نام پژوهشگر: ابراهیم رومینا
ابراهیم رومینا محمدرضا حافظ نیا
مدیریت سیاسی فضا عبارت است از اداره بهینه امور و تنظیم روابط افقی و عمودی فضاهای جغرافیایی به نحوی که بتواند محیطی زیست مناسبی را برای شهروندان ساکن در آن فضا فراهم نماید. مدیریت سیاسی فضا در بسیاری از کشور از جمله ایران از طریق بسیط متمرکز که نظام سیاسی و اداری متمرکزی را داراست رواج دارد. سیستم بسیط از طریق سازوکارهای قانونی، مدیریتی، مشارکتی و تقسیمات کشوری در محیط های جغرافیایی متنوع و متکثر، ناهنجاریهای فضایی را در پی دارد. سوال اصلی تحقیق عبارت است از مدیریت سیاسی فضا در ایران چگونه است و چه ارتباطی بین این الگو و ناهنجاریهای موجود در فضای ایران وجود دارد؟ فرضیات تحقیق به تناسب سوال اصلی تحقیق در چهار مولفه قانون گذاری، مدیریت اجرا، مشارکت مردم و نهادهای مدنی و تقسیمات کشوری ایران طراحی شد و ناهنجاریهای ناشی از این مولفه ها در دو بخش یافته های کتابخانه ای- اسنادی و میدانی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. با توجه به ماهیت موضوع(تبیین مدیریت سیاسی فضا= چگونه بودن؟)، این تحقیق از نوع توصیفی است. از سوی دیگر به دلیل اینکه محقق علاوه بر تصویرسازی آنچه هست به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی وضعیت مساله و ابعاد آن پرداخته است، لذا تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی زمینهیاب یا پهنانگر است. داده های گردآوری شده از طریق مطالعات کتابخانه ای- اسنادی و میدانی گردآوری شده است. نتایج تحقیق نشان داد که ناهنجاریهای فضایی در سیستم بسیط متمرکز ناشی از پیامدهای منفی در چهار مولفه قانون گذاری متمرکز، مدیریت اجرایی تمرکزگرا، مشارکت مقطعی و پایین در تمام امور کشور و تقسیمات کشوری ایران است.
وحید صادقی محمدرضا حافظ نیا
جغرافیای انتخابات یکی از شاخه¬های جغرافیای سیاسی است که به مطالعه جنبه¬های جغرافیاییِ انتخابات مانند سازماندهی فضایی انتخابات، تنوعات فضایی در الگوهای رأی¬گیری و تاثیر عوامل محیطی و فضایی در تصمیم¬های رأی¬دهندگان می¬پردازد. عواملی که به لحاظ موقعیتی، جغرافیایی و فضایی نوع تصمیم¬گیری¬های انتخاباتی را تحت¬الشعاع قرار می¬دهند، بسیار گسترده¬اند. یکی از این عوامل مقوله طایفه¬محوری است که از عوامل تاثیر¬گذار در رفتار سیاسی شهروندان و پیدایش الگوهای فضایی انتخابات به شمار می¬آید. منظور از طایفـه¬گرایـی نوعی احساس و انگیزه درونی در افراد ساکن در مکان و فضای جغرافیایی خاص است که ارزش¬های مرتبط با نحوه ادراک از مکان و محل زیست را بر ارزش¬های فراتر از محل یا مرتبط با محل¬های دیگر ترجیح می¬دهند. به دیگر سخن، منظور از جستار طایفه¬گرایی این است که ساکنان یک محدوده سکونتگاهی (محله، روستا، شهر و استان)، عموماً همانند یکدیگر بر اساس ویژگی و شناسه¬های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی¬شان، به فرد و یا جریانی که با آنان احساس همانندی می¬نمایند، رأی می¬دهند. این پژوهش به¬دنبال بررسی و تحلیل تاثیر طایفه¬گرایی بر الگوی رأی¬دهی نه دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در شهرستان نورآباد ممسنی می¬باشد. ¬روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش مبتنی بر روش¬های کتابخانه¬ای و میدانی می¬باشد. عمده¬ترین ابزاری که محقق در روش کتابخانه¬ای برای جمع¬آوری اطلاعات از آن استفاده کرده عبارتند از: کتاب¬ها، مقاله¬ها، مجله¬ها، نشریه، اسناد، مطبوعات، متن، فیش، آمارنامه¬ها، سند، نقشه. همچنین محقق در روش¬ میدانی از ابزارهایی همچون پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و تصویر بهره برده است. برای ارزیابی فرضیه¬های تحقیق از آمار توصیفی و استنباطی و آزمون¬های آماری استفاده شده است. این آزمون¬های آماری که در محیط spss انجام شده عبارت بودند از: آزمون t تک نمونه¬ای، آزمونtukey ، آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون رگرسیون دو متغیره. بنابراین با توجه به یافته¬های کتابخانه¬ای و میدانی نتایج پژوهش نشان می¬دهد که، گرایش¬های طایفه¬ای در الگوی رأی سه نامزد از نه نامزد، یعنی صمدشجاعیان، عبدالرسول موسوی و رضاقلی الهیاری تاثیر کمی داشته است، اما در الگوی رأی نامزدهای دور پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهم (فریبرز انصاری، سید ابراهیم امینی، علی احمدی، عبدالرضا مرادی، نوذر شفیعی) تاثیر چشمگیری داشته است. به¬طوری¬که مقوله طایفه¬گرایی پایگاه حمایتی اطمینان¬بخشی برای ایشان به شمار می-رود.
قاسم تیموری ابراهیم رومینا
شهر به مثابه یک اکوسیستم جغرافیایی از عناصر و اجزای مختلفِ مصنوعی(کالبد) و طبیعی(انسان) تشکیل شده است. سهم جنسیتی انسان های شهری در اثرگذاری و اثرپذیری این اکوسیستم جغرافیایی، متفاوت است. این تفاوت و نابرابر بودنِ نقش آفرینی جنسیتی به عنوان مسأله این پژوهش با مطالعه موردی یکی از مناطق شهر تهران قرار گرفته است. این پژوهش به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای و مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه، به ارائه تحلیلی از جایگاه جنسیت در ساخت فضای شهری و عوامل موثر بر شکل گیری آن پرداخته است. یافته های تحقق نشان می دهد که در منطقه مورد مطالعه، میزان (احساس) امنیت، کاربری ها و دسترسی به امکانات شهری برای زنان به طور معناداری نسبت به مردان کمتر است. این عوامل میزان مشارکت شهروندی، میزان رضایت شهروندی و ارتباطات انسانی را برای شهروندان منطقه 6 شهر تهران به ویژه زنان کاهش داده است.