نام پژوهشگر: شاهین شاهسونی
الهه باقی سیچانی شاهین شاهسونی
چکیده به منظور مطالعه اثر نیتروژن و پتاسیم روی صفات کمی و کیفی چغندرقند در شرایط شور، آزمایش مزرعه ای در ایستگاه تحقیقات شوری رودشت ( واقع در اصفهان ) انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار و 48 کرت آزمایشی صورت گرفت (مساحت هر کرت 24 متر مکعب انتخاب شد). تیمارها شامل 4 سطح نیتروژن n0 ، 50 درصد توصیه ( n80 )، 75 درصد توصیه ( n120 ) و توصیه بر اساس آزمون خاک ( n160 ) از منبع اوره و 4 سطح پتاسیم k0، توصیه بر اساس آزمون خاک ( k125 )، 5/1 برابر توصیه ( k190 ) و2برابر توصیه( k250 ) از منبع سولفات پتاسیم بود. کود نیتروژنه در دو مرحله شامل 20% قبل از کشت و 80% بعد از تنک و کود پتاسه قبل از کشت مصرف شد. سایر کودهای مورد نیاز بر اساس آزمون خاک قبل از کشت اعمال گردید. نتایج آنالیز واریانس صفات کمی در مرحله برداشت نشان داد که اثر سطوح نیتروژن بر صفات عملکرد تر و خشک ریشه، عملکرد ریشه های متوسط و بزرگ، عملکرد خشک اندام هوایی، متوسط وزن غده و شاخص سطح برگ در سطح احتمال 1% معنی دار است و صفات تعداد کل غده، عملکرد ریشه های کوچک، عملکرد تر اندام هوایی، متوسط طول و قطر غده از نظر آماری اختلاف معنی دار ندارند. اثر سطوح پتاسیم بر صفت شاخص سطح برگ در سطح احتمال 1% معنی دار بود. همچنین اثر متقابل نیتروژن و پتاسیم بر صفت شاخص سطح برگ در سطح احتمال 1% معنی دار بود. نتایج آنالیز واریانس صفات کیفی در مرحله برداشت نشان داد که اثر سطوح نیتروژن بر صفات آلفا آمینو نیتروژن، ضریب آلکالوییدی، عملکرد قند کل و قند قابل استحصال در سطح احتمال 1% و صفت پتاسیم ریشه در سطح احتمال 5% معنی دار است اما سایر صفات کیفی اختلاف معنی دار ندارند. اثر سطوح پتاسیم بر صفت فسفر ریشه در سطح احتمال 5% ا معنی دار بود. همچنین اثر متقابل نیتروژن و پتاسیم بر کلیه صفات کیفی اختلاف معنی داری نشان نداد. مقایسه میانگین عملکرد خشک غده ( بر اساس آزمون دانکن ) در بین تیمارها نشان داد که بیشترین میانگین عملکرد در تیمارهای n80 k190، n160 k0 و n160 k125 به ترتیب معادل با 14590 ، 15060 و 14970 کیلوگرم در هکتار می باشد. با توجه به اینکه اهداف مطالعه، بهترین عملکرد همراه با کیفیت مطلوب و کاهش مصرف نیتروژن است، با توجه به نتایج طرح، تیمار n80 k190 قابل توصیه می باشد زیرا علاوه بر خصوصیات کیفی مناسب، بهترین عملکرد غده در این تیمار نیز حاصل شده است.
محمدعارف بیکی حمیدرضا اصغری
چکیده این پژوهش با هدف بررسیاثر هیدروپرایمینگ، عمق کاشت بذر و تقسیط کود نیتروژن برعملکرد و اجزای عملکرد گیاه ذرت، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود در سال 1388 به صورت آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح بلوک هایکامل تصادفیدر4 تکرار اجرا گردید. عوامل مورد بررسی عبارت بودند از:تقسیط کود نیتروژن درسهسطح:a1،a2وa3بهترتیب (مصرف یکجای کود همزمان با کاشت 400 کیلوگرم در هکتار)، (مصرف دو مرحله ای کود همزمان با کاشت 100 کیلوگرم در هکتار و بعد در فاصله 25 تا 50 روز پس از کاشت 300 کیلوگرم در هکتار) و (مصرف سه مرحله ای کود همزمانباکاشت100 کیلوگرمدرهکتار،25تا50روزپسازکاشت150کیلوگرمدرهکتارو50 تا70روزپسازکاشت150 کیلوگرم در هکتار)،عمقکاشتدردوسطح:5سانتی مترb1و10سانتی-مترb2وهیدروپرایمینگدردوسطح:بدونپرایمc1وپرایم .c2نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که، تیمار هیدروپرایمینگ و تقسیط کود نیتروژن در طی فصل رشد سبب بهبود رشدگیاه شد و همچنین در برداشتنهایی، بهطور معنیداری باعث افزایش عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، ارتفاع گیاه،وزن هزار دانه، تعداد دانه در بلال، وزن بلال، تعداد ردیف دانه در بلال، تعداد دانه در ردیف بلال، طول بلال، وزن چوب بلال و قطر چوب بلال شد. اثر عمق کاشت نیز بر تمام صفات مورد مطالعه(به استثنای وزن هزاردانه، تعداد ردیف دانه در بلال و شاخص برداشت) معنی دار گردید. اثر متقابلتقسیط کود نیتروژن و عمق کاشت تنها بر صفت ارتفاع گیاه معنی دار شد. عملکرددانـه، عملکرد بیولوژیک، ارتفاع گیـاه، وزن هزار دانه و وزن بلال به طور معنی داری تحت تأثیر اثر متقابل هیدروپرایمینگ و تقسیط کود نیتروژن قرار گرفتند. اثر متقابل هیدروپرایمینگ و عمق کاشت و اثر متقابل سهگانه این عامل ها بر صفات مورد مطالعهمعنی دار نبود. بنابراین با توجه به نتایج حاصل شده، می توان از ترکیب هیدروپرایمینگ و تقسیط کود نیتروژن به طور همزمان برای افزایش راندمان تولید و عملکرد ذرت بهره برد.
