نام پژوهشگر: رحمان مشتاق‌مهر

از جهان نگری تا کاربرد صنایع بدیعی در شعر با رویکردی به نظریه ساختارگرایی تکوینی گلدمن
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  کمال راموز   ناصر علیزاده

در عرصه ی جامعه شناسی ادبیّات کسانی چون لوکاچ، باختین و گلدمن نام هایی آشنا هستند. این دسته از محققان به منظور دوری از هر گونه نگرش یک جانبه به آثار ادبی، در صدد ایجاد ارتباط بین صورت و محتوا و مطالعه ی همزمان لفظ و معنی هستند. بدین ترتیب این محققان در مقابل نحله های فکری دیگر قرار می گیرند که یا مطالعه ی متن را محدود به ساختار متن و رها از همه ی عوامل خارج از متن می دانستند و یا دیدگاهی کاملاً محتواگرایانه داشته اند. در همین راستا، در این تحقیق سعی بر آن است که با بهره مندی از مدل ساختارگرایی تکوینی گلدمن – که در صدد ایجاد ارتباط میان ساختار اثر ادبی و جهان نگری پدید آورنده ی آن است- به بررسی رابطه ی جهان نگری طبقه و گروهی که شاعر به آن تعلق دارد با صنایع بدیعی به کار رفته در شعرشان (به عنوان یکی از اجزای لفظی کلام) پرداخته شود. بدین ترتیب دوازده شاعر از سه دوره ی شعر فارسی، هر دوره چهار شاعر، انتخاب شد و همچنین قالب مسلط هر دوره مدّ نظر قرار گرفت تا بر اساس نظریه ی مطرح شده، به مطالعه ی دیالکتیکی و هم زمان صورت و محتوا در آثار این شاعران پرداخته شود و سرانجام نتایج به دست آمده، در آخر هر فصل بیان شده است.

جریان سیال ذهن در ادبیات داستانی فارسی معاصر
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  آرش مشفقی   ناصر علیزاده

با شکوفایی جریانِ عظیمِ «مدرنیسم» در قرن بیستم که همه حوزه هایِ حیاتِ بشری را تحتِ سیطره خویش قرار داد، در ادبیّات نیز شاهد دگردیسیِ رمان و پیدایش شیوه های نوینی برای روایت داستان بودیم. اصطلاح استعاریِ «جریان سیّال ذهن» که نخستین بار توسّط «ویلیام جیمز» آمریکایی در حوزه علم روانشناسی مطرح شد، طیِ همین پروسه «مدرنیسم» وارد حوزه ادبیّاتِ داستانی شده، و به مثابه شیوه ای مدرن برای روایت، دستْ مایه نویسندگانی چون «جیمز جویس»، «مارسل پروست» و «ویرجینیا وولف» قرار گرفت که از این رهگذر آثار ماندگاری در عالم ادبیّات، به وجود آمد. در رمان «جریان سیّال ذهن»، بر خلاف شیوه کلاسیک، نقش نویسنده به حداقل ممکن می رسد و درواقع داستان نویس در جایگاه ناظر و رابطی بی طرف، می کوشد تا با ثبت و ضبط تمامی حالاتِ جزر و مدّ ذهن شخصیّت های داستان، افکار و عواطف آنها را به طور مستقیم و بدون هرگونه سانسور در اختیار خواننده قرار دهد. این شیوه جدید در ادبیّات داستانی، نقطه تلاقی مکاتب بزرگی نظیر «ناتورالیسم»، «سوررئالیسم» و... و همچنین جریان های مدرن ادبی است که مولّفه هایی را از هر کدام وام گرفته است. امّا باید توجّه داشت که «جریان سیّال ذهن»، یک مکتب ادبی مستقل محسوب نمی شود، بلکه بر یک تکنیک روایی دلالت دارد و در عین بهره گیری از دستاوردها و آموزه های مکاتب یاد شده، خود، ترکیبی مستقلّ از آنهاست. هر چند منتقدان و داستان پژوهان، در تعریفِ این سبکِ داستان نویسی، از وحدتِ رویّه پیروی نکرده اند و پژوهشگر و محقّق در برخی موارد با اختلاف نظرهایی در باب تعریف این اصطلاح و شیوه های به کار گیری آن مواجه می شود، امّا آنچه که در همه تعاریف مشترک است، اینکه در رمان «جریان سیّال ذهن» با رویکردی ویژه به مفهوم «زمان» و «آگاهی» سر و کار داریم. رویکردی که پیش از پیدایش این نوع از داستان پردازی، سابقه نداشته است. تمسّک به این شیوه روایی در داستان نویسی، از چندی پیش مورد توجّه داستان نویسان ایرانی نیز قرار گرفته است و ما در طیّ دهه های گذشته شاهد ظهور رمان نویسانی بوده ایم که از این روش در نگارش داستان بهره برده اند. از میانِ ده نویسنده مشهور معاصر – «صادق هدایت»، «بهرام صادقی»، «صادق چوبک»، «بهمن شعله ور»، «هوشنگ گلشیری»، «عبّاس معروفی»، «گلی ترقّی»، «شهریار مندنی پور»، «حسین سناپور» و «مصطفی مستور» - که در این رساله، آثارشان از منظر انطباق با معیارهایِ پذیرفته شده رمانِ «جریان سیّال ذهن»، مورد بررسی قرار گرفته است، صرف نظر از «صادق هدایت» و تا حدودی «بهرام صادقی» که پرداختن به آنها بیشتر به جهت پیشگامی شان در داستان نویسیِ مدرن ایران بوده است، در آثار بقیّه نویسندگان یاد شده، استعمال تکنیک های عمده شیوه «جریان سیّال ذهن»، به وضوح مشهود است. البتّه توجّه به این نکته بدیهی، لازم به نظر می رسد که صفت «جریان سیّال ذهن» به آن دسته از داستان ها اطلاق می شود، که دارنده همه یا بخش اعظمی از ویژگی هایِ «جریان سیّال ذهن» باشد. بدین ترتیب نمونه های مستخرج و ارائه شده از داستان هایِ نویسندگان یاد شده برای تک تکِ ویژگی هایِ «جریان سیّال ذهن» نه به معنای قطعیّت انتساب آنها به این شیوه از داستان پردازی، بلکه کوششی است تا درصد وجود این ویژگی ها و شدّت و ضعفِ آنها در داستان هایِ مورد بررسی نشان داده شود.

