نام پژوهشگر: محمد متینی زاده
جلوه تمجیدی محمد متینی زاده
این پژوهش با هدف ارزیابی میزان تحولات برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و آنزیم های خاک در دو توده سوزنی برگ و پهن برگ و بررسی ارتباط احتمالی بین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی با میزانآنزیم های خاک در منطقه ای در غرب استان گیلان (پارک جنگلی درستکار) انجام شد. نمونه برداری بصورت تصادفی و در هر توده 5 نمونه خاک و برای هر نمونه از عمق های0-10 و10-20 سانتی متری انجام شد. خصوصیات فیزیکی و شیمیایی نظیر بافت، ph، وزن مخصوص ظاهری و حقیقی، فسفر قابل جذب، کربن آلی، ازت و پتاسیم اندازه گیری شد. با استفاده از واکنش آنزیم و سوبسترا و محصول بدست آمده و به کمک اسپکتروفتومتر فعالیت فسفاتازهای اسیدی و قلیایی خاک و اوره از و دهیدروزناز سنجش شد. مقایسه میانگین خصوصیات و آنزیم های خاک با بکارگیری آزمون آماری مقایسه میانگین ها (t-test) و ارتباط بین آنزیم های خاک و دیگر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک با آزمون همبستگی پیرسون انجام شد.نتایج حاکی از آن بود هیچ کدام از خصوصیات فیزیکی خاک در دو عمق در دو توده دارای اختلاف معنی دار نمی باشد. از بین خصوصیات شیمیایی، کربن آلی، ازت کل و اسیدیته خاک در لایه 0-10 سانتی متری خاک اختلاف معنی داری را بین دو توده نشان می دهد. مقادیر این دو متغیر در توده توسکا به مراتب بیشتر از توده کاج تدا می-باشد. به غیر از مقدار پتاسیم در عمق10-20 سانتی متری، مابقی متغیرهای اندازه گیری شده در بین دو توده و در عمق مورد نظر اختلاف معنی داری را نشان ندادند. مقادیر فعالیت فسفاتاز و اوره آز در هر دو عمق بین دو توده اختلاف معنی داری را نشان داد. تفاوت آلکالین فسفاتاز در عمق 0-10 سانتی متری بین دو توده دارای اختلاف معنی دار می باشد. میزان فعالیت دهیدروژناز در عمق 10-20 سانتی متری بین دو توده اختلاف معنی دار را نشان داد که میزان این آنزیم در توده توسکا به مراتب بیشتر از توده کاج تدا می باشد. بیوماس میکروبی در هر دو عمق اختلاف معنی داری را بین دو توده نشان داده و میزان این متغیر در هر دو عمق در توده توسکا بیشتر از توده کاج بوده است. این تحقیق نشان داد که در مجموع توده توسکا شرایط مناسب تری برای خصوصیات خاک و فعالیت های آنزیمی آن ایجاد نموده است.
سمیرا طاعتی خسرو ثاقب طالبی
روشنهها آشفتگیهایی هستند در جنگل که مطالعه آنها به جهت اینکه باعث حفظ و افزایش تنوع زیستی میشوند حائز اهمیت است. روشنهها بهدلیل اینکه باعث تغییر میکروکلیمایی در جنگل می شوند به اصلاح و تعدیل خاک کمک میکنند. روشنهها نه تنها به حفظ ویژگی طبیعت ناهمسال جنگل کمک میکنند بلکه بر چرخه غذایی و حفاظت خاک در بسیاری از جنگلها اثر میگذارند. از جمله مشخصات بنیادی روشنههای تاج پوشش، اندازه و شکل آنهاست که بیشترین اثر را بر نور وارد شده در جنگل دارد؛ به عبارت دیگر با ایجاد روشنه اولین فاکتوری که به وضوح تغییر میکند نور می باشد که به اندازه و شکل روشنه بستگی دارد. نور به عنوان یک فاکتور غیرزنده مهم و اثرگذار بر پراکنش، زیتوده و تنوع گیاهان شناخته شده است. بنابراین مطالعه خصوصیات فیزیکو- شیمیایی و