نام پژوهشگر: ارجمند مهربانی زین آباد
صادق احمدی سبزواری ارجمند مهربانی زین آباد
نخستین مدلهای پیشبینی کننده مقدار تراوایی غشاهای مرکب بر اساس وجود تنها دو فاز پلیمر و ذرات غیرآلی بنیان نهاده شدهاند که از این بین میتوان به مدلهای مکسول، بروگمن، هیگوچی و پال و یا سایر مدلهای دیگر اشاره نمود. سپس مدلهایی به مانند مدل مکسول بهبود یافته، فلسک و مدل پال بهبود یافته توسعه یافتند که علاوه بر دو فاز مذکور، فاز سومی را به نام فاز میانی در ساختار غشاهای مرکب در نظر میگیرند. نظر به شباهت فرآیند تراوش گاز و انتقال حرارت در نانوسیالات، برخی از مدلهای ارائه شده برای پیشبینی ضریب هدایت حرارتی موثر در نانوسیالات، برای پیشبینی تراوایی غشاهای مرکب نیز ارائه شدهاند. در این پایاننامه مدل جدیدی بر اساس مدلهای ساختاری متفاوت برای محاسبه تراوایی موثر در ذرات مرکب شامل ذرات و لایه اطراف آن، و همچنین محاسبه تراوایی موثرکل غشاء با توجه به وجود تفاوتهای فیزیکی و ساختاری بین آنها پیشنهاد شده است. در مدل پیشنهادی جدید برای پیشبینی مقدار تراوایی موثر در ذرات مرکب، از مدل ارائه شدهای موسوم به مدل پیوسته که برای پیشبینی ضریب هدایت حرارتی موثر مواد مرکب ارائه شده است استفاده گردیده و سپس مدل نهایی برای پیشبینی تراوایی موثر در غشاهای مرکب از جایگزینی تراوایی موثر ذرات مرکب و تراوایی پلیمر در مدل مکسول - گارنت حاصل گردید. در ادامه با استفاده از روش دیفرانسیلی بروگمن، عدم دقت کافی مدل مکسول – گارنت برای پیشبینی تراوایی موثر غشاء مرکب در نسبتهای حجمی بالای ذرات برطرف گردید. مدل جدید اثرات شکل ذرات و همچنین فاز میانی تشکیل شده بین ذرات و پلیمر را در نظر میگیرد. آنچه در مدلهای ارائه شده پیشین که بر اساس فرض وجود سه فاز در غشاهای مرکب قابل توجه است، عدم توانایی این مدلها در محاسبه ویژگیهای فاز میانی مانند جزء حجمی این فاز در ذرات مرکب و تراوایی آن می باشد. که در همه مدلهای ارائه شده برای پیشبینی ویژگیهای این فاز میانی از روش مطابقت نمودار با دادههای تجربی استفاده میشود. در حالیکه مدل ارائه شده جدید با توجه به فرضیاتی که برای تخمین جزء حجمی فاز میانی به عمل آورده، و با تعیین یک عامل تجربی برای تخمین تراوایی گازهای مختلف از درون فاز میانی از طریق تنها یک داده آزمایشگاهی، توانایی برآورد این ویژگیها را بطور مستقل و بدون نیاز به انطباق نمودار و فقط بر اساس دادههای اولیه شامل تراوایی پلیمر و ذرات و همچنین جزء حجمی ذرات در غشاء دارا میباشد. برای ارزیابی دقت مدل از چندین داده تجربی موجود در مراجع معتبر استفاده گردید که حداکثر خطای نسبی متوسط مشاهده شده بین پیشبینی مدل و دادههای تجربی، مربوط به تراوایی نیتروژن از درون غشاء مرکب اولتم و زئولیت 4 آنگستروم میباشد که برابر 65/10 درصد است. و کمترین خطای نسبی متوسط مشاهده شده مربوط به تراوایی نیتروژن از درون غشاء مرکب ماتریمید و مواد غربال مولکولی کربنی است که برابر 8/2 درصد میباشد. مدل نوین دیگری نیز برای پیشبینی تراوایی موثر در غشاهای مرکب حاوی ذرات استوانهای شکل، به مانند نانولوله های کربنی بسط و توسعه یافت. برای استخراج این مدل، در