فرهنگ آیات و مأثورات عرفانی در شعر فارسی(از آغاز تا جامی)
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  محبوبه عبداللهی اهر   حیدر قلیزاده

چیرگی نور اسلام، بر جهان ظلمانی و رواج تعلیمات معارف الهی آن، سبب شد تا مسلمانان متفکّر و طالبان حقیقت و کمال انسانی، با اندیشیدن در باب توحید، معرفت حق و راههای وصول به حقیقت و غایت وجود، و با یاری جستن از قرآن کریم و احادیث، یک مکتب فکری، و علمی به نام عرفان به وجود آورند که بعدها بخش عمده ای از هویّت ملّی ما محسوب گردید. با توجه به اینکه ادبیّات فارسی در زمینه فرهنگ اسلامی تکوین یافته، از این رو عمیقاً با مفاهیم و معانی اسلامی و عرفانی درهم آمیخته است. این آمیزش و پیوند در آغاز شعر فارسی، سطحی و کم رنگ بود ولی با تکامل اندیشه های عرفانی به تدریج عمق و گسترش بیشتری یافت و سبب شکوفایی و غنای ادب فارسی گردید. از آنجا که اشعار عرفانی، بیشترین بهره را از الفاظ و مفاهیم قرآنی و مأثوری برده اند، لذا فهم و درک دقیق معانی آنها مستلزم آشنایی با آیات و احادیث و نحوه استفاده شاعران از آن متون دینی است. به این سبب به گمان نگارنده، استخراج آیات و احادیث و مأثورات عرفانی و آوردن نمونه های شعری مرتبط با آنها، علل و عوامل نفوذ و جاذبیّت شعر عرفانی را افزونتر آشکار خواهد ساخت و نشان خواهد داد که عرفانی بودن آنها صرفاً از طریق کاربرد آن مفاهیم ممکن گردیده است. آغاز جلوه آن تأثّرات در شعر به صورت جدّی از سنایی، شاعر قرن ششم، شروع و در فاصله زمانی تا جامی از طریق اشعار سخنورانی چون نظامی، عطار، مولوی، حافظ به اوج خود رسیده است، از این رو برای کشف رمز و راز مضامین باریک عرفانی در متون ادبی و نشان دادن میزان تأثّر شعرای عارف و متصوّف از لطایف آیات و مأثورات که سبب تابناکی اندیشه های ایشان گشته، از پژوهش در این زمینه بی نیاز نیستیم. این رساله به منظور دستیابی به چنین مقصودی فراهم آمده و در آن، پس از مطالعه مجموعه ها و دیوان های شعری از سنایی تا جامی و بررسی نحوه بهره گیری سرایندگان این آثار از آیات، احادیث و اخبار عرفانی که از قرن ششم تا نهم در شعر فارسی مورد استفاده شاعران قرار گرفته، استخراج و طبقه بندی گردیده است. بررسی ها بیانگر آن است که از همان آغاز نفوذ دین اسلام، ادبیّات فارسی با الفاظ و مضامین عرفانی و اسلامی درآمیخته و به مرور با تکامل اندیشه های عرفانی عمق و گسترش یافته است. رساله حاضر سرانجام در دو فصل تنظیم گردید؛ فصل اوّل به اشعار ملهم از آیات قرآنی اختصاص یافت و در فصل دوّم به آن دسته از اشعاری که از احادیث و مأثورات تأثیر پذیرفته اند، پرداخته شد.

