نام پژوهشگر: فریده طباطبایی
فریده طباطبایی احمد ساعتچی
سایش و خوردگی مواد، از جمله مهمترین مکانیزم های تخریب در صنعت هستند. تریبوخوردگی واژه ای است که بیان کننده حالت تخریبی ماده در نتیجه ترکیب فرایند های تریبولوژیکی و الکتروشیمیایی می باشد و بر خلاف گستردگی موارد عملی آن در صنایع، هنوز ناشناخته است. از طرف دیگر، پوشش های الکترولس نیکل- فسفر به دلیل دارا بودن خواص و قابلیت های ویژه و منحصر به فرد، موضوع بسیاری از پژوهش های علمی در سراسر دنیا بوده است. از جمله پارامترهای اساسی در ارتباط با این پوشش ها مقاومت به سایش و خوردگی آنها در محیط های صنعتی می باشد. از آنجایی که در بسیاری از محیط ها پدیده خوردگی و سایش به صورت همزمان موجب تخریب سطوح می گردد، لذا هدف از انجام این پژوهش، بررسی رفتار و مکانیزم تریبوخوردگی پوشش های الکترولس نیکل- فسفر می باشد. بدین منظور، پوشش نیکل- فسفر با در صد وزنی فسفر حدود 13% بر روی زیرلایه هایی از جنس فولاد aisi 1045 به روش الکترولس ایجاد شده و پس از عملیات حرارتی در دماهای 300 تا °c600، رفتار خوردگی و تریبوخوردگی آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز سطحی پوشش های پلاریزه شده در محیط 5/3% وزنی کلریدسدیم نشان داد که ترکیب فیلم روئین تشکیل شده بر روی سطوح پوشش خام (آنیل نشده) با پوشش های آنیل شده متفاوت می باشد. لایه سطحی تشکیل شده بر روی پوشش خام یک لایه غنی از فسفر بوده که به صورت یک سد نفوذی مانع انحلال نیکل از ساختار می گردد در حالی که فیلم اکسید نیکل بر روی پوشش های آنیل شده تشکیل گردید. منحنی پلاریزاسیون سیکلی پوشش خام نیز به دلیل حضور لایه سطحی مقاوم به خوردگی دارای منطقه پتانسیلی روئین وسیع تری نسبت به پوشش های آنیل شده با قابلیت روئین شدن مجدد بود. پوشش آنیل شده در دمای °c 400 (ht400) به دلیل حضور میکروترک ها، بسیار مستعد به خوردگی موضعی بود. در مقابل پوشش آنیل شده در دمای °c 600 (ht600) اگرچه در مقایسه با پوشش خام منطقه پتانسیلی روئین کوچکتری داشت اما تمایلی به خوردگی موضعی نداشت. آزمون تریبوخوردگی پوشش های الکترولس نشان داد که بیشترین میزان مقاومت به تریبوخوردگی، مربوط به پوشش ht600 بوده که علت آن را می توان به افزایش سختی پوشش در مقایسه با پوشش خام و بیشتر بودن مقاومت به خوردگی آن در مقایسه با پوشش ht400 نسبت داد. اگرچه، در شرایط تریبوخوردگی با سایش تناوبی، پوشش خام به دلیل سرعت روئین شدن مجدد کمتر در مقایسه با پوشش های آنیل شده، تلفات ماده کمتری را نیز نشان داد. بیشترین میزان تلفات ماده در آزمون های تریبوخوردگی مربوط به سایش مکانیکی بوده و افزایش چشمگیر چگالی جریان خوردگی در اثر سایش و حذف فیلم سطحی هم در مقایسه با سایش مکانیکی قابل صرفنظرکردن بود. در پوشش ht400 به دلیل تردی زیاد و وجود میکروترک های ساختاری بسیار، تلفات ماده ناشی از محیط خورنده کلریدی در محیط اطراف شیار سایشی به مراتب بیشتر از سایش مکانیکی ایجاد شده در شیار بود.
