نام پژوهشگر: داریوش بوستانی
بهنام زارع مهدی امیر کافی
هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت شادکامی و شناسایی عوامل موثر بر آن در میان شهروندان کرمانی در سال 1390-1389 می باشد. چهارچوب نظری این پژوهش، از رویکردهای فرهنگی، عینی، ذهنی، و جامعه شناختی اخذ شده است. روش تحقیق، پیمایش بوده و به منظور جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را ساکنین 18 سال به بالای شهر کرمان تشکیل می دهند و حجم نمونه تحقیق براساس فرمول لین 400 نفر بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار18 spss و بکارگیری آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفته است. در این پژوهش شادکامی به عنوان متغیر وابسته و ارزشهای فرهنگی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، حمایت اجتماعی، احساس محرومیت نسبی، هویت دینی و متغیرهای زمینه ای به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده است. نتایج حاکی از این است که شادکامی 17.6 درصد از پاسخگویان در حد کم و درمقابل 25.8 درصد از آنها از شادکامی بالایی برخوردارند و 56 درصد از افراد دارای شاکامی متوسطی هستند. از میان متغیرهای پژوهش، متغیر سن، وضعیت تأهل، شغل، منطقه مسکونی، ارزشهای فرهنگی، سرمایه اجتماعی، حمایت اجتماعی، سرمایه فرهنگی، احساس محرومیت نسبی، دینداری و پایگاه اقتصادی با شادکامی رابطه معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره، نشان می دهد که متغیر های مستقل این پژوهش در مجموع توانسته اند 46% (46 = r2) از تغییرات متغیر شادکامی را تبیین کنند. در این میان بیشترین تأثیر را سرمایه اجتماعی، ارزشهای فرهنگی و سپس سرمایه فرهنگی داشته اند.
اسما امیری حیدری سعیده گروسی
تا قبل از ورود اصطلاح سبک زندگی به جامعه شناسی ،طبقه اجتماعی معیار قشربندی افراد بود و هویت هر فرد بوسیله طبقه اجتماعیش تعیین می شد، اما به دنبال تغییرات وسیعی که در جوامع صورت گرفت ، سبک زندگی جایگزین طبقه اجتماعی شد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هویت شخصی و سبک زندگی در زنان شهر کرمان می باشد. روش پژوهش در تحقیق حاضر پیمایش است. جهت رسیدن به اهداف پژوهش، در ابتدا تئوریها و تحقیقات انجام شده در این زمینه مورد بررسی قرار گرفتند، سپس داده های پژوهش از طریق پرسشنامه جمع آوری شدند. لازم به ذکر است که جامعه آماری پژوهش حاضر زنان 45-18 ساله شهر کرمان و حجم نمونه مورد بررسی 400 نفر در نظر گرفته شده است. به منظور نمونه گیری، روش نمونه گیری خوشه ای بکار رفته است. داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش با استفاده از آزمونهای آماری متفاوت از جمله : همبستگی و رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که زنانی که سبک زندگی سنتی ای دارند، هویت شخصی آنها هم سنتی می باشد و اگر سبک زندگی آنها مدرن باشد، هویت شخصی آنها هم مدرن می باشد.
هادی حسن دوست فرخانی لیلا یزدان پناه
چکیده امروزه مبارزه با فساد در حوزه های مختلف بویژه عرصه اداری یکی از مهم ترین دغدغه های مجریان و گردانندگان نظام اجتماعی است. فساد اداری که در تعریفی اجمالی می توان آن را تلاش برای کسب منفعت شخصی به شکل نامشروع از موقعیت اداری کسب شده تعریف کرد با توجه به پیامدها و بازخوردهای ناگوار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی که دارد سبب شده تا لزوم پرداختن بنیادی و ریشه ای به این معضل اجتماعی از دیدگاه های مختلف علمی، بویژه جامعه شناختی روز به روز بیشتر احساس گردد. از این رو در این پایان نامه سعی بر آن است تا نگرش دانشجویان به عنوان تنها قشری که بالقوه دارای پتانسیل کسب موقعیت های مختلف اداری و سازمانی در آینده نزدیک را دارند به پدیده فساد اداری بررسی کنیم و خاصه عوامل اجتماعی تأثیر گذار بر این مسئله اجتماعی را مورد شناسایی و بررسی قرار دهیم. برای تبیین فساد اداری به عنوان شکلی نوین از انحرافات اجتماعی از نظریات آنومی دورکیم، فشار ساختاری مرتون، کنش اجتماعی و آنومی، ناکامی منزلتی آلبرت کوهن، محرومیت نسبی، کنترل تراوس هیرشی و گات فردسان، نظام گسیختگی، انتقال فرهنگی ادوین ساترلند، انتخاب عقلانی، و نهایتاً نظریه تضاد مارکس و انگلس استفاده شد. روش تحقیق در این پایان نامه از نوع پیمایشی بوده و تکنیک جمع آوری داده ها به طریق پرسشنامه ای می باشد. برای تحلیل داده ها نیز از آنالیز واریانس و رگرسیون چند متغیره متناسب با فرضیات تحقیق استفاده شده است. نتایج این تحقیق که از یک نمونه 406 نفری، به صورت نمونه گیری طبقه ای سیستماتیک و از طریق فرمول کوکران از جامعه آماری 15215 نفری دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی90_91 انتخاب شده اند، نشان می دهد که متغیرهای عدم تناسب بین اهداف و وسایل، تعهد اجتماعی، سرمایه اجتماعی، تعلق اجتماعی، پایبندی به ارزش های مذهبی، خود پنداره، وضعیت تأهل و جنسیت، بیشترین تأثیر را بر روی متغیر وابسته (نگرش به فساد اداری)داشته اند. تحلیل چند متغیره نیز نشان می دهد که از میان متغیرهای مستقل عدم تناسب بین اهداف و وسایل، تعلق اجتماعی، تعهد اجتماعی، وضعیت تأهل، ناکامی منزلتی، سرمایه اجتماعی و خود پنداره پاسخگویان بیشترین پیش بینی را از متغیر وابسته داشته است.