ابوعبدالرّحمن سلمی، زندگی، آثار و انعکاس آن در متون ادب فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  پریسا رضایی   رحمان مشتاق مهر

محمّدبن حسین سلمی درسال 325در نیشابور به دنیا آمد. جدّ پدری و مادری وی از مشایخ و علمای مشهور بودند. سلمی عارف، محدّث، مفسّر و مورّخ برجسته¬ی تصوّف در قرن چهارم است. وی مرید ابوالقاسم نصرآبادی بود و خرقه از او گرفت و از ابونصر سرّاج وابوعمروبن نجیدعلم آموخت. ابوسعید ابوالخیر ازمحضر سلمی استفاده کرد و خرقه از دست او گرفت. قشیری صاحب رساله¬ی قشیریه از شاگردان او بود. در مجموع صد جلد کتاب از او برشمرده¬اند. سلمی در نیشابور درگذشت و در خانقاه خود مدفون شد. تألیفات وی در میان صوفیه بسیار معروف بوده است. سلمی در تصوّف صاحب چنان دانشی شده است که آثار او برای نسل¬های بعد سرمشق شده است.اغلب آثار سلمی عرفانی است و این آثار عرفانی موضوعات متنوّعی را مانند تاریخ تصوف و شرح احوال صوفیه، تعالیم و آرای صوفیه، تفسیر عرفانی قرآن و... دربرمی¬گیرد.یکی از ویژگی¬های آثار وی این است که او«نقّال طریقت و کلام مشایخ» است. رویّه¬ی سلمی در اکثر آثار خویش این است که وی کمتر درباره¬ی مسایل مختلف اظهارنظر می¬کند. ما در آثار او با دریایی از سخنان مشایخ پیشین مواجه می¬شویم که اگر آثار سلمی نبود همگی درطول تاریخ نابود شده بود. هیچ یک از آثار صوفیه از قرن پنجم به بعد خالی از ذکر سلمی نیست؛ چرا که کم و بیش همه¬ی بزرگان صوفیه به نحوی شاگرد یا شاگرد شاگردان اوبه شمار می¬آیند. در این رساله، غالباً با مراجعه به آثار وی و منابع عربی، زندگی و آثار او معرفی و آنچه در متون فارسی درباره او یا از او هست، گردآوری و نقل شده است.

جایگاه اجتماعی زن در ادبیات داستانی معاصر (دهه چهل تا هفتاد)
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1387
  فریده داننده   رحمان مشتاق مهر

چکیده ندارد.

برداشت های عرفانی از عناصر اسطوره ای و حماسی در ادب فارسی
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1387
  میترا حمیدی سیه سران   رحمان مشتاق مهر

چکیده ندارد.

افسون و جادو در شعر فارسی (از آغاز تا قرن نهم)
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1387
  فریبا عظیم زاده جوادی   حسین صدقی

چکیده ندارد.

