نام پژوهشگر: حمید عبادالهی
بهروز اردلانی اسماعیل ملک اخلاق
منطقه ی شمال ایران(متشکل از استان های گیلان،مازندران و گلستان) با داشتن جاذبه های طبیعی و تاریخی فرهنگی فراوان، یکی از اصلی ترین مقاصد گردشگری کشور به حساب می آید، اما سه استان مورد بحث هنوز نتوانسته اند همکاری مشترکی برای توسعه ی صنعت گردشگری شمال تعریف کنند. لذا تحقیق حاضر درپی یافتن پاسخ برای این پرسش اساسی است که آیا استان های شمالی کشور می توانند در قالب ایجاد همکاری به عملکرد بهتری در صنعت گردشگری دست یابند؟ در این راستا پس از تهیه ی کلیات و چارچوب نظری تحقیق، جهت کسب اطلاع از نظر کارشناسان و نخبگان اقدام به عملیات میدانی شد. برای این کار پرسشنامه ای توسط محقق ساخته و میان جامعه آماری توزیع گشت. برای سنجش روایی پرسشنامه از روش دلفای استفاده شد که تعداد 30 پرسشنامه میان نخبگان و کارشناسان توزیع شده و پس از دریافت بازخور نواقص آن رفع گردید. همچنین برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب بدست آمده نشان می دهد این پژوهش از پایایی خوبی برخوردار است. پس از تکمیل پرسشنامه ها، برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده گردید. آزمون مقایسه ی میانگین t و ضرایب همبستگی نشان داد که از دید پاسخگویان عوامل اتحاد استراتژیک بازاریابی، اتحاد استراتژیک در آموزش نیروی انسانی، اتحاد استراتژیک در نظام مدیریت گردشگری و اتحاد در مدیریت محیط زیست در بهبود عملکرد گردشگری شمال تاثیر گذار هستند. هچنین از آزمون رتبه بندی فریدمن برای تعیین مهم ترین عامل از دید پاسخگویان استفاده شد که نتایج آزمون نشان داد در سطح خطای کوچکتر از 01/0 آزمون معنی دار نیست، و هیچ کدام ازعوامل یاد شده از اهمیت بیشتری نسبت به بقیه برخوردار نیست.
محمد رزاقی حسن چاوشیان
این رساله به رابطه ی میانِ بنیادگرایی دینی، هویتِ جمعی و فردیتِ بنیادگرایانِ دینی می پردازد. بنیادگرایی دینی به عنوانِ یک پدیده ی اجتماعی، فرهنگی و سیاسیِ مدرن مورد بررسی قرار می گیرد که دستگاه ِ ایده الوژیکی را سامان می دهد که در اغلب زمینه ها در برابر ارزش ها و باورهای فرهنگِ مدرن قرار دارد. یکی از این زمینه های فرهنگی فردگرایی است که بنیادگرایی دینی با درانداختنِ یک هویتِ جمعیِ قوی، نیرومند و منسجم در برابر رشد آن مقاومت می کند. برای بررسی این موضوع شاخص های بنیادگرایی دینی را در سه بخش عواملِ پیوستنِ دانشجویان به تشکل های بنیادگرای دانشجویی، پیامدها و آثار و نتایجِ پیوستنِ آنها به این تشکل ها و در نهایت الگوی عمل و استراتژی این نگرش ِ بنیادگرایانه مورد بررسی قرار خواهیم داد. ذیلِ عواملِ پیوستنِ دانشجویان به تشکل های بنیادگرای دانشجویی نشان خواهیم داد که زمینه های فکری و فرهنگیِ پیوستن به باورها و گروه های اجتماعیِ بنیادگرا چیست؟ و آنها با پیوستن به چنین تشکل هایی درپیِ تعریف یا بازسازی هویتِ جمعیِ خود هستند. در آثار و پیامدهای عضویت در این تشکل ها نشان می دهیم که یک هویتِ یکپارچه برای آنها رقم خواهد خورد و در نهایت بر مبنای آن هویتِ یکپارچه الگوی عمل و استراتژی ای با شش ویژگی را پی خواهند گرفت. در نهایت نشان خواهیم داد که این وضعیتِ ایده آل برای نگرش های بنیادگرایانه در تشکل های دانشجویی است؛ اما شرایطِ اجتماع و رشد سطحِ تحصیلات و تغییراتی که به لحاظِ رشد مهارت ها و دانش فردی و متعاقب آن شاخص های سازه ی فردیت می کنند، این وضعیت نه تنها به طورِ کامل قابلِ تحقق نیست که موجب شده است بنیادگرایی دینی هرگز به عنوان یک جنبش اجتماعیِ فراگیر در دانشگاه ها و جامعه ی ایران مطرح نباشد.