زهرا محمدی دوغایی شاهین شاهسونی
اسفراین در جنوب استان خراسان شمالی با مساحت 5345 کیلومتر مربع واقع شده است. دارای آب و هوای معتدل کوهستانی، بارندگی سالانه حدود 195 میلی متر و متوسط دمای سالانه 5/14 درجه سانتی گراد می باشد. کارخانه لولهگستر اسفراین واقع در دهستان روئین با مساحتی بالغ بر 210 هکتار تولید کننده انواع لوله های فولادی بدون درز casing , tubing , coupling و انجام عملیات finishing برای استفاده در چاه های نفت، گاز و پتروشیمی است. مسلماً با شروع فعالیت هر مجتمع صنعتی آلودگیهایی در فازهای مختلف جامد، محلول و گاز به محیط زیست اطراف کارخانه ارائه می شود که نوع این آلایندهها به کیفیت و میزان فعالیت صنایع وابسته است. در این تحقیق، غلظت عناصر سنگین موجود در خاک، جهت ارزیابی نقش کارخانه لوله گستر به عنوان منبعی صنعتی در آزاد سازی فلزات سنگین، به خاکهای اطراف کارخانه مورد بررسی قرار گرفت. جهت نیل به این هدف، 40 نمونه از خاک سطحی اراضی اطراف کارخانه در 2 عمق 15-0 و 30-15 سانتی متری به صورت تصادفی نمونهبرداری شد. سپس به بررسی و مطالعه پارامترهای شیمیایی فیزیکی و شیمیایی خاک و تعیین غلظت عناصر در نمونه های خاک به روش icp پرداخته شد. جهت بررسی تغییرات رفتاری عناصر از استانداردهای مختلف و ضریب ژئوشیمیایی غنی شدگی استفاده شد. جهت نمایش مناطق آلودگی مربوط به هر عنصر و مقایسه آن با سایر مناطق و عناصر، نرم افزار gs+5.1 به کار گرفته شد. نتایج آنالیز خاک ها نشان می دهد که غلظت عناصر آرسنیک و نیکل در اطراف کارخانه لوله گستر بیش از میزان مجاز آنها در خاک است. عناصر مس، منگنز و آهن در نقطه 20 غلظتی بیش از غلظت مجاز را نشان دادند که این امر به دلیل موقعیت نقطه 20 از لحاظ اختلاف شیب با سایر نقاط ضلع جنوبی و در نتیجه تجمع رواناب ایجاد شده پس از بارندگی، انتظار می رود. همچنین خاکهای منطقه تا مرز آلودگی با سرب فاصله چندانی ندارند. بر اساس محاسبه ضریب غنی شدگی تیتانیوم بدون غنی شدگی؛ مولیبدن، مس، نیکل، کبالت، توریوم، وانادیوم، لانتانیوم، کروم، باریم، اسکاندیوم و گالیم غنی شدگی اندک؛ منگنز، آهن و استرونتیوم غنی-شدگی متوسط؛ سرب و روی غنی شدگی نسبتا شدید؛ کادمیوم و کلسیم غنیشدگی شدید و آرسنیک غنی شدگی بسیار شدید را نشان می دهند. به طور خلاصه می توان گفت که نتایج حاصل از مطالعات ذکر شده موید منشأ انسان زاد فلزات سنگین مورد بررسی در خاک های اطراف کارخانه لولهگستر است.
زهره ممی زاده شاهین شاهسونی
چکیده: کشاورزی پایدار به عنوان یک نظام زراعی شامل رهیافت هایی است که وابستگی کشاورزان به برخی نهاده های کشاورزی را کاهش می دهد و منجر به افزایش سودمندی مزرعه،کاهش تخریب محیط زیست و تعادل بین نسل ها می گردد. ورمی کمپوست اصلاح کننده خصوصیات فیزیکی ، شیمیایی و بیولوژیکی خاک می باشد. باکتری تیوباسیلوس باعث افزایش قابلیت جذب برخی عناصر غذایی مانند روی، آهن، گوگرد و به ویژه فسفر می گردد. گوگرد علاوه بر نقش تغذیه ای خود از طریق اصلاح ph و افزایش قابلیت جذب عناصر غذایی گیاه می تواند موجب افزایش رشد و تثبیت نیتروژن در گیاه شود. به منظور بررسی برهمکنش گوگرد، باکتری تیوباسیلوس و ورمی کمپوست بر روی برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و برخی خصوصیات زراعی سویا،این طرح در تابستان 1389 در زمین زراعی واقع در روستای تمرقره قوزی واقع در شهرستان کلاله به صورت آزمایش اسپلیت پلات فاکتوریل، بر روی گیاه سویا رقم dpx انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که از صفات زراعی ارتفاع بوته در سطح 5% و عملکرد، درصد روغن دانه و پروتئین دانه در سطح یک درصد معنی دار گردید. از صفات خاکی مورد بررسی ازت، درصد رطوبت وزنی، گچ و آهک در سطح 5 درصد و پتاسیم قابل جذب، تخلخل، وزن مخصوص ظاهری و فسفر قابل جذب در سطح یک درصد معنی دار گردید. اثرات متقابل هر سه عامل بر روی ارتفاع گیاه، عملکرد، پروتئین، تخلخل خاک، وزن مخصوص ظاهری، گچ و فسفر قابل جذب خاک معنی دار است. کاربرد همزمان ورمی کمپوست و تیوباسیلوس به همراه 5/0 تن در هکتار گوگرد بیشترین تاثیر را در فسفر قابل جذب خاک به میزان ppm 7/22، گچ خاک به میزان 3/1%، پروتئین دانه به میزان 4/43% و تخلخل به میزان 8/54% داشت. کاربرد همزمان ورمی کمپوست و تیوباسیلوس به همراه 1000 کیلوگرم گوگرد بیشترین تاثیر را در عملکرد گیاه به میزان 3/4003 کیلوگرم در هکتار داشت و کاربرد همزمان ورمی کمپوست به همراه 1000 کیلوگرم گوگرد بیشترین تاثیر را در ارتفاع گیاه به میزان 6/58 سانتی متر داشت. کاربرد 1000 کیلوگرم گوگرد در صورت عدم کاربرد ورمی کمپوست و تیوباسیلوس بیشترین تاثیر را در وزن مخصوص ظاهری خاک (به میزان cm3/ gr29/1) داشت؛ از طرف دیگر کاربرد ورمی کمپوست و تیوباسیلوس به همراه 500 کیلوگرم کود گوگرد کمترین تاثیر را در وزن مخصوص ظاهری (cm3/ gr17/1) داشت. در اثر کاربرد همزمان ورمی کمپوست و تیوباسیلوس میزان روغن دانه 42/20%، در اثر کاربرد ورمی کمپوست با 500 کیلوگرم گوگرد میزان روغن دانه 31/20% و در اثر عدم کاربرد تیوباسیلوس و گوگرد میزان روغن دانه 45/20% گردید. کاربرد ورمی کمپوست به همراه 500 کیلوگرم گوگرد باعث در اثر کاربرد ورمی کمپوست به همراه 500 کیلوگرم گوگرد رطوبت وزنی 7/8% گردید، و در اثر کاربرد همزمان ورمی کمپوست و تیوباسیلوس میزان آهک خاک 19/6% گردید. با توجه به نتایج بدست آمده استفاده از کودهای بیولوژیک ( در اینجا ورمی کمپوست و تیوباسیلوس) در کنار کود گوگرد باعث بهبود خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و صفات زراعی سویا شده است.
