نام پژوهشگر: محمدعلی کیانی نژاد
محسن بیگلری محمدعلی کیانی نژاد
این پایان نامه پس از بررسی و تجزیه و تحلیل نشان میدهد که هر چند شیوه نوازندگی استاد کسائی را میتوان مبتنی بر ساختار معمول و مرسوم گوشه های ردیف دستگاهی دانست، ولی مناطق مدال وسیع تر و غنی تر، تنوع و تکثر در جملهبندیها، پردازش ملودی و رنگ آمیزی عبارات و جمله ها و نیز نوانسها، سکوتها، استفاده از ضربیها و صدادهی بی نظیر، شخصیتی بارز به ساز این استاد میدهد، چنانکه از آن، رایحهای متفاوت با روایتهای مرسوم از ردیف موسیقی ایرانی به مشام میرسد.استفاده از دو ساز نی برای تکنوازی در یک آواز، شاید برای اولین بار در این اثر، امکانات نوازندگی را بسیار ارتقاء بخشیده است.در این اثر، بین قسمتهای آوازی، از قطعات ضربی استفاده شده است. اصولا تقابل بین قسمتهای ضربی و آوازی در نوازندگی، موجب کاهش یکنواختی قطعه می شود و در این اثر این امر به خوبی انجام شده است؛ یکی از تفاوتهای این اثر با ردیف میرزا عبدالله همین است.فضاهای مدال در این اثر، بیشتر از فضاهای مدال در ردیف میرزا عبدالله است. به عبارت دیگر گوشه های اجراشده، مجموعاً از نظر اشل صوتی، دانگها و فونکسیون درجات متنوع تر هستند.در این اثر روابط بین عبارات بیشتر بر مبنای واریاسیون(یکصدوده بار) و تقابل(یکصدوسه بار) است و تکرار(سی و هفت بار)، نقش بسیار کمتری دارد؛ به عبارت دیگر تنوع ریتمیک و ملودیک در این اثر کاملا مشهود است. می توان گفت که این خصوصیت هم یکی از وجوه مهم تمایز آثار استاد کسائی با ردیف میرزا عبدالله است.
علی کاظمی محمدعلی کیانی نژاد
چکیده تحریر در دسته ی تزئینات موسیقایی جای می گیرد. گذشته از این که اندیشه ی تزئین کاری در پدیده های هنری یک امر جهان شمول است، فرهنگِ ویژه ی ایرانیان برای هر یک از هنرها، گونه های تزئیینی خاصی را پدید آورده است. از این دیدگاه، موسیقی دستگاهی ایران نیز، جایگاه تزئیناتی ویژه ای دارد. هدفِ اصلیِ این رساله شناسایی نقش تحریرها در صورت بندی سامانه ی دستگاه ها و نیز شناسایی برخی از قانونمندی های حاکم بر ترنم های آوایی ست که بر پایه ی 10 آوانگاری از اجراهای اساتید موسیقیِ آوازی ایران و بررسی گونه های تحریری موجود در آن ها با رهیافتی تطبیقی ـ تحلیلی انجام خواهد شد. شناخت نقش و جایگاه تحریرها، به عنوان مهم ترین عنصر تزئینی موسیقی دستگاهی که بیش از نیمی از زمان اجراها را به خود اختصاص می دهند، برای درک سامان دهی پیکره ی دستگاه ها حائز اهمیت شایانی است. نیز در این راستا یافتن قانونمندی های ترنم های آوایی، به عنوان مهم ترین ابزار اجرای تحریرها، می تواند به درک بهتر ساز ـ و ـ کار تحریرها کمک فراوانی نماید. نتیجتا، بر پایه ی بررسی های به عمل آمده در متن رساله، خواهیم دید که تحریرها از نقش هایی چون: آغازگری مدها؛ پرده گردانی؛ فرود؛ موکد و پررنگ کردن یک نغمه ی خاص؛ فعال کردن یک سلول مُدال خاص؛ کمک به گذار از نغمه ای به نغمه ی دیگر و نیز از سلولی مُدال به سلول مُدالی دیگر؛ و مواردی دیگر برخوردار هستند. نیز، در فصلی جداگانه نشان خواهیم داد، بر خلاف تصور غالب که قائل به قاعده ای برای شیوه ی به کارگیری ترنم های آوایی در موسیقی آوازی نیستند، این ترنم ها از قانونمندی هایی که ریشه در مواردی چون: بافت ملودیک و کیفیات احساسی تحریرها؛ خصلت های مُدال، مفصل بندی (آرتیکولاسیون) و هماهنگی های زیبایی شناسانه ی جملات موسیقایی؛ و در نهایت گویش زبان فارسی دارد، بهره مند هستند.
