نام پژوهشگر: باقر صدری‌نیا

بررسی نمادهای امید و ناامیدی در شعر معاصر فارسی (از 1332 تا 1357) براساس آثار: فریدون توللی، مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج، محمد رضا شفیعی کدکنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1388
  حسین رسول زاده   باقر صدری نیا

سال های بین 1332 تا 1357 دوران تقابل امید و ناامیدی در جامعه ی ایران و بازتاب آن در شعر معاصر بوده است. واکنشی که هر یک از شاعران این دوره در قبال مسائل سیاسی و اجتماعی از خود نشان داده اند، متفاوت بوده است، در این رساله با در نظر گرفتن برخی از شباهت ها، این شاعران به چهار گروه تقسیم شده اند: 1) پذیرندگان شکست و پناه جویان در سازش و امنیت 2) امیدواران مأیوس 3) مرثیه گویان وطن 4) آرمان گرایان امیدوار. در گروه اول، فریدون توللی و در گروه دوم، هوشنگ ابتهاج و در گروه سوم، مهدی اخوان ثالث و در گروه چهارم، محمد رضا شفیعی کدکنی در نظر گرفته شده است. همچنین نمادهایی که این شاعران برای بیان احساسات خود استفاده کرده اند - به ترتیب سال سرایش آن ها- استخراج و سپس تفسیر شده اند. این پایان نامه در سه بخش تدوین یافته و برخی از بخش ها نیز شامل چند فصل است و نتایج حاصل از آن نیز در پایان رساله آمده است.

شکل شناسی داستان کوتاه ایرانی از 1300 تا 1357 با تأمّلی بر آثار مهم این دوره
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  سعید کریمی قره بابا   رحمان مشتاق مهر

متون ادبی را به روش های گوناگون می توان بررسی کرد. برخی از این روش ها مانند نقد «جامعه شناسانه»، «روان شناسانه»، «تاریخی» و «اخلاقی» برون متنی اند و از ساز و کارها یا نظام های علمی دیگری غیر از ادبیات برای درک و فهم متون بهره می گیرند. پاره ای دیگر از شیوه ها نیز درون متنی اند و در بررسی های خود تنها به نظام و سازواری عناصر درون متن توجّه نشان می دهند. نقد های «فرمالیستی یا شکل شناسانه»، «ساختار گرایانه» و «ساختار شکنانه» از جمله این نوع نقد هاست. «فرمالیسم» انقلابی بزرگ در حوزه «شناخت شناسی» ادبی بود و بیش از هر چیز بر جوهر ادبی متن تمرکز داشت. «فرمالیسم» معتقد است که یک اثر ادبی از اجزا و عناصر گوناگونی تشکیل یافته است و بین این اجزاء تعامل و پیوند هایی برقرار است که «کلّیت» اثر را می سازد. هر اندازه ارتباط این اجزا با یکدیگر مستحکم تر باشد و عناصر یک متن ادبی همدیگر را بیشتر تأیید و تقویت کنند «اثر ادبی ساختمند»ی به وجود خواهد آمد. منتقدان جدید به جای «فرم» از واژه «ساخت» نیز استفاده می کنند. در این میان آثار داستانی نیز به مثابه متون ادبی دارای فرم و ساخت اند. و شبکه پیچیده و سازمان یافته ای از روابط بر عناصر گوناگون درون آنها حاکم است. رساله حاضر سعی دارد تا به بررسی شکل شناسانه داستان های کوتاه ده نویسنده معاصر از سال 1300 تا انقلاب اسلامی 1357 بپردازد. این ده نویسنده به ترتیب عبارتند از «محمّد علی جمالزاده»، «صادق هدایت»، «بزرگ علوی»، «صادق چوبک»، «جلال آل احمد»، «غلامحسین ساعدی»، «بهرام صادقی»، «هوشنگ گلشیری»، «احمد محمود» و «محمود دولت آبادی». تحلیل شکل شناسانه این داستان ها طی ده مقاله مستقل و بیشتر در ساحت های «آغاز و انجام»، «طرح یا پیرنگ»، «شیوه های قصّه گویی»، «زاوی دید و راوی»، «شخصیت و شخصیت پردازی»، «محیط»، «مضمون»، «نثر و زبان» و... صورت گرفته است. با بررسی داستان های این نویسندگان در کنار همدیگر می توان سیر تکوین، تطوّر و پیشرفت داستان کوتاه ایرانی را به شیوه علمی ترسیم کرد و به سوالاتی از این قبیل پاسخ گفت که آیا نویسندگان ایرانی به فرم های روایی التفات لازم را دارند یا نه؟ و در صورت اقبال به فرم چگونه توانسته اند تعادلی بین فرم و محتوا ایجاد کننده میل به آفرینش فرم های نو تا چه اندازه در آنان نهادینه شده است؟ فرم های نوین در آثار این نویسندگان حالتی تصنّعی دارد یا نه؟ هر یک از عناصر داستانی با مدرن تر شدن آثار، چه مراحل تحوّلی را پشت سر گذاشته اند؛ نویسندگان ایرانی هم روزگار ما برای بیان مضامین تکراری چه رویکرد های متفاوتی را در حوزه فرم و ساخت اتخاذ کرده اند؟ و در نهایت اینکه آیا جهان بینی نویسندگان در نوع برخورد آنان با «فرم های نوین» تأثیر گذار بوده است یا نه؟

