نام پژوهشگر: شمس‌السادات زاهدی

چارچوب تئوریک برای انتقادات بر مدیریت دولتی نوین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حسابداری و مدیریت 1388
  محسن علیزاده ثانی   شمس السادات زاهدی

رشته مدیریت دولتی از دهه 1970 شاهد تغییرات شگرفی در عرصه اصلاحات اداری بوده است. این اصلاحات نه تنها حوزه های ارائه خدمات اجتماعی و کاهش هزینه های دولتی را شامل شده بلکه ساختارهای حاکمیتی را نیز دربرگرفته است. جهت گیری اصلی این اصلاحات در هر دو حوزه تئوری و عمل مدیریت دولتی به سوی تئوریهای مدیریت بازرگانی و نظام های بازار محور است.این جنبش در حوزه مدیریت دولتی تحت عنوان مدیریت دولتی نوین مشهور است.مدیریت دولتی نوین را می توان احیای مدیریت گرایی سنتی دانست که به شدت تحت تأثیر دکترین اقتصاد نهادگرای نوین است.در عین حال ، ادبیات نظری رشته مدیریت دولتی شاهد انتقادات بسیاری بر مدیریت دولتی نوین می باشد ، ولی تلاشهای اندکی برای انسجام بخشیدن به این انتقادات انجام شده است . لذا سهم این پژوهش در حوزه مطالعات مدیریت دولتی ، استخراج نظریه ای است که کارکردهای نامناسب مدیریت دولتی نوین را نشان دهد.منبع اطلاعاتی تحقیق حاضر، مجلات معرفی شده توسط موسسه اطلاعات علمی(isi) در حوزه مدیریت دولتی طی سالهای 2005-1990 می باشد. از نظریه داده بنیاد بعنوان یک رویکرد تحقیق کیفی دارای رویه های نظام مندی برای نظریه پردازی استقرایی ،جهت تحلیل داده ها استفاده شده است.داده های تحقیق در سه مرحله کدگذاری(باز،محوری و انتخابی) شدند و پس از استخراج مفاهیم، مقوله ها و قضیه ها، نتیجه این فرآیند استقرایی دستیابی به نظریه زوال اعتماد عمومی در مدیریت دولتی نوین شد که علاوه بر شامل بودن تمام انتقادات وارده بر مدیریت دولتی نوین ، درک تعاملات انتقادات و پیامدهای حاصل از آنها را فراهم می آورد. همچنین در این پژوهش راه حلهای ارائه شده توسط منتقدان برای رفع مشکلات ناشی از مدیریت دولتی نوین دسته بندی شده اند

تحلیل گفتمان سیاست-اداره به یاری نظریه بازی ها ( مطالعه ای در مدیریت دولتی ایران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  حجت اله صادقی   رضا واعظی

هویت مدیریت دولتی، به مساله رابطه سیاست و اداره بر می گردد. تلاش های نظری و عملی فعالان این حوزه، به صورت بندی سه نگاه متمایز منجر گردیده است؛ نگاه دوگانه گرایان سیاست و اداره، یگانه گرایان و دوگانه گرایان نو. هر یک از این رویکرد ها، مفروضات و شرایط خاص خود را دارد و بنابراین به نتایج خاص خود، منجر می شود. در این جستار، پرسش از رابطه سیاست و اداره در مدیریت دولتی ایران، به صورت بندی متفاوتی انجامید. این تفاوت، ناشی از اتخاذ رویکرد گفتمانی، برای تحلیل بود. به منظور تحلیل گفتمان سیاست – اداره در سپهر حکمرانی ایرانی (در فاصله سال های 1380 تا 1388)، متن های گفتمان ساز بر اساس معیارهای طرد و شمول، انتخاب گردیده و سپس با استفاده از روش نظریه داده بنیاد، مورد تحلیل قرار گرفتند.حاصل تحلیل این بود، که در گفتمان سیاست-اداره در ایران، امر عمومی به مثابه مبنای تعامل دولت و مجلس نقش اساسی دارد و در ساختار گفتمان، دوگان هایی چون جمع گرایی-جمع گریزی ، عطف گرایی-عطف گریزی، نام گرایی – نامگریزی، عاملیت گرایی- پادعاملیت گرایی، فعال سازی-پادفعال سازی، کنش و واکنش به چشم می خورد و در مباحثی چون بودجه و رای اعتماد که مجرای تعامل دولت و مجلس می باشند، بازی های هماوردی، همکاری و همزایی مشهود می باشد. بر اساس پیشنهاد های این جستار، کاستن از بازی های هماوردی و رونهادن به افزایش بازی های همکاری، منجر به بهبود رابطه سیاست-اداره و تحقق اهداف توسعه ای آن خواهد شد.