سمیه رییسی داریوش بوستانی
چکیده این تحقیق به دنبال این است که با بهره گیری از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به بررسی خشونت علیه زنان در میان زنان بلوچ در شهرستان ایرانشهر بپردازد. داده های پژوهش با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق گرد آوری شده است، برای تجزیه و تحلیل داده ها و رسیدن به نظریه نهایی از روش شناسی نظریه زمینه ای بهره گرفته شده است. روش نمونه گیری کیفی هدفمند و نمونه گیری نظری است. بااستفاده از معیار اشباع نظری 18 نفر از زنان خشونت دیده که به دادگاه ایرانشهر مراجعه کرده اند، در این پژوهش شرکت کردند، یافته های به دست آمده در شانزده مقوله ی عمده شامل 1- مردسالاری، 2- سایه ی طلاق، 3-اعتیاد، 4- پدرمکانی، 5 – ننگ طلاق، 6-انواع خشونت ها علیه زنان، 7-خشونت خانوا ده ی شوهر، 8- سیاست محتاطانه ی خانواده ی مشارکت کننده، 9- مشکلات شخصیتی و اخلاقی شوهر، 10-اعتقاد به سحر و جادو، 11-ازدواج اجباری، 12- ازدواج مجدد و تهدید به آن، 13- تحمل خشونت، 14- مقاومت، 15- انزوا و کناره گیری، 16- طلاق: ابزار قدرت مردان، قرار گرفته اند و مقوله هسته این تحقیق مردسالاری، گفتمان قدرت و خشونت علیه زنان می باشد. کلید واژه خشونت خانگی علیه زنان، زنان بلوچ، تفسیرگرایی اجتماعی، نظریه زمینه ای، ایرانشهر، نظام مردسالاری، گفتمان قدرت
مهدی سلیمی سیامک زند
چکیده کانون اصلاح و تربیت می تواند صرفاً جایی برای نگهداری کودکان به منظور تحمل مجازات حبسشان باشد یا محلی برای ترمیم رابطه گسسته آنها با جامعه. رابطه ای ترمیم یافته، کودک را قادر می سازد ضمن رعایت هنجارها نیازهایش را به نحو شایسته ای برآورده سازد. لازمه ترمیم این رابطه، شناخت کودک بزهکار، توانمند سازی و مشارکت دادن وی در تصمیم گیری هاست. شنیده شدن صدای کودکان بزهکار، مدیریت نگرش او به جهان و حضور موثرش در تصمیم گیری ها ابزارهایی برای تحقق اصول فوق می باشند. پژوهش عملی ـ مشارکتی با تأکید بر این اصول، روشی مناسب در بازگرداندن کودک بزهکار به جامعه است. پژوهش حاضر با تلاش برای اجرایی کردن راهکارهای فوق در پی ثبت مداوم اجرای یک پژوهش عملی ـ مشارکتی در کانون استان خراسان شمالی می باشد، و در عمل توانست به این کودکان کمک کند تا بتوانند خود و نگرش های خود را بهتر بشناسند و همچنین وضعیت موجودشان و نوع نگاه بیرونی به بزه و بزهکار را بهتر درک کنند. گامهای خوبی در جهت شناساندن بیشتر این کودکان به مسئولان برداشته شد. محدودیت های اجرایی انجام پژوهش در محیط کانون شناسایی و تلاش شد اجرای برنامه پژوهش در کنار این محدودیت ها مدیریت شوند
ثریا پورنصیری داریوش بوستانی
ما در جامعه ی مدرن کنونی شاهد تغییر و تحوّلات زیادی در عرصه های مختلف هستیم. بدن تغییر شکل یافته از جمله ی این حیطه هاست که در خصوص آن مطالب زیادی را از روزنامه ها و مجلات گرفته تا تحقیقاتی در این حوزه می خوانیم و یا در شبکه های مختلف تلویزیونی شاهد تبلیغات و برنامه هایی درباره ی چاقی، چین و چروک های صورت و بطور کلی انواع جرّاحی های زیبایی در بدن افراد هستیم. جرّاحی زیبایی بینی نیز یکی از انواع جرّاحی های زیبایی است که در سال های اخیر افزایش یافته است. جامعه شناسان در رشته ای تحت عنوان جامعه شناسی بدن،که مبحث جدیدی در این رشته می باشد، به این تغییر و تحولات بنیادیِ بوجود آمده، می پردازند. آنتونی گیدنز می نویسد: "جامعه شناسی بدن به کاوش در چگونگی تأثیر پذیری بدن ما از عوامل و نیروهای اجتماعی می پردازد. هر انسانی جسمیت دارد؛ یعنی صاحب پیکر است. امّا بدن چیزی نیست که فقط به سادگی صاحب آن باشیم، و چیزی هم نیست که فقط جنبه ی مادی داشته باشد و بیرون از جامعه {و مستقل از آن} موجود باشد. بدن ما تأثیر ژرفی از تجربه های اجتماعی ما می پذیرد، همچنین از هنجارها و ارزش های گروه هایی که به آنها تعلق داریم. (گیدنز، 1386: ص 211). افزایش توجه به بدن و در پی آن افزایش جرّاحی های زیبایی یکی از مشخصه های جامعه ی مدرن و پست مدرن است. این تحولات در تصوّرات معمول مردم اینگونه جلوه می کند که تغییرات در بدن و جرّاحی زیبایی؛ بیشتر زنان را در بر می گیرد. امّا در جوامع حاضر و در اقصا نقاط جهان، ما شاهد جرّاحی های زیبایی در بین مردان نیز هستیم. این پژوهش در پی کندوکاو و فهم شرایط، بسترها و پیامدهای فرآیند پدیده ی رینوپلاستی در شهر آستارا می باشد که با روش کیفی و به وسیله ی مصاحبه با 20 مشارکت کننده (45 - 18) شامل 10 زن و 10 مرد صورت پذیرفته است. مقولات استخراج شده در این پژوهش کیفی، در یک مدل پارادایمی تنظیم گردید که شامل 21 مقوله می باشد. تحلیل داده ها نشان داد که دلایلی از جمله اثرپذیری از تبلیغات رسانه ای، همذات پنداری با مدل های نقش، اهمیّت زیبایی برای نسل جوان، ادراک زیبایی ناشی از عمل بینی، اثرپذیری از عمل بینی سایرین، انگیزه ی همسریابی، علاقمندی به عمل، تصمیم طولانی مدّت به عمل به عنوان شرایط علّی شناخته شد. فراگیری عمل و فشار هنجاری جمع، شرایط زمینه ای در خصوص عمل بینی می باشند. راهبردهای کنش / کنش متقابل نیز عبارتند از: بازاندیشی، جستجو و انتخاب پزشک. نتیجه ی حاصله از سوی مشارکت کنندگان، مطلوب و مثبت ارزیابی شد. افزایش اعتماد به نفس و تقویت روحیه، رضایت مندی از عمل، تسهیل روابط اجتماعی، اثرگذاری بر دیگران و تأیید اجتماعی، پی آمد این عمل برای بخش عمده ای از مشارکت کنندگان بوده است. سرانجام، رینوپلاستی به مثابه ی بازاندیشی و تغییر رضایت بخش به عنوان مقوله ی هسته ارائه شد. با توجه به نتایج بدست آمده در این پژوهش که برای اکثر مشارکت کننده ها مطلوبیت و رضایت مندی به همراه داشت، برخورد درست و منطقی با این پدیدهاز سوی مسولان توصیه گردید.
مسعود چاری صادق داریوش بوستانی
در عصر جدید جوامع مختلف از جمله ایران با تحولات گسترده ای در حوزه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مواجه شده است که این دگرگونی ها، تفاوت هایی از نظر جهت گیری ارزشی، دانشی و رفتاری در بین نسل ها ایجاد کرده است. بر این اساس این پژوهش با استفاده از نظریه ارزشی شوارتز ( svs) و نظریه های اینگلهارت، مانهایم و آلپورت به بررسی تفاوت ساختار و محتوای ارزشی نسل ها و عوامل موثر بر آن پرداخته است. با استفاده از روش پیمایش و پرسشنامه استاندارد، از نمونه ی 405 نفری از شهروندان بالای 18 سال کرمان داده ها جمع آوری گردید. داده ها با دو روش آمار استنباطی و منطق فازی تحلیل گردید. از تحلیل فازی با هدف دست یابی به شناختی عمیق و استخراج قوانین دقیق برای درک الگوهای پنهان و پیچیده جامعه انسانی استفاده شد. یافته ها نشان می دهند که نسل سوم ( نسل جدید ) غیر از ارزش های جهان گرایی و قدرت ، در دیگر ارزش ها ، حداقل با یکی از نسل ها تفاوت دارند . با مقایسه جهت گیری ارزشی نسل ها نیز مشاهده می شود، ارزش های فرد گرایی جزء اولویت های بالای نسل سوم و ارزش های جمع گرایی و سنتی در اولویت های بالای نسل های قدیمی تر قرار دارند. با توجه به سه دیدگاه موجود مبنی بر وجود توافق ارزشی نسل ها، شکاف نسلی و یا تفاوت نسلی، می توان گفت که یافته های تحلیل فازی به دیدگاه تفاوت ارزشی نسل ها نزدیک است اما نقاطی را که در آنها، نسل های مختلف دارای توافق ، تفاوت و یا در معرض شکاف هستند را نشان می دهد از جمله نسل سومی هایی که در ارزش های فردگرایی، برانگیختگی و خوداتکایی و هویت مذهبی در معرض شکاف نسلی قرار دارند.