زیستی خاک کف روشنه ها میتواند ما را در مدیریت و پرورش هرچه بهتر جنگلهایی که روز به روز از سطح آنها کاسته میشود یاری نماید. این تحقیق در روشنههای طبیعی قطعه شاهد لنگا در کلاردشت با هدف تعیین نقش اندازه روشنه و شدت نور نسبی بر فعالیت آنزیمی خاک انجام شد. به این منظور جنگل مذکور مورد پیمایش قرار 200 متر مربع)، بزرگ - گرفت و 14 روشنه در 4 کلاسه کوچک (کمتر از 200 متر مربع)، متوسط ( 300 300-400 متر مربع) و خیلی بزرگ (بزرگتر از 400 متر مربع) انتخاب و مساحت و شدت نور نسبی ) 17 درصد) - 8 درصد)، زیاد ( 25 - آنها در 4 کلاسه شدت نورهای کم (کمتر از 8 درصد)، متوسط ( 17 و خیلی زیاد (بیشتر از 25 درصد) مورد اندازهگیری قرار گرفت. جهت اندازهگیری شدت نور نسبی در تجزیه gla هر روشنه از دوربین مجهز به عدسی چشم ماهی استفاده شد و عکسها توسط نرم افزار 0 سانتیمتری در داخل روشنهها انجام شد. - و تحلیل شدند. سپس نمونهبرداری از خاک در عمق 20 و مقایسه بین میانگین ها با استفاده از آزمون چند (anova) اختلاف بین گروه ها با آنالیز واریانس دامنه دانکن صورت گرفت. فعالیت آنزیمهای اسید و آلکالین فسفاتاز، دهیدروژناز و اوره آز با استفاده از واکنش با سوبسترا و با اسپکتروفتومتر سنجش شدند. نتایج نشان داد که بیشترین مقادیر آنزیمهای اسید فسفاتاز، دهیدروژناز 300 متر مربع) و فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز در - و اوره آز در روشنههای با اندازه بزرگ ( 400 روشنه با اندازه خیلی بزرگ (> 400 متر مربع) و آنزیمهای اسید و آلکالین فسفاتاز و اوره آز بیشترین فعالیت را در شدتهای نور خیلی زیاد (بیشتر از 25 درصد) و آنزیم دهیدروژناز در شدت نور کم 8 درصد) بیشترین فعالیت را نشان دادند. بیشترین مقادیر فسفر در دسترس، نیتروژن و رطوبت <) نسبی در روشنههای با اندازه خیلی بزرگ، کربن و ماده آلی در اندازه روشنه بزرگ، پتاسیم و نسبت در انداز روشنه کوچک (کوچکتر از 200 متر مربع) مشاهده شد. رطوبت نسبی و ماده آلی c/n 17 درصد) نشان - بیشترین مقادیر خود را به ترتیب در شدتهای نور نسبی خیلی زیاد و زیاد ( 25 دادند.
سیویر شهناز میاندوآب محمد متینی زاده
چکیده جهت بررسی تنوع ژنتیکی درون و بین جمعیتی گونه گلابی وحشی pyrus boisseriana با استفاده از نشانگر های مورفولوژیکی و ایزوآنزیمی سه جمعیت طبیعی ازجنگل های جوزک-درکش در یک گرادیان ارتفاعی واقع در خراسان شمالی انتخاب و نمونه های برگ و بذر برداشت شد. پس از عصاره-گیری از نمونه های برگ و بذر، بررسی کمی با استفاده از دستگاه اسپکتوفتومترuvو بررسی کیفی آن با استفاده از ژل الکتروفورز (page) انجام شد.جمعیت سوم تنوع درون و بین جمعیتی بیشتری در فعالیت کمی و کیفی نشان داد.از میان صفات مورفولوژیکی صفات ابعاد میوه، ابعاد روزنه، مساحت و محیط برگ، حداکثر پهنای برگ و طول برگ در ایجاد واریانس بیشترین اهمیت را داشته اند و کمترین میزان پلاستیسیتی را به خود اختصاص داده اند اینصفات بعنوان صفات پیشنهادی جهت بررسی گونه گلابی معرفی می شود.