نام پژوهشگر: نعمتالله فاضلی
مجتبی جعفری بالابند عبدالله گیویان
امروزه به مدد جهانی شدن ارتباطات، سریال های ماهواره ای مخاطبان خود را در ورای مرزها یافته اند و به ارائه الگوها و سبک های زندگی متفاوت به مخاطبان فراملی می پردازند. پژوهش حاضر سعی در شناخت و تبیین نحوه ی مواجه ی مخاطبان با سبک های زندگی ارائه شده در سریال های ماهواره ای دارد. بدین منظور 24 نفر از جوانان ساکن تهران که مخاطب سریال های ماهواره ای شبکه gem بودند، با استعانت از روش پژوهش کیفی «مردم نگاری» مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که سبک زندگی در سریال های ماهواره ای شبکه gem طیفی از رفتار های مادی و رفتار های فرهنگی را شامل می شود. سبک زندگی ارائه شده در سریال ها در بعد مادی آن، در اکثر موارد مورد پسند افراد مورد مطالعه در این پژوهش قرار گرفته است به گونه ای که مخاطبان مورد نظر تمایل دارند آن را وارد زندگی خود کنند. این تمایل در زمینه «مصرف کالاهای تجملی»به چشم می خورد. اما در بعد فرهنگی به دلیل عدم تطابق با زمینه های فرهنگی و اجتماعی مخاطبان، سبک زندگی ارائه شده در سریال ها مورد پسند افراد مورد مطالعه قرار نگرفته و افراد تمایلی برای همراهی با آن ندارند.
محدثه ضیاچی نعمت الله فاضلی
ایده و مفهوم شهر دوستدار زن حاصل تلاش برای حل مسایل و مشکلات زنان و ارتقا و بهبود وضعیت آنان در زندگی شهری است. شهر دوستدار زن در مفهومی وسیع اشاره به شهری مطلوب و مناسب زندگی اجتماعی زن در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، حقوقی، کالبدی، بهداشت و سلامت و سایر امور زندگی اجتماعی شهری دارد. هدف از ایجاد شهر دوستدار زن، ایجاد فضا و امکاناتی در شهر و ابعاد مختلف زندگی شهری است که فعالیت زنان در شهر را تسهیل کرده و زندگیشان را درون فضای شهری آسان تر کند. این مفهوم عنوان اصلی پروژه ها و برنامه های متعددی است که در بسیاری از جوامع با هدف ایجاد تحول مثبت در زندگی شهری زنان تهیه و اجرا شده است. بنابراین همراه با توسعه راهبردها و رویکردهای جدید فرایند تصمیم گیری، هدف برنامه ریزان و مدیران شهری این است که نیازهای زنان را برطرف کنند و مشارکت کامل آنان را در فرایند شکل دادن به فضا به عنوان شهروند کامل، تضمین کنند. علی رغم توسعه این مفهوم در برخی کشورها مفهوم شهر دوستدار زن هنوز در ایران مصطلح نشده است. هرچند پژوهش های مختلفی در مورد مسایل شهری زنان انجام شده است اما تاکنون پروژه و طرح مشخصی تحت این عنوان در ایران وجود نداشته است. بنابراین هدف ما در این پژوهش، شناسایی برخی از معیارها و ویژگی های شهر دوستدار زن از نظر زنان متعلق به پایگاه ها و تیپ های مختلف اجتماعی است. چارچوب مفهومی و نظری این پژوهش بر پایه مجموعه ای از رویکردهای نظری مرتبط با مفهوم شهر دوستدار زن مانند توسعه پایدار، حکمروایی خوب، حقوق شهروندی، برنامه ریزی حمایتی، برنامه ریزی جنسیتی، عدالت فضایی، توانمندسازی، فمنیسم و جغرافیای فمنیستی و همچنین مفاهیم زیربنایی شهردوستدار زن مانند مقابله با خشونت علیه زنان تنظیم شده و با استفاده از تجربیات اجرا شده خارجی و داخلی در زمینه شهر دوستدار زن، تدوین و ارائه شده است. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی و کیفی است. روش مورد استفاده این پژوهش اتنوگرافی (مردمنگاری) و تکنیک جمع آوری داده ها مصاحبه مسأله محور است. جمعیت آماری این پژوهش شامل زنان 18 تا 50 سال ساکن تهران است که طی 5 سال گذشته ساکن تهران بوده اند. نمونه گیری از نوع غیر احتمالی و نظری و حجم نمونه 19 نفر است. نتایج پژوهش انجام شده حاکی از آن است که از نظر زنان مورد بررسی با بهره مندی از هشت ویژگی، تهران شهری دوستدار زن می شود: تهران امن (تأمین امنیت عینی و ذهنی)، تهران راحت (سهولت دسترسی به فضاها و امکانات شهری)، تهران فعال (امکان فعالیت اقتصادی و اشتغال زنان) ، تهران مشارکتی (امکان حضور و مشارکت زنان در برنامه های مختلف شهری بعنوان استفاده کننده، ایده پرداز و مدیر و تصمیم گیرنده)، تهران فراغتی (تأمین نیازهای فراغتی زنان)، تهران عادلانه (رعایت عدالت فضایی در تخصیص امکانات شهری)، تهران زیبا(توجه به بعد زیبایی شناسانه در طراحی و ساخت فضاهای شهری) و تهران دوستدار کودک (افزایش و بهبود امکانات مختلف مورد نیاز کودکان در شهر). علاوه بر این یافته های این بررسی نشان می دهد که اعتقاد به اصول و مبانی بنیادین شهر دوستدار زن در بطن احساس و تجربه زنان از زندگی شهری وجود دارد. میان نظرات زنان مصاحبه شونده در این پژوهش در مورد معیاها و ویژگی های شهر دوستدار زن و برنامه ها و پروژه های شهر دوستدار زن در سایر کشورهای جهان، بیش از آنکه تفاوت ناشی از فرهنگ وجود داشته باشد، شباهت و همانندی یافت می شود. بنابراین می توان گفت مفهوم شهر دوستدار زن، مفهومی جنسیتی است نه مفهومی فرهنگی و اجتماعی. علاوه بر این براساس بررسی های انجام شده، دو متغیر تیپ اجتماعی و پایگاه اقتصادی و اجتماعی تفاوت چندانی در دیدگاه های زنان در مورد معیارهای شهر دوستدار زن ایجاد نمی کند. بلکه سه موقعیت خانه داری، اشتغال و مادری تفاوت هایی در دیدگاه ها، نیازها و دغدغه های زنان در زندگی شهری بوجود می آورد.
