نام پژوهشگر: عباس عباسپور
منیژه محمودی عمرآبادی مصطفی نیکنامی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی دوره های آموزشی ضمن خدمت کارکنان شهرداری شهرستان اراک با تاکید بر مدل کرک پاتریک انجام شد. این پژوهش مبتنی بر 1 سوال اصلی و 4 سوال فرعی می باشد.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان شهرداری شهرستان اراک بود.حجم افراد شرکت کننده در دوره آموزشی icdl به همراه مدیران برابر با 192 نفر می باشد. ابزار گرداوری اطلاعات در سطوح واکنش، مهارت و نتایج پرسشنامه بسته پاسخ و در در سطح یادگیری از نمره های پس آزمون و پیش آزمون استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش t تک گروهی و t همبسته استفاده شده است. نتایج بدست آمده از سطوح واکنش، یادگیری و مهارت و نتایج نشان می دهد که کارکنان واکنش مطلوبی نسبت به دوره داشتند، دوره آموزش در میزان یادگیری آنان تاثیر داشته است همچنین در میزان مهارت کارکنان تاثیر داشته است و طبق نظر مدیران نتایج مطلوبی را برای سازمان بهمراه داشته است.
حسین حسینی عباس عباس پور
پژوهش حاضر به بررسی میزان پذیرش فرآیند محوری به منظور پیاده سازی مهندسی مجدد فرآیندها در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی پرداخته است. این پژوهش از نظر هدف از نوع پژوهش های کاربردی و از لحاظ گردآوری اطلاعات، توصیفی و از نوع تحقیقات پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش را مدیران و کارکنان ستادی شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی در سه بخش مدیریت امور اداری ، امور مالی، امور برنامه ریزی تشکیل می دهند که تعداد آنها برابر با 341 نفر می باشد.از این میان تعداد 125 نفر به عنوان نمونه با شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند و از پرسشنامه مربوط به مهندسی مجدد فرآیندها به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل، آزمون t تک نمونه ای، آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه برای تعیین تفاوت بین گروه ها استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که بین وضعیت موجود در شرکت با وضعیت مطلوب آن از لحاظ پذیرش فرآیند محوری تفاوت معناداری وجود دارد. یعنی وضعیت موجود شرکت از سطح قابل قبول برای فرآیند محوری فاصله دارد. بر اساس پیشینه پژوهش وضعیت مشاهده شده در شرکت، آن را در گروه شرکت های وظیفه گرا و از لحاظ آمادگی برای فرآیند محوری در سطح متوسط قرار می دهد. همچنین نتایج نشان داد که بین مدیران و کارکنان در بخش های مورد بررسی در این پژوهش در زمینه پذیرش فرآیند محوری تفاوت معناداری وجود دارد. از این رو، با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد مدیران شرکت برای پیاده سازی رویکرد مهندسی مجدد نیاز به توسعه برنامه هایی برای آگاهی بخشی و ایجاد تغییر نگرش در کارکنان و همچنین ایجاد همکاری بین بخشی میان واحد های سازمانی دارند.
هانیه شامی زنجانی حمید رحیمیان
به منظور بررسی رابطه بین عوامل فرهنگ سازمانی با استقرار مدیریت دانش از دیدگاه کارشناسان معاونت فناوری و برنامه ریزی سازمان امور مالیاتی کشور، پژوهش حاضر به روش توصیفی از نوع همبستگی در بین کارشناسان معاونت فناوری و برنامه ریزی سازمان امور مالیاتی کشور صورت گرفته است. تعداد کل جامعه آماری 175 می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 121 کارشناس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده است. ابزار پژوهش عبارت از دو پرسشنامه نیمرخ فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش می باشد. پرسشنامه نیمرخ فرهنگ سازمانی، بر گرفته از کار ساروس و دیگران،که به بررسی هفت مولفه فرهنگ سازمانی شامل رقابت پذیری، مسئولیت اجتماعی، حمایت گری، نوآوری، تأکید بر پاداش، جهت گیری عملکرد و ثبات می پردازد و دارای 28 گویه می باشد. پرسشنامه مدیریت دانش نیز که برگرفته از کار شرون لاسون است به بررسی شش مولفه ایجاد، جذب، سازماندهی، ذخیره، انتشار و کاربرد دانش می پردازد و دارای 24 گویه می باشد.نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که: وضعیت مولفه های فرهنگ سازمانی از نظر کارشناسان در سطح متوسط ارزیابی می شود.وضعیت مولفه های استقرار مدیریت دانش از نظر کارشناسان در سطح متوسط ارزیابی می شود. اما از میانگین فرهنگ سازمانی کمتر می باشد.میان فرهنگ سازمانی با استقرار مدیریت دانش در کل رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.میان هر یک از مولفه های هفتگانه ی فرهنگ سازمانی با استقرار مدیریت دانش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. لیکن فقط دو مولفه ی جهت گیری عملکرد و مسئولیت اجتماعی در پیش بینی متغیر استقرار مدیریت دانش نقش دارند.