ابتدا یک مدل بر اساس مفهوم خودسازگاری برای پیشبینی تراوایی موثر ذرات مرکب ارائه و سپس در مدل مکسول- گارنت جایگذاری گردید. در این مدل نیز از روش دیفرانسیلی بروگمن برای بهبود دقت مدل در نسبتهای حجمی بالای ذرات استفاده شده است. با استفاده از مدل نوین پیشنهادی، از تعدادی داده تجربی منتشر شده برای تخمین تراوایی ذاتی نانولولههای کربنی برای گازهای مختلف استفاده شد. به این صورت که ابتدا با استفاده از مدل، تراوایی ذاتی گازهای مختلف از درون ذرات نانولولههای کربنی به روش مطابقت نمودار و با استفاده از شیوه ارائه شده برای تخمین ویژگیهای فاز میانی در مدل قبل، بر آورد گردیده. در ادامه از دادههای تخمینی به دست آمده برای تراوایی ذرات نانولولههای کربنی، جهت پیشبینی تراوایی موثر در مراجع دیگر استفاده گردیده که نتایج بدست آمده بیانگر وجود حداکثر خطای نسبی3/7 درصد بین نتایج تجربی و مقادیر پیش بینی شده توسط مدل جدید پیشنهادی است.
لیلا اسمایی ارجمند مهربانی زین آباد
چکیده یکی از مهمترین اهداف پژوهشگران و مهندسین در صنعت افزایش بازدهی، کوچک کردن و بهینه سازی مصرف انرژی سیستمهای مورد استفاده در صنعت می باشد. لوله گرمایی بدلیل ویژگی های منحصر به فردش جایگاه ویژه ای در سیستم های بهینه سازی مصرف انرژی و بازیافت انرژی یافته است. لوله ی گرمایی وسیله ای کارآمد جهت انتقال حرارت در یک فضای محدود می باشد. یک عامل محدود کننده برای توانایی انتقال گرمای لوله، به خواص سیال کاری بستگی دارد. برای غلبه بر این محدودیت، خواص ترمو فیزیکی سیال می تواند بهبود یابد. یک ایده جدید برا ی افزایش ثابت هدایت گرمایی مایع، پخش نانو ذرات جامد در سیال اصلی می باشد. دراین پژوهش از دینامیک سیالات محاسباتی (cfd) جهت مدل سازی جریان و انتقال حرارت دو بعدی همراه با تغییر فاز در یک لوله گرمایی نوع ترموسیفون با استفاده از آب مقطر و نانوذره به عنوان سیال های کاری، استفاده شد. مدل سازی بوسیله نرم افزار فلوئنت (fluent)12 صورت گرفت. هندسه موردنظر بوسیله نرم افزار گمبیت (gambit) ترسیم شد. در مرحله اول سیال کاری مورد بررسی نانو سیال اکسید مس با غلظت یک درصد جرمی در سیال پایه آب مقطر بود. مدل سازی جریان دو فازی به طور جداگانه با مدل پیش فرض نرم افزار و نیز به روش کد نویسی و با در نظر گرفتن اثرات گازهای غیرقابل میعان انجام شد. جابجایی آزاد در داخل ترموسیفون و پدیده چگالش و تبخیر توسط محاسبات شبیه سازی گردید. توزیع دمایی و ضرایب انتقال حرارت بدست آمده از محاسبات (cfd) با نتایج تجربی مورد مقایسه قرار گرفته، تطابق خوبی مشاهده گردید. نتایج نشان داد که در حضور نانو سیال توزیع دمایی یکنواخت تری بدست آمد. همچنین بر طبق نتایج مشخص است که استفاده از نانوسیال آب/ اکسید مس بجای آب مقطردر ترموسیفون باعث افزایش ضرایب انتقال حرارت می-گردد. بعنوان نمونه ضریب انتقال حرارت تبخیر نانوسیال در بار حرارتی 80 وات به میزان 72 درصد در مقایسه با آب مقطر بیشتر می باشد. تاثیر حضور گاز های غیر قابل میعان با بررسی ضریب انتقال حرارت چگالش امکانپذیر بود .