لیلا روزبه نصیرایی عبدالرضا وارسته
امروزه با توجه به شیوع بیماریهای آلرژیک نوع یک، ارائه فعال مولکولهای نوترکیب به سطوح مخاطی توسط باکتریهای اسید لاکتیک، به عنوان یکی از جدیدترین روشهای واکسیناسیون مورد توجه قرار گرفته و در این راستا پیشرفتهای قابل توجهی در زمینه شناخت ژنتیک و سیستم های بیان پروتئین در باکتری های لاکتیکی از جمله lactococcus lactis انجام شده است. lactococcus lactis علاوه بر استفاده گسترده به عنوان استارتر در صنایع لبنی تخمیری، امروزه جهت ارائه فعال مولکولهای درمانی به سطوح مخاطی به عنوان یک کاندید مناسب در ایمونوتراپی مخاطی مطرح می باشد. استنشاق گرده گیاه سلمه به عنوان یکی از عوامل مهم ایجاد علائم آلرژی تنفسی در ایران گزارش شده است و che a 2 یکی از آلرژن های اصلی گرده گیاه سلمه به شمار می آید. لذا در این پژوهش جهت ساخت یک پروبیوتیک نوترکیب به عنوان کاندید واکسن خوراکی با قابلیت درمان آلرژی، ژن آلرژن گرده گیاه سلمه به lactococcus lactis منتقل گردیده و عصاره سلولی آن در آزمون وسترن بلات با سرم بیماران حساس، جهت بررسی بیان پروتئین مورد استفاده قرار گرفت. ایمنوراکتیویته پروتئین بیان شده با استفاده از سرم بیماران حساس در آزمون وسترن بلات بیان پروتئین che a 2 به صورت دایمر با وزن مولکولیkda 32 را تایید نمود. بررسی آزمایشات پروبیوتیکی نیز نشان داد که هر دو باکتری طبیعی و نوترکیب در ph پایین و شرایط شبیه سازی شده معده و روده بقای اندکی داشته به طوری که زنده مانی باکتری نوترکیب پس از 60 دقیقه مجاورت با شیره معده شبیه سازی شده و 2 ساعت مجاورت با شیره روده شبیه سازی شده، 100 درصد کاهش یافت. لذا از آنجا که بقا باکتری در مسیر گوارشی جهت استفاده آن به عنوان یک حامل و ارائه دهنده مولکول های درمانی به سطوح مخاطی حیاتی است در ادامه پژوهش اثر فرایند پوشش دهی باکتری نوترکیب با آلژینات – پروتئین آب پنیر و اثر حفاظتی بستنی به عنوان یک ماده غذایی حامل بر بقا باکتری در شرایط شبیه سازی شده معده و روده ارزیابی شد. نتایج نشان داد که هرچند اثر کپسولاسیون بر بقا باکتری بیشتر از پوشش- دهی ماده غذایی می باشد اما اختلاف معنی داری با یکدیگر ندارند. میزان زنده مانی باکتری نوترکیب در حالت کپسوله شده 5/38 درصد و در حالت آزاد و مخلوط با بستنی 3/37 درصد بوده در حالی که باکتری کپسوله شده و مخلوط با بستنی میزان زنده مانی را تا 50 درصد افزایش داد. میزان نهایی باکتری نوترکیب در بستنی پس از 90 روز نگهداری در دمای 18- درجه سانتی گراد در حالت آزاد و کپسوله شده به ترتیب به cfu/gr 104× 1 و cfu/gr 107× 5/1 بوده که نشان دهنده به ترتیب 5/28 % و 50% بقا می باشد. همچنین نتایج تست ارگانولپتیک بستنی حاوی باکتری طبیعی کپسوله شده قابل قبول بودن آن را در فاکتورهای مورد ارزیابی تایید نمود.
