نام پژوهشگر: جواد حسن پورنامی
احمد ینگی ملکی بهرام آجورلو
تاثیر دین و مذهب بر هنر همواره یکی از مسائل اساسی و پرسشهای بنیادین در عرصه ی پژوهش هنر، بالاخص تاریخ هنر بوده است؛ در این میان تاثیراتی که دین (مذهب) می تواند بر هنر قالیبافی داشته باشد، تا به حال مورد تحقیق و بررسی قرار نگرفته است؛ به همین علت در این رساله تحولات مذهبی ناشی از تحولات سیاسی (تغییر دین رسمی یا دین دولتی) بر هنر قالیبافی ایران در گذار از تیموریان به صفویان بررسی می شود. چرا که زدودن دین از هنر و صنایع هنری (هنرهای کاربردی) که بعضا خود باعث پیدایی یا تغییر آنها به شکلی که امروز مشاهده می شوند، شده است، امکان پذیر نمی باشد. به همین دلیل این دو سوال که آیا تغییر مذهب (از تسنن به تشیع) در گذار از دوران تیموری به صفوی اولا بر روی طرح و ثانیا بر روی رنگ و والور رنگی تاثیر داشته است؟! به عنوان سوالات اصلی این رساله انتخاب شدند. برای این سوالات دو فرضیه نیز در نظر گرفته شد که تغییر مذهب اولا بر طرح و ثانیا بر رنگ تاثیر داشته است. پاسخگویی به سوالات بر اساس دو روش تاریخ هنری و تاریخ اجتماعی-سیاسی انجام شده است که در این میان به منابع موجود قالیبافی که برای دوران تیموریان، فرشهای به تصویر کشیده شده در نگارگریهای آن دوران و برای دوران صفوی، فرشهای به دست آمده از آن دوران که هم اکنون در موزه های سراسر جهان نگهداری می شوند؛ و همچنین آثار متکلمان و فقهای اهل تسنن و تشیع رجوع شده است. در انتها این نتیجه حاصل شد که تغییر مذهب از تسنن به تشیع، حداقل می توانسته بر طرح های هنر قالیبافی تاثیر گذار بوده باشد.
یاسر معصومیان رحیم چرخی
قالی های منسوب به شرق و شمال شرق ایران به مجموعه قالی هایی گفته می شود که از نیمه دوم قرن دهم هجری قمری تا اواخر قرن یازدهم هجری قمری در سلسله صفوی و با بیشترین فراوانی در دوران حکومت شاه عباس اول تولیدشده است. واژه هرات- اصفهان، نام دو حوزه فعّال بافت قالی در این زمان است که در خصوص خاستگاه اصلی این قالی ها مطرح است. استفاده از ساختار طراحی بندی شاه عباسی به همراه کاربرد نقش مایه های شاخصی چون گل های شاه عباسی در اندازه و ترکیبی ویژه، ازجمله شاخص ترین ویژگی های این مجموعه است. مسئله پژوهش، استخراج شیوه حاکم بر ساختار قالی های منسوب به شرق و شمال شرق ایران با توجه به نظام طراحی سنتی حاکم بر آثار هنرهای صناعی، در طول تاریخ هنر ایران است. مهم ترین سوالات پژوهش شاملِ شناخت اصول و مبانیِ اندازه ها و تناسبات فضاهای اصلی حاشیه و متن، ساختار، شیوه طراحیِ طرح، روابط میان عناصر موجود در متن و حاشیه، قوانین حاکم بر چیدمان نقش مایه ها و به طورکلی مطالعه و ثبت مجموعه قوانین و روابط موجود در مجموعه قالی های منسوب به شرق و شمال شرق ایران است. استفاده از ابعاد و مقیاس های مشخص در طراحی نمونه ها و استعمال ساختاری معین در طرح و شیوه طراحی نقش مایه ها و همچنین وجود قوانین مشترکی برای چیدمان نقش مایه ها ازجمله فرضیات مطرح در پژوهش است. هدف این پژوهش دستیابی به اصول حاکم بر طراحی مجموعه فرش های منسوب به شرق و شمال شرقی ایران، با توجه به نظام طراحی سنتی حاکم بر آثار هنرهای صناعی در طول تاریخ هنر ایران است. روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی با رویکرد تطبیقی است. بعد از بررسی و تجزیه وتحلیل نمونه های موجود در جامعه آماری به طورکلی یافته های زیر قابل مشاهده است: دسته بندی جامعه آماری به دو گروه بزرگ پارچه و کوچک پارچه، عدم استفاده از چنگ اسلیمی، استفاده از حاشیه های پهن، مخصوصاً در بخش حاشیه اصلی، استعمال برگ های کنگری در انتهای شاخه ختایی و استفاده از نقش مایه های درشت گل شاه عباسی با تلفیق اسلیمی ماری، کاربرد فراوان طرح افشان در قالب ¼ و حذف کلمه «مکتب» و «اصفهان» از عبارتِ «مکتب طراحی فرش هرات- اصفهان» و دسته بندی نمونه های جامعه آماری در «گروه فرش های افشان شاه عباسی (حیواندار و غیر حیواندار) به عنوان یکی از سبک های رایجِ «مکتب طراحی فرش هرات».
طاهر مولایی جواد حسن پورنامی
چکیده ندارد.