نام پژوهشگر: ارسلان حسینی نوحدانی
محمد رضا تابنده ارسلان حسینی نوحدانی
ادیپونکتین هورمون جدیدی است که با تاثیر بر بخش های مختلف سیستم تولید مثلی، در کنترل باروری جنس نر و ماده نقش دارد. در این مطالعه بیان ژن های ادیپونکتین و گیرنده های 1 و 2 آن (adipori و adiporii) در بافتهای هیپوتالاموس میانی و جانبی، هیپوفیز قدامی و خلفی و بافتهای تولید مثلی گاو ماده در طول سیکل فحلی و ماه های 5-1 آبستنی و بافتهای عصبی و تولید مثلی گاو نر با استفاده از آزمون pcr در زمان حقیقی کمی ( qrt-pcr) نسبت به ژن بتا اکتین مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین در این مطالعه با استفاده از پلاسمید های نوترکیب pet 28a(+) و pet 26b(+) کلونینگ و تولید ادیپونکتین نوترکیب گاوی در باکتری ecoli انجام شد. بیان ادیپونکتین در سلولهای گرانولوزا و کمپلکس اووسیت-کومولوس از فولیکولهای سالم کوچک تا فولیکولهای سالم بزرگ افزایش یافت (05/0>p). بیان ادیپونکتین در سلولهای تکا روند معکوس داشت. بیان ادیپونکتین در جسم زرد در انتهای سیکل فحلی (روزهای 21-17) بیشتر از بیان آن در جسم زرد در ابتدا و میانه سیکل فحلی بود (05/0>p). بیان گیرنده های ادیپونکتین همزمان با پیشرفت رشد فولیکولی در سلولهای گرانولوزا و تکا و نیز در طول سیکل فحلی در جسم زرد افزایش یافت (05/0>p). بیان ادیپونکتین در فولیکولهای بزرگ با استروژن مایع فولیکولی ارتباط مثبت (48/0=r و 05/0>p) و با پروژسترون مایع فولیکولی ارتباط منفی داشت (44/0-=r و 05/0>p). بیان هر سه ژن در همه انواع سلولهای جدا شده از فولیکولهای بزرگ سالم بیشتر از سلولهای فولیکولهای بزرگ آترتیک بود (05/0>p). بیان ادیپونکتین و گیرنده های آن در سلولهای فولیکولی تخمدان با پیشرفت آبستنی از ماه 1 تا 5 بتدریج کاهش یافت (05/0>p). بیان ادیپونکتین در اووسیتهای bcb+ (دارای قدرت باروری بیشتر) از اووسیتهای bcb- بیشتر بود (05/0>p). در نواحی آمپول و ایستموس مجرای تخم بیشترین بیان هر سه ژن مربوط به مت استروس و کمترین میزان بیان آنها مربوط به انتهای فاز لوتئال بود. بیان گیرنده های ادیپونکتین در بافتهای واژن، سرویکس و رحم در ابتدای فاز لوتئال و پرواستروس نسبت به سایر مراحل سیکل فحلی بالاتر بود (05/0>p). کمترین میزان بیان adiporii در هیپوفیز قدامی مربوط به انتهای فاز لوتئال بود. در هیپوتالاموس میانی بیان گیرنده های ادیپونکتین در انتهای فاز لوتئال بیشترین میزان بیان را داشتند (05/0>p). بیان ادیپونکتین و گیرنده های آن باستثنای بافت سرویکس در سایر بخشهای دستگاه تناسلی گاو ماده از ماه 1 تا 5 آبستنی کاهش یافت (05/0>p). در بافتهای هیپوفیز قدامی، هیپوتالاموس میانی و جانبی، بیان ادیپونکتین و گیرنده های آن از ماه 1 بطرف ماه 5 آبستنی افزایش یافت (05/0>p). بیان ادیپونکتین در بافتهای کارونکل و کوتیلدون از ماه 1 تا ماه 5 آبستنی افزایش و بیان گیرنده های ادیپونکتین در این مدت کاهش یافت (05/0>p). در پرده های جنینی بیان هر سه ژن از ماه 1 تا 5 آبستنی افزایش یافت (05/0>p). در بافت های اپیدیدیم (سر، دم و بدنه)، غده بالبویورترال، سمینال وزیکول، پروستات و بیضه ها، گیرنده های ادیپونکتین بیان می گردید. بیشترین بیان گیرنده های ادیپونکتین در اپیدیدیم مربوط به ناحیه بدنه و کمترین میزان آن مربوط به ناحیه دم بود (05/0>p). اندازه دور اسکروتوم (scrotal circumference) تاثیر بالایی بر بیان ادیپونکتین و گیرنده های آن داشت (8/0=r2 ). در این مطالعه ادیپونکتین نوترکیب گاوی به شکل منومر با وزن مولکولی تقریبی kd 30 با استفاده از پلاسمید های بیانی pet28a(+)، pet26b(+) در باکتری e.coli سویه bl21 (de3) تولید و خالص سازی گردید.