کامل حبیبی حسن اسدزاده
چکیده: تغییرات برنامه های آموزشی و درسی به تناسب تغییرات و پیشرفت های علمی و فناوری از یک طرف و اصلاحات و دگرگونی های نظام آموزشی به تبعیت از تغییرات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در سطح ملی و جهانی از طرف دیگر نیاز به ارتقای صلاحیت های حرفه ای معلمان و توانمندسازی آن ها را برای نظام های آموزشی ضروری ساخته است . از جمله مسایل عمومی که در همه ی کشورها مطرح است می توان موارد زیر را ذکر کرد : 1) معلمان چه صلاحیت هایی را یاد می گیرند؟ 2) چگونه یاد می گیرند؟ و 3) به یادگیری چه قابلیت هایی نیاز دارند؟ هم چنین ورود نوآوری های آموزشی در حوزه ی برنامه ی درسی باعث شده که معلم به یادگیری صلاحیت هایی فرا خوانده شود از قبیل این که؛ چگونه باید برای بهره گیری صحیح از فناوری جدید و رو به توسعه آماده شود؟ از سوی دیگر در طبقه بندی استاندارد بین المللی آموزش و پرورش تصریح شده است که آموزش قبل از خدمت و ضمن خدمت باید با هم مرتبط و هماهنگ شود و آموزش معلمان به طور مداوم گسترش یابد تا صلاحیت های حرفه ی معلمی تحقق یابد. بنابراین با توجه به دگرگونی های به وجود آمده در نقش و وظایف معلمان، انتظارات متفاوت از آن ها و تغییرات فراگیر در نظام آموزش و پرورش، نظام های آموزشی ژاپن و آلمان به اقداماتی در زمینه ی ارتقای صلاحیت های حرفه ای معلمان دست زده اند و تنها به آموزش ضمن خدمت در هنگام تغییر برنامه ی درسی اکتفا نکرده اند، بلکه از روش هایی نظیر درس پژوهی، آموزش از راه دور، شرکت در سمینارهای علمی و مطالعات گروهی، اعزام معلمان به خارج از کشور و ... استفاده می کنند . این پژوهش به منظور ارائه ی راه حل برای نظام آموزشی ایران در آموزش ضمن خدمت معلمان به ویژه در زمینه های رشد و ارتقای حرفه ای، توانمندسازی و بهبود دانش، نگرش و مهارت های حرفه ای مورد نیاز معلمان و به روزآوری و هماهنگ نمودن معلمان با تغییرات علمی و فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، به مطالعه ی تطبیقی ارتقای صلاحیت های حرفه ای معلمان در سه کشور ژاپن، آلمان و ایران پرداخته است تا تفاوت ها و شباهت های سه نظام آموزشی را در زمینه ی ارتقای صلاحیت های حرفه ای معلمان نمایان سازد و تجارب موفق و دستاوردهای دو نظام آموزشی ژاپن و آلمان در زمینه ی ارتقای صلاحیت های حرفه ای معلمان به عنوان الگو برای نظام آموزشی ایران در صورت هم خوانی با شرایط و اوضاع فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مورد استفاده و اقتباس قرار گیرد .
حسین طالقانی عباس عباس پور
کارت امتیازی متوازن ، ترکیبی است از معیارهای ارزیابی و مدیریت عملکرد که شاخص های عملکرد گذشته، جاری و نیز آینده را شامل شده و معیارهای غیر مالی را در کنار معیارهای مالی قرار می دهد؛ ضمن اینکه از آنچه در داخل و خارج سازمان اتفاق می افتد، بینش و دید همه جانبه ای را به مدیران سازمان ارائه می کند. این ابزار نظام مورد مطالعه را از چهار منظر مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری با توجه به راهبرد سازمان، مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد. در تحقیق حاضر به روش توصیفی – پیمایشی و با هدف کاربردی نتایج پژوهش، عملکرد واحد بازاریابی و فروش گروه شرکتهای صنایع استیل البرز و هفت الماس در هر یک از 4 بعد کارت امتیازی متوازن و نیز به لحاظ توازن میان ابعاد مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش به دو گروه درونی و بیرونی تقسیم شده است. گروه درونی شامل دو بخش مدیران و کارشناسان می گردد و گروه بیرونی شامل مشتریان است. با توجه به محدودیت تعداد کارکنان واحد بازاریابی و فروش و همچنین مدیران گروه شرکتهای صنایع استیل البرز و هفت الماس، نمونه گیری به صورت سرشماری بوده، اما در خصوص مشتریان نمونه گیری به صورت تصادفی ساده از 400 نفر انجام