حسین خیرآبادی شاهین شاهسونی
به منظور بررسی تأثیر میزان محلول پاشی اوره بر خصوصیات کمی و کیفی ذرت و سورگوم علوفه ای آزمایشی به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در یکی از مزارع کشاورزان شهرستان نیشابور درتابستان 1390 به اجرا در آمد. فاکتورها شامل دو گیاه (ذرت و سورگوم)، سه زمان محلول پاشی (یک هفته قبل از ظهور گل تاجی، پنجاه درصد ظهور کاکل بلال و دو هفته پس ازخاتمه تلقیح یا ابتدای شیری دانه) و سه غلظت اوره ( 0، 5 و 5 /7 درهزار) بود. نتایج بیانگر این موضوع بود که محلول پاشی اوره در افزایش درصد پروتئین خام علوفه و عملکرد علوفه تر در هنگام برداشت افزایش معنی داری داشته است. غلظت محلول پاشی بر روی اکثر صفات مورد بررسی اثر معنی دار داشت. بیشترین عملکرد علوفه تر در غلظت 7/5 در هزار اوره بدست آمد. بیشترین درصد پروتئین خام علوفه نیز در غلظت های 5 و 7/5 در هزار اوره بدست آمد. زمان محلول پاشی بر روی سطح برگ، کلروفیل و درصد پروتئین خام برگ اثر معنی داری داشت. اثر متقابل گیاه و غلظت اوره افزایش معنی داری بر روی ارتفاع بوته، وزن تر و وزن خشک علوفه نشان داد. همچنین اثر متقابل گیاه و زمان محلول پاشی بر روی سطح برگ، کلروفیل و درصد پروتئین خام برگ و قطر ساقه نیز معنی دار گردید. اثر متقابل گیاه، زمان و غلظت بر روی صفات مورد بررسی تأثیری معنی داری نداشت. به طور کلی می توان گفت که محلول پاشی اوره با غلظت مناسب و زمان مناسب می تواند نقش مهمی در افزایش خصوصیات کمی و کیفی ذرت و سورگوم علوفه ای و مهمتر از همه میزان پروتئین علوفه داشته باشد که امروزه یکی از بزرگترین دغدغه های کشاورزان و دامداران می باشد. همچنین اثرات سوء استفاده بی اندازه از کود شیمیایی اوره را که امروزه به عنوان یک خطر جدی آبهای زیر زمینی و در نهایت سلامت انسان را تهدید می کند کاهش می یابد.
محبوبه خسروجردی شاهین شاهسونی
مطالعه ی حاضر به منظور ارزیابی تاثیر کاربرد باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزی به عنوان کود بیولوژیک و سولفات آهن به عنوان کود شیمیایی بر عملکرد نخود و برخی خصوصیا ت خاک انجام شد. اثرات 3 عامل شامل باکتری مزوریزوبیوم سیسری (تلقیح شده و عدم تلقیح)، قارچ میکوریزی (گلوموس موسه، گلوموس اینترادیسه و عدم تلقیح) و مقادیر مختلف کود سولفات آهن (صفر، 40 و 80 کیلوگرم در هکتار) با استفاده از یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه ای واقع در شهرستان سبزوار طی سال زراعی 1390 انجام شد. نتایج نشان داد کاربرد ریزوبیوم باعث افزایش عملکرد دانه به میزان 4/23 درصد و افزایش اجزای عملکرد بجز تعداد دانه در غلاف و تعداد غلاف در بوته گردید و بر غلظت روی و گوگرد در دانه و فسفر قابل جذب در خاک تاثیر معنی-داری داشت. همزیستی میکوریزی باعث افزایش 54/34 درصدی عملکرد دانه و افزایش تمامی صفات اجزای عملکرد و غلظت روی، آهن، گوگرد و فسفر در دانه گردید و گونه ی گلوموس موسه موفق تر از اینترادیسه عمل نمود. استفاده از کود شیمیایی سولفات آهن موجب افزایش عملکرد و اجزای آن و مقدار گوگرد، روی، نیتروژن و افزایش درصد پروتئین در دانه گردید اثرات متقابل دو گانه بر روی ارتفاع بوته، تعداد شاخه ی فرعی، عملکرد دانه، درصد نیتروژن، پروتئین فسفر، گوگرد، روی و آهن دانه، فسفر و سولفات قابل جذب خاک تاثیر معنی داری داشت. اثر متقابل سه گانه بر روی تعداد شاخه ی فرعی، عملکرد، درصد نیتروژن، پروتئین و فسفر بذر و غلظت روی و آهن دانه و سولفات قابل جذب خاک معنی دار بود.