علیرضا صلاح جواد ساجدیان فرد
خون ریزی و بیماری های خونریزی دهنده یکی از عوامل تهدید کننده جان انسان در حوادث و بیماری ها می باشد، یکی از راه های متوقف کردن خونریزی تزریق محصول پلاکتی می باشد که نقش به سزایی در کنترل خونریزی و هموستاز بدن دارد. تزریق پلاکت نیز مانند خون و سایر فرآورده های خونی و پلاسمایی، عوارضی برای گیرنده خون داشته و دارد، علل عوارض پس از تزریق پلاکت بسیار گسترده می باشند و بسیاری از انها وابسته به روش تولید و نگهداری محصول پلاکتی می باشند، در مطالعه حاضر میزان فعالیت c3 کمپلمان در جداسازی پلاکت به روش پلاکت راندوم و پلاکت فرزیس مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه 51 اهدا کننده با روش تولید پلاکت راندوم در یک گروه و 51 اهداکننده با روش تولید پلاکت فرزیس در گروهی دیگر مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه برداری اول قبل از شروع عملیات اهدا خون و پلاکت فرزیس انجام شد، برای گروه پلاکت راندوم نمونه گیری دوم در مرحله دور سبک سانتریفوژ و نمونه سوم در مرحله دور سنگین سانتریفوژ (روز اول تولید) و نمونه چهارم در سومین روز تولید پلاکت (تاریخ انقضا) انجام گرفت. برای گروه پلاکت فرزیس نمونه دوم پس از خاتمه عملیات پلاکت فرزیس (روز اول تولید) و نمونه سوم در سومین روز تولید (تاریخ انقضا) انجام گرفت، نمونه ها سریعا آماده سازی و در دمایc ? 63- منجمد و سپس مقدار فاکتور c3 کمپلمان با روش ایمنوتوربیدومتری اندازه گیری شد. در روش تولید پلاکت فرزیس اختلاف معنی داری در مقدار فاکتور c3 کمپلمان با روش پلاکت راندوم مشاهده گردید که نشانه ای از مصرف فاکتور c3کمپلمان در طی عملیات گردش خون در دستگاه آفرزیس می باشد، با توجه به عوارض پس از تزریق پلاکت ضروری است در مواردی که گزارشات عوارض پس از تزریق محصول پلاکتی به روش پلاکت فرزیس اعلام می شود به بررسی بالینی تحریک سیستم کمپلمان بیمار به وسیله مدیاتور های واسط سیستم کمپلمان نیز توجه نمود.
صدیقه گرجی پور حسن شریفی یزدی
چکیده مطالعه ی پلی مرفیسم و فیلوژنتیک انگل دیکروسلیوم دندریتیکم در ایران بر اساس نواحی ژنیnadh dehydrogenase subunit 1(nd1) وinternal transcribed spacer 2 (its-2) در گوسفند و گاو به کوشش صدیقه گرجی پور دیکروسلیازیس، یک بیماری انگلی کرمی با پراکنش جهانی است که از دو جنبه ی بالینی و اقتصادی برای انسان و صنعت پرورش دام حائز اهمیت می باشد. علیرغم اهمیت بهداشتی و اقتصادی بیماری، اطلاعات اندکی در مورد خصوصیات مرفومتریک و ژنومیک این انگل در کشور در دسترس می باشد، بنابراین پژوهش حاضر جهت شناسایی دقیق تر خصوصیات مرفولوژیکی و توصیف ژنتیکی انگل یاد شده در ایران با استفاده از نواحی ریبوزومی ژنوم هسته ای (its-2) transcribed spacer 2 internal و میتوکندریائی nadh dehydrogenase subunit 1 (nd1) انجام شد. بدین منظور، 100 نمونه انگل از کبد گاو و گوسفند کشتار شده در کشتارگاه های 5 منطقه ی جغرافیایی مختلف (استان های فارس، خراسان رضوی، تهران، گیلان و گلستان) در کشور جمع آوری شد. ابتدا بر اساس شاخص مرفومتریک قابل اعتماد موقعیت بیضه ها برای تشخیص افتراقی گونه های دیکروسلیوم، گونه ی دیکروسلیوم دندریتیکم جدا و سایر پارامتر های مرفومتریک شامل: طول، عرض، نسبت بین طول و عرض، طول غدد ویتلوژن، محیط و مساحت بدن کرم های بالغ (44 نمونه) با استفاده از نرم افزار اتوکد (autocad) و همچنین پارامترهای طول، عرض، نسبت بین طول و عرض، قطر خارجی و داخلی بادکش های دهانی و شکمی، فاصله ی بین دو بادکش، طول و عرض بیضه و تخمدان و فاصله ی بادکش شکمی تا انتهای بدن بعد از رنگ آمیزی 40 نمونه ی دیگر با کارمین به روش میکرومتری زیر میکروسکوپ اندازه گیری شدند. در مرحله ی بعد، تعداد 28 نمونه انتخاب شده و نواحی ژنی its-2 و nd1 در آنها با استفاده از روش pcr، تکثیر و سپس تعیین ترادف صورت گرفت. نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر نشان داد موقعیت بیضه ها در تمامی ایزوله ها پشت سر هم می باشد که تأیید کننده ی گونه ی دیکروسلیوم دندریتیکم در ایران می باشد، علاوه بر این، بیشترین عرض بدن در تمامی ایزوله ها پشت قسمت میانی بدن واقع شده که مطلب بالا را تقویت و تأیید می کند، البته با وجود تفاوت های ظاهری مشاهده شده در پارامترهای مرفومتریک اندازه گیری شده با نرم افزار اتوکد در میزبان های مختلف، این تغییرات از نظر آماری معنی دار نبودند (p> 0.05) اما مقایسه ی شاخص های اندازه گیری شده به روش میکرومتری نشان داد که بین شاخص های قطر خارجی و داخلی بادکش دهانی، قطر داخلی بادکش شکمی، عرض بیضه و طول تخمدان در گاو و گوسفند تفاوت معنی دار وجود دارد (p? 0.05). قابل ذکر است که مقایسه ی پارامترهای طول، عرض و نسبت بین این دو هیچ گونه اختلاف معنی داری در میزبان های مختلف با هر دو روش اندازه گیری شده نشان ندادند (p> 0.05). نتایج مولکولی بدست آمده به ترتیب حاکی از وجود حداقل 10 (a-j) و 2 (a & b) هاپلوتیپ متفاوت در انگل دیکروسلیوم دندریتیکم بر اساس نواحی nd1 (jx050110-134) و its-2 jq966972) و(q966973 در مناطق مختلف جغرافیایی ایران می باشد و هاپلوتیپ های nd-d و its- a نسبت به بقیه از فراوانی بیشتری برخوردار بوده و به عنوان هاپلوتیپ های غالب شناسایی شدند. ایزوله های ایرانی تنوع ژنتیکی داخل گونه ای بالاتری را در ژن میتوکندریائی nd1 (97/0-0 درصد) در مقایسه با ترادف ریبوزومی its-2 (42/0-0 درصد) نشان دادند. مقایسه ی توالی های nd1 و its-2 نمونه های حاصل از این مطالعه به ترتیب 8 و 1 جایگاه نوکلئوتیدی دارای پلی مرفیسم را نشان