نام پژوهشگر: میترا معنویراد
نیلوفر یوسفی مقدم عفت السادات افضل طوسی
چکیده ندارد.
نازلی طواف زهرا مسعودی امین
با توجه به عمر قریب به صد سال گرافیک و فراز و نشیب¬های آن بر اثر گذر زمان و ظهور و گسترش صنعت چاپ، عکاسی و رایانه ایران نیز از عوامل متعدد برای مطرح کردن خود در سطح جهانی بهره جسته و جنبش¬های وارداتی را با فرهنگ و سنت خود همسو کرده و برای ارتقای سطح کیفی از آن بهره برده است. جنبش مینیمالیسم یکی از جنبش¬های دهه 60 امریکا محسوب می¬شود که با وقفه¬ای طولانی در دهه اخیر بر شیوه و طراحی پوسترهای ایران تاثیر گذاشته است. طراحی پوستر در سال¬های قبل از پیروزی انقلاب (هم¬ زمان با ظهور این جنبش در امریکا و اروپا) به شیوه تصویرسازانه که متاثر از پوسترهای مکتب لهستان بود طراحی می¬شد. در سال¬های پیروزی انقلاب و پس از آن پوسترها به گنجینه¬ای از استعاره و نماد در طراحی تبدیل شدند. در این زمان پوسترهای تجاری متاثر از امریکا و پوسترهای فرهنگی هم چنان تحت تاثیر مکتب لهستان بود. از اواسط دهه 70 شمسی به تدریج رویکرد کلاسیک به تصاویر از پوسترهای ایرانی رخت بر بست و عنصر نوشتار ارزشی هم ¬پایه تصویر پیدا کرد که بر ضد فضاهای پر کار مدرنیستی و نیاز به ساده¬گرایی و خلاصه¬نمایی بیش از توجه به رد پای این جنبش در ادبیات غنی کشورمان به ظهور فضای مینیمالیستی در ایران دامن زد. هنرمند پیرو سبک مینیمالیسم از بیان هرگونه پدیده مفهومی و ایدئولوژیکی در اثر دوری جسته و آثارش را به ساده¬ترین حالت همراه با فاصله¬گیری از تکلف شکل و تجمل¬گرایی در جهتی همسو با سنت و فرهنگ ایرانی عرضه می¬کند. این نوع برخورد به علت ذات نوشتار که تجریدی است و با معنا و مفهوم مینیمالیسم و تبعات آن هم¬خوانی دارد، خود را بیش از همه در پوسترهای تایپوگرافی ایران مطرح کرد. با توجه به تاثیرات گوناگون جنبش مینیمالیسم در گرافیک ایران در این پایان نامه سعی شده به نوع نگرش و تاثیرات این جنبش در پوسترهای ایرانی پرداخته شود.
میترا معنوی راد ابوالقاسم دادور
در این رساله کوشش شده با گردآوری و گزینش منابع مکتوب و همچنین نسخه های مهم و شاخص از دست نویس های "پهلوی"، "اوستایی" و "شکسته نستعلیق" به بررسی فرآیند خوشنویسی در این خطوط پرداخته شود. اهمیت موضوع از این جهت است که بسیاری از آثار مکتوب و مدون خطوط پهلوی و اوستایی در دوران ساسانی و آغاز دوران اسلامی در ایران از میان رفته و دست نویس های باقی مانده از این خطوط بسیار پراکنده است. به همین دلیل پژوهش در باب خوشنویسی متون آنها، بسیاری از ارزش های نهفته در ساختار این خطوط را برما روشن می سازد. فرض بر آنست تا با معرفی ویژگی های خطوط "پهلوی" ، "اوستایی" و "شکسته نستعلیق" و تطابق آنها با یکدیگر ، تعامل میان اصول و سبکهای خوشنویسی در دست نویس های گزینش شده مورد بررسی قرار بگیرد. در روند پژوهش از دو روش تاریخی- توصیفی و نشانه شناسی به منظور شناخت بن مایه های تاثیرگذار بر شکل گیری خطوط "پهلوی"و "اوستایی" در دوران پیش از اسلام و خط "شکسته نستعلیق" در دوران پس از ظهور اسلام در ایران بهره گرفته شده است. به این منظور منابع بیشماری مورد مطالعه قرار گرفته و ارزیابی پایایی و روایی به دو روش هم خوانی داخلی بین موارد مشترک در منابع مطالعه شده و روش مقایسه معیارهای حاکم بر ساختار هنر خوشنویسی، یعنی "اصول شناسی" و "سبک شناسی" در دست نویس های شاخص این خطوط بکار گرفته شده است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده بصورت کیفی است و از روش توصیفی در بخش های کمٌی استفاده شده است. انتخاب دست نویس های مورد تحلیل ، از میان تعداد بسیاری از آثار مربوط به این خطوط در موزه ها ، مراکز اسناد ، گنجینه های داخل و خارج کشور توسط پژوهشگر گردآوری شده است تا امکان مشاهده و تحلیل فراز و فرودهای موجود در خوشنویسی این دست نویس ها بصورت کاملا تخصصی فراهم گردد. نسخه های گزینش شده برای تعیین میزان مشابهت میان سبک های آنها ، پایایی و روایی مطلوبی را نشان داده است. برای طبقه بندی منسجم و جمع بندی مطالعات و تحلیل های انجام شده ، نتایج حاصل از بررسی ویژگی های بارز خوشنویسی در خطوط مورد نظر، در نتیجه گیری نهایی پایان نامه در قالب جدول ها و نمودارهای جداگانه ارائه گردیده است که داده های آن ، وجوه اشتراک و افتراق میان معیارهای اصولی و معیارهای سبکی در این خطوط را مورد شناسایی و تطبیق قرار داده است. بر طبق این جدول ها که براساس اصول آماری تهیه و تنظیم گردیده اند، می توان گفت که میزان استفاده از اصول مشترک خوشنویسی در سبک های شناسایی شده در دست نویس های "پهلوی"، "اوستایی" و "شکسته نستعلیق" بین 80% تا 84% می باشد. بنابراین خوشنویسی در این آثار را می بایست نتیجه تعامل مبانی حاکم بر خوشنویسی درخطوط ایران پیش از اسلام و مبانی خوشنویسی اسلامی در ایران بصورت توامان دانست. هم چنین در دست نویس های هر سه خط، همبستگی معنی دار (0/4 = r ) بین ویژگی های اصول شناسی و سبک شناسی بدست آمده که هر دو مورد به اثبات فرضیه های پژوهش معطوف می باشد.