نام پژوهشگر: طیبه زندیپور
محبوبه حاجیان طیبه زندی پور
با توسعه آموزش عالی در سال های پیش و پس از انقلاب اسلامی، گسترش دانشگاه ها و فضاهای آموزشی و به موازات آن ارتقای فرهنگ عمومی جامعه و توجه بیشتر به حقوق زنان و دختران، تمایل بیشتری برای حضور دختران در دانشگاه ها پدید آمده است. اما این مسئله به عنوان چالشی در رابطه با بازار کار، مباحث اشتغال، بیکاری و دستمزد مطرح می باشد. از طرف دیگر، حدود 60 درصد از دانشجویان کشور در رشتـه های علوم انسانی مشـغول بـه تحصـیل هستـند و طبیعـتاً ایـن نیـروی عظـیم انسانی بـه کار و اشتغـال نیـاز دارنـد. هدف اصلی این مقاله بررسی وضعیت اشتغال و بیکاری دانش آموختگان رشته های روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه الزهرا (س) است. روش تحقیق در این پژوهش، پس رویدادی است و تجزیه و تحلیل اطلاعات، از طریق پرسشنامه محقق ساخته، منبع مهار شغلی اسپکتور و خودکارآمدی عمومی شرر، به دست آمده است. در این تحقیق، میزان اشتغال دانش آموختگان تهرانی و شهرستان ها و میزان اشتغال مرتبط با رشته تحصیلی بررسی شد. همچنین متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و عوامل روان شناختی که بر اشتغال و بیکاری دانش آموختگان، تأثیر می گذارد، مورد آزمون قرار گرفت. نمونه مورد تحقیق شامل 150 نفر از دانش آموختگان این رشته ها، طی سال های 1374 تا 1386 بود. نتایج به دست آمده نشان داد که دانش آموختگان تهرانی بیش از شهرستانی ها، مشغول به کار شده اند و2/77 درصد نیز مشاغل مرتبط با رشته تحصیلی شان به دست آورده اند. همچنین بین متغیرهای اقتصادی و اجتماعی دانش آموختگان (شاغل و بیکار) تفاوت معناداری وجود ندارد اما در متغیر فرهنگی و روانشناختی آنها، تفاوت معنادار بود. همچنین مهار شغلی دانش آموختگان بیکار را از طریق خودکارآمدی آنها می توان پیش بینی کرد. پیشنهاد می شود مرکز کنترل و خودکارآمدی دانش آموختگان را با آموزش بهبود ببخشیم و نگرش آنها را نسبت به عوامل فرهنگی تغییر دهیم.
بنت الهدی ارحامی سیمین حسینیان
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر نوشتار درمانی بر افزایش سلامت روان دانشجویان سال اول دانشگاه الزهرا (س) صورت گرفته است. در این تحقیق از مدل نوشتاری پنی بیکر استفاده شده است. از طریق نمونه گیری تصادفی150نفر از دانشجویان سال اول انتخاب شدند و تست ghq به آنها داده شد و از میان آنها 30 نفرکه از سلامت روان کمتری برخوردار بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس دانشجویان به صورت تصادفی در 2 گروه قرار گرفتند. از گروه آزمایش خواسته شد تا در مورد مشکلاتی که آنها را اذیت میکند مطالبی بنویسند واز گروه کنترل خواسته شد تا در مورد نحوه گذران اوقات فراغت خود مطالبی بنویسند شرکت کنندگان به مدت 5 هفته به نوشتن ادامه دادند و سپس مجددا به تست ghq پاسخ دادند. از طریق آزمون t برای دو گروه مستقل نمرات آنها مقایسه شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که فرضیات تحقیق که عبارتند از :نوشتار درمانی منجر به افزایش سلامت عمومی وکاهش اختلال در عملکرد اجتماعی، اضطراب و نشانه های جسمانی میشود، تایید و فرضیه مربوط به کاهش افسردگی رد شد.
صغری نامنی طیبه زندی پور
هدف پزوهش حاضر بررسی اثر بخشی امید درمانی بر کا هش افسردگی دختران یتیم مقطع دبیرستان موسسه ایتام شهرستان سبزوار می باشد. روش پژوخش حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. به منظور انجام این پژوهش تعداد20نفر از 70 دختر یتیم دبیرستانی موسسه ایتام سبزوار به طور تصادفی انتخاب شدند وبعد از همتا- سازی با توجه به رشته و پایه تحصیلی دردو گروه آزمایش وکنترل قرار گرفتند و در جلسات امیددرمانی ( 7 جلسه) شرکت نمودند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه امید اسنایدر و پرسشنامه افسردگی بک می باشد.. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس و همبستگی پیرسون استفاده شد،نتایج نهایی پژوهش حاکی از آن بود که امید درمانی می تواند میزان افسردگی را در دختران یتیم کاهش دهد (0/01>p). از یافته های دیگر این که همبستگی تحصیلات مادر با امید وخرده مقایسه های آن وافسردگی معنادار نبود . اما همبستگی معدل دانش آموز با خرده مقیاس تفکر عامل و افسردگی (0/05>p) و همبستگی افسردگی با امید و خرده مقیاس های آن در دختران یتیم معنا دار بود(0/01>p). پیشنهاد می شود اثربخشی برنامه امیددرمانی بر عزت نفس،ابراز- وجود ، پیشرفت تحصیلی و ...بررسی شود ،همچنین اقداماتی جهت افزایش پیشرفت تحصیلی دختران یتیم صورت بگیرد.
