1±04/7 میلی متر، میانگین کل وزن نرها 92/1±91/2 ، ماده های بدون تخم 93/0±57/1 و ماده های تخم دار 09/1±23/3 گرم اندازه گیری شد. همبستگی مثبت بین وزن و طول کل به دست آمد که نشان می دهد تغییرات رشد در این پارامترها یکسان هستند. نتایج آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد (05/0>p) که میانگین وزن، طول کل، طول کاراپاس در جنس نر از ماده های بدون تخم بیشتر ولی از ماده های تخم دار کمتر و میانگین طول کارپوس، مروس، پروپودوس و پالم در جنس نر از ماده های بدون تخم و تخم دار بیشتر است.
آبتین بیابانی حمید علاف نویریان
این تحقیق به منظور تعیین اثر جایگزین کردن آرد کنجاله کانولا به جای آرد ماهی بر عملکرد رشد، ترکیب بدن و قیمت تمام شده جیره غذایی میگوی رودخانه ای شرق در مرحله جوانی و در پنج تیمار و سه تکرار با سطح های جایگزینی صفر (جیره پایه)، 25، 50، 75 و 100 درصد انجام گردید. تعداد 450 قطعه میگو با میانگین وزن 0/12± 1/00 گرم پس از دو هفته سازگاری با شرایط آزمایش و به مدت 8 هفته با جیره های آزمایشی تغذیه گردیدند. شاخص های رشد شامل میانگین افزایش وزن، نرخ رشد ویژه، ضریب تبدیل غذا، میزان بازدهی پروتئین، درصد بازماندگی و ترکیب بدن شامل رطوبت، پروتئین، چربی و خاکستر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که جایگزین کردن آرد کنجاله کانولا به جای آرد ماهی تا سطح 50 درصد تأثیر معناداری در عملکرد رشد میگوها نداشت. ولی با افزایش آرد کنجاله کانولا در تیمارهای 75 و 100 درصد، عوامل رشد عدم بهبود را نشان دادند و دارای اختلاف معناداری با سایر تیمارها بودند. اختلاف معناداری به لحاظ آماری در میزان ترکیب بدن میگوها (پروتئین، چربی و خاکستر) مشاهده نشد و فقط تیمارهای 75 و 100 درصد افزایش معناداری را در میزان رطوبت نشان دادند. از نتایج این آزمایش چنین استنباط می گردد که افزایش آرد کنجاله کانولا تا 50 درصد با آرد ماهی، عملکرد مطمئن تری بر رشد و هم چنین کاهش قیمت جیره ی غذایی میگوی جوان رودخانه ای داشت.
سکینه شیروان حمید علاف نویریان
مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر دوره¬های طولانی مدت برخی استراتژی¬های تغذیه¬ای (گرسنگی، غذادهی محدود به میزان 1 درصد بیومس و تغذیه تا حد سیری) بر عملکرد رشد، ترکیب بدن، فاکتورهای خون¬شناسی، بیوشیمیایی و متعاقباً پاسخ به استرس در بچه تاسماهی سیبری (acipenser baerii brandt 1869) به مدت 8 هفته طراحی و اجرا گردید. در این راستا، تعداد 270 قطعه بچه تاسماهی سیبری (میانگین وزن 65/0 ± 00/54 گرم) در قالب سه تیمار (به همراه سه تکرار) در 9 مخزن فایبرگلاس (1050 لیتر) توزیع شد. در ابتدا، میانه و انتهای دوره از ماهیان خون¬گیری به عمل آمد و نمونه¬های لاشه برای انجام آنالیز شیمیایی لاشه در انتهای دوره جدا شدند. سپس تست استرس قرارگیری درمعرض هوا بر روی تمامی ماهیان اعمال شد. نتایج نشان داد که در طول دوره و نیز انتهای آزمایش شاخص¬های رشد شامل وزن بدن، ضریب چاقی، نرخ رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی، نرخ بازدهی پروتئین و شاخص کبدی به صورت معنی¬داری بین تیمارها تفاوت داشت. پارامترهای خون¬شناسی شامل تعداد گلبول¬های سفید و میانگین حجم یک گلبول قرمز تحت تأثیر گرسنگی کاهش یافت، اگرچه میانگین هموگلوبین یک گلبول قرمز در تیمار گرسنه افزایش نشان داد. کمترین سطح معنی¬دار هماتوکریت در ماهیان گرسنه در مقایسه با سایر تیمارها در انتهای آزمایش رخ داد. با این وجود، تعداد گلبول¬های قرمز و غلظت هموگلوبین بین تیمارها تغییری نداشت. محتوای رطوبت و چربی به صورت معنی¬داری در همه تیمارها اختلاف داشت؛ به نحوی¬که بالاترین محتوای رطوبت و چربی به ترتیب در تیمار گرسنه و شاهد مشاهده گردید. محتوای پروتئین در تیمار گرسنه به صورت معنی داری کمتر از سایر تیمارها بود، در حالی که در محتوای خاکستر لاشه بین تیمارها اختلاف معنی¬داری مشاهده نگردید. غلظت گلوکز تا هفته 4 اختلافی را بین تیمارها نشان نداد اما در انتهای دوره در ماهیان گرسنه در مقایسه با سایرین کاهش یافت. تری گلیسرید و کلسترول در ماهیان گرسنه و با تغذیه محدود تغییرات معنی¬داری در طول آزمایش نشان داد که این موارد در جهت تأیید مصرف مداوم ذخایر چربی تا انتهای دوره آزمایش است. پس از اعمال استرس، سطح هماتوکریت و پروتئین کل تیمار در معرض محدودیت تغذیه¬ای اختلافی را با شاهد نشان نداد. در مورد غلظت کورتیزول و گلوکز، ماهیان گرسنه به علت عدم دسترسی به منبع انرژی کافی، توانایی محدودتری در پاسخ به استرس داشتند. به طور کلی، کاهش وزن و سایر فاکتورهای رشد بچه تاسماهی سیبری در دوران کمبود غذایی، به همراه مصرف ذخایر چربی و پروتئینی لاشه و پلاسما بیانگر مصرف ذخایر درونی بدن در این شرایط با اولویت مصرف ذخایر چربی نسبت به منابع پروتئینی بدن است. در واقع اگرچه گرسنگی در بیشتر موارد اثرات معنی¬داری داشت، با این حال تغذیه محدود در مقایسه با شاهد تغییرات قابل ملاحظه¬ای را در ترکیب شیمیایی لاشه، پارامترهای بیوشیمیایی و خون شناسی و نیز پاسخ به استرس نشان نداد. بر این اساس، تغذیه محدود با این نرخ را می¬توان در شرایط نامساعد نظیر کاهش دمای آب در زمستان گذرانی و یا بروز بیماری در دوره¬های کوتاه مدت بدون ایجاد اثر شدید بر روی رشد و فیزیولوژی ماهی در نظر گرفت. بنابراین، می¬توان بیان کرد که تغذیه محدود می¬تواند به عنوان یک استراتژی تغذیه¬ای مناسب برای مدیریت مزارع پرورش تاسماهی سیبری در این شرایط دمایی و سنی مورد استفاده قرار بگیرد.
عباس محمودی فرد حمید علاف نویریان
ارزیابی اکوسیستم های آبی با استفاده از جمعیت بزرگ بی مهرگان کف زی یک روش مهم و کاربردی جهت شناخت سلامت منابع آبی است. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت سلامت کیفیت آب رودخانه شاهرود در استان قزوین انجام شد. نمونه برداری از بزرگ بی مهرگان کف زی با استفاده از نمونه بردار سوربر (مساحت 16/0 متر مربع با چشمه تور 100 میکرون) در تناوب 45 روزه از مهر 1391 تا شهریور 1392 در 9 ایستگاه با 3 تکرار و در طول 95 کیلومتر از این رودخانه انجام شد. نمونه های جمع شده توسط فرمالین 4% تثبیت و به آزمایشگاه منتقل ، جداسازی، شناسایی و شمارش شدند. تعداد 11636 نمونه از موجودات کفزی جداسازی، شناسایی و شمارش گردید.