جمعیت اول تنوع درون و بین جمعیتی بیشتری در صفات مورفولوژیکی به خود اختصاص داد. نشانگر ایزوآنزیمی و نشانگرمورفولوژیکی برگ در بررسی تنوع کارا بوده و قادر به تفکیک جمعیتهای متفاوت از لحاظ ژنتیکی می باشند. در فاز مطالعات ریخت شناسی با استفاده از میکروسکوپ الکترونی(sem)در طول گرادیان ارتفاعی نتایج نشان دهنده رابطه مستقیم بین دما و تراکم روزنه ورابطه معکوس بین ارتفاع از سطح دریا و ابعاد روزنه می باشد.با توجه به نتایج به دست آمدهاحتمال گونه ها و زیذگونه های دیکری وجود دارد لذا پیشنهاد می شود مطالعات جامع در خصوص شناسایی گونه ها و زیر گونه های محتمل جنس گلابی با نمونه برداری جامع از کلیه رویشگاه های این جنس در ایران بهخصوص درمنطقه جوزک-درکش استان خراسان شمالی با استفاده از صفات کیفیبرگ ومیوه و همچنین مارکر های مولکولیصورت می-گیرد. واژه های کلیدی:گلابی وحشی، تنوع ژنتیکی، صفات مورفولوژیکی، تنوع ایزوآنزیمی،الکتروفورز
امین شریفی انوشیروان شیروانی
میکوریزها از رایج ترین همزیستی بین گیاهان عالی و میکروارگانسم ها هستند. در این همزیستی، قارچ های میکوریزی با افزایش قابلیت جذب عناصر غذایی و همچنین با افزایش توانایی جذب آب، ترشح هورمون های گیاهی(مانند سیتوکین) و محافظت گیاه میزبان در برابر پاتوژن ها نقش مهمی در چرخه زندگی گیاهان ایفا می کنند. با شناخت قارچ های میکوریزی می توان از آنها برای تلقیح گیاهان در خاک هایی که از نظر عناصر غذایی جذی شدنی برای گیاه ضعیف هستند، استفاده کرد. در این پژوهش، پنج پایه گیاه شمشاد خزری در رویشگاه اصلی آن واقع در جنگل خیرود کنار انتخاب شدند. در یک سال در دو فصل بهار و پاییز، از ریشه های شمشاد و خاک اطراف آن نمونه برداری شد. در ضمن برای بررسی چرخه فسفر در گیاه از برگ ها و شاخه های این گیاه نیز نمونه برداری گردید. پس از رنگ آمیزی نمونه های تهیه شده از ریشه های شمشاد، اندام های میکوریزی مانند هیف، وزیکول و آربسکول در ریشه ها مشاهده شدند. شناسایی قارچ ها، با استفاده از اسپورهای جداسازی شده از خاک و بر مبنای کلیدهای مورتون و ترپ و همچنین اطلاعات سایت invam انجام گردید. در نتیجه، دو جنس و acaulospora sp. و glomus sp. شناسایی شدند. در کلیه نمونه های برداشت شده در دو فصل چهار گونه glomus sp. و تنها یگ گونه acaulospora sp. شناسایی گردید. در هر دو فصل فراوانی glomus sp به مراتب بیشتر از گونه دیگر گزارش شود و همچنین برای تعیین درصد کلونیزاسیون ریشه با استفاده از محلول رنگی آنیلین بلو1 درصد، قطعات از ریشه رنگ آمیزی شدند. بین فراوانی اسپور و درصد کلونیزاسیون ریشه در بهار و پاییز اختلاف معنی داری مشاهده شد.درصد فسفر قابل جذب در فصل بهار همبستگی مثبتی با درصد کلونیزاسیون ریشه نشان داد که ممکن است به دلیل فعالیت های میکروارگانیسم های خاک از جمله قارچ های میکوریزی باشد.در فصل پاییز نیز همبستگی بین درصد کلونیزاسیون هیف و میزان فسفر قابل جذب نیز معنی دار مشاهده شد ولی برای ویزیکول معنی دار نبود. نتایج حاصل می تواند به دلیل تنش های فیزیولوژیک در این فصل باشد. همبستگی میان میزان فسفر موجود در شاخه و برگ گیاهان در دو فصل بهار و پاییز ودرصد کلونیزاسیون در هر دو فصل به صورت معنی داری گزارش گردید. بر هم کنش کلیه نتایج حاصل از تحقیق صورت گرفته همزیستی قارچ های میکوریزی با گیاه شمشاد خزری و تأثیر آن را بر چرخه فسفر گیاه شمشاد خزری به اثبات می رسید.