حمید رمضانی شاهین شاهسونی
توسعه و تکامل مدل سازی زراعی را می توان مثل چرخه حیات انسان در قالب یک سری مراحل از تولد و نوزادی تا رسیدگی توصیف کرد. مدل ها قادرند بخوبی نشان دهند که آیا یک مدیریت خاص موجب افزایش عملکرد می شود یا خیر . مدلهای گیاهی ابزار مفیدی برای افزایش فهم درباره چگونگی عمل کردن سیستم گیاهی هستند. این تحقیق به منظور بررسی پویایی نیتروژن در ذرت دانه ای در3 تاریخ کاشت(15 اردیبهشت، 20خرداد، 25 تیر) طی سال زراعی 91-90 در مزرعه ای در شهرستان تایباد اجرا شد. آزمایش در قالب فاکتوریل بر پایه ی بلوک های تصادفی در 3 تکرار به اجرا درآمد. در این طرح اثر 3 عامل مورد بررسی قرار گرفت. تاریخ کاشت(به عنوان ایجاد شرلیط دمایی و طول روزی متفاوت) در 3 سطح، کود نیتروژن در 2 سطح (0 و 250 کیلوگرم در هکتار)، کود ورمی کمپوست در 2 سطح(0 و 3 تن در هکتار) .. برای کمی کردن این واکنش به دما و طول روز از توابع متعددی استفاده شد که در بین آن ها مدل درجه سه و درجه دو برای پیش بینی به عنوان توابع برتر انتخاب شدند که نشان دادند درصد نیتروژن از برگ و ساقه با روند کاهشی و به سمت دانه باروند افزایشی در طی رشد گیاه در حال انجام است
ناصر اسمعیلی منوچهر قلی پور
این تحقیق به منظور بررسی کارایی مصرف نور و ضریب خاموشی نور در گیاه لوبیا چشم بلبلی(رقم بسطامی) در 4 تاریخ کاشت 20 خرداد، 6 تیر، 23 تیر و 9 مرداد و فاصله کاشت روی ردیف 7، 10، 13و 16سانتی متر طی سال زراعی 91-90 در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود واقع در شهرستان بسطام اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در نظر گرفته شد. تاریخ های کشت و فواصل روی ردیف کاشت صرفا جهت ایجاد شرایط متنوع جذب تشعشع و کمی سازی کارآیی استفاده از تشعشع و ضریب خاموشی استفاده گردید. نتایج نشان داد که با افزایش تاخیر در تاریخ کاشت مقادیر درجه روزهای رشد به طور خطی کاهش پیدا نمود. به طوری که طولانی ترین دوره رشد و نمو برای شرایط تاریخ کاشت 20 خرداد به دست آمد. مقدار درجه روزهای رشد به دست آمده برای این تاریخ کاشت برابر با 1563 بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که کلیه صفات به غیر از ضریب خاموشی در سطح احتمال 1 درصد تحت تاثیر معنی دار تاریخ های کاشت و فواصل کاشت قرار گرفتند. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که بالاترین مقادیر صفات شاخص سطح برگ حداکثر، تولید ماده خشک کل، کارایی مصرف نور، عملکرد دانه، تشعشع خورشید دریافت شده در زمان گل دهی و نسبت نور دریافت شده در زمان گل دهی در فاصله کاشت 7 سانتی متر و تاریخ کاشت 20 خرداد بدست آمد. ضریب خاموشی تحت تاثیر تراکم کاشت و تاریخ کاشت قرار نگرفت و مقدار میانگین آن 622/0 بود. دامنه نوسانات کارایی مصرف نور از 785/0 تا 844/0 مگاژول بر متر بر مربع بالغ گردید. یکی از عوامل مهم در کارایی مصرف نور، دما می باشد که در این بررسی میانگین دما در دوره رشد از 9/18 تا 5/22 درجه سانتی گراد در نوسان بود.
انیسه قزلباش چمک شاهین شاهسونی
به منظور بررسی اثر کودهای آلی و سولفات روی بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت دانهای و برخی پارامترهای خاک، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه بلوکهای کامل تصادفی با دو فاکتور و سه تکرار در سال 91-1390 در منطقه اسفندقه، واقع در حومه جیرفت کرمان اجرا گردید. در این آزمایش سولفات روی در سه سطح (شاهد، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار) و کودهای آلی در چهار سطح (شاهد، ورمی کمپوست، کمپوست و دامی) اعمال گردید. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که، تیمار50 کیلوگرم در هکتار سولفات روی و 6 تن در هکتارکمپوست به طور معنیداری باعث افزایش ارتفاع، تعداد ردیف و تعداد دانه در بلال ذرت شد. تیمار شاهد سولفات روی و کودهای آلی به طور معنیداری باعث افزایش سطح برگ، عملکرد، وزن خشک دانه، وزن صد دانه و وزن خشک بلال گردید. تیمار 50 کیلوگرم در هکتار سولفات روی و شاهد کودهای آلی باعث افزایش معنیدار قطر ساقه ذرت گردید. اثر متقابل سولفات روی و کودهای آلی برای همه صفات به جز وزن خشک بوته، تعداد دانه در ردیف ذرت و اسیدیته خاک معنیدار گردید. تیمار 100 کیلوگرم در هکتار سولفات روی و 6 تن در هکتار کمپوست باعث افزایش معنیدار روی و مس قابل جذب خاک گردید. تیمار 100 کیلوگرم در هکتار سولفات روی و 6 تن در هکتار ورمیکمپوست باعث افزایش منگنز و فسفر قابل جذب خاک گردید. تیمار 50 کیلوگرم در هکتار سولفات روی و 6 تن در هکتار ورمیکمپوست باعث افزایش معنیدار آهن قابل جذب خاک گردید. تیمار 50 کیلوگرم در هکتار سولفات روی و 30 تن در هکتار کود دامی باعث افزایش معنیدار پتاسیم قابل جذب خاگ گردید. تیمار عدم مصرف سولفات روی و 30 تن در هکتار کود دامی باعث افزایش معنیدار قابلیت هدایت الکتریکی خاک گردید. بنابراین با توجه به نتایج حاصل شده، میتوان از ترکیب سولفات روی و کودهای آلی به طور همزمان برای بهبود کیفیت خاک بهره برد ولی باید به شوری ناشی از املاح موجود کودهای آلی توجه نمود.