حکیمه احمدپور سعیده گروسی
آگاهی شهروندان موجب رسیدن ایشان به حقی است که جامعه برای آن ها در نظر می گیرد.پژوهش حاضر به دنبال مقایسه میزان آگاهی زنان ومردان از حقوق شهروندی وعوامل مرتبط با آن می باشد.دیدگاه های مختلف در رابطه با حقوق شهروندی بررسی ونظرات مارکس،هابرماس،ترنروپارسونزبه منظور چارچوب نظری انتخاب شده اند. فرضیات تحقیق وجود رابطه بین متغیرهایی چون پایگاه اجتماعی،مشارکت اجتماعی،استفاده از وسایل ارتباط جمعی ونگرش عام گرایی-خاص گرایی رابا میزان اگاهی از حقوق شهروندی می سنجند.روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایش است و جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است.جامعه آماری مورد مطالعه کلیه افراد بالای 15سال شهربابک می باشد.برای تعیین حجم نمونه ازفرمول کوکران استفاده شده است.طبق این فرمول حجم نمونه 380نفر می باشد.روش نمونه گیری در این پژوهش روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای است وبرای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارspss استفاده شده است.متغیر وابسته این پژوهش میزان آگاهی از حقوق شهروندی بوده که به تفکیک به صورت آگاهی از حقوق اجتماعی،آگاهی از حقوق مدنی ،آگاهی از حقوق سیاسی،آگاهی از حقوق جنسیتی وآگاهی از حقوق فرهنگی سنجیده می شود.متغیر های مستقل شامل مشارکت اجتماعی,پایگاه اجتماعی،استفاده ازوسایل ارتباط جمعی ونگرش عام گرایی-خاص گرایی هستند. در این پژوهش یافته ها حاکی از آن است که 9/8 درصد (7/10 درصد زنان و 3/7 درصد مردان) از پاسخ گویان آگاهی پایینی از حقوق شهروندی داشته، 2/84 درصد (84 درصد زنان و 5/84 درصد مردان) آگاهی متوسط و8/6 درصد (3/5 درصد زنان و 2/8 درصد مردان) از آگاهی بالایی برخوردار بوده اند. یافته های این تحقیق نشان می دهند که میزان آگاهی مردان ازحقوق شهروندی از زنان بیشتراست.بیشترین آگاهی مربوط به آگاهی از حقوق جنسیتی وکمترین آگاهی مربوط به آگاهی ازحقوق مدنی است.رابطه معنی دارمتغیرهای مشارکت اجتماعی,پایگاه اجتماعی،استفاده ازوسایل ارتباط جمعی ونگرش عام گرایی-خاص گرایی با متغیر وابسته آگاهی از حقوق شهروندی در این پژوهش به تأیید رسیده است. کلمات کلیدی: حقوق شهروندی،آگاهی، زنان، مردان،پایگاه اجتماعی،وسایل ارتباط جمعی
محمد شکوهی محمد اکبری
جامعه پذیری جنسیتی عمدتا در دوران کودکی و سنین مدرسه شکل می گیرد و در ذهن و رفتارهای اجتماعی درونی و متبلور میشود . بر همین اساس مدارس و کتابهای درسی به عنوان اولین و موثرترین مرجع رسمی آموزشی و انتقال انتظارات اجتماعی و استانداردهای فرهنگی، نقش مهمی در تکوین و توسعه شخصیت کودکان ایفا می کند. دراین تحقیق با استفاده از روش مشاهده مستقیم و تکنیک تحلیل محتوا ،کتابهای درسی دوره ابتدایی سال تحصیلی90-1389 به تفکیک پایه تحصیلی و عنوان کتاب درسی مورد مطالعه قرارگرفتند . نتایجی که از این تحقیق به دست آمد نشان دادکه فراوانی اسامی و تصاویر جنس مذکر در کل کتابهای درسی دوره ابتدایی غلبه چشمگیری بر اسامی و تصاویر زنان دارد. در ادامه پارامترهای دیگری به طور خاص برای کلاس سوم ابتدایی مورد مطالعه قرار گرفت . فراوانی مشاغل بکار رفته برای جنس مذکردرکتابهای سوم ابتدایی دو برابر جنس مونث است و کلیشه های جنسیتی بازنمود زیادی دارند.هم چنین فراوانی اسامی افراد خاص و نیز فراوانی اسامی در قالب نقشهای خانوادگی بیشتر از همه حول محور جنس مذکر میچرخد. و فراوانی صفات بکار رفته برای جنس مذکر بسیار بیشتر است و کلیشه های جنسیتی زیادی به چشم می خورد. در نهایت بطور کلی در نقشهای شخصیتی، ابزاری، کلیدی و فعال، برتری با جنس مذکر است و در مورد نقش نمایشی برتری با جنس مونث می باشد . نتیجه ای که از تحقیق بدست آمد این بود که هر چه از دوره اول ابتدایی به سمت پنجم پیش رفتیم تبعیض علیه جنس مونث بیشتر و شاهد افزایش هر چه بیشترکلیشه های جنسیتی در مقطع ابتدایی و دوره سوم ابتدایی بودیم.