مجید امینی خضرآبادی نعمت الله فاضلی
چکیده ندارد.
هادی افرا نعمت الله فاضلی
موضوع پژوهش حاضر، بررسی فرآیندهای هویت یابی جوانان است. در جوامع سنتی مبنای هویت یابی ویژگی های انتسابی افراد بود. در چنین جوامعی عمدتا از طریق دین یکپارچه و منسجم و دارای هویتی ثابت و پایدار بودند. اما با پای نهادن جوامع به دوران موسوم به مدرنیته و پیامدهای آن، تحولاتی در زمینه های فرهنگی و ساختاری رخ داده و دیدگاههای سنتی که هویت را ثابت می دانستند زیر سوال رفتند. ویژگی ممتاز جوامع مدرن آزادیهای متعدد برای خودآفرینی سوژه است اما در جوامع این چنینی، انسجام و ثبات هویت شخصی را که پیشتر سنت حفظ کرده بود در معرض تهدید قرار داده و آن را سیال و بی ثبات کرده است. دیدگاههای هویت سیال دو دسته اند؛ دیدگاههایی مانند ساختارگرایی که علت سیالیت هویت را عوامل ساختاری می دانند و در مقابل، دیدگاههایی مانند پساساختارگرایی، مطالعات فرهنگی و دیدگاههای پست مدرن که عوامل ساختاری را به کنار نهاده و بر عوامل فرهنگی تاکید دارند. در چهارچوب نظری پژوهش حاضر سعی شده تا بیشتر از دیدگاههای تلفیق گرایانی مانند بوردیو و گیدنز استفاده شود. چنین رهیافتی ما را قادر ساخته تا به درک و فهمی ژرف تر از هویت شخصی براساس واقعیات جهانی و داخلی نائل آییم. با توجه به ماهیت موضوع مورد بحث، پژوهش حاضر بر مبنای «نظریه مبنایی» انجام شده است. در چنین روشی فرآیند کار از طریق نمونه گیری، گردآوری و تحلیل به طور همزمان انجام می گیرد. با استفاده از تکنیک مصاحبه داده ها گردآوری و با رسیدن به مرحله اشباع نظری پس از انجام 27 مصاحبه به اتمام رسید. در روند انجام کار سعی شده است که پراکندگی متوازنی در اکثر متغیرهای مهم نظیر سن، جنس، تحصیلات و وضعیت تاهل لحاظ شود. در این پژوهش، اطلاعات گردآوری شده در مرحله «کدگذاری آزاد» به «مفاهیم» و سپس به «مقولات» عام تر تبدیل شده اند. این مقولات در «کدگذاری محوری» براساس «مدل پارادایمی» نظم بیشتری یافته اند. مدل پارادایمی ابعاد مختلف پژوهش حاضر را پوشش می دهد و توصیف نهایی «هویت یابی جوانان» نیز بر مبنای همین مدل صورت گرفته است. داده های گردآوری شده این پژوهش حاکی از آنند که در میان افراد نمونه،«دیگری مهم» جایگاه و نقش برجسته ای از هویت و هویت یابی دارد. افراد نمونه خواهان دستیابی به هویت رضایت بخش اند و برای رسیدن به آن در تلاشند. افراد در پیگیری این خواسته های خود، که در میل به مولفه هایی چون تایید و پذیرش دیگری مهم، کسب، احترام، دستیابی به اعتماد بنفس، موفقیت و دستیابی به اهداف خود می یابد، با چالش های بسیاری مواجه هستند. این چالش ها از یک سو متاثر از عناصر و شرایط مداخله گر چون سن، جنس و تجربه ی زیسته و از دیگر سو بازتاب شرایط تاریخی و اجتماعی هستند. در این برآیند پیچیده هر یک از افراد نمونه با توجه به شرایط، استراتژیهای خاصی را برای قابل قبول تر کردن وضعیت ارتباطی بکار می گیرند. موفقیت و یا ناکامی این افراد در بکارگیری این استراتژیها احساس رضایت ویا نارضایتی درونی آنها را از هویت شخصی رقم می زند. یافته های پژوهش نشان می دهد که عمدتا جوانان نتایج مطلوب و بلند مدتی از راهبردهایشان کسب نمی کنند و این عدم دستیابی به هویت رضایت بخش در قالب احساسات پنهان نا امیدی و تاسف و تسلیم در برهه های مختلف زندگی انعکاس می یابد.