الگویی برای سنجش عوامل راهبردی محیطی تاثیرگذار بر اعتماد عمومی (چارچوبی نظام مند برای عوامل تاثیرگذار بر اعتماد سیاسی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1390
  محمد خانباشی   شمس السادات زاهدی

اعتماد بنیان بسیاری از تعاملات و کنش های روزمره در جوامع انسانی چه در زمینه ارتباطات میان فردی و چه در حوزه ارتباطات اجتماعی بین گروه ها است. تردیدی نیست که بهبود وضعیت اعتماد سیاسی در هر جامعه در پشتیبانی از تدوین و پیاده سازی خط‎مشی های عمومی و همین طور همراهی و همکاری اثربخش شهروندان با دولت و نهادهای عمومی نقش محوری ایفا می‎کند. پژوهش ها حاکی از آن هستند که بخش عظیمی از علل بی اعتمادی به عدم پاسخگویی و بی‎کفایتی دولت ها مربوط است. به عبارت بهتر شواهد کنونی تایید می کنند که افزایش منابع و مسئولیت های بخش عمومی با میزان پاسخگویی آن متناسب و هماهنگ نبوده است. اما احتمالا عوامل محیطی دیگری مانند سطح مشارکت سیاسی، وضعیت اقتصادی، میزان اعتماد اجتماعی و عوامل تکنولوژیک (فنی- رسانه ای) در جامعه بشری امروز نیز این وضعیت را تشدید می نمایند و یا به گونه ای بر آن موثرند. در این پژوهش ابتدا به بررسی مبانی نظری اعتماد سیاسی می پردازیم و سپس ضمن ارائه یک الگوی چهار وجهی در قالب تدوین و ارائه چارچوبی نظام مند برای تبیین اعتماد سیاسی، نقش پاسخگویی و عملکرد دولت و نیز وضعیت عوامل راهبردی محیطی را در نوسانات اعتماد سیاسی مورد مطالعه و ارزیابی قرار می دهیم. بنابراین هدف پژوهش حاضر مطالعه نقش عوامل مربوط به تعامل مستقیم دولت و مردم (پاسخگویی، عملکرد و...) از یک سو و عوامل راهبردی محیطی (pest) از سوی دیگر در تبیین اعتماد عمومی به دولت ها است. روش پژوهش مبتنی بر استراتژی پیمایش است که برای گردآوری اطلاعات آن عمدتا از ابزار پرسشنامه و جهت بررسی و تحلیل فرضیات آن از نرم افزارهای آماری spss و lisrel استفاده شده است. مراجعه کنندگان و اعضای چند سازمان دولتی و خصوصی و دانشجویان مشغول به تحصیل در شهر تهران جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهند که نمونه آماری از میان جامعه آماری فوق انتخاب و پرسشنامه نهایی در میان آنان توزیع گردیده است. یافته های نهایی پژوهش وجود رابطه معنادار میان ادراک عمومی از سطح پاسخگویی سازمان های دولتی و مولفه های مهم محیط راهبردی از یک سو و سطح اعتماد سیاسی از سوی دیگر را تایید می کنند. همچنین با توجه به مغفول ماندن نقش عوامل راهبردی محیطی در اعتماد عمومی به دولت و نهادهای سیاسی، این پژوهش تلاش داشته ضمن تاکید بر نقش مهم این دست متغیرها، الگویی توسعه یافته و نسبتا فراگیر را برای عوامل موثر بر اعتماد سیاسی در کشور ایران طراحی کند و از این جهت به گسترش و تکمیل مرزهای دانش موجود در این حوزه کمک خواهد نمود. تداوم این دست بررسی ها و نیز انجام مطالعات تکمیلی در این زمینه می تواند بستری برای توجه بیشتر دولت به مقوله اعتماد سیاسی و بازبینی عوامل و راهکارهای بهبود آن باشد.

