نام پژوهشگر: محمد کاشانیپور
یوسف پاشانژاد محمد کاشانی پور
در این پژوهش رابطه بین کیفیت راهبری شرکتی و نقدشوندگی بازار پیرامون اعلان سود فصلی شرکت¬های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است. در حقیقت در این تحقیق اعتقاد بر این است که کیفیت بالای راهبری شرکتی، کمیت و کیفیت افشای اطلاعات مالی را، به واسطه ایجاد اطمینان نسبت به وجود یک ابزار نظارتی قوی بر عملکرد مدیران، بهبود می بخشد و از این طریق عدم تقارن اطلاعات در بازار سرمایه کاهش پیدا می کند. این موضوع به دنبال خود کاهش اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام و افزایش حجم عرضه و تقاضا (بدلیل همسانی اطلاعات موجود نزد عرضه کنندگان و تقاضا کنندگان سهام) را ایجاد نموده و در نهایت منجربه افزایش نقدشوندگی بازار می گردد. در این تحقیق 20 معیار مرتبط با راهبری شرکتی شناسایی و در سه طبقه ی شاخص فرعی حقوق صاحبان سهام (4 معیار)، شاخص فرعی ساختار هیأت مدیره (4 معیار) و شاخص فرعی رویکرد و رویه های هیأت مدیره (12 معیار) طبقه بندی و سپس معیار اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش و حجم سهام مورد عرضه و تقاضا را در زمان اعلان سود فصلی به منظور اندازه گیری نقدشوندگی انتخاب شده است. در این راستا اطلاعات مربوط به نمونه ای از 61 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال 1386 با استفاده از تجزیه و تحلیل رگرسیون حداقل مربعات مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که هر سه طبقه مربوط به راهبری شرکتی دارای رابطه منفی با اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام است ولی تنها طبقه مربوط به ساختار هیئت مدیره که بر استقلال هیئت مدیره و استقرار کمیته حسابرسی دلالت دارد، دارای رابطه منفی و معنی دار می باشد و برای سایر طبقات رابطه معنی داری مشاهده نشده است. از سوی دیگر تنها دو طبقه از سه طبقه تعیین شده برای راهبری شرکتی یعنی تنها طبقات مربوط به ساختار هیئت مدیره و رویکرد هیئت مدیره دارای رابطه مثبت و معنی دار با اختلاف حجم سهام مورد عرضه و تقاضا می باشد. در واقع نتایج تحقیق نشان می دهد که شرکتهایی با ساختار هیئت مدیره مستقل تر و رویکرد هیئت مدیره اثربخش تر دارای نقدشوندگی اوراق بهادار بیشتری نسبت به سایر شرکتها هستند.
جواد هاشمی تنکابنی محمد کاشانی پور
با جدا شدن مالکیت از مدیریت در شرکت های سهامی، مدیران به عنوان نماینده سهامداران شرکت را اداره می کنند. با شکل گیری رابطه نمایندگی، بین مدیران و سهامداران تضاد منافع بوجود می آید که به آن مسئله نمایندگی می گویند. جهت حل مسئله نمایندگی مفهوم حاکمیت شرکتی مطرح شد. این فرض وجود دارد که حاکمیت شرکتی به حیات بلند مدت بنگاه اقتصادی اهمیت می دهد و از منافع سهامداران حمایت می کند. یکی از سازوکار های بسیار موثر حاکمیت شرکتی، نقش سهامداران نهادی است. این سهامداران می توانند با ایفا کردن نقش نظارتی، به عنوان یک عامل کنترلی و باز دارنده در مقابل مشکلات نمایندگی عمل کنند. هدف این تحقیق ارائه شواهدی در رابطه با نقش سهامداران نهادی در مدیریت سود از طریق دستکاری فعالیت های واقعی در بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. این تحقیق در حوزه تحقیقات توصیفی پس رویدادی بوده و بررسی فرضیه های تحقیق به کمک تجزیه و تحلیل رگرسیون و به روش داده های تابلویی و با استفاده از اطلاعات 161 شرکت در دوره های زمانی 1392-1387 (جمعا 966 سال- شرکت) انجام شده است. نتایج این تحقیق مطابق انتظارات اولیه می باشد و نشان می دهد رابطه منفی و معنی داری بین درصد مالکیت سهامداران نهادی و معیار های مدیریت سود از طریق دستکاری فعالیت های واقعی (که شامل تغییرات غیر عادی هزینه تولید، تغییرات غیر عادی هزینه های اختیاری و تغییرات غیر عادی جریان های نقد عملیاتی می باشد) وجود دارد.
جابر هادی نژاد محمد کاشانی پور
چکیده ندارد.