نام پژوهشگر: حسین رحمان‌سرشت

تبیین مدل رابطه عوامل موثر در استفاده کارآمد از فناوری اطلاعات برای بهبود مدیریت بازار در شرکت های کوچک و متوسط (sme)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حسابداری و مدیریت 1388
  حمید کاظمی   حسین رحمان سرشت

در این رساله، نتایج تبیین مدل رابطه عوامل موثر در استفاده کارآمد از فناوری اطلاعات در شرکت های کوچک و متوسط ایران با بهبود مدیریت بازار ارائه می شوند. در این پژوهش ابتدا فهرستی از عوامل موثر بر کاربرد فناوری اطلاعات از پژوهشهای پیشین استخراج شد. سپس این فهرست با روش دلفی تکمیل و نهایی گردید و عوامل موثر بر کاربرد فناوری اطلاعات شرکت های کوچک و متوسط از نظر اعضای پانل دلفی تعیین شد. سپس ابزاری برای سنجش اعتبار و میزان اهمیت این عوامل در این شرکت ها ساخته و آزمون شد. این ابزار در نمونه منتخب به کار رفت و میزان اهمیت آنها نیز تعیین شد. براساس یافته های این پژوهش، اعضای پانل دلفی در مجموع 12 عامل را در استفاده کارآمد از فناوری اطلاعات در شرکت های کوچک و متوسط مهم تشخیص دادند. پیمایش انجام شده، اعتبار 8 عامل را از میان آنها تأیید کرد. سپس این عوامل در یک مدل علّی نمایش داده شدند و روابط میان آنها با استفاده ازمدل معادلات ساختاری تبیین شد. ضریب تعیین مدل نهایی این پژوهش معادل 40 درصد بود.

مدلی برای تاثیر برون سپاری در توانمندسازی سازمان با دیدگاه مبتنی بر منابع
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  رسول ابراهیمی باران   حسین رحمان سرشت

در این تحقیق تاثیر برون سپاری در توانمنسازی سازمان با دیدگاه مبتنی بر منابع در سازمان های ساخت و تولیدی کشور بااندازه ی 51 الی 250 نفر مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس روش تحقیق و تعداد متغیرها، حدود 200 نمونه مورد نیاز بود. تعداد 400 پرسشنامه ارسال و با 186 پرسشنامه برگشتی، کفایت نمونه وجود داشته و نرم افزار لیزرل به اجرا در آمد. یافته های تحقیق: 1) اثر برون سپاری در توانمندی سازمان 32 درصد 2) اثر استراتژی های عمومی مبتنی بر منابع در توانمندی سازمان 42 درصد 3) اثر ترکیب دو استراتژی فوق به صورت هم زمان 57 درصد

مدلی برای هماهنگی بین استراتژی منابع انسانی، تصمیم گیری اخلاقی با عملکرد سازمان (مورد مطالعه : سازمانهای تحت پوشش وزارت جهاد کشاورزی)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده مدیریت و حسابداری 1391
  محمود رفیعی   شمس اسادات زاهدی

این پژوهش ارتباط و هماهنگی بین استراتژی منابع انسانی و استراتژی تصمیم گیری اخلاقی را با عملکرد سازمانی مورد بررسی قرار می دهد. دست یابی به هماهنگی و یک حلقه مناسب ارتباطی بین محیط یک سازمان و سطوح مختلف استراتژی(استراتژی سطح شرکت، استراتژی سطح کسب و کار و استراتژیهای وظیفه ای)، از الزامات موفقیت در یک محیط رقابتی است. یکی از نقشهای مهم مدیریت منابع انسانی در سازمانهای دارای عملکرد بالا، توسعه ارزشهای محوری سازمان و ربط دادن آن به جهت گیری استراتژیک سازمان است. چگونگی ایجاد هماهنگی بین استراتژی سازمان، استراتژی منابع انسانی و سایر استراتژیهای کارکردی مانند استراتژی تصمیم گیری اخلاقی از چالش های امروز مدیریت استراتژیک است. برای برقراری هماهنگی استراتژیک می توان از سه راهبرد استفاده کرد. الگوی عقلایی ، الگوی طبیعی و الگوی همه جانبه یا نقاط مرجع استراتژیک. سازمان ها می توانند با تعیین وضعیت موجود خود نسبت به نقاط مرجع استراتژیک، استراتژی مناسب را انتخاب نمایند. روش این تحقیق براساس نتیجه، توسعه ای، بر اساس هدف، تبیینی- توصیفی و بر اساس نوع داده مورد استفاده کمی- کیفی می باشد. در اجرای این تحقیق از دو روش شناسی کمی و کیفی بهره گیری شده است . در روش کمی از پیمایش و در روش کیفی از شیوه تحلیل محتوا استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش وزارت جهاد کشاورزی و نمونه آماری مراکز و موسسات تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی می باشد. واحدهای نمونه ای مورد مطالعه در سازمانها شامل134 نفر از مدیران، کارشناسان ارشد و اعضای هیئت علمی است که 118 کارمند مرد و 16 کارمند زن را در بر می گیرد. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه استراتژیهای منابع انسانی، استراتژیهای تصمیم گیری اخلاقی و استراتژیهای فرهنگ و نیز مصاحبه استفاده شده است. برای سنجش عملکرد، امتیاز عملکرد و بهره وری موسسات و مراکز طی یک دوره سه ساله مبنا قرار گرفته است. داد ه های جمع آوری شده با استفاده از آزمون میانگین، تحلیل واریانس، تکنیک خودگردان سازی، آزمون تفاوت کای اسکوئر و تکنیک مقابله های متعامد تجزیه و تحلیل گردیده است. یافته های نظری منجر به شناسایی نقاط مرجع استراتژی تصمیم گیری اخلاقی و زیرسیستم های آن و نیز گونه شناسی استراتژیهای مذکور گردید. نتایج پژوهش الگوی تحقیق را تائید نموده و نشانگر آن است که هماهنگی بین استراتژی منابع انسانی و استراتژی تصمیم گیری اخلاقی موجب بهبود عملکرد می شود. همچنین نتایج نشان می دهد زمانی که هماهنگی بین زیرسیستم های استراتژی منابع انسانی افزایش می یابد عملکرد سازمانی نیز بهتر می شود.