بدین ترتیب که حضور این گازها باعث کاهش ضریب انتقال حرارت چگالش نانوسیال حتی تا مقادیر کمتر از نتایج تجربی گردید. همچنین تاثیر حضور نانو سیال بر مقاومت حرارتی کل نیز بررسی شد. نتایج، کاهش مقاوت حرارتی کل نانو سیال نسبت به آب مقطر به ازای توان ورودی یکسان را تائیدکرد. سپس در مرحله دوم تاثیر غلظت و نوع نانو سیال مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی اثر غلظت نانو سیال مدل سازی با غلظت های 1/ . و 5/ . درصد جرمی انجام شد. مشاهده گردید که با افزایش غلظت نانو سیال از غلظت 1/ . تا 1 درصد ضرایب انتقال حرارت به میزان 68 درصد افزایش یافت. در نهایت نانو سیال طلا جایگزین نانو سیال اکسید مس با غلظت یک درصد جرمی شد و نتایج بدست آمده با نتایج نانو سیال اکسید مس مقایسه گردید. نتایج نشان داد که ضریب انتقال حرارت تبخیر نانو سیال طلا از نانو سیال اکسید مس بیشتر بود که این افزایش در توان ورودی بالاتر قابل ملاحظه تر بود.
مریم علی اکبری میان محله محسن دوازده امامی
جوشش هسته ای گونه ای موثر و کارآمد از انتقال گرما می باشد که به دلیل میزان انتقال گرمای بالا در کنار اختلاف دمای کوچک، از اهمیت زیادی در فرآیند های صنعتی برخوردار است. ظرفیت مبدل های گرمایی توسط روش های تقویت انتقال گرما بهبود می یابد. شیوه های افزایش را می توان به دو گروه فعال و غیر فعال دسته بندی کرد. اعمال میدان الکتریکی به عنوان یک روش فعال به صورت گسترده در جهت تقویت انتقال گرمای دو فازی بکار می رود. از آنجا که اعمال میدان الکتریکی سبب ایجاد حرکت های ثانویه در سیال می شود روش الکترو هیدرو دینامیکی نیز نامیده می شود. مدل عددی دو بعدی تاثیر الکترو هیدرو دینامیک روی فرایند رشد و جدایش یک حباب تک در این پژوهش ارائه شده است. برای اعتبار سنجی مدل، ابتدا شبیه سازی بدون اعمال میدان الکتریکی انجام شد و تطابق نتایج با داده های تجربی وعددی موجود در متون چاپ شده بررسی شد. باتوجه به میزان خطای اندک و تایید مدل، مدل سازی و شبیه سازی تحت تاثیر میدان الکتریکی انجام شد. برای ردیابی فصل مشترک دو فاز مایع- بخار از روش میدان فاز استفاده شده است. با حل همزمان میدان جریان سیال، معادله گرمایی و میدان الکتریکی، همراه با میدان فاز تاثیر میدان الکتریکی روی مشخصه های یک حباب بخار درون سیال آب متصل به دیوار افقی گرم شونده مطالعه گردید. هسته اولیه حباب بخار در حفره موجود در کف ظرف جاگذاری شده است و با زوایای تماس ?50 و ?90 در فوق گرم های 7، 5/8 و ?c10 رشد می کند. با افزایش میزان فوق گرم اندازه حباب در حال رشد بزرگ تر شده و زمان جدایش کمتر می شود. در مقابل، افزایش زاویه تماس با تغییر میدان سرعت و دما در نزدیکی پایه حباب قطر جدایش و زمان جدایش را تحت تاثیر قرار می دهد. افزایش زاویه تماس، قطر و زمان جدایش حباب را افزایش می دهد. در نمونه بدون اعمال میدان در زاویه تماس ?50، بیشترین خطا در مقایسه با کار تجربی، %16 برای زمان جدایش و %8 برای قطر جدایش بدست آمد. همینطور در زاویه تماس ?90 نتایج بدست آمده با کار عددی پیشین همخوانی با خطای زیر %10 دارد. بعد از اعمال میدان الکتریکی اثر آن بر مشخصه های دینامیکی حباب نظیر میدان سرعت، زمان رشد، زمان ماند، فرکانس جدایش و قطر جدایش بررسی شد. با اعمال