سهیلا کرمی طیبه زندی پور
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد شناختی- رفتاری در کاهش افسردگی کودکان دختر طلاق تحت پوشش مراکز بهزیستی شهر تهران در سال 88-87 است. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری شامل 20 نفرکودک طلاق ساکن در دو مرکز شبانه روزی بهزیستی شهر تهران می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع در دسترس است. با استفاده از پرسشنامه افسردگی کودکان ماریاکواکس(1977 ) مشخص شد که همه افراد نمونه افسرده اند ( نمره های متوسط و بالا را کسب کردند). لذا دو مرکزمورد نظر به صورت تصادفی در گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. برای گروه آزمایش یک برنامه آموزشی- درمانی طی 8 جلسه یک ساعته اجرا گردید. .همه افراد نمونه پرسشنامه افسردگی را در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. فرضیه های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس بررسی شد. نتایج نشان داد مشاوره گروهی با رویکرد شناختی- رفتاری در کاهش افسردگی کودکان طلاق اثربخش بوده است.
نرگس بشردوست طیبه زندی پور
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش سبک¬های فرزندپروری(مهارتهای والدینی) بر تغییر نگرش مادران باردار نوبت اول به مقوله فرزندپروری انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مادران باردار نوبت اولاست،که در پاییز و زمستان سال 1392 تحت نظر بیمارستان فوق تخصصی زنان و زایمان میرزا کوچک خان قرار داشتند. پژوهش از نوع کاربردی بوده و از روش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند وتکمیل پرسشنامه فرزندپروری بامریند توسط 160 نفر از مادران باردار نوبت اول ،60 نفر از مادرانی که در قلمرو سبکهای سهل انگارانه یا مستبدانه قرار گرفته بودند انتخاب شده ودر مرحله بعدی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (30 نفر گروه آزمایش، 30 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. آزمودنی¬ها در گروه آزمایش، با استفاده از بسته آموزشی محقق ساخته به مدت 10 جلسه120دقیقه ای و یک بار در هفته تحت تأثیر آموزش سبکهای فرزند پروری (مهارتهای والدینی) قرار گرفتند. در انتهای جلسات آموزشی هر دو گروه مجدداً پرسشنامه فرزند پروری بامریند را تکمیل کردند. سپس تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار spss انجام گرفت و پس از انجام آزمون همگنی واریانسها تحلیلفرضیه¬های تحقیق با استفاده از تحلیلکوواریانس(ancova)وتحلیلکوواریانسچندگانه(mancova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصله از پیش آزمون و پس آزمون به شرح زیر است: 1- بین سبک¬های فرزندپروری و اطلاعات دموگرافیک زنان باردار مورد مطالعه(سن، اشتغال، اطلاعات قبلی، برنامه¬ریزی برای بارداری ووضعیت اقتصادی) رابطه وجود دارد.2- آموزش شیوه های فرزندپروری منجر به کاهش (p<0.01) میزان نگرش به سبک فرزندپروری سهل-گیرانه می¬شود .3-آموزش شیوه های فرزندپروری منجر به کاهش (p<0.01) میزان نگرش به سبک فرزندپروری استبدادی می¬شود. 4- آموزش شیوه های فرزندپروری بر اتخاذ سبک صحیح فرزندپروری اقتدارمنطقی(p<0.01) از نظر آماری معنادار می باشد. این بدان معنا است که آموزش شیوه های فرزندپروری منجر به اتخاذ سبک صحیح فرزندپروری در مادران باردار نوبت اول می¬شود. 5- روش آماری mancova نشان داد که آموزش شیوه های فرزندپروری یک تأثیر چند متغیری معنادار بر سه سبک فرزندپروری (متغیر وابسته) داشته است، در نتیجهآموزش شیوه های فرزند پروری باعث تغییر میزان نگرش مادران باردار نوبت اول به مقوله فرزند پروری می¬شود.
طیبه خلجی طیبه زندی پور
چکیده ندارد.
نوشین بیژن پور طیبه زندی پور
چکیده ندارد.
راحله پیشکار مه سیما پورشهریاری
هدف این پژوهش بررسی سلامت روان و عزت نفس مددجویان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) با اطلاعات دموگرافیک در مناطق پنج گانه مشهد می باشد. نمونه این پژوهش شامل 1000 مددجو است که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اندابزارهای سنجش عبارتنداز: پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (g.h.q-28) و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون، آزمون t برای دو نمونه مستقل، آزمون آنالیز واریانس و آزمون شفه استفاده شد.داده های پژوهش حاکی از آن است بین سن و سلامت روان همبستگی معنادار و منفی وجود دارد، بین سن و عزت نفس نیز همبستگی معنادار و منفی وجود دارد.سلامت روان با جنسیت رابطه معناداری داشت و زنان نسبت به مردان از وضعیت سلامت روان پائین تری برخوردار بودند. در زمینه عزت نفس تفاوت معناداری بین دو جنس مشاهده نشده. افراد شاغل نسبت به افراد بیکار از وضعیت سلامت روان بهتر و عزت نفس بالاتری برخوردار بودند. بین دو گروه متأهل و مجرد از لحاظ سلامت روان و عزت نفس تفاوت معناداری مشاهده نشد.پیشنهاد می شود برنامه های پیشگیری برای مددجویان از بدو ورود آنان به زیر چتر حمایتی کمیته امداد برنامه ریزی شود چون ممکن است سایر برنامه ها بر آن سبقت گرفته و سلامت روانی آنان خدشه دار شود.