مهدیه زمردی شاهین شاهسونی
مدت زمان طولانی است که از کودهای شیمیایی برای افزایش عملکرد گیاهان در سراسر جهان استفاده می شود. هرچند کمیت گیاهان را به ظاهر افزایش داده امّا کیفیت محصولات تولیدی و باروری خاک کاهش یافته است. از جمله آن کمبود عناصر ریز مغذی است که سلامتی انسان و گیاه خواران را به خطر انداخته است. ورمی کمپوست به عنوان یک ماده آلی غنی از عناصر غذایی مورد نیاز هم سبب بهبود خصوصیات خاک شده هم کیفیت محصول را افزایش می دهد. آهن جزء عناصر ضروری برای انجام فتوسنتز در گیاه است. نیتروژن نیز به عنوان قسمت مهمی از ترکیبات پروتئینی آنزیم ها و انتقال انرژی در گیاه نقش مهمی را ایفا می کند. با توجه به اهمیت حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاه آزمایشی جهت ارزیابی تأثیر کاربرد ورمی کمپوست، نیتروژن و سولفات آهن بر برخی خصوصیات خاک و نیز خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک آفتابگردان (helianthus annuus l.) در شهرستان دره گز اجرا شد. فاکتور اول شامل سه سطح نیتروژن (50، 150 و 250 کیلوگرم در هکتار از منبع کود اوره) و فاکتور دوّم کاربرد ورمی کمپوست شامل 2 سطح (صفر و 7 تن در هکتار) و فاکتور سوم آهن شامل 2 سطح (صفر و 80کیلوگرم در هکتار از منبع کود سولفات آهن) بودند. که در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. ورمی کمپوست در هنگام آماده سازی زمین اعمال گردید و سطوح نیتروژن در سه تقسیط اعمال گردید و سولفات آهن نیز در زمان آغاز گلدهی به صورت کناری اعمال شد. نتایج نشان داد که صفات خاکی از قبیل ph، ec، آهن، نیتروژن، ماده آلی، گوگرد تحت تأثیر کاربرد نیتروژن، ورمی کمپوست و سولفات آهن قرار گرفتند امّا آهک تحت تأثیر هیچ یک واقع نشد. کاربرد ورمی کمپوست میزان ماده آلی، ec، درصد آهن و درصد نیتروژن خاک را افزایش داد و موجب کاهش ph خاک گردید. نتایج مربوط به صفات مورفولوژیک از قبیل ماده خشک طبق، برگ، دمبرگ، ساقه، ارتفاع ساقه، قطر ساقه، قطر طبق تحت تأثیر کاربرد تیمارهای آزمایشی قرار گرفت. بیشترین عملکرد در ترکیب تیماری 250کیلوگرم در هکتار نیتروژن× ورمی کمپوست با میانگینی معادل 73/7 تن در هکتار و کمترین در ترکیب تیماری 250کیلوگرم در هکتارنیتروژن× عدم ورمی کمپوست معادل با 41/5 تن در هکتار مشاهده گردید. یکی از دلایل افزایش مشاهده شده در عملکرد در این ترکیب تیماری افزایش وزن هزاردانه بوده است. و این در حالی است که بین اجزای عملکرد، تعداد دانه در طبق در ترکیب تیماری ورمی کمپوست× عدم سولفات آهن بیشترین مقدار را دارا بود. از بین تیمارهای آزمایشی، ترکیب تیمار 250کیلوگرم بر هکتار نیتروژن× عدم سولفات آهن بیشترین تأثیر را بر درصد روغن دانه داشت. در نتیجه کاربرد ورمی کمپوست موجب بهبود خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شد و همین امر هم سبب بهبود عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان در تیمارهای شد که ورمی کمپوست حضور داشت. در مجموع از لحاظ تأثیرگذاری بر اکثر صفات خاک و صفات زراعی و فیزیولوژیک ترکیب تیماری 250کیلوگرم بر هکتار نیتروژن× ورمی کمپوست نسبت به سایر ترکیبات تیماری نقش موثرتری داشت.
مرتضی سعادت پور مقدم شاهین شاهسونی
گوگرد توام با باکتری تیوباسیلوس از جمله راهکارهای مفیدی هستند که میتوانند به عنوان یکی از انواع کودهای زیستی بخشی از احتیاجات غذایی گیاهان را تأمین نمایند. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار بر روی گیاه کلزا به اجرا درآمد. عامل اول شامل کود شیمیایی سوپرفسفات تریپل در سه سطح (0، 85 و 130 کیلوگرم در هکتار) و عامل دوم شامل کود گوگرد توام با باکتری در چهار سطح (1. عدم مصرف گوگرد (s0). 2. مصرف گوکرد به میزان پانصد کیلو گرم در هکتار توام با مصرف باکتری تیوباسیلوس به میزان ده کیلوگرم در هکتار (s1). 3. مصرف گوکرد به میزان هزار کیلو گرم در هکتار توام با مصرف باکتری تیوباسیلوس به میزان بیست کیلوگرم در هکتار (s2). 4. مصرف گوکرد به میزان دو هزار کیلو گرم در هکتار توام با مصرف باکتری تیوباسیلوس به میزان چهل کیلوگرم در هکتار (s3). نتایج این تحقیق نشان داد کاربرد گوگرد توام با باکتری تیوباسیلوس باعث افزایش معنی دار سولفات خاک حدود 76% و فسفر قابل دسترس خاک حدود 4/30% نسبت به شاهد شد. همچنین کاربرد گوگرد باعث افزایش معنی-دار فسفر برگ و دانه، نیتروژن برگ، روی دانه و عملکرد دانه شد. کاربرد کود سوپرفسفات نیز باعث افزایش معنی دار فسفر قابل دسترس خاک، فسفر برگ و دانه و عملکرد دانه شد. کاربرد 2000 کیلوگرم گوگرد توام با 20 کیلوگرم مایه تلقیح تیوباسیلوس در هکتار باعث کاهش 6/0 واحدی ph نسبت به شاهد شد. کاربرد گوگرد توام با باکتری می تواند جایگزین مناسبی برای کود سوپر فسفات جهت تامین فسفر مورد نیاز گیاه کلزا باشد.