مرتضی پوررضا محسن حسینی
با توجه به نقش مهم آتش در بوم¬سازگان¬های جنگلی، این پژوهش برای اولین بار در ایران، در جنگلهای زاگرس انجام شد و اثر آتش بر برخی ویژگیهای زیستی خاک بررسی شد. برای انجام این پژوهش دو منطقه آتش سوزی شده و نشده با مساحت 25 هکتار در یک دامنه جغرافیایی، با شیب، دامنه ارتفاعی و پوشش گیاهی مشابه انتخاب شد. در گام نخست شدت¬های مختلف آتش سوزی در سه گروه شدت سوختگی کم، میانه و زیاد شناسایی شد. نمونه برداری از خاک با استفاده از ترانسکت¬هایی که در راستای شیب دامنه پیاده شده بود انجام شد. نمونه برداری در دو زمان 13 و 20 ماه پس از آتش¬سوزی انجام شد. ماکروفون خاک به روش دستی در جنگل جدا شد. برای بررسی جمعیت میکروارگانیسم¬های خاک از روش کشت و برای بررسی فعالیت میکروبی خاک، تنفس میکروبی و فعالیت آنزیمی بررسی شد. نتایج نشان داد که سوختگی با شدت کم تغییر معنی¬داری در ویژگیهای فیزیکی و شیمایی خاک نداشت. همچنین ویژگی¬های زیستی خاک نیز در سوختگی با شدت کم تغییری نشان نداد. سوختگی با شدت میانه، مقادیر برخی از ویژگیهای شیمیایی خاک (کربن آلی، نیتروژن کل، کربن محلول) را تغییر داد. همچنین با توجه به زمان پس از آتش¬سوزی، برخی از ویژگیهای زیستی خاک (جمعیت قارچها، تنفس پایه، تنفس برانگیخته، اسید فسفاتاز و آلکالاین فسفاتاز) تغییر یافت. همچنین جمعیت برخی از ماکروفون¬های خاک (کرمهای خاکی و ماهی نقره ای) نیز کاهش یافت. سوختگی با شدت زیاد بیشتر ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک (ph، کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر فراهم، کربن محلول، بافت خاک) را تغییر داد. همچنین بیشتر ویژگیهای زیستی خاک (جمعیت باکتریها و قارچها، کربن زیتوده میکروبی، آنزیم اسید و آلکالاین فسفاتاز، آنزیم اوره¬آز) در اثر آتش تغییر معنی¬داری نشان داد. نتایج آنالیز تشخیصی نشان داد که داده¬های مربوط به ویژگیهای میکروبی می¬تواند به خوبی شدت¬های مختلف سوختگی خاک را جدا سازی کند و در میان ویژگیهای میکروبی آنزیم های اسید و آلکالاین فسفاتاز و تنفس برانگیخته دارای مهمترین ویژگی¬ها برای جداسازی شدت¬های مختلف آتش¬سوزی بودند.