فریده طباطبایی محمدحسین فتحی
در چند دهه اخیر توسعه مواد جاذب برای استتار تجهیزات نظامی از دید رادار پیشرفت شایان توجهی داشته است. آلاییدن فریت های هگزاگونالی با یون های مغناطیسی و غیر مغناطیسی، یکی از روش های افزایش میزان تلفات انعکاس این مواد در محدوده امواج رادار می-باشد. در این پژوهش، سه نوع فریت استرانسیوم آلاییده شده توسط یون های منگنز، تیتانیم و کبالت با فرمول شیمیایی srfe9mn1.5ti1.5o19، srfe9mn1.5co1.5o19 و srfe9co1.5ti1.5o19 به روش حالت جامد تهیه شد. برای ساخت هر ترکیب، ابتدا مخلوط پودر مواد اولیه شامل کربنات استرانسیوم ((srco3 ، کربنات منگنز((mnco3، اکسید آهن سه ظرفیتی (fe2o3)، اکسید تیتانیم(tio2 ) و اکسید کبالت (co3o4) به نسبت وزنی استوکیومتری به مدت 6 ساعت آسیاکاری شد. سپس مخلوط همگن تهیه شده تا دمای1250 درجه سانتیگراد در اتمسفر محیط حرارت داده شد تا ترکیب مورد نظر در آن ایجاد شود. پس از تهیه پودر فریت به منظور کوچک شدن اندازه ذرات مجدداً به مدت 18 ساعت تحت آسیاکاری قرار گرفت. مواد مرکب فریت-رزین اپوکسی حاوی 50، 60، 70 و 80 درصد فریت تهیه شد. دیسک هایی به قطر چهار سانتیمتر و ضخامت های 7/1، 8/1 و 9/1 میلیمتر از مواد مرکب آماده گردید. جهت بررسی رفتار خوردگی مواد مرکب تهیه شده به عنوان پوشش بر روی اهداف راداری شناور در آب دریا، پوششی از مواد مرکب تهیه شده بر زیرلایه ای از جنس آلیاژ آلومینیوم 5083 اعمال شد. از دستگاه پراش پرتو ایکس، میکروسکوپ الکترونی روبشی و پذیرفتاری سنج جهت فازیابی، بررسی میکروساختار، آنالیز عنصری و پذیرفتاری مغناطیسی پودرهای تهیه شده استفاده شد. تلفات انعکاس دیسک های تهیه شده بر حسب فرکانس توسط دستگاه آنالیز کننده امواج اندازه گیری شد. رفتار خوردگی پوشش تهیه شده با استفاده از روش طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی بررسی شد. پودر های تهیه شده همگی تک فاز بوده و ساختار هگزاگونالی نوع m در آن ها تشکیل شده است. بیشترین میزان تلفات و بزرگترین پهنای باند فرکانسی برای دیسک هایی به ضخامت 8/1 میلیمتر و حاوی 70 درصد فریت برای هر سه ترکیب به دست آمد و مشخص شد که srfe9mn1.5ti1.5o19 بیشترین میزان تلفات را دارا می باشد. پهنای باند فرکانسی جذب این ترکیب برای تلفاتی برابر db15- حدود 3گیگاهرتز به دست آمد لذا می تواند به عنوان کاندید مناسبی جهت جذب امواج رادار معرفی گردد. همچنین پوشش ایجاد شده به لحاظ مقاومت به خوردگی در آب دریا قابل رقابت با سایر پوشش های پلیمری مورد استفاده در محیط های دریایی می باشد.
هانیه کاشانی علی مرتضوی
اثر ضد باکتریایی عصاره های آبی و اتانولی میوه درخت کاج (pinus elderica) حاصل از دو روش خیساندن و اولتراسوند به روش انتشار دیسک در آگار در 4 سطح 5، 30، 55 و 80 میلی گرم بر میلی لیتر از عصاره بر باکتری های staphylococcus aureus ،bucillus subtilis ، escherichia coli و salmonella thyphiمورد ارزیابی قرار گرفت، و خاصیت ضد میکروبی آن با آنتی بیوتیک های ونکومایسین، آمپی سیلین، استرپتومایسین و پنی سیلین مقایسه شد. حداقل غلظت مهارکنندگی و حداقل غلظت کشندگی با استفاده از روش رقت لوله ای تعیین شد. بهینه سازی استخراج عصاره های آبی و اتانولی در زمان، دما و شدت صوت های مختلف اولتراسوند انجام شد، زمان اولتراسوند(5 تا 40 دقیقه)،دمای استخراج(20 تا 50 درجه سانتیگراد) وشدت صوتدهی (20 تا 100درصد ). نتایج نشان داد که عصاره های آبی و اتانولی میوه درخت کاج اثر ضد باکتریایی قابل ملاحظه ای برstaphylococcus bucillus subtilis،escherichia coliوsalmonella thyphiدر شرایط آزمایشگاهی داشت. عصاره اتانولی میوه درخت کاج دارای اثر ضد باکتریایی بیشتری بود. همچنین استفاده از روش اولتراسوند سبب افزایش بازدهی استخراج عصاره های آبی و اتانولی میوه درخت کاج نسبت به روش خیساندن می شود. همچنین استخراج عصاره های آبی و اتانولی میوه درخت کاج به روش اولتراسوند سبب افزایش اثر بازدارندگی و کشندگی عصاره ها نسبت به عصاره های آبی و اتانولی استخراج شده با روش خیساندن شده است. عصاره آبی میوه درخت کاج تهران حاصل از روش خیساندن درکمترین غلظت (5 میلی گرم بر میلی لیتر) بر روی دو باکتری escherichia coliو salmonella thyphiبی تاثیر بود، در حالی که عصاره اتانولی آن در تمامی غلظت های به کار رفته بر تمامی باکتری ها اثر بازدارندگی نشان داد. همچنین عصاره آبی و اتانولی استخراج شده توسط روش اولتراسوند در تمامی غلظت های به کار رفته در این آزمایش برstaphylococcus aureus ،bucillus subtilis، escherichia coliوsalmonella thyphi اثر بازدارندگی داشت. عصاره آبی و اتانولی حاصل از هر دو روش برstaphylococcus aureus موثرتر و دارای اثر بازدارندگی بیشتری بود. مقایسه هاله های عدم رشد آنتی بیوتیک های مورد استفاده در این آزمایش با عصاره های آبی و اتانولی میوه درخت کاج تهران حاصل از دو روش اولتراسوند و خیساندن نشان داد که اثر این گیاه به صورت عصاره های تام که مخلوط بیشماری از مواد می باشد، بسیار کمتر از آنتی بیوتیک های مورد استفاده است.