خدیجه سوری عبداله زاده علی عباسپور
به منظور بررسی برهمکنش گوگرد، روی و باکتری تیوباسیلوس بر عملکرد پنبه و اجزای عملکرد آن و برخی پارامترهای خاک، آزمایش مزرعه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در شهرستان مه ولات اجرا گردید. فاکتورهای آزمایشی شامل: گوگرد در سه سطح صفر، 500 و 1000 کیلوگرم در هکتار، باکتری تیوباسیلوس در دو سطح مصرف و عدم مصرف و سولفات روی در دو سطح صفر و 50 کیلوگرم در هکتار بود. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اثر متقابل گوگرد، روی و تیوباسیلوس در برخی صفات زراعی و خاکی از جمله عملکرد وش، عملکرد پنبه دانه، وزن قوزه، هدایت الکتریکی و سولفات قابل جذب در سطح 1 درصد و همچنین ارتفاع بوته و ارتفاع اولین قوزه در سطح 5 درصد معنی دار شد که با توجه به نتایج مقایسه میانگین، کاربرد 1000 کیلوگرم در هکتار گوگرد در صورت عدم مصرف تیوباسیلوس و روی و همچنین تیمار با کاربرد 1000 کیلوگرم در هکتار گوگرد به همراه تیوباسیلوس موجب افزایش معنی داری در عملکرد وش و عملکرد پنبه دانه نسبت به شاهد گردید. کاربرد 500 کیلوگرم در هکتار گوگرد به تنهایی و همچنین کاربرد 500 کیلوگرم در هکتار گوگرد به همراه مصرف روی موجب افزایش معنی داری در وزن قوزه گردید. در صورتی که 500 کیلوگرم در هکتار گوگرد به همراه مصرف روی موجب کاهش معنی داری در ارتفاع بوته گردید. در صفات خاکی مورد مطالعه کاربرد 1000 کیلوگرم در هکتار گوگرد به تنهایی موجب کاهش معنی داری در واکنش خاک شد اما موجب افزایش معنی داری در هدایت الکتریکی خاک، میزان سولفات جذب شده و میزان روی جذب شده گردید. اما کاربرد 500 کیلوگرم در هکتار گوگرد به همراه تیوباسیلوس بیشتر از گوگرد تنها موجب افزایش معنی داری در سولفات قابل جذب خاک و سولفات جذب شده گردید.
محمود احمدی شاهین شاهسونی
تصور نادرست عملکرد بیشتر با کاربرد کود بیشتر در بین اکثریت کشاورزان از یک طرف و عدم بکارگیری انواع کودهای آلی و بیولوژیکی و اصلاح کننده های خاک از طرف دیگر سبب عدم تعادل عناصر غذایی در خاک وگیاه، تخریب خاک و آلودگی محیط زیست گردیده است. انجام آزمون خاک جهت تعیین وضعیت عناصر غذایی در خاکهای قلیایی و آهکی نشان میدهد که علیرغم وجود مقادیر فراوان برخی از عناصر غذایی(p, fe, zn,…) در این خاکها فرم محلول و قابل جذب این عناصر کمتر از مقدار لازم برای رشد و نمو مناسب گیاه میباشد. با توجه به اینکه در ایران بیشتر خاکهای قابل کشت، دارای بستر آهکی بوده و اغلب دارای ph بیش از 8 می باشند وقوع این امر سبب شده است که جذب بیشتر عناصر غذایی با مشکلاتی مواجه باشد. لذا بررسی اثر اصلاح کننده های شیمیایی و آلی و انتخاب مدیریت مناسب تغذیه گیاهی که با اعمال آنها کمترین آسیب به خاک وارد نمی شود و ضرورت تغییر شرایط نامطلوب خاک و افزایش راندمان تولید در نتیجه کاهش مصرف انرژی از اهم اهداف طرح می باشد. یکی از بهترین راهها برای کاهش ph خاک، استفاده از گوگرد عنصری و مواد آلی همراه باکتری اکسید کننده گوگرد به عنوان عوامل اسید زا است. به این منظور آزمایشی تحت عنوان بررسی اثر گوگرد عنصری،کود آلی ورمی کمپوست و باکتری تیوباسیلوس بر برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و عملکرد ذرت دانه ای بصورت فاکتوریل و بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در 36 کرت آزمایشی اجرا گردید. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که ترکیب سه عامل گوگرد عنصری، ورمی کمپوست و باکتری تیوباسیلوس بصورت مستقل یا توأم با هم باعث افزایش هدایت الکتریکی، افزایش فراهمی فسفر، آهن، روی و سولفات قابل جذب وکاهش اسیدیته خاک گردیدند. درصد کربن آلی، نیتروژن کل، درصد رطوبت اشباع و درصد ظرفیت زراعی در تیمارهای بخصوص دارای کود آلی ورمی کمپوست افزایش معنی داری نشان دادند. در گیاه اغلب تیمارهای اصلی سبب افزایش ارتفاع بوته، وزن صد دانه، طول بلال، تعداد ردیف، تعداد دانه در ردیف، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی بطور معنی دار گردیدند. تیمارهای توأم دو جانبه وسه جانبه در گیاه تنها توانستند عملکرد دانه و بیولوژیکی را معنی دار کنند.