فرزانه تمنانلو محمد متینی زاده
ارس (juniperus excelsa m.bieb)از سوزنی برگان ایران است و مطالعات بسیاری نشان داده است که دارای همزیستی مایکوریزایی می باشد. از آنجایی که همزیستی مایکوریزایی نقش مهمی در رشد و مقاومت گیاه دارد، در این پژوهش به بررسی نقش همزیستی مایکوریز بر برخی از خصوصیات تکوینی وشاخص های رشدی و فیزیولوژیک گیاه ارس پرداخته شده ایت. اثر همزیستی مایکوریزایی بر اندام های رویشی گیاه با استفاده از روش های سلول شناسی و بافت شناسی انجام گرفت و ساختارهای موجود در اندام ها و مریستم های رویشی مشاهده و بررسی شد. در مقایسه بین نمونه های همزیست افزایش جزئی حجم ریشه مشهود بود و در سایر اندام ها نیز تفاوت چشمگیری مشاهده نشد. شاخص های رشدی و فیزیولوژیک و همچنین آنزیم های آنتی اکسیدانی نیز در هر دو شرایط مایکوریزی و فاقد مایکوریز مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتو نتایج بررسی نشان داد برخی از شاخص های رشدی و فیزیولوژیک در گیاهان مایکوریز نیسبت به فاقد مایکوریز تفاوت معنی دار دارند از جمله افزایش در میزان کلروفیل ها، آنتوسیانین، فنول موجود در اندام های هوایی و ریشه و قند محلول در اندام های هوایی، که نتیجه ی آن رشد بهتر، میزان فتوسنتز بالاتر، مقاومت بیشتر نسبت به آفات و بیماری های گیاهی است. در حالی که کاهش چشمگیری در میزان قند محلول ریشه مشاهده شد که به دلیل مصرف قند در ریشه توسط قارچ است که یک موجود هتروتروف می باشد. همچنین افزایش جزئی در میزان پروتئین اندام های هوایی و ریشه و آنتوسیانین اندام های هوایی مشاهده شد که معنی دار نبود. همچنین تفاوت معنی دار در هیچ یک از آنزیم های آنتی اکسیدانی (کاتالاز، پراکسیداز،سوپراکسیددیسموتاز) در اندام های هوایی و ریشه مشاهده نشد و این موضوع می تواند به دلیل وجود این همزیستی از سال های بسیار دور و ایجاد یک برهم کنش تکاملی در طی این مدت بین قارچ مایکوریزی و گیاه باشد. کلمات کلیدی:مایکوریز، اندام های رویشی، مریستم، آنزیم های آنتی اکسیدانی، juniperus excelsa m.bieb
بهمن زمانی کبرآبادی محمد متینی زاده
قارچ¬های میکوریزی آربسکولار با بیشتر گونه¬های گیاهی همزیستی دارد. پتانسیل میکوریزی آربسکولار(تنوع قارچ، کلنیزاسیون ریشه و فراوانی اسپورها) گونه زبان¬گنجشک در منطقه نیمه خشک ایران(جنگل¬های زاگرس) در دو فصل خشک(پاییز) و مرطوب(بهار) بررسی شد. همبستگی بین عناصر غذایی مثل فسفر قابل جذب، پتاسیم قابل جذب،ماده آلی ، نیتروژن کل، اسیدیته خاک، ذرات تشکیل دهنده بافت خاک و رطوبت خاک با درصد کلنیزاسیون قارچ و فراوانی اسپور در دو فصل خشک و مرطوب مطالعه شد. اضافه بر این مطالعه، به تاثیر آنزیم¬های فسفاتاز بر فسفر قابل جذب و فسفر گیاه و همچنین رابطه کلنیزاسیون قارچ میکوریزی آربسکولار با این آنزیم¬ها پرداخته شد. ریشه¬ها به روش تریپن بلو برای مشاهده اندام¬های قارچ رنگ¬آمیزی شدند. اسپورها جهت شناسایی به روش الک مرطوب جداسازی شدند. در کل 3 گونه و یک جنس(گلوموس) از قارچ میکوریزی برای زبان¬گنجشک شناسایی شد. میانگین فراوانی اسپور افزایش و درصد کلنیزاسیون، پتاسیم قابل جذب، فسفر قابل جذب در فصل خشک(پاییز) کاهش یافت. در زبان¬گنجشک بین درصد کلنیزاسیون ،فسفر قابل جذب و ماده آلی همبستگی وجود داشت. همچنین میانگین فراوانی آنزیم آلکالین فسفاتاز در فصل مرطوب(بهار) بیشتر، ولی میانگین فراوانی آنزیم اسید فسفاتاز در فصل خشک(پاییز) بیشترین بود. بین درصد کلنیزاسیون و آنزیم آلکالین فسفاتاز همبستگی وجود داشت. همچنین بین فسفر قابل جذب و فسفر گیاه با آنزیم آلکالین فسفاتاز همبستگی مشاهده شد ولی با آنزیم اسید فسفاتاز همبستگی مشاهده نشد.
یاسمن سلمکی شاهین زارع
چکیده ندارد.