تجلی روایت اسطوره ای حقیقت در سی مرغ وایکاروس با روش اسطوره سنجی (با تکیه بر نگارگری های دوره ی ایلخانی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اسلامی تبریز - دانشکده هنر 1392
  مینا دوستی   باقر صدری نیا

حقیقت در فرهنگ¬ها و تمدن های متفاوت دارای تعاریف متعددی است که برخی از آن¬ها با بهره گیری از روایت های اسطوره¬ای ارائه می¬شود. یکی از نمودهای حقیقت در هنر و ادبیات باستانی، خورشید است که چون نماد نور و آتش است، به عنوان تجسمی از خدا و حقیقت دیده¬نشدنی در نظر گرفته شده است. نمونه ای از این روایت ها در باب حقیقت و خورشید در داستان سیمرغ و ایکاروس می¬توان دید، با این حال در فرهنگ ایران تنها با طی مراحل سیر و سلوک دشوار می توان به کنه حقیقت دست یافت که نمود آن به وضوح در داستان منطق الطیر عطار و هفت وادی او قابل مشاهده است، در حالی که دستیابی به حقیقت در فرهنگ یونان چنان¬که از داستان ایکاروس استنباط می شود، شکل متفاوتی به خود می پذیرد و در آن خبری از وادی های سخت و دشوار نیست. از این رو پرسشی مطرح می شود اینست که چه تشابه و تفاوتی در این دو روایت اسطوره ای وجود دارد و بافت خاص هر کدام، چه تأثیری بر شکل گیری این داستان ها داشته است؟ در این راستا، رساله ی پیش¬رو، با استفاده از روش تطبیقی با رویکرد اسطوره سنجی ژیلبر دوران و با تکیه بر منظومه¬ی روزانه¬ی تخیلات، این دو داستان را در بافت های فرهنگی و پارادایم های جداگانه بررسی کرده و الگوهای مشترک و مجزای موجود در هر کدام را شرح داده است. هدف این تحقیق نیز تأکید بر شناسایی انحاء تجلی حقیقت در اسطوره و هنر در تمدن¬های متفاوت است. با مطالعه ی آثار و نتایج یافته شده چنین بر¬می آید که هر چند هر دو داستان دارای هدف مشترکی هستند ولی از لحاظ ساختاری تفاوت هایی میان آن¬ها وجود دارد از جمله، در پایان داستان سی مرغ بحث جسمیت مطرح نیست اما در داستان ایکاروس، هنوز هم تأکید بر جسم است و این به معنی عدم قطع کامل از تعلقات انسانی و مادی است.

بررسی آداب و احوال صوفیه در سه دفتر اول مثنوی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1393
  آسیه علیزاد درخشان   باقر صدری نیا