صدیقه گران ملک مجتبی محمودی
به منظور بررسی تاثیر تواًم مقادیر مختلف کودهای شیمیایی و دامی (گوسفندی) برای رسیدن به فرمول مناسب کودی مرکبات (رقم تامسون ناول) آزمایشی در سال 1392 به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 9 تیمار و 3 تکرار در یکی از باغهای شهرستان ساری به اجرا در آمد. تیمارها شامل سه سطح از کود دامی گوسفندی (0، 6 و 12 کیلوگرم به ازای هر درخت) و سه سطح از کودهای شیمیایی ماکرو که شامل سولفات آمونیوم، سوپرفسفات تریپل و سولفات پتاسیم (صفر، 30 و 60 درصد توصیه بر مبنای آزمون خاک) بودند. نتایج نشان داد که بیشترین جذب نیتروژن، فسفر، پتاسیم برگ و ویتامین c، اسیدیته قابل تیتراسیون، وزن متوسط، حجم عصاره و عملکرد تامسون در کاربرد تلفیقی60 درصد از کودهای شیمیایی (110 گرم آمونیوم سولفات،60 گرم سوپر فسفات تریپل، 40 گرم سولفات پتاسیم) و 6 کیلوگرم کود دامی (گوسفندی) بدست آمد. همچنین بیشترین غلظت کلسیم، منیزیم، آهن، منگنز، روی در عصاره و برگ با کاربرد 30 درصد از کودهای شیمیایی (55 گرم آمونیوم سولفات،30 گرم سوپر فسفات تریپل،20 گرم سولفات پتاسیم) و 12 کیلوگرم کود دامی حاصل شد. حداکثر میزان ph و پتاسیم عصاره میوه با مصرف60 درصد از کودهای شیمیایی و 12 کیلوگرم کود دامی (گوسفندی) ایجاد شد. مرکبات (تامسون ناول) با مصرف 60 درصد از کودهای شیمیایی شیمیایی و 12 کیلوگرم کود دامی (گوسفندی) بیشترین رشد بهاره و تابستانه را داشتند. حداکثر نیتروژن، فسفر و پتاسیم قابل جذب خاک و حداقل ph نیز با کاربرد 60 درصد از کودهای شیمیایی ماکرو و 6 کیلوگرم کود دامی حاصل شد. این در حالی بود که کاربرد سطوح مختلف کودهای شیمیایی و دامی (گوسفندی) از لحاظ آماری تفاوت معنی¬داری بر میزان cce خاک ایجاد نکرد. حداکثر جذب کربن آلی و حداقل شوری در خاک تحت تیماری با اعمال 30 درصد از کودهای شیمیایی ماکرو بود. واژه¬های کلیدی:
الهه مهدی فر شاهین شاهسونی
تصور نادرست عملکرد بیشتر با کاربرد کود بیشتر در بین اکثریت کشاورزان ایران از یک طرف و عدم بکارگیری انواع کودهای آلی و بیولوژیکی واصلاح کننده¬های خاک از طرف دیگر سبب عدم تعادل عناصر غذایی در خاک وگیاه، تخریب خاک و آلودگی محیط زیست گردیده است. با توجه به اینکه در ایران بیشتر خاک¬های قابل کشت، دارای بستر آهکی بوده و اغلب دارای ph بیش از 8 می باشند وقوع این امر سبب شده است که جذب بیشتر عناصر غذایی با مشکلاتی مواجه باشد. یکی از بهترین راهها برای کاهش ph خاک، استفاده از گوگرد عنصری و مواد آلی همراه باکتری اکسید کننده گوگرد به عنوان عوامل اسید زا است. به این منظور آزمایشی تحت عنوان بررسی اثرگوگرد گرانوله،کودآلی ورمی¬کمپوست وباکتری تیوباسیلوس بر عملکرد لوبیا قرمز و برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در شهر کلاته رودبار واقع در شهرستان دامغان بصورت فاکتوریل و بر پایه طرح بلوک¬های کامل تصادفی با 3 تکرار در36 کرت آزمایشی اجرا گردید. فاکتور گوگرد گرانوله در سه سطحs0 =عدم مصرف،s1 =مصرف 500 کیلوگرم درهکتار،s2 = مصرف 1000کیلوگرم درهکتار، کودآلی ورمی¬کمپوست در دو سطح =v0عدم مصرف، =v1مصرف5 تن در هکتار و فاکتور تیوباسیلوس که در دو سطح عدم مصرف(t0) و مصرف تیوباسیلوس (t1) اعمال گردید. نتایج تجزیه واریانس داده¬ها نشان داد که ترکیب دو عامل گوگرد گرانوله و باکتری تیوباسیلوس باعث افزایش معنی¬داری درصد پروتئین دانه لوبیا و عملکرد پروتئین شد و افزایش سطوح گوگرد گرانوله، باعث افزایش مقدار کلروفیل برگ و درصد گوگرد کل شد. استفاده از 5 تن در هکتار ورمی¬کمپوست توانست درصد کربن آلی خاک و درصد رطوبت اشباع را افزایش دهد. اثرات اصلی تیمارها و اثرات متقابل آنها تا حدودی توانست ph خاک را کاهش دهد، به همین دلیل و با توجه به آهکی بالای خاک مورد نظر، درصد آهک خاک کاهش چندانی از خود نشان نداد. به طورخلاصه می توان نتیجه گرفت که مصرف گوگرد گرانوله با کودآلی ورمی¬کمپوست در حضور باکتریهای اکسید کننده گوگرد توانست، برخی ازخصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک را بهبود ببخشد.