محمد شمشیری نیری حمید عبادالهی
مطالعه حاضر برخلاف ادبیات موجود در حوزه اخلاق کار در ایران، با رویکردی انتقادی اخلاق کار را نه به عنوان متغیری مستقل، بلکه در ارتباط با روح حاکم بر سازمان کار بررسی می کند.در ادبیات توسعه، اقتصاد رانتی و فرهنگ منتج از آن، همواره از موانع فرهنگ کار در کشورهایی مانند ایران قلمداد می شود. این پژوهش، از ترکیبی از سه نظریه «روح سرمایه داری ِبولتانسکی و چیاپللو(1990)»، «اخلاق کار پروتستانیِ وبر(1371)»، و «نظریه دولت رانتی (به طور مثال اسکاچپول،1982؛ لوچیانی و ببلاوی، 1987)» بهره می برد. با اتکا به رویکردهای سه گانه فوق الذکر، و با مروری بر تاریخ سرمایه داری در ایران، واحدهای تولیدی در ایران به سه نوع دولتی (سهامی عام)، خصوصی و خانوادگی دسته بندی شد. کل شرکتهای تولیدی استان اردبیل به عنوان جامعه آماری و با نمونه گیری نظری سه شرکت دولتی( 183 کارگر)، سه شرکت خصوصی( 63 کارگر) و سه شرکت خانوادگی (37 کارگر) به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. واحد تحلیل در این تحقیق، دو واحد تحلیلِ «شرکت» و «کارگر» است که برای جمع آوری اطلاعات از کارگران از پرسشنامه و برای جمع آوری اطلاعات از شرکتها از روش مصاحبه ساختمند با مدیران استفاده شد. نتایج تحقیق در سطح کارگران نشان می دهد با وجود اینکه میزان اخلاق کار در بخش خانوادگی بیشتر از خصوصی و در بخش خصوصی بیشتر از بخش دولتی است، ولی میزان روحیه رانتجویی و همچنین درک کارگران از امنیت، انگیزش و انصاف ـ یا به عبارتی از ابعاد سه گانه روح سرمایه داری ـ در سه بخش دولتی، خصوصی و خانوادگی تفاوت معناداری با هم ندارد. از نتایج مصاحبه ها می توان به حاکم بودن اشکال متفاوتی از روح رانتجویی در بخشهای سه گانه دولتی، خصوصی و خانوادگی اشاره کرد. در هر سه بخش فعالیت شرکتها تحت تاثیر عامل «دستیابی به رانت اقتصادی و یا سیاسی» است به طوری که در هر سه بخش دستیابی به چرخه رانت به مراتب مهم تر از دست یابی به کارایی و تولید است.
عاطفه پوررجب حمید عبادالهی
پژوهش حاضرباهدف بررسی مفهوم آزادی درکتب درسی دوره دبیرستان انجام گرفته است.این رساله درصدد است مشخص کند چه تصویری از آزادی در کتب درسی ارایه می شودودانش آموزان بعنوان مخاطبان کتب درسی چه تصوری ازآزادی دارند؟رویکرد نظری این پژوهش نظریه تحلیل گفتمان لاکلاوموفه وروش شناسی آن تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف است.متون مورد تحلیل دراین پژوهش ازکتب درسی ادبیات فارسی ،جامعه شناسی ودین وزندگی انتخاب گردیده است.همچنین با استفاده ازنمونه گیری نظری از15 تن ازدانش آموزان دوره پیش دانشگاهی شهررشت مصاحبه شده است.
عزیزاله علیزاده محمدامین کنعانی
چکیده ندارد.
اکرم سالی چگنی حمید عبادالهی
چکیده ندارد.