آینده پژوهی پاسخگویی سازمان های غیردولتی: سمن های حوزه سلامت و بهداشت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حسابداری و مدیریت 1390
  نگین خانلو   شمس السادات زاهدی

پاسخگویی سازمان های غیر دولتی یکی از مباحث مورد توجه در جامعه مدنی است. مباحث ها و مناظرات در حوزه پاسخگویی خاستگاه ظهور پاسخگویی سازمان های غیردولتی گردیده است. سازمان های غیردولتی و پاسخگویی آنها از جمله مباحث مهم در صحنه توسعه هستند تاثیر فزاینده سازمان های غیردولتی نیازمند توجه روزافزون از سوی اعطاکنندگان، دانشگاهیان و خطی مشی گذاران است. پژوهش حاضر به دنبال آینده پژوهی پاسخگویی سازمان های غیردولتی حوز سلامت و بهداشت ایران 1404 است، بدین جهت نخستین گام از فرآیند پژوهش ، ادبیات و پیشینه مطالعات انجام شده در جهان و کشور مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در این گام ادبیات موضوع از سه جنبه مورد ارزیابی قرار گرفته است: ادبیات سازمان های غیردولتی، ادبیات آینده پژوهی و ادبیات پاسخگویی. به این ترتیب مطالعات انجام شده در این سه حوزه که مرتبط با تمامی موضوع است، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این گام از پژوهش ورودی های لازم برای گام دوم از پژوهش را در اختیار پژوهشگر قرار می دهد. در گام دوم لازم است تا تاثیرات متقابل میان عوامل کلیدی تاثیرگذار بر پاسخگویی سازمان های غیردولتی حوزه بهداشت و سلامت ایران 1404 شناسایی شود. ابتدا عوامل کلیدی تاثیرگذار بر آینده پاسخگویی سازمان های غیردولتی در سایر پژوهش ها استخراج می شود؛ سپس فهرست اولیه تهیه شده، به منظور تصحیح و تکمیل در اختیار خبرگان قرار می گیرد. به این ترتیب در گام دوم لازم است تا بر دو موضوع اصلی تاکید شود: شناسایی عوامل کلیدی و شناسایی روابط میان عوامل کلیدی. در نهایت در این گام پرسش نامه ای از عوامل کلیدی و روابط میان عوامل کلیدی طراحی می شود و بر اساس نظرات خبرگان تکمیل و اصلاح می گردد. به این منظور عوامل کلیدی و روابط میان آن ها پس از استخراج از ادبیات، در مصاحبه ها تصحیح می شود و در نهایت در قالب پرسش نامه تاثیرات متقابل از خبرگان پرسیده می شود. خروجی این پرسش نامه ها در قالب تحلیل ساختاری مورد ارزیابی قرار می گیرد. بر اساس رویکرد تحلیل ساختاری، مهم ترین عدم قطعیت ها به منظور شناسایی عدم قطعیت های مرتبط با موضوع پژوهش شناسایی می شوند. در گام سوم مبتنی بر یافته های گام دوم از پژوهش ، عدم قطعیت های مرتبط با موضوع شناسایی می شود؛ به این ترتیب لازم است تا در گام سوم موضوعات دارای عدم قطعیت شناسایی شده و دلایل هر یک از دو طرفِ عدم قطعیت استخراج شود. به این منظور پس از شناسایی تاثیرگذارترین و تاثیرپذیرترین عوامل کلیدی با استفاده از نتایج تحلیل تاثیرات متقابل؛ از ادبیات موضوع و نظرات خبرگان نیز استفاده شده است. بر اساس این سه دسته از ورودی ها پرسش نامه های عدم قطعیت طراحی می شود. پرسش نامه های عدم قطعیت در میان جامعه آماری خبرگان سازمان های غیردولتی حوزه بهداشت و سلامت توزیع شد. نتایج به دست آمده از پرسش نامه های عدم قطعیت ورودی های لازم برای سناریوها را فراهم می کرد. در گام چهارم که گام انتهایی پژوهش نیز هست، برپایه عدم قطعیت های کلیدی محورهای اصلی سناریوها تعیین می شود. محورهای اصلی سناریوها فضای تحلیل آینده را شکل می دهد. در پژوهش حاضر پس از شناسایی عدم قطعیت های بحرانی، محورهای سناریوهای پاسخگویی سازمان های غیردولتی حوزه بهداشت و سلامت به اعضای پانل توضیح داده شد. در ادامه از خبرگان خواسته شد تا در خصوص وضعیت پاسخگویی و دلایل و عقلانیت هر سناریو مباحثاتی انجام دهند. همچنین در هر سناریو در زمینه سازوکارهای پاسخگویی و پیامدهای آن برای پاسخگویی بحث و گفتگو شد. در ادامه وضعیت هر یک از پرسش ها در هر سناریو مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.