ندا جدیدالاسلام شاهسوار ناصر علی اصغرزاد سلمانی
لوبیا(phaseolus vulgaris l) یکی از حبوبات مهم است که به صورت مستقیم مورد استفاده انسان قرار می گیرد و 50% از تولید حبوبات جهان را شامل می شود.کودهای بیولوژیک یا کود های میکروبی (مایع، جامد یا نیمه جامد) حاوی یک یا چند گونه میکروارگانیسم خاص بوده و باعث گسترش بیشتر و بهتر سیستم ریشه ای و جذب بهتر عناصر و در نتیجه رشد بیشتر گیاه شده و با بالا بردن کمی و کیفی اجزای عملکرد گیاهان، موجب افزایش عملکرد می شوند. به منظور بررسی اثر قارچ میکوریز و باکتری سودوموناس به عنوان کود های زیستی و اسید هیومیک بر عملکرد گیاه لوبیا آزمایشی به صورت فاکتوریل با دو سطح قارچ میکوریز (m0 :عدم مایه زنی با قارچ، m1 :مایه زنی با قارچ glomus etunicatum)، دو سطح باکتری (s0: عدم مایه زنی با باکتری و s1: مایه زنی با باکتری pseudomonas putida) و سه سطح اسید هیومیک (h0: عدم مصرف اسید هیومیک، h1: مصرف 200 میلی گرم در کیلوگرم، h2: مصرف 400 میلی گرم در کیلوگرم) بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا شد. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که ترکیب دو کود زیستی باکتری و قارچ میکوریز باعث افزایش معنی دار در وزن غلاف، وزن دانه و تعداد دانه شد. مایه زنی گیاه لوبیا با قارچ glomus etunicatum میزان جذب فسفر و میزان وزن دانه را نسبت به تیمار شاهد افزایش داد. مایه زنی با باکتری pseudomonas putida نیز جذب نیتروژن توسط گیاه را افزایش داده است .مصرف اسید هیومیک در سطح 400 میلی گرم کیلوگرم تعداد دانه و کلروفیل کل a و b برگ را نیز افزایش داده است. به طور خلاصه می توان دریافت مصرف قارچ میکوریز و اسید هیومیک در حضور باکتری سودوموناس باعث بهبود برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی گیاه لوبیا می شود.
زهرا یونسی علی عباسپور
استفاده از ضایعات صنعت ماهی به عنوان کود، به منظور اصلاح خاک¬های مختلف و تولید محصولات کشاورزی از دیرباز رایج بوده است. در این پژوهش نیز به منظور مطالعه¬ی اثر ضایعات ماهی بر برخی خصوصیات خاک و گیاه لوبیا چشم بلبلی و مقایسه کارایی آنها با کودهای شیمیایی و زیستی، آزمایشی گلخانه ای بصورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. فاکتور پودر ماهی در سه سطح شامل: عدم مصرف (f0 )، نصف عرف محل (f1 500 کیلوگرم در هکتار) و عرف محل (f2 1000 کیلوگرم در هکتار) و کود شیمیایی شامل npk (که به ترتیب به صورت کودهای اوره، سوپر فسفات تریپل و سولوپتاس در خاک مصرف شدند) در سه سطح شامل عدم مصرف (n0p0k0 ) نصف عرف محل (n1p1k1 ) (پتاسیم 35 کیلوگرم در هکتار، فسفر 40 کیلوگرم در هکتار، نیتروژن 25 کیلوگرم در هکتار) و عرف محل (n2p2k2) (پتاسیم70 کیلوگرم در هکتار، فسفر 80 کیلوگرم در هکتار، نیتروژن 50 کیلوگرم در هکتار ) و سودوموناس در دو سطح شامل عدم مصرف (b0) و مصرف (b1) اعمال گردید. نتایج آزمایش حاکی از آن بود که کاربرد کود ماهی به تنهایی، باعث افزایش وزن غلاف، کلروفیل برگ، پروتئین دانه، فسفر دانه و پتاسیم دانه لوبیا شد اما بیشترین افزایش در تیماری که کود ماهی و شیمیایی بطور همزمان مورد مصرف قرار گرفته بود، حاصل گردید. بیشترین و کمترین میزان پروتئین دانه به ترتیب در تیمارهای تلفیقی کود شیمیایی، ضایعات ماهی و سودوموناس با 43/12 درصد و در تیمار شاهد با 11/87 درصد بدست آمد درحالیکه مصرف کود شیمیایی به تنهایی تأثیر معنی¬داری در افزایش مقدار پروتئین دانه نداشت.همچنین نتایج نشان داد که شوری خاک، واکنش خاک، درصد موادآلی خاک و فسفر خاک بطور معنی¬داری تحت تأثیر کاربرد کود ماهی قرار گرفتند بطوریکه بیشترین میزان شوری و درصد موادآلی خاک در سطح 1000 کیلوگرم در هکتار ضایعات ماهی مشاهده شد اما مصرف بیش تر از 500 کیلوگرم در هکتار ضایعات ماهی باعث کاهش phو فسفر خاک گردید. در مجموع نتایج حاصله از این بررسی نشان داد کاربرد ضایعات ماهی دارای نقش قابل توجهی در بهبود صفات عملکرد و اجزاء عملکرد لوبیا بوده و می¬تواند به عنوان مکمل مناسبی برای کودهای شیمیایی مورد توجه قرار گیرد.
مهدیه آموزگار شاهین شاهسونی
همزمان با رشد جمعیت، پیشرفت فعالیت های صنایع و معادن نیز حادث شده است. پیامد این فعالیت ها آلودگی محیط زیست به آلاینده ها بخصوص فلزات سنگین می باشد. یکی از مهمترین این عناصر سرب می باشد زیرا این عنصر در اشکال یونی محلول بسیار سمی می باشد و می تواند منجربه کاهش کیفیت و عملکرد محصولات کشت شده در خاک های آلوده به این عنصر شود. همزیستی ریشه این گیاهان با قارچ میکوریز می تواند مقاومت گیاه را در مقابل عناصر سنگین افزایش دهد. همچنین قابلیت دسترسی این عنصر برای ریشه گیاهان می تواند با تشکیل ترکیبات با حلال پذیری پایین و رسوب آنها توسط اصلاح کننده های فسفره، کاهش یابد. بدین منظور آزمایشی گلدانی به صورت آزمایشات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه شاهرود انجام پذیرفت.