نام پژوهشگر: عبدالحمید صفایی قادی کلایی
مرضیه احمدی عبدالحمید صفایی قادی کلایی
مساله زمانبندی تولید، یک مساله کلیدی در فرآیندهای تولید صنعتی است که بر بهره وری نیروی کار، کارایی و رقابت پذیری شرکت ها بسیار موثر است. با گذشت زمان و به علت تغییرپذیری زیاد بازارهای کسب و کار و تنوع طلبی مشتریان، سیستم های تولید انبوه رونق خود را از دست داده و به سمت تولید سفارشی حرکت می کنند. نمونه ی این ادعا را در صنایع تولید ماشین آلات صنعتی می توان مشاهده کردکه به دلیل پشتیبانی از افزایش تولید ناخالص ملی، ارتقاء سطح فناوری سایر صنایع و کاهش وابستگی به شرکت های خارجی، جزو صنایع استراتژیک محسوب می شود. از سوی دیگر، طبق بررسی های موجود، اکثر مطالعات زمانبندی تولید کارگاهی از جمله صنعت مذکور، به علت ماهیت پیچیده در محیط های قطعی مدلسازی شده اند در حالی که رویدادهای غیرقطعی و احتمالی نظیر ورود سفارش فوری، تاخیر در رسیدن مواد و مواردی دیگر از این دست، موجب ناکارایی مدل های موجود در عمل و در نتیجه شکاف بین تئوری و عمل زمانبندی می شود. برای حل چنین مسائلی روش های مختلفی وجود دارد که از جمله آن ها زمانبندی واکنشی است. زمانبندی واکنشی به طور مستقیم عدم قطعیت را در ایجاد زمانبندی ها در نظر نمی گیرد اما در صورت وقوع رویدادهای غیرمنتظره زمانبندی را اصلاح می نماید. مدل ریاضی معرفی شده در این تحقیق، مدل زمانبندی واکنشی بوده که در شرکت خزر الکتریک آمل، تولیدکننده انواع ماشین آلات صنعتی، مورد بررسی قرار گرفت. در این مدل، ضمن در نظر گرفتن عدم قطعیت ورود سفارش جدید و تغییر زمان پردازش عملیات، به منظور واقعی تر ساختن مدل با شرایط سیستم های واقعی، محدودیت زمان های حمل ونقل بین تجهیزات به عنوان یک فرض کلیدی گنجانده شده که در تحقیقات مشابه در این حوزه دیده نشده است. تابع هدف این مدل کمینه کردن حداکثر دوره ساخت و کمینه کردن انحراف های بین زمان های شروع عملیات در دو برنامه اولیه و ثانویه به عنوان معیار پایداری می باشد. جهت حل مدل ضمن ارائه مثال های عددی تصادفی، به دلیل ابعاد بزرگ داده های صنعت موردنظر، از روش الگوریتم ژنتیک استفاده شده است. نتایج نشان داد که الگوریتم ارائه شده ضمن داشتن زمان حل محاسباتی بسیار پایین، ارائه زمان تکمیل مناسب و حفظ پایداری نسبی، از کارایی بالایی برخوردار است.
مهدی خاکپور محمود یحیی زاده فر
چکیده ندارد.