میدان زمان رشد و زمان ماند کاهش یافته و در نتیجه فرکانس جدایش حباب افزایش یافت. در زاویه تماس ?50 و فوق گرم ?c7 ، حباب بعد از گذشت ms4/50 و با قطر mm91/2 از سطح جدا می شود، درحالی که بعد از اعمال ولتاژ v4000، زمان جدایش و قطر جدایش به ترتیب، به ms2/23 و mm1 کاهش می یابند. همینطور نتایج نشان می دهد که اعمال میدان منجر به جدایش حباب ها با اندازه کوچک تر ولی کشیده تر می شود. اعمال میدان الکتریکی بر میدان دما تاثیر گذاشته و به طور مثال در ولتاژ v4000 منجر به کاهش ضخامت لایه مرزی گرمایی در انتهای سمت راست منطقه محاسباتی به میزان %60 و افزایش فلاکس گرمایی تا %85 می شود.
علی رضا زینلی ارجمند مهربانی زین آباد
به دلیل بحران انرژی در سراسر جهان لازم است مصرف آن بهینه سازی شود. یکی از راه های اساسی برای کاهش مصرف انرژی بازیابی آن از انرژی تلف شده است. در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی که در آن مقادیر زیادی اتلاف انرژی رخ می دهد می توان این را اعمال کرد. به عنوان مثال می توان به انتقال گاز زمانی که فشار گاز طبیعی در ایستگاه های تقلیل فشار کاهش می یابد، اشاره کرد. با توجه به تراکم پذیر بودن گاز طبیعی و بر اساس موضوعات اقتصادی، انتقال آن به وسیله خطوط لوله در فشار های بالا انجام می شود. فشار گاز انتقال یافته جهت مصرف در بدو ورود به نقاط مصرف، در ایستگاه های کاهش فشار، کاهش می یابد. فشار گاز طبیعی ارسالی به نیروگاه های گرمایی در ایستگاه های کاهش فشار در چند مرحله شکسته شده تا در نهایت به مقدار مناسب جهت سامانه های احتراق در نیروگاه های گازی و یا دیگ های نیروگاه های بخار برسد. این کار توسط ایستگاه های کاهش فشار و به وسیله شیرهای فشارشکن در طی انبساط آنتالپی ثابت بدون تولید هیچ گونه انرژی صورت می پذیرد. این شکسته شدن فشار، موجب اتلاف انرژی محتوی و برودت گاز می شود. مقدار زیادی از انرژی موجود در خطوط لوله در طی فرایند بازگشت ناپذیر اختناق از دست می رود. طبق قانون ژول-تامسون دمای اکثر گازها در طی فرآیند انبساط کاهش می یابد. می توان از کاهش فشار تولیدی برای تولید توان و یا تبرید استفاده کرد. در این مطالعه، استفاده از توربین انبساطی برای دستیابی به کاهش فشار، و همچنین افزایش بازیافت انرژی پیشنهاد شده است. از جایگزینی توربین انبساطی به جای شیر فشارشکن جهت بازیافت انرژی فشاری گاز در ایستگاه های کاهش فشار استفاده می شود که انرژی بازیافت شده گاز را به کار مکانیکی و یا انرژی الکتریکی تبدیل می کند. با فرض فرایند ایزنتروپیک در توربین انبساطی و استفاده از روابط ترمودینامیک مربوط به آنتالپی، آنتروپی و همچنین قانون اول ترمودینامیک، توان قابل بازیافت را می توان تخمین زد. در این پروژه بر اساس مدل سازی انجام گرفته، یک برنامه رایانه ایی در محیط matlab طراحی و تهیه گردید تا اقدام به شبیه سازی رفتار گاز طبیعی (به عنوان مخلوط چند گاز) در فشار بالا و محاسبه توان الکتریکی تولیدی به وسیله توربین انبساطی و انرژی لازم برای پیش گرمایش به منظور جلوگیری از دو فازی شدن جریان نماید. میزان توان تولیدی توسط سیستم توربین انبساطی را به وسیله شبیه سازی برای محدوده