عوامل موثر بر تعهد به تغییر در شرکت برق منطقه خراسان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حسابداری و مدیریت 1386
  لیلا مرتضوی   شمس السادات زاهدی

چکیده ندارد.

اثرات پیاده سازی شهر الکترونیک بر مدیریت شهری با تأکید بر وظایف برنامه ریزی و سازماندهی شهرداری در شهر همدان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1387
  میثم نوروزیان   غلامرضا کاظمیان

این تحقیق به منظور تعیین و بررسی وضعیت شهر الکترونیک در همدان و یافتن راهکارهای اجرایی شدن آن و تعیین اثرات پیاده سازی شهر الکترونیک بر مدیریت شهر انجام گرفته است. به همین منظور، وضعیت شعر الکترونیک همدان از چهار منظر زیرساخت تکنولوژیک، زیرساخت فرهنگی و اجتماعی، بودجه و منابع مالی و نهایتاً زیرساخت نیروی انسانی متخصص مورد بررسی قرار گرفته است. در حوزه زیرساخت فرهنگی و اجتماعی اقدام به طراحی پرسشنامه و توزیع آن بین شهروندان همدانی شده و در سه حوزه دیگر از آمارهای موجود استفاده گردیده است. در این تحقیق از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شده و حجم نمونه آماری 250 نفر بوده است. پس از شناخت وضع موجود، راهکارهای تحقق شهر الکترونیک بررسی شده و اثرات پیاده سازی هر الکترونیک بر مدیریت شهری بیان شده است. نهایتاً پس از بررسی های انجام گرفته مشخص گردید، در حوزه زیرساخت فرهنگی و نیروی انسانی، وضعیت نسبتاً خوبی در مقایسه با کشورهای پیشرو در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات، فاحشی با کشورهای پیشرو وجود دارد.

طراحی الگوی تخصیص اعتبار پژوهشی با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حسابداری و مدیریت 1388
  خاطره حاجی نوری   داوود حسین پور

بحث تخصیص اعتبارات همواره یکی از موضوعاتی بوده است که سازمان ها و نهاد ها را با مشکلات و چالش هایی مواجه ساخته است و دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی نیز به عنوان متولی امر آموزش و پژوهش به دلیل افزایش روزافزون تقاضا برای آموزش و مبهم و مورد اختلاف بودن اولویت های پژوهشی و مشخص نبودن ماهیت واقعی دستاورد ها، تنش های مربوط به تخصیص اعتبارات را بیش از سایر سازمان ها حس کرده اند؛ بنابراین شناسایی معیار های مناسب تخصیص اعتبارات پژوهشی و تلاش برای تخصیص بهینه آن به کمک سیستم های هوشمندی مانند شبکه های عصبی مصنوعی که در جهت بهبود کیفیت تصمیمات مالی به موفقیت هایی دست یافته اند ضروری بوده است. در این پژوهش ابتدا به کمک آئین نامه های تخصیص اعتبار پژوهشی وزارت علوم و دانشگاه های علامه طباطبایی، تهران، شهید بهشتی و صنعتی امیرکبیر، معیار های تخصیصی که در حال حاضر در این دانشگاه ها مورد تایید هستند تعیین شدند. سپس با تکمیل پرسشنامه توسط معاونین پژوهشی، معیار هایی که از دیدگاه این معاونین برای تخصیص مناسب هستند نیز شناسایی گردیدند سرانجام به منظور طراحی الگوی تخصیص اعتبار پژوهشی، معیار های به دست آمده را در قالب الگو وارد نرم افزار matlab نموده و به کمک شبکه هاپفیلد الگوی مناسب به دست آمد.