که شامل 32 جنس از 31 خانواده و 9 راسته، 5 رده و 4 شاخه بودند. لارو حشرات آبزی بیشترین فراوانی کفزیان را به خود اختصاص دادند. از مهمترین این کفزیان به ترتیب فراوانی ephemeroptera , diptera , trichoptera ,و plecoptera بودند. سنجه های ساختار جمعیت شامل فراوانی کل، غنایept، درصد ept، نسبت ept به chir محاسبه شدند. مقادیر تنوع گونه ای، غنای گونه ای و یکنواختی با استفاده از شاخص های شانن – وینر، مارگالف و پایلو محاسبه شدند. حداقل و حداکثر میانگین فراوانی کفزیان به ترتیب در فصول تابستان و بهار مشاهده شدند. کمترین و بیشترین میزان شاخص های شانن(93/0 و 24/2) ، مارگالف (33/0 و 64/1) به ترتیب در فصول تابستان و بهار و در ایستگاه های 1 و دو ایستگاه پایین دست (8 و 9) به دست آمد. کمترین و بیشترین مقادیر شاخص تشابه پایلو (56/0 و 98/0) در ایستگاه های 5 و دو ایستگاه آخر در فصول زمستان و تابستان محاسبه گردید. بیشترین و کمترین مقادیر شاخص bmwp/aspt (72/6 و 56/1) به ترتیب در ایستگاه های 1 و 9 محاسبه شد. بر اساس شاخص زیستی هیلسینهوف (hfbi) ایستگاه های 1 و 4 و 6 ، ایستگاه های با کیفیت آب عالی ، ایستگاه 5 با کیفیت آب خیلی خوب ایستگاه های 3 و 7 خوب ، 2 و 8 مناسب و ایستگاه 9 با کیفیت آب نسبتا ضعیف طبقه بندی شدند. نتایج حاصل از گروه های تغذیه ای نشان داد که بی مهرگان بزرگ کفزی در منطقه مورد مطالعه 7 گروه تغذیه ایcg, cf ,prd ,cg/sh ,sh scr ,om را تشکیل دادند. در این بررسی گروه های تغذیه ایcg ,cf ,cg/sh از بیشترین فراوانی نسبی برخوردار بودند. در ایستگاه های با آلودگی کم، گروه cf و با آلودگی زیاد گروه cg دارای بیشترین فراوانی نسبی بودند. این بررسی نشان داد با استفاده از شاخص های زیستی و جمعیتی و مطالعه جمعییت بزرگ بی مهرگان کفزی میتوان ارزیابی مناسبی از وضعیت سلامت اکوسیستم آب های جاری به عمل آورد.
محمد اتفاق دوست حمید علاف نویریان
در یک آزمایش تغذیه ای، تاثیر جیره غذایی با سه سطح پروتئین (35، 40 و 45 درصد) و سه سطح چربی (5، 10 و 15 درصد) در مدت 56 روز به منظور تعیین سطح مناسب پروتئین و چربی در تغذیه میگوی رودخانه ای شرق (macrobrachium nipponense) بررسی شد. بر طبق این آزمایش، 405 عدد میگو با میانگین (± انحراف معیار) وزن 0/04 ± 1/40 گرم شمارش و در 27 مخزن شیشه ای توزیع و چهار بار در روز تغذیه شدند. نتایج نشان داد که تقابل بین پروتئین و چربی تفاوت معنی داری را در همه شاخص های رشد ایجاد کرد (0/05>p). میگوهای تغذیه شده با تیمار 45 درصد پروتئین و 5 درصد چربی بالاترین شاخص های رشد، بازده و ارزش پروتئین و چربی تولیدی و کمترین ضریب تبدیل غذایی را نشان دادند. با افزایش پروتئین جیره درصد رطوبت بدن کاهش و پروتئین افزایش یافت (0/05>p)ولی بر چربی بدن تاثیر معنی داری نداشت (0/05<p). نتایج این پژوهش نشان داد که میگوی رودخانه ای شرق در سطوح 45 درصد پروتئین و 5 درصد چربی بهترین کارایی را دارد.