روح الله خواجه دولت آباد داریوش بوستانی
چکیده : این رساله به کاوش و کند و کاو مسأله اعتیاد دانشجویی در میان دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان با استفاده از روش کیفی و روش شناسی نظریه ی زمینه ایمی پردازد. در این ارتباط پانزده تن از دانشجویان وابسته به مصرف مواد، به عنوان مشارکت-کنندگان تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش شناسی کیفی و راهکار نظریه زمینه ایانجام پذیرفته است. در این ارتباطظهور 360 مفهوم اولیه، 38 مقوله عمده، 10 مقوله هسته و یک مقوله هسته اصلیاز جریان کار حصول گردیده است. مقولات هسته ی ده گانه اثر شامل ؛ 1. الگوی ناکارآمد مناسبات و تعاملات درون خانوادگی،2. بستر های تسهیل گر مواد؛یک امر پردازنده ی عادی سازی ذهنیت مصرف مواد، 3. چالش-های عاطفی و احساسی جنسیت محور، 4. گروه دوستی؛ یک بستر آموختنی و فشار هنجاری، 5. ادراکاتسوق دهنده مصرف مواد، 6. خصیصه های فردی وویژگی های کاراکتری، 7. خانه دانشجویی بستری مبهم از نشانه و شناسه،8. خوابگاه دانشجویی؛ نمایه ای از فشار و اضطراب(خوابگاه ناراحت)، 9. سرگردانی و نمود نارضایتی از خویشتن،10. شکست تحصیلی مواجهه با عینیتی گزندهمی باشد که پس از مراحل مختلف کدگذاری، تحلیل فحوایی و انتزاع تفسیری، مقوله هسته اثر به عنوان مصرف مواد؛ پذیرندگی و نمایش برساخته های یک نظام معنایی دیرینه و سیال به عنوان گزیده و حاصل نهایی اثر به پیدایی رسیده است.
روح الله خواجه دولت آباد داریوش بوستانی
این رساله به کاوش و کند و کاو مسأله اعتیاد دانشجویی در میان دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان با استفاده از روش کیفی و روش شناسی نظریه ی زمینه ای می پردازد. در این ارتباط پانزده تن از دانشجویان وابسته به مصرف مواد، به عنوان مشارکت-کنندگان تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش شناسی کیفی و راهکار نظریه زمینه ای انجام پذیرفته است. در این ارتباط ظهور 360 مفهوم اولیه، 38 مقوله عمده، 10 مقوله هسته و یک مقوله هسته اصلی از جریان کار حصول گردیده است. مقولات هسته ی ده گانه اثر شامل ؛ 1. الگوی ناکارآمد مناسبات و تعاملات درون خانوادگی،2. بستر های تسهیل گر مواد؛ یک امر پردازنده ی عادی سازی ذهنیت مصرف مواد، 3. چالش های عاطفی و احساسی جنسیت محور، 4. گروه دوستی؛ یک بستر آموختنی و فشار هنجاری، 5. ادراکات سوق دهنده مصرف مواد، 6. خصیصه های فردی و ویژگی های کاراکتری، 7. خانه دانشجویی بستری مبهم از نشانه و شناسه، 8. خوابگاه دانشجویی؛ نمایه ای از فشار و اضطراب (خوابگاه ناراحت)، 9. سرگردانی و نمود نارضایتی از خویشتن،10. شکست تحصیلی مواجهه با عینیتی گزنده می باشد که پس از مراحل مختلف کدگذاری، تحلیل فحوایی و انتزاع تفسیری، مقوله هسته اثر به عنوان مصرف مواد؛ پذیرندگی و نمایش برساخته های یک نظام معنایی دیرینه و سیال به عنوان گزیده و حاصل نهایی اثر به پیدایی رسیده است.
راضیه بهمیی داریوش بوستانی
تحقیق حاضر درصدد است تا با روش شناسی کیفی مردم نگاری به کندوکاو بستر اجتماعی-فرهنگی قتل های ناموسی در استان خوزستان بپردازد. بیست و چهار نفر مرد و زن از گروه های مختلف به عنوان مشارکت کننده در این پژوهش مشارکت کردند. تکنیک عمده برای جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق، مبتنی بر؛ مصاحبه گفتمانی غیررسمی، رهیافت راهنمای مصاحبه عمومی و مصاحبه بازاستاندادشده بود. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری نظری و حداکثر تنوع انتخاب شدند. به طور کلی چهارده مقوله اصلی در فرایند تحلیل داده ها بدست آمد که عبارتند از: ننگ دختر، ترجیح فرزند پسر، فشار هنجاری جمع برای قتل، تعصب شدید و ناموس پرستی، زنان مقصر همیشگی، مردسالاری شدید، یک پارچگی بالا، بازگشت آبرو با خون، شیخ در رأس هرم تصمیم گیری، ازدواج های اجباری، ادراک متفاوت از تغییرات، اسلام و تأویل دوگانه از قتل، الگوی مذهبی جان پناه زنان، مراقبت شدید از زنان و دختران.