بررسی تاریخی - تحلیلی اشعار سیاسی و اجتماعی از آغاز تا پایان دوره ی صفویه
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  مریم محمّدزاده   رحمان مشتاق مهر

آثار اغلب شعرا و نویسندگان برجسته ی ایرانی از گذشته تا امروز ، آیینه ی تمام نمای محیط و روزگار زندگی آنان بوده است ؛ چنـان که بـسیاری از آنان در تحـلیل و تـبیین دشـواریهای زندگی به مـراتب تیزبین تر و حسّـاس تر از سـایر دانشمندان اجتماعی بوده اند ؛ از خود مردم و در تـعامل با آنان بودند و در قبال مسایل و مشکلات جـامعه ، احساس مسـولیت می کردند ؛ در نتیجه با سـرودن اشعـار سیـاسی و اجـتماعی ، در بـرابـر نـاراستی هـا و کـجـروی های هیئت حاکمـه عـکس الـعمل نـشـان می دادند . در این رساله از چنین اشعاری سخن به میان آمده و کوشش شده است علاوه بر بررسی دیدگاه های سیاسی – اجتماعی و انتقادی شاعران از آغاز تا پایان دوره ی صفویه ، علل اوج و کاهش یافتن اشعار سیاسی در دوره های مختلف نیز مورد بررسی قرار گیرد . نتایج تحقیق حاکی از آن است که در طول این دوره ی ممتد ، شاعران از دو شیوه ی بیان مستقیم و غیر مستقیم برای بازگویی انتقادهای خود بهره جسته اند : 1 – شیوه ی مستقیم : در میان شعرایی که اشعار آنها مورد بررسی قرار گرفته است عطار و عبید زاکانی اصلاً از این شیوه استفاده نکرده اند . انوری در قالب هجو از آن بهره گرفته و ناصر خسرو ، خاقانی ، سیف فرغانی ، اوحدی ، صائب و غنی کشمیری با لحن آشکار و با شجاعت تمام به بیان انتقادات خود پرداخته اند . 2 - شیوه ی غیر مستقیم : گاهی نیز ترس از قتل و کشتار و چماق تکـفیر ، شاعران را وادار می ساخت که از طرق مختلف از این شیـوه بهره گیرند . در این میان سنایی و سعدی از زبان پنـد و انـدرز استفاده کرده اند ، مولانا حکایاتی از زبـان حیوانات نقل کرده ، نظامی و عطار حکایتهایی از زبان پـیران و مشایخ بیان نموده و عطار و ابن یمین انتقادهای خود را از زبان عقلای مجـانـین بیان کرده اند . علاوه بر این ، فردوسی ، مولانا ، سعدی و جامی با نقل حکایات تاریخی و تمثیلی و انوری ، نظامی ، عطار ، مولانا ، سعدی ، عبید و حافظ با استفاده از ابـزار طنـز در ایفای نقش تاریخی خود کوشیده اند .

بررسی مشترکات مثنوی و نیمه دوّم غزلیّات شمس
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  فاطمه صیامی   رحمان مشتاق مهر

مثنوی، اثری تعلیمی و غزلیّات شمس، اثری غنایی است امّا چون این هر دو اثر، در زمانهایی نزدیک به هم یا همزمان از یک ذهن تراوش کرده اند و زمینه های روحی، فکری و عاطفی مشترکی دارند، طبیعی است که با هم مشترکاتی داشته باشند. زبان و محتوای مثنوی نسبت به غزلیّات ، روشن تر و به فهم خواننده نزدیک تر و به لحاظ جنبه تعلیمی اش، منسجم تر است، از این رو در این تحقیق اساس استخراج موضوعات و مدخلهای اصلی قرار گرفته و غزلیّات به تبع آن مطالعه شده است. این پایان نامه، مشترکات اندیشه و عرفان مولانا را در این دو اثر در بر می گیرد. مدخلهای اصلی عبارتند از: اتّحاد جان اولیا، انسان کامل، پیامبر اکرم، تجلّی، جبر و اختیار، خدا و انسان، دل، دنیا، ریاضت، سماع، طلب، عشق، عقل، فقر، قضا، می عشق، نفس، نیستی. مهمترین موضوع مشترک بین مثنوی و غزلیّات شمس، مقوله عشق و خداشناسی می باشد، عشق در این دو اثر عرفانی همه جا حضور دارد از عشق انسانی گرفته تا عشق الهی و تمامی مسائل و موضوعات با محوریّت خدا طرح شده و نهایتاً به او ختم می شود. در واقع هدف مولانا و مطلوب او در این دو اثر عرفانی چیزی جز وصال به عشق حقیقی و عرفان نبوده است، آنهم نه عرفان نظری بلکه عرفان عملی.