محمد ملک پور شهرکی حمید علاف نویریان
این تحقیق به منظور جایگزینی آرد ماهی با سطوح مختلف کنجاله کانولا و تأثیر آن بر عملکرد رشد، ترکیب شیمیایی لاشه، شاخص های هماتولوژیک و سطوح هورمون های تیروئیدی (تری یدوتیرونین، تیروکسین) تاسماهی سیبری (acipenser baerii) انجام گرفت. پنج جیره غذایی دارای پروتئین یکسان (45 درصد) و انرژی یکسان (53/18 کیلوژول بر گرم) فرموله شد. تیمار 1 به عنوان تیمار شاهد و بدون کنجاله کانولا و در تیمار های 2 (10c)، 3 (20c)، 4 (30c) و 5 (40c) به ترتیب 10، 20، 30 و 40 درصد کنجاله کانولا جایگزین آرد ماهی شد. بچه ماهیان با وزن اولیه 34/0±80/22 گرم (میانگین ± انحراف معیار) در قالب پنج تیمار و سه تکرار به مدت 10 هفته تغذیه شدند. غذادهی به صورت 4 مرتبه در روز و تا حد سیری انجام شد. در پایان آزمایش عملکرد رشد، ترکیب شیمیایی لاشه، شاخص های هماتولوژیک و سطح هورمون های t3 و t4 مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج بدست آمده، بین شاخص های رشد و ترکیب شیمیایی لاشه در تیمار های مختلف اختلاف معنی دار مشاهده شد (05/0>p). از لحاظ عملکرد رشد بین تیمارهای شاهد، 10c، 20c و 30c اختلاف معنی دار آماری مشاهده نشد (05/0<p)، اما کمترین عملکرد رشد در تیمار 40c مشاهده شد و بین این تیمار و سایر تیمارها اختلاف معنی دار آماری وجود داشت (05/0>p). از لحاظ عملکرد رشد بین تیمار 40c و 30c اختلاف معنی دار آماری مشاهده نشد (05/0<p). بقا در همه تیمار ها یکسان و برابر 100 درصد بود. از لحاظ پروتئین، چربی و خاکستر بدن اختلاف معنی دار آماری بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد (05/0<p)، ولی از لحاظ رطوبت لاشه اختلاف معنی دار آماری بین تیمارهای مختلف وجود داشت (05/0>p). از لحاظ شاخص های هماتولوژیک بین تیمارهای غذایی مختلف اختلاف معنی دار مشاهده نشد (05/0<p).
سید محسن موسوی نژاد حمید علاف نویریان
با توجه به اثرات تغییر دما بر شاخص های خون شناسی و آنزیمی در هنگام حمل و نقل ، ماهی های استرلیاد (97/0 ± 85/79) (میانگین ± انحراف معیار) برای یافتن بهترین دمای حمل و نقل کوتاه مدت در برابر تیمار های دمایی متفاوت قرار گرفتند. برای این منظور ماهی ها در تانک های 2000 لیتری با دمای 23 درجه سانتی گراد، دوره 6 هفته ای سازگاری را گذراندند سپس با تامین دماهای متفاوت (12، 20، 23 و 28 درجه سانتی گراد)، در تانک های 80 لیتری حاوی 50 لیتر آب در سه تکرار و طی مدت 5 ساعت حمل شدند. نمونه برداری ها از بافت و خون در زمان های صفر (شاهد)، 1، 5 (طی شبیه سازی حمل و نقل)، 24 و 48 ساعت (پس از شبیه سازی حمل و نقل) انجام پذیرفت. در تیمارهای با دمای بالا (°c28 و 23) در طی حمل و نقل در تعداد گلبول های قرمز، تعداد گلبول های سفید، هموگلوبین، هماتوکریت و درصد لنفوسیت و نوتروفیل تفاوت معنی داری نسبت به ساعت صفر مشاهده شد (05/0>p). همچنین در تیمارهای با دمای پایین (°c20 و 12) تفاوت معنی داری از نظر تعداد گلبول های سفید، درصد لنفوسیت و نوتروفیل نسبت به ساعت صفر مشاهده شد (05/0>p)، اما در شاخص های غلظت متوسط هموگلوبین گلبول قرمز، حجم متوسط گلبول های قرمز، مقدار متوسط هموگلوبین گلبول قرمز، درصد مونوسیت و ائوزینوفیل در تیمارهای مختلف تفاوت معنادار نسبت به ساعت صفر مشاهده نشد (05/0<p). در میزان کورتیزول و غلظت گلوکز در تیمار های 12، 20، 23 و 28 درجه سانتی گراد در ساعات حمل و نقل نسبت به ساعت صفر تفاوت معناداری دیده شد (05/0>p). در میزان لاکتات در تیمار های با دمای 20، 23 و 28 درجه سانتی گراد در ساعات حمل و نقل نسبت به ساعت صفر تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>p) اما در تیمار 12 درجه سانتی گراد در طی حمل و نقل تفاوت معناداری نسبت به ساعت صفر وجود نداشت (05/0<p). اندازه گیری میزان محتوای مالون دی آلدئید در بافت های کبد، کلیه و آبشش نشان دهنده ی افزایش معنادار این شاخص در تیمار های مختلف دمایی در طی حمل و نقل بود (05/0>p). به دنبال آن فعالیت آنزیم های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در تیمار 12 درجه سانتی گراد به طور معناداری افزایش یافت (05/0>p). براساس نتایج این مطالعه می توان بیان نمود که به منظور حمل و نقل کوتاه مدت ماهی استرلیاد از دمای پرورش آن جهت بروز کمترین میزان استرس و کاهش پیامد های فیزیولوژیک حمل و نقل استفاده شود.