گرفته است. در این پژوهش استفاده از فنون مصاحبه، مشاهده و ارائه پرسشنامه به کارکنان واحد بازاریابی و فروش، مشتریان، هیئت مدیره و افراد ذیربط پرداخته شده است. همچنین قابل ذکر است این پرسشنامه ها، پرسشنامه های محقق ساخته ای، حاوی سوالاتی برای سنجش متغیرهای جمعیت شناختی و سوالاتی برای سنجش متغیرهای اصلی پژوهش بوده است. سنجش پایایی پرسش نامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مربوط به مدیران 89/0 و پرسشنامه مربوط به کارشناسان 882/0 و پرسشنامه مربوط به مشتریان 740/0 می باشد. پس از اجراء، به وزن دهی و امتیازبندی شاخص ها و ابعاد مورد نظر پرداخته شده است. در نهایت با استفاده از روش تحلیل توصیفی و استنباطی و با استفاده از آزمون های آماری مانند کولموگروف-اسمیرنوف و فریدمن و همبستگی کندال، این نتیجه به دست آمد که عملکرد واحد بازاریابی و فروش شرکت مورد مطالعه در حدی نسبتاً قابل قبول می باشد و در چهار منظر رشد و یادگیری، فرآیندهای داخلی، مشتری و مالی به ترتیب امتیازاتی در حدود 36/2، 1/2، 94/2 و 52/4 (از امتیاز 5) را دارا می باشد. پس از آن به اولویت بندی شاخص های هر بعد پرداخته شده است؛ در رابطه با توازن میان ابعاد نیز نتیجه به دست آمده حاکی از معناداری رابطه بین برخی ابعاد با یکدیگر بوده است، اما آنچنان که مطلوب است میان ابعاد مورد ارزیابی توازن وجود نداشته، و داده ها مبین این امر است که بیشتر توجه سازمان به بعد مالی معطوف است. به طور خلاصه، واحد بازاریابی و فروش شرکت، باید عملکردهای خود در جنبه های مختلف مانند آموزش، فرآیندهای داخلی و مشتری مداری را نیز، مانند وجه مالی به طور مستمر مورد ارزیابی قرار دهد و این جنبه ها را به طور متوازن رشد دهد، زیرا ابعاد مختلف در کارت امتیازی متوازن روابط علّی و معلولی دارند، به همین دلیل، این امر نه تنها باعث افزایش و رشد موثر در بعد مالی شده، بلکه جنبه های دیگر را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد و این توازن و بهبود، عملکرد کلی شرکت را بهبود خواهد داد.
مریم صمدی مرتضی امین فر
چکیده ندارد.
سمیه خانعلی نیا سیاهکلرودی عباس عباس پور
چکیده ندارد.
ناهید محمودیان حمید رحیمیان
چکیده ندارد.
سمیه شیخی علی علاقه بند
چکیده ندارد.
مهدی کیایی جمالی مصطفی نیک نامی
چکیده ندارد.
ناصر عمادی زیارتی مرتضی امین فر
در این تحقیق نرخ های موفقیت آموزشی مدارس راهنمایی غیر دولتی و دولتی استان بوشهر مورد مقایسه قرار می گیرد و علل گرایش والدین به ثبت نام در این مدارس مورد بررسی قرار می گیرد. جامعه آماری مورد تحقیق همه دانش آموزان مقطع راهنمایی تحصیلی استان بوشهر می باشد. نمونه مورد بررسی که به صورت خوشه ای نمونه گیری شده، شامل 416 دانش آموز دختر و پسر مدارس راهنمایی دولتی و غیر دولتی شهر بوشهر و شهرستان دشتستان می باشد. روش تحقیق در پژوهش مذکور، روش توصیفی می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات در ارتباط با علل گرایش اولیا، از پرسش نامه محقق ساخته، و برای بررسی نرخ های موفقیت آموزشی از دفتر آمار و امتحانات مدارس مورد تحقیق، بهره گرفته شده است. برای تحلیل فرضیات پژوهش از آزمون t مستقل و آزمون خی دو استفاده شده است. در این تحقیق فرضیه اول پژوهشگر که بین دیدگاه اولیا دانش آموزان استان بوشهر با انتخاب مدارس دولتی و غیر دولتی برای تحصیل فرزندانشان رابطه وجود دارد تایید شد. فرضیه دوم پژوهشگر نیز که بین نرخ های موفقیت آموزشی (نرخ قبولی، مردودی و افت تحصیلی) مدارس راهنمایی دولتی و غیر دولتی استان بوشهر تفاوت معنی داری وجود دارد تایید شد. نرخ های موفقیت آموزشی مدارس غیر دولتی استان بوشهر وضعیت مطلوب تری نسبت به مدارس دولتی استان بوشهر داشتند. فرضیه سوم نیز که بین عوامل گرایش اولیا به مدارس غیر دولتی در شهر بوشهر و شهرستان دشتستان تفاوت معنی داری وجود دارد، تایید نشد.