های گوناگونی از فشار و دمای ورودی ارائه گردید. در ادامه طرح بازیافت اگزرژی به هدر رفته گاز طبیعی در ایستگاه کاهش فشار نیروگاه های نکا و شازند اراک با استفاده از توربین های انبساطی بررسی فنی شد و سپس به امکان سنجی فنی، تجزیه و تحلیل اگزرژی چرخه واحد پیشنهادی مبادرت شد. با مقایسه نتایج شبیه سازی توربین های انبساطی نصب شده در نیروگاه های نکا با مشخصات واقعی این توربین ها درصد خطای مدل 1% برآورد شد. نتایج حاصل از شبیه سازی ایستگاه کاهش فشار نیروگاه حرارتی شازند اراک نشان می دهد که امکان نصب واحدی مشتمل بر دو دستگاه توربین انبساطی 9 مگاواتی در این نیروگاه وجود دارد. بر این اساس کل گرمایش مورد نیاز گاز ورودی به توربین ها توسط گرما های به هدر رفته موجود در چرخه اصلی قابل تأمین می باشد. در تجزیه و تحلیل جریان اگزرژی واحد پیشنهادی، راندمان اگزرژی مقدار 75 % برآورد گردید.
قاسم زمانپور ارجمند مهربانی زین آباد
سالیانه انواع مختلف دارو مورد استفاده قرار می گیرد.قسمتی از داروها پس از مصرف از طریق ادرار و مدفوع وارد فاضلاب شهری شده و بخشی از آنها در محیط زیست تجزیه می شود. اما نشانه هایی از وجود مواد دارویی در آب شرب گزارش شده است. وجود مواد دارویی در محیط زیست و آب شرب اثرات مضری چون مسمومیت آبزیان، افزایش مقاومت باکتری های بیمازی زا، آسیب زایی ژنوم و ایجاد اختلال در غدد درون ریز را در پی دارد. در این پژوهش به منظور بررسی عملکرد تصفیه خانه ها در حذف ماده دارویی انروفلوکساسین که پرمصرف ترین آنتی بیوتیک در مرغداریهای تهران میباشد، یک واحد پیشتاز طراحی، ساخته شد و مورد آزمایش قرار گرفت. در این واحد از تماس دهنده بیولوژیکی چرخان به عنوان واحد تصفیه بیولوژیکی استفاده گردید. این سامانه طراحی شده دارای 3 محفظه جداگانه که مجموعا cm 120 طول داشته و همچنین بسترهای رشد بیولوژیکی با سطح در دسترس m2 53/3 می باشد. پساب مورد استفاده در این پژوهش از نوع سنتزی بوده و به منظور تامین مواد آلی مورد نیاز میکروارگانیسمها از ملاس چغندر قند استفاده شد. از لجن فعال فرآهم شده از تصفیه خانه شمال اصفهان به عنوان مخلوط میکروبی استفاده گردید. داروی انروفلوکساسین در غلظت های مختلف به سامانه بیولوژیکی تزریق گردید. در واحد بیولوژیکی میزان حذف دارو در بالاترین حد خود به 70 % رسید. به منظور بررسی تاثیر تصفیه پیشرفته بر دارو یک واحد تابش فرابنفش با توان تابش w 5/13 در طیف w 280 – 200 مورد استفاده قرار گرفت. آزمایشات بر روی حذف انروفلوکساسین محلول در آب مقطر صورت گرفت و برای نورکافت مستقیم میزان حذف برای غلظت mg/l 10 به میزان 98% رسید. همچنین با استفاده از آب اکسیژنه برای افزایش تولید رادیکال هیدروکسیل در میزان حذف داروی محلول در آب مقطر تغییر خاصی مشاهده نگردید و تنها زمان رسیدن به حداکثر میزان حذف از 100 دقیقه به 40 دقیقه کاهش یافت. در نهایت نورکافت پساب خروجی از واحد بیولوژیکی مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش نورکافت مستقیم میزان حذف دارو به 51% رسید و با افزایش آب اکسیژنه بازده حذف تا 87% رسید. در نهایت میزان حذف در کل واحد پیشتاز میزان 94% اندازه گیری شد.