مریم خراسانی زاده سیامک زندرضوی
چگونگی آموزش به کودکان بازمانده از تحصیل از جمله مسائل بسیار مهم و مورد توجه در مرکز دوستدار کودک مشتاق است. در این مرکز کودکان پنج روز در هفته، روزی دو ساعت و نیم فرصت آموزش دارند. در این پژوهش با استفاده از روش پژوهش عملی مشارکتی در قالب رویکرد پروژه ای به کودکان آموزش داده شده است. روش پژوهش عملی مشارکتی، روشی است که خواستار دگرگونی بوده و در سطح اجتماع محلی قابل اجراست که در آن پژوهشگر، نقش تسهیل گر را داشته و دستیابی به دانش، مهارت و منابع را تسهیل می کند. در رویکرد پروژه ای، موضوعات پروژه متناسب با علاقه کودکان و اهداف آموزشی انتخاب می شود. کودکان در روند انتخاب موضوع، برنامه ریزی برای جستجوی منابع، پژوهش و در نهایت تدوین نتایج پروژه و مستندسازی به طور فعال مشارکت دارند. رویکرد پروژه ای فرایندی است که نمی توان پایانی برای آن قائل شد چرا که در هر پروژه کودکان به دنبال پاسخ سوالات خود می روند و این باعث شکل گیری سوالات جدیدی برای آنها می شود که باز هم به جستجوی آن می پردازند یا این که سوالات جدید کودکان باعث شکل گیری پروژه جدیدی می شود. در این پژوهش تسهیل گر در مدت نزدیک به دوسال و به طور متناوب هدایت هفت پروژه را با 50 نفر از کودکان دوره مقدماتی مرکز دوستدار کودک مشتاق برعهده داشته است. نتایج نشان میدهد پژوهش عملی مشارکتی و رویکرد پروژه ای ابزاری قدرتمند برای رسیدن به اهداف آموزشی است، فرایندی که در طول آن صدای کودکان شنیده می شود، امکان مشارکت آنان فراهم شده و توانمند می گردند.
محمدحسن شمس الدینی مطلق مهدی امیرکافی
پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی رفتار شهروندی سازمانی انجام گرفته است. در این تحقیق رابطه ی بین تعهد سازمانی، عدالت سازمانی و اخلاق کار با رفتار شهروندی سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. ارگان (1988)، رفتار شهروندی سازمانی را به عنوان "یک رفتار اختیاری منحصر به فرد که بطورمستقیم وصریح توسط سیستم رسمی پاداش شناخته نمی شوند و در مجموع عملکرد موثرسازمان را افزایش می دهد"؛ تعریف می کند. مفهوم رفتار شهروندی سازمانی و عوامل اثر گذار بر آن با وجود اهمیت زیاد، بویژه در سازمان های آموزشی، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. نمونه ی آماری 396 نفر از معلمان شهر کرمان می باشد. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید. روش تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی است. نتایج توصیفی تحقیق نشان داد رفتار شهروندی پاسخگویان بیش از حد متوسط قرار داشت. نتایج استنباطی تحقیق نشان داد رفتار شهروندی سازمانی با متغیرهای جنس، سابقه کار، تحصیلات و مقطع تدریس رابطه ی معنادار دارد. هر کدام از متغیرهای گرایشی- انگیزشی؛ تعهد سازمانی، عدالت سازمانی و اخلاق کار بر اساس ضریب همبستگی پیرسون رابطه ی مثبت و معناداری به ترتیب برابر 382/0، 266/0 و 487/0 با رفتار شهروندی سازمانی داشتند. و همچنین نتایج رگرسیون نشان داد اخلاق کار با ضریب بتای برابر 372 /0بیشترین تاثیر را بر رفتار شهروندی سازمانی دارد.