الگوی رابطه بین راهبردهای احیا و عملکرد در شرایط رکود اقتصادی (موردمطالعه: شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده مدیریت 1393
  منصور ایران دوست   حسین رحمان سرشت

در این رساله، الگوی رابطه بین راهبردهای احیا و عملکرد مالی در شرایط رکود اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. راهبرد این تحقیق در روش کیفی نظریه داده بنیاد و در روش کمی، پیمایش است. در روش کیفی، این پژوهش با هدف غایی کاوش فرآیند احیای شرکت های بحران زده با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شده است. به این منظور مصاحبه باز با 10 نفر از مدیران شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که بحران مالی را طی سال های 1385 تا 1391 تجربه کرده و موفق به احیاشده اند انجام شد. در ابتدا مجموعه ای از مضامین اولیه طی فرآیند کدگذاری باز گردآوری شدند و از دل آن ها مقوله هایی استخراج گردید؛ سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها در قالب پارادایم کدگذاری تعیین شد و در مرحله کدگذاری انتخابی، یکایک اجزای پارادایم کدگذاری تشریح شد. مقایسه مدل توسعه یافته در این تحقیق با مدل های پیشین موید این است که این مدل با رویکردی جامع، ضمن برطرف کردن نواقص مدل های قبلی، تصویری کامل از عوامل برون و درون سازمانی ایجادکننده بحران، ماهیت بحران از لحاظ شدت و تداوم، راهبردهای احیا، عوامل زمینه ای و مداخله گر در اجرای راهبردهای احیا و در نهایت پیامدها و نتایج فرایند احیای شرکت های بحران زده ارائه می دهد. در روش کمی، هدف این پژوهش تبیینی- توصیفی است. جامعه آماری، مدیران ارشد بیست شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بودند که طی سال های 1385 تا 1391 ابتدا حداقل دو سال متوالی افت شاخص های درآمد خالص و بازده دارایی و متعاقب آن حداقل دو سال بهبود عملکرد (احیای موفق) و یا دو سال متوالی کاهش عملکرد (احیای ناموفق) را تجربه کرده اند. به منظور سنجش میزان پایایی و روایی سازه سوالات به ترتیب از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج این آزمون ها نشان داد که سوالات از پایایی و روایی لازم برخوردار است. برای تحلیل داده های پرسشنامه از ضریب همبستگی اسپیرمن و ضریب همبستگی جزئی استفاده شد. نتایج نشان می دهد که بین راهبردهای سازمان دهی مجدد بدهی، کاهش هزینه، کاهش دارایی عملیاتی، سرمایه گذاری در مجموعه دارایی ها، تغییر در عرضه محصول، تغییر بازار و عملکرد مالی شرکت های بحران زده رابطه معنی داری وجود دارد. اما بین راهبرد واگذاری یا فروش مجموعه دارایی ها و عملکرد مالی رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین تأثیر انداز? شرکت و کمک های دولت بر رابط? میان راهبردهای احیا و عملکرد مالی مورد تأیید قرار نگرفت.

انتخاب محصول - بازار مناسب برای کسب و کار الکترونیک بانک سامان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حسابداری و مدیریت 1386
  محمد مصطفوی جویان   محمدرضا تقوا

چکیده ندارد.