مهدی ورپایی اکبر رهیده
برج های تقطیر یکی از مهمترین واحدهای فرآیندی در پالایشگاه نفت و صنایع شیمیایی هستند و به دلایل اقتصادی نزدیک کردن آنها به شرایط عملیاتی بهینه به کمک کنترل کننده های مناسب ضرورت می یابد. ابتدا نیاز به یک مدل دقیق از سیستم تقطیر وجود دارد که قبل از آن باید سیستم به طور کامل از لحاظ فیزیکی، ترمودینامیکی و شیمیایی شناخته شود. مدل مرحله تعادلی با فرضیات مناسب برای بدست آوردن مدل جعبه سفید فرآیند استفاده شده است. مدل جعبه سفید بدست آمده رفتار فرآیند را نمایش می دهد. مقایسه مدل بدست آمده با داده های تجربی بیانگر دقت مدل جعبه سفید است. اکثر برجهای تقطیر صنعتی از کنترل کننده های چند حلقه ای استفاده می کنند که دارای معایب فراوانی از جمله محدودیت های ورودی و ناپایداری حلقه های بیرونی هستند. در این پژوهش از کنترل مدل پیشگو استفاده شده است. کنترل مدل پیشگو در گستره وسیعی از صنایع استفاده می شود. کنترل کننده متداول pid و کنترل مدل پیشگو ساده و چندگانه برای کنترل برج تقطیر دو جزئی به کار گرفته شد. نتایج نشان داد، کنترل کننده مدل پیشگو به خوبی اهداف کنترلی را دنبال می کند و عملکرد خوبی ارائه می دهد (کاهش خطا در تعقیب ورودی مطلوب به اندازه 6%).
ساناز بهنام کیخسرو کریمی
آلودگی با فلزات سنگین یکی از مهم ترین مشکلات زیست محیطی است که زندگی انسان و سایر موجودات را تهدید می کند. برای حذف آلودگی های فلزی، استفاده از جاذب های با پایه بیولوژیکی در مقایسه با سایر روش ها به دلیل بازده و سرعت جذب بالا و نیز اقتصادی بودن بسیار مورد توجه است. قارچ ها به ویژه قارچ های زیگومایست قادرند فلزات سنگین را از محلول های آبی جدا کنند.موکور ایندیکوس یکی از بهترین میکروارگانیسم ها برای تخمیر قندهای تولید شده از هیدرولیز مواد لیگنوسلولزی و تولید اتانول می باشد که مورفولوژی های مختلفی دارد و دیواره سلولی آن حاوی مقدار زیادی کیتوزان است که باعث می شود جاذبی مناسب برای حذف یون های فلزات سنگین باشد. در این رساله، از بیومس موکور ایندیکوس برای تولید جاذب های مختلف قارچی استفاده شد و عملکرد آن ها با یکدیگر مقایسه گردید. نخست، بیوجذب یون های مس توسط کیتوزان به دست آمده از داستیله شدن کیتین موجود در میگو و کیتوزان استخراج شده از قارچ موکور ایندیکوس با یکدیگر مقایسه شد. هر دو نوع کیتوزان توانستند در حذف یون های مس از محلول های آبی با عملکرد مشابه مورد استفاده قرار گیرند. فرآیند جذب برای کیتوزان قارچی سریع تر بود و حالت تعادل سه ساعتپس از شروع فرآیند حاصل شد.