سمیه ایزدی مهدی امیر کافی
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر استفاده از وسایل فناوری اطلاعاتی و ارتباطی(اینترنت و موبایل) بر روابط همسایگی شهروندان مناطق مسکونی شهر کرمان در سال1392 می پردازد.در این تحقیق از تئوری های جامعه شناسان کلاسیک چون فردیناند تونیس و زیمل ،و نظریه های ولمن، ویرث و هربرت گانز به عنوان چهارچوب نظری استفاده شده است.روش اجرای تحقیق،پیمایش است و به منظور جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است.جامعه ی آماری این تحقیق را ساکنین محلات شهر کرمان در سال1392تشکیل می دهند که در پنج منطقه ی مسکونی شهر با وضعیت های اقتصادی-اجتماعی پایین، ،متوسط و بالا ساکن هستند.پرسشنامه ها میان جمعیت نمونه ای متشکل از400 نفر(53%زن و 47%مرد)توزیع شد.تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارspssو بکارگیری آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفته است.آماره های مورد استفاده حهت آزمون فرضیات،آزمون t،anova و ضریب همبستگی پیرسون است.در این پژوهش متغیر روابط همسایگی با دو بعد عینی و ذهنی(ادراک)به عنوان متغیر وابسته و متغیرهای مدت زمان،میزان و نوع استفاده از خدمات اینترنت و مدت زمان،میزان و نوع استفاده از خدمات تلفن همراه به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده اند.یافته های پژوهش مبین آن است که میزانروابط همسایگی در بعد عینیاز سوی پاسخگویان در حد متوسط وروابط همسایگی در بعد ذهنی از سوی پاسخگویان زیاد است.آمارهای استنباطی نشان می دهد فرضیه های مدت زمان استفاده از تلفن همراه،میزان استفاده از اینترنت و مدت زمان دسترسی به اینترنت با روابط همسایگی در بعد عینی رابطه ی منفی داردومیزان استفاده ازتلفن همراه ،میزان ارتباطات نزدیک و صمیمانه از طریق تماس با تلفن همراه با دوستان،خانواده و همسایه ها ومحتوای پیامک های ارسالی و دریافتی باروابط همسایگی در بعد عینی رابطه ی مثبت وجود دارد.
منوچهر رفیعی ساردوئی داریوش بوستانی
چکیده ندارد.
صلاح الدین نادری سیامک زند رضوی
گسترش همزمان فقر و جهانی شدن فعالیت های اقتصادی در جهان و فقیر شدن بخش های بزرگی از جمعیت، خانواده ها و کودکان آن ها را وامی دارد تا برای بقای خود به هر فعالیتی روی بیاورند.در این شرایط دیگر مجالی برای تحصیل نیست، خانواده به نان آورانی هر چه بیشتر نیاز دارد و این نیاز کاملا فوریست.خانواده ها از سر ناچاری فرزندانشان را به کار اجباری وا می دارند. مانوئل کاستلزبه عنوان یکی از نظریه پردازان جامعه شناسی در عصر جدید به بحث درعرصه کار کودکان می پردازد و شرایطی را به تصویر می کشد که در آن کودکان در وضعیت بدون بازگشتی می افتندکه او آن را به سیاه چاله ها تعریف می نماید.در این میان کودکان مهاجر همیشه در معرض خطر بیشتری به نسبت دیگر کودکان در افتادن در این سیاه چاله ها می باشند واز سوی دیگر آرمان جامعه شناسی مردم مدار کمک به این افراد و آشنا کردن آنان با شرایط خویش است. حال در این پژوهش به دنبال راه عملی می باشیم برای این سوال که چگونه می توان با کمک چارچوبهای نظری جامعه شناسی حرفه ای و استفاده از جامعه شناسی مردم مدار وروش پژوهش عملی مشارکتی ( رویکرد پروژه ای، و رویکرد کودک به کودک) فعالیت هایی را در جهت آموزش، آگاه سازی و توانمند کردن کودکان در برابر این خطرات احتمالی پیش بینی شده در جامعه شناسی حرفه ای انجام داد.به این منظور سه پروژه خشونت و کار کودکان؛ کمیساریا و حقوق کودک پناهنده و بازآفرینی مدل کاستلز توسط 32 دختر و 22پسر در مرکز دوستدار کودک مشتاق انجام و توسط پژوهشگر هدایت شده است.فرایند انجام کار وتولیدات کودکان در این فرایند طولانی در این رساله مستند و گزارش شده است.
سینا امینی زاده داریوش بوستانی
هدف این پژوهش، بررسی کیفی ورزش زورخانه با رویکرد امیک و تفسیری است. 15 نفر از باستانی¬کاران زورخانه¬های شهر کرمان در این تحقیق مشارکت نمودند. تحلیل داده¬ها با بهره¬گیری روش¬شناسی کیفی نظریه¬ی زمینه¬ای، 15مقوله و یک مقوله هسته بدست داد. این مقولات عبارتند از: ملی¬گرایی و حماسی، افتادگی و جوانمردی، معتمد بودن، حمایت¬گری اجتماعی، ساده زیستی، غیرتمداری، تلفیق با مذهب، تقابل قهرمانی و پهلوانی و نفوذ ارزش های جدید،نشانگان ورزش باستانی ،ادوات زورخانه،هنر معماری ،اشعار و مناسک ،شخصیت ها و خانواده. مقوله هسته نیز عبارت است از: زورخانه به مثابه نهاد اجتماعی رو به افول. به طور کلی تحلیل یافته ها نشان داد نفوذ ارزش ها و قوانین ورزش های نوین با ارزش¬های سنتی زورخانه مانند: عیّاری، جوانمردی و پهلوانی در تقابل بوده، آنها را سست نموده و به تبع آن، کارکردهای مثبت زورخانه در جامعه تنّزل یافته است به نحوی که در حال تبدیل از یک نهاد اجتماعی-ورزشی به یک نهاد صرفا ورزشی است. از آن جا که ماهیت زورخانه با نظام ورزش مدرن چندان سازگار نیست نیاز جدی به تجدید نظر در سیاستگذاری در مدیریت این نهاد اجتماعی ضروری است. همچنین هویت پهلوانی ساخته و پرداخته ی اداب رسوم ،نوع حرکات ورزش و نحوه اجرای حرکات به وسیله ابزار زورخانه که توامان بااشعاری حماسی و مذهبی است. نقش برجسته ای در کسب هویت پهلوانی و تقویت اخلاق زورخانه ای در میان باستانی کاران دارد. در واقع ادوات زورخانه ،نوع اشعاری که قرائت می شود، معماری سنتی و وجود شخصیت های حماسی و مذهبی چه کهن و معاصر همانند پوریا ولی یا تختی مکمل یکدیگر هستند . این امر موجب می شود تاثیر زورخانه بر شکل گیری هویت دوچندان شود وبه شکل گیری هویتی واحد تحت عنوان هویت پهلوانی بیانجامد.
