نام پژوهشگر: مرضیه پیراوی ونک
حبیب الله کاظم نژادی مرضیه پیراوی ونک
بسیاری از نگارگران به طور معمول، از فضاهای واقعی و عینی برای طراحی آثار خود استفاده کرده اند و متناسب با موضوع اثر، از فضاها و تزئینات معماری بهره برده اند . با توجه به تعداد زیاد این گونه نگاره ها ، در این مقاله سعی شده تا به بررسی و مطالعه برخی از نگاره های کمال الدین بهزاد در مکتب هرات و صفوی ، که در آنها تزئینات معماری اسلامی وجود دارد ، پرداخته شود. آیا بهزاد با دیدن آثار معماری معاصرش ، فضاهای نگاره هایش را آرایه نمائی می نمود؟ چه نوع تزئیناتی در آثار او دیده می شود؟ ره آورد اصلی صفویان ، معماری است . پیشقراول گسترش این موضوع که از 1598 م / 1007 ق. به بعد به وسیله ی شاه عیاس اول ابداع گردید اصفهان است . از این پس ساخت ابنی? زیبا و متکامل شدن و تلاش برای آبادانی ، نه تنها در اصفهان که در دیگر شهرها و نقاط ایران در دستور کار قرار گرفت . کاخ ها ، مساجد ، میادین ، خیابان ها ، پلها ، بازارها ،گردشگاهها و غیره. در این دوران ، از تزئینات گوناگون در نماسازی بنا استفاده می شد. سه قسم کاشیکاری مهم در تزیین بناهای این دوره چشم گیر هستند : کاشی یکرنگ ، کاشی موزاییک یا نعرق و کاشی هفت رنگ .عناصر تزئینی در معماری تیموری عبارتند از : کاشیکاری ، نقاشی روی گچ ، رسمی بندی ، مقرنس ، ستون های کاشیکاری شده ، گنبد ، کتیبه ها ،منبت چوب و حجاری سنگ . مکتب کمال الدین بهزاد حلق? اتصالی است که سنت های هنری خراسان قدیم را به مکتب اصفهانی و صفوی منتقل می کند. نگاره های بهزاد به لحاط تزئینات معماری و ابنیه دارای تنوعی خاص است و می توان در آنها تقریبا انواع عناصر معماری از حمام، بالکن، حوض و سایر، را مشاهده نمود. ضمن اینکه انواع تزئینات معماری رایج معاصر نیز مورد استفاده قرار گرفته است مانند گچ بری، آئینه کاری، کاشی کاری، کتیبه نویسی و غیره... عناصر معماری و ساختمانی و به ویژه تزئینات معماری استفاده شده توسط بهزاد، که در نگاره هایش دیده می شود، بر گرفته از ابنیه موجود در زمان زندگی اش چه در هرات و چه در اصفهان در عهد تیموری و چه صفوی بوده است. و دقیقا می توان آنها را در آثار بهزاد مشخص نمود. مسجد هرات، مقبره خواجه عبدا... انصاری در هرات، مسجد گوهرشاد، مسجد جامع اصفهان و تزئینات معماری آنها، از نمونه هائی هستند که تاثیرشان را مشخصا در نگاره های بهزاد می توان مشخص نمود واژگان کلیدی: کمال الدین بهزاد، نگارگری، معماری، تزئینات، هرات، صفوی
عاطفه روح الامینی حسینی مرضیه پیراوی ونک
برانگیخته شدن احساس زیباشناسانه در مخاطب آشنا با فرم های هنر سنتی و مخاطب بیگانه با این گونه نقش مایه ها، حاکی ازموفقیت و دست یابی تناولی در ایجاد یک تعامل و وحدت پیچیده مابین هنر سنتی ایران و دستاوردهای هنر مدرن غربی است. تناولی آگاهانه در پی آفرینش مدرنیسم ایرانی از بطن هنر سنتی ایران است. در این پژوهش صرفاً به اولین گام تحقیق یعنی ارزیابی ساختار صوری آثار تناولی با رویکرد نئوفرمالیست پرداخته می شود. از دیدگاه نظریه پردازان فرمالیست و نئوفرمالیست «هنر همان شگرد» است. شگرد هنری مشمول آشنا زدایی از موضوعات، خلق فرم های بدیع ، افزایش دشواری مدت زمان ادراک حسی و فرم دلالت گر و ... است. تعامل سنت و مدرن، به سان شکست زمان خطی گذشته و حال، یکی از بارزترین شگردهای زیبایی شناختی تناولی است. ارزیابی صوری آثار ایشان، منجر به فهم محتوا و کشف فرم های هنر سنتی ایران می شود که جایگاه ارزشمندی در مجسمه هایش دارد. فرم و محتوا در یکدیگر تنیده می شوند، هیچ فرمی بدون محتوا و هیچ محتوایی بدون فرم وجودندارد؛ فرم غایت اثر هنری و تابع محتوا است.