با افزایش ph، ظرفیت جذب یون های مس افزایش یافت، در حالی که دما به طور قابل توجهی فرآیند را تحت تأثیر قرار نداد. با مقایسه عملکرد بیومس موکور ایندیکوس و مشتقات آن شامل باقیمانده دیواره سلولی و اجزای دیواره سلولی (اجزای غنی از کیتوزان و کیتین) در حذف یون های مس از محلول های آبی مشاهده شد که بیومس قارچی، بیومس پیش فرآوری شده با سدیم هیدروکسید (aim) و کیتوزان استخراج شده از دیواره سلولی قادر بودند به طور موثری یون های مس را حذف نمایند. نوع اسید استفاده شده برای استخراج کیتوزان به طور قابل ملاحظه ای ظرفیت بیوجذب کیتوزان (یا کیتین) را تحت تأثیر قرار نداد ولی فرآیند بیوجذب توسط جاذب های تولیدی از کاربرد استیک اسید نسبت به کلریدریک اسید سریع تر بود. ظرفیت جذب کیتوزان قارچی و aim مشابه یکدیگر بود و بیومس پیش فرآوری نشده از نوع پیش فرآوری شده آن کارایی کمتری در جذب یون های مس داشت. ظرفیت بیوجذب کیتین قارچی با شستشوی ساده با سدیم هیدروکسید در دمای اتاق افزایش یافت. مقادیر بالای ph عملکرد جاذب ها در حذف یون های مس را بهبود بخشید. فرم های ریسه ای و مخمری موکور ایندیکوس در حذف یون های مس از محلول های آبی به کار رفتند. برای هر دو مورفولوژی، آنالیز ftir و تیتراسیون پتانسیومتری حضور گروه های کربوکسیلیک، فسفات و آمینی را بر روی سطح سلولی بیومس نشان داد. چربی ها تأثیر قابل ملاحظه ای بر بیوجذب نشان ندادند. فرآوری بازی ظرفیت جذب بیومس را افزایش داد. فرآیند جذب از طریق تبادل یون های مختلف، تشکیل کمپلکس و جذب فیزیکی صورت گرفت. مدل لانگمایر ظرفیت جذب بالاتری برای فرم ریسه ای نسبت به فرم مخمری شکل پیش بینی نمود. فرم پیش فرآوری شده با باز هر دو نوع مورفولوژی عملکرد مشابهی در حذف یون های مس از خود نشان دادند. مدل شبه مرتبه دوم هو داده های سینتیکی همه جاذب های تولیدی را به خوبی توصیف نمود. ترتیب جاذب های قارچی در میزان جذب یون های مس از پساب یک واحد آب کاری فلزی به صورتکیتوزان<aim<بیومس ریسه ای< کیتین شسته شده با سدیم هیدروکسید? بیومس مخمری< کیتین به دست آمد.
زهرا خانی ارجمند مهربانی زین آباد
در این پژوهش، تصفیه پساب صنعتی حاوی روغن z1 حاصل از کارخانه ی شیرآلات گاز ایران، با استفاده از روش انعقاد الکتروشیمیایی شامل انعقاد الکتریکی و شناورسازی الکتریکی، توسط الکترودهای آلومینیوم و آهن انجام گرفت. در این پژوهش تأثیر پنج مشخصه ph، زمان عملیات، چگالی جریان الکتریکی، جنس الکترودها و فاصله بین الکترودها بر روی بازده حذف cod و کدورت مورد بررسی قرار گرفت. به منظور ارزیابی تأثیر سه مشخصه ph، زمان عملیات و چگالی جریان الکتریکی مجموعه ای از آزمایش ها توسط نرم افزار طراحی آزمایش ها و به شیوه ی رویه پاسخ در پنج سطح تعیین شدند و تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از ارزیابی anova انجام گرفت. نتایج نشان می دهند که فرایند انعقاد الکتریکی، روشی با توانایی بالا در حذف کدورت و cod از پساب های روغنی حاوی روغن z1 می باشد.