امین سامی محمدعلی کیانی نژاد
دوره مشروطه به علت جریان ساز بودن در حیات سیاسی ـ اجتماعی پس از خود دوره ای حساس است. تغییرات انجام گرفته در این دوره در زمینه های مختلف روی داد. از جمله این تغییرات، تغییرات موسیقایی است و یکی از هنرمندان سهیم در این زمینه عارف قزوینی است. او با ساخت و اجرای تصانیف اش توانست به مثابه شاعر و تصنیف سازی اثرگذار در جریانات هنری و سیاسی دوره مشروطه مطرح شود. در این تحقیق سعی می شود در صورت اثرگذار بودن تحولات پیش آمده در هنر عارف نحوه تأثیرپذیری عارف از این تحولات بررسی شود. هدف از این پژوهش بررسی بازتاب وقایع مشروطه در تصانیف عارف قزوینی است. برای نزدیک شدن به این هدف دو فضای شعری و موسیقایی با هم مقایسه شد و در اثر این مقایسه و بررسی رابطه¬ی این دو فضا با اتفاقات اجتماعی-سیاسی پیش آمده در آن دوران همخوانی فضای شعری تصانیف با رخدادها و تضاد فضای موسیقایی تصانیف با وقایع پیش آمده¬ی آن دوران آشکار گردید اما تلفیق این دو فضای متفاوت توانست موجب دریافت ساده¬تر این تصانیف از سوی طیف مردم عادی شود.
مریم چالش چالشتری محمدعلی کیانی نژاد
«سیر نغمگیِ» یک مُد همانند نقشه ای ست که مختصاتِ کلیِ گردش ملدی در آن مُد را ترسیم می کند. مسیرِ این گردش، در زمینه ی بستر نغمگی هر مُد، توسط نغماتی که نقش اساسی در تعین هویت آن مُد دارند نشانه گذاری می شود. این نغمات در موسیقی دستگاهی ایران عبارتند از نغمه ها ی شاهد، ایست، خاتمه و متغیر. سیر نغمگی جهت حرکت ملدی در بین این نغمات، نیز جزئیاتی از چگونگی این حرکت را، در اختیار می گذارد. سیرِ یک مُد در موسیقی دستگاهی ایران همواره در لایه های زیرینِ ملدی مستتر بوده و هیچ گاه نمودی مستقل نداشته است. هدف مولف در این مقاله بیرون کشیدن سیر، که ذاتاً ماهیتی مجردتر از ملدی دارد، از دلِ قالب متعین ملدی و نمایش آن است. بدین منظور نمونه-هایی از اجراهای معتبر مُد درآمد آواز بیات اصفهان، به عنوان مورد پژوهشی در نوعِ ردیفی و اجرای آزاد دستگاهی، انتخاب شده است. پس از بررسی تحلیلی ـ تطبیقی هر نمونه، سیر ملدیِ آن به صورت یک نمودار ترسیم شده است که مقایسه ی این نمودارها وجوه اشتراک بنیادی آنها را آشکار می کند. مجموعه ی این اشتراکات، که می توان گفت نمایشگر مسیری ست که ملدی برای تبیینِ مُد درآمد آواز بیات اصفهان در هر اجرای دستگاهی طی می کند، تحت عنوان نمودار سیر این مُد پیشنهاد شده است.
اسحق چگینی محمدعلی کیانی نژاد
چکیده ندارد.