دادند. در مورد nd1، 6 جایگاه دارای موتاسیون آرام بوده و منجر به تغییر اسیدآمینه نشده بودند . اما دو جابجایی دیگر منجر به تغییر اسیدآمینه های آلانین به والین و فنیل آلانین به لوسین شرکت کننده در ساختار آنزیم nd1شده بودند. همچنین در موقعیت نوکلئوتیدی 109 ترادف its-2 نمونه های متعلق به هاپلوتیپ b (11 جدایه) هتروژنئیتی مشاهده شد (a?r). در پایان شاخص های مرفومتریک و مولکولی نشان دادند که دیکروسلیوم دندریتیکم تنها گونه ی آلوده کننده ی گاوان و گوسفندان ایران می باشد، البته دیکروسلیوم دندریتیکم دارای تفاوت های داخل گونه ای می باشد ولی میزبان ها و مناطق جغرافیایی احتمالاً نشانگرهای مفیدی برای طبقه بندی هاپلوتیپ های مختلف این گونه نیستند. نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد ژن nd1 به عنوان یک مارکر میتوکندریائی ابزار ارزشمندی برای تجزیه و تحلیل بیشتر جزئیات مولکولی انگل دیکروسلیوم دندریتیکم می باشد که می تواند در سراسر جهان مورد استفاده قرار گیرد. اگر چه این امر به مطالعات بیشتری نیاز دارد. کلید واژه: its-2, nd1
سید حسیین اسدی یوسف آباد مهرداد نیاکوثری
در این مطالعه، کشت سلولی با تراکم سلولی بالای باکتری e. coli نوترکیب تولید کننده آنزیم پروکیموزین به منظور افزایش تولید آنزیم پروکیموزین بررسی شد. برای افزایش تراکم سلولی از روش کشت غیرمداوم خوراک دهی شده با خوراک دهی نمایی استفاده شد. در ابتدا بهینه سازی محیط کشت در فلاسک انجام شد و چهار محیط کشت که به ترتیب میزان توده سلولی در آن ها 765/0، 614/0، 875/0و 908/0 گرم بر لیتر بود، انتخاب و در مرحله کشت غیرمداوم مورد استفاده قرار گرفتد. محیط کشت شماره 20 با میزان توده سلولی 75/3 گرم بر لیتر به عنوان بهترین محیط کشت انتخاب شد. روش سطح پاسخ جهت بهینه سازی استفاده شد. سرعت های رشد ویژه بین 2/0 و 3/0 بر ساعت و زمان های القاء نیز بین 6 و 10 ساعت پس از شروع خوراک دهی به عنوان ورودی های نرم افزار تنظیم شدند و 11 آزمایش توسط نرم افزار design expert جهت بهینه کردن حداکثر تولید توده سلولی، پروتئین کل و پروکیموزین طراحی شدند. سرعت های رشد ویژه 25/0 و 20/0 بر ساعت و زمان های القای 10 و 8 ساعت به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میزان توده سلولی بود. همچنین با افزایش زمان القاء از 7 تا 9 ساعت و 24 دقیقه، توده سلولی افزایش و هرچه مدت زمان شروع القاء به شروع فرایند خوراک دهی نزدیک تر بود، میزان توده سلولی نهایی بیشتر کاهش یافت. افزایش سرعت رشد ویژه تا حدود 26/0 موجب افزایش توده سلولی و افزایش بیشتر از این مقدار باعث کاهش توده سلولی شد. سرعت های رشد ویژه 25/0 و 2/0 بر ساعت با زمان القای 8 ساعت به ترتیب بیشترین و کمترین میزان پروتئین کل را دارا بودند. افزایش سرعت رشد ویژه تا حدود 25/0 بر ساعت باعث افزایش پروتئین کل و افزایش بیشتر آن یک روند کاهشی در میزان پروتئین کل ایجاد می کند. سرعت رشد ویژه 25/0 بر ساعت با زمان های القای 6 و 10 ساعت به ترتیب بیشترین و کمترین میزان پروتئین پروکیموزین را دارا بودند. با افزایش زمان القاء از 6 ساعت و 35 دقیقه تا 9 ساعت و 24 دقیقه، میزان پروتئین پروکیموزین به طور معنی داری کاهش و با افزایش سرعت رشد ویژه از 21/0 تا حدود 25/0 بر ساعت، پروکیموزین به طور معنی داری افزایش یافت. سرعت رشد و زمان القاء بهینه پیش بینی شده توسط نرم افزار جهت تولید حداکثر مقدار پروتئین پروکیموزین به ترتیب 25/0 بر ساعت و 6 ساعت و 35 دقیقه بود که در این حالت میزان بیان پروتئین پروکیموزین برابر 503/0 گرم بر لیتر بود.