مجید افشاری علی مرتضوی
در این پژوهش،ترکیب اثر ph (5،6/5 و8)، دما (30،25 و35 درجه سانتی گراد)و سرعت همزدن (100 و 150 دور در دقیقه)بر رشد و تولید رنگ دانه توسطpenicillium aculeatum attc10409در آب پنیر به صورت غوطه ور مورد بررسی قرار گرفت. رنگ دانه تولید شده بعد از گذشت 10 روز از زمان تلقیح با استفاده از صافی، سانتریفوژ و حلال اتیل استات جداسازی و خالص سازی شد. نتایج به صورت آزمون فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام و میانگین داده ها توسط آزمون توکی در سطح 5 درصد با استفاده از نرم افزار جامپ محاسبه و گزارش گردید. نتایج نشان داد که حداکثر میزان رنگ دانه زرد (1/38 گرم در لیتر) در 6/5=ph، دمای 30 درجه سانتی گراد و سرعت همزدن 150 دور در دقیقه بود. همچنین حداکثر میزان ماده خشک سلولی (11/12 گرم در لیتر) مربوط به 8=ph، دمای 30 درجه سانتی گراد و سرعت همزدن 100 دور در دقیقه بدست آمد.نتایج نشان داد ارتباط مستقیمی بین رشد و تولید رنگ دانه وجود ندارد. نتایج حاصل از آنالیز واریانس نشان داد ph و دما به صورت معنی دار بر تولید رنگ دانه تاثیر دارد)p<0/05، در صورتی که سرعت همزدن بر تولید رنگ دانه اثری ندارد)p<0/05. سرعت همزدن اثر معنی داری بر رشد سلولی دارد)p>=0/05 برای شناسایی ساختار رنگ دانه بدست آمده ازpenicillium aculeatum ، از روش های uv-vis،cielab، ft-ir،nmr وchn استفاده شد.ساختار رنگ دانه استخراجی مشابه با ساختار رنگ دانه آنکافلاوین(زرد) است. اثر منابع ازت بر رشد و تولید رنگ دانه مورد بررسی قرار گرفت.حداکثر میزان تولید رنگ دانه (1/689 گرم در لیتر) بعد از 10 روز، در محیط کشت آب پنیر حاوی 1/5 گرم در لیتر آمونیوم سولفات و 1/5 گرم در لیتر مونوسدیم گلوتامات بود. حداکثر میزان رشد(13/19 گرم در لیتر) با مصرف 3 گرم در لیتر سدیم نیترات بدست آمد. نتایج نشان داد که در فرمانتور آزمایشگاهی تولید رنگ دانه (1/895 گرم در لیتر) توسط کپک penicillium aculeatum انجام می گیرد، بنابراین توانایی تولید رنگ دانه در مقیاس صنعتی وجود دارد. ساختار رنگ دانه استخراجی مشابه با ساختار رنگ دانه موناسکوروبرین (نارنجی) بود. بررسی پایداری رنگ دانه در شرایط متفاوت نور، دما وph ثابت کرد که رنگ دانه قابلیت استفاده به عنوان رنگ خوراکی، در فرمولاسیون مواد غذایی را دارد. با توجه به این که اختلاف معنی داری در ارتباط با ویژگی های حسی مورد ارزیابی بین بستنی تولید شده با رنگ سنتزی و بستنی تولید شده با رنگ بدست آمده در این پژوهش وجود نداشت)p=>0/05 این رنگ دانه را می توان به عنوان رنگ غذایی طبیعی معرفی کرد.