مثنوی معنوی یکی از آثار طراز اول در حوزه¬ی ادبیات تعلیمی- عرفانی است. در این اثر، مولانا لابه لای مقاصد بیانی خود، علاوه بر استناد و اشاره به احوال بعضی از بزرگان و مشایخ صوفیه، از برخی آداب صوفیه از جمله سماع، ریاضت، ارتباط مرید و مراد، مهمانی¬ و ... در قالب تمثیلات تو در تو سخن گفته است. وجود آداب صوفیانه و احوال مشایخ تصوف در مثنوی، بی¬ارتباط با مشرب عرفانیِ مولانا نیست؛ با این حال مولانا در پی تأیید آداب صوفیانه نیست بلکه متناسب با منظومه فکری خود، دلایلی برای پذیرش و یا رد آن ارائه می کند. استفاده از سرگذشت مشایخ صوفیه جهت تربیت و رشد معنوی مریدان است تا هم اعتقاد مریدان به پیران افزون گردد و هم اینکه مقام شامخ پیران که اغلب با کرامات آمیخته شده بود برای مریدان روشن شود. اغلب این مشایخ از صاحب نامان عرصه ی عرفان و تصوفند که ماجراهای کرامت آمیز آنان در مقایسه با کتب عرفانی، در مثنوی بدون تغییر یا با تغییرات اندک یا زیاد ذکر شده است. این رساله در یک مقدمه و سه فصل تدوین شده است. فصل اول شامل کلیات پژوهش و مسائل نظری است و فصل دوم به آداب صوفیه مطرح شده در سه دفتر مثنوی توجه دارد و فصل سوم احوال و سرگذشت صوفیان نام برده در مثنوی را مورد بررسی قرار می دهد. فصول دوم و سوم، شامل موارد زیر است: 1. آداب عملی صوفیه: این آداب اعم از آداب خانقاهی و غیرخانقاهی، رسومی همچون مهمانی، أکل صوفی، سفر... است. بسیاری از این آداب در گذر اعصار به تدریج در میان متصوفه رواج یافته است و برخی از آن ها همچون رسم به دریوزگی رفتن و سماع تنها در میان بعضی از فرق صوفیه رایج بوده است. پاره ای دیگر، در میان غالب گروه های متصوفه وجود داشته است که بسیاری از آداب مربوط به ریاضت و خرقه و خانقاه از آن جمله است 2. احوال متصوفه: در جای جای مثنوی، مولانا برای بیان مطالب خود از سرگذشت و احوال مشایخ تصوف بهره می برد و زندگی و اقوال آن ها را دستمایه بیان و شرح منویّات خود قرار می دهد. مولانا احوال این صوفیان را از منابع عرفانی اخذ کرده و مطابق با ذوق و اندیشه خود، مطالبی را بر اصل داستان افزوده یا کاسته است و یا در آن تغییرات جدی ایجاد کرده است.

بررسی و تحلیل ساختار و درون مایه اولیانامه های فارسی از آغاز تا قرن نهم هجری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده زبان و ادبیات فارسی 1394
  محمد ابراهیم پور نمین   باقر صدری نیا

اولیانامه نویسی (hagiography) متصوّفه در دو شکل تذکره های عمومی (= تذکره الاولیاها) و ولی نامه های انفرادی (مقامات مشایخ/ سیرت نامه ها/ مناقب نامه ها) مشتمل بر شرح احوال و نقل کرامات و خوارق عادات مشایخ صوفیه، از کهن ترین انواع نگارشی در نزد متصوّفه است که همراه با شکل گیری و تدوین معارف و آموزه های تصوّف در دستینه های کهن، در فاصله قرن های سوّم و چهارم هجری، دوران شکل گیری، تدوین و صورت بندی مکتوب خود را طی کرده، و طی این دوران و ادوار بعدی، صورت ها و اشکال و مضامین و محتوای آن بنا به مقتضیات هر دوره معروض تحوّلات و تغییرات مستمری بوده است. در پژوهش حاضر با عنوان بررسی و تحلیل ساختار و درون مایه اولیانامه های فارسی از آغاز تا قرن نهم هجری، با مروری بر پیشینه بحث، و نقد منابع موجود در فصل نخست، و بحثی در مبانی نظریه ژانر و سابقه سرگذشت نامه نویسی و اتوبیوگرافی اسلامی در فصل دوّم، دلایل و زمینه های پیدایش، و چگونگی رشد و تکامل صُوَر و اسالیب گوناگون اولیانامه نویسی را در فصل سوّم، و طی چهار دوره زهدنویسی، حکایت نویسی، اولیانامه نویسی متقدّم و اولیا نامه نویسی متأخّر بررسی کرده ایم. معرفی الگوهای احتمالی اولیانامه نویسان اعم از الگوهای اسلامی و الگوهای رایج در ایران پیش از اسلام، بررسی چگونگی طبقه بندی ژانر اولیانامه و نسبت آن با دیگر ژانرها از قبیل حماسه و تاریخ نگاری، ترسیم طرح واره کلان روایت حیات مشایخ و چگونگی گسترش حکایات «کرامت» در اولیانامه ها از دیگر مباحث این فصل است. دو پیوست رساله نیز همچون پژوهش هایی موردی، به ریخت شناسی داستان های تنبه و توبه صوفیان (بر اساس آرای ولادیمیر پراپ) و تدوین و تحلیل باورهای عامیانه در مفصّل ترین اولیانامه فارسی یعنی صفوه الصفای ابن بزّاز اردبیلی اختصاص دارد.

بررسی ساختار و محتوای اشعار هوشنگ ابتهاج (سایه) و یدالله مفتون امینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1386
  خدیجه پورزینی   باقر صدری نیا

چکیده ندارد.