الهام رضایی داریوش بوستانی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته مادران اچ آی وی مثبت ایدز عضو باشگاه مثبت کرمان به روش کیفی نظریه زمینه ای صورت گرفت. درنتیجه کدگذاری سه گانه، شانزده مقوله استخراج گردید که عبارتند از:1. زندان آلوده 2. معادله اعتیاد/ ایدز3. نهفتگی بیماری4. پزشک معالج به مثابه یک حامی5. تطور ذخیره معرفتی6. خانواده تشدیدکننده و تلطیف کننده بیماری7. تجربه زایمان و شیردهی پرخطر8. فراز و نشیب های خدمات بهداشتی –درمانی9. پارادوکس نقش:دغدغه های مادری- بیماری10 واهمه مرگ ننگین18. طرد و ننگ (استیگما). مقوله هسته پژوهش نیز عبارت است از: مادران مثبت و مدیریت چالش های اجتماعی – درمانی. کلیدواژگان : مادران مثبت، آچ ای وی/ایدز، باشگاه مثبت، استیگما، تجربه زیسته، چالش های اجتماعی درمانی، کرمان.
داریوش بوستانی جهانگیر جهانگیری
هدف این تحقیق بررسی تاثیر طبقه اجتماعی بر فرهنگ سیاسی افراد 20 سال به بالای شهر شیراز می باشد. در این رساله ابتدا به تحقیقات داخلی و خارجی و سپس به نظریات موجود پیرامون فرهنگ سیاسی و قشربندی اجتماعی پرداخته و سپس نظریات پارسونز، آلموند، وربا و وارنر به عنوان چارچوب نظری مورد استفاده قرار گرفت . داده ها بوسیله پرسشنامه از یک نمونه 525 نفری از افراد بیست سال به بالا، در خرداد ماه سال 1379 جمع آوری شدند. متغیرهای مستقل در این تحقیق عبارتند از: تحصیلات ، درآمد خانواده، محل سکونت ، منزلت شغلی، میزان نفوذ بر تصمیمات خانوادگی، بحث اجتماعی در مدرسه، مشارکت در تصمیم گیری در محل کار، فراوانی صحبت کردن در مورد مسائل سیاسی، نوع شغل، سن، جنس و وضعیت تاهل، متغیر وابسته نیز شامل فرهنگ سیاسی است که طبق نظریه پارسونز و آلموند به سه بخش تقسیم می شود: -1جهت گیری شناختی -2جهت گیری احساسی -3جهت گیری ارزشیابانه. متغیرهای وابسته به طور انتخابی بر روی جهت گیریهای سه گانه سنجیده شدند تجزیه و تحلیل داده ها به دو شیوه دو متغیره انجام شد و نتایج زیر بدست آمد: در تجزیه و تحلیل دو متغیره، تحصیلات ، فراوانی صحبت در مورد مسائل سیاسی و میزان نفوذ بر تصمیمات خانوادگی با اهمیت ترین و متغیرهای در آمد خانواده و مشارکت در تصمیم گیری در محل کار، کم اهمیت ترین متغیرها بودند. طبقه اجتماعی پاسخگویی با جهت گیری شناختی نسبت به در وندادها و بروندادها رابطه معناداری را نشان می دهند، اما طبقه اجتماعی با جهت گیری احساسی و ارزشیابانه رابطه معناداری نشان نمی دهند. در تجزیه و تحلیل چند متغیره، متغیرهای مستقل توانستند 41 درصداز تغییرات جهت گیری شناختی نسبت به دروندادها، 39 درصد از تغییرات جهت گیری شناختی نسبت به بروندادها، 16 درصد از تغییرات جهت گیری ارزشیابانه نسبت به بروندادها و 13 درصد از تغییرات جهت گیری احساسی نسبت به بروندادها را تبیین نمایند، اما هیچ یک نتوانستند تغییرات جهت گیری های احساسی و ارزشیابانه نسبت به دروندادها را تبیین کنند.